یکی از مزدوران رجوی که سابقا در بخش موسوم به کاریابی فرقه در ترکیه، برای این فرقه جذب نیرو میکرد به درک واصل شد.
به گزارش فراق، بر اساس اخبار به دست آمده از منابع آگاه روز سه شنبه ۴ مهرماه حسن موسوی یکی از مزدوران فرقه رجوی در درگیری با یکی از اعضای ناراضی این فرقه کشته شده است. طبق اخبار واصله یکی از افراد ناراضی فرقه تروریستی رجوی که پس از عدم موافقت با خروج او از اشرف ۳، دو عملیات فرار ناموفق داشته، تحت فشارهای روانی ناشی از شرایط وخیم پس از حمله پلیس آلبانی به مقر فرقه، با حسن موسوی که عامل انتقال قاچاقی و غیرقانونی او به عراق بود مشاجره لفظی پیدا کرده و به این خاطر که موسوی را عامل بدبختی خود می دانست در مشاجره و درگیری پیش آمده، او را خفه می کند.
این فرد که هویت او هنوز مشخص نشده است، در قرنطینه ستاد اطلاعات فرقه قرار دارد و احتمالا خبر مرگ او در اثر بیماری در هفته های آینده از جانب فرقه منتشر شود؛ مرگی که علت واقعی آن یا شکنجه و یا خودکشی خواهد بود.
اما حسن موسوی کیست؟
حسن موسوی ملکی متولد ۱۳۳۰ در مرند با ابلاغ فرقه با پوشش دانشجو، در بخش موسوم به کاریابی فرقه در ترکیه فعالیت داشت. وظیفه و ماموریت بخش کاریابی فرقه، شناسایی و جذب افراد ناراضی با وعده کار و اقامت در اروپا و انتقال به صورت قاچاقی از مرز شمالغرب به ترکیه بود.
موسوی به عنوان یکی از سرپل های فرقه در ترکیه وظیفه تحویل افراد منتقل شده به صورت غیرقانونی به ترکیه و انجام مقدمات و انتقال غیرقانونی با فریب افراد به مقر اشرف در عراق را داشت.
یکی از اهداف فرقه تروریستی رجوی در قاچاق انسان و انتقال به اردوگاه اشرف در عراق، جبران کمبود نیروی ناشی از تلفات بالای عناصر خود در عملیات فروغ جاویدان (مرصاد) بود. گفته می شود مادر، شوهر خواهر و برادر حسن موسوی نیز به عنوان عناصر تیمهای عملیاتی و ترور فرقه بودند که دستگیر و اعدام شدند و خواهر او در درگیری مسلحانه با نیروهای کمیته کشته شده است.
در هفته های اخیر اوضاع برای فرقه رجوی بسیار سخت و بحرانی شده و هر روز با چالش جدیدی روبرو هستند. از اختلافات گسترده بین مقامات ارشد تا انتقادات شدید اعضای عادی به مریم رجوی و چند درگیری فیزیکی بین نیروها بر سر انتقال به کانادا که تنها گوشه ای از این بحران می باشد. از سویی بعد از فرار بیجار رحیمی از مقر اشرف ۳، سختگیری و فشار به نیروها به دستور مقامات ارشد سازمان افزایش یافته و این موضوع هم در کنار برخی وقایع باعث تشدید فشار روانی در بین اعضای جنایتکار این فرقه گردیده است.
بر اساس اعترافهای خود فرقه، خدیجه مدنی (مادر موسوی) به همراه ۸ فرزند دیگرش، دائم برای مأموریتهای تروریستی فرقه که بین ارومیه و تهران انجام می شد، تسلیحات و مهمات جابهجا میکرد.
نکته جالب اینجاست سایت های فرقه برای ردگم کنی علت درگذشت وی را بیماری و عارضه ریوی اعلام کردند.
پایگاه خبری-تحلیلی فراق، در گزارش پیش رو اسامی افرادی را منتشر میکند که از کودکی تحت تاثیر مغزشویی فرقه رجوی بوده و کشته یا جدا شدند.
به گزارش فراق، حدود ۸۵۰ کودک در فرقه رجوی که همراه با والدینشان به عراق آمده بودند در سال ۱۳۷۰ به اجبار از پدر و مادرشان جدا و به کشورهای اروپایی منتقل شدند.
