این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)
دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید . ضمن اینکه با آدرس دوم ghased1393.blogsky .com هم در این مسیر پیش می رویم ...
مستند «کودکان اشرف» چهارشنبه ۱۱ بهمن ماه در سالن جشنواره فیلم «یوتبوری» سوئد به روی صحنه رفت و موجب خشم فرقه رجوی شد.
به گزارش فراق، این مستند که به کارگردانی سارا معین ساخته شده است به سرگذشت کودکان اعضای فرقه رجوی که پس از جنگ اول خلیج فارس به دستور مسعود رجوی از والدین خود جدا شدند و از عراق به کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی فرستاده شدند، میپردازد.
سارا معین در فیلم خود به مستند نگاری زندگی امیر یغمایی، پروین حسین نیا، حنیف بالی و عاطفه سبدانی به عنوان ۴ نمونه از حدود ۱۲۰ کودک مجاهدین خلق که در سوئد اسکان داده شدند، پرداخته است.
اما به دنبال اکران این فیلم در جشنواره سوئد فرقه رجوی که از اکران آن به شدت خشمگین شده نوشته است: «حکومت ایران به موازات تبلیغات گسترده برای نمایش فیلم سرهنگ ثریا در داخل ایران و به تلافی دادگاه …حمید نوری، همزمان با محاکمه غیابی بیش از ۱۰۰تن از مجاهدین توسط قضاییه … برای صدور احکام اعدام، مزدورانش را برای یک فقره فیلمسازی …. درباره کودکان اشرف بسیج کرده است تا در اذهان غربی بیعاطفه بودن مجاهدین را نسبت به بچههایشان ثابت کند.»
مصاحبهها و مطالب آرشیوی فیلم جداییهای دردناک خانوادهها را از فرزندانشان به تصویر میکشد و نشان میدهد که فرقه تروریستی رجوی چه جنایت هایی در حق این کودکان مرتکب شده است.
فریبکاری فرقه رجوی چگونه با مرگ محسن معصومی برملا شد.
دیروز بتاریخ هشتم بهمن 1402 خبر مرگ محس معصومی سالمند 63 ساله ساکن در اردوگاه فرقه رجوی در آلبانی در سایت رسمی این فرقه درج گردید. باید گفت دروغگویی و فریبکاری تا بن و استخوان مجاهدین رخنه کرده است و هرگز نمی توان مجاهدین را بدون ایندو ویژگی تصور کرد.
به نوشته سایت رسمی مجاهدین و براساس اطلاعیه مرگی که در مورد محسن معصومی صادر گردید، وی 4 سال بود که در بستر بیماری با مرگ دست و پنجه نرم می کرد. حتی شنوایی خود را نیز از دست داده بود. اما نکته جالب توجه اینجاست طی همین سالها یعنی از سال 1399 تا تیر 1402 این فرقه فریبکار بارها مقالاتی را به اسم ایشان در سایت موسوم به «ایران افشاگر» با محتوای فحش و ناسزاگویی بر علیه جداشگان و منتقدان این فرقه درج کرده است. این فرقه منحوس بهنگام مرگ این نگونبخت هم دست از فریبکاری بر نداشت و بجای درج عکسی از چهره واقعی این فرد در آخرین روزهای زندگی اش، عکس بشدت جوان سازی شده از وی را در بالای اطلاعیه مرگش قرار داد تا زندگی و مرگ خفت بار اعضای این فرقه را از دید مخاطبانش بویژه خانواده هاشان پنهان کرده باشد. حیاتی که عین مرگ است و مرگی که در عزلت و تنهایی است. بعبارتی اعضای فرقه حتی بعد از مرگشان هم در اسارت سران فرقه رجوی بسر می برند. بنحویکه خانواده هایشان هم هیچ دسترسی به مرده آنها ندارند. البته اینگونه فجایع رسم نهادینه شده ای در این فرقه است. همان کاری که هم اکنون با مرده رجوی هم می کنند. یعنی درج پیام هایی منتسب به وی با همان عکس های قدیمی، و وانمود کردن به اینکه او همچنان زنده است دست به فریبکاری می زنند. در حالیکه اگر وی هم اکنون زنده هم باشد این سوال مطرح می شود ؛ وی چگونه می تواند در سن 76 سالگی در حالیکه به انواع و اقسام بیماریها مبتلاست ، فاز جوانی کوک کرده و ادا و اطوار زنده ها را در بیاورد؟ و این روند تا کی می تواند ادامه داشته باشد.؟
