قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق ، مصطفی آزاد

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق ، مصطفی آزاد

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید . ضمن اینکه با آدرس دوم ghased1393.blogsky .com هم در این مسیر پیش می رویم ...

پیوندها

۲۴۹ مطلب با موضوع «فرقه رجوی و جداشدگان» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

مدتی است کانال تلگرامی با عنوان نزدیک به شبکه‌یک سیما که از پوشش‌های رسانه‌‌ای تشکیلات منافقین است، با انتشار اخبار جعلی و شایعات بی‌اساس سعی در ایجاد اغتشاش فکری در فضای مجازی دارد.

ashraf3 sayberi

 

این کانال که پیشتر نیز در گزارش فراق به جزئیات ماهیت آن پرداخته شده بود، اخیراً با گستاخی به ساحت مقدس رهبر معظم انقلاب و خانواده ایشان اهانت کرده و شایعاتی دروغین را منتشر کرده است.

منافقین چندی است که از طریق راه‌اندازی کانال‌های پوششی در پلتفرم‌های مختلف، به خصوص در قالب کانال‌های خبری و انقلابی، اقدام به عملیات روانی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران می‌کنند.

این کانال‌ها با انتشار اخبار به ظاهر عادی، در لایه‌های پنهان، اهداف شوم خود را علیه امنیت ملی و منافع کشور پیش می‌برند.

در افشاگری پیشین فراق، یکی از عناصر سابق منافقین که اخیراً از این تشکیلات جدا شده بود، فاش کرد که کانال نزدیک به نام شبکه یک توسط فردی به نام «بابک طهماسبی» که هم‌اکنون در کمپ اشرف ۳ آلبانی مستقر است، اداره می‌شود.

این فرد با انتشار عکسی از طهماسبی تأکید کرد: «کانال مورد اشاره را من خریدم. یک کانال ادبی بود که از طریق مرتبط داخلی ۱۵ میلیون خریدم و پاکسازی کردم و تحویل بابک طهماسبی دادم تا با پوشش صداوسیما کار کند.»

شایعات اخیر درباره فرزند رهبر انقلاب اسلامی نیز، همانند دیگر دروغ‌پردازی‌های این تشکیلات، تنها بخشی از جنگ روانی دشمنان نظام اسلامی است.

البته که دیگر این اقدامات مذبوحانه منافقین نتیجه‌ای ندارد و دستان پلیدشان در پیشگاه ملت بزرگ ایران رو شده است.

انتهای پیام

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

ایرج صالحی، عضو جداشده از تشکیلات مجاهدین خلق، در دادگاه رسیدگی به جرائم این تشکیلات، جزئیات بی‌سابقه‌ای از سطح عمیق همکاری نظامی و لجستیکی رژیم بعث عراق با این گروهک را فاش کرد.

court2025 36 12

 

به گزارش فراق، صالحی با شهادت در جایگاه، با اشاره به اختیارات گسترده منافقین در عراق گفت: عراق تمامی امکانات و تجهیزات خود را در اختیار مجاهدین خلق قرار می‌داد و ماموریت‌ها و برنامه‌ریزی‌ها توسط خود مجاهدین تعیین می‌شد.

وی افزود: صدام ماموریت اجرای برنامه‌هایی که برای آن منطقه داشت را به رجوی واگذار کرد.

این عضو سابق منافقین به فهرست گسترده‌ای از تجهیزات نظامی اعطاشده از سوی عراق اشاره و اظهار کرد: عراق تعداد قابل توجهی از تجهیزات نظامی همچون نفربرها، تانک‌های ۵۵، و زرهی‌هایی که متعلق به ارتش عراق بودند، در اختیار مجاهدین قرار داد.

وی در ادامه گفت: همچنین، عراق بلدوزر‌های زرهی در اختیار مجاهدین قرار داد تا مسیر‌ها را باز کنند.

صالحی به آموزش اعضای تشکیلات توسط ارتش عراق اشاره کرد و گفت: برخی از اعضای مجاهدین، از جمله محمد جواد برومند و فاطمه طهوری، آموزش‌های مختصری در چند روز دریافت کردند و چند افسر عراقی نیز مسئولیت آموزش آنان را بر عهده گرفتند.

