قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید .

پیوندها
  • ۱
  • ۰

گفتگوی تسنیم با عضو سابق منافقین| چه کسی کُلاهی را کشت؟/ اگر کلاهی حرف می‌زد کار سازمان تمام بود....

  • گفتگوی تسنیم با عضو سابق منافقین| چه کسی کُلاهی را کشت؟/ اگر کلاهی حرف می‌زد کار سازمان تمام بود
 

«محمدرضا کلاهی خودش مهمترین سند تروریستی بودن سازمان (منافقین) است که اگر دستگیر می‌شد و به دادگاه می‌رفت، کار سازمان تمام بود».

گروه سیاسی خبرگزاری تسنیمپرونده ویژه «نفوذی در حزب»: یکی از ویژگی‌های مشترک گروه‌های تروریستی بخصوص آنان که به صورت فرقه‌ای اداره می‌شوند، مخالفت شدید با جدایی اعضا است. روش‌های مختلفی از جمله ترساندن، تحت فشار قرار دادن و حتی گروگان‌گیری و تهدید از جمله روش‌هایی است که این فرقه‌ها برای جلوگیری از جدایی اعضای خود بکار می گیرند.

بررسی دلایل این رفتار مسئله‌ای است که در این مقال نمی‌گنجد اما مهمترین مؤلفه آن مربوط است به افشاگری اسرار درون فرقه که معمولاً توسط جداشده‌ها انجام می‌شود. فرقه رجوی یا همان گروهک تروریستی منافقین نیز به این رفتار شهرت دارد و به دلیل ماهیت جنایتکار و تروریست سرکردگانش در موارد بسیاری اقدام به قتل اعضای جداشده نیز کرده است.  

بخشعلی علیزاده از اعضای جداشده منافقین است که مدت زمان زیادی از جدایی وی نمی‌گذرد. با وی که تاکنون در کمتر رسانه‌ای ظاهر شده در مورد ابعاد مختلف تشکیلات نفاق و حذف فیزیکی افراد ازجمله «محمدرضا کلاهی» عامل انفجار حزب جمهوری اسلامی در 7 تیر سال 60 صحبت کردیم که گفتگوی ما را در ذیل می‌خوانید.

ابتدا خودتان را معرفی کنید و بفرمایید چه مدت عضو سازمان منافقین بودید؟

من بخشعلی علیزاده هستم، عضو سابق سازمان مجاهدین خلق که در محافل سیاسی بیشتر به نام فرقه رجوی می‌شناسیم. من در حدود 30 سال در عضویت این فرقه بودم و حتی زمانی که سازمان از عراق به آلبانی منتقل شد من در عضویت آنها بودم و در نهایت در کشور آلبانی از سازمان جدا شدم. بعد از مدتی به آلمان رفتم و حدود دو سال آنجا ماندم و سرانجام موفق شدم که از آلمان به وطن عزیزم ایران و نزد خانواده عزیزم بیایم.

چطور شد که به عضویت این سازمان درآمدید و در طول این سالها عضویت خود چه روندی را طی کردید؟

اگر اجازه بدهید، پیش از پاسخ به این سوال، یک مروری بر روند شکل‌گیری سازمان داشته باشیم. . . . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
هرچند نقض حقوق بشر در تشکیلات مجاهدین یکبار توسط دیدبان حقوق بشر ملل متحد در سال 2005، و یکبار توسط یونامی در عراق در سال 2013 محکوم شده است، و در گزارش موسسه «رَند» RAND) ) در سال 2009 نیز از مناسبات فرقه ای و طلاق های اجباری و تحمیل تجرد بر اعضای این فرقه صحبت شده است، اما کافی نیست و باید نام مجاهدین به لیست استفاده از «خشونت جنسی» برای تحقق اهداف فرقه از سوی سازمان ملل اضافه شده و محکوم گردد.

در جهان بینی رهبر فرقه تروریستی مجاهدین، نگاه به زن هرگز نگاهی انسانی، اخلاقی و اسلامی نیست. اگر مفتی های داعش  معاویه بن ابی سفیان را مؤسس سنت جهاد نکاح می دانند، فتوای غیر انسانی و غیر اخلاقی بهره کشی جنسی از زنان توسط رجوی نیز  با تحریف تحت لوای «آموزه های پیامبر»! در دستور کار قرار گرفته است.

