قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید .

پیوندها

۱۸۲ مطلب با موضوع «فرقه رجوی و اغتشاشات» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰
حفظ قرارگاه اشرف به هر قیمت تا مدتها به مرز سرخ مجاهدین تبدیل شد و حتی برای حفظ آن حاضر شدند بطور محدود کشته هم بدهند ولی وقتی دیدند شرایط بدان گونه که رهبران مجاهدین طراحی میکنند پیش نمی رود و دولت عراق در اخراج آنها از خاک عراق قاطع و مصمم است، لاجرم مجبور شدند به خروج از قرارگاه اشرف و انتقال به کمپ لیبرتی تن دهند.

هفتم مهر ۱۴۰۰ نهمین سالگرد خروج فرقه رجوی از لیست گروههای تروریستی آمریکاست. سقوط صدام حسین، نشان داد استراتژی «جنگ آزادیبخش نوین» رجوی سرابی بیش نیست. و ادعای آزادی با خاک و سلاح و تجهیزات دشمن، فریبکاری محض و وطن فروشی است.

رهبران مجاهدین که هیچ پاسخ منطقی به منتقدین خود در قبال چندین سال خونریزی ، کشتن مردم ایران ، وطن فروشی و خدمت به بیگانگان نداشتند،  بخوبی میدانستند که دیگر خاک این کشور جای ماندن نیست و دیر یا زود باید کشور عراق را ترک کنند.

از سوی دیگر نیز بخوبی می فهمیدند که خارج از عراق نیز هیچ آینده ای برای بقای آنها متصور نیست ، بویژه اینکه  وجود نام سازمان مجاهدین در لیست گروههای تروریستی آمریکا نیز مشکلات را برای ادامه حیات سیاسی شان دوچندان خواهد کرد.

سقوط صدام حسین سالهای سختی را برای مجاهدین در خاک عراق رقم زد.

مجاهدین با سرمایه گذاری بر اختلافات  دولت حاکم و قانونی مردم  عراق با گروههای سیاسی این کشور به منظور ساقط کردن دولت آقای نورالمالکی، موضوع بحث انگیز  هسته ای و تضادهای غرب به رهبری آمریکا با ایران و برخی تضادهای منطقه ای دیگر که  بنوعی به ایران ربط پیدا می کرد و ایجاد لابی و  اجاره حامیان سیاسی در اروپا و  آمریکا برای خروج از لیست گروههای ترورسی ،  تلاش هدفمندی را سازمان می داد  تا شاید راه خروج از بن بست مرگباری  که در خاک عراق برای مجاهدین  رقم خورده است پیدا شده و باعث شود مجاهدین همچنان در این کشور باقی بمانند.

در تاریخ ۱۹ ژوئن ۲۰۱۲ برابر با  30 خرداد ۱۳۹۱ و تقریبا پس از یک وقفه ۴۵  روزه  بعد از  انتقال گروه پنجم (که در ۱۵ اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۱ انجام گرفت) ،  سایت فارسی بی بی سی نوشت: وزارت خارجه آمریکا امروز به عدم همکاری رهبران سازمان مجاهدین در خروج کامل اعضای این سازمان از قرارگاه اشرف اعتراض کرد.

ویکتوریا نولاند، سخنگوی وزات خارجه آمریکا نیز در بیانیه ای گفت تعیین شروط جدید از سوی رهبری این سازمان برای انتقال اعضای باقی مانده در قرارگاه اشرف سازنده نیست.

خانم نولاند گفته بود انتقال کامل و مسالمت آمیز همه اعضای سازمان مجاهدین خلق به محل سکونت موقت در نزدیکی بغداد و تعطیلی قرارگاه اشرف “هدفی دست یافتنی است ولی نیازمند همکاری بدون پیش شرط و تداوم مذاکرات است.”

دو مقام ارشد وزات خارجه پس از انتشار این بیانیه در گفتگو با خبرنگاران ابراز نگرانی کردند که پایبند نماندن رهبری سازمان مجاهدین به تعهداتشان منجر به درگیری های خشونت بار میان دولت عراق و ساکنان اردوگاه اشرف شود.

