قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید .

پیوندها

۱۱۴ مطلب با موضوع «تحلیل اقدامات رهبری فرقه رجوی» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰
درد جانکاه این است که مظفر عباسی گرفتار در فرقه رجوی هنوز نمی داند همسرش طیبه نوری در آلبانی در سال 1393 از این فرقه جدا شده و هم اکنون در کشور سوئیس با یک جداشده دیگر به نام علی اکبر اویسی اهل ارومیه ازدواج کرده و زندگی می کند و دارای دو فرزند است.

مظفر عباسی همسر اول طیبه نوری همچنان گرفتار در فرقه رجوی – نگار عباسی فرزند بجای مانده از مظفر عباسی و طیبه نوری در ایران،  19 سال در انتظار دیدن پدر و مادر – علی اکبر اویسی شوهر دوم طیبه نوری در سوئیس با دو فرزند

این است پیام  ایدئولوژی فرقه رجوی به خانواده های فریب خورده

سالهاست که سرگذشت تلخ و دردناک خانواده های ایرانی فریب خورده عضو مجاهدین به یکی از تراژدیهای عصر کنونی در تاریخ فرقه ها تبدیل شده است.

خانواده هایی که پس از ورود به فرقه رجوی نه تنها هرگز زندگی مشترکی را تجربه نکردند بلکه مطابق قوانین تشکیلات، باید از همدیگر جدا شده و دست از فرزندانشان هم می شستند. سازمان کاری می کرد که جای روابط عاطفی بین زنان و مردان متاهل را با کینه و نفرت پر کرده و نهایتا باعث جدایی آنان از همدیگر را فراهم کند.

اساساً دیدگاه مجاهدین به  موضوع خانواده به عنوان اصلی­ترین و مهمترین واحد جامعه، یک دیدگاه فرقه ­گرایانه و عقب­مانده است که صرفا با منافع شحصی رهبر فرقه همسویی دارد.

یکی از نفرت انگیز ترین کارها در فرقه رجوی، شوراندن زنان علیه شوهران بود که باعث ایجاد تنفر در میان آنها می­شدند و با این عمل در ابتدا از وابستگی زوجین نسبت به هم کاسته و به تدریج بر وابستگی آنها به رهبران سازمان می‎افزودند. تا نهایتا راه برای پیوستن آنان به حرمسرای رجوی، این روح پلید و مجسم شیطان باز شود.

در  درباره رفتارها و تفکرات ضد انسانی رهبران مجاهدین با اعضای سازمان همین کافی است که گفته شود زنان را مجبور می کردند تا به صورت شوهرانشان سیلی بزنند

در اینجا می خواهیم داستان تلخ تکه پاره شدن خانواده ای به نام  مظفر عباسی و بلایی که فرقه رجوی بر سر آنان آورد را بعنوان یک نمونه از هزاران نمونه از متلاشی شدن خانواده ها در مجاهدین را نام ببریم. . . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

خسرو قنبری تهرانی برای آنانی که اندکی با تاریخ امنیت در ایران آشنا هستند نامی آشنا و شاید پر رمز و راز است. او پیش از انقلاب در ارتباط با سازمان مجاهدین خلق به حبس محکوم شد و در زندان از فرقه تروریستی مجاهدین دست شست و با پیروزی انقلاب در کنار آیت‌الله مهدوی کنی در کمیته مرکزی خدمت کرد. او که از دوستان صمیمی شهید رجایی بود مسئول اطلاعات نخست‌وزیری شد. در بخشی از گفت و گوی این مجله با خسرو تهرانی آمده است:  

* همه بدبختی‌های سازمان از آنجا شروع شد که مدعی شدند ما آوانگارد (پیشتاز) هستیم و این آوانگاردی حق ویژه‌ای را برای سازمان پدید می‌آورد. این احساس در آن‌ها تقویت شد و پیوسته برای خودشان حق تعیین سرنوشت نیروها را قائل بودند.

