قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق ، مصطفی آزاد

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق ، مصطفی آزاد

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید . ضمن اینکه با آدرس دوم ghased1393.blogsky .com هم در این مسیر پیش می رویم ...

آخرین مطالب
پیوندها
  • ۱
  • ۰

جنگ ۱۲روزه‌ ایران با رژیم متجاوز صهیونیستی، بار دیگر نقشه‌ وفاداری‌ها و خیانت‌ها را در عرصه‌ داخلی و منطقه‌ای آشکار ساخت. در این میان، رفتار تشکیلات مجاهدین خلق که سال‌هاست خود را به دروغ نماینده‌ مردم ایران می‌خواند، بار دیگر ماهیت واقعی و خائنانه آنان را به نمایش گذاشت؛ ماهیتی که در راستای اهداف بیگانگان و جنگ‌افروزان حرکت می‌کند.

sanjabi74

 

در گفت‌وگوی پیش‌رو، مریم سنجابی، از جدا شدگان تشکیلات مجاهدین خلق و فعال حقوق بشر، به بررسی مواضع و عملکرد این سازمان پس از جنگ اخیر می‌پردازد. او با اشاره به ریشه‌های تاریخی رفتارهای مجاهدین، به تحلیل انزوای فزاینده‌ این گروه در میان ایرانیان پرداخته و دروغ‌های آنان را افشا می‌کند. همچنین وی در بخشی از این گفت‌وگو، پیامی صریح به اعضای اسیر در قلعه‌های آلبانی دارد و از آن‌ها می‌خواهد که پس از چهار دهه فریب، واقعیت‌های انکارناپذیر امروز را ببینند.

این گفت‌وگو روایتی از شکست راهبردهای دشمنان در همراه‌سازی مردم ایران است و یادآوری می‌کند که ملت ایران، در سخت‌ترین آزمون‌های تاریخی، همواره مسیر درست را تشخیص داده و با وحدت، در برابر توطئه‌های داخلی و خارجی ایستاده‌اند.

متن این گفت و گو را در ادامه می‌خوانید:

سنجابی: پس از جنگ ۱۲روزه‌ رژیم صهیونیستی علیه ایران، ملت ایران با همت و عزمی راسخ، نقشی بی‌همتا در دفاع از سرزمین و تمامیت ارضی کشور ایفا کرد. در این مقطع حساس، ماهیت واقعی گروه‌های سیاسی و میزان وفاداری آن‌ها به میهن بار دیگر آشکار شد. مردم ایران با درکی عمیق از هویت و عملکرد سازمان مجاهدین، به وضوح نشان دادند که همراهی با دشمنان و خائنان به وطن در قاموس آن‌ها جایی ندارد. تاریخ معاصر ایران گواه است که این ملت همواره در برهه‌های حیاتی، مسیر درست را انتخاب کرده است. در حالی که عملکرد ایران در عرصه‌ بین‌المللی نماد ایستادگی و دفاع از میهن بود، تشکیلات وطن فروش مجاهدین همچنان بر همراهی خود با دشمنان ملت ایران پافشاری داشت.

سنجابی: به نظر من، منشأ این رفتارها به ذات خیانتکارِ سرکرده‌ این گروه، مسعود رجوی، بازمی‌گردد؛ فردی که بیش از چهار دهه است برای رسیدن به قدرت، به هر رذالتی متوسل شده است. علیرغم طردِ مکرر این گروه توسط مردم ایران در هر دوره، رجوی با پنهان‌کردن حقایق و توسل به دروغ و فریب، اعضای ناراضی و دربند خود را در اردوگاه‌های آلبانی و خانه‌های تیمی خارج از کشور مجبور به ماندن کرده است.

سنجابی: سخن من با آن‌ها این است: تا کی می‌خواهید فریب خود را ادامه دهید؟ اگر واقعاً به دنبال آزادی و آزادگی هستید، یک‌بار برای همیشه به خود، به واقعیت‌های پیرامون‌تان و به دنیای حقیقی بیندیشید.

چهل سال است رجوی وعده‌ بازگشت به ایران و همراهی مردم با شما را می‌دهد. او ادعا می‌کند که اگر فرصتی پیش بیاید، به سمت ایران می‌روند و مردم نیز از آن‌ها استقبال خواهند کرد. او مدعی است مردم ایران ناراضی‌اند و جمهوری اسلامی را نمی‌خواهند، اما واقعیت خلاف این را نشان می‌دهد. سال‌هاست صدها نفر از شما به دستور رجوی پشت کامپیوترها نشسته‌اید و مردم را به شورش دعوت می‌کنید؛ همان خواسته‌ای که سال‌ها رجوی برایش ضجه می‌زد و ده‌ها نفر از اعضای فرقه در کریدورهای مجالس اروپایی به دنبال جلب حمایت جنگ‌افروزان و منفعت‌طلبان بودند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

«تحلیلی که از جریان ۵ مهر گفته بودند این بود که بعد از انجام دادن یک‌سری تظاهرات مسلحانه و شورشی در شهریور ماه ۶۰ و سنجیدن شرایط جامعه باید این تظاهرات مسلحانه را به شکل کیفی‌تر به نمایش گذاشت تا مردم با دیدن این صحنه‌ها برانگیخته شوند…»

15mehr60 6

 

