این مطلب، گزارشی از یک پرونده جاسوسی مهم سازمان نفاق در دهه شصت است. آنچه این کیس را با سایر کیسهای جاسوسی این سازمان متفاوت میکند، این است که اعضای این شبکه جاسوسی نهتنها با سازمان مجاهدین خلق قرابتی نداشتهاند، بلکه سالها از منتقدان و مخالفان آن بودهاند. اما در یک بازهی زمانی و بر اساس تحلیلی غلط، تصمیم به همکاری با این سازمان گرفتند. این انتخاب شاید در نگاه خود آنها موقت و تاکتیکی بود، اما مثل فرورفتن در باتلاقی بود که هرچه میگذشت، بیشتر در آن فرومیرفتند.
«امت»، ابتدای راه
سید حسین سیدتفرشیها سال ۱۳۳۳ در خانوادهای مذهبی در تهران به دنیا آمد و دوران تحصیل را در مدارس مذهبی این شهر مثل دبیرستان علوی و جعفری گذراند. او پیش از انقلاب در رشته مکانیک دانشگاه شیراز پذیرفته میشود. تحصیلش در شیراز باعث پیوند خوردنش با جریانهای مذهبی دانشگاه شده و او را به یکی از اعضای فعال کتابخانه انجمن اسلامی و نمازخانه دانشگاه تبدیل میکند. تفرشیها هرچند هیچگاه عضو تشکیلات و گروه خاصی نمیشود، اما مثل خیلی از بچههای مسلمان دانشگاه، تحتتأثیر افکار دکتر شریعتی است، مخالف مارکسیستها است و برای مجاهدین خلق هم بهعنوان یک گروه مسلمان و مبارز احترام قائل است. باتوجهبه این فضای ذهنی، مارکسیست شدن مجاهدین خلق در سال ۵۴ او را هم مثل خیلی از جوانان مسلمان نسبت به سازمان بدبین میکند و او نیز مثل خیلی از جوانان مذهبی آن موقع دنبال پاسخ به این سؤال است که مارکسیست شدن سازمان نتیجه انحراف ایدئولوژیک بنیانگذارانش بوده یا نتیجه یک کودتای فرصتطلبانه؟
تفرشیها در همین سالها بهخاطر فعالیتهای ضد رژیم در دانشگاه دو بار دستگیر میشود. او در دستگیری دوم به یک سال زندان محکوم شد که در زندان عادلآباد شیراز سپری میشود. ارتباط تفرشیها با محافل مذهبی شیراز مثل مسجدالرضا، مسجد ولیعصر و مسجد آتشیهای شیراز و فعالین مبارز این شهر پس از آزادی هم ادامه مییابد. او پس از پیروزی انقلاب مدتی در صداوسیمای استان فارس مشغول به کار میشود. همزمان با فعالیت گسترده گروههای مختلف سیاسی در ماههای ابتدایی پس از پیروزی انقلاب، تفرشیها که علقههای مذهبی پررنگی دارد جذب تفکرات دکتر پیمان و جنبش مسلمانان مبارز میشود. جریانی که مهمترین ویژگیاش همسویی با خط امام و مخالفت با جریانهایی مثل مجاهدین خلق، نهضت آزادی و بنیصدر و درعینحال انتقاد از روحانیت است. تفرشیها پای ثابت خریدوفروش نشریه امت – ارگان جنبش مسلمانان مبارز- و کمکم جزو تشکیلات امت شیراز میشود.
«میدیدم که این نشریه هم دارای افکار مترقی اسلامی نظیر حمایت از محرومین و مستضعفین، نفی استبداد و نفی استعمار و نفی استثمار و تشکیل شوراها و غیره است و هم به طور کامل از انقلاب حمایت کرده و انقلاب را اسلامی دانسته و پیروزی آن را ناشی از قیام تودههای مردم مسلمان و رهبری قاطع و سازشناپذیر امام میداند و انتقاداتی به افکار و ایدئولوژی سازمان و خطمشیها و تحلیلهای آنها دارد، به آن علاقه پیدا کرده و با آن رابطه برقرار نمودم.»
