سالروز وفات حضرت فاطمه معصومه (س) بهانه ای شد تا جلال گنجه ای قلم به مزد دربار رجوی با تحریف زندگی حضرت فاطمه معصومه (س)، کثافت کاریهای این مردک شیاد و بیمار را که بزرگترین گناه و جنایت او ؛ مجرد نگه داشتن زنان در بند این فرقه ، طلاق اجباری آنان از شوهرانشان و نهایتا تشکیل حرمسرا و تجاوز به این نگونبخت بی دفاع بوده را توجیه کند.
جلال گنجه ای، حرام لقمه ای که نقش کشیش شیعی دربار رجوی را بعهده دارد، وظیفه اش این است که برای همه کثافت کاریها و شنیع ترین رفتارهای ضد اخلاقی رجوی در حق زنان عضو تشکیلات، توجیهی اسلامی و دینی فراهم کند.
در تاریخ ۲۱ آبان ۱۴۰۰ مطلبی تحت عنوان «وفات حضرت معصومه علیها سلام، نماد نسلی نوین در تشیع انقلابی»، از جلال گنجه ای درج شده است.
گنجه ای با بکارگیری کلماتی از قبیل «نسلی نوین در تشیع انقلابی، زنان مجاهد و . . . » سعی می کند از وقایع تاریخی از جمله عدم ازدواج حضرت فاطمه معصومه (س) و خواهرانش تحلیل خاص خود را ارائه داده و کثافت کاریهای رجوی را توجیه و برای آن سابقه ای در تاریخ شیعه پیدا کند.
ضمن اینکه وی در این مطلب، عمدا، از ورود به اهمیت ازدواج در اسلام نیز برای توجیه «انقلاب ایدئولوژیک» رجوی امتناع می کند.
گنجه ای می نویسد: «حضرت معصومه و خواهرانش و همچنین دیگر دختران این خاندان تا چند نسل بعدی، که به«رضائیات» یا «رضویات» مشهورند، از زندگی معمول و ازدواج خودداری کرده و تمام توان خود را صرف مجاهدت در جنبش انقلابی تشیع مینمودند.»
این تئوریسن درباردر جای دیگری با جابجایی برخی از کلمات و سعی در تحریف تاریخ با اهداف رجوی پسند می نویسد: «اما در دوران امام هفتم(ع)، برای اولین بار شاهد ظهور نسلی از زنان مجاهد هستیم که برای تبعیت از ضرورتهای عقیدتی، خود را بهطور مادامالعمر وقف جهاد و مبارزه کرده و دستجمعی از ازدواج خودداری میکنند . . . »!؟
گنجه ای برای باور پذیر کردن تحریف خود حتی به وصیتنامه، حضرت موسی بن جعفر(ع) نیز بعنوان یک سند تاریخی اشاره می کند.
و نهایتا نتیجه گیری دلخواه خود را می کند تا طلاق اجباری در فرقه رجوی را بنوعی توجیه شرعی کرده باشد. « مدار وصیت از وصیتی که در مورد فرزندان امام هفتم بوده فراتر میرود و تبدیل بهسنتی در دختران مجاهد خاندان آل محمد(ص) و نسل در نسل آنان میشود تا آنجا که حتی نام مشخص خود را پیدا میکنند. این نام بهاعتبار رهبری شدن گروه نخستینشان یعنی گروه خواهران امام رضا(ع)، «رضائیات» و «رضویات» خوانده میشود که درترجمه فارسی تاریخ قم بهعنوان «رضائیه» ثبت شده است.
در حالیکه طبق سند وصیتنامه، حضرت موسی بن جعفر(ع) با صراحت به فرزندان اعلام میدارد که حجّت خدا بعد از او علی بن موسی(ع) است و خواهران باید در هر کاری از جمله مسئله ازدواج از او اطاعت کنند و هر فردی را که علی بن موسی مناسب دید، آنان با او ازدواج کنند؛ چرا که آن حضرت به مسائل ازدواج آگاهتر و به وضعیت بستگان آشنایان آشناتر است. در اینجا هرگز سخن از ترک ازدواج دختران موسی بن جعفر و خواهران حضرت رضا(ع) نیست؛ سخن در این است که بر ازدواج آنان حضرت رضا(ع) باید نظارت داشته باشد. . . .
بنابراین پیش از ورود به بحث اصلی و پاسخ به یاوه سرایی های گنجه ای، باید یاد آورشویم که در اسلام بر امر ازدواج تأکید و سفارش فراوان شده است؛ تا آنجا که در قرآن، این معجزه ماندگار الهی، آیات متعددی در این باره وجود دارد؛ از جمله میفرماید: (وَأَنْکِحُوا اْلأَیامى مِنْکُمْ وَ الصّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللّهُ واسِعٌ عَلیم)؛ “باید مردان بی زن و زنان بیشوهر و کنیزان و بندگان خود را به نکاح درآورید. اگر آنان فقیر باشند، خداوند آنان را از فضل خویش بینیاز خواهد ساخت؛ زیرا خداوند وسعت دهنده و داناست”.