به گزارش فراق، پروین پرتوی، فرمانده واحد تروریستی منافقین در روز ۵ مهر ۱۳۶۰ در اعترافات خود نوشته است: «در تظاهرات مسلحانه ۵ مهر سال ۱۳۶۰ من به عنوان فرمانده یک واحد عملیاتی در تظاهرات شرکت کردم و افرادی که با من در تظاهرات شرکت کرده بودند عبارتند از: مژگان زندی، ثریا پرتوی، فرزانه مهدی‌زاده و بنا بود اشخاص دیگری هم باشند، مانند فریبا… ، نسرین نیکبخت و کس دیگری که اسم کوچکش زهرا بود. (البته نسرین نیکبخت و زهرا کمی دیر رسیدند و به صورت فردی در محل حاضر بودند…)

در تظاهرات ۵ مهر بچه‌های تحت مسئولیتم مسلح به کوکتل، نارنجک و ژ-۳ بودند و خودم مسلح به کلت بودم و تظاهرات مسلحانه ۵ مهر ساعت حدود۱۰:۳۰ در تقاطع خیابان ولیعصر و طالقانی بودیم که تظاهرات با شعار دادن و تیر خالی‌کردن شروع شد و یک اتوبوس شرکت واحد در وسط خیابان به آتش کشیده شد.

در همین وهله اول بود که تمام مردم با وحشت و ترس خیابان ها را سریع خالی کردند و تمام افرادی که مغازه‌دار بودند سریع مغازه‌ها را بسته و خیابان خلوت شد و خیلی سریع نیروهای انتظامی و کمیته در منطقه حاضر شدند و اصلاً تظاهرات و یا راهپیمایی حتی برای چند قدم صورت نگرفته و سریع به‌درگیری و زد و خوردهای مسلحانه کشیده شد.
من و بچه‌های تحت مسئولیتم به داخل یک ساختمان در کوچه‌ای رفتیم و این ساختمان مربوط به بنیاد امور جنگ زدگان می‌شد و بعد از مدتی کوتاه این ساختمان به دست افراد کمیته و سپاه در آمد…

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

اواخر سال 1375، چند روز بود که از مرز کشور اردن وارد عراق شده بودم، از همان ابتدا پرده های اتوبوسی که حامل ما بود، بسته و کشیده بود، بیرون را نمی دیدم، اما از شیشه جلوی اتوبوس که برای راننده باز نگه داشته شده بود، تابلوها را می خواندم و متوجه شدم که وارد شهر بغداد شدیم، اتوبوس حامل ما (من و برخی کادرهای سازمان که از اروپا به اشرف فراخوانده شده بودند)، وارد منطقه ای حفاظت شده در بغداد شد و ما وارد ساختمانی کهنه و فرسوده شدیم، منطقه کلا شبه نظامی و بلکه کاملا نظامی بود، وارد ساختمان که شدم استقبال خاص تری از من شد و اینکه از ایران آمدم، برخی ها را به وجد آورده بود، یا حداقل تظاهر می کردند که از دیدن یک هموطن تازه پیوسته خود، خیلی خوشحال شدند. کمتر کسی از من سئوال می کرد که از کجا آمدی و اسمت چیست؟ بعد ها متوجه شدم که این سئوالات در سازمان، امنیتی و ممنوعه است.

به من گفتند که آماده باش ، تا یکی دو روز دیگر به ” قرارگاه ” خواهی رفت! اسم قرارگاه برایم خیلی شیرین و برانگیزاننده بود. نمی دانستم که به پادگانی به نام اشرف برده خواهم شد و هیچ خروجی از آنجا دیگر متصور نخواهد بود . . .سالها آنجا ماندگار خواهم شد و اشرف لجن زاری متعفن برایم خواهد شد . . .

من به همراه چهارنفر دیگر که هر کدام از جائی به عراق کشانده شده بودند ، سوار یک لندکروز شدیم، دو ماشین اسکورت هم در جلو و عقب ما بصورت کاملا مسلح ما را همراهی می کردند، به ما دستور داده شد که در طول سفر پرده های ماشین کاملا بسته خواهد بود و کسی حق ندارد پرده ها را به کناری بکشد و بیرون را نگاه کند! گفتند امکان حملات تروریستی وجود دارد.

خودروها حرکت کردند و صدای صحبت فرماندهان هر ماشین پشت بی سیم ها ما را بیشتر مجذوب می کرد و برایمان شرایط مهیجی را به همراه داشت. پشت بی سیم ها می گفتند: یکتا به دولت : مواظب پرنده ای باش که کنار قایق شما حرکت می کند، مورد را رنگی تلقی کنید! ما هم فهمیدیم که منظور از پرنده، یک خودروی مشکوک است. یا مثلا می گفتند: یکتا به دولت و سه گوش: یک پرنده ی مزاحم وارد گروه پرنده ها شده است، فورا او را به باغ بفرستید. منظورش این بود که یک خودروی ناشناس وارد ستون خودروهای ما شده است، با حرکات تند او را به بیرون از ستون ما هدایت کنید و از او سبقت بگیرید… از این جور صحبت ها پشت بی سیم ها زیاد رد و بدل می شد، ادبیات محاوره ای پشت بی سیم ها آنقدر کودکانه بود و ما که هیچ آموزشی ندیده بودیم متوجه امر می شدیم چه برسد به کسی که شنود می کند و کارکشته است.

