این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)
دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید . ضمن اینکه با آدرس دوم ghased1393.blogsky .com هم در این مسیر پیش می رویم ...
۲۲ مهرماه، تشکیلات تروریستی منافقین از نهادی پوششی تحت عنوان «کانون همکاری نهادهای جمهوریخواه ایران» رونمایی کرد که این نهاد، هدفی جز تلاش مذبوحانه برای بازسازی چهره منفور تشکیلات مزدور مجاهدین خلق (MOK) ندارد.
به گزارش فراق، این تشکیلات خائن که همواره به دلیل همکاری با دشمنان ملت، دست داشتن در ترورهای متعدد و خیانت به منافع ملی ایران، در تمام دنیا به عنوان تروریست شاخته میشود تلاش دارد با عناوین جدید و شعارهای فریبنده دموکراسی و ملیگرایی، خود را بهعنوان گروهی هنوز زنده معرفی کند.
بیانیه منتشر شده از طرف این کانون، پر از توهمات منافقین است که سالهاست تحت سرکردگی رجوی گورخواب و مریم قجر، عجوزه هزار شوهر نشخوار شده است. حمایت علنی اعضای ارشد مجاهدین خلق از این کانون، مهر تأییدی است بر این حقیقت که این حرکت، بخشی از یک طرح حسابشده برای فریب افکار عمومی است.
ایرانیان خارج از کشور باید با هوشیاری و آگاهی، از ماهیت این فریبکاریها اطلاع یابند و اجازه ندهد این تشکیلات خائن رو به مرگ بار دیگر با نقاب دموکراسی به اهداف شوم خود نزدیک شود. تاریخ گواه است که منافقین هرگز خیرخواه ایران و ایرانی نبودهاند و هرگونه نزدیکی به منافقین، به معنای همراهی با دشمنان ملت ایران است.
در ادامه رسیدگی به پرونده سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در جلسه ۴۱ دادگاه، وکیل شکات پرونده، حجتالاسلام مسعود مداح، با ارائه شواهد و مستندات، نقش مستقیم سرکردگان این گروهک در عملیاتهای تروریستی علیه مردم ایران را تشریح کرد.
به گزارش خبرنگار فراق، مداح با اشاره به نقش مسعود رجوی، مریم قجر، مهدی ابریشمچی، زهره اخیاری، مژگان پارسایی، سهیلا شعبانی، احمد شکرابی و حسن نظامالملکی در عملیاتهای تروریستی نظیر آفتاب، چلچراغ و فروغ جاویدان، اظهار داشت: این افراد بهعنوان رهبران و فرماندهان سازمان، مستقیماً در طراحی، هدایت و اجرای حملات مسلحانه علیه مردم و نظام جمهوری اسلامی نقش داشتهاند.
وی افزود: مسعود رجوی در سال ۱۳۶۰ فرمان جنگ مسلحانه را صادر کرد و مریم قجر بهعنوان جانشین او، شخصاً در مناطق عملیاتی حضور داشته و عملیاتهای تروریستی را هدایت میکرده است.
وکیل شکات با استناد به ماده ۱۳۰ قانون مجازات اسلامی، تأکید کرد: رهبران گروههای تروریستی، حتی اگر خود سلاح به دست نگیرند، به دلیل هدایت و سازماندهی اقدامات، مسئول اصلی جنایات هستند و باید با شدیدترین مجازات مواجه شوند.
وی همچنین به نقش مهدی ابریشمچی در تأمین تسلیحات و زهره اخیاری در هدایت تیمهای عملیاتی دانشآموزان در ترورهای دهه ۶۰ اشاره کرد.
مداح با تبیین عناوین مجرمانه محاربه، بغی و افساد فیالارض در فقه و قانون، گفت: اقدامات منافقین، از جمله ایجاد ناامنی، قتل و تخریب گسترده، مصداق بارز این جرایم است. حتی عضویت در این گروهک و علم به اهداف آن، برای مجازاتهای سنگین مانند اعدام کافی است.
