قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق ، مصطفی آزاد

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق ، مصطفی آزاد

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید . ضمن اینکه با آدرس دوم ghased1393.blogsky .com هم در این مسیر پیش می رویم ...

پیوندها

۴۸۴ مطلب با موضوع «عملیات مرصاد» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

محمدی‌سیرت: بسم الله الرحمن الرحیم. به نظر بنده آن چیزی که به چارچوب و قواره مجاهدین خلق نزدیک است، مفهوم "فرقه" است. ویژگی‌های فرقه‌ای در مجاهدین خلق، بیش از ویژگی‌های سازمان یا یک حزب سیاسی است.

فردی که عضو یک فرقه می‌شود، ابتدا تمام لایه‌های هویتی خود را کنار می‌گذارد و به عبارت دیگر تهی می‌شود، سپس هویت فرقه‌ای خود را جایگزین و بعد هویت‌های دیگر را بارگزاری می‌کند. مجاهدین خلق کسانی هستند که تخلیه هویتی شده‌اند و تمام هویت‌های خود را پشت درب این فرقه جا گذاشته‌اند.

در یک فرقه، اعضا نسبت به رهبران سرسپردگی دارند. آنچه که از گذشته تا به امروز در بین مجاهدین خلق مشاهده شده، کرنش و سرسپردگی اعضا نسبت به مسعود و مریم رجوی است.

یکی دیگر از ویژگی‌های فرقه، رازآلوده بودن است. در سازمان مجاهدین خلق بین صف و ستاد فاصله طبقاتی عجیبی وجود دارد و فرد برای رسیدن به شورای مرکزی و کادر رهبری باید مسیر سرسپردگی سختی را طی کند که رازآلوده است.

موضوع دیگر فساد اخلاقی است. در فرقه‌ها به دلیل سرسپردگی و تخلیه شدن از نظر مبانی ذهنی و نظری، به طور معمول این فساد وجود دارد. در سازمان مجاهدین خلق به طور ویژه در سطح بالای فرقه، این فساد وجود داشت. در برخی از خانه‌های تیمی هم که کادر میانی منافقین حضور داشتند، فساد اخلاقی بود.

به هر حال مجاهدین خلق به "فرقه" نزدیک‌تر است تا به یک سازمان سیاسی و غیره. همین ویژگی فرقه‌ای هم موجب شده تا از سوی برخی دولت‌ها و سرویس‌های اطلاعاتی غرب و سعودی مورد حمایت و پشتیبانی قرار بگیرند. مجاهدین خلق آمادگی ذهنی و انگیزشی بسیار بالایی برای گام برداشتن در راستای اهداف فرقه‌ای خود دارند. به طور مثال آنان در هلند، نوکری پیرمردها و پیرزن‌ها را می‌کنند به این امید که پس از مرگ آنان، بخشی از اموالشان را بگیرند و تقدیم سازمان کنند. این ویژگی در بین اعضای داعش هم وجود دارد که یک مطالعه تطبیقی در این رابطه در حال انجام است.

** مجاهدین خلق؛ عملگرایان با فقر مبانی نظری

تسنیم: اگر موافق باشید به دهه نخست حیات سازمان مجاهدین خلق بپردازیم. مهمترین اتفاق در دهه نخست حیات سازمان، بحث تغییر ایدئولوژیک است؛ در واقع سازمان از اسلام عبور کرد و در نتیجه وارد فاز ترور و خشونت شد که نخستین قربانیان آن هم مجید شریف‌واقفی و مرتضی لبافی‌نژاد بودند. به نظر شما چه چیزی موجب شد تا مجاهدین خلق وارد فاز خشونت و ترور بشود؟

محمدی‌سیرت: پیش از اینکه به این سوال پاسخ بدهم، لازم است به مبنای فکری منافقین بپردازیم. سازمان ترکیبی از اندیشه‌های بازرگان و شریعتی است؛ این به معنای متهم کردن بازرگان و شریعتی نیست و اساساً یکی از اشتباهات تاریخی این است که شخصیت‌های میانی که با انقلاب اسلامی نواقص یا تفاوت نظری دارند، به دلیل روایت‌هایی تحویل ضدانقلاب بدهیم.

به هرحال ترکیب دو اندیشه بازرگان و شریعتی، پدیده‌ای به نام سازمان مجاهدین خلق را به وجود آورد. بازرگان استاد دانشگاه تهران بود و بیش از صد تالیف دینی داشت. او در بین دانشجویان بسیار محبوب بود. دو ویژگی در نگاه بازرگان وجود داشت که بعدها خود را در سازمان نشان داد؛ نخست نگاه علمی به دین (دین علمی) و دوم استقلال در فهم دین که نسبت به نهاد روحانیت بود. البته بازرگان متشرع و تربیت‌شده در یک خانواده سنتی دینی بود، اما دانشجویان او چنین ویژگی‌ای را نداشتند.

