قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید .

پیوندها

۲۸۳ مطلب با موضوع «عملیات مرصاد» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

 

بازخوانی ابعاد دیگری از کودتای نقاب در سال ۱۳۵۹، نقش قابل‌تأمل فرقه رجوی در این کودتا را برملا می‌کند.

به گزارش سرویس پژوهش فراق، در بخشی از کتاب «دست خدا بر نقاب» که توسط مؤسسه فرهنگی هنری مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده درباره نقش مرموز فرقه رجوی در کودتای نقاب آمده است: همکاری گروهک‌های معاند در منطقه کردستان، بخشی از ارتباط با مخالفین از سوی سران کودتا بود؛ اما جریان مهم‌تر و طیف تأثیرگذاری که می‌توانست اهداف کودتا را در آینده بعد از پیروزی تهدید کند، فرقه رجوی بود؛ زیرا چهره عوام‌فریبانه سرکردگان سازمان در نقاب مذهبی و گرایش‌های فکری این سازمان به رئیس‌جمهور وقت (بنی‌صدر) برای سران کودتا هاله‌ای از تردید را در رویارویی با این سازمان به وجود آورده بود.

کودتاگران نگران بودند که مبادا ارتباط با این سازمان برای آن‌ها مشکل‌ساز و نگران‌کننده باشد؛ بنابراین با احتیاط و وسواس خاصی به رهبران این سازمان نزدیک شدند و با آنان به تعامل پرداختند.

این موضوع که چرا کودتاگران در مقایسه با به کارگیری عوامل حزب دموکرات و کومله و بخش قابل توجه نیروهای نظامی آن‌ها بر روی نیروهای سازمان مجاهدین خلق سرمایه‌گذاری می‌کردند، شاید بیشتر به این دلیل بود که بیشتر افراد این سازمان در تهران متمرکز بودند و پیروزی کودتا نیز در گروی تصرف شهر تهران بود. همین امتیاز تأثیر زیادی در برقراری رابطه از سوی سران کودتا با رهبران این سازمان داشت.

وجهه مذهبی و ریاکارانه این سازمان و ادعای تبعیت از رهبر انقلاب و نقاب طرفداری از خلق و به کاربردن لفظ «مجاهد» در اطلاعیه‌ها، آرم‌ها و نشانه‌های این سازمان به عنوان نماد مبارزه با ظلم و ستم، همگی مؤید به اصطلاح استکبارستیزی آن‌ها بود و این ویژگی‌ها در احزاب دموکرات و کومله وجود نداشت. همچنین منطقه عملیاتی و استراتژیک فعالیت‌های سیاسی و نظامی این احزاب در کردستان بود، در صورتی که عمده فعالیت و اهداف سیاسی و نظامی کودتاگران در شهر تهران خلاصه می‌شد. همین موضوع سران سیاسی کودتا را وامی‌داشت که بیشترین ارتباط و همفکری را با رهبران سازمان مجاهدین خلق برقرار کنند و برای جذب نیروهای این سازمان برای برنامه‌های بعد از پیروزی (کودتا) حداکثر بهره‌برداری و استفاده را انجام دهند.

سروان ناصر رکنی از نیروهای دستگیر شده در جریان کودتا در بخشی از اعترافات خود می‌نویسد: «صحبت بر سر این بود که نقش مجاهدین خلق در روز کودتا چه خواهد بود؟ آیا آن‌ها علیه ما و یا به نفع ما اسلحه به دست خواهند گرفت؟ به چه ترتیب خواهد بود؟ توضیحی که آقای قادسی به تیمسار مهدیون و محققی می‌داد، این بود که ما در حال مذاکره با هر دو گروه هستیم، هم مجاهدین خلق و هم فدائیان خلق. او می‌گفت که ما با فداییان خلق زیاد تعاملی نداریم که با آن‌ها به شکلی وارد صحبت بشویم و امتیاز بدهیم که بعدا برای خودمان تولید دردسر نکند. ولی با مجاهدین خلق مشکلی نداریم؛ با آن‌ها صحبت کرده‌ایم و به نتیجه رسیده‌ایم که در آن روز آن‌ها به نفع ما وارد کار نشوند.

ما احتیاجی نداریم که آن‌ها به نفع ما وارد عمل شوند. همین قدر کفایت می‌کند که احتمالا اگر فتوا و دستوری صادر شد، این‌ها اسلحه به دست نگیرند و بر علیه ما وارد کار نشوند و کار ما را سنگین‌تر نکنند. همین برای ما کفایت می‌کند. (قادسی) گفت: ما این قول را از مجاهدین خلق گرفته‌ایم که آن روز(روز کودتا) بی‌طرف بمانند. در عوض اینکه آن روز بی‌طرف بمانند، قول دادیم تا آن‌ها آزادی فعالیت سیاسی داشته باشند و هر نوع فعالیت سیاسی که بخواهند در نهایت آزادی انجام دهند.»