بعد از ورود به کشور آلبانی همه فکر میکردند که محدودیت ها برداشته شده و میتوانند به راحتی و بدون گفتن به مسئول، برای گردش به شهر بروند. اوایل تا حدودی آزادی بود و همه در زمان ورزش به مرکز شهر یا قسمتهایی از تیرانا میرفتند. همچنین برخی ها تلفن هوشمند داشتند و برای تماس به تپههای اطراف میرفتند تا کسی با خبر نشود که این ها با خانواده تماس می گیرند. از آنجایی که سران فرقه از تماس اعضا با خانواده وحشت داشتند و نمیخواستند که تلفن هوشمند دست اعضا بیفتد لذا بعد از مدت کوتاهی همین تلفن ها از دسترس همه جمع شد و جای مخصوص نگهداری میشد. در ادامه بیرون رفتن اعضا هم توسط سران فرقه محدود و نشستهای مهندسی شده با بعضی از عناصر فرقه شروع شد. یک مرتبه میدیدیم تعدادی پشت میکروفن در تایید حرف آن مسئول شروع به حرف زدن می کردند و چون کسی از اعضای حاضر در نشست نمیتوانست مخالفت کند این موضوع یا موضوعات تایید و محدودیتها اعمال میشد. زمان ورزش به دروغ می گفتند حکومت ایران در مسیر ورزش جاسوس فرستاده و همین باعث شده بود که تعدادی ورزش همیشگی را نروند. تعدادی از فرماندهان را برای این کار به عنوان گشت گمارده بودند و هر روز در همه عرصه ها فشار را زیاد می کردند. در همان زمان تعدادی بدون اطلاع قبلی خود را به کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان معرفی کرده و خود را نجات دادند. این چنین بود که رجوی طاقت دیدن افراد خود در شهر را نداشت لذا بیابان نشینی در حومه تیرانا را برای اعضای خود انتخاب کرد و گفت ما در چادر راحتر زندگی می کنیم. البته برای دیگران نه برای خود، همانطور که قبلاً هم گفتم بمب و موشک برای دیگران خوب است نه برای رجوی و همسر و دیگر سران.
اختصاصی فراق- پس از حملات هکری گسترده به زیرساختهای آلبانی و موج نارضایتی مردم این کشور از فرقه بدنام رجوی، این فرقه با فرستادن مزدوران خود میان جامعه، سعی در تطهیر چهره خود دارد.
به گزارش فراق، چند شب پیش، ۱۰ نفر از وحوش رجوی به همراه چند تن از نیروهای سرویس مخفی آلبانی در مراسم عشای ربانی یک کلیسا در منطقه دورس آلبانی (محل وقوع «اشرف ۳») شرکت کردند و با زیر نظر گرفتن افراد و تهیه تصویر از آنها، سعی در شناسایی طعمه برای بهرهبرداری بودند.
نکته جالب همراهی تنی چند از نیروهای سرویس مخفی و امنیتی آلبانی با آنها بود که پیش از این در فهرست افشا شده توسط گروه هکری عدالت میهن نام آن ها به چشم میخورد. افسر آلبانیایی که در تصویر با پیراهن صورتی و کراوات مشخص شده، فردی به نام Ndue (Anthony) است که در پشت صحنه، حامی فرقه تروریستی رجوی بوده و مطالبات غیرقانونی آنها را حل و فصل میکند. نکته جالب همراهی تنی چند از نیروهای سرویس مخفی و امنیتی آلبانی با آنها بود که پیش از این در فهرست افشا شده توسط گروه هکری عدالت میهن نام آن ها به چشم میخورد. افسر آلبانیایی که در تصویر با پیراهن صورتی و کراوات مشخص شده، فردی به نام Ndue (Anthony) است که در پشت صحنه، حامی فرقه تروریستی رجوی بوده و مطالبات غیرقانونی آنها را حل و فصل میکند.