یکی از این دو مقام وزارت خارجه آمریکا گفت: “احتمال می دهیم دو عامل باعث این تغییر رفتار رهبری سازمان مجاهدین خلق باشد. نخست اینکه آنها امیدوارند دولت نوری المالکی با رای عدم اعتماد مجلس عراق سقوط کند و فشار مقامات جدید عراقی برای خروج آنها از آن کشور کاهش یابد. احتمال چنین تحولانی بسیار کم است و آنها نباید روی آن حساب باز کنند”. . . . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

سران فرقه رجوی اخیرا بحثی با عنوان «دادگاه آبان» پیش کشیدند که این نوع فرافکنی و فرار به جلو دقیقا ناشی از ترس و وحشت مجاهدین از روند دادگاه بین المللی لاهه است. به گزارش فراق، جداشدگان و حمایت وسیع خانواده‌های دردمند اعضای گرفتار در فرقه رجوی از این شکایت، نقطه عطفی در تاریخ فرقه ها برای سپردن سران جنایتکار آن به دست عدالت است. راستی مجاهدین که به هر خبری در خصوص فعالیت جداشدگان، منتقدین و خانواده های دردمند اعضای گرفتار در این فرقه واکنش نشان می دهد و با دروغ و فحش و ناسزا اقدام به پاسخگویی می کند، راستی چرا اکنون مدت هاست در رابطه با ارجاع پرونده جنایات رجوی به دادگاه بین المللی لاهه سکوت پیشه کرده است؟ سران مجاهدین مسلما به دلیل حساسیت ها و عواقب ناشی از این اقدام قانونی خفقان گرفته و دهان ناپاکشان را فعلا بسته نگه داشته اند. . . .

البته آنان بیکار هم ننشسته و به طرق غیر مستقیم و با راه اندازی کارناوال های تبلیغاتی و دروغین حقوق بشری سعی در فراموشی این اتفاق نادر حقوقی را دارند.

تفاوت این است که اگر جداشدگان از فرقه رجوی به خاطر بهره کشی ظالمانه از سالیان عمرشان و جنایات این گروه شکایت شان را از دست رجوی به دادگاه لاهه برده اند، اکنون این مجاهدین هستند که از ترس محاکمه و فرو نشاندن آثار حقوقی و رسانه ای آن به ادعاهایی جدید در حوزه حقوق بشر با عنوان «دادگاه آبان»! که هیچ واقعیت میدانی ندارد روی آورده اند.

مجاهدین از این دادگاه به عنوان «دادگاه بین‌المللی مردمی» نام می برند که «به ابتکار سازمانهای «عدالت برای ایران»، «حقوق بشر ایران» و «با هم علیه اعدام»! که همگی دستپخت خود مجاهدین است تشکیل می شود، تا در آن مسئولین نظام جمهوری اسلامی ایران محاکمه شوند.

این نوع فرافکنی و فرار به جلو دقیقا ناشی از ترس و وحشت مجاهدین از روند دادگاه بین المللی لاهه و بی آبرویی که ممکن است دامن مجاهدین را بگیرد تدارک دیده شده است تا در پسِ گرد و خاک ایجاد شده موضوع دادگاه بین المللی لاهه حداقل برای مدتی هم که شده به فراموش سپرده شود.

گفتنی است نخستین جلسه دادگاه رسیدگی به دادخواست ۴۲ نفر از اعضای سابق مجاهدین از سران این فرقه و جمعی از اعضای کادر ارشد آن در شعبه ۵۵ دادگاه حقوقی و عمومی بین‌الملل تهران در تاریخ هفدهم اسفند ۱۳۹۹ برگزار گردید. . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

مسئول تشکل «مادران، قربانیان فراموش شده فرقه رجوی» خواستار پاسخگویی دولت آلبانی به ندای خانواده‌های دردمند شد.

به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، ثریا عبداللهی در گفت و گو با خبرنگار فراق اظهار داشت: ما خانواده‌های چشم انتظار با گذر از سال‌های بسیار تلخ انتظار خواستار حمایت و همکاری فوری دولت آلبانی در راستای دیدار و ارتباط با عزیزانمان هستیم.

وی با اشاره به اینکه خانواده‌های اسیران فرقه رجوی سالهاست از دیدار با فرزندانشان محروم شدند، افزود: این خانواده‌ها فقط خواستار دیدار با عزیزانشان بوده و با وحدت و همدلی از هیچ کوششی برای رسیدن به این منظور فروگذار نیستند.

