فرقه رجوی در یک دستور حفاظتی، دستگاههای ردیابی را در اطراف «اشرف۳» نصب کرده، تا محل نشت اخبار از درون فرقه به بیرون را پیدا کند.
به گزارش فراق، بر اساس اطلاعات رسیده این دستگاه های ردیاب قادر هستند افرادی که از دستگاههای الکترونیکی مانند تبلت و گوشی در اطراف اشرف۳ به صورت مخفیانه استفاده میکند را ردیابی کنند.
این دستگاهها زیر برجهای نگهبانی نصب شدهاند و عملکرد آنها شبیه یک مودم وای فای است. طریقه طعمه قرار گرفتن اعضا هم به این شکل هست که افراد با مراجعه به بخش وای فای گوشی، مشاهده میکنند که یک شبکه وای فای با نام رمز «ashraf 3» موجود است و در صورت اتصال گوشیهای مخفیانه افراد به این وای فای، به سرعت شخص و محل مورد نظر توسط فرقه شناسایی میشود.
تمامی افراد ناراضی که در اشرف ۳ گوشی در اختیار دارند باید مراقب این موضوع باشند و در نحوه استفاده از دستگاههای الکترونیکی خود دقت کنند.
افرادی که به سربازی رفتند و یا پادگانهای نظامی را از نزدیک دیدند، میدانند که یک پادگان نظامی برای حفاظت از نیروها و پادگان خود، اطراف آن را با چندین لایه از سیم خاردارهای حلقوی محافظت میکند و دستکها با نوکهای تیز به سمت بیرون از پادگان نصب هستند.
از طرف دیگر، تمامی پروژکتورها رو به سمت بیرون از قرارگاه یا پادگان نظامی نصب میشوند تا جلوی نفوذ دشمنان یا اشخاص مخرب را بگیرند.
اما در مقر اشرف، تمام این اصول متفاوت هستند و سیم خاردارها، دستکها، و پروژکتورها همگی به داخل اشرف نصب شدند. دلیل این اقدامات این بود که از گذشته مسعود رجوی اعضای فرقه را به عنوان دشمن اصلی خود معرفی میکرد. به همین دلیل، او تمام قوانین نظامی را نقض کرده و برای مصلحت خود تنظیم کرده بود. در اشرف (عراق)، چهار لایه از سیم خاردارهای حلقوی قدیمی و آمریکایی نصب بودند. این اقدامات همه به دلیل این بود که هیچ یک از اعضا توان فرار نداشته باشند و یا این فکر به ذهنشان نرود.
بنابراین، شرایط مناسبی برای فرار وجود نداشت؛ دستکهای نوک تیز نصب شده همگی به سمت داخل بودند و تمامی پرژکتورها هم به داخل اشرف نصب شده بودند تا نگهبانان داخل اشرف را کنترل کنند. یکی از وظایف نگهبانی در اشرف، دیدبانی رو به داخل قرارگاه اشرف بود و مسئولین حفاظت اشرف در توضیحات خود میگفتند: «از بیرون کسی نمیتواند نزدیک اشرف بشود، زیرا نیروهای عراقی و آمریکایی اطراف قرارگاه مستقر هستند.» .
پس از خلع سلاح فرقه و حضور خانوادهها، در اطراف اضلاع اشرف، رجویها به یک اقدام جنایتکارانه پرداختند؛ آن اقدام شامل قطع برق در مسیرهای فرار و نصب دوربینهای مداربسته سه بعدی در اماکن مختلف از جمله درختان و ساختمانها و اطراف شهر بود. این اقدامات همه به جهت جلوگیری از فرار افراد انجام شد.
در آلبانی و «اشرف۳» نیز همین اقدامات صورت گرفتند، اما با تذکرات دولت و پلیس آلبانی، مواجهه شدند. رذالت فرقه رجوی در این حد است که اکنون هم با نصب دوربین های مداربسته سه بعدی و حرفهای به تعداد زیاد و حتی در لابلای درختان، ساختمان ها و اضلاع و گذاشتن نیروهای امنیتی در اطراف اشرف ۳ از فرار نفرات جلوگیری میکند.