وی خاطرنشان کرد: این آموزش‌ها برای انجام مانور‌های بزرگ در منطقه نجف و اطراف آن طراحی شده بود.

این شاهد با تأکید بر نظارت مستقیم عراق بر عملیات‌ها گفت: تمامی مراحل با هماهنگی کامل فرماندهان عراقی انجام می‌شد. رجوی در کنار فرماندهان عراقی کار می‌کرد.

وی افزود: در نشست‌های جمع‌بندی عملیات چلچراغ، رجوی تأکید می‌کرد که فرماندهان عراقی خواستار توقف عملیات و بازگشت هستند.

صالحی به همکاری نزدیک توپخانه عراق در عملیات منافقین اشاره و تصریح کرد: در شب عملیات خرداد، آتش‌باری سنگین و گسترده‌ای صورت گرفت که منطقه را روشن کرد. آتش‌باری که توسط توپخانه‌های عراق و کاتیوشا انجام شد، بسیار شدید بود.

این عضو سابق منافقین از واگذاری یک پادگان کامل توسط صدام به این گروهک خبر داد و گفت: صدام یک پادگان به منافقین داده بود که اسم آن را سعید محسن گذاشته بودند. تمام تجهیزات و عدوات جنگی توسط رانندگان عراقی به این پادگان منتقل می‌شد.

وی نقش خود را اینگونه شرح داد: من در زمان عملیات آفتاب مسئول پشتیبانی رسته آتش‌بار بودم و وسایل و تجهیزات مورد نیاز منافقین را از طریق پادگان سعید محسن تامین می‌کردیم.

صالحی به یکی از اهداف اصلی این همکاری اشاره کرد و گفت: پس از عملیات چلچراغ که مناطقی توسط منافقین اشغال شد، این مناطق را تحویل ارتش عراق ‌دادند و عقب‌نشینی ‌کردند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

در شهادتی تکان‌دهنده در سی‌ونهمین جلسه دادگاه رسیدگی به جرائم تشکیلات منافقین، یکی از اعضای سابق این تشکیلات، جزئیات هولناکی از جنایت‌های ضدبشری آنان از جمله «تیرخلاص زدن به سربازان زخمی ایرانی» را فاش کرد.

court2025 39 3

 

فؤاد بصری، عضو سابق تشکیلات مجاهدین خلق که در سال ۱۳۶۶ در منطقه دهلران به اسارت این تشکیلات درآمده بود، در جایگاه شاهد در دادگاه حاضر شد و تحت سوگند اظهار داشت:

«زمانی که دستگیر شدم، با چشمان خودم دیدم که سربازانی که زخمی شده بودند را با شلیک تیر به شهادت می‌رساندند.»

وی در پاسخ به قاضی درباره تعداد این شهدا تأکید کرد: «من ۵ یا ۶ نفر را با چشم خودم دیدم که تیرباران کردند.»

این شاهد عینی سپس به روش‌های جذب اجباری اسرا اشاره کرد و گفت پس از دستگیری، آنها را به منطقه‌ای به نام «سردار» منتقل کردند. وی که در زمان اسارت تنها ۱۸ سال داشته، شرح داد:

«پس از برگزاری چندین جلسه و شست‌وشوی مغزی و با وعده‌های دروغین و حتی با تهدید به عضویت سازمان منافقین در آمدیم.»

به گفته وی، به اسرا تهدید می‌کردند که در صورت بازگشت به ایران اعدام خواهند شد و با وعده پناهندگی به اروپا، آنان را فریب می‌دادند. از ۱۰۸ اسیر، تنها حدود ۲۰ نفر با این روش‌ها به سازمان پیوستند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

عضو جدا شده از سازمان منافقین گفت: ضد انسانی‌ترین نشست منافقین، «نشست طعمه» بود. چادرهایی را تعبیه کرده بودند و پس از خیساندن و تحقیر و توهین‌های فراوان به سوژه او را وارد نشست مسعود رجوی می‌کردند.

court2025 39 3

 

به گزارش فراق، فواد بصری در جلسه ۳۹ دادگاه منافقین در جایگاه حاضر شد و پس از ادای سوگند، اظهار کرد: من در مهر ۱۳۶۶ در منطقه دهلران به دست اعضای سازمان منافقین به اسارت درآمدم و سرباز بودم که اسیر شدم. سازمان منافقین با مردم و ملت ایران دشمنی خاصی داشت. زمانی که اسیر شدم با چشمان خودم دیدم که سربازانی که زخمی شده بودند را با شلیک تیر به شهادت می‌رساندند.