عبداللهی با اشاره به اینکه سران فرقه پلید رجوی هر گونه ارتباط اعضا با خانواده را ممنوع و مرز سرخ اعلام کردند، گفت: تلاش برای دیدار و ارتباط خانواده ها به خصوص مادران با فرزندان اسیر خود در آلبانی جزو اولویت های اصلی این تشکل است.

او تصریح کرد: برای این منظور نامه نگاری های متعددی با کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان، دبیر کل سازمان ملل و صلیب سرخ انجام شده و از آنها خواستیم که در برابر مسئولیت جهانی خود متعهد باشند.

این مادر پرتلاش در بخش دیگری از سخنان خود حمایت تشکل مادران از افراد جداشده را یادآور شد و افزود: مادران رنج دیده، افراد جداشده را چون فرزندان خود می دانند و به غیرت و شهامت این افراد درود می فرستند.   

مسئول تشکل مادران، قربانیان فراموش شده فرقه رجوی در پایان اظهار امیدواری کرد تا دولت آلبانی هر چه سریعتر مقدمات ارتباط خانواده‌ها با اسیران در بند فرقه جنایتکار رجوی را فراهم سازد.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
رجوی با این بند، علاوه بر جلسات تفتیش عقیده در حیطه کار و مسئولیت و سیاست و نظامت که «عملیات جاری» خوانده میشد، نشست های «غسل هفتگی» یعنی اعتراف به گناهان جنسی که تنها در حیطه تفکر و نه عمل وجود داشته راه اندای کرد.

تحمیل انزوا طلبی با دست اندازی به خصوصی ترین غرایض اعضاء و بردن آبروی آنها در جمع تحت عنوان اعتراف به افکار جنسی، در حالی از سوی رجوی در تشکیلات پیش برده می شد که شخص وی با راه اندازی حرمسرا و تجاوز به زنان نگونبخت عضو فرقه یک ام الفساد واقعی بود.

قسمت بیست و دوم : بند ج – تناقضات و اندیشه های  جنسی – ضد انسانی ترین نوع تحقیر و اسارت  انسان در فرقه رجوی – رجوی که در پیشبرد جدایی کامل زنان از شوهرانشان با بند الف، با توضیح خودساخته «محرمیت ایدئولوژیکی» موفق عمل کرده بود حال می خواست خاطرات و تمامی علایق باقیمانده در زنان و مردان عضو سازمان را هم تحت عنوان تناقضات جنسی مصاده کند. تا اعضای نگونبخت شکل جدیدی از اسارت و بردگی و تحقیر را تجربه کنند.

استدلال رجوی در این بود که ذهن آدمی همیشه دنبال یک سوژه برای ارضای تمایلات جنسی خود می گردد و از آنجائی که هر کسی همسری را که طلاق داده در محرمیت رهبری می داند لذا ذهنش سراغ او نمی رود  و ناچار ذهن خود را به سوی زنان  دیگر سوق داده و در تصوراتش خود را ارضا میکند. حال چه مرد باشد و چه زن.

از آنجایی که در چارچوب بند محرمیت ایدئولوژیکی ، مرد مجاهد هم نمی تواند خواهران مجاهد خود را خارج از حریم رهبری خود بداند و لاجرم ذهن خود را به سوی زنان دیگر  و  در خارج از مناسبات می کشاند.

بنابراین مجاهد خلق نبایستی هیچ زنی را در ذهن خود داشته باشد و بایستی تمامی زنان عالم را در حیطۀ رهبری خود ببیند. بدین وسیله است که می تواند ذهن سرکش خود را مهار کرده و دیگر به مسائل جنسی فکر نکند.  البته این بحث برای زنان نیز بود. یعنی زن «مجاهد» نیز باید جز به مسعود رجوی به کسی دیگر  فکر نکند و بدین ترتیب رجوی بحث طلاق علی الدوام را برای هر عضو سازمان معیار قرار داد که تا ابد کسی نباید در فکر ازدواج باشد. . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
درد جانکاه این است که مظفر عباسی گرفتار در فرقه رجوی هنوز نمی داند همسرش طیبه نوری در آلبانی در سال 1393 از این فرقه جدا شده و هم اکنون در کشور سوئیس با یک جداشده دیگر به نام علی اکبر اویسی اهل ارومیه ازدواج کرده و زندگی می کند و دارای دو فرزند است.