  • مصطفی آزاد
  • ۰
  • ۰

در حالی که بحران‌های داخلی گروه تروریستی مجاهدین خلق روند فروپاشی و اضمحلال آن‌ها را به‌ شدت تسریع کرده است، بازیگران غربی مدعی حقوق بشر طماعانه‌تر از همیشه از دست و پا زدن‌های بی‌حاصل این گروه برای ادامه بقای ننگین، کیسه‌ای برای عواید مالی و سیاسی خود می‌دوزند.

کشور‌های غربی مدعی حقوق بشر که پیش از این گروه تروریستی مجاهدین خلق را در فهرست‌های تروریستی قرار داده بودند، سال‌هاست که با نگاه به کسب درآمد و ابزارسازی این ناقضان حقوق بشر برای به زعم خودشان اعمال فشار بر جمهوری اسلامی ایران، راهرو‌های پارلمان و کنگره و اتاق‌های برنامه‌ریزی‌های خصمانه و عنادورزانه خود را به تریبون یاوه‌گویی‌ها و آتلیه‌های عکاسی آن‌ها تبدیل کرده‌اند.

ظاهر شدن سرکردگان و اعضای گروه تروریستی مجاهدین خلق در پارلمان اروپا، این نهاد را با بی‌اعتباری قابل توجهی مواجه کرده است؛ ادعا‌های حقوق بشری پارلمان اروپا درپی تکرار حضور عناصر این گروه به‌عنوان گروهی که سند‌ها و گزارش‌های معتبری از نقض حقوق بشر از آن وجود دارد، نمود و نمادی از استاندارد‌های دوگانه غربی است که قابل کتمان و انکار نیست.

در عین حال گزارش‌های مختلفی از دستمزد‌های قابل توجه و مبالغ هنگفت گروه تروریستی مجاهدین خلق برای لابی با سیاستمداران و نهاد‌های اروپایی وجود دارد؛ دستمزد‌های خونینی که نتیجه‌شان به‌صورت حضور سیاستمداران اروپا در پایگاه‌های گروه تروریستی مجاهدین خلق در آلبانی و فرانسه و رویداد‌های این گروه، یادداشت‌ها و اعلام حمایت‌ها از آن خود را آشکار می‌کند.

رسانه‌های متعددی، گزارش‌ها و تحلیل‌های پژوهشی و مستندی در این رابطه تهیه و منتشر کرده‌اند؛ به‌عنوان مثال، گزارش توسط نیویورک تایمز در سال ۲۰۱۱ جزئیات چگونگی پرداخت مبالغ هنگفت توسط مجاهدین خلق آن هم در میانه قرار داشتن در فهرست سازمان‌های تروریستی خارجی وزارت خارجه آمریکا، به چهره‌های برجسته آمریکایی برای سخنرانی در کنفرانس‌ها و تجمعاتشان را شرح داد؛ این پرداخت‌ها از ۱۰ هزار تا ۵۰ هزار دلار یا بیشتر برای هر حضور متغیر بود.
رودی جولیانی، جان بولتون، نیوت گینگریچ، هاوارد دین و تام ریج چهره‌های کلیدی هستند که اغلب در این گزارش‌ها به آن‌ها اشاره می‌شود.

تلاش‌های مجاهدین خلق در پارلمان اروپا هم عمدتاً شامل هزینه‌های مربوط به رویدادها، سفر، پرواز‌های لوکس و اقامت و روابط عمومی بوده که نام افرادی مانند استروان استیونسون، نماینده سابق اسکاتلندی پارلمان اروپا، را در خود جای داده است.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

عضو جدا شده از گروهک منافقین گفت: در عملیات موسوم به فروغ جاویدان منافقین خیلی اتفاقات عجیبی از خسروی تا سر پل ذهاب افتاد، تمام اموال مردم غارت ‌شد و احشام مردم از بین رفتند و تعدادی از مردم به اسارت گرفته شدند.

court2025 49 6

 

به گزارش فراق، عیسی آزاده، عضو جدا شده گروهک تروریستی مجاهدین  در جلسه ۴۹ دادگاه محاکمه این گروهک در جایگاه ویژه حاضر شد و اظهار کرد: ....آخرین رده تشکیلاتی من در سازمان مجاهدین، عضو هیات اجرایی یا کادر مرکزی بوده که مربوط به قبل از سال ۱۳۷۰ و وقوع انقلاب ایدیولوژیک است و بعد از آن به عنوان معاونت ستاد با رده MO بودم و مدت حضورم در تشکیلات بین سال‌های ۱۳۶۵ تا ۱۳۹۱ است و قبل از آن هم در دانشگاه در فاز سیاسی از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۵۹ با این سازمان همکاری داشتم. در سال ۱۳۹۱ از محلی به نام لیبرتی که در واقع یک کمپ ترانزیت در نزدیک فرودگاه بغداد بود از تشکیلات جدا شدم و در سال ۱۳۷۳ به دلیل وضعیتی که در تشکیلات داشتم در آنجا زندانی و به شدت شکنجه شدم و جزو نیرو‌های مغضوب رجوی در تشکیلات بودم.

