عاطفه سبدانی، یکی از قربانیان فرقه تروریستی رجوی میباشد که اکنون پس از سالها صبوری و بعد از این که توانسته طعم یک زندگی آرام را درک کند، داستان زندگی خود را روایت میکند.
به گزارش فراق، عاطفه سبدانی، یک زن متولد ایران است. پدر و مادر عاطفه که هواداران فرقه تروریستی رجوی بودند، همراه با فرزندان خود از ایران خارج شده و برای مدتی به پاکستان سفر میکنند. سپس، آنها به مقر اشرف در عراق، محل سازمان ضد خانواده رجوی، میپیوندند. دو تا سه سال بعد (در سال ١٣۶٩)، فرقه رجوی تصمیم میگیرد تا همه کودکان را از والدین جدا کند و آنها را به کشورهای اروپایی یا امریکای شمالی، نزد خانوادههایی که از سازمان حمایت میکنند یا خویشاوندان این کودکان، یا به مراکز نگهداری کودکان ارسال کند. عاطفه و دو برادر کوچکش به سوئد، نزد خانوادهای که از فرقه حمایت میکنند، فرستاده میشوند. او در اینجا کودکی بسیار سختی را تجربه میکند، دور از پدر و مادر و مواجه با انواع خشونتها. در نهایت، در سن ۱۹ سالگی، عاطفه تصمیم به ترک آن خانه میگیرد و با تلاش و کوشش، میتواند به تنهایی پا برجا بایستد. با این حال، آسیبهای روانی ناشی از دوری از خانواده و خشونتهایی که در کودکی تحمل کرده، همچنان درون او باقی مانده است.
این مستند داستان زندگی عاطفه است که چند روز پیش در برنامه «SVT Story» از کانال یک سوئد پخش شد.
به گزارش فراق، سبدانی پیش از انتشار این مستند در صفحه فیس بوک خود نوشت که نگران واکنش های سازمان مجاهدین پس از انتشار این مستند است و به مسئولین کانال یک سوئد گوشزد کرده که حتما فرقه به این برنامه حمله خواهد کرد، همان طور که در مراحل تولید و اکران این مستند کارشکنی میکرد.
همچنین بر اساس نوشتههای دوستان عاطفه «فرقه و زندگی هایی که از دست رفت» نام اولیه داستان زندگی عاطفه سبدانی بود اما عنوان برنامه با فشار همین فرقه به «ایستادگی و زندگی هایی که از دست رفت» تغییر یافت.
من در یک نشست بزرگ در «اشرف ۳» شاهد آن بودم، نفری که به شدت مغزشویی شده بود، خبر فوت مادرش را شنیده بود و در جمع فوت مادر خود را به تمسخر میگرفت.
به گزارش فراق، علی زمانی، عضو انجمن نجات در آلبانی در روایتی نوشت: سازمان مجاهدین مدعی است که مغزشویی ندارند و افراد خودشان انتخاب میکنند. اما این ادعا یکی از فریبهای رجویهاست که بیشتر در تشکیلات داخلی آنها وجود دارد. آیا افراد واقعاً انتخاب میکنند که به خانواده و مادر خود سنگ بزنند؟ رجویها صدها شیوه مغزشویی دارند و من تجربه دو شیوه از آنها را داشتهام که در زیر توضیح میدهم.
یکی از ترفندهای رجویها در مغزشویی افراد، ایجاد احساس گناه در ذهن آنها است. ایجاد گناه یکی از قدیمیترین ترفندهای رجوی برای سلطه بر افراد است. به عنوان نمونه، در عملیات فروغ (مرصاد)، به افرادی که تکهپاره شده و هنوز زخمهای جنگ را به تن خودشان دارند، میگفتند که شما به زنان و شوهرانتان و خانوادهتان فکر میکردید که شکست خوردید. این اقدام به منظور سلطه بیشتر بر افراد بود. رجویها در ذهن افراد احساس گناه و بدهکار بودن را ایجاد میکنند. آنها ایدههای بسیار احمقانهای را به اعضا میدهند که قادر به محقق ساختن آنها نیستند. سپس اعضا خود را بدهکار میپندارند و احساس گناه میکنند. و همین که در ذهن گناه به وجود آمد، افراد به دام میافتند. احساس گناه، راز کاسبی و بهرهبرداری و برده کردن افراد و سلطه رجویها بر اعضاست. به همین دلیل، مریم رجوی همواره شعار “میتوان و باید” را در تشکیلات تکرار میکند و در بوق میکند.
دادگاه رسیدگی به جنایتهای فرقه رجوی بازخوانی تاریخ رنج مردم ایران از تروریستهایی است که از تحریم و خون همین ملت کاسبی کردند.
