قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید .

پیوندها
  • ۱
  • ۰

مریم سنجابی، از زنان نجات یافته از فرقه رجوی، در نامه‌ای سرگشاده به دادگاه رسیدگی کننده به جرایم سازمان مجاهدین خلق، از جنایت‌های درونی این سازمان پرده برداشت.

sanjabi74

 

به گزارش فراق، در نامه سرگشاده مسئول اسبق پرونده‌های پرسنلی فرقه تروریستی رجوی خطاب به دادگاه محاکمه سران سازمان مجاهدین آمده است:

اینجانب یکی از شاهدان جنایات و خیانت‌های فرقه رجوی، موسوم به سازمان مجاهدین، هستم که به مدت دو دهه در تشکیلات این فرقه بوده و چندین سال در بخش پرسنلی آن فعالیت داشتم. تا اینکه به لطف خداوند، در سال ۱۳۸۹ توانستم از کمپ‌های فرقه بگریزم.

با تقدیر و تشکر از ریاست دادگاه، دادستان و برگزارکنندگان، به اطلاع می‌رسانم که با توجه به اینکه اینجانب نیز یکی از قربانیان فرقه رجوی هستم، به عنوان شاهد و شاکی از این فرقه ضاله، مطالب ذیل را ارائه می‌دهم.

سازمان مجاهدین از سال ۱۳۷۲ تا کنون، یعنی به مدت ۳۲ سال، با اعلام دستور خروج ممنوع، اجازه خروج به هیچ‌یک از ناراضیان را نمی‌دهد. می‌توان گفت افراد خواهان جدایی به نوعی در کمپ‌های فرقه زندانی هستند. لذا من و تعداد زیادی از برگشتگان از مرام فرقه، با سختی‌های فراوان اقدام به فرار نمودیم تا بتوانیم جان خود را نجات دهیم.

در سال ۱۳۷۳، به دستور رجوی، حدود ۸۰۰ تن از اعضای ناراضی بازداشت و از چند ماه تا دو سال به زندان‌های فرقه منتقل شدند. حدود ۷ تن در آن پروسه به قتل رسیدند و ده‌ها تن، از جمله اینجانب، خانم مریم ترابی، طوبی بزرگمهر و بسیاری دیگر، مورد شکنجه‌های وحشیانه سران فرقه قرار گرفتیم.

اسامی برخی افرادی که به شدت شکنجه شده و در زندان‌های فرقه به قتل رسیدند، به شرح زیر است:

-قربانعلی ترابی، اهل شمال، که در اثر شکنجه و فشارهای طاقت‌فرسا در میان دستان بقیه دوستانش جان سپرد. همسرش زهرا سراج و دو خواهرش نیز زندانی بودند. یکی از خواهرانش به نام مریم ترابی، در اثر شکنجه‌های طاقت‌فرسا و شوک کشته شدن برادرش، دچار جنون شد. محمدرضا ترابی نیز پسر قربانعلی از کودک سربازان بود که چندین سال است از تشکیلات مجاهدین جدا شده است.

-پرویز احمدی

-فرهاد طهماسبی، اهل تهران، که از اردوگاه حله به سازمان پیوسته بود و در نشریه مجاهد شماره ۳۸۰ در سال ۱۳۷۵، سازمان به دروغ اعلام کرد این فرد هنگام رفتن به عملیات در منطقه مرزی توسط یک نفوذی کشته شده است.

-جلیل بزرگمهر، اهل کرمانشاه، که پس از زندان، سربه‌نیست شد (برادرش خلیل و خواهرش طوبی بزرگمهر نیز به شدت در آن دوران تحت شکنجه و آزار و اذیت بودند).

-الیاس کرمی، اهل ایلام

-حمزه حیدری، که خلبان نیروی هوایی ایران بوده و در سال ۱۳۶۸ به عراق آمده بود. وی هم اکنون ناپدید شده و از وضعیت وی اطلاع دقیقی در دست نیست؛ خبرهایی بعدها شنیده شد که وی توانسته بگریزد و به خارج کشور برود.