وی یادآور شد: من و سایر دوستانم که از تشکیلات جدا شده‌ایم، متخصصن و کارشناس حقوقی نیستیم و نمی‌خواهیم با ادله حقوقی در رابطه با افرادی که در اینجا متهم هستند صحبت کنیم و در واقع می‌خواهیم به عنوان شاهد، حقایق را براساس سوگندی که خورده‌ایم بیان کنیم.

آزاده در خصوص عملیات فروغ جاویدان بیان نمود: قبل از این عملیات، سازماندهی تشکیلات به صورت افراد ۷۰ تا ۸۰ نفری بود که به آنها گردان رزمی می‌گفتند که در چندین نقطه از عراق مستقر بودند تا عملیات به طور نامنظم انجام شود. این عملیات، اهداف مدنظر صدام را برآورده نکرد و در این بین نیز چندین عملیات کوچک نیز صورت گرفت که چندین اسیر گرفتند؛ بنابراین در سال ۱۳۶۶ اتفاق عجیبی در تشکیلات افتاد و ساختار عوض شد و رجوی اعلام کرد براساس تکامل جنگ تصمیم به تاسیس ارتش آزادی‎بخش ملی گرفتند و این ارتش با هدف بلوف سیاسی و فریب اذهان و شست‌وشوی مغزی ما بود، در صورتی که صدام از رجوی خواسته بود که دیگر آن عملیات پاسخگو نیستند و باید متوجه این موضوع باشیم و در این رابطه نیز یک کتاب توسط خانم سینگلتون تحت عنوان ارتش خصوصی صدام نوشته شد.

وی افزود: بعد از آن تعدادی کمپ در تشکیلات در عراق به وجود آمد که شامل یک کمپ در شمال کرکوک بود که فرماندهان آن ابراهیم ذاکری و محمود مهدوی بودند.

آزاده در ادامه گفت: اشرف هم یک کمپ مستقل تشکیل داده بود که فرمانده آن عطایی بود و نظام‎الملکی، هادی‎نژاد، مریخی، خراسان، اسماعیلیان، خوشنویس و … افراد زیر دست او بودند. اینها در یک مقطع تا قبل از عملیات آفتاب، عملیات گردانی انجام می‌دادند، در شهر کرکوک عراق کمپ دیگری ایجاد گردید و در شهر ابوغریب کمپ دیگری بود که مقر اصلی رجوی گردید و فرمانده آن کمپ مهدی براعی بود و این شخص کلا مسئول اطلاعات و شناسایی بود و در عملیات فروغ جاویدان نیز قبل از حضور نیرو‌ها به عنوان مسئول شناسایی در آن‌جا حضور داشت. در عملیات فروغ جاویدان از خسروی تا گردنه پاطاق حتی یک نیروی مجاهدین حضور نداشت و کل عملیات توسط مهندسی سپاه دوم عراق و توپخانه عراق انجام گرفت که آن منطقه به طور کامل پاکسازی شد و معبر‌ها باز شد.

وی درباره صحبت رجوی درخصوص عملیات چلچراغ اظهار داشت: تا ساعت ۱۲:۳۰ خط شکسته نشد و آن جبهه‌ای که به آن حمله شده بود ۸ کیلومتر عرض و ۲۰ کیلومتر عمق داشت که مقر لشکر تا آن پلی که منفجر کردند حدود ۱۰۰ کیلومتر داشت و عراقی‌ها به رجوی گفته بودند که از ۱۲ شب به بعد همه افراد قتل عام می‌شوند. در آن عملیات به گفته رجوی ۸۰ گردان توپخانه عراق به مدت ۶ ساعت آتش‎باری کردند تا خط شکسته شد.

آزاده، ادامه داد: در نشست رهبری توجیهی که با حضور رجوی در اشرف در ۳۱ تیرماه برگزار شد ما شرکت کردیم و تمام فرماندهان محور‌ها را نفر به نفر صدا کرد و مسئولیتشان را پرسید. بعد از این جلسه و در سوم مرداد همه یگان‌ها براساس ماموریت در داخل کمپ اشرف جمع شدند و رجوی شخصا از آن‌ها بازدید کرد و بعد از آن فرمان پیشروی داده شد. نیروی پیش قراول در عملیات جاویدان و به همراه عراقی‎ها، مهدی براعی بود. او در داخل یک نفربر که مخصوص فرماندهی بود جابجا می‌شد و خیلی اتفاقات عجیبی از خسروی تا سر پل ذهاب افتاد، تمام اموال مردم غارت می‌شد و احشام مردم از بین رفتند و تعدادی از مردم به اسارت گرفته شدند. دو نفر از دوستان سابق من که الان هم در آلبانی هستند به دلیل تسلط بر زبان عربی و آموزش‌هایی که در بخش هوانیروز عراق دیده بودند، در آنجا به همراه خلبان‌های عراقی بودند و نفرات رابط خلبان‌ها بودند و در این موقعیت فرمانده و رابط هوایی نظام‎الملکی بود که یکی از القابش حسن هوایی بود که رجوی این لقب‌ها را به افراد براساس مسئولیت‌هایشان می‌داد.

