قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق ، مصطفی آزاد

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق ، مصطفی آزاد

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید . ضمن اینکه با آدرس دوم ghased1393.blogsky .com هم در این مسیر پیش می رویم ...

پیوندها

۲۲۳ مطلب با موضوع «فرقه رجوی و اغتشاشات» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

با فعال شدن قابلیت جدید شبکه اجتماعی ایکس که موقعیت مکانی واقعی حساب‌ها را نمایش می‌دهد، پشت پرده برخی از پروژه‌های فریب باند مزدور منافقین نیز آشکار شد.

به گزارش فراق، بررسی‌ها در این حوزه نشان داد صفحه‌هایی که سال‌هاست با ادعای دفاع از حقوق بشر در ایران، علیه جمهوری اسلامی ایران فعالیت می‌کنند، مستقیم از سیاه‌چال‌های مقر منافقین در کشور آلبانی و حومه تیرانا هدایت می‌شوند.

همچنین بررسی خبرنگار فراق به این نتیجه رسید بسیاری از سرکردگان منافقین که با هویت اصلی در این شبکه اجتماعی فعالیت دارند ساکن آلمان، فرانسه، کانادا، سوئد و برخی کشورهای اروپایی هستند اما هیچ یک از اعضای مقر اصلی منافقین در آلبانی اجازه فعالیت با هویت اصلی خود را ندارند. تمام کانال‌های پوششی منافقین نیز توسط فسیل‌های پوسیده این تشکیلات و از داخل آخرین اقامتگاهشان در تیرانا راهبری می‌شوند.

3 6

 

البته پس از فعال شدن این قابلیت، منافقین سراسیمه دست به کار شدند تا با برخی کارهای رباتیک موقعیت را به «قاره» یا «منطقه» تغییر دهند تا هویت دقیق مکانی آن‌ها لو نرود که از کار گذشته بود.

همچنین همزمان مشخص شد بخش قابل‌توجهی از حساب‌های به‌ظاهر هوادار صهیونیست‌ها که روزانه محتوای ضدایرانی تولید می‌کنند نیز نه از تل‌آویو، بلکه عمدتاً از هند، بنگلادش و نیجریه با ربات‌های پولی اداره می‌شوند؛ موضوعی که با اظهارات اخیر نتانیاهو، سرکرده رژیم غاصب درباره «برون‌سپاری جنگ روایت‌ها» و پرداخت دستمزدهای کلان به اینفلوئنسرها همخوانی کامل دارد.

این قابلیت ناخواسته شبکه اجتماعی ایکس، نشان داد تمام ادعاهای مطرح شده در فضای مجازی مبنی بر زیست مشترک با مردم ایران و مدافع حقوق بشری، صرفاً یک دروغ سازمان‌یافته است که از دل فاضلاب تروریست‌ها سرچشمه می‌گیرد.

انتهای پیام

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

عضو جداشده از مجاهدین خلق در دادگاه ایران گفت: «رجوی مدعی بود ایران جنگ‌طلب است و ما خواهان صلح، در حالی که ایران دنبال آتش‌بس بود؛ رجوی با صدام همکاری می‌کرد تا جنگ ادامه پیدا کند، زیرا او بدون جنگ از بین می‌رفت.»

court2025 44 3

 

به گزارش فراق، ایرج صالحی، عضو جداشده از تشکیلات مجاهدین خلق در جلسه ۴۴ دادگاه محاکمه منافقین در در جایگاه حاضر شد و پس از ادای سوگند اظهار کرد: بعد از انقلاب جذب سازمان مجاهدین خلق شدم و در سال ۱۳۶۴ از کشور خارج و به عراق رفتم؛ در عراق در بخش‌های مختلف این تشکیلات بودم و پس از آن که واقعیت‌های آن را فهمیدم؛ شرایط طوری بود که امکان خروج نبود تا اینکه در سال ۱۳۸۳، بعد از سقوط صدام، همراه با چند صد نفر دیگر توانستیم از این تشکیلات جدا شویم؛ از سال ۱۳۸۴ هم به کشور بازگشتم.

وی ادامه داد: در عملیات فروغ جاویدان، در قسمت پشتیبانی یکی از گردان‌های تیپ احمد شکرانی با نام مستعار فرشید حاضر بودیم؛ بعد از اینکه ایران اعلام کرد قطعنامه را قبول کرده است، سیستم رجوی از هم پاشید؛ به نظر من ایران با این حرکت هم از لحاظ استراتژی و هم از لحاظ سیاسی برتری پیدا کرد؛ رجوی مدعی بود ایران جنگ‌طلب است و ما خواهان صلح، در حالی که ایران دنبال آتش‌بس بود؛ رجوی با صدام همکاری می‌کرد تا جنگ ادامه پیدا کند، زیرا ارتش آزادیبخش تحت نظر او بدون جنگ از بین می‌رفت.

صالحی گفت: رجوی قصد داشت عملیاتی انجام دهد که بدون توجه به کشته شدن اعضا، مانع برقراری صلح شود؛ او گفته بود پیش صدام رفته و پیشنهاد رسمی داده است؛ سازمان ملل و عراق تعطیل بودند و حدود یک هفته فرصت داشتند؛ در این مدت، سلاح و مهمات از عراق وارد قرارگاه اشرف می‌شد، ماشین‌ها و تجهیزات آماده می‌شد و نیرو‌ها آموزش می‌دیدند؛ بسیاری از افراد حتی تجربه نظامی نداشتند و برخی دچار آسیب شده بودند، مانند سوختگی دست‌ها هنگام شلیک.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

افشای تناقضات در تشکیلات تروریستی مجاهدین خلق پس از دستگیری مریم رجوی درفرانسه در سال 82

رویدادهای ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ (۲۷ خرداد ۱۳۸۲)، زمانی که مریم قجر عضدانلو، زن غیرشرعی مسعود رجوی در فرانسه دستگیر شد، نقطه عطفی در تاریخ تشکیلات مجاهدین خلق بود که موجی از نارضایتی را در میان اعضای آن به دنبال داشت.

maryam rajavi

به گزارش فراق، این دستگیری، که به اتهام فعالیت‌های تروریستی و پولشویی توسط پلیس فرانسه انجام شد، شکاف عمیقی میان سرکرده تشکیلات و بدنه ایجاد کرد.