خرداد ماه ۱۴۰۲ آلبانی به این نتیجه رسید که میزبانی از فرقه رجوی که مشغول حملات هکری و هدایت اقدامات تروریستی علیه جمهوری اسلامی از خاک این کشور اروپایی هستند را علی رغم فشار آمریکا و اروپا پایان دهد و آنها را از کشور اخراج کند. پلیس آلبانی در خرداد ۱۴۰۲ با حمله به مقر اشرف و به دست آوردن اسناد متعدد در تایید اقدامات تروریستی و هکری فرقه رجوی، بر اخراج آن ها تاکید جدی کرد، اما بعد از گذشت چندماه، روند اخراج کامل آنها به دلیل فشار آمریکا دچار خدشه شد که به نظر می رسد حملات هکری اخیر در واکنش به عدم اهتمام جدی آلبانی به این موضوع باشد.
به دنبال اقدام اخیر گروه هکری موسوم به «عدالت میهن» (هوملند جاستیس) در آلبانی و اختلال گسترده در سامانه های ارتباطی، مردم این کشور خطاب به سیاستمداران و نهادهای امنیتی کشورشان اعتراض تندی کردند که به سازش با فرقه رجوی پایان دهد و به نظر می رسد سرکردگان فرقه رجوی در حال حاضر میخواهند با این رفتارها وانمود کنند که دوست و همراه مردم آلبانی هستند.
از آنجایی که در فرقه های مخرب همه تظاهرات زندگی عادی ممنوع است و افراد ملزم به ماندن در میان قوانین فرقه ای در تمام ابعاد زندگی خویش هستند، ساده ترین انتخاب های شخصی ممکن است گناهی نابخشودنی تلقی شود و فرد را مستوجب مجازات در نشست دیگ کند.
به گزارش فراق، فرقههای مخرب از فشار جمعی به عنوان یکی از ابزارهای اعمال انطباق و سرکوب مخالفت استفاده میکنند. در تشکیلات فرقه رجوی، از انواع نشستها و جلسات گروهی برای اعمال قدرت مطلق رهبران بر اعضا استفاده میشود. نشستهایی که با عناوین مختلف کماکان به صورت روزانه در مقر مجاهدین خلق در آلبانی در حال برگزاری است. در میان این عناوین و بازیهای واژگانی، نشست موسوم به دیگ را میتوان از بزرگترین و پرفشارترین جلسات جمعی شستشوی مغزی در فرقه رجوی نامید.
نشست دیگ چیست؟
دیگ یکی از نشست های اجباری در مناسبات مجاهدین خلق است که شمار افراد شرکت کننده در آن بیش از نشست های معمولی روزانه مانند عملیات جاری و غسل هفتگی است. در این نشست ها فشار همسال و همرده چندین برابر نشست های ۱۰ یا ۲۰ نفره عملیات جاری است و گاه تعداد افراد حاضر در جلسه به ۱۰۰ نفر می رسد. این ۱۰۰ نفر همگی ملزم هستند که سوژه را همراه با فحش و ناسزا جهت تحمیل عقاید فرقه هدف قرار دهند. کم کاری یا سکوت در حیطه فحاشی و فریاد ممکن است افراد را تبدیل به سوژه بعدی نشست کند. بنابراین سوژه نشست دیگ به طور همزمان زیر تیغ انتقادهای خشن، تهمتها، توهینها و تحقیرها از سوی ده ها تن از هم گروههای خویش است.
سیامک نادری عضو پیشین تشکیلات مجاهدین خلق درباره نشست دیگ توضیح زیر را ارائه میدهد:
«دیگ اصطلاحی در تشکیلات فرقه مجاهدین است که فردی را در نشست های جمعی سوژه می کنند. یعنی داخل دیگ می اندازند و آتش شعله های دیگ را زیاد می کنند. منظور با فحاشی کردن، تهدید و توهین و تهمت زدن و تُف باران کردن و داد زدن های مستمر سایرین بر سر سوژه ای که برای ساعت های متمادی در درون دیگ قرار داد … تا سوژه از پای در بیاید و هر آنچه مسئولین فرقه مجاهدین می خواهند اعتراف کرده و سرسپار مطلق تشکیلات و مسئولین فرقه رجوی باشد و سوژه در این دیگ هیچ راه گریزی ندارد جز تن دادن به مسئول نشست که منویّات پلید رهبری عقیدتی برای ارعاب هرچه بیشتر اعضا را دنبال میکنند.»