فواد بصری افزود: پس از آنجا ما را به منطقه‌ای به نام سردار بردند که متعلق به سازمان منافقین بود. چند روز را در آنجا سپری کردیم و پس از برگزاری چندین جلسه و شست‌وشوی مغزی و با وعده‌های دروغین و حتی با تهدید به عضویت سازمان منافقین در آمدیم. من آن زمان ۱۸ سال بیشتر سن نداشتم.

قاضی پرسید: چگونه شما را تهدید می‌کردند؟

عضو جدا شده سازمان منافقین پاسخ داد: به ما می‌گفتند اگر دولت ایران شما را دستگیر کند شما را اعدام می‌کند. به ما وعده دادند اگر چهار ماه آنجا بمانیم به عنوان پناهنده سیاسی ما را به کشورهای اروپایی می‌فرستند. من هم جوان بودم و گول این وعده و وعیدها را خوردم و به این گروهک پیوستم و ۲۰ سال عضو این سازمان بودم.

قاضی پرسید: چه تعداد از این اسرا به سازمان پیوستند؟

بصری جواب داد: ما حدود ۱۰۸ نفر بودیم که به دست منافقین اسیر شدیم و حدود ۲۰ نفر از ما به این سازمان پیوست. همه ما سرباز و کم سن و سال بودیم.

قاضی گفت: از سرنوشت کسانی که عضو این سازمان نشدند اطلاع دارید؟

این شاهد عینی بیان کرد: خیر. ما را از هم جدا کردند و ما که عضویت در این سازمان را پذیرفته بودیم برای طی کردن آموزش‌های نظامی به منطقه سردار منتقل شدیم. پس از اینکه آنجا آموزش‌های لازم را دیدیم ما را برای اجرای عملیات چلچراغ آماده کردند. البته ما حتی با عضویت در این سازمان برچسب اسیر پیوسته خوردیم و از نیروهای اصلی آنها جدا بودیم و می‌توان گفت که درجه پایین‌تر از اعضای گروهک داشتیم.

قاضی دوباره پرسید: چند نفر از سربازان ما را با تیر خلاص زدند؟

بصری گفت: من ۵ یا ۶ نفر را با چشم خودم دیدم که تیرباران کردند.

قاضی دهقانی سوال کرد: در طول مدت زمانی که عضو این گروهک بودید آیا موردی پیش آمد که افراد را تیر خلاص بزنند؟

این عضو جدا شده گروهک منافقین تصریح کرد: آنجا تیر خلاص نمی‌زدند، اما با روش‌های مختلف افراد را از بین می‌بردند. «اشرف» پادگانی بود که ورود به آن آزاد و خروج از آن ممنوع بود. اگر کسی می‌خواست از آنجا خارج شود او را قرنطینه و شکنجه می‌کردند. آنها مرا ۲۰ سال شکنجه روحی کردند. در طول مدت عضویتم در سازمان چندین بار درخواست جدایی از این سازمان را کردم برای همین می‌خواستند مرا به زندان ابوغریب منتقل کنند.

وی افزود: یک بار مهوش سپهری به من گفت که تحت هیچ شرایطی با انتقال تو به زندان ابوغریب موافقت نمی‌کنم، چون به زبان عربی تسلط داری و در آنجا شرایط و وضعیت اردوگاه (اشرف) را به سربازان عراقی می‌گویی. به من گفت حتی اگر لازم باشد تو را در اردوگاه اشرف دفن می‌کنم.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

تشکیلات تروریستی رجوی (مجاهدین خلق) با استفاده از تاکتیک‌های تبلیغاتی خود، همواره تلاش می‌کند تا با سوژه‌سازی حول برخی زندانیان در ایران، فضای مجازی را تحت تأثیر قرار دهد.

masori ashraf3

 

به گزارش فراق، این اقدام در حالی صورت می‌گیرد که اسناد و شواهد نشان می‌دهد سرکردگان این تشکیلات خائن، از جمله مسعود و مریم رجوی، همیشه نگاهی تحقیرآمیز به اعضای زنده‌مانده خود داشتند و از آنها صرفاً به عنوان ابزاری برای مقاصد تبلیغاتی استفاده می‌کنند.