هشتم مارس، روز جهانی زن در بسیاری از کشورهای جهان گرامی داشته می شود. ۸ مارس روزی است که زنان جهان بدون توجه به گرایشات مختلف فکری، عقیدتی،نژادی و … به یادآوری موفقیت ها و دستاوردهای شان می پردازند. در حقیقت، این روز مجالی است برای نگاه کردن به گذشته در مسیر تلاش ها، منازعه ها و فعالیت های پیشین، و حرکت در جهت شکوفایی استعدادها و فرصت هایی که در انتظار نسل آینده زنان است.

بعبارتی آنچه امروز تحت عنوان حضور اجتماعی و مشارکت سیاسی زنان شناخته می‌شود، در کمتر از ۱۰۰ سال قبل آرزویی بود که جنبش‌های حقوق زنان برای رسیدن به آن مبارزه می‌کردند.

اما وضعیت زنان در فرقه رجوی از بقیه زنان جامعه متمایز و متفاوت است. عقیم سازی، تعرض جنسی، و تجاوز به فطری ترین حقوق زنان اصل خدشه ناپذیر در ایدئولوژی مجاهدین است که قلب و روح هر شنونده ای را به درد می آورد. . . . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
ایدئولوژی فرقه تروریستی مجاهدین در قالب اندیشه های سیاسی به صورت آموزه ها و آیین های سیاسی و عقیدتی تعهدآور برای اعضای آن مطرح می شود. چنین ایدئولوژی ظرفیت تربیت زنان شکنجه گر همانند مردان شکنجه گر در درون تشکیلات بر علیه اعضایی که از نظر رهبر فرقه مرتد محسوب می شود را دارد.

تاریخ نمونه های فراوانی از زنان شکنجه گر را بخود دیده است. می توان برجسته ترین آنها را در زمان حکومت هیتلر و یا تعدادی از گروههای فرقه ای معاصر مثل داعش و سازمان مجاهدین دید.

«استخدام زنان سالم کارگر، بین ۲۰ تا ۴۰ سال برای کار در پایگاه نظامی» یک آگهی کار از روزنامه آلمانی در سال ۱۹۴۴. که حقوق خوب و رفت‌و‌آمد، اقامت و پوشاک رایگان تضمین ‌شده بود.

فقط اشاره‌ای نشده بود که منظور از پوشاک، یونیفورم سربازان اس‌اس است و “پایگاه نظامی” همان اردوگاه کار اجباری زنان «راونسبروک» که بزرگترین اردوگاه نازی ها برای زنان بود. در این اردوگاه بیش از ۱۲۰،۰۰۰ زن از سراسر اروپا زندانی بودند. بیشتر آنها جنگجویان مقاومت یا مخالفان سیاسی بودند. بقیه هم کسانی بودند که برای جامعه نازی‌ها «امناسب» تشخیص داده می‌شدند: یهودی‌ها، دگرباشان جنسی، کارگران جنسی و زنان بی‌خانمان.

دکتر آندریا گنست، مدیر موزه راونسبروک می‌گوید: بسیاری از آنها در گروه‌های جوانان نازی شستشوی مغزی داده شده بودند و به هیتلر اعتقاد داشتند. او می‌گوید: «آنها خیال می‌کردند با انجام کارهایی بر ضد دشمنان از جامعه حمایت می‌کنند.»

حدود ۳۵۰۰ زن به عنوان نگهبان در اردوگاه‌های مرگ نازی‌ها کار می‌کردند و همه آنها کار خود را در راونسبروک شروع کرده بودند. بسیاری از آنها به اردوگاه‌های مرگ دیگر مانند آشویتس- برکناو یا برگن- بلزن منتقل شدند و به کار ادامه دادند.

حداقل ۳۰،۰۰۰ زن در این اردوگاه جان باختند. بعضی از آنها را به اتاق‌‌های گاز فرستادند یا به دار آویختند و باقی از گرسنگی و بیماری جان دادند یا تا سر حد مرگ از آنها کار کشیدند تا مردند.

نگهبانان زن با خشونت شدیدی رفتار می‌کردند، می‌زدند، شکنجه می‌دادند و می‌کشتند.