وی افزود: عملیاتهای این گروهک در زمان جنگ تحمیلی، که با همکاری رژیم بعث انجام شد، مصداق تسلط دشمن بر اراضی و افراد خودی بوده و طبق قانون، افساد فیالارض محسوب میشود.
در این جلسه، قاضی دادگاه با طرح پرسشی درباره نقش رهبران در مقایسه با افراد مسلح در میدان، بر اهمیت مسئولیت سردستههای گروههای تروریستی تأکید کرد. مداح در پاسخ گفت: رهبر گروهک که عملیاتها را طراحی و هدایت میکند، حتی اگر مسلح نباشد، مسئول اصلی جنایات است و قانونگذار نیز این مسئولیت را به سردستهها نسبت میدهد.
وکیل شکات در پایان از دادگاه خواست تا با بررسی دقیق تفاوتهای میان نهضتهای آزادیبخش و گروههای تروریستی، ماهیت واقعی منافقین را که تحت نقاب دلسوزی برای مردم ایران پنهان شدهاند، افشا کند.
این جلسه بار دیگر ابعاد جنایات سازمان منافقین و نقش کلیدی سران آن در نقض امنیت ملی و حقوق مردم ایران را روشن ساخت.
سید عباس موسوی، در توئیتر خود نوشت: «در همین اثناء این رقابتهای بیمزّه در کنار خوش رقصیهای مسخره #مریم_و_رضا برای ترامپ و نتانیاهو هم تو یک لِوِل خاصی بلاهت میخواد!»
به گزارش فراق، در نظر مردم ایران زنیکه دوره گردِ منافقین و نوه رضا پالان، دو روی سکه نفاق و نجاست هستند که نه تنها جایگاهی در بین ایرانیان نداشته و ندارند بلکه عامل عمده مشکلاتی هستند که از دیرباز گریبانگیر کشورمان بوده است.
مسعود رجوی در اظهاراتی تکاندهنده عملیات موسوم به «چلچراغ» منافقین و کشتن رزمندگان و سربازان ایرانی را «هدیهای نوروزی مشترک با عراق برای مردم ایران» خوانده بود!
به گزارش فراق، علی اکرامی، عضو جدا شده از تشکیلات مجاهدین خلق در دادگاه محاکمه منافقین در تشریح عملیات «چلچراغ» اظهار کرد: این عملیات تنها سه ماه پس از عملیات «آفتاب» و با حمایتهای گستردهتر و تجهیزات پیشرفتهتر صدام حسین در خرداد ۱۳۶۷ انجام شد.
وی گفت: منافقین از یک ماه قبل در نزدیکی مهران مستقر شده و با استفاده از تیمهای شنود و رخنه، اطلاعات گستردهای از مواضع نیروهای ایرانی جمعآوری کردند.
اکرامی به اظهارات تکاندهنده رجوی در خصوص این عملیات اشاره کرد که این عملیات را «هدیهای نوروزی مشترک با عراق برای مردم ایران» خوانده بود!
وی افزود: «رجوی گفت، کشتن رزمندگان و سربازان ایرانی هدیهای برای مردم است.» در حالی که این حماقت، هدیهای بود که رجوی به صدام داده بود.
اکرامی همچنین از پاسخی که رجوی به یکی از اعضا درباره شلیک به سربازی که تنها دو ماه به پایان خدمتش مانده بود داد، یاد کرد: «رجوی قویا پاسخ داد که اتفاقا باید با نام خدا در اول مغز این سرباز را متلاشی کرد.»
این گزارش با هدف آگاهیبخشی به سازوکارهای حقوق بشری سازمان ملل درباره الگوی تکراری بهرهکشی تشکیلات تروریستی مجاهدین خلق ایران (منافقین) از افراد آسیبپذیر اجتماعی تهیه شده است.
