گروه تروریستی مجاهدین، سلطنت طلبان، برخی گروههای تروریستی در غرب و شرق کشور ، که فاقد حمایت مردمی، ریشه ملی، و استقلال فکری هستند، همانگونه که تجربه سوریه نشان داد، همگی ابزارهایی در دست اسرائیل و آمریکا برای فشار آوردن بر جمهوری اسلامی و مردم ایران برای تحقق نقشه های شوم آنهاست. همان هایی که از سرکار آمدن تروریست ها در سوریه سر از پا نمی شناختند.
با آغاز بحران سوریه در سال ۲۰۱۱ و ورود گروههای مسلح افراطی به این کشور، بسیاری از مردم سوریه تصور میکردند که با پایان نظام بشار اسد، به سوی آزادی، دموکراسی و بازسازی کشوری یکپارچه حرکت خواهند کرد. اما با گذشت بیش از یک دهه، شرایط میدانی نشان میدهد که بسیاری از این گروهها نه نمایندگان ملت سوریه، بلکه ابزارهایی در خدمت منافع منطقهای و فرامنطقهای بودهاند.
در رأس این گروهها، میتوان به هیئت تحریر الشام (HTS) اشاره کرد که رهبری آن را ابومحمد الجولانی بر عهده دارد؛ شخصیتی که زمانی از بنیانگذاران جبههالنصره، شاخه رسمی القاعده در سوریه بود. حضور و تثبیت این گروه در استان ادلب، که عملاً به پایگاهی برای فعالیتهای جهادی و نفوذ ترکیه بدل شده، موجب نگرانی بسیاری از تحلیلگران شده است.
تحلیلگران مستقل بر این باورند که جولانی نه یک رهبر انقلابی، بلکه مهرهای امنیتی در سناریوی چندلایهای آمریکا، ترکیه و اسرائیل برای مهار محور مقاومت در منطقه است. گروه او با ادعای مبارزه با دیکتاتوری، در عمل به دنبال تجزیه سوریه و تضعیف حاکمیت ملی این کشور بوده است.
در سالهای اخیر، حمایتهای غیررسمی ترکیه از HTS، چشمپوشیهای واشنگتن نسبت به اقدامات این گروه، و بمبارانهای هماهنگ اسرائیل در مناطق حساس سوریه، شواهدی هستند بر نقش این گروه در پیشبرد طرحهای ژئوپلیتیکی خاص.
از زمان آغاز بحران، رژیم صهیونیستی بهطور مداوم زیرساختهای نظامی و لجستیکی سوریه را هدف قرار داده است. طبق گزارش مرکز حقوق بشر سوریه، بیش از ۸۰۰ حمله هوایی اسرائیل تنها از سال ۲۰۱۷ تاکنون ثبت شده که بسیاری از آنها به بهانه مقابله با “تهدیدات ایران و حزبالله” صورت گرفتهاند.
اخیراً نیز، به بهانه حمایت از دروزیها در جنوب سوریه، حملات جدیدی به خاک این کشور صورت گرفته که به باور برخی کارشناسان، زمینهسازی برای طرح سایکس-پیکوی دوم و تجزیه نرم کشور از طریق قومیتگرایی و فشارهای منطقهای است.
واقعیت این است که برای تحقق طرحهایی مانند ادغام اسرائیل در نظم امنیتی منطقه، همانطور که در «طرح سازش ابراهیم» دنبال شد، ضروری است که هیچ کشوری در منطقه توان مقابله نظامی یا حتی بازدارندگی مستقل نداشته باشد. از این رو، قدرت ملی کشورهای منطقه، نه نوع نظامهای سیاسی آنها، دغدغه اصلی اسرائیل و متحدان غربیاش است.
سایکس-پیکو ۲، در صورت اجرا، لزوماً به معنای تغییر مرزها نیست؛ بلکه بافت جمعیتی، قدرت حاکمیت، و استقلال تصمیمگیری را هدف قرار میدهد. در این چارچوب، سوریه جولانی، الگویی است که میتوان از آن برای درک تهدیدات احتمالی آینده علیه کشورهایی همچون ایران بهره برد.
در همین زمینه، اخیرا بشار اسد در مصاحبه با شبکه اسکاینیوز عربی گفت: «هدف قذافی نبود، هدف لیبی بود؛ هدف صدام نبود، هدف عراق بود؛ و امروز نیز هدف من نیستم، بلکه سوریه است.»
مسلما در این میان گروه هایی مثل فرقه تروریستی مجاهدین، سلطنت طلبان، برخی گروههای تروریستی در غرب و شرق کشور ، که فاقد حمایت مردمی، ریشه ملی، و استقلال فکری هستند، همانگونه که تجربه سوریه نشان داد، همگی ابزارهایی در دست اسرائیل و آمریکا برای فشار آوردن بر جمهوری اسلامی و مردم ایران برای تحقق نقشه های شوم آنهاست. همان هایی که از سرکار آمدن تروریست ها در سوریه سر از پا نمی شناختند.
- نویسنده : سعید پارسا
- ۰۴/۰۴/۲۹