مقدمه :
جنگهای امروز الزاماً با گلوله و تانک آغاز نمیشوند؛ گاه پیش از اولین شلیک، ذهنها تسخیر میشوند. در دکترین امنیتی قدرتهای متخاصم، بهویژه اسرائیل، «جنگ شناختی» بهعنوان ابزاری برای تضعیف اراده ملی و فروپاشی انسجام داخلی کشور هدف جایگاهی کلیدی یافته است. این جنگ، عرصهای است که روایتها، شایعات و ادراکات ساخته و پرداخته میشوند تا جای واقعیت را بگیرند. در این میان، سازمان مجاهدین خلق بهعنوان یک بازیگر مزدبگیر و منفعل، نقش میدانی در اجرای پروژههای ادراکی دشمن ایفا میکند. این گروه که سالهاست پیوندهای آشکاری با محافل امنیتی و رسانهای اسرائیل دارد، با استفاده از شبکهای از حسابهای کاربری جعلی در فضای مجازی، تولید و تکرار محتوای یأسآور، دوقطبیسازی مردم و دولت، و ترور شخصیت، در تلاش است تا به روایتسازی مطلوب تلآویو کمک کند.
بررسی دقیق این همسویی، بهویژه در جریان «جنگ ۱۲ روزه» ادراکی علیه ایران، میتواند تصویری روشن از چگونگی بهرهبرداری دشمن از عناصر داخلی و برونمرزی برای تحقق اهداف جنگ شناختی ارائه دهد.
جایگاه اسرائیل در جنگ شناختی علیه ایران:
اسرائیل طی دهه اخیر، در چارچوب استراتژی «کارزار بین جنگها» (Campaign Between Wars – CBW)، علاوه بر عملیات فیزیکی، تمرکز ویژهای بر نبرد رسانهای و شناختی علیه ایران داشته است.
اهداف کلیدی اسرائیل در این حوزه عبارتند از:
- القای ناکارآمدی ساختاری ایران در مدیریت بحرانها
- تشدید اختلافات داخلی و بیاعتمادسازی نسبت به نهادهای رسمی
- تضعیف روحیه ملی و کاهش اراده مقاومت
- ایجاد مشروعیت برای اقدامات خصمانه و تحریمها در افکار عمومی جهانی
برای اجرای این راهبرد، اسرائیل علاوه بر رسانههای رسمی خود (مانند i24، اورشلیمپست و کانالهای تلگرامی وابسته)، از شبکهای از بازیگران غیردولتی و گروههای اپوزیسیون بهره میبرد که سازمان مجاهدین خلق یکی از فعالترین آنهاست.
فرقه تروریستی مجاهدین و پیوندهای راهبردی با اسرائیل:
معرفی مختصر مجاهدین:
سازمان مجاهدین (منافقین) در دهه ۱۳۴۰ شکل گرفت. این سازمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و ناکامی در عرصه سیاسی، رویکرد تروریستی با حمایت کشورهای غربی را در پیش گرفت و جنایات زیادی را در ایران مرتکب شد. این سازمان در طول زمان دچار تغییرات ایدئولوژیک و راهبردی شد و نهایتا به یک فرقه تروریستی تبدیل گردید.
در حال حاضر تشکیلات مجاهدین در اروگاه مانز آلبانی و رهبرشان در فرانسه مستقر است. بخش عمدهای از فعالیتهای مجاهدین به مقابله رسانهای و روانی علیه نظام جمهوری اسلامی و مردم ایران معطوف است.
تغییر رویکرد و همسویی با اسرائیل:
- پس از سقوط صدام حسین در عراق (۲۰۰۳)، مجاهدین که سالها در کمپ اشرف مستقر بودند، به دنبال حامی جدیدی رفتند.
- در این مقطع، حمایتهای اطلاعاتی، مالی و رسانهای اسرائیل و ایالات متحده به این سازمان افزوده شد.
- اسرائیل از مجاهدین بهعنوان اهرمی برای فشار و عملیات روانی علیه مردم و حاکمیت ایران بهره میبرد.