در هفته‌های اخیر، تشکیلات رجوی با تمرکز بر دو عنصر وابسته خود به نام‌های علی یونسی و سعید ماسوری، ادعاهایی دروغین مبنی بر انتقال اجباری و ضرب و شتم این افراد منتشر کرده است. بررسی‌ها نشان می‌دهد این تشکیلات به‌صورت دوره‌ای، چهره‌هایی را که در ایران زندانی هستند، به اصطلاح آنتن می‌کند تا با جلب توجه افکار عمومی، خود را به عنوان یک اپوزیسیون معتبر جلوه دهد.

اسناد داخلی این تشکیلات که در جلسات سال ۱۳۸۰ در قرارگاه‌های نزدیک بغداد فاش شده، نشان می‌دهد مسعود رجوی به صراحت اعضایی را که در ایران زنده مانده‌اند، «تفاله» و «لاشه متحرک» خطاب کرده و معتقد است نظام جمهوری اسلامی عمداً آنها را آزاد کرده تا تشکیلات منافقین را از درون تخریب کند. او در یکی از این جلسات خطاب به همین اعضا گفته است:

«برای من ادای زندانی مقاوم را درنیاورید! همه شما با حکومت همکاری کرده‌اید، وگرنه چرا شما را آزاد کردند؟ بهترین مجاهدین را اعدام و شما تفاله‌های باقی‌مانده را به سوی من پرتاب کردند.»

همچنین مریم رجوی همان زمان در دستورالعمل‌های عملیاتی خود تأکید کرده است که هر عضو اعزامی به داخل ایران نباید زنده بازگردد، زیرا زنده ماندن یا دستگیری به معنای “شکست مطلق” است.

این تشکیلات در اطلاعیه‌های خود مدعی می‌شود که زندانیانش از زندان اوین بیانیه صادر می‌کنند، در حالی که این ادعا از اساس غیرواقعی است. پرسش یا تناقض اینجاست: اگر زندانیان در ایران از چنین آزادی‌هایی برخوردارند که می‌توانند بیانیه صادر کنند، خود وضعیت فوق مطلوب زندانیان در ایران را اثبات می‌کند.  

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

اواخر سال 1375 بود که وارد اصلی ترین قرارگاه مجاهدین خلق در عراق شدم، پادگان اشرف در همان نگاه اول خشونت خفته در خود را به رخ می کشید. تفکیک جنسیتی اولین نمود مرگ عاطفه ها در اسارتگاه اشرف بود. زیاد لازم نبود که خیلی باهوش باشی تا فضای بسیار خشک تشکیلاتی را میان اعضای سازمان حس کنی، اولین شب عید را من در میان مجاهدین در حالی تجربه می کردم که حتی اجازه نیافتم با خانواده ام تماس تلفنی داشته باشم و خبر سلامتی خودم را به آنها بدهم.

مفهوم زندگی در دنیای واقعیت ها:

از نظر زیستی، زندگی به مجموعه‌ای از ویژگی‌ها گفته می‌شود که موجودات زنده را از اشیاء بی‌جان متمایز می‌کند. زندگی مجموعه‌ای از رویدادها، احساسات، افکار و تعاملاتی است که یک فرد در طول زمان تجربه می‌کند. زندگی فرایندی مستمر برای کشف، یادگیری و پیشرفت است. زندگی ایجاد و حفظ روابط با دیگران و محیط است. زندگی درک وجود خویشتن و هویت فردی است.

هیچ کدام از ویژگی های بالا در مناسبات سازمان وجود نداشت، حتی هویت فردی ام نیز با انتخاب اسم مستعار اجباری در وجودم از بین رفت. داشتن ساعت مچی در سازمان ممنوع است و وقتی ساعت مچی ام را از من گرفتند دیگر مفهوم زمان نیز برایم از بین رفت، من با برنامه های اجرائی شرطی شدم و بیدار باش صبحگاهی خیلی زود و خاموشی شبانه ، تنها مفاهیمی بود که من از زمان و اوقات شبانه روز ، برایم معنا می شد.