بر اساس روایت‌های اعضای سابق سازمان، خبر دستگیری مریم رجوی در قرارگاه اشرف با شگفتی و ناباوری همراه بود. بسیاری از اعضا، که در شرایط دشوار و تحت فشار روانی در عراق به سر می‌بردند، حتی از حضور رجوی در فرانسه بی‌اطلاع بودند. یکی از اعضای سابق در خاطرات خود می‌نویسد: «وقتی خبر دستگیری اعلام شد، سؤالم این بود که مریم رجوی کی به فرانسه رفته؟ این سؤال در ذهن همه بود، نه خود دستگیری.» این ابهام، به‌سرعت به احساس «خنجر از پشت» در میان اعضا تبدیل شد، زیرا رهبری سازمان پیش‌تر شعارهایی از «فداکاری» و «مقاومت تا پای جان» سر داده بود.

این رویداد، به‌ویژه پس از آن رخ داد که مسعود رجوی، در پیام‌های خود ادعا کرده بود که او و مریم رجوی در «شدیدترین بمباران‌ها» حضور دارند. اما با دستگیری مریم در فرانسه، اعضای سازمان متوجه شدند که این ادعاها نادرست بوده و او مدت‌ها پیش از قرارگاه اشرف خارج شده بود. این تناقض، به بی‌اعتمادی نسبت به مسعود رجوی نیز دامن زد، تا جایی که برخی اعضا گمان کردند او نیز ممکن است از عراق گریخته باشد. تا امروز، عدم حضور علنی مسعود رجوی این تردیدها را تقویت کرده است.

دستگیری مریم رجوی، جرقه‌ای برای موج گسترده‌ای از نارضایتی در قرارگاه اشرف بود. اعضای سازمان، که خود را در شرایطی «جهنمی» توصیف می‌کردند، احساس کردند که رجوی به جای فداکاری، به دنبال حفظ جان خود بوده است. در نشست‌های داخلی، معروف به «عملیات جاری»، اعضا علناً از این اقدام انتقاد کردند. یکی از اعضای جدا شده می‌گوید: «همه می‌گفتند اگر قرار بر حفظ جان بود، ما هم جانمان را دوست داشتیم. چرا ما باید در اشرف بمانیم و رهبران در امان باشند؟»

این نارضایتی، به ریزش گسترده نیروها منجر شد. بسیاری از اعضا در اولین فرصت، جدایی خود را اعلام کردند. مریم رجوی، پس از آزادی از بازداشت در فرانسه، در نشستی آنلاین با اعضا تلاش کرد این بی‌اعتمادی را خنثی کند. او ادعا کرد که به دستور مسعود رجوی و برای «انتقال صدای مقاومت» به اروپا رفته بود. اما این توضیحات، خشم اعضا را فرو ننشاند و جدایی‌ها ادامه یافت.

دستگیری مریم رجوی در ۲۰۰۳، که به اتهاماتی نظیر حمایت از فعالیت‌های تروریستی و پولشویی انجام شد، نه‌تنها به توقیف اسناد و اموال سازمان در فرانسه منجر شد، بلکه چهره‌ای از سرکردگان را به نمایش گذاشت که به گفته اعضای سابق، «بیشتر به فکر منافع شخصی بود تا آرمان‌های ادعایی.»  

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

فارس:از ماجرای عملیات مروارید بگویید. 

- در جنگ کویت و هنگام بیرون راندن نیروهای عراقی از کویت که آن زمان ما در منطقه کفری ( نوژول ) در پراکندگی بودیم، با پایان گرفتن جنگ و آتش بس بین نیروهای ائتلاف و عراق، در جنوب و شمال عراق قیام انتفاضه مردم صورت گرفته بود که آن موقع ما اطلاع نداشتیم و سازمان هم چیزی در این رابطه به نیروها نمی گفت، فقط به ما اطلاع دادند که بایستی هر چه زودتر به اشرف برگردیم.