کار اصلی اعضای ستاد داخله در مقر فرقه تروریستی رجوی عملیات روانی علیه مردم ایران بر اساس سناریوی سرکردگان این فرقه و انتشار گسترده در هزاران رسانهِ پوششی این جریان خبیث است.
به گزارش فراق، در این ویدئو می بینید که چگونه یکی از سگ های وحشی رجوی که در «اشرف۳» ساکن است خود را پوشانده و مردم را دعوت به آشوب و آتش افروزی می کند.
هویت واقعی فردی که در ویدئو سخن می گوید و چهره خود را پوشانده تا وانمود کند از داخل کشور هست، تصویر کناری آن می باشد که از مزدوران و وحوش قلاده دار رجوی محسوب می شود.
تمام ویدئوهایی که در رسانه های پوششی فرقه تروریستی رجوی با عناوین کانون های شورشی، نیروهای مردمی و مانند آن منتشر می شود ساخته خود این وطن فروشان است و با هدف فریب و اثرگذاری روی نوجوانان و جوان ها انجام می گیرد.
فرقه تروریستی رجوی هزاران مادر را با این شیوه های فریبکارانه داغدار کرده است.
در خبری از اعضای ناراضی فرقه رجوی شنیدم که به فرموده رجوی قرار بر این شده، استفاده از هشتگ زن، زندگی آزادی ممنوع شود و سعی کنند به نوعی این شعار را به نفع خویش تغییر دهند.
به گزارش فراق، ناراضیان کمپ اشرف در پست دیگری تصویری از کار اجباری خود در اتاق های دربسته کمپ گذاشته و نوشتند: «اینجا بخش ستاد داخله و ما هم توی این اتاق ها نشستیم واسه هشتاد میلیون نفر تصمیم میگیریم! ولی خودمون سالهاست اجازه انتخاب و تصمیم گیری برای زندگی و آینده خودمون رو نداریم. سالها در نشست ها انقلاب ایدئولوژیک مریم رو توی مغز ما فرو کردند و تبدیل به ربات شدیم. خیلی هامون اینجا در اشرف سه معترضیم و نمی خواهیم در سازمان بمانیم ولی توان انتخاب و تصمیم گیری نداریم واسه اینکه هویت تک تک ما رو ازمون گرفتند»
این اعتراف دردناک برخی افرادی است که همچنان گرفتار و اسیر در کمپ فرقه هستند و نیاز به شرح زیادی ندارد چه می توان گفت در شرایطی که هیچ ایرانی آنها را قبول ندارد.
رجوی شیاد، با زورگویی و شعار سازی های احمقانه و موهوم همچنان به دنبال هوس های قدرت طلبانه خویش بوده و فراموش کرده خانه اش از پای بست ویران است.
این کوتوله روان پریش از دیرباز در اوج حماقت بی مثالش خودش را تافته جدا بافته ای میبیند و فکر میکند که واقعا رهبر و صاحب مبارزه و عقل کل است و همه بایستی پیرو او باشند و همیشه حرف باید فقط حرف او باشد و بس.
متاسفانه عناصر متظاهر و سست عنصری امثال عباس داوری ها و مهدی ابریشمچی ها هم با بزدلی و خودشیرینیهایشان به این تخیلات و تمایلات این بیمار روانی دامن می زدند و اعضای ساده دل و ناآگاه فرقه را وادار می کردند که این خزعبلات را بپذیرند و تکرار کنند.
با برگزاری دادگاه اعضا و سران فرقه تروریستی مجاهدین، میتوان آنها را در قالب قرارداد استرداد مجرمین به کشور بازگرداند.
یکی از اتفاقات مهم در سالی که گذشت برگزاری چندین جلسه دادگاه برای محاکمه تاریخی رهبران فرقه تروریستی مجاهدین و تعدادی از اعضای اصلی آن در تهران بود. که یک نقطه عطف در محاکمه بزرگترین فرقه تروریستی در کشور محسوب می شود.