مبدع نشست دیگ چه کسی است؟
فواد بصری، عضو پیشین فرقه رجوی معتقد است که مهوش سپهری با نام مستعار نسرین از سران رده بالای فرقه، مبدع این روش شکنجه روانی است. او در خاطراتش از مهوش سپهری می نویسد که چطور سپهری اذعان می کرد که ایده نشست دیگ را از آشپزخانه تشکیلات الهام گرفته است و مسعود و مریم رجوی پیشنهاد اجرای آن را داده است:
«در یک نشست مجزا می گفت شما فکر می کنید ما این بحث ها را از فضا می آوریم! من یک روز رفته بودم سری به آشپزخانه بزنم. رفتم در قسمت آماده سازی چشمم به یک دیگچه ای خورد که در آن لپه خیس کرده بودند از مسئول آماده سازی سئوال کردم چرا لپه ها را روی گاز قرار نمی دهید گفت نمی شود اول بایستی لپه ها خیس بخورند بعد از خیس خوردن آنها را در دیگ می گذاریم و روی گاز قرار می دهیم که پخته شود و در ادامه می گفت این موضوع ذهن مرا درگیر کرد و در اتاق کارم خیلی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که چرا این کار را بر روی افراد پیاده نکنیم. گزارش برای خواهر و برادر نوشتم. نسرین در نشستی که با ما داشت گفت خواهر مریم و برادر گزارشم را خوانده و گفتند عجب طرحی همین را اجرا کنید. اول افراد را در دیگچه قرار دهید خیس بخورند و آنها را در جمع بکوبید و بعد آنها را وارد دیگ کنید و در یک جمع بزرگتر همه به سوژه تهاجم کنند تا پوست عوض کنند و تغییر کنند! من هم در نشست در دلم می گفتم مهوش عجب شیطانی است. واژه هایی که بر روی افراد بکار برده می شد طرح و تولید نسرین بود. دیگ، دیگچه، نرینه، مادینه، زیر مینیمم، سگ دعوا و…»
مریم سنجابی، عضو اسبق شورای رهبری فرقه رجوی در یادداشتی نوشت: اخیرا در برخی سایتهای فرقه رجوی برای سالروز مرگ خلیل رضایی به مطالبی برخوردم. رجویها اینکه بعد از دو دهه دوباره به فکر مرگ فردی که رجوی بارها او را سرزنش می کرد افتادند، دلیلی جز بهرهبرداری تبلیغاتی ندارد.
در این رابطه لازم دانستم نکاتی از تناقض گویی و دوگانگی های رجوی صرفا به خاطر روشنگری خوانندگان عزیز بازگو کنم.
خلیل رضایی با دو همسر، ۱۱ فرزند به نامهای احمد، رضا، مهدی، صدیقه، فاطمه، محسن، آذر، مرضیه، اشرف، مینا و منصوره همراه با نوادهها و بستگان چند دهه درخدمت رجوی قرار داشت.
علیرغم آنکه امکانات خانواده رضایی ها از دهه ۵۰ در اختیار سازمان بود رجوی جهت پیشبرد زیاده خواهی و کسب قدرت تمام عیارنمی خواست اجازه دهد که موقعیت این خانواده درون سازمان در مرکز توجه قرا بگیرد. لذا برای سرکوب و تخریب شخصیت آنان کارهای شنیعی انجام داد.
اصولا رجوی برای از بین بردن شخصیت تمام اعضا به ویژه قدیمی ترها جهت حفظ قدرتش دست به هر اقدامی می زد. خانواده رضایی در پیروی از اهداف سازمان از ایران خارج شده و در اروپا آواره بودند. خلیل رضایی به علت کهولت سن که توان بیگاری نداشت به اجبار در خانه ای سازمانی در فرانسه سکونت داشت.
به جز او همه خانواده از جمله همسر اولش علیرغم سن بسیار زیاد مشغول به کار بودند. همسر دومش مرحمت ندری، سه دختر خردسال دیگرش و نواده ها که اغلب در سال ۶۵ خردسال بودند همه را برای بیگاری و عضویت به کمپ اشرف بردند. مرحمت ندری تا زمان مرگش سال ها بی نام ونشان در آشپزخانه های کمپ اشرف و «اُوِر» از صبح تا شب به کارگری و آشپزی مشغول بود.