* اعضای این سازمان هنوز نمرده‌اند و همچنان در آلبانی نشسته‌اند پای کامپیوتر و همین‌طور پیام می‌دهند و ول‌کن هم نیستند. گاهی انسان متحیر می‌شود که این‌ها اصلاً چه انگیزه‌ای دارند. من بارها و بارها گفته‌ام که دیگر واقعاً مجاهدین خلق، سازمان محسوب نمی‌شود و به یک فرقه تبدیل‌شده است.

* من تمام عملیات مرصاد را آنجا بودم، می‌دیدم چطور دختری که فقط دو دفعه تیراندازی کرده و نهایتاً ۱۰ تا تیر انداخته بود، می‌خواست بیاید تهران را بگیرد. این‌ها خیلی باید اعتماد به ‌نفسشان بالا باشد یا خیلی از اساس تعطیل باشند که مثلاً فکر کنند می‌شود تهران را  این‌گونه تسخیر کرد.

* مشکل از آنجا آغاز شد که ابتدا زور تشکیلات و بعد زور گلوله و ترور پیش آمد. افرادی ساخته شده بودند که نه مسلمان بودند نه مارکسیست، آن وقت رهبران این افراد را به عملیات نظامی ماجراجویانه می‌فرستادند. آن هم بدون کمترین توجیه ایدئولوژیک، استراتژیک و تئوریک. به نظرم ترکیبی از مارکسیسم عامیانه به علاوه تروریسم و ماجراجویی درون افراد سبب بی‌ریشه و بنیان شدن افراد می‌شد و طبیعی است اینچنین افرادی تحت شکنجه می‌بُرند و فروپاشی فکری و عملی در آن‌ها صورت می‌گیرد که خاموشی و وحید افراخته مصداق این مسئله‌اند.

* در سال ۵۷ ما در زندان به ملاقات می‌رفتیم. در ملاقات می‌گفتند تظاهرات شروع شده است. اعضای سازمان با افتخار می‌گفتند مثلاً ۱۰۰ تا عکس حنیف‌نژاد در راهپیمایی بوده است. ما می‌گفتیم بله خب ۱۰۰ تا عکس حنیف‌نژاد بود، ولی آن‌ها نمی‌دیدند مثلاً ده‌ها هزار عکس امام هم سرِ دست بوده است یا هزار عکس آیت‌الله طالقانی و ۵ هزار عکس آیت‌الله منتظری در دست خلق‌الله است. وقتی آدم کانالیزه بشود، همین است؛ می‌گوید ببین نگاه کن جمعیت میلیونی همه‌اش برای من بوده است و فقط همان ۱۰۰ عکس حنیف‌نژاد را می‌بیند.

می‌گفتند آن‌که می‌تواند بار مبارزه را تحمل کند تنها مجاهدین خلق هستند و اصلاً سایرین را قبول نداشتند. می‌گفتند سایرین به‌ویژه روحانیت ایدئولوژی و سازمان‌دهی ندارند و هرکسی را که مخالف مبارزه مسلحانه بود مرتجع می‌خواندند.

* خود امام به‌نوعی تا قبل از این‌که سازمان دست به سلاح ببرد ملاحظه می‌کرد. امام معمولاً در خصوص بنی‌صدر هم بسیار با تأنی و آرامش بود و درباره او خیلی‌ها به امام فشار می‌آوردند که تکلیفش را روشن کنیم و کسی که می‌ایستاد و با حوصله برخورد می‌کند امام بود.

سازمان از همان روزهای ابتدایی پیروزی انقلاب پیوسته خود را در زمینه‌های سیاسی، تبلیغاتی، جذب نیرو و امکانات نظامی و نفوذ آماده‌تر می‌کرد تا بتواند ضربات بیشتری به جمهوری اسلامی بزند و به قول خودشان نظام و رهبریِ انقلابِ غصب شده توسط روحانیون را پس بگیرند که بحمدالله موفق نشدند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

گروهک تروریستی و تجزیه طلب موسوم به خبات کردستان به دستور مریم رجوی سرکرده فرقه رجوی، تلاش می کند تا از گروهکهای کردی، برای آنها، یارگیری کند.