از طرف دیگر هیچکدام از نیروها و به ویژه نیروهای زرهی آمادگی هیچگونه عملیاتی را نداشتند، از زمانی که ابلاغ آماده باش داده شد چند ساعتی نگذشته بود که خبر درگیری با اکراد را دادند، آماده باش اعلام شد، خیلی از نیروها را مجدداً سازماندهی کردند، یک بهم ریختگی شدیدی ایجاد شده بود و هیچ کس نمی دانست چه اتفاقی افتاده است.
کار تخلیه محل های استقرار شروع شده بود، همه حرکت کرده و می رفتند و من هم با لشکری بودم که قرار بود آخر از همه برگردد، لشکر 89 که فرمانده وقت آن فردی معروف به " کاک اسد " بود.
من را راننده خودروی 106 گذاشته بودند، علیرغم این که هیچ چیز بلد نبودم به من گفتند تو کاری به سلاح نداشته باش و فقط رانندگی کن، بعد لشگر را روی ارتفاعات پشت شهر طوز فرستادند، وقتی به آنجا رسیدیم و مستقر شدیم تعداد زیادی لباس شخصی را که در حدود 5/1 کیلومتری می دیدیم که در شیارها و تپه ها پراکنده بودند، آنها در حال فرار از شهر طوز بودند، دستور شلیک به آنها را دادند، یک وقت دیدم که با تانک ها و توپهای 122 و مینی کاتیوشا شلیک کردند، فاصله دور بود ، این که چقدر کشته شدند را خدا می داند، ولی می دیدم که گلوله ها بین آنها اصابت می کند.
وقتی سؤال کردیم این افراد چه کسانی هستند جواب می دادند که اینها مزدورهای ایران هستند و از ایران برای حمله به ما آمده اند، گفتم آنها که داشتند به سمت دیگری فرار می کردند و اصلاً ما را هم ندیدند، چطوری ما به آنها شلیک کردیم و چه کسی گفت که آنها به ما حمله می کنند؟
در جواب من، فرمانده لشکر گفت که در شهر طوز با لشکر 54 درگیر شدند، رضا کرمعلی کشته شده، به خاطر همین دستور دادند هر کس را که مسلح دیدید اگر تسلیم نشد، بکشید. بعد از 24 ساعت که در ارتفاعات بودیم به عقب برگشتیم و از جاده کرکوک شبانه با خودروهای چراغ خاموش به شهر کرکوک نزدیک شدیم، گفتند در شهر حکومت نظامی است.
تا نزدیک صبح روی جاده ماندیم ، بعد حرکت کرده و از شهر گذشتیم و به طرف تکریت رفتیم، در شهر تکریت مردم همه مسلح بودند و می گفتند که آنها " جیش شعبی " هستند یعنی طرفداران صدام. بعد از تکریت رفتیم به طرف خالص، از روی پل سندیه رد شدیم و از خروجی شهر خالص وارد جاده اصلی شدیم، رفتیم اشرف، در اشرف کل یگان مهندسی به جز مجید عالمیان و چند نفر دیگر بقیه ما را به فرماندهی مسعود مظلومی گذاشتند.
3 خودرو پیک بودیم، یک لندکروز، 2 جیپ لندکروز که بین اشرف و شهر طوز در حرکت بودیم، بعضی وقت ها افسانه ( حمیده شاهرخی ) و در سایر مواقع مهین مشفق نیا ( پری ) که فرمانده محور بود را به منطقه سلیمان بک و به اشرف بر می گشتیم.
مهین مشفق نیا برای توجیهات و گرفتن دستورات جدید روزی 2 بار به اشرف تردد می کرد که وقتی می آمدیم در مقر لشگر پیاده می شد و با یک خودروی دیگر که متعلق به خودش بود می رفت به طرف ستاد و معمولاً بعد از 3 تا 4 ساعت برمی گشت.
درگیری ها در شهر طوز و سلیمان بک و کشتار اکراد ادامه داشت، یک روز یک سرتیپ عراقی که مردی مو سفید و کوتاه قد بود را دیدم که از ستاد مقر مسعود رجوی بیرون آمد، سوار لندکروز شد و او را با اسکورت بردند پایگاه هوایی نزدیک به شهر سلیمان بک، جهت هماهنگی با توپخانه ارتش عراق که اطراف پایگاه هوایی مستقر بود.
این هماهنگی برای زیر آتش گرفتن شهر کفری جهت حمله منافقین به آن شهر در شب عملیات انجام شد، هدف پاکسازی منطقه از اکراد بود، بعد از آن حمله بود که دستور دادند نیروهای مستقر در هر 2 شهر طوز و سلیمان بک به سمت خالص و از آنجا نیز به جلولا حرکت کنند.
زرهی هایی که در اشرف بودند نیز به طرف جلولا و به وسیله کمرشکن انتقال یافتند، بعد از استقرار در جلولا در قرارگاه افشار که یک پادگان نظامی عراقی بود، ساعت 12 شب اعلام کردند که صبح حمله است و می خواهیم حرکت کنیم و برویم به سمت شهر کلار.
ابتدا یگان های زرهی و بعد مکانیزه و بعد از آنها توپخانه و پشتیبانی حرکت کردند، من جزو نیروهای مهندسی و پشتیبانی راننده آیفا بودم، صبح وقتی به ارتفاعات قبل از شهر کلار رسیدیم، نیروهای زرهی نزدیک و در جلو ارتفاعات و برخی نیز روی ارتفاعات مستقر شده بودند.
روی جاده بودیم با بی سیم گفتند بیا جلو که نفرات مهندسی بایستی روی جاده مین گذاری کنند، وقتی به کنار آخرین تانک که فرمانده آن فرشته شجاع و خدمه آن نیز به جز فشنگ گذار که مرد بود، همگی زن بودند، رسیدیم، در فاصله ای که محل مین گذاری مشخص شود، فرمانده تانک مرا صدا زد، وقتی کنار او رفتم او برایم تعریف کرد که چگونه آنها با دوشکا و توپ و تانک به وسط اکراد شلیک کردند.
بعد مرا برد به یکی از مواضع که بگوید نفرات آنجا بودند، وقتی بالا رسیدیم یک جوان کرد که لباس کهنه و یک جفت کفش پلاستیکی به تن داشت بدون سلاح آنجا روی زمین افتاده بود، بعد فرشته شجاع گفت ما او را زدیم، خیلی زیاد بودند.
روی سینه این جوان کرد جای چند زخم بود، معلوم بود که به تازگی تمام کرده است، بعداً که بولدوزر D155 مهندسی آوردند، محمد تقی صالح پور رفت خاک ریخت روی آن و همانجا یک سنگر تانک درست کردند، او با بولدوزرش برای خاک کردن کشته ها روی بقیه تپه ها رفت، این که چند نفر بودند چیزی نگفت.
چند روز نگذشته بود که یک خودرو وانت سفید از سمت کلار روی جاده اشتباهی به سمت مواضع تانک ها آمد، اما وقتی متوجه شد و خواست برگردد، مالک (مرتضوی که مالک اسم مستعار او بود) فرمانده تانک دستور داد یک قبضه سلاح 23 که روی جیپ مستقر بود به سمت آنها شلیک کند، نفرات این وانت 5 نفر کرد بودند که یکی از آنها به شدت زخمی شده بود، تمام بدنش سوراخ سوراخ شده بود، بقیه را هم دستگیر و تا توانسته بودند کتک زدند.
من هم 4 نفر را دیدم که به اشرف منتقل کردند. نفر زخمی که مستمراً آب می خواست او را پشت وانت پیکان گذاشته بودند و تمامی کف وانت پر از خون بود، بدنش کاملاً سفید شده بود، او شب فوت کرد و صبح توسط علیرضا عاقلی در نزدیک پادگان نظامی در زیر ارتفاعات و در زمین های کشاورزی توسط لودر خاک شد.
در ارتفاعات مروارید 2، من در مدرسه ای پشت ارتفاعات به فاصله تقریباً 3 کیلومتری بودم و شب حمله شده بود، صبح گفتند 10 نفر از افراد یگان ها کشته شده اند و تعدادی نیز از اکراد که دقیقاً یادم نیست 2 یا 5 نفر بودند که کاتیوشا خورده بودند و بعد هم در ارتفاعات آنها را دفن کرده بودند.
چند روز بعد نیروهایی از ارتش عراق آمدند و مواضع را از منافقین تحویل گرفتند، در هر 2 عملیات ارتش عراق با آتش باری از طریق توپخانه و همینطور با هلیکوپتر از منافقین پشتیبانی کردند.
در ضمن عراق تمام زاغه های مهمات شهر جلولا را در اختیار منافقین گذاشته بود، بعد از عملیات هم تمام زرهی های سازمان را ارتش عراق در فیلق تعمیرات و بازسازی کرد و برای همه موتور جدید گذاشتند.
از نفرات شنیده بودم که در درگیری های شهر طوز و سلیمان بک با نفربر BMP به جوان های کرد شلیک کرده و آنها را می کشتند، این را خود نفرات زرهی در صحنه تعریف می کردند یا در حمله به شهر کفری بی رحمانه افراد بیگناه را می کشتند، در قره تپه هم که نسرین ( مهوش سپهری ) فرمانده بود، یک اتوبوس را با تانک زده بودند و همه نفرات در آتش سوخته بودند.
همین طور از فردی به نام نادر تیموری که خودش تعریف می کرد، شنیدم که 2 کرد را شبانه کشته بود و حدود 480 نفر کرد دستگیر شده را تحویل عراق داده اند.
مسعود رجوی در نشست ها می گفت که صدام به خاطر کشتار کردها و حفظ شهرها از سازمان تقدیر کرده است، او همچنین تعریف می کرد روزی که برای ملاقات رفته بوده، عزت ابراهیم پیش صدام گفته بود که یک روز که ارتش عراق فروپاشیده و آنها هیچ نداشتند با یک یا 3 تانک جهت سرکوب به طرف کرکوک می رفتند ، گفته بود وقتی برادران مجاهد با تانک هایشان را دیدم اشک از چشمانم جاری شد و با خودم گفتم که اینها چه نیروی قوی بودند که ما نسبت به آنها کم توجهی می کردیم، بعد از آن همانجا صدام دستور داده بود هر چه که می خواهند به آنها نه نگویند چرا که اینها هم مثل ارتش عراق هستند و بعد از آن بود که درب تمام انبارها را به روی آنها باز کردند.
صدام مربیان آموزشی در سطح سرهنگ و سرتیپ را جهت آموزش به اشرف فرستاد، آزادی عمل بیشتری به اعضا دادند و دیگر مثل سابق در رفت و آمد هیچگونه مانعی بر سر راهشان نبود، دو قرارگاه باقرزاده و بدیع زادگان در غرب بغداد و شهر فلوجه را به منافقین دادند.
کمک های مالی فراوانی بابت دستمزد به رجوی دادند که این اواخر فیلم های مخفی گرفته شده از جلسات دریافت پول توسط شخص رجوی از تلویزیون های خارجی و داخلی افشا و پخش شد که در یکی از جلسات مسعود رجوی به آنها می گفت ما برادری خودمان را ثابت کردیم، تهدید بر علیه شما تهدید ما نیز هست، ما همیشه با شما هستیم.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