در سال ۶۸ با شروع دیکتاتوری جدید و فرقه ای شدن سازمان، جلسات مخوف به اصطلاح انقلاب ایدئولوژیک با سکانداری رجوی و مریم قجر شروع شد. ساعتها اعضای نگون بخت را با انواع اتهامات خودساخته زندگی طلبی، زن دوستی، شوهر دوستی و سایر عناوین به صلابه می کشیدند. با تحقیر و از بین بردن شخصیت یک یک اعضا سعی می کردند به همه بقبولانند گناهکارند، خطاکارند و افراد بی عُرضهای بیش نیستند که فقط در زیرسایه رجوی می توانند هویتی داشته باشند.
با این جملات بسیاری از چهره های پرطمطراق که به اصطلاح نماینده سازمان و شورا و از افراد تحصیلکرده و شاخص در کشورهای خارجی بودند را با تحقیر سرجای خود نشاندند. بسیاری را خلع رده کردند و از ستاد خارجه به آشپزخانه کمپ عراق جهت کارگری منتقل کردند. مردان و زنان هم سابقه با رجوی را هم به رده های پایین بردند. سرکوب های وحشیانه بطور مستمر ادامه داشت.
مایه شگفتی آن بود که سهم تحقیر و سرکوب قدیمی ترها و آن ها که ظاهرا بیشتر سد راه رجوی بودند بیشتر بود. در یکی از این نشست ها رجوی، محسن رضایی پسر کوچکتر خلیل رضایی و مرضیه رضایی که آن زمان زنده و ۲۱ ساله بود را به پای میکروفون فرا خواند و به محاکمه آنها در جمع صدها تن پرداخت.
رجوی ضمن منت گذاشتن بر خانواده رضایی تا توانست فحش، تهمت، لعن و نفرین نثار خلیل رضایی و اعضای خانواده وی نمود.
او بارها خانه نشینی خلیل رضایی و سکونتش در پاریس را گناهی بزرگ قلمداد و پیرمردی که بیش از بیست عضو خانواده اش پادویی رجوی می کردند را شخصی بهانه گیر، بی مصرف و زیاده خواه، زندگی طلب و بی اخلاق به علت اینکه از رجوی تعریف و تمجید نمی کرد، معرفی نمود. می گفت خلیل رضایی درخواست خانه از سازمان داشته است این درحالی بود که رجوی دهها ساختمان لوکس ویلایی و قصر مانند برای خود و مریم قجر در فرانسه و عراق داشت.
یکی از منفورترین صفات شخص رجوی بدگویی پشت سر اعضا در جمع های دیگر بود که کینه توزی و خوی پست او را در هر زمان آشکار می کرد. به کرات با این شیوه در نشست هایش به تخریب شخصیت افراد با نفوذ چون شورایی ها می پرداخت.
خلیل رضایی تنها عضو مغضوب این خانواده نبود. بعدها مرضیه رضایی (مهین) در اتفاقی عجیب خلع رده شد. او را به پایین ترین رده ها فرستادند. سپس با قرار دادنش در لیست اعتصاب کنندگان ۸۰ روزه و بدون توجه به بیماری زمینه ای وی، او را به کشتن دادند. کسی چه می داند بعید نیست او را هم به دلیل اعتراضات و ناراضی بودنش سر به نیست کرده باشند.
فرقه رجوی با تاکتیک های ضدانسانی و شستشوی مغزی، انسان های بسیاری را مسخ ساخته و خانواده های بسیاری را در غم عزیزان خود نشانده است.
به گزارش فراق، شاید آن هنگام که محسن، بدیع زادگان و حنیف نژاد در تکاپوی راه اندازی تشکیلات سیاسی با ایدئولوژیکی چپگرایانه و با هدف مقابله سخت با نظام حاکم بودند در خیال خود هم متصور نبودند که روزی این تشکیلات تحت رهبری انسان نمایی چوم مریم قجر عضدانلو این چنین انسانها را به قربانگاه برده و اعضای سازمان را گروگان قدرت طلبی خود ساخته و در حصار امیال و نفسیات خود محصور سازد.