به گزارش فراق گروهک تروریستی خبات کردستان که متحد فرقه رجوی در کردستان محسوب می شود، اخیرا نامه ای از باباشیخ حسینی سرکرده این گروهک منتشر کرد که در آن، سرکرده خبات از دیگر گروهک های کردی خواست تا در تجمعات استکهلم سوئد در مقابل دادگاه شهروند ایرانی حمید نوری شرکت کنند و دادگاه را مجاب به محکومیت نامبرده کنند.

به گزارش بولتن نیوز، باباشیخ حسینی در ادامه از سکوت گروهکهای کردی در این ارتباط انتقاد کرد و خواستار آن شد تا با حضور پرشمار در تجمعات مزدوران رجوی، قاضی را مجاب کنند تا این شهروند ایرانی را محکوم کنند.

اتهاماتی که علیه شهروند ایرانی وارد شده نقض حقوق بشر محسوب می شود.

فروردین ماه سالجاری، علی باقری‌کنی، رئیس ستاد حقوق بشر در نامه‌ای خطاب به جف ترنهلم میکلسن، دبیرکل شورای اتحادیه اروپا، ضمن برشمردن مصادیق تلخی از نقض حقوق شهروندان ایرانی در اروپا، شدیداً از عدم مسئولیت‌پذیری این کشورها در موضوعات حقوق بشری انتقاد کرده از آنها خواست با گزارشگر ویژه ایران برای بررسی وضعیت زندانیان ایرانی در اروپا همکاری کنند.

وی همچنین به نقض حقوق شهروندان ایرانی در کشورهای عضو اتحادیه اروپا از جمله مهدی کیاستی (در هلند)، موسی باشتنی (در ورشوی لهستان)، سجاد شهیدیان(در انگلستان)، بهزاد پورقناد (در آلمان)، داوودزاده لولویی (در دانمارک)، جلال‌الدین روح‌الله‌نژاد (در فرانسه)، محمد بروجردی (در دانمارک)، حمید نوری (در سوئد) و بهنام بهرامی طاقانکی (در سوئیس) اشاره کرد که با موارد تلخی همچون سوزاندن جسد، دستگیری غیرقانونی و همراه با خشونت، بازداشت خودسرانه، ناپدیدسازی و اقدامات ضدانسانی مشابه دیگری روبه‌رو بوده‌اند. . . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۰
  • ۰
آنچه که در اطلاعیه «اجتماع بزرگ»! مجاهدین برجسته شده تماما تلاش برای پوشاندن گند و کثافت رهبر فرقه گرای مجاهدین و دادن امید واهی به اعضای گرفتار در فرقه رجوی و سایر مخاطبان مجاهدین برای آنچه که از سوی این فرقه «سرنگونی» نامیده می شود، است.
 

چهاردهم شهریور سایت رسمی مجاهدین اعلام کرد «سازمان مجاهدین خلق ایران در اجتماع بزرگی در پنجاه و هفتمین سال تأسیس خود که همزمان با اشرف۳ در پاریس، برلین، استکهلم، لندن، لاهه و زوریخ برگزار شد، مسئول اولی خواهر مجاهد زهرا مریخی را در یک انتخاب (بخوانید انتصاب) مجدد برای دو سال دیگر تمدید کرد.»!

چینش اینگونه ی کلمات پشت سرهم حاکی از نوعی خود بزرگ بینی رهبران فاسد و بدنام مجاهدین از یک سو و توهین به شعور اعضای گرفتار در بند فرقه رجوی در آلبانی و فریب مخاطبانشان از سوی دیگر است.