بر این اساس سرکردگان فرقه رجوی هم با یک طراحی پیچیده کوشیدند تا ضمن شرکت در کودتا و تقویت کودتاگران برنامه مناسبی را نیز برای مواجه با خطر عدم موفقیت کودتا تدارک ببیند. براساس همین تحلیل و نتیجه‌گیری، سران سازمان مجاهدین خلق به این امید بودند که با پیوستن به کودتاگران موقعیتی برای خود به دست آورند. با اطلاعاتی که از سوی عوامل نفوذی خود در تشکیلات کودتا به دست آورده بودند به ارزیابی عملکرد آن با معیارهای سازمانی خود پرداختند و ضمن همسویی با کودتاگران شرایطی ایجاد کردند که سران کودتا بر روی سرمایه‌های انسانی این سازمان حسابی جدا باز کنند و تعامل دوسویه‌ای میان سازمان و سران کودتا فراهم شود.

فرقه رجوی با سرعت و شتاب زیادی تعدادی از عوامل و طرفداران خود را که در بخش‌های نظامی کشور حضور داشتند و جذب سازمان شده بودند با ابلاغ مأموریت، در دو محور کاری و سازمانی به فعالیت می‌فرستد:

۱-نفوذ پنهان و مخفیانه در تشکیلات کودتا و ارزیابی از نیروها و امکانات کودتاگران و سنجش و ارزیابی از موفقیت و یا عدم موفقیت کودتا.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

 

چندی پیش، برشی از یک جلسه اعلام وفاداری اعضای فرقه رجوی در مقابل مسعود رجوی در شبکه های اجتماعی منتشر شد که با واکنش جالب کاربران مواجه شد.

به گزارش فراق، در این گزارش خبری ویدئوی کامل این نشست را جهت قضاوت افکار عمومی و مخاطبان فرهیخته منتشر می کنیم تا از شیوه سرکوب عقاید و مغزشویی در فرقه تروریستی رجوی آگاه شوند.

رجوی در بخشی از این ویدئو از فرد موردنظر می‌خواهد تا به فریبکاری‌هایش در گذشته اعتراف کند و طرف مقابل هم جملاتی را به زبان می‌آورد که برده‌وار و خفت‌بار است. رجوی از طرف می‌پرسد: «تو دوباره متولد شدی؟» و فرد مربوطه تأیید می‌کند. بعد از او می‌پرسد: «چاخان نمی‌کنی؟ از کی متولد شدی؟» و طرف می‌گوید: «از خواهر مریم!» و در توضیح می‌گوید: «با درک و شناختی که از خواهر مریم پیدا کردم، دنیام کلا عوض شد.» رجوی می‌پرسد: «دنیات عوض شد؟ دنیای قبلی‌ت چه دنیایی بود؟» و طرف می‌گوید: «دنیای تاریکی، دنیای پوچی.» همزمان رجوی از او می‌پرسد: «وضعت خیلی خراب بود؟ حقه‌باز مشهودی بودی؟» و باعث تأسف و تعجب است که عضو مربوطه در مقابل مسعود رجوی، سرافکنده و تحقیرشده، لبخند می‌زند. بعد هم رجوی پرسش و پاسخی با یکی دیگر از اعضا شروع می‌کند و سرآخر تأکید می‌کند که بله، می‌شود دنیا را عوض کرد!مریم سنجابی، عضو سابق شورای رهبری فرقه رجوی در این باره می نویسد: تشکیل جلسات صدنفره و گاهی هزار نفره در این سازمان به یک روال و قانون تبدیل شده. در این جلسات نفرات را وادار می‌‌کنند که حتی خصوصی‌ترین افکاری را که از ذهن‌شان عبور کرده، در جمع مطرح کنند و سپس آن جمع را علیه آن فرد بشورانند و مورد تحقیر و توهین و آزار قرار دهند. در تشکیلات فرقه‎ای این سازمان به‌طور رسمی اعلام شده که هیچ فردی از خودش هیچ هویتی ندارد. زن، شوهر و کلیه افراد خانواده، همه‌‌چیزش متعلق به رهبری است. به‌طور خاص می‌گویند که جان‌شان مال مسعود رجوی و روح و افکارشان متعلق به مریم رجوی است و این زیربنای ایدئولوژی کثیف این سازمان است؛ یعنی افراد نباید خودشان هیچ‌گونه تصمیم‌گیری یا فکر و اندیشه یا اختیاری بر امور خصوصی خود داشته باشند. از زمانی که عضو شورای رهبری این سازمان شدم، به من ابلاغ شد که دیگر هرگز نمی‌توانم این سازمان را ترک کنم و اگر زمانی بخواهم از این سازمان جدا شوم، حکم من مرگ است و باید با قرص سیانور خودکشی کنم. شما لطفا به من بگویید حتی یک رئیس‌جمهوری اگر نخواهد کارش را انجام دهد، می‎تواند یا نه؟ این چه سازمانی است که اینگونه حکم می‌کند؟ این قانونِ این سازمان است که علیه مخالفان خودش حکم مرگ می‌دهد. حکم فرار و هرگونه جدایی از این سازمان، مرگ است. این بارها توسط مسعود رجوی مورد تأکید قرار گرفته است.