مستندات و نمونههای همکاری:
- نشستها و ملاقاتهای اعضای ارشد مجاهدین با مقامات اطلاعاتی و سیاسی اسرائیل در سالهای اخیر گزارش شده است.
- استفاده مجاهدین از شبکههای رسانهای اسرائیل برای پخش پیامها و عملیات رسانهای
- انتشار محتوای ضدایرانی در هماهنگی با پروژههای اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا
- استفاده گسترده از اکانتهای فیک، هشتگسازی و تبلیغات هدفمند در شبکههای اجتماعی با حمایتهای مالی و تکنیکی از طرف اسرائیل
همسویی اهداف راهبردی:
- هر دو طرف، اسرائیل و مجاهدین، بر تضعیف روحیه ملی، دوقطبیسازی اجتماعی و ایجاد یأس در میان مردم ایران تاکید دارند.
- مجاهدین به عنوان پیادهنظام رسانهای و تبلیغاتی، روایتهای اسرائیلی را در قالب عملیات جنگ شناختی در فضای مجازی اجرا میکنند.
- این همسویی سبب شده است که فعالیتهای مجاهدین در فضای مجازی بیش از پیش منسجم و سازماندهی شده باشد و با ابزارهای پیچیدهای نظیر اکانتهای فیک و رباتهای انتشار محتوا همراه گردد.
نقش مجاهدین در جنگ ۱۲ روزه ادراکی:
الف – مروری بر جنگ ۱۲ روزه ادراکی علیه ایران:
جنگ ۱۲ روزه ادراکی، اشاره به دورهای دارد که اسرائیل و آمریکا در قالب عملیات رسانهای و روانی گسترده در کنار جنگ میدانی تلاش کردند با بهرهگیری از جنگ شناختی، ایران را هدف حملات روانی قرار دهند. هدف این عملیات، ایجاد بحران روانی در جامعه ایرانی، تخریب اعتماد به نظام و افزایش شکافهای اجتماعی بود.
در این دوره، رسانهها و شبکههای اجتماعی به میدان اصلی نبرد بدل شدند.
ب – فعالیتهای رسانهای مجاهدین در این مقطع:
- مجاهدین بهعنوان بازوی میدانی این جنگ روانی، با راهاندازی هزاران اکانت جعلی (فیکاکانت) در شبکههای اجتماعی مختلف، اقدام به انتشار اخبار نادرست، شایعات و روایتهای یأسآور کردند.
- آنها تلاش کردند با پوششهای رسانهای منفی و اغراقآمیز، تصویر واقعیت ایران را مخدوش کنند و احساس شکست و ناامیدی را در جامعه تقویت کنند.
- هشتگسازی هدفمند و ترند کردن موضوعات منفی مانند فساد، ناکارآمدی، بحرانهای اقتصادی و اجتماعی از جمله روشهای به کار گرفته شده بود.
تکنیکهای عملیاتی مجاهدین در شبکههای اجتماعی:
الف – شایعهسازی و انتشار اطلاعات نادرست:
مجاهدین با بهرهگیری از شبکه گستردهای از حسابهای کاربری جعلی (فیکاکانت)، اخبار تأییدنشده، گاه دروغین و جهتدار را منتشر میکنند تا فضای ابهام و سردرگمی در جامعه ایجاد شود. این اخبار معمولاً شامل مواردی چون ناکارآمدی اقتصادی، فساد و ناتوانی نظام در مدیریت بحرانهاست.
ب – تکرار دروغ و اثر «توهم حقیقت» (Illusion of Truth Effect)
با تکرار مکرر یک خبر یا روایت نادرست، حتی اگر مخاطب آگاه باشد که آن دروغ است، به تدریج آن را باورپذیر مییابد. مجاهدین از این تکنیک برای نفوذ در افکار عمومی استفاده میکنند تا روایتهای ضد نظام را بهعنوان واقعیت جا بیندازند.