در عصر معاصر نیز گروههایی هستند که با شستشوی مغزی و با به یغما بردن  تمامی انسانیت آنان از زنان عادی شکنجه گران بی رحمی می سازند که در راستای اهداف پلید فرقه ای خود بهره می برند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
آنچه که در این فراخوان موجبات رسوایی هر چه بیشتر رهبران نادان مجاهدین و حیرت مخاطبان را فراهم ساخته اینبار نه دمیدن بر طبل خشونت، بلکه تلاش های عوام فریبانه در لباس دلسوزی برای مردم ایران از یک سو و کشف شعار جدید بجای شعار چندین ساله «امسال سال سرنگونی است» از سوی دیگر است.

همه ما صحبت های مریم رجوی، این بیوه مفلوک را به یاد داریم که سالها با شعار «امسال سال سرنگونی است» اعضای مجاهدین در آلبانی را بر سرکار گذاشت. وقتی هم دید کسی آنرا جدی نمی گیرد و بیشتر به یک طنز تلخ شبیه است تا واقعیت، به شعار «سرفرازی» در سال ۱۳۹۵ روی آورد، تا دروغ های قبلی اش را بپوشاند و حال با شعار «سال تعیین کننده» به میدان آمده است تا با گذاشتن آن در ابتدای هر تعداد از سالهای عمرش که باقی است به عوام فریبی و دروغگویی هرچه بیشتر ادامه دهد.

سازمانی که در طول سال ۱۳۹۹ هیچ غلطی نکرد حال رهبران فاسد و بدنام  این گروه در اوج پیسی و فلاکت، به آتش بازی چهارشنبه آخر سال چشم دوخته اند!. . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۰
  • ۰

نویسنده: علی اکبر اویسی عضو پیشین فرقه تروریستی مجاهدین – سوئیس – از سال ۱۳۹۲ بدنبال جابجایی از اشرف به لیبرتی یک نشست به سلسله نشستهای روزانه داخل تشکیلات موسوم به  «نشست کمیته های انقلاب» اضافه شد. این نشستها در کنار نشست روزانه عملیات جاری و نیز نشست های هفتگی برای بیان لحظات ذهنی اضافه گردید.

در واقع نشست کمیته یک مکانیزم کنترلی سازمان برای مشخص نمودن نقطه مختصات هر عضو سازمان بود وهیچ هدفی بجز ارائه یک گزارش از فضای درونی تشکیلات نداشت. در واقع مسئولین سازمان می خواستند براساس آنچه نفرات در داخل این نشستهای جمعی مطرح می کنند به زاویه های خطی و سیاسی و مشکلات ذهنی پی برده و نسبت به آن کنترل و اشراف داشته باشند. این نشستها در اوایل لایه ای و بعد بصورت یگانی برگزار می گردید. زمانی که نشستها بصورت لایه ای بود از آنجا که فرد مشخصی نمی توانست مسئول باشد مطرح شد که نشست ها بصورت چرخشی اداره شود. 

در این وضعیت چون اغلب نفرات حاضر در این ترکیبها با هم بنوعی احساس مشترک و تفاهم داشتند لذا سرو ته نشستها در یک توافق جمعی بسته شده و یک گزارش آبکی نیز داده می شد گاها حتی در ترکیبهای نزدیکتر بهم که میزان تفاهم بالایی بینشان بود افراد بحثها را به سخره گرفته و بصورت محفلی نشست را برگزار کرده وبرای اینکه مسئولین متوجه نشوند یک گزارش سرهم بندی شده به بالا می دادند تا رفع تکلیف کنند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

نمایندگان کنگره آمریکا که فرقه تروریستی مجاهدین با وقاحت تمام عکس های رنگی آنان را نیز در سایت هایشان درج و به حمایت شان از این فرقه منحوس مباهات می کنند، همان کسانی هستند که کارشان دادن مجوز به رهبران آمریکا برای ارسال سلاح و ایجاد جنگ و کشتار بر علیه مردم، در سرتاسر جهان است.

با پایان عمر سیاسی ترامپ،  و روی کار آمدن دولت جو بایدن، بار دیگر چرخه معیوب تبلیغاتی مجاهدین با آویزان شدن از نمایندگان کنگره آمریکا با هدف دور کردن دولت جو بایدن از پیوستن به «برجام» شروع شد.