مطالعه موردی حاضر به بررسی پرونده سمیه رشیدی میپردازد که پس از درگذشت وی، این تشکیلات تلاش کرد با ساختن یک روایت جعلی از «قربانی سیاسی»، افکار عمومی را فریب دهد و تصویری شیادانه از حمایت مردمی نسبت به خود ارائه کند.
بر اساس شواهد موجود، تشکیلات مذکور ابتدا رشیدی را «زندانی سیاسی بیگناه» معرفی کرد و سپس پس از انتشار ویدئویی از او که در آن شعار «درود بر مریم رجوی» سر میدهد، ناچار شد وابستگی وی به «کانونهای شورشی» خود را تأیید کند. این روند نمونهای روشن از الگوی تبلیغاتی موسوم به «مهساسازی» است که در آن، از مرگ یا رنج افراد برای مقاصد سیاسی و تبلیغاتی بهرهبرداری میشود.
سمیه رشیدی، زنی دارای سابقهی بیماری صرع، اعتیاد و وضعیت جسمی نامناسب بود که در بیمارستان جان خود را از دست داد.
بررسی این پرونده نشان میدهد که تشکیلات تروریستی مجاهدین خلق همواره از الگوی تکراری قربانیسازی و فریب افکار عمومی استفاده میکند.
ویژگیهای این الگو عبارتاند از:
بهرهبرداری از افراد حاشیهنشین، بیخانمان یا دارای مشکلات روانی و جسمی برای مقاصد تبلیغاتی
جعل روایت «شهادت سیاسی» برای تحریک احساسات عمومی و پنهانسازی گذشتهی خشونتبار خود
حذف یا انکار نقش تشکیلات پس از افشای حقیقت
استفاده از تکنیکهای کنترل ذهن و فشار روانی برای تسلیم کردن افراد در خدمت اهداف گروه؛ این الگو نمونهای از سوءاستفاده نظاممند از آسیبپذیری انسانها میباشد.
قاضی دادگاه منافقین گفت: استعلامات لازم از داراییها یا ارثی که متهمان پرونده منافقین دارند انجام و اموالی هم شناسایی شده است.
به گزارش فراق، حجتالاسلام والمسلمین دهقانی، در جلسه ۴۰ دادگاه محاکمه منافقین در پاسخ به سئوال وکیل شکات که خواستار ارائه گزارش در خصوص اموال و دارایی های متهمان پرونده شد، اظهار کرد: در خصوص قرار تامین خواسته صادره از شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران، پروندهای در این رابطه تشکیل شده و دادسرای ناحیه ۲۳ حسب دستور صادره برای توقیف اموال متهمین پرونده برابر دلایل ارائه در کیفرخواست، اقدام کرده است. قاضی دادگاه منافقین گفت: چنانچه متهمان اموال و داراییها یا ارثی دارند استعلامات لازم انجام و اموالی هم شناسایی شده است. اما پرونده قرار تامین خواسته در حال تکمیل است و به محض تکمیل آن، گزارش دقیقی از این پرونده در دادگاه ارائه خواهد شد.
نماینده ارتش جمهوری اسلامی ایران گفت: با هیچ معیاری نمیتوان ساختار نظامی مجاهدین را ارتش نامید.
به گزارش فراق، نماینده ارتش جمهوری اسلامی ایران در جلسه ۴۰ دادگاه محاکمه منافقین به تبیین ساختار نظامی تشکیلات منافقین پرداخت و اظهار داشت: استفاده از این اصطلاح در رابطه با ساختار نظامی سازمان مجاهدین خلق کاملا پارادوکسیکال و متناقض است.
وی ادامه داد: این موضوع به این دلیل است که اولا اینها ارتش نبودند و براساس اصول نظامی، ارتش ساختار و تشکیلات خاصی دارد و با هیچ معیاری نمیتوان ساختار نظامی مجاهدین را ارتش نامید. ثانیا اینها آزادی بخش نبودند و براساس کدام تعریف گروه آزادی بخش هموطن خود از جمله سرباز، افسر و درجه دار هموطن خود را که در حال مبارزه با دشمن بعثی عراق است را میکشد و زمین کشور خود را تصرف کرده و آن را آزادی بخشی مینامد.