عیسی آزاده، عضو جداشده از گروهک مجاهدین خلق، ادامه داد: مختصات اعلام‌شده به خلبانان اشتباه بود و بسیاری از تیپ‌ها که مأموریتشان تهران، همدان، قزوین و اراک بود، به مقصد نرسیدند. با این حال، تا آخرین لحظه، تمامی افرادی که از کمپ اشرف خارج شدند، با چنگ و دندان جنگیدند. محمود عطایی و ابراهیم ذاکری شخصاً در میدان حضور داشتند و نیرو‌ها را هدایت می‌کردند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

رئیس دادگاه محاکمه منافقین گفت: نکته بسیار مهمی که بر اساس تعهدات بین‌المللی در خصوص مبارزه با تروریسم توسط کشور‌های اروپایی تنظیم شده این کشور‌ها نمی‌توانند از متهمین اقدامات تروریستی به ویژه اتهام‌های بمب‌گذاری، هواپیماربایی، شکنجه کودکان و افراد غیرنظامی در سرزمین خود میزبانی یا مجالی برای سخنرانی ترتیب دهند.

court2025 46 7 1

 

حجت الاسلام امیررضا دهقانی امروز سه شنبه در جلسه ۴۹ دادگاه محاکمه منافقین اظهار کرد: دادگاه تاکید و بیان می‌کند بر اساس تعهدات بین‌المللی پارلمان اتحادیه اروپا مکلف است بر اساس تعهدات بین‌المللی خود از دعوت از متهمین اقدامات بمب‎گذاری، شکنجه کودکان و غیرنظامیان و هواپیماربایی خودداری کند.

قاضی دهقانی گفت: مریم قجر عضدانلو یا مریم رجوی از متهمین اصلی این پرونده بوده و اتهام آن مستند به کیفرخواست در خصوص بمب‌گذاری، هواپیماربایی و اقدامات خشونت‎بار به صورت کادر مرکزی با سازمانی در گروهی دارای سابقه عملیات مسلحانه، سابقه در لیست قرار گرفتن افراد و سازمان‌های تروریستی قرار داشته لذا دعوت از مریم رجوی که در فهرست تروریستی اتحادیه اروپا حتی در حال حاضر نیست، اما سابقه رهبری گروهی با عملیات مسلحانه را داشته باشد دعوت رسانه‌ای از او بدون توجه به حقوق قربانیان مورد شکایت یعنی قربانیان ترور، کودکان، زنان و افراد غیرنظامی که در این دادگاه شکایت خود را تقدیم داشته‌اند، استاندارد دوگانه اتحادیه اروپا را در عدم تعهد به تعهدات بین‌المللی خود اتحادیه اروپا را نشان می‌دهد.

وی گفت: لذا باید میان یک دعوت قانونی و دعوت غیرقانونی بر اساس تعهدات اروپایی پارلمان اتحادیه اروپا تفاوت قائل شود و بدانند دعوت از فردی که متهم به فراخوان‌های متعدد برای قیام و عملیات مسلحانه، اتهامات متعدد در هواپیماربایی و کشتار غیرنظامیان، زنان و کودکان است بر اساس پیمان‌ها و معاهدات ضدتروریستی منعقد در اروپا قابل تعقیب قانونی حتی در اروپا است.

قاضی دهقانی گفت: آنچه که توسط شکات به دادگاه تقدیم شده تقاضای تحت تعقیب قرار دادن افرادی از کشور‌های اروپایی با لیست و نام مشخص است که این افراد بر اساس معاهدات بین المللی سرزمین خود اجازه چنین اقدامی را نداشتند از اینرو دادگاه شکایت واصله را که خواستار تعقیب مقامات اروپایی در دعوت برای سخنرانی در پارلمان اروپا و عدم نظارت بر محتوای پخش شده از روی رسانه وابسته متهم ردیف اول است را به کشور‌های مورد اشاره تقدیم خواهد کرد.

قاضی گفت: انسان‌های آزاده به سوءظن به اقدامات کشور‌هایی که استاندار‌های دوگانه را ملاک عمل خود قرار داده‌اند می‌نگرند. اما این بار این اتهامات بمب‎گذاری، هواپیماربایی، شکنجه و کشتار کودکان و زنان و غیر نظامیان است، اقداماتی که صرف اتهام، حقوقی را برای قربانیان و شکات و دادگاه‌های صالح برای رسیدگی ایجاد می‌کند.

انتهای پیام

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

اطلاعات جدیدی از یک ماجرای قدیمی اما همچنان تکان‌دهنده از سال ۱۳۹۳ به دست رسیده که پرده از ابعاد ماهیت شیطانی منافقین بر می‌دارد؛ گروهکی که فاقد هرگونه ماهیت انسانی بوده و تنها به‌عنوان یک ابزار نیابتی تمام‌عیار در خدمت سرویس‌های اطلاعاتی دشمنان ایران به حیات انگلی خود ادامه می‌دهد.

k maryamrajavi 2

 

به گزارش فراق، در این سند که توسط یکی از اعضای جداشده به فراق ارسال شده، صراحتاً فاش می‌شود که طرح اسیدپاشی‌های زنجیره‌ای بر صورت زنان در سال ۱۳۹۳ پس از دیدارهای محرمانه زن ناپاک منافقین یعنی مریم قجرعضدانلو با نماینده‌های چند سرویس جاسوسی در اورسوراواز پاریس طراحی و هماهنگ شد. اجراکنندگان آن هم با دلارهای سرویس‌های جاسوسی غرب و قول خروج از ایران و اقامت در اروپا به این جنایت دعوت شده بودند که خوشبختانه این طرح با هوشیاری نهادهای امنیتی ایران در نطفه خفه شد و راه به جایی نبرد.

این سند، تنها یک نمونه از هزاران سند مشابه است که ثابت می‌کند حیات این گروهک صرفاً با «خشونت نیابتی» و «جنایت سازمان‌یافته به سفارش اربابان» ادامه یافته است. گروهک منافقین در طول شش دهه گذشته هیچ‌گاه دارای هویت مستقل نبوده است. این تشکیلات از ابتدا تا امروز تنها یک «شرکت خدماتی جنایتکار» بوده که در ازای دریافت بودجه، پناهندگی سیاسی و زیست انگلی از سرویس‌های جاسوسی غرب و رژیم بعثی صدام و رژیم صهیونیستی، هر جنایتی را که به آن سفارش شده، بدون کوچک‌ترین وجدان و عقلانیت انسانی اجرا کرده است.

منافقین امروز نه یک جریان سیاسی، نه یک گروهک و نه حتی یک تشکیلات معمولی هستند؛ آنها صرفاً یک «ابزار جنایتکار نیابتی» هستند که بدون میزبانی دشمنان ایران، حتی یک روز هم نمی‌توانند نفس بکشند.

انتهای پیام

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

زمانی که سازمانی حاضر نیست به حرفهای افرادش گوش کند و هیچ انتقادی از پائین را پذیرا نیست، در چنین سازمان هایی بحث خشونت به میان کشیده می شود. همان گونه که در زمان شاه نیز شاهد بودیم چگونه افراد را سر به نیست می کردند مانند شریف واقفی و .. در اشرف هم موارد زیادی وجود داشت، فرستادن افراد به عملیات و کشتن شان مانند علی زرکش و یا فرستادن به ماموریت و کشتن آنها مانند حبیب شطی که عنوان شد در رودخانه غرق شد و انبوهی دیگر…
وقتی خبری از فرد نمی شد با مهمل تغییر سازماندهی دهان افراد را می بستند و کسی جرات سئوال کردن نداشت. اوج این خشونت ها و سرکوب داخلی را می توان در زندانی کردن افراد در سال 63 بیان کرد. در آن سال تعداد زیادی را به بهانه نفوذی بودن در زندان منصوری در منطقه کردی زندانی کردند و سالهای 72 و 73 تعداد زیادی را در زندانهای اشرف باز به بهانه نفوذی بودن زندانی کردند و مورد شکنجه قرار دادند. به طوری که پرویز احمدی و یا علی نقی حدادی شوهر زهره اخیانی در زندان در زیر شکنجه کشته شدند. این شیوه برای سرکوب و بستن دهان منتقدین در درون سازمان بود. حال وقتی مریم رجوی از نه به اعدام حرف می زند بسیار خنده دار و مضحک است. چون هیچ وقت وی حاضر نشد در درون سازمان جلوی این کار را بگیرد وقتی نفرات بعد از رفع نفوذی بودن در جلسه خصوصی با حضور رجوی تعهد دادند که حرفی نزنند و اگر حرفی در درون تشکیلات شنیده شود باعث نابودی و کشته شدن شان خواهد شد و به طور آشکار رجوی به مرگ تهدید شان کرد. در این جلسه مریم قجر نیز حضور داشت ولی سکوت پیشه کرده و کار و اقدام شوهرش را تائید کرد.

 خروج از سازمان و مشکلات بعد از آن

خروج از سازمان یک کار بسیار سخت و جانکاه بود. چون فرد می بایست تعداد زیاد قفل هایی که رجوی به پای شان زده بود را باز می کرد و این کار بسیار سخت و نیاز به یک تصمیم مهم داشت. چون ارتباط افراد به لحاظ اخبار از بیرون قطع بوده و اگر چنین تصمیمی می گرفتند باید تمام خطرات را به جان می خریدند. اما بودند نفراتی که همه این خطرات را قبول نموده و سر از زندان ابوغریب در آوردند. چیزی که بعد از جدا شدن برای افراد وجود داشت سم پاشی سازمان علیه افراد بود. چون با رسانه ای که در اختیار داشت و با حجم گسترده تبلیغات می توانستند شخصیت فرد را از بین ببرند. اولین چیزی که یک فرد جدا شده از آن ترس داشت انگ خوردن به نام مزدور و جاسوس و نفوذی بود. اکنون هم شاهد هستیم چگونه مسئولین سازمان باز از این حربه زنگ زده و بی مصرف استفاده می کنند آنان هرگز به این سئوال پاسخ ندادند که چطور نفراتی که حاضر بودند جانشان را بدهند به محض جدا شدن یک شبه مزدور و خائن می شوند؟! مگر سازمان مرکز پرورش مزدور و خائن بود؟ از دیدگاه رجوی هر فرد از این کره خاکی اگر از وی انتقاد کند باید مورد حمله قرار بگیرد برایش هم فرقی نمی کند فرد اهل کجا باشد رجوی فقط خودش را قبول دارد و بقیه باید مزدور و جاسوس نامیده شوند! اکنون شاهدیم که رجوی چگونه به آرمانهای اولیه سازمان خیانت کرد و کوبیدن بر طبل توخالی مبارزه با آمریکا کشک و پوشال بوده است.