آنچه که در اطلاعیه «اجتماع بزرگ»! مجاهدین برجسته شده تماما  تلاش برای پوشاندن گند و کثافت رهبر فرقه گرای مجاهدین و دادن امید واهی به اعضای گرفتار در فرقه رجوی و سایر مخاطبان مجاهدین برای آنچه که از سوی این فرقه «سرنگونی» نامیده می شود، است.

«گردهمایی امروز به مسئولیت خواهر مجاهد زهره اخیانی رئیس شورای مرکزی سازمان برگزار گردید. وی ابتدا اجلاس ۱۲شهریور شورای مرکزی سازمان برای انتخاب مسئول اول را به اجتماع مجاهدین گزارش کرد. شورای مرکزی انتخاب مجدد و تمدید مسئول اولی خواهر مجاهد زهرا مریخی را در شور اول تصویب و به اجتماع مجاهدین پیشنهاد کرده بود.»

حال اگر این متن را به محتوای واقعی و آنچه که در درون مجاهدین می گذرد ترجمه کنیم می شود این:  رئیس شورای مرکزی یعنی همان رئیس شورای رهبری. شورای رهبری یعنی همان حرمسرای رجوی . یعنی رده شورای رهبری به کسانی داده می شود که تن به همبستری با رجوی داده باشند و لاغیر.

اینکه رجوی چند سال پیش «شورای رهبری» را به «شورای مرکزی» تغییر نام داد، ناشی از همین کثافت کاری های وی بود . «بلوغ ایدئولوژیک» هم که رجوی سالها از آن نامبرده صرفا در مورد زنان بکار برده می شود.  یعنی هر زنی که به همبستری با رجوی تن می دهد ضمن اینکه رده شورای رهبری بوی داده می شود بطور اتوماتیک به بلوغ ایدئولوژیک هم می رسد! این همان گند و کثافتی است که بارها در رابطه با آن در درون مجاهدین صحبت شده است. یعنی تمام ایدئولوژی رجوی در همان حرمسرای وی خلاصه می شود. . .. .

  • مصطفی آزاد
  • ۰
  • ۰

  • مصطفی آزاد
  • ۰
  • ۰

درآمد: استاد عبدالله شهبازی مورّخ و مبارز پیش از انقلاب است. وی از اوائل دهه‌ی ۱۳۶۰ در عرصه‌ی تحقیقات مردم‌شناختی، تاریخی و سیاسی فعال بود. دو کتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» و «خاطرات نورالدین کیانوری» از جمله آثار اوست. اما کتاب پنج جلدی «زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران» مهم‌ترین اثر ایشان در سال ۱۳۸۵ به‌عنوان «کتاب سال» برگزیده شد. استاد شهبازی از جمله مورّخانی است که نگاهی تحلیلی و انتقادی به تاریخ معاصر دارد. تحلیل‌های او نسبت به ترورهای دهه ۶۰ متفاوت است. استاد شهبازی در این گفت‌وگو سیر تطوّر «سازمان» به «کالت» را شرح می‌دهد.

آیا سازمان تروریستی مجاهدین خلق بر مبنای ساختار فرقه‌ای تأسیس شد یا ابتدا بر مبنای یک سازمان یا حزب دمکراتیک بنا شد، ولی در ادامه شکل و ساختار «فرقه» به خود گرفت؟ نظم تشکیلاتی، فرمانبری از ساختار و بالادستی، وفاداری به سازمان و از این دست موارد در خاطرات بسیاری از اعضای سازمان درباره‌ی وضع سازمان در پیش از انقلاب وجود دارد؟ آیا این‌ها نشانه‌ی گرایش یا شبیه‌سازی از فرقه نیست؟

