امروز ۱۵ شهریور ۶۰ سال از تاسیس فرقه ترویستی مجاهدین خلق می گذرد. فرقه ای که با رهبرانی پلاسیده و از کار افتاده و اعضایی بیمار و سرگردان در حال سپری کردن دوران بازنشستگی خود در کشوری به نام آلبانی هستند.
مسلما نام آلبانی در تاریخ پر تحول فرقه تروریستی مجاهدین و پایان دردناک این فرقه برای نسل آینده به یادگار خواهد ماند.
اکنون هم ده سالی است که از به گِل نشستن کشتی «جنگ آزادیبخش نوین» رجوی در خاک عراق و آغار انتقال پر هیاهو و جنجالی اعضای این فرقه به خاک آلبانی می گذرد.
طی این مدت هم اگر از تبلیغات و جنجال های رسانه یی بی محتوای سران پلاسیده و آواره این فرقه بگذریم تنها ارمغان حضورشان در خاک آلبانی جدایی های شجاعانه تعدادی از اعضاء از یک سو و مرگ و میرهای تاسف بار اعضای محصور در اردوگاه این فرقه از سوی دیگر است. راهی که همچنان ادامه دارد تا پایان رقت انگیز این فرقه در سالهای نزدیک را رقم بزند.
یادمان نرفته است که رجوی بعد از انقلاب سال ۱۳۵۷ با سوار بر شعارهای آرمانی و فریبنده ی عدالت محور به عوامفریبی در بین جوانان و دانشجویان مشغول شد و برای رسیدن به اهداف جاه طلبانه خود از آنها سرباز گیری کرد.
رجوی در توهم رسیدن به قدرت سیاسی در ایران که با فرو رفتن در تحلیل های مارکسیستی با اطمینان از پایگاه اجتماعی خود فاز مسلحانه شهری را آغاز کرد اما مردم ایران با تقدیم شهدایی اراده خود را بر این فرقه تحمیل کرد بنحویکه رجوی فرار را بر قرار ترجیح داد.
اما توهم و خوی قدرت طلبی رجوی او را در دام سرویس های اطلاعاتی غربی کشاند تا در عملی وطن فروشانه به ارتش صدام بپیوندد تا شاید از این طریق به امال و آرزوهای قدرت طلبانه خود برسد.
حضور در خاک بیگانه و اجرای بی چون و چرای طرحهای ضد ایرانی ارتش صدام و سرویس های اطلاعاتی آنان را تا ابد در جامعه ایران و نسل های بعدی خار و منفور کرد
ترک مخاصمه و پایان جنگ ایران و عراق آن حلقه مفقوده در استراتژی رجوی بود که وی را غافلگیر کرد. دیوانگی و خطای استراتژیکی این مردک متوهم در عملیات موسوم به فروغ جاویدان به اثبات رسید و ثابت کرد که فرقه تروریستی مجاهدین زائده جنگ است و سرخورده از پایان جنگ با انبوهی کشته و مجروح در لاک قرارگاه اشرف خزید تا اینبار با مقصر جلوه دادن اعضای نگونبخت زهر خود را بر پیکر بی جان آنان تخلیه کند.
«انقلاب ایدئولوژیک» با محتوای طلاق های اجباری، تشکیل حرمسرا و تجاوز به زنان نگوبخت توسط شخص رجوی ، سرکوب عریان و تشکیل زندان و شکنجه و کشتن افراد بی گناهی که صرفا خواستار خروج از این فرقه بودند تنها سرفصل هایی از دوران سیاه و تاریک درونی مجاهدین در سالهای بعد از پایان جنگ تا سقوط صدام حسین بشمار می رود.
حال در پایان دردناک و رقت انگیز فرقه ای هستیم که کار روزمره رهبران فاسد و بدنام آنها حرافی های بی محتوا و بی عملی محض در پستوهای تمرگیده در آن است. پیغام و پسغام های خنده دار و عمدتا بی معنی که تنها در چند خط به خورد اعضای نگونبخت داده می شود تا نشانی از حیات نباتی آنان تلقی شود.
حرف آخر اینکه همچنانکه مسعود رجوی ۷۷ سلاه برای پنهان نگه داشتن قیافه کریه المنظر خود مثل جزامی ها به پستو رفت دیری نخواهد گذشت که مریم رجوی ۷۰ ساله هم از دیده ها پنهان شود.
همچنانه استراتژی و خط و مشی آنان به گذشته تعلق دارد و کهنه و منسوج شده چهره های پلاسیده و پیرشان هم دیگر چنگی به دل نمی زند.
- ۰۳/۰۶/۱۶