اگر جدا شدگان دست به افشاگری می زنند به خاطر رسالتی است که دارند چون حاضر نیستند نسلی دیگر اسیر وطن فروشانی مانند رجوی شود و اگر توجه کرده باشیم متوجه می شویم همه حرفهای جدا شدگان از اروپا گرفته تا داخل کشور و بقیه جاهای دنیا حرفشان یکی است مبنی بر اینکه تشکیلات رجوی یک تشکیلات ضد بشری است و از آزادی خبری نیست و تا بخواهید فساد در آن ریشه دوانده است و مریم رجوی زنی نیست که خودش را نشان می دهد! او تروریستی می باشد که اکنون به لباس میش در آمده اگر دستش برسد باز به انجام ترور و کشتار مردم ایران دست می زند همانگونه که در جریان جنگ دوازده روزه شاهد بودیم و از اینکه مردم ایران کشته می شدند ابزار خوشحالی نموده و هرگز اسرائیل جنایت کار را محکوم نکرد.

نتیجه اینکه :

سازمان مجاهدین یک سازمانی است که رهبران آن مدعی آزادی خواهی، استقلال و پاک بودن مناسباتشان هستند اما در واقع حقوق بشر و حقوق افراد در تشکیلات هیچ ارزشی ندارد. همه باید در خدمت رجوی باشند و برای آن باید جان بکنند ، افراد باید در ناآگاهی باقی بمانند، خانواده باید دشمن معرفی شود، ارتباط با خانواده ممنوع است و ….. هزاران نمونه دیگر که در نهایت می توان گفت از چنین سازمانی هیچ وقت آزادی خواهی و استقلال بیرون نخواهد آمد و هر چه هست سعی و تلاش رهبران سازمان برای زندگی کردن خودشان می باشد چون این گونه می توانند خودشان را مطرح نمایند.

مردم ایران با توجه به شناختی که از سازمان تروریستی رجوی دارند هرگز اجازه نخواهند داد هیچ آینده ای برای خود متصور شوند. وق وق کردنهای رهبران سازمان برای دلخوش کردن اعضای نگون بختشان می باشد تا بتوانند به ماندن شان در تشکیلات جهنمی انگیزه داده و از دول غربی بابت مزدوری و وطن فروشی پول دریافت کنند.

هادی شبانی

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

اعضای پیشین سازمان تروریستی مجاهدین خلق کمابیش در خاطرات خود از دوران سیاهی که به برگزاری نشست‌های موسوم به “طعمه” گذشت، سخن گفته‌اند. برایند خاطرات افراد تایید می‌کند که نشست‌های طعمه در اوایل دهه 80 شمسی و در قرارگاه باقرزاده در سالنی به نام “سالن میله‌ای” ، با حضور شخص مسعود رجوی و فرماندهی مهوش سپهری برگزار می‌شده است. گردانندگان این نشست‌ها مهدی ابریشمچی، محمود عطایی، محمد محدثین، عباس داوری و تعداد دیگری از اعضای رده بالای تشکیلات مجاهدین بودند. این جلسات به مرور در کل سلسله مراتب تشکیلات و در قرارگاه‌های مختلف برگزار شد. عملیاتی کردن نشست‌های طعمه چنان برای سران مجاهدین خلق اهمیت داشت که جزوه‌ای شامل انواع دستورالعمل‌ها و قوانین برای آن طراحی شد که عملا خروج از تشکیلات را ممنوع می‌کرد و هر نوع مخالفت و پرسش درباره رهبران و ایدئولوژی تشکیلات را مستحق سرکوب می‌دانست.

اعضای جدا شده هر کدام روایت خود از جلسات طعمه را شرح داده‌اند و اشتراکات این صدها روایت انکار ناپذیر است. زینب (ژینا) حسین نژاد، یکی از کودک سربازان پیشین مجاهدین خلق در مطلبی که چندی پیش در حساب کاربری فیس بوک خود منتشر کرد، فرایند برگزاری جلسات طعمه برای زندانیان سیاسی مجاهدین خلق که پس از آزادی از زندان در ایران دوباره به تشکیلات پیوسته بودند، را چنین روایت می‌کند:

چنان که برخی شنیده و یا خوانده‌اید، در اوایل دهه هشتاد شمسی، جلساتی در قرارگاه‌های مختلف مجاهدین در عراق برگزار شد، به نام “طعمه” این جلسات بیشتر تفتیش عقاید، محاکمه مخالفان و اعتراف گیری‌های اجباری بود. البته این جلسات سالهای قبل هم بود و بعد هم ادامه داشت اما یکی از شدیدترین محاکمات و تحقیرهای روانی افراد و حتی گاه حملات فیزیکی، در آن دوران به اجرا در آمد.

یکی از مهم ترین موضوعات این جلسات، محاکمه زندانیان سیاسی بود که از زندان‌های جمهوری اسلامی جان سالم بدر برده و برخی از آنها با تماس‌های ستاد داخله مجاهدین مجددا جذب شده و به عراق منتقل شدند. سیاست ابتدایی سازمان برای جذب و نگه داشتن مجدد این افراد در تشکیلات، دادن حس عذاب وجدان به آنها بود که مثلا؛ چرا بقیه اعدام شدند و شما زنده ماندید!؟ پس برای جبران بار گناه به مجاهدین بپوندید، انقلاب کنید، جهاد کنید و شهادت را برگزینید تا رستگار شوید …از این حرفا با این مضمون و محتوا.