اسامی برخی از اعضای فرقه که زندانبان و شکنجه‌گر سایرین در طی پروسه‌ای که زندانی بودیم، به شرح زیر است:

زنان: محبوبه جمشیدی، پری بخشایی، فریبا خداپرستی، سعیده شاهرخی (معدوم)، شهین حائری، انسیه نوید، ناهید حاج صادقی، فاطمه خردمند، لیلا سعادت‌نژاد، سپیده ابراهیمی، حشمت تیفتکچی، فخری امیرعلی‌پور، کبری حسن‌وند و…

مردان: میرحسین موسوی‌نیا (فاضل)، حسن حسن‌زاده محصل، مجید عالمیان، مختار جنت‌صادقی، نریمان عزتی، سید محمد سادات دربندی (عادل)، محسن امینی، حمید یوسفی، حجت بنی‌عامری (حکمت)، حسن رودباری، حسین اصفهانی، نادر رفیعی‌نژاد (معدوم شده)، محمدرضا محدث، محمد شعبانی (باقر)، فریدون سلیمی، حسین فرزانه‌سا، حسین ابریشمچی (معدوم)، حسن نظام‌الملکی، اکبر معینی، اسماعیل مرتضایی معروف به جواد خراسان،

علاوه بر تاریخ فوق، در دهه ۶۰ و در مقاطع مختلف نیز اعضای ناراضی را به صورت انفرادی یا دسته‌جمعی به زندان افکنده و مورد شکنجه و انواع ناملایمات قرار می‌دادند.

در پروسه‌های بعدی، به دلیل خروج ممنوع، تعداد بسیار زیادی از اعضای ناراضی به قتل رسیدند یا در اثر فشارهای بسیار تشکیلات، اقدام به خودکشی یا خودسوزی نمودند.

اسامی برخی افراد به قتل رسیده: مینو فتحعلی، مهری موسوی، زهرا فیض‌بخش، نسرین احمدی، پروین سریر، نغمه حکمی، مدینه بویری، معصومه غیبی‌پور، همابشردوست جعفرکهزاد منش و…

اسامی بخشی دیگر از زنان و مردانی که به طرز مشکوکی در زمان حضور فرقه در عراق سربه‌نیست شده یا در اثر فشار و ممانعت از خروج، اقدام به خودکشی نمودند، به شرح زیر است: مرجان اکبریان، مونا نوروزی، صدیقه رجبیان، مرضیه رضایی (آذر)، رویا درودی، شهین قاسمی، هایده همتی، بهناز مجلل، نزهت ارزبگی، آلان محمدی، مالک شراعی، سهیل ختار، فردین فتحی، حجت عزیزی، احمد رازانی، شمس‌الله گل‌محمدی و… ندا حسنی و صدیقه مجاوری با فرمان تشکیلات در پاریس و انگلستان اقدام به خودسوزی نمودند.

مسعود کشمیری با نام مستعار باقر امینی‌راد به همراه همسرش مینو و فرزندانش تا سال ۱۳۷۰ در کمپ اشرف بودند و سپس به خارج کشور فرستاده شدند. همسر محمدرضا کلاهی به نام خورشید فرجی، در کمپ اشرف و جزو اعضای شورای رهبری فرقه است. مطالب فوق شواهدی انکارناپذیر مبنی بر اقدام جنایت‌کارانه فرقه در انفجار دفتر حزب جمهوری در ۷ تیر و دفتر ریاست جمهوری در ۸ شهریور ۱۳۶۰ است.

برخی از قوانین ضدبشری و فرقه‌ای سازمان مجاهدین به شرح زیر است: فرقه رجوی اجازه تماس، دیدار و ارتباط با دنیای بیرون و خانواده را به اعضایش نمی‌دهد. در تشکیلات منافقین، داشتن هرگونه وسیله ارتباط جمعی مانند تلفن، پول، عکس‌های خانوادگی، مدارک شخصی و… تسهیلات زندگی ممنوع است. افراد به اجبار باید در بدو ورود تمام مایملک و مدارک خود را به فرقه بدهند.