سرنوشت بسیاری از این کودکان هم اکنون نامعلوم است اما همانطور که چندی پیش منتشر کردیم، بعدها مریم قجر با تبانی و فریب حدود ۲۵۰ تن از آنها را دوباره به عراق و کمپ نظامی اشرف بازگرداند.
لیست ضمیمه شامل اسامی این افراد است که توسط بستگان و دوستان آنها برای فراق ارسال شده است.
لازم به توضیح است همان گونه که بارها در فراق منتشر شد حدود ۷۰ تن از این افراد پس از انتقال به آلبانی خوشبختانه توانستند از چنگال فرقه مخوف رجوی نجات یابند و خود را به اروپا یا آمریکا برسانند.
الف- اسامی افراد باقیمانده در فرقه که از کودکی تحت تاثیر مغزشویی فرقه بوده و به اجبارخانواده اسیر شدند و هیچ گاه زندگی آزادی نداشته اند
پارلمان اروپا در قطعنامهای که اخیرا به تصویب رسیده است با اشاره به اقدامات خشونتآمیز فرقه تروریستی رجوی اعلام کرده که عناصر این فرقه، با فریبکاری و روشهای گمراه کننده از نمایندگان و سیاستمداران اروپایی سوءاستفاده میکنند.
به گزارش فراق، پارلمان اروپا در فوریه سال ۲۰۲۳ با تشکیل «کمیته ویژه دخالت خارجی در روندهای دموکراتیک در اتحادیه اروپا شامل تبلیغات سوء، تقویت صداقت، شفافیت و پاسخگویی در پارلمان اروپا»، به تهیه پیشنویس قطعنامهای به منظور ممانعت از دخالت خارجی در این پارلمان اقدام کرد.
در نهایت پس از تصویب پیشنویس قطعنامهای تحت عنوان «توصیههایی برای اصلاح مقررات پارلمان اروپا در مورد شفافیت، صداقت، پاسخگویی و مبارزه با فساد» در این کمیته، پارلمان اروپا این قطعنامه را در ۱۳ ژوئیه ۲۰۲۳ به تصویب رساند.
در بخش مقدماتی این قطعنامه، به موارد متعددی از لابی کشورهای خارجی در پارلمان اروپا اشاره شده است.
اما نکته قابل توجه اینجاست که یکی از بندهای مقدماتی این قطعنامه، به اقدامات فرقه تروریستی رجوی اختصاص یافته است.
فرقه تروریستی رجوی در سالهای گذشته با استفاده از روشهای گوناگون مانند پرداخت مبالغ هنگفت و روشهای متقلبانه تلاش کرده است تا حمایت سیاستمداران غربی را به نفع خود جلب کند تا یک چهره موجه از خود به نمایش بگذارد.
اما این اولین بار است که یک نهاد رسمی اروپایی به فریبکاریهای این فرقه برای جذب سیاستمداران و سوءاستفاده از نام آنها پردهبرداری میکند.
«حمید چاهه» عضو پیشین فرقه رجوی پس از ۱۰ سال سکوت و برای اولین بار از جنایت هولناکی در حق خواهرش که عضو مجاهدین بوده، پرده برداشت.
به گزارش فراق، حمید چاهه با ۱۲ سال سابقه حضور در فرقه (از سال ۱۳۸۰ تا سال ۱۳۹۲) در گفت و گو با سیامک نادری، یکی از جداشده های قدیمی از سرنوشت هولناک خواهر جوان ۲۳ ساله اش به نام معصومه چاهه سخن گفت و به دادخواهی پرداخت.
معصومه سال ۱۳۸۰ خواهان جدایی از تشکیلات بود و به همین دلیل توسط مسئولان تحت فرمانِ مسعود و مریم رجوی در قرارگاه اشرف واقع در عراق مورد اذیت و فحاشی در نشست های جمعی قرار گرفت، سپس زندانی و شکنجه شد.