انتهای پیام

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

 

محل اسکان مهمانان اجاره‌ای مجاهدین در برلین، شب گذشته به جهت دریافت هشدارهای مشکوک تخلیه شد.

به گزاش فراق، هتل «Wyndham Garden berlin» در برلین که محل اسکان ۸ اتوبوس از مهمانان اجاره‌ای فرقه رجوی که همگی از مهاجران صهیونیستی، سوری، افغانی و اوکراینی بودند شب گذشته به طرز مشکوکی تخلیه شد و مهمانان آن آواره خیابان‌های این شهر شدند.

بر اساس اطلاعات رسیده، این آوارگان با اعتراض شدید به وضعیت پیش آمده، به رابطین هماهنگ کننده این سیرک گفتند وقتی عرضه تامین امنیت یک هتل را ندارید چرا ما را در این شرایط دربه‌در کردید.

منابع مطلع خبر دادند کانون ناراضیان فرقه رجوی و افرادی که به اجبار در ستادهای هماهنگی این مراسم به کارگیری شدند به شدت خواهان افشاگری در این برنامه بوده و می خواهند حقیقت پشت پرده فرقه تروریستی رجوی برای جهانیان و افکار عمومی آشکار شود.

همچنین خبر ممنوع الخروجی مریم رجوی از فرانسه نیز، از شب گذشته این فرقه را در شوک فرو برده است و به نظر می رسد شرایط پیش آمده با این خبر نیز در ارتباط باشد.

به گزارش پایگاه خبری  تحلیلی فراق، سالهاست که برگزاری نشست سالانه فرقه تروریستی رجوی، در کشورهای مختلف اروپایی تحت فشار سرویس‌ های اطلاعاتی کشور میزبان به دلیل هشدارهای رسمی و جدی جمهوری اسلامی با مشکل مواجه شده است، حال این ‌بار نیز با وجود هشدارها سران این فرقه، دست به دامان صدام و استخبارات جدید خود یعنی صدراعظم آلمان و سرویس اطلاعاتی BND آلمان برای صدور مجوز برگزاری نشست سالانه فرقه در برلین شدند.

بر اساس اطلاعات رسیده یکی از سناریوهای فرقه رجوی برای پرکردن سالن گردهمایی ۹ تیر، برنامه ریزی با عنوان تور تفریحی اروپا گردی به مقصد ترکیه برای مهاجران ایرانی و برخی کشورهای غرب آسیا بوده است. طبق این سناریو قرار بوده نفرات جذب شده ابتدا به آلبانی انتقال داده شوند و در آنجا پاسپورت های این نفرات ضبط شود. سپس به آنها اعلام گردد که شرط عودت مدارک حضور در تجمع برلین می باشد.

دولت آلمان از ابتدای دهه ۶۰ به عنوان یکی از اردوگاه ‌های پنهان و زیر زمینی فرقه رجوی شناخته می‌شود که میزبان ستاد اطلاعات این فرقه، گروه‌های تخلیه تلفنی فرقه و شورای موسوم به ملی مقاومت در برلین است.

انتهای پیام

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
 
خشم و یأس فرقه تروریستی مجاهدین و براندازان از آزادی حمید نوری
 
مجاهدین برای غرب ابزار اعمال سیاست‌های ضدایرانی هستند، آن هم تا جایی که منافع خود غرب به خطر نیفتد. حالا رجوی و علینژاد و همه دارودسته‌شان به خوبی دیدند که غرب وقتی پای منافعش در میان باشد، چگونه آن‌ها را، چون دستمالی مصرف شده دور می‌اندازد.

روز شنبه که خبر آزادی حمید نوری آمد، ملتی در ایران همراه با خانواده حمید نوری شاد شدند و در فضای مجازی این شادی از مطالب و هشتک‌ها عیان بود. آن‌سو، اما کسانی عزادار شدند، تروریست‌های رجوی از یک سو و براندازان دیگر از سویی دیگر، نه فقط عزادار که دچار خشم و یأسی توأمان شدند.

سال‌ها تلاش مجاهدین برای دستگیری و محاکمه یکی از مسئولان ایرانی برای اتهام تروریست‌های مجاهدین ، جلوی چشم‌شان بر باد رفته بود! پنج سال ذوق و خوشحالی داشتند که توانسته‌اند حمید نوری را به نمایندگی از کل نظام جمهوری اسلامی ایران دستگیر و محاکمه کنند و حکم حبس ابد برایش بگیرند، اما حالا حمید نوری در فرودگاه مهرآباد برایشان رجز می‌خواند که من در تهرانم، شما کجا هستید! مریم رجوی از اولین کسانی بود که واکنش نشان داد و نوشت: «زندانیان و شکنجه‌شدگان و دادخواهان و خانواده‌های شهیدان قتل‌عام و تمام مردم ایران، آزاد کردن دژخیم حمید نوری را قویاً محکوم می‌کنند. نه می‌بخشند و نه فراموش می‌کنند. باج دادن به آخوندهای گروگان‌گیر و ضد بشر باعث می‌شود که آن‌ها بیش از پیش خاک سوئد را جولانگاه تاخت و تاز تروریستی خود قرار دهند.» او البته مجبور شد کامنت‌های توییترش را محدود کند، چه آنکه صرف نظر از تیم‌های سایبری مجاهدین، با موج لعن و نفرین مردم ایران مواجه بود!