استاد شهبازی: در کارهای اخیرم در رابطه با سازمان‌هایی چون مجاهدین خلق (از دهه ۱۳۶۰ نه پیش از آن) از عنوان «کالت» Cult استفاده می‌کنم نه «فرقه». علت این است که «کالت» در عُرف بین‌الملل مفهوم جاافتاده و تعریف‌شده‌ای است. «فرقه» دقیقاً معنای «کالت» را نمی‌رساند. «فرقه» در زبان فارسی معانی متعدد دارد که هم می‌تواند «کالت» باشد هم نباشد؛ مانند دسته و گروه و جماعت. و الزاماً مفهوم «کالت» را متبادر نمی‌کند. در عُرف شناخته‌شده‌ی جهان، منظور ار «کالت» سازمان بسته‌ای است که بر مبنای «پرستش» و تبعیت تامّ از رهبریِ کاریزماتیک عمل می‌کند. واژه‌ی «کالت» هم در اصل به معنی «پرستش»‌ است. این رهبری می‌تواند مرکزیت سازمان باشد یا فرد؛ و اعضای «تشکیلات» تبعیّت محض و چشم و گوش بسته دارند. اعضای «کالت» مریدانی هستند که مجذوب فرامین رهبر کالت هستند و از او تبعیت می‌کنند. یکی دیگر از مختصات «کالت» بسته بودن و انضباط شدید است در تبعیت از رهبری. «کالت» وجه دینی یا شبه‌دینی نیز دارد، به این معنی که دارای «مناسک و آداب ابداعی مختص به خود» است.

در عُرف جهان امروز «کالت» پدیده‌ای «منفی» تلقی می‌شود. در نظام‌های غربی نسبت به کالت‌ها، به دلیل مخاطراتی که ایجاد می‌کنند و سوءاستفاده‌هایی که از اعضا می‌شود، نگاه منفی وجود دارد و نظارت و گاه سخت‌گیری می‌شود. در آمریکا اف.بی.آی. (پلیس امنیت داخلی آمریکا) کالت‌ها را زیر نظر دارد و به کالت‌هایی مانند «کلیسای ساینتولوژی» (Church of Scientology) حساس است. در آلمان کنترل و سخت‌گیری درباره‌ی کالت‌ها بیشتر از آمریکاست. در سایر کشورهای اروپای‌غربی نیز این حساسیت کم‌وبیش وجود دارد. . . . ..

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
چهل سال پیش وقتی خون های آلوده فراسنه وارد کشورمان شد و جان بیماران را گرفت و چند هزار نفر را آلوده کرد در آن زمان مسعود رجوی و مریم کجا بودند که از حقوق بشر مردم ایران دفاع کنند؟ مسعود رجوی در آن زمان در اتحاد با صدام سربازان ایران را می کشت و مریم رجوی در فرانسه جولان می داد و نمی توانست علیه ولی نعمت خود حرفی بزند و یا اصلا دغدغه ای در این زمینه نداشت.

پس از اینکه مشخص شد واکسن کرونا شرکت مدرنا در ژاپن با ذرات خارجی آلوده شده اند اپن کشور تزریق حدود یک میلیون و ۶۳ هزار دوز واکسن مدرنا را به حال تعلیق درآورد..

طبق اعلام رسمی ژاپن تاکنون دو نفر در اثر تزریق این واکسن جان خود را از دست داده اند و پیش بینی می شود این واکسن ها به ذرات فلزی آلوده بوده باشند.

اما نکته ی جالب توجه این است که کشوری مانند ژاپن که اکنون روابط نزدیکی با آمریکا و غرب دارد چرا باید با واکسن های آلوده روبرو شود.

آلوده بودن واکسن ها در ژاپن خبر جدیدی نیست و قبل از این حدود ۶۰ میلیون دز از واکسن های جانسون‌ اند جانسون به گزارش نیویرک تایمز از چرخه تولید خارج شده بودند اما علت آن را بیان نکردند.

این اتفاقات در حالی می افتد که رسانه های سازمان مجاهدین در یک جنگ روانی علت فوتی های کرونا در ایران را به عدم واردات واکسن از آمریکا و انگلیس گره می زدند و سعی می کرند با این روش جنجال تازه ای به راه بیاندازد.

مجاهدین در رسانه هایشان بارها در این رابطه بر علیه رهبر و مسئولین جمهوری ایران لجن پراکنی کرده و اطلاعیه داده و مطلب نوشتند.