بازگشت به «برجام» که یکی از شعارهای مهم  انتخاباتی جو بایدن  محسوب می شد، اکنون با حضور وی در مقام ریاست جمهوری آمریکا چنان ترس و وحشت بی پایانی را بر جان رهبران فاسد و بدنام مجاهدین، و ناامیدی را بر تن اعضای نگونبخت این فرقه در آلبانی مستولی کرده است، که آنها مجبورند بازهم به فعالیت های تبلیغاتی خسته کننده و تکراری، همانند سالهای قبل روی بیاورند. تا شاید بتوانند مانعی بر سر راه پیوستن رئیس جمهوری آمریکا به «برجام» ایجاد کنند.

در فرهنگ فرقه ای مجاهدین کلمات هم از آسیب های این فرقه در امان نبوده و از بار و معنای واقعی خود تهی شده اند. تجربه نشان داده است هر جا که سران بدنام مجاهدین از کلماتی مثل «پیروزی»! ، «دستاورد»! و امثالهم استفاده می کنند معلوم می شود که صرفا کاربرد داخلی داشته و برای روحیه دادن به اعضای بیمار و محصور در اردوگاههای این فرقه است چه زمانی که در خاک عراق بودند و چه اکنون که به کشور آلبانی تبعید شده اند. . .

طی چند روز اخیر هم ارسال قطعنامه از سوی تعدادی از نمایندگان کنگره آمریکا به جو بایدن بر در و دیوار دکان تبلیغاتی مجاهدین آویزان است تا بازهم از «ستاوردهای»! تمام نشدنی این فرقه و شنیده شدن «صدای انفجار عظیم شکست رژیم»! از سوی این گروه سخن به میان آورده شود.

  • مصطفی آزاد
  • ۰
  • ۰

انجمن نجات مرکز تهران پنجشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۹

بخشعلی علیزاده تهران

آقای بخشعلی علیزاده

احتمالا با ترکیب “به نام خدا و به نام خلق قهرمان ایران” برخورد کرده اید. این بساطی است که مسعود رجوی گسترده تا با عوامفریبی افراد و خصوصا جوانان و نوجوانان جامعه که تجربه اجتماعی کمتری دارند را به سمت خود جذب نماید. رجوی تلاش می نماید توجه کسانی که با سوابق مجاهدین خلق آشنایی ندارند را جلب نموده و سپس با تور پهن کردن به شکار طعمه های خویش بپردازد. لذا مهم است که این عوامفریبی را افشا و از ریشه بخشکانیم.

مسعود رجوی در عمل ثابت کرده است که نه به خدا و نه به خلق هیچ اعتقادی ندارد.

بساطی دروغین به نام “خدا و خلق قهرمان” !!؟؟و هر آنچیزی که از این دست مشاهده میکنید دکان های دو نبشی هستند که رجوی با شیادی و دجالگری برپا کرده تا با توسل به روش های کنترل ذهن فرقه ای چند روزی بر عمر خیانت بار خود بیفزاید.

اما رجوی هزینه زنده بودن خود را از جان و مال و عمر مردم و جوانان کم اطلاع ایران می گیرد. واژه ها و کلمات در فرهنگ رجوی خیلی خطرناک شده اند. او با کلمات بازی می کند و آنها را از محتوا تهی می سازد و برای حیله گری استفاده می کند. . . ..

  • مصطفی آزاد
  • ۰
  • ۰

مریم رجوی اسب بی‌غیرتی را زین کرده‌ و بر بدن پر افتخار، زخمی و پایدار فرهنگ کشورمان می‌تازند. جای سئوال ندارد آیا این وطن فروش جز برای قدرت خودت هدفی دارد؟

آیا کسی که خود فروشی برایش مثل آب خوردن است به دیگران رحم میکند؟

راستی چرا مگر غیر از این است رجوی بخاطر به قدرت رسیدن خیالی و پوشالی که در ذهنش پرورش داده ناموسش را به تاراج داد حال بنشینید و قضاوت کنید آیا این برای خلق ایران مبارزه می کند.؟

آیا برای انسانهای شرافتمند جای سوال ندارد رجوی وقتی به خودش رحم نمی کند به دیگران چطور رحم خواهد کرد و می کند.؟

سران فرقه رجوی در یک نشست با سران امریکا اعلام همبستگی می کنند یعنی مثل همان زمانی که مسعود وطن فروش با اربابش صدام حسین یپمان برادری امضاً کرد.