مسیح علینژاد هم در مطلبی نوشت: «استرداد حمید نوری از سوئد به ایران یعنی همدستی دولت سوئد با جمهوری اسلامی در فراری دادن مجرمی که جنایت علیه بشریت مرتکب شده بود. یعنی خیانت به حقوق انسان‌ها و پشت کردن به تلاش خانواده‌های دادخواه دهه شصت برای پاسخگو کردن جنایتکاران. یعنی پشت کردن به دستگاه قضایی مستقل سوئد که بهترین حکم ممکن یعنی حبس ابد را برای این جنایتکار صادر کرده بود. استرداد حمید نوری به جمهوری اسلامی یعنی تقویت نظام خونخوار جمهوری اسلامی.»

او دو زندانی مبادله شده با حمید نوری را که در ایران زندانی بودند، گروگان خواند و برای دولت‌های غربی تعیین تکلیف کرد که «باید به شهروندان خود تأکید کنند که هرگز تحت هیچ شرایطی به ایران سفر نکنند.»

علینژاد که خشم و یأس از دولت سوئد از کلماتش هویدا بود تأکید هم داشت که «نهادهای حقوق بشری مستقل ایرانی و جهانی باید به این رسوایی پاسخ بسیار قاطع و سریع بدهند.»

سیما ثابت، مجری سابق شبکه صهیونیستی اینترنشنال که به دلیل آنچه لکه‌دار شدن کرامتش نامید، از این شبکه استعفا کرد، بعد از آزادی حمید نوری در توییتر نوشت: «روز سیاه شرمساری برای دولت سوئد و کشورهای غربی. روزی که در یک بده بستان سیاسی، وقیحانه بدیهی‌ترین اصول انسانی را زیر پا گذاشتند.»

دولت سوئد حمید نوری را آزاد کرد. «عصبانیت سیما ثابت به همین نوشته خلاصه نشد. او در توییتی دیگر نوشت: «وقتی وقاحت و بی‌شرفی خطوط سیاست خارجی را تعیین می‌کند به روایت تصویر:نخست‌وزیر سوئد با تأیید خبر آزادی حمیدنوری، آن را یک “تصمیم سخت” در راستای آزادی دو شهروند سوئدی دانست.»

حامد اسماعیلیون هم که در این روزها به خاطر محکوم شدن شرکت هواپیمایی اوکراین در دادگاه عالی کانادا، مورد حمله شدید براندازان قرار گرفته است، نوشت: «مبادله حمید نوری لکه‌ای ننگین در رفتار دولت سوئد است.»

نخست‌وزیر سوئد، اما از اقدام خودش در تبادل حمید نوری دفاع کرد و گفت مخالفت‌ها را درک نمی‌کند.

روشن است که اروپا و امریکایی صرفاً تا جایی که منافع‌شان به خطر نیفتد، با مجاهدین همکاری می‌کنند، چه آنکه اصل این همکاری هم برای حفظ منافع خودشان است و نه آنکه واقعاً مجاهدین را مظلوم و صاحب حقی بدانند، بلکه مجاهدین برای غرب ابزار اعمال سیاست‌های ضدایرانی هستند، آن هم تا جایی که منافع خود غرب به خطر نیفتد. حالا رجوی و علینژاد و همه دارودسته‌شان به خوبی دیدند که غرب وقتی پای منافعش در میان باشد، چگونه آن‌ها را، چون دستمالی مصرف شده دور می‌اندازد.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

 

در اندرونی رجوی اصلا جرم است که فرد بخواهد کسی را انتخاب کند و فقط رهبری حق انتخاب و عزل و نصب را دارد.

به گزارش فراق، وطن فروشی، اسلحه و انفجار و کشتار، بی‌رحمی، ترور و آدمکشی چیزهایی است که مسعود رجوی و فرقه رجوی مثل همیشه در کیسه خود ذخیره کرده و هر موقع بخواهند دست در کیسه خود می‌کنند و یکی از مارهای سمی و خطرناک خود را بیرون کشیده و به جان جامعه می‌اندازد تا با ایجاد رعب و وحشت و تروریسم افسارگسیخته مسائل روز خود را پیش ببرند.

خاستگاه نظام‌های سیاسی، نقش مردم در سیاست و حکومت، فرایند و میزان اثرگذاری شهروندان در تصمیمات سیاسی و در نهایت نظام‌های انتخاباتی در کشورها عناصری است که مختصات «انتخابات» را مشخص می‌کند. با این حال، معنای انتخابات در همه جای دنیا یکسان است، ولی درون فرقه رجوی این موضوع بسیار با ماهیت انتخابات فرق دارد.