از دهه ۶۰ تا ۶۷، ابتدا برخی ازدواج‌های تشکیلاتی و اجباری وجود داشت. از سال ۱۳۶۷ تا کنون، بر اساس قوانین خودساخته فرقه، خانواده‌ها مجبور به جدایی شدند و با حکم مسعود رجوی، زوج‌ها از هم طلاق گرفتند. آن‌ها به زنان اجازه فرزندآوری نمی‌دادند. بیش از ۱۵۰ زن را با عمل‌های اجباری خارج کردن رحم از بدن عقیم کردند. آن‌هایی که از قبل فرزند داشتند را از خانواده جدا و به کشورهای دیگر فرستادند و سپس ارتباطشان را قطع نمودند. در سال ۷۰، کودکان را جمع‌آوری و به کشورهای دیگر تبعید کردند. از بچه‌های شیرخواره گرفته تا دوازده سیزده ساله را مجبور به ترک خانواده نمودند. والدین از حق سرپرستی و ارتباط با فرزندان خود محروم بودند.

بچه‌های بیگناه را در حالی به کشورهای مختلف فرستادند که مادران و پدران از وضعیت آن‌ها اطلاعی نداشتند. این کودکان تا به سن نوجوانی و جوانی می‌رسیدند و بسیاری از آن‌ها دوباره با حقه‌بازی‌های مختلف، از جمله وعده دیدار با پدر و مادر، به کمپ‌ها بازگردانده می‌شدند و سپس اجازه برگشت به آن‌ها داده نمی‌شد. از سرنوشت بسیاری از آن‌ها هم خبری در دست نیست.

برخی از آن نوجوانان ۱۴ ساله را به سربازی درون کمپ گماشتند. پس از آن دوره، یعنی از سال ۱۳۶۷، تمام دختران و پسران مجرد را از ازدواج و تشکیل خانواده منع کردند.

در ادامه روند فرقه‌ای و مطیع‌سازی، همه زنان را متعلق به رهبر فرقه اعلام کردند و به مردان فرمان دادند که حق فکر کردن به همسر و حتی زنان عالم را ندارند. به زنان گفته شد که باید خود را در منطقه محرمه رجوی بدانند و به مرد دیگری فکر نکنند.

از سال ۱۳۶۶ تا ۱۳۸۰، با تشکیل انواع گروه‌های نظامی و تروریستی تحت عناوین یگان‌های رزمی، ارتش آزادی‌بخش و واحدهای راهگشا، تیم‌های عملیاتی تشکیل داده و به دستور رجوی به دنبال ضربه زدن به امنیت و مشروعیت جمهوری اسلامی و انجام اعمال خرابکارانه بودند. در این رابطه، صدها عملیات ترور و آدم‌کشی انجام دادند. این روال تا زمان حمله آمریکا به عراق، یعنی تا اواخر سال ۱۳۸۰، تداوم داشت.

به دلیل فشارهای تشکیلات فرقه رجوی، هر ماه افرادی دست به فرار می‌زدند و اگر موفق نمی‌شدند، برخی اقدام به خودکشی می‌کردند. صدها تن دیگر به اجبار تشکیلات را تحمل می‌کردند تا فرصتی برای جدایی بیابند.

فرقه پول‌های کلانی به واسطه همکاری با دولت صدام و قاچاق نفت به دست آورده است. سپس با تأسیس بنیادهای پوششی در اروپا، پول‌های حاصل از قاچاق نفت را در آن شرکت‌ها سرمایه‌گذاری کردند. ایجاد بنیادهای خیریه برای جمع‌آوری کمک مالی در اروپا از طریق کودکانی که از پدران و مادران خود جدا شده و در اماکن مجاهدین تحت کنترل بودند، از دیگر فعالیت‌های اقتصادی غیرقانونی در کنار بنیادهای پوششی، پولشویی، قاچاق مواد مخدر و قاچاق انسان فرقه مجاهدین است.

شیوه‌های جذب نیرو در مجاهدین نیز از غیرانسانی‌ترین روش‌ها بوده و هست. آن‌ها در هنگام جذب نیروهای جدید، قوانین فرقه از جمله طلاق، ممنوعیت ترک کمپ، قطع ارتباط با دنیای خارج و نداشتن وسیله ارتباطی را به آن‌ها اطلاع نمی‌دادند. در واقع، ۹۰ درصد نیروهایی که از دهه ۷۰ به بعد به کمپ‌های فرقه برده شدند، به نوعی آدم‌ربایی محسوب می‌شود که با انواع روش‌های غیرانسانی، از جمله اقامت موقت در عراق، دیدار با بستگان و اخذ پناهندگی، آن‌ها را فریب می‌دادند. در بسیاری از موارد، اساساً افراد جذب‌شده از ماهیت و حتی وجود سازمان مجاهدین مطلع نبودند.

