مریم رجوی روز جهانی زن را امسال، از زنان اوکراینی شروع کرد و انواع و اقسام زنان دیگر کشورها را هم در ویترین تبلیغاتی خود جای داد. ویترینی که به طرز عجیبی از حضور «زنان مجاهد خلق» خالی بود و مشخص بود این زنان حتی به درد تبلیغات مریم رجوی در ۸ مارس هم نمی خورند!
در اینجا هدف پرداختن به حرافی های مضحک مریم رجوی از جمله نامگذاری روز زن امسال به نام زنان اکراینی و یا تبریک روز جهانی زن به زنان در افغانستان، اوگاندا، اتیوپی، شاخ افریقا و کذا و کذا نیست! بلکه بیان واقعیت هایی است که ماهیت ضدزنترین زنِ تاریخ درباره حقوق زنان در تشکیلات این فرقه را بیان می کند.
تناقض رفتاری مریم رجوی بر کسی پوشیده نیست. او در حالی ۸ مارس امسال را بعنوان روز زن گرامی می دارد که سالهاست خانواده اعضای زنان گرفتار در اردوگاه این فرقه در آلبانی در حسرت و آرزوی دیدار با عزیزانشان روزگار سپری می کنند.
زنان در تشکیلات مجاهدین صرفا برده های جنسی محسوب می شوند که در حرمسرای رجوی تحت عنوان «شورای رهبری» مشغول خدمات دهی به مردک کوتوله و بیمار جنسی مسعود رجوی هستند. بنابراین مریم رجوی فقط می تواند درباره حقوقِ شیطان حرف بزند و نه انسانها!
بنابراین بدیهی است زنان در تشکیلات مجاهدین از افسرده ترین و نگونبخت ترینِ زنان در عصر کنونی بشمار می روند که در ویترین تبلیغاتی مریم رجوی هم جایی ندارند.
افسردگی در زنان «مجاهد»! قبل هر چیزی ناشی از دو عامل؛ عقیم سازی که با عمل جراحی و در آوردن رحِم زنان در تشکیلات مجاهدین که تحت عنوان رسیدن به «قله رهایی» از آن نام برده می شود، آغاز می گردد. و تجاوز جنسی رهبر فرقه به اغلب این زنان است که شایستگی عضویت در «شورای رهبری» یا همان حرمسرای مجاهدین را پیدا می کنند. طبق یافته های جدید، افراد مبتلا به افسردگی زودتر از زمان پیش بینی شده می میرند، الگویی که در سال های اخیر در بین زنان عضو مجاهدین رواج داشته است.
در اینجا بد نیست نظر مخاطبان را به پاسخ خانم بتول سلطانی عضو پیشین شورای رهبری مجاهدین با بیش از ۲۰ سال سابقه به سوال خبرنگار سایت راه نو در تاریخ سی ام فروردین سال ۱۳۹۹ جلب کنم که پرسید: با توجه به اینکه خودتان هم یک زن هستید می توانید از وضعیت زنان در سازمان «مجاهدین» بگویید؟ و اکنون که سالهاست از آنها جدا شده و پای در دنیای آزاد گذاشته اید چه حسی دارید؟ چه تفاوت هایی را بین ادعای مریم رجوی در خصوص زنان در «مجاهدین» با واقعیت های موجود می بینید؟
خانم سلطانی: زنان در فرقه رجوی از اولیه ترین حقوق انسانی محرومند. آنها حق ازدواج ندارند حال چه رسد به انتخاب همسر.
با آنها مثل برده رفتار می شود. وقتی من در تشکیلات آنها می دیدم زنها نمی توانند رفت و آمد تنها داشته باشند و افراد مرتب مراقب همدیگر هستند و باید همدیگر را گزارش کنند، بشدت بهم می ریختم. کسی جرات بیان چنین انتقاداتی را به تشکیلات نداشت و باید به قوانین سخت و ضد انسانی فرقه تن می دادیم.
بسیاری از زنان بخاطر اعتراض و تن ندادن به دستورات تشکیلاتی در زندان بودند و مورد اهانت و کتک و آزار جسمانی قرار می گرفتند. حتی خودکشی های اجباری نیز برای زنانی که از قوانین فرقه پیروی نمی کردند در تقدیر آنان بود که با قرص سیانور انجام می گرفت . . .
زنان نباید در تشکیلات از خود اشعه زنانگی می دادند. حتی مسائل بهداشت فردی اعضا نیز تحت کنترل فرقه بود. آرایش کردن و آراستن خود هیچ معنا و مفهومی در تشکیلات نداشت.
اوج نگاه «مجاهدین» به زنانِ تشکیلات، جدای از استفاده ابزاری که در راستای اهداف ضد ملی و میهنی این گروه انجام می گرفت، بهره برداری جنسی برای شخص رهبر فرقه یعنی مسعود رجوی بود.
بنابراین حاصل جمع تمامی رفتارهای برده وار رهبران تروریست مجاهدین نسبت به زنان در بند تشکیلات ابتلای آنان به انواع و اقسام بیماریهای روحی و روانی و جسمی صعب الاعلاج و طول عمر کوتاه است.
یک مقایسه آماری بین سالهای ۱۳۹۵ تا آبان ۱۳۹۹ از مرگ و میر اعضای فرقه تروریستی مجاهدین نشان می دهد که «امید به زندگی» هر عضو در زنان ۶۳.۹ سال و در مردان ۶۲.۸ سال است. که اگر آنرا با متوسط طول عمر زنان و مردان ایرانی (۷۹.۴ سال برای زنان و 75.5 برای مردان) مقایسه کنیم اختلاف فاحشی را مشاهده خواهیم کرد.
ضمن اینکه اختلاف متوسط طول عمر زنان به نسبت مردان در این فرقه ۱.۱ سال است که در مقایسه با استاندارد جهانی (چهار و نیم سال) نزدیک به فاجعه است.
این آمار نشان می دهد که زنان به مراتب شدیدتر از مردان تحت اجبارات و فشارهای روحی و روانی و جسمی درون فرقه قرار دارند. بعبارتی اگر این افراد در داخل این فرقه نبودند؛ زنان ۱۵.۵ سال و مردان ۱۲.۵ سال بیشتر می توانستند عمر کنند.
نتیجه اینکه: در دنیای به ظاهر مترقی و پیشرفته امروزی گرامی داشت روز جهانی زن و حمایت از آزادیهای زنان کلید واژه مشترک صاحبان قدرت در جهان محسوب می شود. اما این سوال مطرح می شود؛ مجاهدین و سایر گروههای فرقه ای و تروریستی همچون داعش علیرغم اینکه در اشکال و صور مختلف، حقوق زنان را به بازی گرفته و انواع بهره کشی جنسی و جسمی از آنان را امتحان نموده اند، چرا از مدعیان و داعیه داران در این زمینه خبری نیست و صدایی در اعتراض به رفتارهای وحشیانه و قرون وسطایی این گروهها بر علیه زنان بلند نمی شود؟
پاسخ خیلی روشن و ساده است. صاحبان قدرت که از گروههای تروریستی در راستای اهداف سیاسی و نظامی شان بهره می برند براحتی می توانند در راستای حفظ منافع شان چشم بر انبوه جنایات و فجایع درون گروهی چنین گروههای تروریستی هم ببندند.
- نویسنده : سعید پارسا
- ۰۰/۱۲/۱۷