مسعود رجوی از سال ۱۳۶۰ با ایجاد موجی از ترور انسان‌های بیگناه تلاش کرد تا خودش را به جامعه ایران تحمیل کرده و بقبولاند، ولی نتوانست. برعکس تصورات باطل خودش، اتفاقا بیشتر از هر زمانی از چشم جامعه افتاد زیرا کسی که بخواهد با کشتار مردم بیگناه خودش را اثبات کند دیر یا زود بر اساس قوانین تکامل اجتماعی رسوا خواهد شد.

برای بررسی کارنامه سران مجاهدین خلق به عنوان فرقه‌ای بسته که تاکنون هیچ نهاد حقوق بشری و بین المللی به مسائل داخلی آن اشراف پیدا نکرده است، معتبرترین و ساده‌ترین روش، رجوع به اظهارات اعضای جدا شده این فرقه است.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

 

دیپ فیک (DeepFake) یک فناوری جدید در حوزه هوش مصنوعی است که این بار در سوژه قدیمی «سلامتی رهبر معظم انقلاب» به کار گرفته شده است.

به گزارش فراق، فناوری هوش مصنوعی مرزهای تکنولوژی و فناوری را در حوزه «جعل» نیز بسیار جلوتر برده و اگر در گذشته تنها ممکن بود یک عکس توسط نرم افزارهای گرافیکی دستکاری شده و چیزی خلاف واقعیت (به قول معروف فتوشاپی) به بیننده نشان دهد، امروز با فناوری خطرناکتری روبه رو هستیم که می‌تواند چهره و صدای افراد را به طرز شگفت‌آوری تقلید کرده و در قالب ویدیوهای غیر واقعی منتشر کند.

فناوری دیپ فیک بر مبنای هوش مصنوعی است که به واسطه آن تصاویر و ویدیوهای دروغین، اما «واقعی‌نما» درست می‌شود و می‌تواند هر بیننده‌ای را تحت تاثیر خود قرار دهد. امروزه ویدیوهای دیپ فیک بسیاری از هنرمندان و افراد مشهور ساخته می‌شود و بیننده بدون آنکه متوجه عدم صحت و واقعیت آنها شود، محتوای آنها را باور کرده و به انتشار آن‌ها در فضای مجازی دست می‌زند.
در حالی که طی سالهای اخیر، برای پرهیز از فریب خوردن با محتواهای جعلی بر سواد رسانه‌ای و توجه به «سند» و «فکت» تاکید شده، با پیشروی بدون محدودیت این فناوری، درواقع سندها و فکت‌های جعلی تولید شده و از آنجا که تشخیص بین مرز حقیقت و دروغ گاه کاملا غیر ممکن می‌شود، بسیار خطرناک است.

فناوری دیپ فیک یا «جعل عمیق» سال ۲۰۱۴ برای اولین بار توسط یک دانشجوی مقطع دکترا به نام «ایان گودفلو» اختراع شد. دیپ فیک از ترکیب دو واژه Deep به معنای عمیق و Fake به معنای جعلی و دروغین تشکیل شده و براساس هوش مصنوعی قادر است تصاویر انسان را به صورت واقع نمایانه تولید کند. در این فناوری، با استفاده از الگوریتم‌های یادگیری ماشین، تصاویر، صدا و ویدیوهای موجود از شخص تحلیل، و محتوا و فیلم یا صدای ساختگی بر آنها بار می‌شود.

در این سیستم وظیفه یکی از مدل‌ها تولید محتوا (تولید تصاویر افراد) و وظیفه مدل رقیب، تشخیص واقعی بودن و یا جعلی بودن عکس تولید شده است. البته در ابتدای کار مدل هوش مصنوعی رقیب قادر است به راحتی عکس و محتوای جعلی را از واقعی تشخیص دهد؛ اما با گذشت زمان، دقت و عملکرد مدل هوش مصنوعی تولیدکننده به قدری افزایش می‌یابد که تشخیص جعلی بودن محتوای تولیدشده برای مدل رقیب بسیار سخت می‌شود.