قاضی دادگاه سازمان تروریستی مجاهدین گفت: دادگاه تمام عناصر قانونی خود را برای الزام کشور‌های اروپایی، به‌ویژه کشور آلبانی، کشور انگلستان و کشور فرانسه، بر استرداد متهمین اقدامات تروریستی از طرق قانونی به‌کار خواهد گرفت.

court2025 27 3

 

به گزارش فراق، قاضی حجت‌الاسلام والمسلمین امیررضا دهقانی امروز سه‌شنبه ۲۷ آبان ماه ۱۴۰۴ در چهل‌وسومین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات ۱۰۴ نفر از سرکردگان سازمان مجاهدین خلق موسوم به منافقین با اشاره به این‌که اساس اصل استرداد در خصوص متهمین اقدامات تروریستی، اصل لزوم استرداد متهمان به جرائم تروریستی است، اظهار داشت: این اصل، به عنوان مثال، در اسناد متعدد بین‌المللی به‌ویژه ماده ۱۱ کنوانسیون مبارزه با بمب‌گذاری تروریستی مصوب سازمان ملل، مورد تصریح قرار گرفته است. مطابق با ماده ۱۱، جرائم تروریستی و اتهامات تروریستی از شمول جرائم سیاسی و اتهامات سیاسی خارج شده‌اند تا در زمینه استرداد مجرمان و متهمان به جرایم تروریستی، از حمایت مرتبط با عدم امکان استرداد مجرمان سیاسی برخوردار نباشند.