نماینده ارتش بیان کرد: منافقین در حصار افکار واهی خود بودهاند و اگر خواستار آزادی بخشی بودند باید اول از خودشان شروع میکردند و در خصوص اصطلاح سوم که ملی است، تحت هیچ اعتباری نمیتواند ساختار این گروه را ملی نامید و در طبق بررسی و رصدی که بنده در اکثر رسانههای خارجی انجام دادهام، گروهی منفورتر، رذلتر و بیاساستر از مجاهدین خلق وجود نداشته و ندارد و حتی در بین اپوزیسیون خارج از ایران نیز جایگاهی ندارند.
وی همچنین در ارتباط با عملیات چلچراغ اظهار داشت: در ادامه تفکر واهی و نادرستی که رجوی و گروه مجاهدین خلق داشتند و فکر میکردند که، چون در عملیات آفتاب به ظن خودشان موفقیت کسب کردهاند، در عملیاتهای دیگر نیز میتوانند موفق شوند و تقریبا ۳ ماه بعد از عملیات آفتاب و در تاریخ ۲۸ خرداد ۱۳۶۷، یکی از بزرگترین عملیات منافقین با هدف تصرف شهر مهران انجام گرفت و در بهار همین سال و بعد از نشست محرمانه رجوی و صدام، تجهیزات سنگین در اختیار ایشان قرار گرفت.
وی گفت: اگر این گروه ادعای آزادیبخشی و ملیگرایی دارد، چرا تجهیزات جنگی خود را از دولت و در واقع از رژیم بعث عراق تأمین کرده و در اختیار داشته است. افسران عراقی حداقل دو ماه آموزش فشرده، که بیشتر آنها آموزشهای پیادهنظام مکانیزه بودند، دیدهاند. دلیل این آموزشهای پیادهمکانیزه بودن این است که منطقه مهران در قسمت شمالیاش در اختیار لشکر ۱۶ زرهی قزوین بوده که باید تجهیزات زرهی نیز در این منطقه وجود داشته باشد.
نماینده ارتش جمهوری اسلامی ایران گفت: آموزشهایی که افسران عراقی برای سازگاری با محیط عملیاتی برگزار کردند، عمدتاً توسط بانوان آموزش دیده انجام شد و در فیلمهای منتشر شده نشان داده شده است. این آموزشها شامل سوار و پیادهروی با تانک برای جلوگیری از شناسایی و پیشبرد عملیات بود. قبل از شروع عملیات، تمامی محورهای منطقه توسط توپخانه ارتش عراق زیر آتش قرار گرفت و حدود ۱۲ ساعت نیروهای عراقی مستقیماً در معرض آتش بودند، که این وضعیت تسهیلکننده خیانتهای گروهک منافقین و فراهمکننده زمینه برای عملیات آنها بود.
وی گفت: در عملیات مذکور، که توسط تیپهای زرهی و پیادهنظام عراق و منافقین انجام شد، مواضع نیروهای لشکر ۱۶ زرهی قزوین و لشکر ۱۱ امیرالمومنین و سپاه در منطقه عمومی مهران به طول ۵۰ کیلومتر و عمق ۳۰ کیلومتر مورد آتش سنگین توپخانه عراق قرار گرفت. این حمله منجر به ویرانی کامل شهر مهران شد، مهران به دلیل مرزی بودن و وضعیت استراتژیک، قبلاً در سالهای ۱۳۵۹ و ۱۳۶۵ در ابتدای جنگ و در عملیات کربلای ۱ آزاد شده بود، و پس از تصرف مجدد، گروهک منافقین در سال ۱۳۶۵ در قالب عملیات کربلای ۱، مهران را آزاد کردند. در آن زمان، گروهک منافقین تابلویی در ورودی شهر نصب کرده بودند که «مهران را خدا آزاد کرد» و عکسهای رهبران خود را چسبانده بودند، در حالی که در واقع شهر خالی از سکنه و تصرف شده بود.