این دادگاه از روز آغازین خود سران جنایتکار این فرقه را به تکاپو انداخت تا در اقدامی بی سابقه از حامیان بین المللی شان بخواهند تا با تحت فشار قرار دادن دولت های خود با اقدامات قانونی ایران مقابله کنند.
بنحویکه در اوایل فروردین ماه ۸ نماینده مجلس سنای آمریکا با ارائه طرحی خواستار محافظت دولت کشورشان از اعضای فرقه تروریستی مجاهدین در اردوگاه موصوف به «اشرف ۳» در تیرانا، پایتخت آلبانی شدهاند.
سازمان مجاهدین یک فرقه تروریستی هستند که در دهه ۶۰ با اعلام نبرد مسلحانه با ملت ایران، بیش از ۱۷ هزار ترور انجام دادند. رئیس جمهور، نخست وزیر و ۷۲ تن از مقامات کشور را با بمبگذاری به شهادت رساند. چهار تن از فقها و معلمان اخلاق آیات مدنی، دستغیب، صدوقی و اشرفی اصفهانی را به شهادت رساندند و مردم عادی کوچه و بازار را به جرم حزب اللهی بودن ترور کردند.
آنها با آغاز جنگ تحمیلی به عراق رفته و در کنار صدام و در برابر رزمندگان ما قرار گرفتند. در سرکوب شیعیان و کردهای عراق به صدام کمک کردند و بعد از پذیرش آتشبس، هزاران نفر از آنها با گمان اینکه کشور توان دفاع ندارد، از مرز خسروی با سلاحها و تجهیزات صدام وارد کشور شدند، اما در عملیات مرصاد توسط نیروهای نظامی ایران به هلاکت رسیدند. بخشی از آنها بعد از جنگ هم تحمیلی به پاریس رفتند و بخشی در عراق ماندند، ولی بعد از مرگ صدام به آلبانی کوچ کردند. آنها در این مقطع با جاسوسی از تاسیسات هستهای به کمک رژیم صهیونیستی رفته و عوامل آنها در کشور توطئه و خرابکاری کردند.
مجاهدین حتی در ترور دانشمندان هستهی ایران نیز دست داشته و با جمع آوری اطلاعات پیرامون این افراد، اسرائیل را در انجام این جنایت شنیع همراهی کردند.
بنابراین طی دهه های گذشته ماهیت واقعی فرقه تروریستی مجاهدین به طور جدی بیان نشده و کسانی که در کشورمان جنایات خونینی مرتکب شدهاند امروز مدعی دفاع از حقوق بشر و انسانیت هستند!
بنابراین یکی از فواید برگزاری دادگاه محاکمه اعضای فرقه تروریستی مجاهدین این است که جنایات وحشیانه این فرقه را بین مردم و در اذهان عمومی یادآوری میکند. مجاهدین مردم بیگناه و تعداد زیادی از مسئولان و سرمایههای کشورمان از ما گرفتند، کسانی که در ساخت و ثبات کشور میتوانستند نقش بسزایی داشته باشند.
هرچند فرقه تروریستی مجاهدین از حمایت آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان برخوردارند، اما محاکمه آنها فرصتی برای بازخوانی پروندههای جنایات و اقدامات تروریستی این فرقه افراطی را فراهم میکند. این محاکمه به افکار عمومی داخل و خارج کشور یادآوری میکند که ایران بزرگترین قربانی تروریسم است و نقض حقوق بشر در ایران نه توسط حکومت بلکه توسط یک گروه تروریستی رخ داده است. دنیا باید بفهمد حقوق بشر چگونه در ایران با ترور ۱۷ هزار نفر از مردم عادی نقض شده است.
شهادت هر یک از آحاد ملت ایران توسط این فرقه تروریستی میتوانست پروندهای را علیه اعضای اصلی و تیمهای عملیاتی آن باز کند. حالا با برگزاری این دادگاه میتوان این تروریستها را در قالب قرارداد استرداد مجرمین به کشور بازگرداند. برگزاری دادگاه این افراد، یک اقدام حقوقی و قضایی برای پیگیری حقوق ملت ایران است که با تمامی کنواسیون های حقوق بین المللی همخوانی داشته و قابل پیگرد قضایی است.