به گزارش فراق، ایرج فیض (اصالتا تورک و اردبیلی) و خواهر جمیله فیض ، متهم ردیف ۹۲ این دادگاه، یکی از اعضای مرکزیت فرقه در استان اصفهان بوده که پس از پیروزی انقلاب، به قسمت امنیت نفاق، منتقل شده و در زیر مجموعه یکی از عناصر نفاق، به نام اُخُوَت قرار میگیرد.
او در ادامه به قسمت تدارکات و تامین مالی نفاق رفته و در اواخر سال ۱۳۵۹ به بخش تبلیغات نفاق، اعزام و به عنوان معاون یکی از عناصر نفاق، به نام آرمین منصوب میگردد.
پس از آن، وارد شورای گروهک در اصفهان شده و بعد از اینکه محمود اخوت از اصفهان میرود، از اواسط شهریور سال ۱۳۶۰، به عنوان مسئول بخش نظامی نفاق در آن استان، جایگزین وی گردیده و در سال ۱۳۶۰ نیز مسئولیتی در قسمت سیاسی- نظامی نفاق، به نامبرده واگذار میشود.
پس از آن وی تا مسئولیت معاون مرکزیت نفاق، ارتقا یافته و به پاریس اعزام میشود.
وی پس از اعزام به عراق، در بخش نظامی نفاق سازماندهی شده و در عملیاتهای تروریستی- نظامیِ دهلران، آفتاب، چلچراغ و فروغ جاویدان شرکت میکند.
ایرج فیض در مشارکت با احمد حنیف نژاد، یکی دیگر از عوامل اصلی تشکیل، طراحی، سازماندهی و هدایت تیم ترورِ شهید سید محمدحسن بهشتی نژاد و نتیجتاً شهادت و به تعبیر حقوقی، قتل عمد این شهید والا مقام محسوب میشود.
بدین نحو که در این اقدام تروریستی، اعضای یک تیم پنج نفره در سال ۱۳۶۰، به درب منزل نامبرده مراجعه و به بهانهی دادن نامه، به سمت او شلیک میکنند که منجر به قتل عمد (شهادت) وی و کودک خردسال همراهش شده و اعضای تیم ترور نیز، پس از آن موفق به فرار میشوند.
نامبرده تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره A-۵۸۰/۶-۲۰۰۲ است.
الگوهای تغییر رفتار و نقشه راه : در فرقه مجاهدین کتاب و یا مرجعی برای اینکه بدانید چه چیزهایی درست و چه چیزهایی نادرست است و یا چه رفتارهایی باید انجام داد و از چه رفتارهایی باید اجتناب کرد وجود ندارد. مناسبات تشکیلاتی و اعضایی که در آن حضور دارند خود الگوهای رفتاری کل تشکیلات را شکل میدهند و البته تمامی آنها هم چیزهایی هستند که بتدریج از جانب رهبری بعنوان ضوابط و قوانین فرقه دیکته شده و در تشکیلات جا افتاده اند. بنابراین برای هر عضو جدیدی که وارد تشکیلات مجاهدین میشود خود را در میان جمعی می بیند که تنها با روش ها و الگو های یکدستی که وجود دارد کار و مسئولیت شان را در فرقه پیش می برند. آنها همگی از یک خط سیاسی مشخص پیروی میکنند. تنها گوش به فرمان رهبری و جمع حاکم بر تشکیلات هستند. آنها تقریبا به یک میزان از امکانات استفاده کرده و احساساتشان تقریبا مشابه هم است.
آنها نمی توانند برای خودشان نظر و دیدگاهی خارج از چهارچوب های مشخص شده و تعالیم رهبری فرقه داشته باشند و اگر چنین موردی وجود داشته باشد یا باید خیلی زود با توضحیات مسئولین قانع شود و گرنه بشدت سرکوب شده و برخورد با وی در کادر دیگری شروع میشود.