به هلاکت رسیدن موسی خیابانی در بهمن ۱۳۶۰ و شناسایی و انهدام خانههای تیمی منافقین عملاً کلیه ارتباطات تشکیلاتی آنها را از هم پاشیده بود، از این رو منافقین برای برون رفت از ناکامیهای پیاپی، به ترور امامان جمعه رو آوردند تا به باور خود، هم حلقه اتصال امام امت را با امت قطع کنند.
به گزارش فراق، آیت الله اشرفی اصفهانی، پنجمین شهید محراب یکی از همین امامان جمعه بود که در ۲۳ مهر ۱۳۶۱، توسط یکی از عوامل سازمان تروریستی مجاهدین خلق به شهادت رسید.
شیخ عطاالله اشرفی اصفهانی سال ۱۳۰۲ در حالی که بیست ساله بود جهت ادامه تحصیل از اصفهان راهی قم شد و در مدارس رضویه و فیضیه تحصیل کرد. در دروس آیات عظام؛ شیخ عبدالکریم حائری، سید محمدتقی خوانساری، سید صدرالدین صدر، سید محمد حجت، سید حسین بروجردی و امام خمینی (ره) شرکت داشت و در ۴۰ سالگی به درجه اجتهاد رسید.
پس از ورود آیتاللّه بروجردى به حوزه علمیه قم، دوازده سال در محضر ایشان حضور یافت و مناسبات نزدیکی میان آنان به وجود آمد. در سال ۱۳۳۵ بعد از ۲۳ سال اقامت در قم، با نظر آیتالله بروجردی به کرمانشاه هجرت و حوزه علمیه آن شهر را احیا کرد. آیت الله بروجردی، حضور معظم له را برای نشر معارف و احکام دین و همچنین رونق حوزه علمیه آن شهر مؤثر میدانست. وی یکی از اثرگذارترین عالمان غرب کشور قبل و بعد از انقلاب بود.
مرجعیت حضرت امام خمینی (ره)
آیتالله اشرفی اصفهانی از همان ابتدا، مروج مرجعیت امام خمینی (ره) بود. تلاشهای معظم له در این زمینه، به همراهی و هم نظری اغلب علمای کرمانشاه با مرجعیت حضرت امام (ره)، بعد از ارتحال آیت الله سید محسن حکیم، شد. وی در ایام محرم و رمضان از شاگردان امام (ره) و فعالان نهضت ایشان، دعوت میکرد که در مسجد آیتاللّه بروجردى کرمانشاه سخنرانى کنند و ضمن آشنا کردن مردم با مسائل اسلامى به مسئله مرجعیت حضرت امام (ره) نیز بپردازند.
آیت الله اشرفی در این باره میگفت: «بعد از رحلتآیت الله بروجردی اینجانب برحسب تشخیص خود و تفحص از شخصیتهای بزرگ علمی نجف اشرف و حوزه علمیه قم، حضرت امام (ره) را شایسته برای مقام مقدس مرجعیت معرفی نمودم و عامه مردم را در امر تقلید به ایشان سوق دادم که این موضوع با مخالفت بعضی و کارشکنی آنان مواجه شد و از سوی ساواک تهدید به تبعید گردیدم. ولی به لطف خداوند بزرگ در راه انجام این امر الهی و وظیفه شرعی موفق شدم».
وی همواره از امام خمینی (ره) به عنوان «کسى که از او ترک اولى سر نمىزند و ذرهاى هواى نفس ندارد، رهبر انقلاب، مرجع تقلید جامع الشرایط، اعلم، اورع و ولى فقیه است» نام مىبرد.