سازمان مجاهدین خلق که روزگاری یک سازمان با اهداف سیاسی لیکن با ماهیت پارتیزانی و خوی نظامی گری شناخته می شد اینک بیش از آنکه یک سازمان سیاسی باشد فرقه ای سیاسی با رویکردهای سیاسی است. این ادعا نه برمبنای تمایلات و منویات نگارنده، بلکه با تطبیق رویه این سازمان (به تعبیر دقیقتر فرقه) با ویژگیهای شناخته شده فرقه ها به سهولت قابل اثبات است.
تعریف فرقه
فرقه در زبان فارسی به معنای گروه و دسته است و فریق هم معنای جداشده از دیگران را می دهد. گرچه تاکنون هیچ تعریف جامع و مانعی از فرقه ارائه نشده است اما مرور ویژگی های غالب در فرقه ها انطباق عملکرد یک سازمان اعم از سیاسی، دینی و اقتصادی با رفتار فرقه ای را سهل می سازد. ویژگی هایی که ضرورتا و مجتمعا باید وجود داشته باشند و صرف همخوانی در یک یا دو بخش بمعنای توصیف آن سازمان بعنوان فرقه نخواهد بود.
اصولا فرقه به عنوان گروه، جریان دسته یا ساختاری شناخته می شود که رویکرد فکری و گرایش غالب بر آن خودمحوری، خود حق پنداری، عدم پذیرش و تسامح و تساهل نسبت به غیرخودی هاست و در آن اعضا گروه خود را برتر و والاتر از دیگر گروهها می پندارند. تنها در صورتی گروههای دیگر مورد تایید قرار می گیرند که امیال و دیدگاههای آنها را مورد پذیرش حداکثری قرار دهند.
مارگارت تالر سینگر فرقه ها را با سه ویژگی «دارا بودن رهبری خودکامخ و مستبد»، «ساختار هرمی قدرت» و «استفاده از برنامه مجاب سازی (مغزشویی و کنترل ذهن افراد)» توصیف می کند. لازم به ذکر است که از میان این ویژگیها، خصیصه سوم یعنی شستشوی مغزی و کنترل ذهن افراد مهمترین و برجسته ترین ویژگی فرقه هاست.
فرقه ها، گروه های هستند با ساختار متصلب و تفکر بسته و محدود و عاری از آزاد اندیشی و آزادمنشی که تعصب، عدم اغماض و مسامحه با گروهها و تفکرات دیگر و فقدان تساهل و پذیرش دیگران تا سرحد نفی و نابودی آنان در زمره ویژگیهای اصلی آن است.
تحلیل رفتار فرقه گونه سازمان تروریستی مجاهدین خلق
در تحلیل رفتار فرقه ای مجاهدین خلق می توان بدون درگیرشدن در مباحث تئوریک و مفاهیم پیچیده با استعانت از نظرات سینگر می توان در سه بعد مشترک همه ساختار های سیاسی به بررسی تطبیقی اشتراکات رویه ای این سازمان و فرقه ها پرداخت.
اصولا هر ساختار سیاسی از سه بخش اصلی تشکیل می شود: رهبری، تشکیلات (ساختار گروه) و ایدئولوژی.
الف- رهبری
وجود رهبری خودکامه و مستبد از ویژگیهای اصلی فرقه هاست رهبری غالبا ماندگار و دائم العمر که در فرقه ها در حکم خدا قرار می گیرد و اعضا ملتزم به ستایش و تقدیس وی و نیز ترویج ایده ها و باورهای وی هستند. افراد باید نسبت به فرامین این رهبری خودکامه و تمامیت خواه، اطاعت محض داشته و معمولا این رهبر است که بجای افراد فرقه می اندیشد و تصمیم می گیرد. گرایش به ایجاد رابطه مرید و مراد و پذیرش قداست و ذوب شدن در شخصیت رهبر تا حد تحت نظارت قرارگرفتن خصوصی ترین روابط افراد توسط وی از ویژگیهای فرقه هاست.
جایگاه رهبر در فرقه ها به حدی است که مخالفت با تصمیمات و دیدگاههای وی گاه می تواند به قیمت حذف فیزیکی، شکنجه و آزار، توهین و تحقیر توسط سایر اعضا و مجازات زندان همراه گشته و امکان جدایی از فرقه بدون پذیرش تبعات سنگین آن دور از ذهن است.
حال کافی است به فقط برخی برخی رویه های مجاهدین خلق اختصارا اشاره گردد. (نمونه ها و مصادیق فراوانند. لیکن جهت اجتناب از اطاله به همین چندمورد بسنده می گردد. دیگر خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل).