گام دوم، محاکمه آنها در برابر صدها یا چند هزار نفر بود، تا تمام شخصیت آنها را ابتدا تحقیر و له کرده و سپس از آنها شخصی بشدت بدهکار و مدیون بسازند تا جز شرمندگی از زنده ماندن، فداکاری جبرانی و فرمانبری مطلق از سازمان تا آخر عمر چیزی از خود نداشته باشند.

اسناد نشست طعمه
صحنه نشست طعمه

صحنه به این صورت بود، که ابتدا فرد را در برابر چنده ده نفر در یگانش موظف می‌کردند، که می بایست تمام اعمال زندانش را بنویسد، که چه کرده و چه نکرده، چرا زنده مانده و اعدام نشده، چه حرف هایی زده، چه همکاری‌هایی کرده، چه شعارهایی را قبول کرده بدهد، و چه چیزی را امضا کرده که منجر به آزادی اش شده و… او سپس وی نوشته‌هایش را می بایست در برابر جمعی بزرگ‌تر بخواند و جمع او را “تعیین تکیلف” (محاکمه) کند.

روز موعود که فرا می رسید، او در سالن جلسه، روبروی مسئولی نسبتا بالا، و جمعیتی صدها یا هزار الی سه هزار نفری، پشت میکروفون می‌آمد و شروع به خواندن می کرد. همواره بیست الی سی نفر، فالانژ پاچه گیر حمله کننده، نزدیک میکروفون نشسته بودند، که تا دست از پا خطا کند به او حمله کنند.

  • مصطفی آزاد
  • ۰
  • ۰

بر اساس یافته‌های پژوهشی، سه مؤلفه اصلی «روایت‌سازی هدفمند»، «تروریسم سایبری» و «عملیات روانی دیجیتال» به عنوان پایه‌های راهبردی منافقین در جنگ شناختی علیه ملت ایران شناسایی شده است.

ashraf3 2 7

 

به گزارش فراق، بررسی‌ها نشان می‌دهد که تشکیلات خائن و ضدمیهنی منافقین در طول جنگ ۱۲ روزه با بهره‌گیری از سکوهای تلگرام و اینستاگرام، به طور همزمان به برجسته‌سازی روایت‌های ساختگی، ایجاد ترس و دلهره و فراخوان به خشونت پرداخته است. این مقاله به بررسی نقش تشکیلات تروریستی منافقین در جنگ ترکیبی-شناختی علیه جمهوری اسلامی ایران، با تمرکز بر جنگ ۱۲ روزه با رژیم صهیونیستی می‌پردازد.

منافقین، همواره روایت‌سازی را به عنوان سلاح اصلی خود قرار داده‌اند؛ روایتی که دگرسازی، کین‌توزی و خشونت را توجیه می‌کند. در جنگ ۱۲ روزه، این روایت‌سازی برای القای ناکارآمدی حکومت، اعتمادزدایی و مشروعیت‌زدایی از نظام به کار رفت.

مؤلفه دوم، تروریسم سایبری است: از جاسوسی تا تهدید جانی مجازی. هر فعال رسانه‌ای که ماهیت منافقین را افشا کند، با کمپین‌های هتک حرمت، ترور شخصیت و تهدید به قتل از سوی این جنایت‌پیشه‌ها مواجه می‌شود. اسناد نشان می‌دهد منافقین لیست‌های سیاهی از کاربران ایرانی را در اختیار دارند که با ارسال پیام‌های مستقیم تهدیدآمیز، آنها را هدف قرار می‌دهند.

مؤلفه سوم، عملیات روانی دیجیتال با همزمانی حملات سایبری و میدانی است. منافقین در لحظاتی که اخبار هک سامانه‌های یک بانک در ایران منتشر شد، بلافاصله روایت «فروپاشی قریب‌الوقوع» را تزریق کردند تا وحشت عمومی ایجاد شود.

از ساعت ۶ صبح ۲۳ خرداد، کانال‌های تلگرامی منافقین با هشتگ‌های هماهنگ (#فروپاشی_ایران) کلان‌روایت جعلی «اسرائیل فقط پایگاه نظامی می‌زند» را منتشر کردند تا حملات اربابشان به غیرنظامیان را پوشانی کنند. کانال اصلی منافقین در تلگرام در روز اول جنگ، ۴۷ پست پیاپی درباره «کمبود نان در تهران» منتشر کرد. این پست‌ها با تصاویر جعلی از قفسه‌های خالی سوپرمارکت‌ها، کاربران را تشویق به خرید می‌کرد.

صفحات مجازی منافقین در اینستاگرام هم استوری‌هایی با متن «سوخت تمام شد، فردا بدون بنزین می‌مانید» منتشر کرد. این محتوا با تکنیک پاره‌حقیقت‌گویی (یک پمپ بنزین شلوغ در روز عادی را به عنوان «تمام ایران» نشان دادن) همراه بود.

منافقین همچنین در روز دوم جنگ توییتی با متن «فراخوان به خیزش در کردستان و سیستان و بلوچستان» منتشر کردند که با تکرار پیام‌های قدیمی «کشتار نیروهای نظامی مجاز است»، به دنبال بی‌ثباتی و آشفتگی در داخل کشور بودند.

  • مصطفی آزاد