سگهای رجوی معصومه را به لب مرز ایران و عراق فرستادند. معصومه آنچنان که خود می گوید در مرز مورد تجاوز گروهی از مردان جوان سیاه چُرده قرار گرفت: « تعدادی جوان که چهره هاشان سیاه بود درنبالم می دویدند و من فرار می کردم از دست آنها … و بعد رسیدند و … بعد افتادند رو من…» معصومه پس از تجاوز گروهی با بدنی خونین و دست های زخمی شده ناشی از سیم خاردارهای مرز ایران و عراق و میادین مین با لباس هایی پاره شده خود را به خانه یکی از اقوام خود در «شهر ری» رساند و در حالی که شوکه شده بود و قدرت تکلم نداشت به صورت پراکنده حقایق زندان و شکنجه توسط مجاهدین در قرارگاه اشرف و سپس تجاوزگروهی، اذیت و آزار قرار گرفتن خود را بیان کرد.
معصومه دختر جوان ۲۳ ساله بر اثر این شرایط هولناک و فجایعی که مریم رجوی و رهبری عقیدتی فرقه مخوف و تبهکار مجاهدین، بر سر وی آورد، تعادل روانی خود را از دست داد و الان ۲۱ سال است که در بیمارستان های روانی از جمله « امین آباد» بستری میشود.
عکس ها و ویدئو های معصومه در بیمارستان های بخش روانی و همچنین سخنان خودش در ویدئوی زیر قابل مشاهده است.
در بخش دیگری از این ویدئو حمید چاهه از سرکوب هولناک خود و دیگر اعضا در نشست های جمعی تحت عنوان نشست «دیگ» افشاگری میکند. «دیگ» اصطلاحی در تشکیلات فرقه رجوی است که در آن فردی را در نشستهای جمعی سوژه میکنند یعنی داخل دیگ می اندازند و آتش شعله های دیگ را زیاد می کنند. منظور با فحاشی کردن، تهدید، توهین، تهمت زدن و تُف باران کردن و داد زدن های مستمر سایرن بر سر سوژه ای که برای ساعت های متمادی در درون دیگ قرار دارد تا سوژه از پای در بیاید و هر آنچه مسئولین فرقه مجاهدین می خواهند اعتراف کرده و سرسپار مطلق تشکیلات و مسئولین فرقه رجوی باشد و سوژه در این دیگ هیچ راه گریزی ندارد جز تن دادن به مسئول نشست که منویّات پلید رهبری عقیدتی برای ارعاب هرچه بیشتر اعضا را دنبال می کند.
حمید چاهه در این گفت و گو همچنین از خودکشی یکی از اعضا به نام احمد رازانی که در سال۱۳۸۹ در مرکز ۱۲ خود را از پنکه سقفی آویزان کرده بود پرده برمی دارد و نیز اینکه خودش هم می خواسته خودکشی کند.
در ادامه او از جشن و شادی و رقص و پایکوبی در نشست مسعود و مریم رجوی به هنگام عملیات تروریستی ۱۱ سپتامبر توسط بن لادن و القاعده سخن گفته با اشاره به جهان بسته درون مجاهدین تاکید می کند: « هیچ ارتباطی با جهان خارج از کمپ نداشتیم، تلفن نداشتیم، حق تماس با خانواده نداشتیم، حق دیدن برنامه آزاد تلویزیون نداشتیم، رسانهای نداشتیم و در همان پذیرش به ما گفته بودند که با کسی صحبت نکنید، محفل شعبه سپاه پاسدارن است! »
به گفته سیامک نادری چاهه پس از جداشدن از فرقه به دلیل اینکه هزینه ماهیانه زندگی در آلبانی توسط فرقه پرداخت می شد از او خواستند هوادار مجاهدین باقی بماند و برای مجاهدین با استفاده از چندین اکانت های جعلی در حمایت از مریم رجوی توئیت بزند اما او الان ساکن کانداست و فرقه رجوی به جهت پیام هایی که علیه رجوی در فیس بوک نوشته است دوهفته پیش از وی شکایت کرد.
هر وقت مناسبتهای خاصی مثل انفجار دفتر حزب جمهوری، عملیات مرصاد یا عزل بنیصدر میرسد، اظهارنظرهایی تکراری در خصوص سازمان منافقین یا مجاهدین خلق ایران، میشنویم. البته استثناءهایی نیز وجود دارد و گاهی روایتهایی مثل مستند ترور سرچشمه، جزئیاتی بیشتر از این وقایع را در اختیار ما میگذارند.