پرچمدار راهپیمایی تاسوعای حسینی
اولین راهپیمایى عمومى که به دعوت آیت الله اشرفی صورت گرفت، راهپیمایى روز عید فطر بود که در پى آن، راهپیماییها و تظاهرات زیادى انجام شد که یکى از مهمترین آنها، راهپیمایی سراسری در روز تاسوعاى سال ۱۳۵۷ بود. با این که یکی از مقامات ساواک به وسیله تلفن ایشان را تهدید به قتل کرده بود، ولی ایشان در راهپیمائی شرکت کرد و رهبری این حرکت عظیم را عهده دار بود.
در دوران اوجگیرى انقلاب نیز با جمعی از امامان جمعه و آیات عظام (شهید مدنى، شهید دستغیب، شهید صدوقى و سید جلالالدین طاهرى)، اعلامیهاى را مبنى بر غیرقانونى بودن حکومت شاه و خلع او از قدرت، منتشر کرد. معظم له در دوران دولت بختیار نیز در جمع روحانیون متحصن در مسجد دانشگاه تهران بود که اعتراض خود را نسبت به ممانعت بختیار از ورود امام خمینى (ره) به میهن، ابراز داشتند.
کارشناسان میگویند که تخلیه تلفنی بخشی از راهبرد «نفوذ کمهزینه» است؛ یعنی بهجای حملات سایبری پیچیده یا عملیات میدانی پرهزینه، مهاجمان از اشتباه انسانی برای دسترسی به دادههای حساس بهره میبرند.
به گزارش فراق، در ماههای اخیر، کارشناسان امنیتی بارها نسبت به گسترش نوعی از عملیات اطلاعاتی موسوم به «تخلیه تلفنی» هشدار دادهاند؛ روشی که گروهک تروریستی منافقین و برخی سرویسهای اطلاعاتی خارجی از آن برای جمعآوری دادههای هدفمند از نهادهای دولتی، نخبگان علمی و مراکز حساس کشور استفاده میکنند.
این شیوه که با ظاهر فریبنده تماسهای معمولی انجام میشود، بهتدریج به یکی از ابزارهای اصلی جاسوسی غیرمستقیم تبدیل شده است.
جنگ نرم در بستر تماس تلفنی
در ظاهر، تماسها ساده و حتی دوستانهاند، اما در واقع بخشی از یک شبکه سازمانیافته برای جمعآوری دادههای حیاتی محسوب میشوند. مهاجمان در پشت این تماسها، از فناوریهای پیچیده تغییر IP، شبیهسازی شماره تلفن و جعل هویت سازمانی استفاده میکنند تا اعتماد مخاطب را جلب و او را به افشای اطلاعات حساس سوق دهند. بر اساس گزارشهای امنیتی، منافقین در جریان جنگ ۱۲ روزه با سوءاستفاده از این روش، موفق شدند اطلاعات دقیقی از ساعتهای پرتردد بیمارستان فارابی کرمانشاه بهدست آورند و آن را در اختیار رژیم صهیونیستی قرار دادند؛ اقدامی که ابعاد تازهای از همکاری اطلاعاتی منافقین با دشمنان ملت ایران را آشکار کرد.
سه الگوی اصلی در تخلیه تلفنی
تحقیقات فنی نشان میدهد این گروهها از سه الگوی مشخص برای نفوذ تلفنی استفاده میکنند. این سه الگو در ادامه تشریح شده است.
تماس با شمارههای شبیهسازیشده: تماس از شمارههایی که به ظاهر رسمی یا داخلیاند، اما در واقع از خارج کشور هدایت میشوند.
مدل «ترمینیشن» یا انتقال تماس: تماس از خارج برقرار میشود ولی شمارهای با کد ایرانی روی گوشی ظاهر میشود تا مخاطب احساس امنیت کند.
روش «رایت کردن» یا جعل هویت سازمانی: در این روش تماسگیرنده خود را کارمند یا مسئول یک نهاد دولتی معرفی میکند و حتی شماره واقعی آن نهاد روی گوشی دیده میشود؛ سطحی از جعل که بهسختی از سوی عموم قابل تشخیص است.