پس از فارغالتحصیل شدن تفرشیها در ابتدای سال ۵۹، او توسط رابط امت با شیراز به دانشگاه رازی باختران معرفی و به این شهر میرود. با شروع جنگ و نیمهتعطیل شدن فعالیتهای دانشگاه رازی، تفرشیها پس از مدتی فعالیت در ستاد ارزاق شهر، استعفا داده و راهی تهران میشود.
تفرشیها که امتیها او را بهعنوان یک عضو شناخته شده امت در شیراز میشناختند، در تهران نیز با دفتر مرکزی تشکیلات جنبش مسلمانان مبارز مرتبط و از اعضای شورای این تشکیلات در تهران میشود. افزایش انتقادات هواداران دکتر پیمان از تناقضهای رفتاری و تئوریک او و تشدید اختلافات گروهکها با انقلاب، باعث تعطیلی نشریه امت در اواخر سال ۵۹ و کاهش فعالیتهای تشکیلات آن میشود.
پس از انحلال غیررسمی جنبش مسلمانان مبارز، عملاً فعالیت منسجم این تشکیلات متوقف میشود و اغلب اعضای محدود آن هم باسیاست وداع کرده و سراغ زندگی و شغل خود میروند و رفتوآمدهای آنها به طور دوستانه ادامه مییابد. این جریان در ادبیات سیاسی آن روزها به «خط سه» مشهور میشود. جریانی که از نظر اعتقادی بیش از آن که به روحانیت معتقد باشد، دل در گرو روشنفکری دینی و چهرههایی مثل سید جمالالدین اسدآبادی، شیخ محمد عبده و دکتر شریعتی دارد و از نظر سیاسی هم با سازمان مجاهدین خلق مخالف است و هم با برخوردهای صورتگرفته جمهوری اسلامی با آنها و سیاستهای نظام. مهمترین چهرههای این طیف عزتالله سحابی، پیمان، محمد محمدی گرگانی، لطفالله میثمی، حسنیوسفی اشکوری، مهدی جعفری و رضا رئیسی طوسی بودند.
دغدغه اصلاح
در روزهای پس از انحلال امت، تفرشیها که از سال ۶۲ در اداره مهندسی صنایع فلزی وزارت صنایع مشغول به کار شده، با برخی دوستان امتیاش که با برخی از شیراز و با برخی از تهران آشنا شده در تعامل است. برخی از آنها همچنان سمپات فکری دکتر پیمان هستند و برخی دیگر از او عبور کردهاند. یکی از این افراد «مصطفی خانبانی» است که در جریان رفت و آمدش با دفتر مرکزی امت در تهران با تفرشیها آشنا شده بود. باگذشت چند سال از تعطیلی امت و فعالیت سیاسی جنبش مسلمانان مبارز، این دو نفر برای پاسخ به پرسشهای عقیدتی، تحلیلی و سیاسی خود که پس از انحلال امت بیشتر شده بود، تصمیم به آغاز سیر مطالعاتی و فعالیت فکری میگیرند. آنها از سال ۶۲ به بعد ضمن مطالعات خود با افراد مختلفی مثل لطفالله میثمی، حسنیوسفی اشکوری، علی گل زاده غفوری، محمد مجتهد شبستری، ابراهیم یزدی و مهندس بازرگان دیدارهای پراکندهای دارند، اما مهمترین فردی که بیشترین تأثیر را روی آنها دارد، عزتالله سحابی است. او در جلسات منظمی که با آنها دارد، فکر اصیل اسلامی را خط نوگرایی سید جمالالدین اسدآبادی معرفی میکند و محور مطالعاتی پیشنهادیاش، احیاء فکر دینی توسط اندیشمندان نوگرا است.