مرگ عاطفه ها:

روزهای اول پیگیر بودم که با خانواده ام تماس بگیرم، اما از هر دری زدم نشد که نشد، می گفتند که ما با رژیم ایران در جنگ هستیم و هیچ تماس تلفنی با داخل کشور نداریم، این یک دروغ محض بود، چرا که بعد از سالها متوجه شدم از روی دفترچه تلفن همراهم با خیلی ها تماس گرفته و تخلیه اطلاعاتی کرده بودند. کم کم آموزش دادند که زندگی در مناسبات سازمان، محلی از اعراب ندارد و همه چیز در واژه فرمالیستی “مبارزه و مقاومت ” است که معنی و مفهوم پیدا می کند. این همه در حالی بود که بعد از سالها وقتی از مناسبات کثیف زیر پوستی اشرف اطلاع پیدا کردم، متوجه شدم که مسعود رجوی با زنان سازمان ارتباطات نامشروع برقرار می کرده است، به گفته اندک زنان جداشده و فرار کرده از سازمان، فقط این اعضای رده پائین سازمان است که باید در گرمای بالای 50 درجه در عراق جان بکنند و هر روز بیگاری بکنند، بنا به اذعان یکی از زنان جداشده که مجبور به هم بستری با مسعود رجوی شده بود، نوشته شده است که : من آن شب تا صبح مسعود را مردی عادی و هوسران دیدم…

رقص رهائی، رسیدن به اوج قله ، بند “ب” انقلاب، گردبند طلا منقش شده به تصویر مسعود رجوی، درآوردن رحم زنان توسط دکتر تشکیلات نفیسه بادامچی و… همه و همه نمودهایی از هوسرانی های بی حد و حصر مسعود رجوی ، رهبر عقیدتی مجاهدین خلق است.

تصویر بیرونی مجاهدین خلق و هر آنچه که تبلیغات بیرونی نامیده می شود، در مقایسه با مناسبات درونی، دو دنیای متضاد را به تصویر می کشند که هیچ همخوانی با یکدیگر ندارند، ویترین های به ظاهر شیک سازمان ، آواز خوانی ها و همخوانی های مختلط ، رقص های فولکلوریک، یک فرم ظاهری و بیرونی است که بیشتر برای فریب افکار عمومی و به ویژه جوانان است، تا آنان را وارد منجلاب کثیف تشکیلات خود بکنند، آغازی که پایانی بسیار شوم را به همراه خواهد آورد.

امیدوارم با روشنگریهای فراوان جداشده ها و در اختیار بودن تجارت تلخ تک تک آنها، جوانان این مرز و بوم ، بتوانند سره را از ناسره تشخیص داده و گرفتار افکار فرقه ای و قرون وسطائی سازمان منفور مجاهدین خلق نشوند. آگاهی بخشی و انتقال تجارب خود به نسل جوان وظیفه ی مبرم و اصلی تک تک ما جداشدگان است.

محمدرضا مبین

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

 

رجوی حتی به تنها فرزند خود و یادگار همسر اولش! نیز رحم نمی‌کند. اگر او چاره داشت حکم قتل فرزندش را نیز می‌داد.

به گزارش فراق، یکی از اعضای ناراضی «اشرف ۳» با ارسال مطلبی به فراق نوشت: وقتی مصطفی رجوی حاضر نمی‌شود به خزعبلات پدرش تن در دهد و خواهان خروج از تشکیلات و آغاز یک زندگی شرافتمدانه می‌شود، با مارک خیانت روبرو شده و پس از آزار و اذیت‌های فراوان روحی با خفت و خواری او را به نروژ می‌فرستند. حتی برادران مسعود رجوی که در سفلگی با او شریکند، اجازه پیدا نمی‌کنند با برادرزاده‌شان تماس بگیرند.

فرزند مسعود رجوی سران سازمان مجاهدین را رسوا کرد: رویکرد مجاهدین در خصوص«کودکان کمپ اشرف» کودکانه است

رجوی تنها زبان زور را می‌فهمد. او زمانی کوتاه می‌آید و به غلط کردن می‌افتد و با واسطه قراردادن این و آن و التماس و درخواست ماهی ۴ هزار یورو از پول‌های شیوخ عرب را در اختیار پسرش می‌گذارد که با شکایت او نزد دادگاه فرانسه مواجه می‌شود. مسعود رجوی که می‌داند تبعات این شکایت می‌تواند پرده از چهره‌ی دروغین او برداشته و گوشه‌ای از جنایاتش را رو کند برای ساکت کردن پسرش حاضر به پرداخت این باج می‌شود.