اعضای سازمان نگاهشان به هر پدیده ای تنها تعریفی است که فرقه از آن پدیده میکند، نحوه لباس پوشیدن ، ساعات استراحت، نوع رابطه ها و همه مطابق قوانین فرقه است. بنابراین هر عضو جدید، بسادگی با تقلید از رفتارهای دیگران بمرور و بدون اینکه خود متوجه آن بشود خصوصیات و رفتارهای قبلی خود را ترک میکند و نقش جمع در تشکیلات مجاهدین نیز بمانند بستر رودخانه ای است که هر سنگ کج و کوله ای که در آن بیفتد لاجرم پس از مدتی به شکل مطلوب در می آید. در مورد تغییرات اعضای سازمان نیز همین شیوه عمل میکند بنحویکه شاید نتوان پس از مدتی فهمید که آیا این فرد همان شخصی است که مثلا دو سه سالی پیش به مجاهدین پیوسته بود ؟
بنابراین اعضای جدید خیلی زود و پس از ورود به تشکیلات متوجه میشوند که اعضای قدیمی و رفتار و کردار آنها آئینه تنظیم رابطه و تغییر رفتار آنهاست و راحت ترین کار تقلید همین رفتارهاست و لذا اعضای جدید خیلی زود در جمع بزرگ فرقه جا افتاده و یاد میگیرند که چگونه رفتار کنند و مهمتر از همه چگونه و چه احساساتی را داشته باشند . پس تشکیلات همان بستری است که هویت و رفتارهای آنها را در یک روند بازسازی مستمر و مطابق قوانین فرقه شکل میدهد.
نسرین ابراهیمی از اعضای ارشد سابق سازمان نقل می کند: که مسعود رجوی در ماه رمضان با زنان سازمان مینشست و به آنها دستور میداد تا دور او جمع شوند و او را در آغوش بگیرند.
در صورتی که مردان سازمان برای اثبات وفاداری خود به سازمان از همسرانشان جدا شده بودند، مسعود رجوی در میان تعداد بالایی از زنان سازمان مینشست و آنها را وادار میکرد تا به او محبت کنند و در نهایت برای ابراز علاقه به آن زنان، چای نیمه نوشیدهاش را به آنها میداد تا بنوشند.
انتهای پیام
فرقهها از طریق فرآیند شستوشوی مغزیِ اعضای خود، به اهداف فرقه دست مییابند.
به گزارش فراق، این فرآیند شستوشوی مغزی بازی با افکار، ذهن و روح انسان است و فرقه رجوی این فرآیند را در سطح بسیار بالایی انجام میدهد.
عملیات جاری، غسل هفتگی، نشست دیگ و انواع نشستهای تفتیش عقاید هر روز در این فرقه انجام میگیرد و افراد مجبور هستند کوچکترین موارد روی داده در طول روز را به صورت کامل به مسئولان خود گزارش کنند..
نمونه ای از فرم تعیین رده و وضعیت فردی که به عنوان مسئول روغن و سوخت در فرقه فعالیت میکرد را ببینید و متوجه شوید چگونه بیش از چهار مسئول به صورت مستقیم بر رفتار هر عضو نظارت و کنترل دارند.
انتهای پیام
صالح کوهی با رده تشکیلاتی موسوم به عضو جدید در اشرف۳، هدایت و راهبری کانال پیک شادی نفاق، که به تولید کلیپ های تمسخر آمیز علیه سران نظام ایران می پردازد را بر عهده دارد.
عضو ناراضی در مقر فرقه رجوی، درباره تناقض شعارهای مریم قجر با آنچه درون مقر اشرف ۳ می گذرد توضیحاتی ارائه و خبر از سرکوب های تکان دهنده در حق زنان این فرقه داد.
این عضو اظهار میکند: «آیا میدانستید بسیاری از زنان در مقر فرقه رجوی در زمان استراحت با روسری می خوابند؟ حتی به آن ها اجازه نمیدهند که در زمان استراحت لباسهای راحتی بپوشند. آیا باورتان میشود که حتی لباس زیر زنان نیز توسط مسئولین برای آنها انتخاب و تهیه میشود؟ اگر باورتان نمیشود، میتوانید از مسئولین درباره تهیه، تجهیز و خرید سوال کنید. سازمان و به ویژه مریم تأکید دارد که خواهران مجاهد باید همواره و در هر شرایطی حجاب خود را رعایت کنند.»
وی ادامه می دهد: «در مقابل، آیا میدانستید پوشیدن رکابی در مقر برادران ممنوع است؟ این ممنوعیت به دلیل این است که میگویند حتی برادر مجاهد نباید بدن برادر مجاهد کنار دستی خود را ببیند. این اقدام موجب تحریک شدن و ایجاد رابطههای نامناسب و تهدید از بین رفتن انقلاب خواهر مریم را بیشتر میکند. به همین دلیل، حجاب در برادران و خواهران بسیار مهم است و سختگیری بسیاری در این زمینه وجود دارد.»
این عضو تصریح میکند: «هنگامی که مریم میگوید زنان و مردان مجاهد آزاد و رها هستند و خودشان انتخاب میکنند، به خدا قسم همه اینها دروغ است. ما حق انتخاب نداریم. ما حق نداریم آنچه را که دوست داریم بپوشیم یا استفاده کنیم.»