قاضی ادامه داد: بر اساس ماده ۱۱ کنوانسیون مبارزه با بمب‌گذاری تروریستی، هیچ‌یک از جرائم مقرر در این کنوانسیون در شمار جرائم غیرقابل استرداد محسوب نمی‌شوند و در خصوص متهمان، به‌ویژه تأکید می‌شود که اصل لزوم استرداد باید در مورد آنان جاری شود. در مواد یک و دو کنوانسیون مبارزه با تروریسم مصوب اتحادیه اروپا نیز همین مسئله به‌طور جدی مورد تأکید قرار گرفته است. بر اساس این مواد و کنوانسیون مذکور (مصوب ۱۹۹۷ درباره کیفر اعمال تروریستی)، تصریح شده است که مرتکب باید یا دستگیر و محاکمه شود و یا مسترد گردند و دولت‌ها در این زمینه متعهد به معاضدت قضایی هستند.

وی گفت: این دادگاه بر اساس پیمان همکاری قضایی بین دولت ایران و دولت فرانسه، و با توجه به تشکیل دادگاهی برای رسیدگی به اقدامات تروریستی در خصوص متهمین، تأکید می‌کند که دولت‌های فرانسه و انگلستان ملزم به استرداد می‌باشند. توجه می‌دهم به تمام کشور‌های اروپایی، از جمله مردم انگلستان و فرانسه به این نکته که قواعد پناهندگی از جانب تروریست‌ها یا متهمین تروریستی قابل استناد و استفاده نیست. کشور‌ها این معاهدات را اساساً برای ایجاد امنیت، صلح و عدالت امضا کرده و نسبت به اجرای آنها متعهد شده‌اند.

قاضی ادامه داد: دولتمردانی که در فرانسه یا انگلستان برخلاف قوانین داخلی خود و کنوانسیون‌های بین‌المللی، به پذیرایی یا در اختیار قرار دادن سرزمین خود برای متهمین اقدامات تروریستی اقدام می‌کنند، باید بدانند که سرانجام از سوی سازمان‌های مردم‌نهاد و بسیاری از فعالان مدنی حتی از سوی مردم کشور خود به‌عنوان افرادی شناخته خواهند شد که اقدامی برخلاف صلح و عدالت مرتکب شده‌اند، امنیت کشور خود و امنیت جهانی را به مخاطره انداخته‌اند و این پیام را به دنیا و عاملین اقدامات بمب‌گذاری، هواپیماربایی و سایر اقدامات تروریستی می‌دهند که فرانسه یا انگلستان می‌تواند بهشتی برای متهمین تروریستی باشد؛ امری که خطرناک‌ترین فاکتور و خطرناک‌ترین عنصر در امنیت جهانی و امنیت شهروندان فرانسوی و انگلیسی خواهد بود.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

رسانه‌های متعلق به منافقین در فضای مجازی به طور پیوسته، مشکلات اقتصادی و اجتماعی و محرومیت‌های مناطق مرزی و … را بزرگ نمایی و برجسته می‌کنند.

ashraf3 sayberi

 

به گزارش فراق، تاکتیک یا راهکُنش، شیوه به کار بردن ابزار و نیرو‌ها برای رسیدن به اهداف است. تاکتیک ها، ابزار عینی برای دستیابی به مقصود به شمار می‌روند. راه کنش‌ها بر مبنای راهبرد‌ها طراحی و برنامه ریزی می‌شود. در واقع تاکتیک‌ها نه نتیجه و نه معیار موفقیت عملیاتی هستند؛ بلکه اقدامات و مراحلی برای حصول نتیجه و دستیابی به کامیابی محسوب می‌شوند. تاکتیک مکمل استراتژی است و گام‌های کوچکتر برای جامه عمل پوشاندن به آن است. به عبارت دیگر، تاکتیک‌ها شامل شیوه ها، برنامه‌ها و منابع در مسیر دستیابی به نتیجه هستند. تاکتیک‌ها در عرصه نبرد رسانه ای، می‌توانند جاری و شناور باشند و کیفیت و نوع آنها، بر اساس ضرورت تغییر یابد.

راه کنش‌ها در میدان نبرد رسانه‌ای، در راستای تحریف عقاید، تضعیف روحیه، بی اعتبار کردن و کاستن از اقتدار طرف متخاصم استفاده می‌شوند. تاکتیک‌های رسانه‌ای، در فرایند عملیات روانی جهت القای اطلاعات گزینش شده به مخاطب به منظور تأثیرگذاری بر احساسات، انگیزه، طرز تفکر و در نهایت رفتار طرف مقابل به کار گرفته می‌شوند.