مسعود رجوی به تنهایی نمی‌تواند این حجم عظیم رذالت و دنائت را حمل کند، او به تنهایی مسئول این فجایع نیست. جدا از کسانی که وی را همراهی می‌کنند همه‌ کسانی که حتی از این فرقه فاصله گرفته‌اند و در مقابل خیره‌سری‌های او سکوت می‌کنند مسئولند. سکوت آن‌ها در قبال جنایات رجوی و همچنین فجایعی که در اشرف و مناسبات مجاهدین گذشته و عدم روشنگری در مورد آن‌ها دست رجوی را برای انجام جنایاتش باز می‌گذارد. رجوی جدا از اتهام‌ زنی‌های شریرانه و حملات افسارگسیخته با صرف بودجه‌های هنگفت و دادن باج‌‌ به افراد آن‌ها را دعوت به سکوت می‌کند تا پرده از جنایاتش برداشته نشود. از مواردی اطلاع دارم که نزدیکان رجوی می‌کوشند به کسانی که مورد سوءاستفاده جنسی او قرار گرفته‌اند القا کنند که دچار توهم شده‌ای و ذهنیت‌های خودت را به «برادر» نسبت می‌‌دهی. در چنین شرایطی مسئولیت کسانی که هنوز وجدان‌شان را نفروخته‌اند دوچندان می‌شود. سکوت جایز نیست.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

 

دادگاه رسیدگی به جنایت‌های فرقه رجوی بازخوانی تاریخ رنج مردم ایران از تروریست‌هایی است که از تحریم و خون همین ملت کاسبی کردند.

به گزارش فراق، اسداله بهرامی متهم ردیف ۶۴ این دادگاه در سال ۱۳۵۹ جذب نفاق شد.

وی در تاریخ یکم آبان ماه سال ۱۳۶۰ به دلیل اقدامات مجرمان‌های از قبیل پخش اعلامیه، جمع آوری کمک مالی برای مجاهدین و غیره، بازداشت شده، ولی پس از ۲۰ روز، با سپردن تعهد آزاد می‌شود. در ادامه و در سال ۱۳۶۲، وی مجدد به دلیل تهیه خانه تیمی برای عناصر تروریست، جاسازی سلاح و مهمات در خانه مذکور و همچنین تهیه مدارک جعلی، بازداشت شده و پس از طی مراحل قضایی، به مجازات سنگینی محکومیت می‌یابد لکن این بار نیز مشمول رافت و عطوفت نظام جمهوری اسلامی شده و پس از برخورداری از عفو، مجازاتش به ۱۰ سال حبس تقلیل یافته و در نهایت در سال ۱۳۶۹ از زندان آزاد می‌شود.

نامبرده با عدم تنبه، در سال ۱۳۷۶ به منظور پیوستن به فرقه تروریستی رجوی، از کشور متواری شده و پس از الحاق به تشکیلات مذکور، در یگان رزم نفاق سازماندهی می‌شود. وی طی سال‌های ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰، در عملیات‌های متعدد خمپاره زنی به مراکز حساس کشور شرکت داشته و همچنین مربی شهرشناسیِ تیم‌های تروریستی عازم به داخل کشور نیز بوده است.

 

 

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

 

کارشناس فنی جداشده از فرقه رجوی در آلبانی گفت: هیچ کدام از هک‌های سایبری مثل ‎هک مجلس و پمپ بنزین‌ها در حد و توان سازمان تروریستی  مجاهدین خلق نیست.

به گزارش فراق، این عضو که به تازگی از فرقه فرار کرده با انتشار پیامی در صفحه شخصی خود نوشت: به عنوان کسی که در بخش فنی ‎سازمان رجوی فعالیت می کردم و از تمام ظرفیت‌های موجود اطلاع دارم، نقش اصلی مجاهدین در هک‌ها از طریق نفوذی خود، آپلود کردن بدافزار نوشته شده توسط اسرائیل بوده که در نهایت استخراج اطلاعات انجام می‌شود.