سایت رسمی مجاهدین در مورخه ۲۳ مرداد ۱۴۰۰ نوشت: ««در حالی که از اواخر اسفند ۹۹ و شروع سال۱۴۰۰ واکسن کرونا در دسترس بود، (رهبر ایران) فتوای تحریم خرید واکسن از آمریکا و انگلستان را داد . . . در حال حاضر . . .  به‌ دلیل کمبود واکسن، (افراد واکسینه شده در ایران) ۴درصد است . . . »

اما این در حالی است که واردات واکسن کرونا از اوایل توزیع آن در جهان از طرف ایران نیز درخواست داشته و هم اکنون نیز واکسن های زیادی از منابع معتبر وارد کشور شده و همچنان در حال وارد شدن است. ولی آنچه که مد نظر ایران بود اینکه این واردات باید از منابع معتبر صورت می گرفت، و نه از آمریکا و انگلیس که از هر فرصتی برای ضربه زدن به مردم ایران استفاده می کنند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
هدفی که گروهک تروریستی مجاهدین دنبال می کردند این بود که با درج مقالاتی به نام علی اکبر اویسی در سایت راه نو اعتماد جداشدگان و ایرانیان ساکن در کشورهای اروپایی را نسبت به این فرد جلب کنند، تا وی بهتر بتواند مسئولیت جاسوسی و خبرچینی از ملاء ایرانیان بویژه جداشدگان از فرقه رجوی را دنبال کرده و به این کار کثیف ادامه دهد.

علی اکبر اویسی متولد اول دیماه و اهل ارومیه است. وی از هواداران فرقه رجوی در داخل کشور بود که بدلیل ارتکاب جرایمی مدتی را در زندان بسر برد.  وی در سال ۱۳۶۸ به ترکیه رفت و در دانشگاهی در استانبول به تحصیل مشغول گردید. وی  مجددا جذب گروهک رجوی شد و به قرارگاه اشرف در عراق انتقال یافت.

علی اکبر اویسی خیلی زود در تشکیلات مجاهدین رشد کرد و مورد اعتماد تشکیلات قرار گرفت. وی مدتها در «ستاد اطلاعات» فرقه رجوی بکار گرفته شد. علی اکبر با توجه به سطح تشکیلاتی اش مستمر در ارتباط با مخابرات و استخبارات عراق قرار داشت. وی اطلاعات کسب شده از نیروهای نظامی و مرزبانان ایران را در اختیار آنان قرار میداد.

علی اکبر در عملیات متعدد به همراه یگانهای رزمی مجاهدین و نیروهای عراقی در مناطق مرزی شرکت داشت که باعث شهادت مرزبانان زیادی شده است.

بعد از اخراج مجاهدین از کشور عراق به آلبانی در سال ۱۳۹۲ ، علی اکبر اویسی در مرداد ۱۳۹۵ به ظاهر درخواست جدایی از مجاهدین را می کند که مورد موافقت تشکیلات قرار گرفته و از این فرقه خارج می شود.

وی در آلبانی با فردی به نام طیبه نوری اهل اراک که او هم از مجاهدین جدا شده بود آشنا می شود که این آشنایی نهایتا به ازدواج بین ایندو منجر می گردد. آنها بمدت دوسال در آلبانی زندگی می کنند.

علی اکبر اویسی در اوایل اردیبهشت ماه ۱۳۹۷ همراه همسرش (طیبه نوری اهل اراک) بعلاوه سه نفر دیگر  با کمک مجاهدین مخفیانه از تیرانا به سارایوو – مرکز بوسنی و هرزه گوین  قاچاق می شوند تا بتوانند در یکی از کشورهای اروپایی پناهندگی بگیرند. نهایتا موفق می شوند  از کشور سوئیس پناهندگی بگیرند علی اکبر اویسی هم اکنون همراه همسرش طیبه نوری که دارای یک فرزند دختر می باشند در شهر «اوبه برنبرگ (Oberembrach)» کشور سوئیس زندگی می کنند.