مظفر عباسی همسر اول طیبه نوری همچنان گرفتار در فرقه رجوی – نگار عباسی فرزند بجای مانده از مظفر عباسی و طیبه نوری در ایران،  19 سال در انتظار دیدن پدر و مادر – علی اکبر اویسی شوهر دوم طیبه نوری در سوئیس با دو فرزند

این است پیام  ایدئولوژی فرقه رجوی به خانواده های فریب خورده

سالهاست که سرگذشت تلخ و دردناک خانواده های ایرانی فریب خورده عضو مجاهدین به یکی از تراژدیهای عصر کنونی در تاریخ فرقه ها تبدیل شده است.

خانواده هایی که پس از ورود به فرقه رجوی نه تنها هرگز زندگی مشترکی را تجربه نکردند بلکه مطابق قوانین تشکیلات، باید از همدیگر جدا شده و دست از فرزندانشان هم می شستند. سازمان کاری می کرد که جای روابط عاطفی بین زنان و مردان متاهل را با کینه و نفرت پر کرده و نهایتا باعث جدایی آنان از همدیگر را فراهم کند.

اساساً دیدگاه مجاهدین به  موضوع خانواده به عنوان اصلی­ترین و مهمترین واحد جامعه، یک دیدگاه فرقه ­گرایانه و عقب­مانده است که صرفا با منافع شحصی رهبر فرقه همسویی دارد.

یکی از نفرت انگیز ترین کارها در فرقه رجوی، شوراندن زنان علیه شوهران بود که باعث ایجاد تنفر در میان آنها می­شدند و با این عمل در ابتدا از وابستگی زوجین نسبت به هم کاسته و به تدریج بر وابستگی آنها به رهبران سازمان می‎افزودند. تا نهایتا راه برای پیوستن آنان به حرمسرای رجوی، این روح پلید و مجسم شیطان باز شود.

در  درباره رفتارها و تفکرات ضد انسانی رهبران مجاهدین با اعضای سازمان همین کافی است که گفته شود زنان را مجبور می کردند تا به صورت شوهرانشان سیلی بزنند

در اینجا می خواهیم داستان تلخ تکه پاره شدن خانواده ای به نام  مظفر عباسی و بلایی که فرقه رجوی بر سر آنان آورد را بعنوان یک نمونه از هزاران نمونه از متلاشی شدن خانواده ها در مجاهدین را نام ببریم. . . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

کسانی که با تشکیلات فرقه رجوی آشنایی دارند می دانند که هر دو سال یکبار در ۱۵ شهریور برای تعیین مسئول اول سازمان مجاهدین اقداماتی صورت می گیرد تا به قول خوشان سازمان را نو کنند.

اما گویا چند سالی است که کهنگی تار و پود این سازمان را فرا گرفته و با انتخاب تکراری فردی مثل زهرا مریخی رکود و نخوت به چشم می‌خورد.

افرادی که با تشکیلات این سازمان آشنایی دارند خوب می دانند که داستان انتخاب مسئول اولی از اهمیت خاصی  برخوردار است. مثلا هر دو سال وقتی فردی را که عموما از زنان بود جایگزین فرد قبلی می کردند می گفتند که این فرد از ارزش های خاصی برخوردار است، گوشش به حرف های رهبری باز بوده و هر کاری که رهبری سازمان بگوید بدون فوت وقت و بی چون و چرا انجام می دهد! همگان می‌دانند چند سالی است از انتخاب خانم زهرا مریخی به این سمت می گذرد ولی هیچ خبری از انتخاب فرد جدید نیست در حالی که ضوابط و اساسنامه تشکیلات رجوی فقط دو دوره فرد را می پذیرد که مسئول اول باشد.

از آخرین انتخابات مسئول اولی سازمان که در ۱۵ شهریور سال ۱۳۹۶ انجام گردید دیگر انتخاباتی در کار نبوده و به همین زهرا مریخی بسنده کرده اند و هر دو سال این شخص در مقام مسئول اولی باقی نگه داشته می شود.