تاکتیک‌ها جزئیات اجرایی استراتژی‌ها هستند و در حالی که استراتژی از ثبات نسبی برخوردار است، تاکتیک‌ها متغیرند. به بیان ساده‌تر، راهبردها، طرح‌های طولانی مدت برای عملی کردن هدف و دست یازیدن به چشم انداز مطلوب هستند. بدین ترتیب روشن می‌شود که تاکتیک، استراتژی و چشم انداز سه مفهوم در هم تنیده و در عین حال، متفاوت و مجزا از هم هستند. به بیان ساده تر، تاکتیک‌ها مبین چگونگی طی مسیرند، در حالی که هدف، چرایی اقدامات را روشن می‌کند.

پایگاه خبری-تحلیلی فراق در سلسله مطالبی آموزشی به بررسی تاکتیک‌هایی که تشکیلات تروریستی منافقین از آن‌ها در فضای مجازی استفاده می‌کند می‌پردازد که در ادامه آن تاکتیک «برجسته سازی» مورد بررسی قرار گرفته است.

طبق نظریه برجسته سازی، رسانه‌های خبری با استفاده از این روش، موضوعاتی را که به عقیده آن‌ها باید مردم اطلاع داشته باشند و به آن‌ها فکر کنند، در معرض دید مخاطبان قرار می‌دهند. بر اساس این تاکتیک، بعضی رویداد‌ها یا فعالیت‌ها را پراهمیت و بارز می‌سازند. تاکتیک برجسته سازی مبتنی بر تغییر جهت ذهنی و برهم ریزی نظام اولویت بندی موضوع‌های اساسی است. رسانه‌های متعلق به منافقین در فضای مجازی به طور پیوسته، مشکلات اقتصادی و اجتماعی و محرومیت‌های مناطق مرزی و … را بزرگ نمایی و برجسته می‌کنند.

منافقین در نقطه مقابل این شیوه از تاکتیک «کوچک نمایی» برای تقلیل خدمات، پیشرفت‌های علمی و توانمندی‌های جمهوری اسلامی در عرصه‌های گوناگون استفاده می‌کنند. کوچکنمایی، تاکتیکی است که در جهت تضعیف یا از بین بردن خصوصیات مثبت موضوع مورد نظر به کار گرفته می‌شود. بدین ترتیب، نکات مطلوب، رقیق و کم رنگ بیان می‌شود، به طوری که هر چه کمتر مورد توجه مخاطبان قرار گیرد یا اصلا در کانون توجه آن‌ها قرار نگیرد.

از سوی دیگر، برای افزایش اثر پیام با تکرار آن سعی می‌کنند که موضوع را برای مخاطبان زنده نگاه دارند. هدف تاکتیک تکرار، القای مقصودی معین و جا انداختن مفهومی خاص در ذهن مخاطب است.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

روزنامه نگار ایتالیایی نوشت: تشکیلات مجاهدین خلق اکنون به تهدیدی جدی برای امنیت ملی آلبانی تبدیل شده که از کنترل دولت تیرانا خارج است.

CeSEM

 

به گزارش فراق، ماریا موریگی، ۱۴ آبان ماه در پایگاه خبری «CeSEM» طی یادداشتی نوشت:

اردوگاه مجاهدین خلق (MEK) در مانز آلبانی، یک «شهر تبعیدی‌ها» است: حدود ۴۰ هکتار با بیش از صد ساختمان که با دیوارهای بلند و ایستگاههای بازرسی محصور شده است. حدود ۲۵۰۰ پناهنده مخالف تحت قوانین سختگیرانه داخلی در اینجا زندگی می‌کنند.

برای درک مصیبتی که با پذیرایی از این پناهندگان اخراج شده از ایران بر سر آلبانی آمده است، باید توضیح داد که گروه MEK در دهه ۶۰ میلادی در ایران به عنوان یک گروه دانشجویی رادیکال (به اصطلاح «مارکسیست‌های دارای بمب») متولد شد، اما پس از انقلاب به یک گروه چریکی و ضدایرانی تبدیل شد. تعداد کشته‌های تأیید شده ناشی از اقدامات تروریستی MEK حداقل ۱۷۰۰۰ نفر (شامل دانشمندان، سیاستمداران، اساتید و شهروندان عادی ایرانی) است. اعضای آن که در جنگ ایران و عراق (۱۹۸۸-۱۹۸۰) در کنار صدام حسین علیه ایران جنگیدند، و این سازمان تا همین اواخر توسط هر دو کشور ایالات متحده و ایران به عنوان «سازمان تروریستی خارجی» نامیده می‌شد.

در سال ۲۰۱۳، این گروه به طور رسمی در آلبانی پناه گرفتند. اما آنچه جالبتر است، معیارهای دوگانه این گروه است؛ در واقع، در حالی که رهبران رجوی برای اعضای عادی، زندگی پر از فداکاری و انقلابی سختگیرانه را موعظه می‌کنند، خود آنها در پاریس با حمایت سیاسی در نهایت تجمل زندگی می‌کنند (روزنامه “لو کانار آنشنه” نشان داد که مریم رجوی – رئیس خودخوانده گروه – و گروهی از محافظانش یک مرکز اسپا کامل در “ویشی” اجاره کردند و ۲۹۰۰۰ یورو نقدی برای ماساژ، درمان با لجن و هیدروتراپی هزینه کردند؛ سال قبل رجوی‌ها به همان میزان برای سفر هزینه کرده بودند). در همین حال، در اشرف ۳، اعضای عادی یک نظامی‌گری سخت را تحمل می‌کنند، بدون تلفن یا اخبار خارجی، با برنامه‌های زمانی انعطافناپذیر، اغلب محروم از خواب و بیمار.