وی با اشاره به ماجرای هک صدا‌و‌سیما، مجلس، پمپ بنزین‌ها و سایت ریاست جمهوری ایران ادامه داد: اسرائیل برای در امان بودن از حواشی، از پوشش مجاهدین استفاده می‌کند.

کارشناس فنی جداشده از فرقه رجوی در این نوشته خود همچنین تلویحا اظهار داشت که فرقه در نتیجه این اقدام ها با پاسخ فلج کننده ایران در آلبانی مواجه شد و وضعیت درماندگی فعلی را برای آن ها پیش آورد.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
 

 

دادگاه محاکمه سرکردگان فرقه رجوی فرصتی است تا تراژدی‌ترین و تلخ‌ترین ظلم‌ها، آزارها و تجاوزها در حق اعضای این فرقه نیز بازخوانی شود.

به گزارش فراق، مریم قجر عضدانلو (رجوی) همراه با سرکرده پیشین این فرقه یعنی همسرش مسعود رجوی تراژدی‌ترین ظلم‌ها، آزار، تعرض و تجاوزها را در حق اعضای این فرقه به خصوص زنان این فرقه روا کردند.

بتول سلطانی از جمله زنانی است که پس از بارها تلاش در نهایت موفق شد که از پادگان اشرف رها شود. سلطانی از زنان عضو شورای رهبری این سازمان بود. او چند سالی است که در مجامع بین الملل تمام تلاش خود را برای ترسیم وجهه واقعی فرقه تروریستی رجوی در برخورد با زنان عضو این سازمان می‌کند. سلطانی در توضیح ایدئولوژی فرقه برای اعضاء زن از کلید واژه «قله آرمانی» استفاده کرد و در توضیح این ایدئولوژی عنوان کرده بود که فرد انقلاب کرده باید خود را به «قله آرمانی» در سازمان برساند و این قله برای زنان با پذیرش به عقیم شدن (جراحی رحم) ثابت می شود تا زنان این سازمان خود را کاملا در حصار این فرقه و به بی‌امیدی کامل برسند.

این اقدام توسط پزشک قرارگاه اشرف با نام«نفیسه بادامچی» و زیر نظر مریم رجوی و با سرپرستی«کبری طهماسبی» و «زهره بنی‌جمال» صورت می‌گرفت. همچنین مسعود رجوی در یکی از جلسات شورای رهبری اصلی‌ترین وظیفه پزشک پادگان اشرف را دقیقا همین اقدام یعنی خارج کردن رحم زنان جوان پادگان معرفی می‌کند. بنا به گفته بتول سلطانی پس از فرار از اشرف؛ ۱۵۰ زن تا زمان حضور او عقیم سازی شده بودند. تراژدی بودن این امر حتی از روایت‌های منتشر شده از تجاوز مسعود رجوی به زنان و دختران باکره سازمان نیز تلخ‌تر است و سران فرقه تروریستی رجوی دقیقا زنانگی را از زنان این فرقه سلب می‌کردند. یعنی آنچه که هدف خلقت هر زنی سوای از موقعیت جغرافیای و اجتماعی‌اش بود، توسط مریم رجوی گرفته می‌شود.

سلطانی همچنین درباره رابطه جنسی مسعود رجوی با زنان شورای رهبری با واسطه‌گری مریم رجوی پرده برداشته بود. او اولین کسی بود که برای نخستین بار درباره رقص رهایی در اردوگاه اشرف گفت. «در زمستان سال ۱۳۷۶ در جلسه‌ای که مریم رجوی آن را برگزار کرد دعوت شدیم و به ما گفتند که باید استحمام کنید تا کاملا تمیز باشید و باید همه لباس‌ها و روسری های شما جدید و تمیز باشد چرا که این جلسه، «حوض» شورای رهبری است و باید در آن حوض «رقص رهایی» اجرا کرد.

حالت عجیبی به من دست داد و ترس و دلهره و فشار روانی داشتم به طوری که کنترل خودم را از دست دادم و از خودم سوال می‌کردم منظور از «رقص رهایی» چیست؟ حس فضولی نسبت به این موضوع پیدا کردم و تلاش می‌کردم تا واکنش مسئول آن موقع خودم خانم «فائزه محبت‌کار»  فرمانده مقر چهارم پایگاه اشرف را ببینم.

  • مصطفی آزاد