فناوری جعل عمیق، نه تنها بازیگران و سلبریتی‌ها را هدف گرفته، بلکه به حریم چهره‌های بزرگ سیاستمدار نیز تجاوز کرده است. به عنوان مثال ویدیویی از باراک اوباما منتشر شد که در آن دونالد ترامپ را فردی حقیر و غیرمنطقی خطاب می‌کرد. اگرچه این ویدیو صحت نداشت و کاملا غیرواقعی بود، اما افراد زیادی آن را باور کردند و دست به انتشار آن در فضای مجازی زدند. اوباما هم در خصوص تکنولوژی دیپ فیک گفته: در دنیایی که می‌توانند به سادگی صحبت‌ها و ویدیوهای غیرواقعی از من ساخته و منتشر کنند، به مرحله‌ای خواهیم رسید که تشخیص مرز بین واقعیت و دروغ بسیار مشکل خواهدشد و این مطمئنا بر پایه‌‎های دموکراسی ما که بر مبنای حقیقت است، تاثیر خواهد گذاشت.
با این فناوری، افراد با اهداف خصمانه می‌توانند فیلم‌های غیراخلاقی از چهره‌های مشهور تهیه و تولید کنند و زندگی شخصی آن‌ها را به راحتی به خطر بیندازند یا دموکراسی و امنیت ملی یک کشور را نیز به خطر اندازند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

 

موضوع این است که تشکیلاتِ آویزان رجوی به دلیل منفور بودن در افکار عمومی، روشی را در پی گرفته بلکه بتواند به شکل غیرمستقیم بین هواداران کاندیداهای ریاست‌جمهوری درگیری ایجاد کرده و زمینه های درگیری و آشوب را ایجاد کند.

به گزارش پایگاه خبری_تحلیلی فراق، مهدی حسینی طی یادداشتی به جریان سازی چراغ خاموش فرقه تروریستی رجوی جهت ایجاد درگیری بین هواداران نامزدهای ریاست جمهوری پرداخته و نوشته است: اگر بخواهیم فقط یک گروه از گروه‌های تروریستی فارسی زبانِ آویزان را مثال بزنیم که با زیست پارازیتیک در شکم اروپا، علیه «انتخابات در ایران» لجن پراکنی می کند ولی در درونِ خود به هیچ قاعده مبتنی بر «انتخاب» پایبند نیست، آن گروه «تشکیلات تروریستی منافقین» است. رجوی مثل آن پزشکِ قلّابی که دارویی برای رفع کچلی خود ندارد، بیش از چهل سال است که مدعی کشف داروی رفع طاسیِ سر برای خلق است. آن یکی پرسید اُشتر را که هی از کجا می‌آیی‌ای فرخنده پِیگفت از حمام گرم کوی تو گفت خود پیداست از زانوی تو برخی گروه‌های آویزانِ طیف ضدانقلاب لااقل ظاهرکار را مراعات کرده و مدعی برگزاری نشست های سالیانه برای انتخاب اعضای مرکزیت و اقداماتی از این دست می شوند، اما فرقه تروریستی رجدی در همه مراحل ایجاد و استمرارِ زیست انگلی خود، حتی در ظاهر هم هیچگاه اعلام نکرده که بر مبنای انتخابات ساختار درونی را شکل می دهد. عناصری ناپاک درباره انتخاباتِ ریاست جمهوریِ کشورمان اظهار نظر می کنند که مدام در حال ازدواج با جفت هایی هستند که تشکیلات برای آنان «انتخاب» کرده و یا در حال جدایی سیستماتیک از جفت هایی هستند که به «انتخاب» تشکیلات باید طلاق دهند!

اعضای مجرد نیز حق «انتخاب» جفت خود را – حتی در ذهن خویش– ندارند و باید در جلسات اعتراف گیری این تعهد را امضا کنند که هر زنی را که در ذهن آنان جولان می دهد، به شکل تخیلی طلاق می دهند!

مصیبتِ بالاتر برای سرکرده کثیف منافقین این که بعد از «انتخاب!» مریم قجرعضدانلو [همسر بالفعل یکی از اعضای تشکیلات] به عنوان شریک زندگی خود، همسران سایر اعضای فرقه را نیز برای ازدواج با خود «انتخاب» کرد و فقط با هدف عبور دادنشان از گردنه انقلاب ایدئولوژیک به عقد خود درآورد. اوج کرّ و فرّ تشکیلاتِ آویزان رجوی، دوران چکمه لیسی صدام در عراق است که در واقع به بخشی از ارتش سردار قادسیه! تبدیل شده بود؛ دیکتاتوری وحشی که رژیم ستم پیشه او مطلقاً نسبتی با «انتخابات» نداشت و در طول ۳۵ سال حکومت مبتنی بر توتالیتاریزم، هیچ «انتخابی» برای خلق خود جز تن دادن به هلاکت و نابودی باقی نگذاشته بود. گروهک منافقین برای بیش از چهل سال، حیات ننگین تشکیلات را مدیون کمک های مالی و تبلیغاتیِ خانواده هوادار «انتخابات» در سعودی است که «آخرین انتخاباتِ اجداد آن ها در زمانی صورت گرفته که از هرقبیله ای یک نفر را انتخاب کردند تا پیامبراسلام صلّی الله علیه و آله و سلّم را به قتل برسانند».