باید این سازمان و سردمدارانش به صحنه آمده و به افکار عمومی جواب بدهند که به چه دلیل در چند سال گذشته فرد ثابتی بر سرکار مانده است؟ مگر به جز زهرا مریخی هیچ فرد دیگری در راس این سازمان نمی تواند قرار بگیرد؟ مگر ذی صلاح تراز او کس دیگری نیست؟ به نظر بنده ظن قوی به این سمت است که عدم برگزاری انتخابات جدید در این سازمان به دلیل ترس از یک کودتای درون تشکیلاتی است. بله، کودتایی که ممکن است تمامیت این سازمان را تغییر داده و همه چیز را به هم ریخته و واژگون نماید.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

گروهک تروریستی و تجزیه طلب موسوم به خبات کردستان به دستور مریم رجوی سرکرده فرقه رجوی، تلاش می کند تا از گروهکهای کردی، برای آنها، یارگیری کند.

به گزارش فراق گروهک تروریستی خبات کردستان که متحد فرقه رجوی در کردستان محسوب می شود، اخیرا نامه ای از باباشیخ حسینی سرکرده این گروهک منتشر کرد که در آن، سرکرده خبات از دیگر گروهک های کردی خواست تا در تجمعات استکهلم سوئد در مقابل دادگاه شهروند ایرانی حمید نوری شرکت کنند و دادگاه را مجاب به محکومیت نامبرده کنند.

به گزارش بولتن نیوز، باباشیخ حسینی در ادامه از سکوت گروهکهای کردی در این ارتباط انتقاد کرد و خواستار آن شد تا با حضور پرشمار در تجمعات مزدوران رجوی، قاضی را مجاب کنند تا این شهروند ایرانی را محکوم کنند.

اتهاماتی که علیه شهروند ایرانی وارد شده نقض حقوق بشر محسوب می شود.

فروردین ماه سالجاری، علی باقری‌کنی، رئیس ستاد حقوق بشر در نامه‌ای خطاب به جف ترنهلم میکلسن، دبیرکل شورای اتحادیه اروپا، ضمن برشمردن مصادیق تلخی از نقض حقوق شهروندان ایرانی در اروپا، شدیداً از عدم مسئولیت‌پذیری این کشورها در موضوعات حقوق بشری انتقاد کرده از آنها خواست با گزارشگر ویژه ایران برای بررسی وضعیت زندانیان ایرانی در اروپا همکاری کنند.

وی همچنین به نقض حقوق شهروندان ایرانی در کشورهای عضو اتحادیه اروپا از جمله مهدی کیاستی (در هلند)، موسی باشتنی (در ورشوی لهستان)، سجاد شهیدیان(در انگلستان)، بهزاد پورقناد (در آلمان)، داوودزاده لولویی (در دانمارک)، جلال‌الدین روح‌الله‌نژاد (در فرانسه)، محمد بروجردی (در دانمارک)، حمید نوری (در سوئد) و بهنام بهرامی طاقانکی (در سوئیس) اشاره کرد که با موارد تلخی همچون سوزاندن جسد، دستگیری غیرقانونی و همراه با خشونت، بازداشت خودسرانه، ناپدیدسازی و اقدامات ضدانسانی مشابه دیگری روبه‌رو بوده‌اند. . . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

اخیرا سندی به دست فراق رسیده که نشان می دهد سران فرقه جنایتکار رجوی برای افرادی که از آن‌ها جدا می شدند پرونده بی‌هویتی تشکیل داده و به مراکز خاص قانونی در آلبانی ارسال می کردند.

به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، آنچه در جریان این پرونده سازی تصریح می‌شد این بود که فرد مورد نظر از «مجاهدین» و «اشرف ۳» اخراج شده و فرقه در قبال وی هیچ مسئولیتی ندارد.

سران پلید سرشت فرقه رجوی با این شیوه می خواستند افرادی که به دنبال زندگی آزاد می روند را به نوعی بی هویت نمایند تا آنها نتوانند به راحتی در بیرون از «اشرف ۳» دنبال کار یا یک زندگی معمولی باشند.