 
سازمان ترکیبی از اندیشه‌های بازرگان و شریعتی است؛ این به معنای متهم کردن بازرگان و شریعتی نیست و اساساً یکی از اشتباهات تاریخی این است که شخصیت‌های میانی که با انقلاب اسلامی نواقص یا تفاوت نظری دارند، به دلیل روایت‌هایی تحویل ضدانقلاب بدهیم.
 
 

بازرگان دغدغه مقدسی داشت و به دنبال این بود که اثبات کند، دین یک مساله سنتی و کهنه نیست. به همین دلیل او از گزاره‌های علمی و تجربی برای اثبات دین استفاده کرد. در دوره‌ای هم که بازرگان از این ادبیات استفاده می‌کرد، علوم تجربی در اوج بود.

آن چیزی هم که سازمان از شریعتی به ارث برد، قرائت چپ و مارکسیستی از اسلام بود. این قرائت به شدت عمل‌گرایانه و به دنبال نتیجه است. عملگراها نیز به تدریج شریعت و مبانی را کنار می‌گذارند و تنها هدف برایشان مهم می‌شود. از این رو هم می‌گویند هدف، وسیله را توجیه می‌کند.

بازرگان و شریعتی، منظومه فکری مشخصی داشتند و به قول معروف آن‌ها بازرگان و شریعتی بودند اما وقتی این اندیشه‌ها در دانشجویان آنان که بیشترشان دانشجویان فنی و پزشکی و به لحاظ نظری و مبانی فقیر بودند، رسوخ پیدا کرد، سازمان مجاهدین خلق را به وجود آورد. . . . .

تسنیم: من از صحبت‌های شما اینگونه نتیجه‌گیری کردم که اگر رهبران اولیه سازمان به زندان نمی‌افتادند، هرچند با تاخیر اما باز هم در مسیر ترور و خشونت (رادیکالیسم) قرار می‌گرفتند.

محمدی‌سیرت : بله. اساساً آن سه میراث فکری، جوانان دانشجو را به این فکر انداخت که راهی جز مبارزه مسلحانه و عمل بر مبنای مارکسیسم وجود ندارند. مجاهدین خلق اگر هم رهبران آنان به زندان نمی‌افتادند، در نهایت همین حرف را می‌زدند که اسلام علم مبارزه نیست. باید علمی مبارزه کرد و علم مبارزه، مارکسیسم است؛ چرا که آنان عملگرا، فاقد مبانی نظری و چپ‌گرا بودند. حال ممکن بود مذهبیون منشعب شوند، اما نباید فراموش کرد که بسیاری تغییر پیدا کردند. . . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

حدود 33 سال پیش، اعضای رده بالای فرقه تروریستی مجاهدین خلق بر آن شدند که عملیاتی را علیه ایران و در مرزهای ایران و عراق ترتیب بدهند. از مدتی پیش، برای این عملیات برنامه‌ریزی کرده بودند. سازمان امید داشت با بهره‌گیری از تحولات سریع رخ داده در جنگ و درگیری مستقیم نظامی آمریکا با ایران و شرایط مساعد منطقه‌ای و بین‌المللی بتواند خود را برای تصرف تهران آماده کند. اما با پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران در 27 تیر 67، غافلگیر شد. به همین علت اجرای عملیات فروغ جاویدان را تسریع کردند.

هشتم تیرماه سال 68 صدام حسین، رئیس‌جمهور سابق عراق طی یک سخنرانی درباره جنگ عراق و ایران ضمن تکرار ادعای صلح‌طلبی خود، از سازمان مجاهدین خلق نام برد و گفت: «روزی خواهد رسید که برای جنگیدن، کسی به کمک آنها نخواهد آمد و بعد از مدتی خواهید دید که چگونه مجاهدین خلق به اعماق خاک خودشان نفوذ خواهند کرد و همین‌طور پیوستن مردم ایران را به صفوف آنها خواهند دید.» (بولتن خبرگزاری جمهوری اسلامی 8/4/67)

30 خرداد سال 67 نیز حدود 138 نماینده کنگره آمریکا و 14 سناتور این کشور طی نامه‌ای به «جورج شولتز» وزیر خارجه وقت آمریکا، از او خواستند که به جنبش‌های مقاومت داخلی در ایران توجه کند و در همین راستا حمایت از سازمان تروریستی مجاهدین خلق مستقر در عراق را اکیدا توصیه کردند. «مروین دایملی» نماینده کنگره آمریکا یک ماه قبل از عملیات فروغ جاویدان، در یکی از شبکه‌های تلویزیونی آمریکا ظاهر شد و گفت: «نباید دست از تلاش کشید. مطمئن باشید که با کمی صبر و تلاش بیشتر به زودی از مهران به تهران رژه خواهید رفت.»