برگزاری دادگاه محاکمه سران فرقه تروریستی رجوی بازتاب گسترده ای در رسانه های بین المللی داشت.
به گزارش فراق، این دادگاه با تأخیری چهار دههای، سه شنبه هفته جاری در تهران برگزار شد. دادگاهی که متهمان آن چهار دهه قبل از ایران گریختهاند و اکنون غایب محکمه هستند، اما غیبت آنها مانع بررسی جنایاتشان نیست.
جنایات منافقین در ایران چنان مشهود بود و تنفر ملت از آنها چنان آشکار که شاید کمتر کسی متوجه ضرورت محاکمه آنها و صدور حکم علیه آنها شده بود. اما همین عدم صدور حکم و عدم در دست داشتن احکام قضایی باعث شد سالهای سال دست ایران برای توقیف و استرداد آنها یا محکومیت بینالمللیشان کوتاه باشد.
برگزاری این دادگاه، در رسانههای بینالمللی هم بازتاب گسترده ای داشته است. گرچه رسانههای ضد ایرانی کوشیدند بیش از صدای خانوادههای آسیب دیده از تروریسم دارودسته رجوی، منعکس کننده صدای تروریست ها باشند یا حداقل آنکه علیه آنان موضع نگیرند. از جمله بی بی سی فارسی صرفاً منعکس کننده خبر بود و در خصوص اصل جنایات نظری نداد.
پایگاه ووکس در گزارشی درباره این دادگاه، نوشت که اولین جلسه دادگاه ایران روز سهشنبه برای محاکمه ۱۰۴ عضو گروه تروریستی مجاهدین برگزار شد. این جلسه در دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد. ووکس در ادامه نوشت: دادگاه در ۱۹ دسامبر جلسه بعدی خود را برگزار خواهد کرد.
شینهووا هم در مطلبی درباره این دادگاه، نوشت که دادگاه ایران روند رسیدگی به اتهامات سازمان مجاهدین را آغاز کرده است. به گزارش شینهووا، متهمان به نقض قوانین ایران، امتناع از تحویل سلاح به مقامات پس از انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹، نفوذ غیرقانونی به سازمانها و دستگاههای دولتی، دشمنی با مردم ایران و نظام اسلامی و ترور هزاران ایرانی در اقدامات تروریستی متهم هستند.
این رسانه در ادامه به عملیات تروریستی سال ۱۳۶۰ اشاره کرد و گفت: یکی از آنها (عملیاتهای تروریستی منافقین) در سال ۱۹۸۱ مقر حزب جمهوری اسلامی را هدف قرار داد که در آن دستکم ۷۴ مقام دولتی جانباختند.
پایگاه چاینا سیان هم در گزارشی درباره برگزاری این دادگاه در تهران نوشت که اتهامهایی در ارتباط با این ۱۰۴ نفر مطرح شده است که از جمله آنها میتوان به دشمنی با مردم و نظام ایران و ترور هزاران ایرانی اشاره کرد.
این پایگاه با اشاره به اقدام تروریستی مجاهدین خلق در سال ۱۳۶۰، گزارش داد که با وجود «جنایتهای متعدد» ، دادگاه پیشتر به متهمان گفته بود که از طریق اطلاعیههای روزنامهها وکلای خود را انتخاب کنند. با توجه به پایان مهلت دادگاه برای آنها وکیل تعیین کرد.
پیش از این و در سال ۱۴۰۰ هم دادگاه شکایت ۴۲ نفر از اعضای سابق فرقه تروریستی رجوی علیه سران این فرقه تروریستی برگزار شد و آنها به پرداخت ۷۶۶۰ میلیارد تومان غرامت بابت زندانی کردن اعضای خود و عدم اجازه خروج به آنها و آزار و اذیتشان محکوم شدند.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی برگزاری اولین جلسه دادگاه فرقه رجوی را دارای آثار بسیار خوبی دانست و گفت که بعد از صدور احکام دست وزارت امور خارجه در مجامع حقوقی باز میشود تا نسبت به استرداد منافقین به کشور اقدام کرده و دولتها هم نمیتوانند از آنها حمایت کنند.