بهراستی مجاهدین خلق فقط در ترور و بمبگذاری خلاصه میشود؟ این سازمان که ۴۲ سال پیش جنگ قدرت را باخت، هنوز سازمانیافتهترین اپوزیسیون جمهوری اسلامی است که بُعدی در سایه دارد؛ بُعدی جاسوسی.
به گزارش فراق، آنچه در این گزارش میخوانید، برگرفته از دو گفتوگو با آقای «میم» افسر امنیتی سابق در حوزه نفاق و آقای «عِین» از نزدیکان رجوی، عضو سابق سازمان و پناهنده در اروپا، بهعلاوه پژوهش در میان اسناد و جستوجو در خاطرات منتشرشده اعضای سابق مجاهدین است. این گفتوگو و پژوهش در جریان پیشتولید ساخت یک مجموعه مستند، در سال ۹۸ توسط نگارنده انجام شدند.
سازمان، سیا و کاگب
بهطور کلی، هر گروه پنهانکار و برانداز، درگیر فعالیتهای اطلاعاتی و ضداطلاعاتی میشود. این درگیریها به دو علت رخ میدهد: اول، حفاظت از خود در برابر پلیس امنیتی حکومت و دوم، شناسایی نقاط ضعف برای وارد کردن ضربه. مورد سازمان منافقین بین گروههای مشابه، متفاوت است. گسترش همکاریهای اطلاعاتی سازمان با سرویسهای جاسوسی بلوک شرق، بعد از تغییر ایدئولوژی سال ۵۴ اتفاق افتاد. شاخصترین آن همکاریها، جلب حسن حُسنان کارمند محلی سفارت آمریکا در تهران بود. گفته میشود این فرد در جریان ترور دو مستشار آمریکایی در ۳۱ اردیبهشت ۵۴ توسط تیم وحید افراخته (سرهنگ ترنر و سرهنگ شفر) نقش داشته است. البته خود او نیز کمتر از دو ماه بعد یعنی در ۱۲ تیر ۵۴ توسط سازمان کشته شد.
«عین» درباره اینکه چه مسائلی پای سرویسهای جاسوسی را به مسئله ترور دو مستشار آمریکایی باز کرد، گفت: «آنها مسئولیت دو سایت شنود تحت نظر CIA در شمال کشور یعنی سایتهای بهشهر و کبکان را برعهده داشتند؛ ۲ سایت از ۵ سایت آمریکاییها در خجیر، تهران، مغان، بهشهر و کبکان که شوروی را شنود میکردند. محتویات کیف این دو نظامی آمریکایی پس از عملیات ترور در اختیار روسها قرار گرفت. آقای «میم» معتقد بود که انجام این عملیات بدون دستیابی به اطلاعات سرّی ممکن نبود. سود این عملیات نیز به حساب سرویسهای اطلاعاتی بلوک شرق و در رأس آنها کاگب واریز میشد.»
عملیات روی مستشارهای آمریکایی، تا سالها افتخار سازمان بود. «عِین» که تا سقوط صدام در اردوگاه اشرف بود در این خصوص میگوید: «[سازمان] بعد از انتقال به فرانسه (سال ۶۰) و سپس عراق (سال ۶۵) به علت از دست دادن نیروهایش در داخل و همچنین از بین رفتن پایگاهش در میان مردم داخل و خارج از کشور، تغییر موضع داد و دست از همه شعارهای ضدامپریالیستی و ضدآمریکاییاش برداشت. [سازمان] حتی ترور مستشاران آمریکایی در زمان شاه که روزی به آن افتخار میکرد را منکر شد و گفت آن عملیاتها کار کودتاگران داخل تشکیلات سازمان بود که مارکسیست شدند [منظور تقی شهرام و طیف وابسته به اوست] نه رهبر کنونی سازمان [مسعود رجوی] که آن زمان در زندان بود. دیگر تمام سرودها علیه آمریکا فقط درون تشکیلاتی شدند و انتشار و پخش بیرونی آنها ممنوع شد. بعدها [این سرودها را] از داخل تشکیلات هم تصفیه کردند.»