 
عصر روز جمعه 31/4/67 حدود ساعت 6 بعدازظهر، به قسمت‌های مختلف مستقر در قرارگاه اشرف و اردوگاه‌های دیگر ابلاغ شد که همه برای سخنرانی مسعود رجوی راس ساعت 8 در سالن عمومی حضور داشته باشند. رجوی در این سخنرانی با اشاره به اینکه «کارهای بزرگ در پیش داریم مگر نگفته بودیم که اول مهران بعدا تهران» خبر از عملیات بزرگی داد. او به تحلیل قطعنامه 598 نشست و گفت: «اگر الان اقدام نکنیم فرصت از دست خواهد رفت. زیرا بعد از اینکه بین ایران و عراق صلح شود ما در اینجا قفل می‌شویم و دیگر نمی‌توانیم کاری انجام بدهیم و از لحاظ سیاسی تبدیل به فسیل می‌شویم. پس بایستی آخرین تلاش خودمان را هم بکنیم.» (سازمان مجاهدین خلق،‌پیدایه تا فرجام ص 307) بدین ترتیب مسعود رجوی، رهبر این سازمان، تاکتیک جنگی خود را بر اساس از «مهران تا تهران» پایه‌ریزی کرد. قرار بود نیروهای این سازمان از مرز مهران وارد ایران شوند. سپس به قصرشیرین، بعد سرپل ذهاب بروند. از آنجا به سمت اسلام‌آباد غرب پیشروی کنند. . . . . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

بعد از عزل بنی‌صدر درسال 1360، او به اتفاق مسعود رجوی رهبر فرقه تروریستی مجاهدین با خلبان پیشین شاه به فرانسه متواری شد و در پی آن نیز این سازمان موجی از ترور و انفجار را به امید براندازی نظام جمهوری اسلامی در سراسر کشور به راه انداخت. بنی‌صدر و رجوی در پاریس به همراهی تعدادی از گروه‌های ضدانقلاب گروهی به نام شورای مقاومت ملی را تشکیل دادند. رجوی وعده سرنگونی سریع جمهوری اسلامی را طی دو ماه به رهبران سازمان‌های هم‌پیمان داد، اما گذشت زمان، باور متحدان رجوی را نسبت به سخنان وی سست‌تر کرد.

 از اقدامات غیرقانونی اعضای این گروهک می‌توان به ذخیره سلاح در خانه‌های تیمی، شرکت در تجمعات خشونت‌آمیز غیرقانونی، تخریب اموال عمومی، جاسوسی برای کشورهای بیگانه، تصرف غیرقانونی اماکن و ... اشاره کرد. ورود منافقین به فاز شورش مسلحانه علیه جمهوری اسلامی در 30 خرداد 1360 سرآغاز عصر تازه‌ای برای این گروهک تروریستی بود. این گروهک همزمان با یورش ارتش بعثی صدام، بحران‌های امنیتی متعددی مانند بمب‌گذاری در مکان‌های عمومی، ترورهای هدفمند و کور مسئولین نظام و مردم را رقم زدند و پس از مدتی به مثابه نیروی نظامی ارتش متجاوز رژیم بعث عمل کردند. . . . . ..

658

سال 1360 نقطه اوج تقابل این گروهک با نظام اسلامی و مردم بود و پس از آن که با همکاری مردم و اشراف و قاطعیت نیروهای امنیتی، بساط جرم و جنایت آنان برچیده شد. با کوچ عناصر فراری نفاق به سرکردگی رجوی از نقاط مختلف به عراق که در حال جنگ با ایران بود، معادلات تغییر کرد. منافقین در کنار دشمن بعثی به جمع‌آوری اطلاعات از نقاط حساس کشور، دادن اطلاعات محموله‌های غذا و دارو به جنگنده‌های عراقی برای بمباران، حملات پراکنده مرزی و در نهایت حمله مستقیم نظامی به مرزهای کشوری که روزگاری وطن آنان بوده است، آلوده شدند.

سال 1367 رجوی با تحریک صدام و به‌ منظور تأثیرگذاری بر روند جنگ، با فراخوان هواداران فراری خود از کشورهای مختلف و با پیوستن تعدادی زیادی از زندانیان فراری که طی سال‌های قبل مورد رأفت نظام اسلامی قرار گرفته و آزاد شده بودند، دست به اجرای سه عملیات نظامی نسبتا گسترده با نام‌های آفتاب (8فروردین67، فکه)، چلچراغ (28خرداد1367، مهران) و فروغ جاویدان (3مرداد1367، کرمانشاه) زد و در خلال این حملات تعدادی زیادی از مردم و نیروهای نظامی به شهادت رسیدند. . . . . . . .