در برخی نمونهها، تماسگیرنده با استفاده از اطلاعات نیمهواقعی (مانند نام، سمت یا محل کار فرد) مکالمه را به سمت پرسشهای شخصی و اطلاعاتی هدایت میکند؛ از جمله محل سکونت، برنامه سفر یا ساختار اداری نهاد مربوطه.
ایرج صالحی، عضو جداشده از تشکیلات مجاهدین خلق، در دادگاه رسیدگی به جرائم این تشکیلات، جزئیات بیسابقهای از سطح عمیق همکاری نظامی و لجستیکی رژیم بعث عراق با این گروهک را فاش کرد.
به گزارش فراق، صالحی با شهادت در جایگاه، با اشاره به اختیارات گسترده منافقین در عراق گفت: عراق تمامی امکانات و تجهیزات خود را در اختیار مجاهدین خلق قرار میداد و ماموریتها و برنامهریزیها توسط خود مجاهدین تعیین میشد.
وی افزود: صدام ماموریت اجرای برنامههایی که برای آن منطقه داشت را به رجوی واگذار کرد.
تحویل نفربر، تانک و بلدوزر زرهی توسط عراق
این عضو سابق منافقین به فهرست گستردهای از تجهیزات نظامی اعطاشده از سوی عراق اشاره و اظهار کرد: عراق تعداد قابل توجهی از تجهیزات نظامی همچون نفربرها، تانکهای ۵۵، و زرهیهایی که متعلق به ارتش عراق بودند، در اختیار مجاهدین قرار داد.
وی در ادامه گفت: همچنین، عراق بلدوزرهای زرهی در اختیار مجاهدین قرار داد تا مسیرها را باز کنند.
آموزش افسران عراقی و مانور در منطقه نجف
صالحی به آموزش اعضای تشکیلات توسط ارتش عراق اشاره کرد و گفت: برخی از اعضای مجاهدین، از جمله محمد جواد برومند و فاطمه طهوری، آموزشهای مختصری در چند روز دریافت کردند و چند افسر عراقی نیز مسئولیت آموزش آنان را بر عهده گرفتند.
وی خاطرنشان کرد: این آموزشها برای انجام مانورهای بزرگ در منطقه نجف و اطراف آن طراحی شده بود.
این شاهد با تأکید بر نظارت مستقیم عراق بر عملیاتها گفت: تمامی مراحل با هماهنگی کامل فرماندهان عراقی انجام میشد. رجوی در کنار فرماندهان عراقی کار میکرد.
وی افزود: در نشستهای جمعبندی عملیات چلچراغ، رجوی تأکید میکرد که فرماندهان عراقی خواستار توقف عملیات و بازگشت هستند.
آتشباری سنگین توپخانه عراق در پشتیبانی از منافقین
صالحی به همکاری نزدیک توپخانه عراق در عملیات منافقین اشاره و تصریح کرد: در شب عملیات خرداد، آتشباری سنگین و گستردهای صورت گرفت که منطقه را روشن کرد. آتشباری که توسط توپخانههای عراق و کاتیوشا انجام شد، بسیار شدید بود.
واگذاری پادگان و پشتیبانی لجستیک کامل
این عضو سابق منافقین از واگذاری یک پادگان کامل توسط صدام به این گروهک خبر داد و گفت: صدام یک پادگان به منافقین داده بود که اسم آن را سعید محسن گذاشته بودند. تمام تجهیزات و عدوات جنگی توسط رانندگان عراقی به این پادگان منتقل میشد.
وی نقش خود را اینگونه شرح داد: من در زمان عملیات آفتاب مسئول پشتیبانی رسته آتشبار بودم و وسایل و تجهیزات مورد نیاز منافقین را از طریق پادگان سعید محسن تامین میکردیم.
صالحی به یکی از اهداف اصلی این همکاری اشاره کرد و گفت: پس از عملیات چلچراغ که مناطقی توسط منافقین اشغال شد، این مناطق را تحویل ارتش عراق دادند و عقبنشینی کردند.