افراد ناراضی و آنهایی که قصد جداشدن از فرقه رجوی را دارند، به یک مکان مخفی در نزدیکی ورودی «اشرف۳» منتقل و در آن محل بازداشت میشوند.
به گزارش فراق، این مکان لو رفته که به عنوان محل قرنطینه و بازداشت برای این افراد استفاده میشود شامل یک اتاق کنترل و بازجویی است که دارای دوربینهای مداربسته با قابلیت ضبط صدا و تصاویر از داخل اتاقها میباشد.
این اقدامات امنیتی به منظور نظارت دقیق بر رفتار و فعالیتهای افراد در داخل محل قرنطینه و بازداشت انجام میشود.
فرقه رجوی سالهاست که اعضای خود را درون قلعهای مخوف محبوس کرده و اجازه ارتباط با دنیای آزاد را به آن ها نمیدهد و وقتی هم اعضا تصمیم به نجات خود میگیرند با شیوههای مخصوص فرقه سرکوب میشوند.
کشور آلبانی متاسفانه با وجود هشدارهای فراوان، هنوز هم با سران تروریست فرقه رجوی همکاری کرده و اجازه تداوم حضور به آنها داده است اما در نهایت دود حاصل از آتشی که این جنایتکاران روشن کردند قطعا به چشم جامعه خودشان خواهد رفت.
عاطفه سبدانی، یکی از قربانیان فرقه تروریستی رجوی میباشد که اکنون پس از سالها صبوری و بعد از این که توانسته طعم یک زندگی آرام را درک کند، داستان زندگی خود را روایت میکند.
به گزارش فراق، عاطفه سبدانی، یک زن متولد ایران است. پدر و مادر عاطفه که هواداران فرقه تروریستی رجوی بودند، همراه با فرزندان خود از ایران خارج شده و برای مدتی به پاکستان سفر میکنند. سپس، آنها به مقر اشرف در عراق، محل سازمان ضد خانواده رجوی، میپیوندند. دو تا سه سال بعد (در سال ١٣۶٩)، فرقه رجوی تصمیم میگیرد تا همه کودکان را از والدین جدا کند و آنها را به کشورهای اروپایی یا امریکای شمالی، نزد خانوادههایی که از سازمان حمایت میکنند یا خویشاوندان این کودکان، یا به مراکز نگهداری کودکان ارسال کند. عاطفه و دو برادر کوچکش به سوئد، نزد خانوادهای که از فرقه حمایت میکنند، فرستاده میشوند. او در اینجا کودکی بسیار سختی را تجربه میکند، دور از پدر و مادر و مواجه با انواع خشونتها. در نهایت، در سن ۱۹ سالگی، عاطفه تصمیم به ترک آن خانه میگیرد و با تلاش و کوشش، میتواند به تنهایی پا برجا بایستد. با این حال، آسیبهای روانی ناشی از دوری از خانواده و خشونتهایی که در کودکی تحمل کرده، همچنان درون او باقی مانده است.
این مستند داستان زندگی عاطفه است که چند روز پیش در برنامه «SVT Story» از کانال یک سوئد پخش شد.
به گزارش فراق، سبدانی پیش از انتشار این مستند در صفحه فیس بوک خود نوشت که نگران واکنش های سازمان مجاهدین پس از انتشار این مستند است و به مسئولین کانال یک سوئد گوشزد کرده که حتما فرقه به این برنامه حمله خواهد کرد، همان طور که در مراحل تولید و اکران این مستند کارشکنی میکرد.
همچنین بر اساس نوشتههای دوستان عاطفه «فرقه و زندگی هایی که از دست رفت» نام اولیه داستان زندگی عاطفه سبدانی بود اما عنوان برنامه با فشار همین فرقه به «ایستادگی و زندگی هایی که از دست رفت» تغییر یافت.