در اوایل سال ۱۳۹۹ علی اکبر اویسی طی تماس با سایت راه نو و ضمن گزارش کوتاهی از نحوه جدایی خود از مجاهدین و تنفرش از این فرقه درخواست کرد مقالاتی را بر علیه این گروه بنویسد تا ما  آنها را  در سایت راه نو درج کنیم. هرچند هنوز اعتماد کافی به این شخص وجود نداشت ولی پذیرفته شد.

بنابراین مقاله ای با عنوان «نقش نشست های موسوم به «کمیته های انقلاب» در لیبرتی چه بود؟» بتاریخ دوم اسفند ۱۳۹۹ و مقاله دیگری با عنوان «گروه تروریستی مجاهدین هیچ جایگاهی در نزد مردم کشور آلبانی ندارد» بتاریخ ۲۱ فروردین ۱۴۰۰ به درخواست ایشان و به نام ایشان در سایت راه نو درج گردید.

پس از این اقدام اخبار دریافتی از جداشدگان خارج از کشور حاکی از برخی فعالیت های مشکوک ایشان در حوزه خبرچینی به نفع مجاهدین در ملاء ایرانیان و جداشدگان بود.

طی تماس با ایشان از طریق شماره تلفنی که در اختیار سایت راه قرار داده بود که  قابل ارائه میباشد به ایشان در رابطه با عمل زشتی که انجام می دهد تذکرات لازم داده شد. هرچند وی سعی می کرد آنرا کتمان کند.

بنابراین علی اکبر اویسی از ترس افشاگری از سوی سایت راه نو دست پیش را گرفت تا پس نیفتند و در صفحه فیسوک همسرش بتاریخ ۱۱ اسفند سال ۱۳۹۹ (اول مارس ۲۰۲۱) یعنی ۹ روز بعد از درج مقاله دوم ایشان در سایت راه نو شروع به لجن پراکنی بر علیه انجمن نجات استان آذربایجان غربی و . . . نمود.

بدین ترتیب مشخص شد هدفی که مجاهدین دنبال می کردند این بود که با درج مقالاتی به نام علی اکبر اویسی در سایت راه نو اعتماد جداشدگان و ایرانیان ساکن در کشورهای اروپایی را نسبت به این فرد جلب کنند، تا وی بهتر بتواند مسئولیت جاسوسی و خبرچینی از ملاء ایرانیان بویژه جداشدگان از فرقه رجوی را دنبال کرده و به این کار کثیف ادامه دهد.

بنابراین از تمامی جداشدگان و ایرانیان مخالف فرقه رجوی در کشورهای اروپایی می خواهیم از این مزدور و خبرچین فرقه رجوی دوری کنند و ایشان را  به جمع و محفل های خود راه ندهند.

چرا که یکی از کارهای کثیف فرقه رجوی  برای انتقام گیری از جداشدگان و مخالفین خود،  توطئه و  انداختن آنها در تور پلیس در کشورهای اروپایی است تا بدین ترتیب آنان را تحت فشار گذاشته و وادار به سکوت کنند.

  • نویسنده : سردبیر
  • منبع خبر : سایت راه نو
 
  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
با افول آمریکا و تحولات شتابان در مولفه های جدید سیاسی در ایران، منطقه و جهان ، دنیای جدیدی در حال ظهور است که دیگر با سازهای ناهمگون گروه تروریستی مجاهدین همنوا نیست. عوامفریبی با «موسسان پنجم» ، شعار «کس نخارد پشت من . . . » و «گردهمایی» با انواع شکلک های دموکراسی غربی نیز بازاری نداشته و اینچنین آفتاب عمرشان بر لب بام است.
 

تحولات کشور افغانستان ، فرار رئیس جمهور آن کشور به امارات و بی آبرویی برای دولت آمریکا  بابت بها ندادن به کارمندان و مترجمان افغانی جهت تسهیل برای خروج فوری آنها از کابل ، بشدت اعتبار بزک شده آمریکا را هم به گِل مالید.