تشکیلات تروریستی رجوی با این که در تبلیغات پوچ و توخالی از دمکراسی دم می زند، اما در نقشی که سیستم های غربی برای آن تعریف کرده اند، مطلقاً طرحی مبتنی بر «انتخابات» را دنبال نمی کند و در متن یک مأموریت تروریستی و به نیابت از جنگ طلبان آمریکایی ایده ی سرنگونی دولت-ملت ایران را با روش حمله ی نظامی توسط آمریکای جنایتکار و با تقلا برای راه اندازی بی نظمی و اغتشاشات و از طریق لوله ی تفنگ و عملیات انتحاری و انفجاری در داخل کشور دنبال می کند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

از ابتدای انقلاب اسلامی ایران فرقه رجوی برای جاسوسی و جمع آوری اطلاعات و انتشار آن به سرویس‌های خارجی فعال بود و در همین راستا اسناد مختلفی هم از نهاد‌های سیاسی و امنیتی کشور به خارجی‌ها فروختند.

به گزارش فراق، فرقه رجوی بعد از اعلام جنگ نظامی و پناهنده شدن به صدام شبکه خود را برای فعالیت جاسوسی راه انداخت و سعی نمود با شناسایی، انتقال اطلاعات عمق به نهاد‌های اطلاعاتی ارتش بعث، شرکت در بازجویی از اسرای ایرانی و تخلیه اطلاعاتی کمک متجاوزین باشد.

با پایان جنگ و خارج شدن بعد تهدید نظامی منافقین با انسدادی که این سازمان از مرصاد خارج شد قادر نبود انسجام درونی و تشکیلاتی خود را پس از مرصاد حفظ نماید.

دستور کار پس از مرصاد، شناسایی و ترور‌های کور در داخل کشور بود. سازمان شروع به جمع اوری اطلاعات و انتقال آن به سرویس‌های خارجی و در نهایت جذب منابع مالی بود. شناسایی مکان‌های حساس، تخلیه اطلاعاتی نهاد‌های اداری با تماس‌های مختلف، استفاده از شبکه اطلاعاتی در داخل برای شناسایی مسئولان و در نهایت ترور آن‌ها عمده فعالیت سازمان در پس از جنگ بود. شهادت شهیدان لاجوردی و صیاد شیرازی دو نمونه از این عملیات‌های اطلاعاتی سازمان در دهه هفتاد است. از سوی دیگر نهاد‌های اطلاعاتی ایران با ایجاد تور اطلاعاتی بخش قابل توجهی از طرح‌های اطلاعاتی سازمان را شناسایی و منهدم نمود. در مورد تخلیه اطلاعاتی نیز نهاد‌های اطلاعاتی طرح آگاه سازی را دستور کار خود قرار دادند و کارکنان نهاد‌ها را نسبت به تهدید تخلیه اطلاعاتی توجیه نمودند. این مسائل موجب شد تا در این بخش ماموریتی سازمان با شکست مواجه شود و نهاد‌های اطلاعاتی غربی از ناکارآمدی سازمان گزارش بنویسند.

در سال ۲۰۰۴ گزارشی از سوی اف بی آی در مورد فرقه منتشر شد که به نکات مهمی اشاره دارد. در این گزارش آمده است: «سازمان مجاهدین خلق به انتشار اطلاعات غلط در اروپا وآمریکا ادامه می‌دهد. اعضای این فرقه به طور مرتب با برپایی کنفرانس‌های خبری به انتشار اطلاعات نادرست در باره حکومت ایران می‌پردازند که هدف آن‌ها تاثیر گذاری بر رسانه‌ها و دولت‌های غربی است.» نهاد‌های اطلاعاتی غرب به این جمع بندی رسیدند که فرقه تروریستی منافقین فاقد اطلاعات ارزشمند است و فقط می‌تواند به عنوان یک عروسک رسانه‌ای مورد استفاده قرار گیرد.

یکی از شیوه‌های پر استفاده این فرقه که از ابتدای انقلاب از آن بهره می‌گرفت و در زمان حاضر نیز جزو اولویت‌های تخلیه اطلاعاتی و جاسوسی آن‌هاست، استفاده از شیوه تخلیه تلفنی به عنوان یکی از قدیمی‌ترین ابزارهای تخلیه اطلاعاتی است و به طرح کلیات اهداف و شگرد‌های این فرقه تروریستی در آن خواهیم پرداخت.

تخلیه تلفنی چیست؟

تخلیه تلفنی در معنای عام به معنای به دست آوردن اطلاعات از افراد مختلف جامعه توسط تلفن، به وسیله‏ی کسانی که به هر دلیل عناد با این مرز و بوم دارند. (اطلاعاتی که از نظر ما اهمیت چندانی ندارد مثل اسم رئیس یا همکار ، همسر یا ارائه آمار های خیلی معمولی در حیطه‏ی کاری)

تخلیه تلفنی در تعریف کلاسیک، عبارت است از تلاشی آگاهانه از طرف دشمن با بهره گیری از غفلت یا فریب عوامل خودی، به منظور کسب اطلاعات و القای خواسته‌های خود از طریق برقراری ارتباط تلفنی.