ج – برچسبزنی و اهریمنسازی:
از طریق القای صفات منفی به شخصیتها، نهادها و گروههای طرفدار نظام، مجاهدین سعی در تخریب اعتبار آنها دارند. این روش به کاهش اعتماد عمومی به نظام و افزایش شکاف اجتماعی منجر میشود.
د – بهرهگیری از عواطف و هیجانات مردم:
مجاهدین با انتشار تصاویر و پیامهای احساسی، به ویژه در شرایط بحرانی، احساسات خشم، ناامیدی و ترس را تحریک میکنند. این هیجانات منفی زمینهساز پذیرش روایتهای دشمنانه و افزایش بیاعتمادی به نظام میشود.
هـ – دوقطبیسازی جامعه:
با برجستهسازی شکافهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، مجاهدین تلاش میکنند جامعه ایران را به دو قطب متخاصم تقسیم کنند: مردم در برابر دولت یا گروههای مختلف اجتماعی علیه یکدیگر. این شکافافکنی، انسجام ملی را تضعیف کرده و زمینهساز تسلط دشمن بر فضای ذهنی جامعه میشود.
ح – ترور شخصیت:
مجاهدین با حملات سازمانیافته رسانهای به شخصیتهای کلیدی سیاسی، نظامی و فرهنگی، اعتبار و وجهه آنان را تخریب میکنند. این عمل باعث کاهش سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی میشود و در نهایت موجب ضعف بیشتر ساختار حکومتی میگردد.
پیامدهای همسویی مجاهدین با جنگ شناختی اسرائیل:
الف – تضعیف روحیه ملی و اعتماد عمومی:
فعالیتهای جنگ شناختی مجاهدین، همسو با اهداف اسرائیل، باعث می شود تا در بخشهایی از جامعه ایران، احساس ناامیدی و بیاعتمادی به ساختارهای حکومتی افزایش یابد. این امر به کاهش همبستگی ملی و اراده مقاومت منجر میشود.
ب – کاهش انسجام اجتماعی و تشدید دوقطبیها:
با ایجاد و تشدید شکافهای اجتماعی و سیاسی، مجاهدین نقش مهمی در تفرقهافکنی میان اقشار مختلف ایفا میکنند. این تفرقه، فرصتهای دشمن برای نفوذ و تحمیل فشارهای بیشتر را افزایش میدهد.
ج – تسهیل فشارهای خارجی علیه ایران:
تضعیف روحیه ملی و ایجاد شکافها در بسترهای اجتماعی داخلی، زمینه را برای اعمال تحریمها و فشارهای بینالمللی تسهیل میکند. این موضوع در نهایت به ضرر منافع ملی و امنیت کشور است.
نتیجهگیری و راهکارها:
الف – ضرورت افزایش سواد رسانهای:
افزایش سطح آگاهی و سواد رسانهای در جامعه، به ویژه در میان جوانان، کلید مقابله با جنگ شناختی و شناسایی عملیات روانی است.
ب- تقویت روایت ملی و بازپسگیری میدان رسانهای:
تولید محتوای فاخر، واقعنما و امیدبخش از سوی رسانههای داخلی میتواند مقابل روایتهای دشمن ایستادگی کند و روحیه ملی را بازسازی نماید.
ج – رصد و مقابله با شبکههای عملیات روانی:
ایجاد نهادهای تخصصی برای پایش، شناسایی و مقابله با اکانتهای فیک و عملیات رسانهای سازمانیافته دشمن ضرورت دارد. همکاری بینالمللی و فناوریهای نوین در این مسیر بسیار مؤثر خواهد بود.
د – تقویت انسجام اجتماعی و کاهش شکافها:
برنامههای فرهنگی و اجتماعی برای تقویت همبستگی ملی و کاهش دوقطبیها، از مهمترین استراتژیهای دفاع در برابر جنگ شناختی به شمار میآید.
- نویسنده : سعید پارسا
- منبع خبر : سایت راه نو
- ۰۴/۰۵/۲۷