خداوند در آیه دیگری میفرماید:” و از نشانههای او (خداوند) اینکه همسرانی از جنس خود شما برای شما آفرید، تا در کنار آنها آرامش یابید و در میان شما مودّت و رحمت قرار داد. در این نشانههایی است برای گروهی که تفکر کنند”.
در روایات نیز تعبیرات تأمل برانگیزی درباره ازدواج آمده است که به راحتی نمیتوان از کنار آن گذاشت. پیامبر اکرم(ص) فرمود:”اَلنِّکاحُ سُنَّتی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتی فَلیس مِنّی؛ ازدواج سنت من است؛ هر کس از سنت من رو بگرداند، از من نیست”.
زنی به امام باقر(ع) عرض کرد: من زن تارک دنیا هستم. حضرت فرمود: منظورت از ترک دنیا چیست؟ عرض کرد: نمیخواهم هرگز ازدواج کنم. حضرت پرسید: چرا؟ عرض کرد: دنبال کسب فضیلت هستم. حضرت فرمود: از این کار دوری کن. اگر در این کار فضیلتی بود، فاطمه از تو به آن سزاوارتر بود. هیچ کس نیست که در فضیلت بر او سبقت گیرد.
آن حضرت در جای دیگر فرمود:” ما بُنیَ فِی الاِسلامِ بِناءً اََحَبُّ الِی اللهِ وَ اَعَزّ مِنَ التَّزویجِ؛ هیچ بنای در اسلام محبوبتر و عزیزتر از ازدواج در نزد خداوند نیست”.
از طرف دیگر، عزب بودن و مجرد زندگی کردن به شدّت نکوهش شده است. پیامبر اکرم(ص) فرمود:” شَرارُکُمْ عُزَّابُکُمْ، رَکْعَتانِ مِنْ مُتَأهِّلٍ خَیْرٌ مِنْ سَبعینَ رکْعَهً مِنْ غیْرِ مُتَأهِّلٍ؛ بدترین شما، عزبها (و بی همسران) هستند. دو رکعت نماز فرد متاهّل، بهتر است از هفتاد رکعت نمز غیر متأهل”.
اما این پرسش همچنان باقی است: چرا حضرت معصومه(س) با آن مقام علمی و آگاهیای که از دستورهای اسلام و سنّت پیامبر اکرم(ص) داشت، ازدواج نکرد و تشکیل خانواده نداد؟
امری که فرقه رجوی تلاش بسیار در مغفول ماندن آن و سوءاستفاده از وقایع تاریخی در راستای توجیه اعمال کثیف و ضد انسانی خود در برده داری جنسی در قرن حاضر را دارد.
اما دلیل اصلی که در کتب تاریخی بیش از هر چیز دیگری روی آن تاکید شده وجود خفقان در دوران هارون الرشید بود. شیعیان در عصر خلافت هارون در تنگنا و فشار قرار داشتند این خفقان چنان شدید بود که حتی کسی جرئت نداشت برای پرسیدن مسائل شرعی به در خانه موسی بن جعفر(ع) مراجعه کند، تا چه رسد به اینکه به عنوان داماد آن حضرت رفت و آمد دائمی با خانواده موسی بن جعفر(ع) داشته باشد؛ چرا که همین ارتباط نسبی زمینهای را فراهم میساخت تا هارون به اذیت و آزار او بپردازد. البته با اینکه هارون در مواردی تظاهر به دینداری میکرد، ولی ستمگری بیرحم بود. یکی از مورّخین میگوید:”هارون هنگام شنیدن وعظ از همه بیشتر اشک میریخت و در هنگام خشم و تندی از همه ظالمتر بود”.و همین مرد “دو هزار کنیز داشت که سیصد نفر آنان مخصوص آواز خوانی و رقص و خنیاگری بودند”.
بنابراین راز عدم ازدواج حضرت معصومه و خواهران او را نه در وصیت پدر باید جستجو کرد و نه در نبود همسر متناسب و هم کفو، علت آن، وجود اختناق شدید هارونی و مأمونی بود که باعث شد احدی جرئت نکند به راحتی به خانه موسی بن جعفر و بعد از او فرزندش رفت و آمد داشته باشد و داماد آن خانواده گردد. از طرف دیگر، زندانی شدن حضرت موسی بن جعفر(ع) و سرانجام شهادت او، و احضار شدن حضرت رضا(ع) به خراسان و دورافتادن از خواهران، مزید بر این علت بود.
- نویسنده : سعید پارسا
- ۰۰/۰۸/۲۹