اهداف مجاهدین از تخلیه تلفنی چیست ؟

-جمع آوری اطلاعات در خصوص مشکلات داخلی جامعه، در راستای بهره برداری تبلیغی

-شناسایی مشکلات دستگاه های اجرایی، جهت بهره برداری تبلیغی در راستای ناکارآمد نشان دادن نظام

-کسب اطلاعات در راستای دامن زدن به اختلافات جناح های سیاسی کشور

-تلاش آگا هانه برای ایجاد اختلافات مذهبی، سیاسی و قومی در داخل کشور

-کسب اطلاعات با هدف ایجاد اخلال در روابط جمهوری اسلامی در مجامع بین المللی

-کسب اطلاعات برای ایجاد زمینه‌های عملیاتی جهت برنامه ریزی کانون‌های شورشی یا تیم‌های تروریستی

-تبادل اطلاعات با سرویس‌های کشورهای متخاصم و حتی همسو در ازای دریافت همکاری یا منابع مالی

-طراحی سناریو عملیات روانی با استفاده از اطلاعات بدست آمده و القاء دروغ و شایعه

-منافقین برای القاء دارا بودن پایگاه اجتماعی در دستگاه‌های مختلف، اطلاعات بدست آمده را به واسطه اخبار واصله نیروهای حامی و نفوذ کرده خود عنوان می‌دارند.

-به دست آوردن اطلاعات از برنامه‌های دستگاه‌های مختلف جهت افشا سازی و طراحی سناریو

-استفاده از اطلاعات بدست آمده جهت شناخت نقاط اختلاف میان دستگاه‌ها یا اشخاص درون سازمان‌ها جهت بهره برداری

-احصاء نقاط قوت، ضعف، افتراق و درگیری در بخش‌ها و محورهای مختلف

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

منابع آگاه به فراق خبر دادند که عربستان سعودی از دو سال پیش حمایتی مالی خود از فرقه رجوی را قطع کرده است.

به گزارش فراق، از گذشته همواره اسناد بسیاری در مورد حمایت مالی عربستان از فرقه رجوی وجود داشته که فقط در یک نمونه رسمی که شرکت RAND (پژوهشکده سیاست جهانی در آمریکا) در سال ۲۰۰۹ منتشر کرد ضمن اشاره به نقش عربستان در حمایت مالی از فرقه رجوی آمده بود: «بخش بزرگی از بودجه این فرقه توسط صدام(دیکتاتور سابق عراق) و عربستان تامین می‌شود»

‌همچنین مسعود خدابنده‌‌، مسئول سابق تیم حفاظتی فرقه رجوی، سال ۲۰۱۸ در مصاحبه‌ای با خبرگزاری اردنی البوابه گفت که طلا و سایر کالاهای با ارزش مانند ساعت‌های رولکس از عربستان سعودی به بغداد ارسال شده و سپس توسط تاجران سعودی در بازارهای سیاه در پایتخت اردن و عمان به فروش رسیده است. او به البوابه گفت که شخصا بر انتقال اشیای با ارزش از عربستان سعودی به بغداد نظارت داشته است. خدابنده در یک مورد به سه کامیون پر از شمش طلا از عربستان سعودی به بغداد اشاره کرد که توسط دو عراقی و دو سعودی قاچاق شده بود. او افزود که ارزش تقریبی این طلاها ۲۰۰ میلیون دلار بوده است.

به گفته منابع فراق در درون فرقه، توافق ایران با عربستان سعودی نقش جدی در قطع این حمایت داشته است.

موسسات خیریه پوششی، نفت عراق، عتیقه‌جات اهدایی عربستان، قاچاق مواد‌مخدر و فعالیت‌های جاسوسی و خرابکارانه همواره از منابع تامین مالی فرقه رجوی بوده است.

انتهای پیام

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
 
احتمال استرداد ۳ تن از اعضای مجاهدین به ایران
 
رسانه های فرانسوی خبر دادند که پلیس این کشور با حضور در مقر تروریست های مجاهدین آن محل را تفتیش کرده است. گزارش رسانه های ایرانی از این ماجرا نشان می دهد که احتمال استرداد ۳ تن از اعضای فرقه تروریستی مجاهدین به ایران وجود دارد.

به گزارش رسانه ها روز چهارشنبه گذشته  پلیس فرانسه به مقر فرقه تروریستی مجاهدین در شهرستان والدواز در شمال غرب پاریس یورش برد.

رسانه های فرانسوی خبر دادند که پلیس این کشور با حضور در مقر تروریست های مجاهدین آن محل را تفتیش کرده است.

همچنین گزارش شد که در این عملیات نیروهای پلیس فرانسه، نیروهای ژاندارمری و نیروهای مبارزه با کلاهبرداری فرانسه حضور داشتند و تفتیش از یکی از شبکه های تلویزیونی مجاهدین و سازمان تبلیغاتی این فرقه تروریستی انجام شده است.

گزارشات دریافتی از این ماجرا نشان می دهد که احتمال استرداد ۳ تن از اعضای فرقه تروریستی مجاهدین به ایران وجود دارد.

  •  
  • منبع خبر : رسانه های ایرانی و فرانسوی
  • مصطفی آزاد