اکنون سالهاست فرقه رجوی برای تطهیر و قالب کردن یک فرقه تروریستی به افکار عمومی جهان در تلاش است تا خود را بهعنوان یک نیروی سیاسی «دموکراتیک» معرفی کند.
در حقیقت تلاشهای مجاهدین برای «دموکراتیک» نشان دادن خود، تنها یک بازی سیاسی است که هدف آن فریب افکار عمومی جهانی است.
بسیاری از مقامات سیاسی در کشورهای اروپایی و آمریکا بهویژه پس از سقوط رژیم صدام حسین و در پی اختلافات با جمهوری اسلامی ایران، بهطور ضمنی یا علنی از این فرقه حمایت کردهاند. این حمایتها اغلب به دلیل مسائل ژئوپلیتیکی و رقابتهای منطقهای است که مجاهدین از آن بهرهبرداری کردهاند. اما این نوع حمایتها هرگز نمیتواند مشروعیت واقعی در داخل ایران ایجاد کند.
دیدارهای مجاهدین با نمایندگان سیاسی در سالنهای مجلل و برگزاری کنفرانسها و همایشهای سیاسی با حضور مقامات غربی، تنها یک نمایش برای فریب افکار عمومی و توجیه فعالیتهای تروریستی و خشونتآمیز آنها است. این سخنرانیها و همایشها در واقع هیچگونه تاثیر واقعی بر وضعیت داخلی ایران نداشته و این گروه همچنان در داخل کشور بهعنوان یک فرقه تروریستی شناخته میشود.
یکی از نکات بسیار مهم در تحلیل مجاهدین این است که آنها تلاش دارند با دادن ظاهر دموکراتیک و متعارف به خود، ماهیت واقعی و افراطی خود را پنهان کنند. در واقع، این گروه همانند یک «گرگ در لباس میش» است که در تلاش است تا چهرهای انسانی و مسالمتجو از خود نشان دهد، اما تاریخچه آن نشاندهنده یک گروه تروریستی با روشهای خشونتآمیز است.
عملیات تروریستی این گروه که در دهههای گذشته بر ضد مقامات ایرانی صورت گرفته است، بهویژه در دوران جنگ ایران و عراق که آنها همکاری نزدیکی با رژیم صدام حسین داشتند، از جمله نمونههای بارز این رفتارها است.
باید گفت فعالیتهای فرقه مجاهدین در عرصه بینالمللی نتوانسته است باعث کاهش تنفر مردم ایران از این گروه شود؛ بلکه این نفرت همچنان ادامه دارد.
در واقع، باوجود تمامی لابیگریها و فعالیتهای سیاسی مجاهدین در خارج از کشور، آنها در داخل ایران هیچگاه نتواستهاند مشروعیت مردمی بهدست آورند. این گروه هنوز هم در ذهن مردم ایران بهعنوان یک گروه وابسته به سرویس های اطلاعاتی بیگانگان شناخته میشود. حتی اگر مجاهدین در سطح بینالمللی توانستهاند توجه برخی مقامات سیاسی را جلب کنند، اما این جلب توجه هیچگاه منجر به تغییر نگاه مردم ایران نسبت به این گروه نخواهد شد.
مجاهدین در سالهای اخیر بهویژه پس از سقوط صدام حسین و در پی بحرانهای منطقهای، روابط نزدیکی با کشورهای خاصی پیدا کردهاند که اغلب با منافع ژئوپلیتیکی در تضاد با جمهوری اسلامی ایران هستند. این گروه بهویژه از حمایتهایی از جانب اسرائیل و برخی کشورهای عربی همچون عربستان سعودی بهرهمند شده است.
این همکاریها بهویژه در زمینه اطلاعاتی و امنیتی قابل توجه بوده است. علیرغم تمامی تلاشهای سیاسی و رسانهای فرقه مجاهدین در سطح جهانی، هنوز هم در داخل ایران مردم بهویژه به دلیل تاریخچه خیانتبار و همکاریهای این گروه با رژیم صدام حسین، نسبت به آنها نگرش منفی دارند. همین مسئله بهویژه پس از تشدید بحرانها در منطقه و افزایش تهدیدات نظامی علیه ایران، همچنان منجر به افزایش تنفر از مجاهدین شده است.
یکی از جنبههای حساس و تنشزا در فعالیتهای اخیر مجاهدین، حمایت علنی آنان از حمله خارجی بویژه حمله اخیر اسرائیل و آمریکا بر علیه ایران است که بشدت مورد تنفر مردم ایران قرار گرفتند.
نتیجه اینکه؛ باید گفت که مجاهدین در حالی که در سطح بینالمللی از حمایتهایی برخوردارند، اما بههیچوجه نمیتوانند در داخل ایران مشروعیت پیدا کنند. تلاشهای آنها برای پاکسازی چهره و تطهیر گذشته تروریستی خود از طریق لابیگری و استفاده از روابط سیاسی در کشورهای غربی، تنها یک نمایش است که هیچگاه نخواهد توانست ماهیت واقعی آنها را که همچنان بهعنوان یک فرقه تروریستی شناخته میشود، تغییر دهد. در ایران، مردم همچنان این گروه را با تاریخچه خیانتها و خشونتهایش میشناسند و هیچگونه اقدام یا نمایش در سطح جهانی نمیتواند این تصویر را تغییر دهد.
در نهایت اینکه، فعالیتهای اخیر مجاهدین در عرصه بینالمللی ، با وجود تلاشهای گسترده برای تطهیر و تغییر چهره خود، همچنان در سطح داخلی ایران بیاعتبار و غیرمقبول است. این گروه علیرغم لابیگریها و حمایتهای مالی، سیاسی، و رسانهای در کشورهای غربی، نه تنها نتوانسته است بهعنوان یک نیروی مشروع در داخل ایران شناخته شود. بلکه هم اکنون رهبران و تعدادی از اعضای جنایتکار آنها نیز در دادگاهی در تهران در حال محاکمه غیابی اند.
- نویسنده : علی صدر
- منبع خبر : سایت راه نو
- ۰۴/۰۵/۱۳