بعد از پیروزی من ( مسعود رجوی ) و دردست گرفتن حکومت شهرهای جنوبی ایران را به تو میدهم چون قبلا این شهرها مربوط به اعراب بوده و بعد از به قدرت رسیدن  من به شما باز خواهد گشت.؟..

  • مصطفی آزاد
  • ۰
  • ۰

تنها 3 روز از پیروزی انقلاب مردم ایران درسال 1357 علیه استبداد پهلوی می گذشت که خبری بحران آفرین در جهان پیچید و آن خبر حمله مشترک سازمان های  تروریستی مجاهدین خلق و چریک های فدایی به سفارت آمریکا در ایران بود!.

اگر چه شور و احساسات انقلابی دانش آموزان، دانشجویان و اکثر سازمان های مارکسیستی و مذهبی علیه سیاست های مداخله جویانه آمریکا در جهان و بخصوص در ایران پرخروش و طنین انداز بود و بیشتر روشنفکران ایرانی از خطر حضور دیپلمات های آمریکا در ایران آگاهی داشتند، اما در زمانی که انقلاب مردم هنوز نوپا و نوزادی 3 روزه محسوب می شد و با هر وزشی امکان ویرانی آن می رفت، چنین کاری جز یک تهدید برای ایران و انقلاب محسوب نمی شد و هر آن این احتمال وجود داشت که خیزش استقلال طلبانه و عدالتجویانه مردم ایران یکشبه فروبپاشد و برای دهها سال دیگر استبداد و استعمار بر کشور حاکم شوند. به همین خاطر، آیت الله خمینی به محض اطلاع از این رویداد پرخطر، با آن مخالفت نمود و دستورات لازم را صادر کرد. . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۰
  • ۰

باید از رهبران فرقه تروریستی مجاهدین پرسید: بعد از چهل و دوسالی که از عمر انقلاب شکوهمند ایران می گذرد در کجای تاریخ ایستاده اند؟ چه تنگنای سختی! گروهی که با سلاح تاختند، با دروغ باختند و با خیانت و وطن فروشی سوختند. آیا صدای شکستن استخوان هایتان را می شنوید؟

امشب انقلاب ایران وارد چهل و سومین سال حیات خود می شود. انقلابی که با عبور از فراز و نشیب های فراوان و دریای پر تلاطم دشمنی های جهانی و منطقه ای، و تروریسم داخلی اکنون دوران بلوغ خود را جشن می گیرد.

انقلابی که در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ با خون شهیدان، دردها و رنج های فراوان سالیان دراز سر از خاک بردمید، و در میان طوفان های سهمگین و دشمنان قسم خورده شان به درختی  تنومند تبدیل و به کمال و باور رسید.

اکنون دو سال از بلوغ چهل سالگی انقلاب ایران گذشت.

عددی که معنا و مفهومی عمیق دارد و مدلولِ این‌گونه وسیع کاربرد نمادین این عدد، مجموعه به هم پیوسته‌ای از مفاهیمِ امتحان ، ابتلا ، تصفیه و تطهیر ، بازگشت، ورود به مرحله دیگر یا مرحله نهایی و کمال و رشد و بلوغ است.

حال انقلابی که وارد چهل و سومین سال حیات خود می شود با ایجاد قدرت بازدارنگی کافی در حفظ امنیت و شرف ملی و سیانت از ایران و ایرانی «. . . کَأَنَّهُم بُنْیَانٌ مَّرْصُوصٌ»، که ‏گوئى بنایى آهنین‏اند، ایستاده است. . . .

کو آن «جان بولتون» (*) که گلوی خود را به همت دلارهای مجاهدین پاره می کرد که  ایران چهل سالگی انقلابش را نخواهد دید؟ و عید ژانویه ۲۰۱۹ را در تهران جشن می گیریم؟....

حالا این شخص خودش به زباله دان تاریخ رفته و رئیس اش هم با لگد و بطور مفتضانه از کاخ سفید اخراج شده است.

اما در آن سوی میدان نیز به یاد آوریم روزگارانی در فردای پیروزی انقلاب را، رهبران عقده ای و تازه به دوران رسیده مجاهدین را، تیره بختانی که در آرزوی رسیدن به قدرت و سلطنت، اینبار آنان بودند که تنها با گذشت کمتر از ۳ سال از پیروزی انقلاب، بجای گارد شاهنشاهی، سینه مردم ایران را با ترور و خشونت شکافتند. . . . .

  • مصطفی آزاد