نقش فرقه تروریستی رجوی براساس شواهد و مدارک مستند در همکاری با صدام در طول سال های دفاع مقدس و همچنین در سرکوب قیام مردم در انتفاضه شعبانیه غیرقابل انکار است.
به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، فرقه رجوی مدعی است در فرودین ماه سال ۱۳۷۱ مصادف با شکست دولت عراق در جنگ علیه کویت برای دفاع از خویش با اکراد عراقی در هنگام برگشت به کمپ اشرف درگیر شده و نام آن جنگ وحشیانه و قتل عام را «عملیات مروارید» گذاشتند.
اما واقعیت چیست. پس از شکست رژیم بعثی در جنگ خیلج فارس مردم عراق از ظلم و ستم دیکتاتوری صدام حسین به ستوه آمده بودند علیه دولت بعثی قیام کردند.
قیام از استان های جنوبی عراق آغاز شد و سپس کل عراق را در برگرفت و می رفت تا حکومت صدام را سرنگون کند. نکته مهم آنکه قیام تحت حمایت مراجع شیعی قرار گرفت و برای رهبری آن کمیته نه نفره ای تشکیل شد که باعث نگرانی دول غربی و برخی همسایگان عراق شد. آنها نمیخواستند یک دولت مستقل و اسلامی دیگر را در منطقه شاهد باشند.
قیام مردم مسلمان عراق یا همان انتفاضه شعبانیه در کربلا و نجف و برخی مناطق دیگر علیه دولت شکل گرفت. بخش اصلی کشور به دست نیروهای مردمی افتاده بود. از ۱۸ استان عراق چهارده استان دیالی واسط میسان، البصره، ذی قار، المثنی، القادسیه، بابل، کربلا، نجف، دهوک، اربیل، کرکوک و سلیمانیه به دست انقلابیون افتاد و تنها استان های مرکزی شامل صلاح الدین، بغداد، نینوا و الانبار در اختیار حکومت بود. امریکا که انتظار چنین قیام بزرگی را نداشت از ترس افتادن کشور به دست کردها و شیعیان به دولت عراق برای سرکوب مردم چراغ سبز داد. پس از حمله صدام به کویت، عراق منطقه پروازممنوع اعلام و حرکت کلیه هواپیما ها و بالگرد های ارتش عراق تحریم بود ولی دولت امریکا در شرایط قیام مردم برای سرکوب منطقه پرواز ممنوع در مناطق شیعی و کرد نشین را لغو نمود.
آن ها به جنگنده های عراق اجازه دادند بار دیگر پرواز کنند. نادیده گرفتن شرایط منطقه پرواز ممنوع برای ارتش عراق به صدام این فرصت را داد که با حملات هوایی و استفاده از سلاح های غیر متعارف و تسلیحات شیمیایی بمب های فسفری و با کمک مزدورانی چون فرقه رجوب، انتفاضه مردمی عراق را سرکوب کنند.
آنها به اماکن مقدس اسلامی نیز رحم نکردند و با توپ و تانک به شهرهای کربلا و نجف حمله کردند. گارد جمهوری عراق به رهبری داماد صدام «حسین کمال» قیام شعبانیه را سرکوب و کشتاری عظیم به راه انداخت. یکی از مهمترین شهرهایی که در برابر صدام مقاومت می کرد شهر کربلا بود. گفته می شود حسین کمال هنگامی که با تردید نیروهای ارتش برای حمله به کربلا مواجه می شد با تانک به گنبد حرم امام حسین شلیک کرد و گفت من حسین هستم و آن هم حسین است انتخاب کنید با کدام حسین هستید.
فرقه رجوی هم در این ماجرا ساکت ننشستند و به کمک نیروهای عراقی شتافتند و همراه با نیروهای صدام در کشتار شیعیان و اکراد سهیم شدند.
از زمان حضور فرقه تروریستی رجوی در خاک عراق و تشکیل ارتش، سران فرقه بدون اجازه و هماهنگی با صدام و تشکیلات امنیتی عراق (استخبارات) اجازه کوچکترین اقدام نظامی را نداشتند. در واقع ارتش تشکیل یافته رجوی به عنوان یکی از واحد های ارتش عراق و زیرمجموعه یکی از لشکرهای نظامی رژیم بعثی شمرده می شد.
در مدارکی که پس از سقوط دولت صدام به دست آمد رجوی در یکی از ملاقات هایش با صدام گفته بود: «درباره موضع خودمان فقط این جمله را می گویم من در ذهن خودم و همانطور در قلب خودم نمی توانم حساب مصالح و منافع خودمان را از شما جدا کنم این ها دقیقا در هم آمیخته است. واقعیت این است منافع ما چنگ در چنگ و تنگاتنگ است.»
لذا در زمان به خطر افتادن حکومت صدام که می رفت طومارش در سال ۱۳۷۰ بسته شود فرقه بیش از هر گروه کشور و همسایه های دیگر عراق منافع و هستی خود را در خطر می دید. ثبات و یا باقی ماندن دولت صدام برای رجوی امری حیاتی بود.