اما به یاری خداوند این دسیسه آن ها عقیم ماند و دولت آلبانی با صدور کارت شهروندی برای جداشده‌های فرقه رجوی آنها را همانند سایر شهروندان جامعه از حقوق شهروندی برخوردار نمود.

 

  • مصطفی آزاد
  • ۰
  • ۰

  • مصطفی آزاد
  • ۰
  • ۰

درآمد: استاد عبدالله شهبازی مورّخ و مبارز پیش از انقلاب است. وی از اوائل دهه‌ی ۱۳۶۰ در عرصه‌ی تحقیقات مردم‌شناختی، تاریخی و سیاسی فعال بود. دو کتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» و «خاطرات نورالدین کیانوری» از جمله آثار اوست. اما کتاب پنج جلدی «زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران» مهم‌ترین اثر ایشان در سال ۱۳۸۵ به‌عنوان «کتاب سال» برگزیده شد. استاد شهبازی از جمله مورّخانی است که نگاهی تحلیلی و انتقادی به تاریخ معاصر دارد. تحلیل‌های او نسبت به ترورهای دهه ۶۰ متفاوت است. استاد شهبازی در این گفت‌وگو سیر تطوّر «سازمان» به «کالت» را شرح می‌دهد.

آیا سازمان تروریستی مجاهدین خلق بر مبنای ساختار فرقه‌ای تأسیس شد یا ابتدا بر مبنای یک سازمان یا حزب دمکراتیک بنا شد، ولی در ادامه شکل و ساختار «فرقه» به خود گرفت؟ نظم تشکیلاتی، فرمانبری از ساختار و بالادستی، وفاداری به سازمان و از این دست موارد در خاطرات بسیاری از اعضای سازمان درباره‌ی وضع سازمان در پیش از انقلاب وجود دارد؟ آیا این‌ها نشانه‌ی گرایش یا شبیه‌سازی از فرقه نیست؟

استاد شهبازی: در کارهای اخیرم در رابطه با سازمان‌هایی چون مجاهدین خلق (از دهه ۱۳۶۰ نه پیش از آن) از عنوان «کالت» Cult استفاده می‌کنم نه «فرقه». علت این است که «کالت» در عُرف بین‌الملل مفهوم جاافتاده و تعریف‌شده‌ای است. «فرقه» دقیقاً معنای «کالت» را نمی‌رساند. «فرقه» در زبان فارسی معانی متعدد دارد که هم می‌تواند «کالت» باشد هم نباشد؛ مانند دسته و گروه و جماعت. و الزاماً مفهوم «کالت» را متبادر نمی‌کند. در عُرف شناخته‌شده‌ی جهان، منظور ار «کالت» سازمان بسته‌ای است که بر مبنای «پرستش» و تبعیت تامّ از رهبریِ کاریزماتیک عمل می‌کند. واژه‌ی «کالت» هم در اصل به معنی «پرستش»‌ است. این رهبری می‌تواند مرکزیت سازمان باشد یا فرد؛ و اعضای «تشکیلات» تبعیّت محض و چشم و گوش بسته دارند. اعضای «کالت» مریدانی هستند که مجذوب فرامین رهبر کالت هستند و از او تبعیت می‌کنند. یکی دیگر از مختصات «کالت» بسته بودن و انضباط شدید است در تبعیت از رهبری. «کالت» وجه دینی یا شبه‌دینی نیز دارد، به این معنی که دارای «مناسک و آداب ابداعی مختص به خود» است.

در عُرف جهان امروز «کالت» پدیده‌ای «منفی» تلقی می‌شود. در نظام‌های غربی نسبت به کالت‌ها، به دلیل مخاطراتی که ایجاد می‌کنند و سوءاستفاده‌هایی که از اعضا می‌شود، نگاه منفی وجود دارد و نظارت و گاه سخت‌گیری می‌شود. در آمریکا اف.بی.آی. (پلیس امنیت داخلی آمریکا) کالت‌ها را زیر نظر دارد و به کالت‌هایی مانند «کلیسای ساینتولوژی» (Church of Scientology) حساس است. در آلمان کنترل و سخت‌گیری درباره‌ی کالت‌ها بیشتر از آمریکاست. در سایر کشورهای اروپای‌غربی نیز این حساسیت کم‌وبیش وجود دارد. . . . ..

  • مصطفی آزاد