عملیات آفتاب

رجوی در نظر داشت روز اول فرودین سال 1367 به مرزهای ایران حمله کند اما درگیری چند تن از نیروهای شناسایی این گروهک در نقاط مدنظر برای انجام عملیات، این حمله را چند روزی به تعویق انداخت و درنهایت بامداد 8 فروردین67 منافقین با تمام توان و با پشتیبانی هوایی و زمینی نیروهای عراقی از مرز فکه عبور کرده و به نیروهای نظامی مستقر در این منطقه حمله کردند. این نقطه آغاز ارزیابی صدام بود که میزان سرسپردگی عناصر نفاق را بسنجد. مسعود رجوی در پایان عملیات آفتاب پیامی صادر کرد و این عملیات را هدیه نوروزی برای ملت ایران خواند! هدیه‌ای مشترک با ارتش صدام؛ چراکه توپخانه ارتش عراق به‌خصوص هنگام آتش تهیه و خمپاره‌ باران شدید مواضع نیروهای ایرانی نقش بزرگی را ایفا کرده بود.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

کتاب «سراب آزادی» خاطرات خودنوشت مریم سنجابی مسئول پرونده‌های پرسنلی و عضو شورای رهبری سازمان منافقین از سوی انتشارات ستوس راهی بازار کتاب شد. این کتاب در 400 صفحه خاطراتی از این سازمان مخوف را بیان می‌کند و اتفاقات مختلف و نحوه برخورد سازمان با آنها را شرح داده است. نویسنده به دلیل قرارداشتن در بطن گروهک منافقین و لمس جنایت‌های این گروه توانسته است حس و حال خود را به مخاطب بیان کند.

98

بخش‌هایی از این خاطرات در ادامه آمده است:

*می‌خواهیم کاری کنیم که دیگر امامی نباشد

«در جلسه توجیهی عملیات فروغ جاویدان (مرصاد) مسعود رجوی ضمن اعلام عملیات گفت: ما قبل از آتش بس هم تصمیم به انجام این عملیات بزرگ داشتیم و می خواستیم آن را دیرتر انجام دهیم. اما پذیرش قطعنامه کار ما را تسریع کرد و اگر الان اقدام نکنیم فرصت از دست خواهد رفت. زیرا بعد از اینکه بین ایران و عراق صلح شود در اینجا قفل می‌شویم و دیگر نمی‌توانیم کاری انجام دهیم و از لحاظ سیاسی تبدیل به فسیل می‌شویم. رژیم دیگر نیروی جنگی لازم را ندارد و نمی‌تواند نیروی جبهه را تأمین کنند و هم از لحاظ نظامی تعادل خود را از دست داده و هم از لحاظ سیاسی در انزوای بین‌المللی قرار دارد. کاری که می‌خواهیم انجام دهیم در حد توان یک ابرقدرت هست. چون فقط یک ابرقدرت می‌تواند کشوری را در ظرف این مدت تسخیر کند، حتی عراق هم ادعای گرفتن تهران را نکرده است، اما ما می‌خواهیم برویم تهران را بگیریم.

ما در این راه عاشوراگونه می‌رویم اما این بار بازمانی که در 30 خرداد 60 شروع کردیم فرق می‌کند. چون آن موقع چشم‌انداز پیروزی نداشتیم و عاشوراگونه شروع کردیم. ولی این بار چشم‌انداز پیروزی داریم که خیلی ملموس است البته همه افراد باید بدانند که می‌خواهند چه کار کنند. ما کاری می‌خواهیم بکنیم که همه دنیا تعجب کنند و یک دفعه بفهمند که ما در تهران هستیم و امامی دیگر وجود ندارد.»

*به خاطر سرعت زیاد هرکس مجروح شد باید خودش مسئله‌ خودش را حل کند

«مریم رجوی نیز عنوان کرد: درست است به خاطر وظیفه‌ای که داریم عاشورا گونه وارد می‌شویم ولی در این که حتما پیروز می‌شویم شکی نیست. الان جبهه‌ها خالی شده و وقتی از جبهه آن طرف‌تر برویم کسی نیست جلوی ما را بگیرد. ما آنقدر می‌خواهیم با سرعت پیش برویم که در مسیر توقف هم نداریم و هرکس مجروح شد باید خودش مسئله‌ خودش را حل کند.»
...........

  • مصطفی آزاد