هم‌اکنون، بیش از دو هزار زن و مرد بدون ارتباط در کمپ آلبانی محصورند و رابطه آن‌ها با دنیای بیرون قطع است. علیرغم نمایش‌های بیرونی فرقه، فشارها بر زنان در این فرقه مضاعف است. دقیقاً به مانند سایر فرقه‌ها، اجازه خروج و جدایی وجود ندارد و آن‌ها فقط با فرار می‌توانند از دام فرقه نجات پیدا کنند. در عراق نیز خروج از فرقه به هر ترتیب ممنوع بود. هر شخصی که قصد جدایی داشت، با هماهنگی با استخبارات عراق به زندان ابوغریب تحویل داده می‌شد. رجوی اجازه ورود و ملاقات به خانواده‌های اعضا را نیز نمی‌داد. در شرایطی که حدود چهار سال در کنار درب‌های ورودی بودند، حتی به یک خانواده اجازه ملاقات ندادند.

زنان فرقه مورد تهدید سرکردگان فرقه قرار دارند. اگر کسی اصرار بر جدایی داشت، به او دستور می‌دادند که باید با قرص سیانور خودکشی کند.

همان‌طور که قبلاً نیز گزارش کرده‌ام، جهت اطلاع افکار عمومی، باز هم یادآوری می‌کنم که زنان فرقه در طی ۴۰ سال گذشته مجبور به اجرای قوانین اجباری فرقه بوده‌اند. آن‌ها هویت مستقل و یا آدرسی برای تماس و ارتباط ندارند و جز ملک طلق رجوی محسوب می‌شوند. مسعود و مریم رجوی در برده‌داری مدرن خود را مالک زنان و مردان فرقه می‌دانند و به همین دلیل جدایی و خروج آزادانه‌ای متصور نیست. قریب به اتفاق جداشدگان با تحمل سختی‌های فراوان فرار کردند. اجازه تحصیل و حتی گذراندن ساعات فراغت به دلخواه یا مسافرتی کوتاه ندارند. افراد ناراضی و خواهان جدایی خائن قلمداد می‌شوند و به همین دلایل، طبعا برخی با زور و اجبار و علیرغم میلی باطنی و بناچاری باقی ماندند. ناراضیان با مجازات‌های سخت درون تشکیلاتی چون تعلیق رده‌بندی، تنبیهات مختلف، زندان، قطع امکانات و حتی مرگ روبرو می‌شوند. فرقه رجوی نه اعتقادی به آزادی زنان دارد و نه به زنان احترام می‌گذارد. مریم قجر عضدانلو به زنان می‌گوید که تنها به واسطه پرستیدن رجوی و ماندن در فرقه دارای هویت و شخصیت هستید و غیر از این، شما هیچ هستید. زنان و مردان فرقه سال‌ها و ماه‌ها نیمی از روز خود را در جلسات انتقادی و آموزشی مغز شویی فرقه می‌گذرانند.

ده‌ها تن از زنان فرقه که در یک دهه اخیر فرار کرده‌اند، از ترس سایه شوم فرقه که در هر جا می‌روند دست از سر آن‌ها برنمی‌دارد، سکوت کرده‌اند و بعضاً حتی به زندگی‌های مخفیانه روی آورده‌اند.

اعضا امکان دسترسی به هیچ مرجع حقوقی و کانال‌های ارتباطی و خبری مستقل را ندارند. در حالی که در تمام ادیان آسمانی، سازمان‌های حقوق بشری و منشور حقوق بشر ملل متحد، محروم‌نمودن انسان‌ها از ابتدایی‌ترین حقوق جرم و قابل رسیدگی است. سال‌هاست که در حضور بسیاری از مجامع حقوق بشری، از جمله کمیته صلیب سرخ و کمیته حقوق بشر، تضییع حقوق اعضا و جنایات سازمان مجاهدین تکرار می‌شود.

رجوی و مریم قجر عضدانلو و سرکردگان ردیف اول این فرقه مجرمند و علاوه بر دادگاه ایران، باید در دادگاه‌های بین‌المللی محاکمه و به سزای اعمالشان برسند.

مریم سنجابی

۱۴ مهر ماه ۱۴۰۳

انتهای پیام

  • ۰۳/۰۷/۱۴
  • مصطفی آزاد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی