قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید . ضمن اینکه با آدرس دوم ghased1393.blogsky .com هم در این مسیر پیش می رویم ...

پیوندها

۲۴۵ مطلب با موضوع «فرقه رجوی و جداشدگان» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

تشکیلات تروریستی رجوی (مجاهدین خلق) با استفاده از تاکتیک‌های تبلیغاتی خود، همواره تلاش می‌کند تا با سوژه‌سازی حول برخی زندانیان در ایران، فضای مجازی را تحت تأثیر قرار دهد.

masori ashraf3

 

به گزارش فراق، این اقدام در حالی صورت می‌گیرد که اسناد و شواهد نشان می‌دهد سرکردگان این تشکیلات خائن، از جمله مسعود و مریم رجوی، همیشه نگاهی تحقیرآمیز به اعضای زنده‌مانده خود داشتند و از آنها صرفاً به عنوان ابزاری برای مقاصد تبلیغاتی استفاده می‌کنند.

در هفته‌های اخیر، تشکیلات رجوی با تمرکز بر دو عنصر وابسته خود به نام‌های علی یونسی و سعید ماسوری، ادعاهایی دروغین مبنی بر انتقال اجباری و ضرب و شتم این افراد منتشر کرده است. بررسی‌ها نشان می‌دهد این تشکیلات به‌صورت دوره‌ای، چهره‌هایی را که در ایران زندانی هستند، به اصطلاح آنتن می‌کند تا با جلب توجه افکار عمومی، خود را به عنوان یک اپوزیسیون معتبر جلوه دهد.

اسناد داخلی این تشکیلات که در جلسات سال ۱۳۸۰ در قرارگاه‌های نزدیک بغداد فاش شده، نشان می‌دهد مسعود رجوی به صراحت اعضایی را که در ایران زنده مانده‌اند، «تفاله» و «لاشه متحرک» خطاب کرده و معتقد است نظام جمهوری اسلامی عمداً آنها را آزاد کرده تا تشکیلات منافقین را از درون تخریب کند. او در یکی از این جلسات خطاب به همین اعضا گفته است:

«برای من ادای زندانی مقاوم را درنیاورید! همه شما با حکومت همکاری کرده‌اید، وگرنه چرا شما را آزاد کردند؟ بهترین مجاهدین را اعدام و شما تفاله‌های باقی‌مانده را به سوی من پرتاب کردند.»

همچنین مریم رجوی همان زمان در دستورالعمل‌های عملیاتی خود تأکید کرده است که هر عضو اعزامی به داخل ایران نباید زنده بازگردد، زیرا زنده ماندن یا دستگیری به معنای “شکست مطلق” است.

این تشکیلات در اطلاعیه‌های خود مدعی می‌شود که زندانیانش از زندان اوین بیانیه صادر می‌کنند، در حالی که این ادعا از اساس غیرواقعی است. پرسش یا تناقض اینجاست: اگر زندانیان در ایران از چنین آزادی‌هایی برخوردارند که می‌توانند بیانیه صادر کنند، خود وضعیت فوق مطلوب زندانیان در ایران را اثبات می‌کند.  

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

اواخر سال 1375 بود که وارد اصلی ترین قرارگاه مجاهدین خلق در عراق شدم، پادگان اشرف در همان نگاه اول خشونت خفته در خود را به رخ می کشید. تفکیک جنسیتی اولین نمود مرگ عاطفه ها در اسارتگاه اشرف بود. زیاد لازم نبود که خیلی باهوش باشی تا فضای بسیار خشک تشکیلاتی را میان اعضای سازمان حس کنی، اولین شب عید را من در میان مجاهدین در حالی تجربه می کردم که حتی اجازه نیافتم با خانواده ام تماس تلفنی داشته باشم و خبر سلامتی خودم را به آنها بدهم.

مفهوم زندگی در دنیای واقعیت ها:

از نظر زیستی، زندگی به مجموعه‌ای از ویژگی‌ها گفته می‌شود که موجودات زنده را از اشیاء بی‌جان متمایز می‌کند. زندگی مجموعه‌ای از رویدادها، احساسات، افکار و تعاملاتی است که یک فرد در طول زمان تجربه می‌کند. زندگی فرایندی مستمر برای کشف، یادگیری و پیشرفت است. زندگی ایجاد و حفظ روابط با دیگران و محیط است. زندگی درک وجود خویشتن و هویت فردی است.

هیچ کدام از ویژگی های بالا در مناسبات سازمان وجود نداشت، حتی هویت فردی ام نیز با انتخاب اسم مستعار اجباری در وجودم از بین رفت. داشتن ساعت مچی در سازمان ممنوع است و وقتی ساعت مچی ام را از من گرفتند دیگر مفهوم زمان نیز برایم از بین رفت، من با برنامه های اجرائی شرطی شدم و بیدار باش صبحگاهی خیلی زود و خاموشی شبانه ، تنها مفاهیمی بود که من از زمان و اوقات شبانه روز ، برایم معنا می شد.

مرگ عاطفه ها:

روزهای اول پیگیر بودم که با خانواده ام تماس بگیرم، اما از هر دری زدم نشد که نشد، می گفتند که ما با رژیم ایران در جنگ هستیم و هیچ تماس تلفنی با داخل کشور نداریم، این یک دروغ محض بود، چرا که بعد از سالها متوجه شدم از روی دفترچه تلفن همراهم با خیلی ها تماس گرفته و تخلیه اطلاعاتی کرده بودند. کم کم آموزش دادند که زندگی در مناسبات سازمان، محلی از اعراب ندارد و همه چیز در واژه فرمالیستی “مبارزه و مقاومت ” است که معنی و مفهوم پیدا می کند. این همه در حالی بود که بعد از سالها وقتی از مناسبات کثیف زیر پوستی اشرف اطلاع پیدا کردم، متوجه شدم که مسعود رجوی با زنان سازمان ارتباطات نامشروع برقرار می کرده است، به گفته اندک زنان جداشده و فرار کرده از سازمان، فقط این اعضای رده پائین سازمان است که باید در گرمای بالای 50 درجه در عراق جان بکنند و هر روز بیگاری بکنند، بنا به اذعان یکی از زنان جداشده که مجبور به هم بستری با مسعود رجوی شده بود، نوشته شده است که : من آن شب تا صبح مسعود را مردی عادی و هوسران دیدم…

رقص رهائی، رسیدن به اوج قله ، بند “ب” انقلاب، گردبند طلا منقش شده به تصویر مسعود رجوی، درآوردن رحم زنان توسط دکتر تشکیلات نفیسه بادامچی و… همه و همه نمودهایی از هوسرانی های بی حد و حصر مسعود رجوی ، رهبر عقیدتی مجاهدین خلق است.

تصویر بیرونی مجاهدین خلق و هر آنچه که تبلیغات بیرونی نامیده می شود، در مقایسه با مناسبات درونی، دو دنیای متضاد را به تصویر می کشند که هیچ همخوانی با یکدیگر ندارند، ویترین های به ظاهر شیک سازمان ، آواز خوانی ها و همخوانی های مختلط ، رقص های فولکلوریک، یک فرم ظاهری و بیرونی است که بیشتر برای فریب افکار عمومی و به ویژه جوانان است، تا آنان را وارد منجلاب کثیف تشکیلات خود بکنند، آغازی که پایانی بسیار شوم را به همراه خواهد آورد.

امیدوارم با روشنگریهای فراوان جداشده ها و در اختیار بودن تجارت تلخ تک تک آنها، جوانان این مرز و بوم ، بتوانند سره را از ناسره تشخیص داده و گرفتار افکار فرقه ای و قرون وسطائی سازمان منفور مجاهدین خلق نشوند. آگاهی بخشی و انتقال تجارب خود به نسل جوان وظیفه ی مبرم و اصلی تک تک ما جداشدگان است.

محمدرضا مبین

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

 

رجوی حتی به تنها فرزند خود و یادگار همسر اولش! نیز رحم نمی‌کند. اگر او چاره داشت حکم قتل فرزندش را نیز می‌داد.

به گزارش فراق، یکی از اعضای ناراضی «اشرف ۳» با ارسال مطلبی به فراق نوشت: وقتی مصطفی رجوی حاضر نمی‌شود به خزعبلات پدرش تن در دهد و خواهان خروج از تشکیلات و آغاز یک زندگی شرافتمدانه می‌شود، با مارک خیانت روبرو شده و پس از آزار و اذیت‌های فراوان روحی با خفت و خواری او را به نروژ می‌فرستند. حتی برادران مسعود رجوی که در سفلگی با او شریکند، اجازه پیدا نمی‌کنند با برادرزاده‌شان تماس بگیرند.

فرزند مسعود رجوی سران سازمان مجاهدین را رسوا کرد: رویکرد مجاهدین در خصوص«کودکان کمپ اشرف» کودکانه است

رجوی تنها زبان زور را می‌فهمد. او زمانی کوتاه می‌آید و به غلط کردن می‌افتد و با واسطه قراردادن این و آن و التماس و درخواست ماهی ۴ هزار یورو از پول‌های شیوخ عرب را در اختیار پسرش می‌گذارد که با شکایت او نزد دادگاه فرانسه مواجه می‌شود. مسعود رجوی که می‌داند تبعات این شکایت می‌تواند پرده از چهره‌ی دروغین او برداشته و گوشه‌ای از جنایاتش را رو کند برای ساکت کردن پسرش حاضر به پرداخت این باج می‌شود.

مسعود رجوی به تنهایی نمی‌تواند این حجم عظیم رذالت و دنائت را حمل کند، او به تنهایی مسئول این فجایع نیست. جدا از کسانی که وی را همراهی می‌کنند همه‌ کسانی که حتی از این فرقه فاصله گرفته‌اند و در مقابل خیره‌سری‌های او سکوت می‌کنند مسئولند. سکوت آن‌ها در قبال جنایات رجوی و همچنین فجایعی که در اشرف و مناسبات مجاهدین گذشته و عدم روشنگری در مورد آن‌ها دست رجوی را برای انجام جنایاتش باز می‌گذارد. رجوی جدا از اتهام‌ زنی‌های شریرانه و حملات افسارگسیخته با صرف بودجه‌های هنگفت و دادن باج‌‌ به افراد آن‌ها را دعوت به سکوت می‌کند تا پرده از جنایاتش برداشته نشود. از مواردی اطلاع دارم که نزدیکان رجوی می‌کوشند به کسانی که مورد سوءاستفاده جنسی او قرار گرفته‌اند القا کنند که دچار توهم شده‌ای و ذهنیت‌های خودت را به «برادر» نسبت می‌‌دهی. در چنین شرایطی مسئولیت کسانی که هنوز وجدان‌شان را نفروخته‌اند دوچندان می‌شود. سکوت جایز نیست.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

 

دادگاه رسیدگی به جنایت‌های فرقه رجوی بازخوانی تاریخ رنج مردم ایران از تروریست‌هایی است که از تحریم و خون همین ملت کاسبی کردند.

به گزارش فراق، اسداله بهرامی متهم ردیف ۶۴ این دادگاه در سال ۱۳۵۹ جذب نفاق شد.

وی در تاریخ یکم آبان ماه سال ۱۳۶۰ به دلیل اقدامات مجرمان‌های از قبیل پخش اعلامیه، جمع آوری کمک مالی برای مجاهدین و غیره، بازداشت شده، ولی پس از ۲۰ روز، با سپردن تعهد آزاد می‌شود. در ادامه و در سال ۱۳۶۲، وی مجدد به دلیل تهیه خانه تیمی برای عناصر تروریست، جاسازی سلاح و مهمات در خانه مذکور و همچنین تهیه مدارک جعلی، بازداشت شده و پس از طی مراحل قضایی، به مجازات سنگینی محکومیت می‌یابد لکن این بار نیز مشمول رافت و عطوفت نظام جمهوری اسلامی شده و پس از برخورداری از عفو، مجازاتش به ۱۰ سال حبس تقلیل یافته و در نهایت در سال ۱۳۶۹ از زندان آزاد می‌شود.

نامبرده با عدم تنبه، در سال ۱۳۷۶ به منظور پیوستن به فرقه تروریستی رجوی، از کشور متواری شده و پس از الحاق به تشکیلات مذکور، در یگان رزم نفاق سازماندهی می‌شود. وی طی سال‌های ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰، در عملیات‌های متعدد خمپاره زنی به مراکز حساس کشور شرکت داشته و همچنین مربی شهرشناسیِ تیم‌های تروریستی عازم به داخل کشور نیز بوده است.

 

 

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

 

کارشناس فنی جداشده از فرقه رجوی در آلبانی گفت: هیچ کدام از هک‌های سایبری مثل ‎هک مجلس و پمپ بنزین‌ها در حد و توان سازمان تروریستی  مجاهدین خلق نیست.

به گزارش فراق، این عضو که به تازگی از فرقه فرار کرده با انتشار پیامی در صفحه شخصی خود نوشت: به عنوان کسی که در بخش فنی ‎سازمان رجوی فعالیت می کردم و از تمام ظرفیت‌های موجود اطلاع دارم، نقش اصلی مجاهدین در هک‌ها از طریق نفوذی خود، آپلود کردن بدافزار نوشته شده توسط اسرائیل بوده که در نهایت استخراج اطلاعات انجام می‌شود.

وی با اشاره به ماجرای هک صدا‌و‌سیما، مجلس، پمپ بنزین‌ها و سایت ریاست جمهوری ایران ادامه داد: اسرائیل برای در امان بودن از حواشی، از پوشش مجاهدین استفاده می‌کند.

کارشناس فنی جداشده از فرقه رجوی در این نوشته خود همچنین تلویحا اظهار داشت که فرقه در نتیجه این اقدام ها با پاسخ فلج کننده ایران در آلبانی مواجه شد و وضعیت درماندگی فعلی را برای آن ها پیش آورد.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
 

 

دادگاه محاکمه سرکردگان فرقه رجوی فرصتی است تا تراژدی‌ترین و تلخ‌ترین ظلم‌ها، آزارها و تجاوزها در حق اعضای این فرقه نیز بازخوانی شود.

به گزارش فراق، مریم قجر عضدانلو (رجوی) همراه با سرکرده پیشین این فرقه یعنی همسرش مسعود رجوی تراژدی‌ترین ظلم‌ها، آزار، تعرض و تجاوزها را در حق اعضای این فرقه به خصوص زنان این فرقه روا کردند.

بتول سلطانی از جمله زنانی است که پس از بارها تلاش در نهایت موفق شد که از پادگان اشرف رها شود. سلطانی از زنان عضو شورای رهبری این سازمان بود. او چند سالی است که در مجامع بین الملل تمام تلاش خود را برای ترسیم وجهه واقعی فرقه تروریستی رجوی در برخورد با زنان عضو این سازمان می‌کند. سلطانی در توضیح ایدئولوژی فرقه برای اعضاء زن از کلید واژه «قله آرمانی» استفاده کرد و در توضیح این ایدئولوژی عنوان کرده بود که فرد انقلاب کرده باید خود را به «قله آرمانی» در سازمان برساند و این قله برای زنان با پذیرش به عقیم شدن (جراحی رحم) ثابت می شود تا زنان این سازمان خود را کاملا در حصار این فرقه و به بی‌امیدی کامل برسند.

این اقدام توسط پزشک قرارگاه اشرف با نام«نفیسه بادامچی» و زیر نظر مریم رجوی و با سرپرستی«کبری طهماسبی» و «زهره بنی‌جمال» صورت می‌گرفت. همچنین مسعود رجوی در یکی از جلسات شورای رهبری اصلی‌ترین وظیفه پزشک پادگان اشرف را دقیقا همین اقدام یعنی خارج کردن رحم زنان جوان پادگان معرفی می‌کند. بنا به گفته بتول سلطانی پس از فرار از اشرف؛ ۱۵۰ زن تا زمان حضور او عقیم سازی شده بودند. تراژدی بودن این امر حتی از روایت‌های منتشر شده از تجاوز مسعود رجوی به زنان و دختران باکره سازمان نیز تلخ‌تر است و سران فرقه تروریستی رجوی دقیقا زنانگی را از زنان این فرقه سلب می‌کردند. یعنی آنچه که هدف خلقت هر زنی سوای از موقعیت جغرافیای و اجتماعی‌اش بود، توسط مریم رجوی گرفته می‌شود.

سلطانی همچنین درباره رابطه جنسی مسعود رجوی با زنان شورای رهبری با واسطه‌گری مریم رجوی پرده برداشته بود. او اولین کسی بود که برای نخستین بار درباره رقص رهایی در اردوگاه اشرف گفت. «در زمستان سال ۱۳۷۶ در جلسه‌ای که مریم رجوی آن را برگزار کرد دعوت شدیم و به ما گفتند که باید استحمام کنید تا کاملا تمیز باشید و باید همه لباس‌ها و روسری های شما جدید و تمیز باشد چرا که این جلسه، «حوض» شورای رهبری است و باید در آن حوض «رقص رهایی» اجرا کرد.

حالت عجیبی به من دست داد و ترس و دلهره و فشار روانی داشتم به طوری که کنترل خودم را از دست دادم و از خودم سوال می‌کردم منظور از «رقص رهایی» چیست؟ حس فضولی نسبت به این موضوع پیدا کردم و تلاش می‌کردم تا واکنش مسئول آن موقع خودم خانم «فائزه محبت‌کار»  فرمانده مقر چهارم پایگاه اشرف را ببینم.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
 

 

مستند «کودکان اشرف» چهارشنبه‌ ۱۱ بهمن ماه در سالن جشنواره فیلم «یوتبوری» سوئد به روی صحنه رفت و موجب خشم فرقه رجوی شد.

به گزارش فراق، این مستند که به کارگردانی سارا معین ساخته شده است به سرگذشت کودکان اعضای فرقه رجوی که پس از جنگ اول خلیج فارس به دستور مسعود رجوی از والدین خود جدا شدند و از عراق به کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی فرستاده شدند، می‌پردازد.

سارا معین در فیلم خود به مستند نگاری زندگی امیر یغمایی، پروین حسین نیا، حنیف بالی و عاطفه سبدانی به عنوان ۴ نمونه از حدود ۱۲۰ کودک مجاهدین خلق که در سوئد اسکان داده شدند، پرداخته است.

اما به دنبال اکران این فیلم در جشنواره سوئد فرقه رجوی که از اکران آن به شدت خشمگین شده نوشته است: «حکومت ایران به موازات تبلیغات گسترده برای نمایش فیلم سرهنگ ثریا در داخل ایران و به تلافی دادگاه …حمید نوری، همزمان با محاکمه غیابی بیش از ۱۰۰تن از مجاهدین توسط قضاییه … برای صدور احکام اعدام، مزدورانش را برای یک فقره فیلم‌سازی …. درباره کودکان اشرف بسیج کرده است تا در اذهان غربی بی‌عاطفه بودن مجاهدین را نسبت به بچه‌هایشان ثابت کند.»

مصاحبه‌ها و مطالب آرشیوی فیلم جدایی‌های دردناک خانواده‌ها را از فرزندانشان به تصویر می‌کشد و نشان می‌دهد که فرقه تروریستی رجوی چه جنایت هایی در حق این کودکان مرتکب شده است.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

فریبکاری فرقه رجوی چگونه با مرگ محسن معصومی برملا شد.

دیروز بتاریخ هشتم بهمن 1402 خبر مرگ محس معصومی سالمند 63 ساله ساکن در اردوگاه فرقه رجوی در آلبانی در سایت رسمی این فرقه درج گردید.
باید گفت دروغگویی و فریبکاری تا بن و استخوان مجاهدین رخنه کرده است و هرگز نمی توان مجاهدین را بدون ایندو ویژگی تصور کرد.

به نوشته سایت رسمی مجاهدین و براساس اطلاعیه مرگی که در مورد محسن معصومی صادر گردید، وی 4 سال بود که در بستر بیماری با مرگ دست و پنجه نرم می کرد. حتی شنوایی خود را نیز از دست داده بود.  اما نکته جالب توجه اینجاست طی همین سالها یعنی از سال 1399 تا تیر 1402 این فرقه فریبکار بارها مقالاتی را به اسم ایشان در سایت موسوم به «ایران افشاگر» با محتوای فحش و ناسزاگویی بر علیه جداشگان و  منتقدان این فرقه درج کرده است.
این فرقه منحوس بهنگام مرگ این نگونبخت هم دست از فریبکاری بر نداشت و بجای درج عکسی از چهره واقعی این فرد در آخرین روزهای زندگی اش، عکس بشدت جوان سازی شده از وی را در بالای اطلاعیه مرگش قرار داد تا زندگی و مرگ خفت بار اعضای این فرقه را از دید مخاطبانش بویژه خانواده هاشان پنهان کرده باشد.
حیاتی که عین مرگ است و مرگی که در عزلت و تنهایی است. بعبارتی اعضای فرقه حتی بعد از مرگشان هم در اسارت سران فرقه رجوی بسر می برند. بنحویکه خانواده هایشان هم هیچ دسترسی به مرده آنها ندارند.
البته اینگونه فجایع  رسم نهادینه شده ای در این فرقه است. همان کاری که هم اکنون با مرده رجوی هم می کنند. یعنی درج پیام هایی منتسب به وی با همان عکس های قدیمی، و وانمود کردن به اینکه او همچنان زنده است دست به فریبکاری می زنند.
در حالیکه اگر وی هم اکنون زنده هم باشد این سوال مطرح می شود ؛ وی چگونه می تواند در سن 76 سالگی در حالیکه  به انواع و اقسام بیماریها مبتلاست ، فاز جوانی کوک کرده و ادا و اطوار زنده ها را در بیاورد؟ و این روند تا کی می تواند ادامه داشته باشد.؟

نویسنده: سعید پارسا

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

بعد از ورود به کشور آلبانی همه فکر می‌کردند که محدودیت ها برداشته شده و می‌توانند به راحتی و بدون گفتن به مسئول، برای گردش به شهر بروند. اوایل تا حدودی آزادی بود و همه در زمان ورزش به مرکز شهر یا قسمت‌هایی از تیرانا می‌رفتند. همچنین برخی ها تلفن هوشمند داشتند و برای تماس به تپه‌های اطراف می‌رفتند تا کسی با خبر نشود که این ها با خانواده تماس می گیرند. از آنجایی که سران فرقه از تماس اعضا با خانواده وحشت داشتند و نمی‌خواستند که تلفن هوشمند دست اعضا بیفتد لذا بعد از مدت کوتاهی همین تلفن ها از دسترس همه جمع شد و جای مخصوص نگهداری می‌شد. در ادامه بیرون رفتن اعضا هم توسط سران فرقه محدود و نشست‌های مهندسی شده با بعضی از عناصر فرقه شروع شد. یک مرتبه می‌دیدیم تعدادی پشت میکروفن در تایید حرف آن مسئول شروع به حرف زدن می کردند و چون کسی از اعضای حاضر در نشست نمی‌توانست مخالفت کند این موضوع یا موضوعات تایید و محدودیت‌ها اعمال می‌شد. زمان ورزش به دروغ می گفتند حکومت ایران در مسیر ورزش جاسوس فرستاده و همین باعث شده بود که تعدادی ورزش همیشگی را نروند. تعدادی از فرماندهان را برای این کار به عنوان گشت گمارده بودند و هر روز در همه عرصه ها فشار را زیاد می کردند. در همان زمان تعدادی بدون اطلاع قبلی خود را به کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان معرفی کرده و خود را نجات دادند. این چنین بود که رجوی طاقت دیدن افراد خود در شهر را نداشت لذا بیابان نشینی در حومه تیرانا را برای اعضای خود انتخاب کرد و گفت ما در چادر راحتر زندگی می کنیم. البته برای دیگران نه برای خود، همانطور که قبلاً هم گفتم بمب و موشک برای دیگران خوب است نه برای رجوی و همسر و دیگر سران.

علی هاجری

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
  • اختصاصی فراق- پس از حملات هکری گسترده به زیرساخت‌های آلبانی و موج نارضایتی مردم این کشور از فرقه بدنام رجوی، این فرقه با فرستادن مزدوران خود میان جامعه، سعی در تطهیر چهره خود دارد.

به گزارش فراق، چند شب پیش، ۱۰ نفر از وحوش رجوی به همراه چند تن از نیروهای سرویس مخفی آلبانی در مراسم عشای ربانی یک کلیسا در منطقه دورس آلبانی (محل وقوع «اشرف ۳») شرکت کردند و با زیر نظر گرفتن افراد و تهیه تصویر از آن‌ها، سعی در شناسایی طعمه برای بهره‌برداری بودند.

 

نکته جالب همراهی تنی چند از نیروهای سرویس مخفی و امنیتی آلبانی با آنها بود که پیش از این در فهرست افشا شده توسط گروه هکری عدالت میهن نام آن ها به چشم می‌خورد. افسر آلبانیایی که در تصویر با پیراهن صورتی و کراوات مشخص شده، فردی به نام Ndue  (Anthony) است که در پشت صحنه، حامی فرقه تروریستی رجوی بوده و مطالبات غیرقانونی آن‌ها را حل و فصل می‌کند. نکته جالب همراهی تنی چند از نیروهای سرویس مخفی و امنیتی آلبانی با آنها بود که پیش از این در فهرست افشا شده توسط گروه هکری عدالت میهن نام آن ها به چشم می‌خورد. افسر آلبانیایی که در تصویر با پیراهن صورتی و کراوات مشخص شده، فردی به نام Ndue  (Anthony) است که در پشت صحنه، حامی فرقه تروریستی رجوی بوده و مطالبات غیرقانونی آن‌ها را حل و فصل می‌کند.

خرداد ماه ۱۴۰۲ آلبانی به این نتیجه رسید که میزبانی از فرقه رجوی که مشغول حملات هکری و هدایت اقدامات تروریستی علیه جمهوری اسلامی از خاک این کشور اروپایی هستند را علی رغم فشار آمریکا و اروپا پایان دهد و آنها را از کشور اخراج کند. پلیس آلبانی در خرداد ۱۴۰۲ با حمله به مقر اشرف و به دست آوردن اسناد متعدد در تایید اقدامات تروریستی و هکری فرقه رجوی، بر اخراج آن ها تاکید جدی کرد، اما بعد از گذشت چندماه، روند اخراج کامل آنها به دلیل فشار آمریکا دچار خدشه شد که به نظر می رسد حملات هکری اخیر در واکنش به عدم اهتمام جدی آلبانی به این موضوع باشد.

به دنبال اقدام اخیر گروه هکری موسوم به «عدالت میهن» (هوملند جاستیس) در آلبانی و اختلال گسترده در سامانه های ارتباطی، مردم این کشور خطاب به سیاستمداران و نهادهای امنیتی کشورشان اعتراض تندی کردند که به سازش با فرقه رجوی پایان دهد و به نظر می رسد سرکردگان فرقه رجوی در حال حاضر می‌خواهند با این رفتارها وانمود کنند که دوست و همراه مردم آلبانی هستند.

  • مصطفی آزاد