جو بایدن و سه رئیس جمهور قبل از آن هم همگی مسئول گام های اشتباه و ضدانسانی آمریکا در قبال مردم افغانستان بودند . وقتی جوبایدن در نطق تلویزیونی ۲۶ مرداد در واشینگتن به صراحت اعلام می کند که “ماموریت ما هیچگاه ایجاد دموکراسی در افغانستان نبوده است”، باید مسعود رجوی از روی شرمساری بابت گدایی سیاسی و فریب و دغلکاری و لابی گری در راهروهای ساختمان کنگره جهت معامله و پرداخت حق الزحمه جهت کشاندن یک یا چند نماینده آن مجلس به همایش های ۳۰۰ یا ۴۰۰ نفره شان ، در مخفیگاه خودش بدنبال سوراخ موش بگردد.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
در این همایش مریم رجوی بارها و بارها توسط مادران و خواهران اعضای گرفتار در فرقه رجوی مورد لعن و نفرین قرار گرفت. آنها آرزو کردند تمامی بلایایی که این فرقه بر سر فرزندانشان آورده بر سر سران فرقه رجوی بویژه مریم رجوی هم بیاید.
25
خانواده هایی که تاریخ را ساختند. نفرین مادرانی که نصیب مریم رجوی شد. خلق من هستم که هنوز صدای پدرم را نشنیدم

از روز شنبه شانزدهم مرداد ۱۴۰۰ تا روز چهارشنبه بیستم مرداد، به مدت ۵ روز شاهد برگزاری آنلاین همایش سراسری انجمن های نجات کشور با شرکت اعضای جدا شده و خانواده های دردمند اعضای گرفتار در فرقه رجوی در اکثر استانهای کشور بودیم. همایشی که بار دیگر کُوس رسوایی سران فرقه رجوی را بر بام عالم زد تا  ماهیت پلید ، ضد انسانی و ضد ایرانی این گروه مفلوک با رهبرانی فاسد و بدنام را در معرض دید جهانیان قرار دهد.

طی این چند روز برگزاری همایش، شاهد بغض هایی بودیم که از درد جانکاه دوری از فرزندانشان ترکید. شاهد  اشک ها و آه و ناله مادران و پدران و کسانی بودیم که سالهای سال است که عزیزانشان را نه، دیده و نه حتی صدایشان را شنیده اند.

هفته ای که گذشت همیشه در یاد و خاطره تاریخ باقی خواهد ماند تا نسل های بعدی بدانند که در چهار دهه اخیر چه بر سر خانواده ها و فرزندان اسیرشان در فرقه رجوی آمده است.

اگر پرونده جنایات رجوی توسط جداشدگان به دادگاه بین المللی لاهه برده شد، اینبار خانواده ها بودند که در همایش سراسری انجمن های نجات کشور رجوی را در دادگاه تاریخ به محاکمه کشیدند. تا ددمنشی ها، خوی وحشی و حیوانی و ضد انسانی این کوتوله بیمار را در معرض دید جهانیان قرار دهند.

اینک رجوی چگونه می خواهد پاسخ مادری را بدهد که تنها کارش بغل کردن هر روزه عکس فرزندش است، پاسخ پدری را بدهد که چشم به در دوخته تا روزی شاهد به آغوش کشیدن فرزندش باشد. پاسخ فرزندی را بدهد که سالهاست در انتظار دیدن پدرش است  و پاسخ زنانی را بدهند که سالهاست در انتظار شوی شان چشم به راه مانده اند.

همین هیجدهم اسفند ۱۳۹۹ بود که دومین روز از رسیدگی به دادخواست ۴۲ تن از اعضای جداشده از مجاهدین در شکایت از سران فرقه رجوی در دادگاه حقوقی و عمومی بین الملل تهران برگزار گردید. . . . . .

  • مصطفی آزاد