آلبانی برای بیش از یک دهه، به عنوان پناهگاهی برای مجاهدین خلق عمل کرده است. پذیرایی از MEK اکنون به یک نگرانی جدی امنیتی تبدیل شده و عملاً از کنترل تیرانا خارج شده است. تیرانا از متحدان غربی خود درخواست کرده تا در مورد جنایات MEK در اشرف ۳ تحقیق کرده و شواهدی از حملات سایبری که از داخل اردوگاه راهاندازی شده است را جستجو کنند. میزبانی از MEK، آلبانی را به «خط مقدم» خصومت ایران تبدیل کرده است. در ژوئیه ۲۰۲۲، هکرها پورتال e-Albania را فلج کردند و ثبت‌نام‌‌های مدرسه و ثبت اسناد املاک را به تأخیر انداختند: یک «جنگ سایبری» که آلبانی بلافاصله در پاسخ به آن، روابط دیپلماتیک خود با تهران را قطع کرد و ایران را به انجام این اقدامات متهم کرد.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

وحیده نبوی چاشمی، مجری برنامه‌های تلویزیونی منافقین است که سال ۱۴۰۰ در مراسمی نمایشی، کنار چند دختر دیگر، به عنوان همردیفان مسئول اول این تشکیلات معرفی شد.

nabavi

 

به گزارش خبرنگار فراق، نبوی‌چاشمی که در سال ۱۳۸۰ و در سنین نوجوانی (حدود ۱۶ سالگی) توسط ستاد داخل سازمان ردیابی و جذب شد، از خانواده‌ای وابسته به این تشکیلات است که ده‌ها نفر از بستگانش به طرق مختلف با منافقین همکاری داشته‌اند.

خانواده نبوی چاشمی، از جمله فاطمه نبوی چاشمی (که عمه وحیده و از اعضای قدیمی تشکیلات است) و سه برادر فاطمه، همگی در سال ۱۳۸۰ به تشکیلات منافقین در عراق پیوستند. همچنین، حدود ۱۰ نفر دیگر از بستگان این خانواده در همان سال از ایران به عراق منتقل شدند که این موضوع نشان‌دهنده نفوذ عمیق تفکرات التقاطی در این خانواده است.

نکته قابل تأمل، انتصاب وحیده نبوی با وجود سن کم و بی‌تجربگی به عنوان مجری برنامه‌های تلویزیونی منافقین و سپس معاون مسئول اول، صرفاً به دلیل ظاهری بود.

علاوه بر این، علی اصغر عمادی، همسر فاطمه نبوی و از بستگان وحیده، در بین ۵۲ تروریستی بود که در سال ۱۳۹۲ در کمپ اشرف به هلاکت رسید.

عاقبت شوم وابستگی به تشکیلات تروریستی منافقین به یقین سرنوشتی جز هلاکت برای این دختر و خانواده‌اش نیز نخواهد داشت.

انتهای پیام

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

استهزا، هجو، تقطیع خبر و انتشار بخشی از خبر به عنوان کل خبر، پیشگویی‌های سیاه‌نمایانه از آینده ایران، برچسب‌زنی و تخریب شخصیت‌های ایران از شیوه‌های کار منافقین در عملیات‌های رسانه‌ای آنان است.

Ashraf3 63

 

به گزارش فراق، کبری آسوپار، روزنامه‌نگار در یادداشتی نوشت: همچنان افراد زیادی در میان کاربران مجازی فارسی‌زبان هستند که خبرسازی‌های منافقین را باور می‌کنند. این گروهک هم البته در کنار شیوه‌های قدیمی برای خبرسازی و قلب واقعیت، گاه ابتکارات شیطانی به خرج داده و تلاش می‌کند راهی تازه را استفاده کند، اما فقط کمی هوش و کمی ابتداییات رسانه لازم است تا جعلی بودن آنچه به عنوان خبر و گزارش و گفت‌وگو منتشر می‌کنند، روشن شود. ذهن فرسوده دارودسته رجوی هم این را کم و بیش فهمیده، لذا این بار علاوه بر خبر، عنوان رسانه را هم جعل کردند و نام کانال تلگرامی خود را به گونه‌ای انتخاب کردند که گویی یکی از زیرمجموعه‌های صداوسیمای ایران است. از سویی دیگر در شیوه خبرنویسی دروغ هم راه جدیدی را در پیش گرفتند که باعث شد افرادی در داخل کشور فریب این عملیات رسانه‌ای را بخورند.

پاییز سال گذشته و در روزهای سقوط دولت سوریه، خبری در فضای مجازی دست‌به‌دست می‌شد که حسین اکبری، سفیر ایران در دمشق گفته که نیروهای مسلح سوری که به سفارت ایران حمله کردند، ۴۳ میلیون و ۷۰۰ دلار پول نقد از سفارت بردند و این دلارها کمک‌های جمع‌آوری‌شده در پویش ایران همدل برای محور مقاومت بوده است. در این خبر، هیچ عبارت منفی و ناسزایی نسبت به جمهوری اسلامی و مقامات کشور وجود نداشت. از ادبیات مسئولان کشور استفاده شده بود. جزئیاتی همچون بیان رقم پول به شکل دقیق، محل پول‌ها و… استفاده شده بود و از سویی نام و عنوان دقیق مصاحبه‌شونده خیالی هم آمده بود. لذا برخی از مردم باور کردند. درحالی‌که کل مصاحبه دروغ بود و حسین اکبری هیچ گفت‌وگویی با صداوسیما نداشت. همه این قصه نوشته شده بود تا ذهن مخاطب به سمت آن برود که چرا ایران باید چنین کمکی به گروه‌های مقاومت کند یا چرا مراقب کمک‌های مردمی نبوده و…

در هنگام انفجار در بندر شهید رجایی، فروردین امسال هم گفت‌وگویی خیالی با ریاست این بندر در کانال تلگرامی این شبکه منتشر شد تا دلیل انفجار را آنچه مد نظر منافقین بود، بیان کند.