به گزارش فراق، محمود عباسزاده در یک گفت و گوی خبری اظهار کرد: قوه قضاییه با برگزاری این دادگاه حرکت بسیار خوبی را شروع کرده که البته دیرهنگام بود؛ این دادگاه مربوط به کسانی است که علیه ملت ایران در مقیاس وسیع مرتکب جرم شده و جراحات عمیقی به ملت ایران وارد کردند. کسانی که داعیه دار آزادی و حقوق بشر هستند اما دستشان مرفق به خون ملت ایران آلوده است.
وی با بیان اینکه برگزاری این دادگاه پیام و آثار بسیار خوبی دارد، تصریح کرد: باید کسانی که علیه امنیت ملی تلاش کرده و به جان و مال مردم ایران آسیب میزنند و با ترورهای دسته جمعی اقدام به جنایت میکنند پاسخگوی جنایاتشان باشند. آنها با دشمن ملت ایران برای حمله به مردم همکاری کردند، باید هزینه این گونه اقدامات آن قدر بالا رود تا کسی جرات تکرار چنین فجایعی را نداشته باشد.
این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با تاکید بر اینکه باید هرچه سریعتر احکام این افراد براساس قانون صادر شود، تصریح کرد: بعد از احکام صادره دست ما در مجامع حقوقی علیه کشورهایی که به سران فرقه رجوی پناه دادند باز میشود؛ چون وقتی این افراد از منظر ملت و کشوری مجرم شناخته شدند کشورهای دیگر نمیتوانند به آنها پناه ببرند؛ لذا دست وزارت خارجه برای استرداد آنها باز میشود و دولتها نمیتوانند از آنها حمایت کنند.
تشکلهای شاهد و ایثارگر به بهانه برگزاری اولین دادگاه علیه فرقه تروریستی رجوی در کشور بیانیهای را صادر کردند.
به گزارش «فراق»، متن کامل این بیانیه بدین شرح است:
ترور و تروریسم در طول تاریخ دارای تطور خاصی است. با گذشت زمان، تروریسم نیز همواره دگرگون شده و نسخههای جدیدتر آن پا به عرصه گذاشته است. ظهور داعش به مثابه نسخه جدید اقدامات تروریستی، هراسافکنی، ترس، ایجاد فشار سیاسی، دستیابی به اهداف غیرمشروع، اقدام مخفیانه و ظالمانه و مواردی از این دست را به عنوان عصاره تروریسم مطرح میکند. هماکنون، منطقه خاورمیانه از جمله مهمترین مناطق جهان است که به دلیل وجود گروههای تروریستی متعدد، همواره ظرفیت اهتمام و توجه ویژه را دارا خواهد بود.
هدف تروریسم، تضییع حقوق بشر است. تروریسم، ارزشها و حقوقی را هدف قرار میدهد که در قالب منشور ملل متحد و سایر اسناد بینالمللی جا دارند. تروریسم تأثیر مستقیمی بر بهرهمندی مردم از حقوق اولیه چون حق حیات، حق آزادی و حق امنیت خواهد داشت. چرا که جامعه مدنی را تضعیف میکند و صلح و امنیت را به مخاطره میاندازد. اذعان منشورهای ملل متحد به تأثیر مخرب تروریسم بر حقوق بشر، ضرورت حمایت از حقوق قربانیان تروریسم را بیش از پیش آشکار میکند.
جموری اسلامی ایران اصلی ترین قربانی تروریسم در جهان محسوب می شود، طی ۴ دهه گذشته بیش از ۱۷ هزار انسان بیگناه توسط گروهکهای مختلف تروریستی شهید و یا به شدت مجروح شدند. در این میان، بیشترین ترورها که مصداق جنایت علیه بشریت است، توسط فرقه تروریستی رجوی صورت گرفته است. متاسفانه جنایات وحشیانه این فرقه بیانگر انفعال، سکوت و برخورد دوگانه برخی دولتهای غربی در مقابله با تروریسم است. همچنین حمایت برخی کشورها از جمله کشورهای غربی از عناصر گروهکهای تروریستی به طرق مختلف از قبیل اعطای پناهندگی و مصونیت، حمایت مالی و اطلاعاتی زمینه لانه گزینی آنان در کشور خود را فراهم و به تداوم اقدامات وحشیانه و خرابکارانه آنان کمک مینماید.