این موضوع باعث شد او به اربابش ثابت کند تا کجا حامی و مزدور است. به دلیل پیوندها و همکاری های گسترده سازمان منافقین در زمان جنگ با عراق، به خاطر از دست نرفتن موقعیت و امکاناتش به تلاطم افتاد و به صدام قول داد در کنار ارتش عراق با نیروهای بپا خاسته عراق بجنگند.
«وفیق سامرایی» در کتاب خاطرات و مصاحبه اش در آبان ۱۳۶۷ با نشریه پیوند نوشته است: «پس از آمدن رجوی به عراق ماهانه علاوه بر تامین هزینهها و احتیاجات افرادش بین ۹ تا ۱۰ میلیون دلار نقد به آن ها پرداخت می کردیم. حدود ۲۰ میلیون دینار عراقی نیز می گرفت و میلیون ها دلار برای اداره سازمانش در خارج دریافت می کرد.»
نقش فرقه رجوی براساس شواهد و مدارک مستند در همکاری با صدام در طول سال های دفاع مقدس و همچنین در سرکوب قیام مردم در انتفاضه شعبانیه غیرقابل انکار است.
آن ها با دولت عراق همکاری کامل داشتند و در سرکوب مردم بصره استان های دیالی، واسط شهرک ثوره بغداد و حتی کربلا و نجف، شرکت داشتند.
تضعیف ارتش بعثی بعد از شکست جنگ خلیج فارس و خالی شدن مناطق شمالی از نیروهای بعث فرصتی برای کردها بود تا شهرهای بزرگ و اصلی چون موصل و سلیمانیه را تصرف کنند و پس از سیطره بر طوز کفری و جلولا به سوی بغداد پیشروی کنند. در همین زمان نیروهای رجوی که به دلیل جنگ خلیج فارس در منطقه حمرین بودند فرصت را غنیمت شمردند و در هنگام پیشروی نیروهای قیام کننده به سمت آنان حرکت و را ه را بر آنان بستند و به سرکوب و کشتار پرداختند تا ارتش عراق از جنوب خود را به کردها رساند.
از اول فروردین تا سیزدهم چند هزار نفر از مردم غیرنظامی شمال عراق با فرماندهی نیروهای عراق وهمکاری منافقین کشته شدند.
در شهر سلیمان بگ اولین عملیات فرقه علیه کردها انجام شد که دو تیپ سازمان به فرماندهی حسن نظام و احدبوغداچی مانع ورود پیش مرگه ها به شهر شده و آنان را سرکوب کرده و بسیاری را کشتند. در سایر مناطق اکثر فرماندهان اصلی فرقه چون مهوش سپهری، اسماعیل مرتضایی، پری بخشایی، مهدی برایی، صدیقه حسینی و… مستقیم در عملیات هایی علیه کردها در منطقه حضور داشتند.
رجویها به صدام قول داده بودند تا رسیدن نیروهای عراق جلوی کردها بایستند و راه را بر آن ها بببندد لذا اقدام به بستن راه ها و جاده های اصلی و ورودی و خروجی شهرهای کفری جلولا و طوز کردند. پس از آن هم تا چند ماه همراه با نیروهای ارتش صدام در استان دیالی جلولا و یکسری مناطق دیگردر گشت ها و ایستگاه های بازرسی حضور داشتند.
موضوع دخالت و سرکوب فرقه در سرکوب انتفاضه عراق پس از سقوط صدام و کشف نوارهای مذاکرات سران فرقه رجوی و روسای استخبارات عراق جای انکار و فریب افکار عمومی را برای فرقه باقی نگذاشت. در قسمتی از مذاکرات، رجوی در یکی از جلسات مشترک با رئیس استخبارات عراق صابرالدوری حضور دارد. صابرالدوری از مسعود رجوی و ارتش آزادی بخش تشکر و از نقش ارزنده ای که در سرکوب قیام داشته قدردانی می کند. او می گوید: «من جزئیات و نقش سازمان در این عملیات سرکوب را خدمت ایشان عرض کردم. گزارش لحظه به لحظه اقدامات شما را اطلاع داد. گفتم سازمان با توجه به امکانات اندکی که در اختیارداشت و ما قادر نبودیم امکانات بیشتری در اختیارشان قراردهیم کاری کرد که نه در حد و اندازه خودش بلکه فراتر از آن بود. تعجب نمی کنم این وضعیت جنگجویان و مبارزان است که همواره فداکاری هایی می کنند که از آن ها انتطار می رود. آن هنگام از سید رئیس تقاضا کردیم نامه تشکر برای مسعود ارسال کند که گفت این کافی نیست و باید از مسعود در دیدار حضوری تشکر کنم.» / آرشیو اسناد هابیلیان
حالا هر چقدر هم رجوی خیانتکار نقش خود را در این سرکوب وحشیانه انکار کند اعتراف و صدای فرماندهان ارتش بعثی را که نمی تواند انکار کند و سالهاست در این موارد سکوت مرگ گرفتند.
هم چنین گواهی دهها تن از اعضای جدا شده که خود در آن زمان در جریان جنگ موسوم به عملیات مروارید حضور داشتند و بسیاری از اسناد غیرقابل انکار در تاریخ سیاه فرقه رجوی ماندگار خواهد بود.
پژوهش از: سرویس سیاسی فراق
- ۰۲/۰۱/۱۶