نکته جالب دیگر در مورد شیوه کار این شبکه، گرفتن ژست ادبیات انقلابی در متن خبرها یا انتشار اخبار درست مذهبی و انقلابی در لابه‌لای اخبار دروغ است تا برای کانال رجویست‌ها اعتبار کسب شود.

به‌طور کلی می‌توان استفاده سخت‌افزاری منافقین از رسانه را به‌مثابه ابزار کار تروریستی، در چند شیوه تعریف کرد:

اول؛ شیوه کلاسیک و استفاده از شیوه‌هایی مثل رادیو مجاهدین و سیمای مجاهدین و سایت رسمی و اکانت توییتر است که جنبه رسمی دارد و اخبار مرتبط با منافقین و مواضع تروریست‌های رجوی و سرکرده‌های آنان و اعضای آن‌ها را منتشر می‌کند.

دوم؛ استفاده از تیم‌های سایبری فیک و متعدد که می‌تواند توهم زیاد بودن را به آن‌ها ببخشد و مانور ترسی هم برای مخاطب باشد که البته مورد دوم به دلیل نخ‌نماشدن این حیله در واقع دیگر اتفاق نمی‌افتد.

سوم؛ در شیوه سوم با جعل کردن رسانه‌ها به تولید و پخش شایعات می‌پردازند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

اعتراف صریح دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، مبنی بر مسئولیت مستقیم و کنترل کامل در تجاوز ۲۳ خرداد رژیم صهیونی به ایران، بار دیگر پرده از ذاتِ نظام استکبار برداشت.

202511812384540

 

به گزارش فراق، ترامپ که ابتدا از نقش واشنگتن در این تجاوز آشکار طفره می‌رفت، اکنون با ژستی ناشیانه، خود را در مرکز یک شکست فاحش سیاسی-نظامی قرار داده است: حمله‌ای که قرار بود برنامه هسته‌ای، توان موشکی و ساختار نظامی ایران را نابود کند، اما پس از ۱۲ روز جنگ و گذشت نزدیک به ۵ ماه، نه تنها وقفه‌ای در برنامه هسته‌ای ایران ایجاد نکرد بلکه بر اساس گزارش‌های تحلیلی به ترمیم و ارتقای توان پدافندی و موشکی ایران نیز منجر شد.

این اعتراف، گواه نادانی ترامپ از پیچیدگی‌های سیاست بین‌الملل است؛ او که جهان را عرصه ارضای تمایلات تبهکارانه می‌بیند، با پذیرش مسؤولیت یک تجاوز غیرقانونی، بار حقوقی سنگینی بر دوش آمریکا انداخت و عبور واشنگتن از تبعات بین‌المللی آن را سخت کرد.

گزارش اندیشکده JINSA (وابسته به لابی صهیونیستی در واشنگتن) ناخواسته این حقیقت را فاش کرد: جنگ ۱۲ روزه در عمل «جنگ ایران با آمریکا» بود، نه اسرائیل. آمریکا بیش از ۱۵۰ موشک تاد (۲۵ درصد انبار جهانی) و ۸۰ موشک SM3 (با هزینه ۲.۱ میلیارد دلار مستقیم) مصرف کرد، در حالی که رژیم صهیونیستی بدون پشتیبانی لجستیکی واشنگتن حتی سه روز دوام نمی‌آورد.

اما این شکست خفت‌بار، لایه‌ای عمیق‌تر دارد؛ لایه‌ای که نقش مزدوری تشکیلات مجاهدین خلق (منافقین) به عنوان یک نوکر در خدمت سرویس‌های جاسوسی آمریکا را آشکار می‌کند. منافقین در این پازل، نقش «جمع‌آوری اطلاعات» و «القای فروپاشی داخلی ایران» را ایفا کردند.

این تروریست‌های شناسنامه‌دار که فاقد هرگونه استقلال مطلق هستند، امروز به ابزاری انگلی تبدیل شدند که حیات خفیف و خائنانه خود را تنها از طریق وابستگی کامل به سیا و پنتاگون تأمین می‌کنند. تشکیلات منافقین، که امروز در کشورهای اروپایی نمایش اجاره‌ای برگزار کرده و ژست اپوزیسیون می‌گیرد به شرکتی خدماتی تبدیل شده که در ازای دریافت زیست انگلی – شامل پناهندگی، بودجه‌های کلان و حمایت لجستیکی – اطلاعات جعلی، پروپاگاندای ضدایرانی و عملیات روانی را برای اربابان آمریکایی و صهیونی خود فراهم می‌کند.

البته عدم استقلال منافقین، ریشه در زیست انگلی آن‌ها دارد: بدون دلارهای سیا، پایگاه‌هایشان در آلبانی و اروپا فرو می‌پاشد و سرکردگانشان به حاشیه رانده می‌شوند.

در نهایت، اعتراف ترامپ لگدی به نتانیاهو و مزدورانشان بود. امروز همه می‌دانند رژیم صهیونیستی فاقد توان یکجانبه است و منافقین، بدون ارباب موجودیتی ندارند. این شکست خفت‌بار، درس قدرت ایران است؛ تنها با ارتقای توان در همه ابعاد – هسته‌ای، موشکی، پدافندی، علمی، نظامی و … – درِ گفت‌وگو با قلدرها باز می‌ماند، نه از سر ضعف و موضع تسلیم‌پذیری.

محمدجواد نوع‌پرور

  • مصطفی آزاد