جاسوسی برای عراق
پس از سقوط صدام، فیلمهایی از مستندات جلسات اعضای سازمان با افسران اطلاعاتی عراقی منتشر شد که عمق ارتباط آنها با سرویس جاسوسی نظام بعث را نشان میداد. اما وصل شدن سازمان به سرویس جاسوسی عراق نیز مربوط به قبل از انقلاب است. «میم» نقطه آغاز ارتباط سازمان با عراق را، پذیرش عضویت فاضلالبسّام (یا البسطام) میداند.
سازمان از او با نام مستعارش یعنی «فاضل مصلحتی» یاد میکند. او شیعه، اهل نجف، دانشجوی دانشگاه تهران و منبع اطلاعاتی سرویس عراق بود. طبق گفته «میم» مجاهدین خلق بهرغم اطلاع از ماهیت اطلاعاتی فاضل، او را به تشکیلات وارد میکنند و ارتباط با بغداد از این زمان شکل میگیرد. میم درباره سرنوشت فاضل مصلحتی اینگونه پاسخ میدهد:«او همراه با دیگر زندانیان سیاسی رژیم شاه آزاد شد و به تشکیلات سازمان بازگشت. در دوران فعالیت علنی سازمان و فاز سیاسی (۵۷ تا ۶۰) در تشکیلات ماند و کار کرد و در دوران فاز نظامی نیز به زندگی مخفی روی آورد. او در ضربه اردیبهشت ۶۱ به خانه تیمی سازمان در فرمانیه تهران، کشته شد.» و درباره اقدامات فاضل طی سالهای ۵۷ تا ۶۱ در مسیر ارتباط سازمان و سرویس جاسوسی عراق با بیان اینکه «اطلاعی نداریم»، چنین تصریح میکند:«چون ساختار حفاظتی مجاهدین، اجازه نمیداد که اشخاص به اطلاعات دسترسی داشته باشند. بنابراین، حتی دستگیریها و اعترافها نیز نشان نمیداد که فاضل چه کارهایی انجام داده است. فقط مسعود رجوی، موسی خیابانی، مهدی ابریشمچی و مهدی افتخاری میتوانند در این خصوص صحبت کنند. اولی سالهاست که پنهان شده و احتمال مرگش وجود دارد. دومی در ضربه به خانه زعفرانیه کشته شد، سومی در اروپاست و چهارمی در اشرف خاک شده است.»
تجدید روابط پس از انقلاب
ساختار سازمان موضوع این نوشتار نیست. پس از انقلاب، بخش نظامی (اطلاعات) سازمان ساختاری مشابه عکس ۱ داشته است. (عکس ۱:چارت اطلاعات سازمان ابتدای انقلاب.)
مجاهدین پس از سقوط رژیم شاه، به سرعت دست به تجدید بنای تشکیلات خود زدند. فعالیتهای اطلاعاتی سازمان پس از انقلاب را باید به ۲ بخش ارتباط با سرویسهای جاسوسی و نفوذ در نهادهای خاص تقسیم کنیم. با توجه به ماهیت ضدامپریالیستی سازمان در آن سالها، تجدید ارتباط با سرویسهای شوروی و عراق مجدد در دستور کار قرار میگیرد.
ستاد مرکزی سازمان در خیابان انزلی (واقع در خیابان طالقانی) برپا میشود. نگارنده در سال ۹۸، تمام آن خیابان را به دنبال اثری از ستاد انزلی گشت اما این ساختمان امروز وجود ندارد و یا ظاهرش آنقدر دستخوش تغییر شده که قابل شناسایی برای افرادی که از محل آن اطلاع ندارند، نیست. «میم» دلیل انتخاب این محل را نزدیکیاش به سفارت عراق میداند. فاصله خیابان انزلی تا سفارت عراق در پایین میدان ولیعصر، کمتر از ۶۰۰ متر است. عباس داوری با نام مستعار رحمان مسئول ارتباط با سرویس عراق میشود.
«میم» میگوید:«داوری در عراق مستقر بود و فقط برای شرکت در انتخابات مجلس اول (۱۳۵۹) به ایران بازگشت. داوری که اکنون ساکن اروپاست، در فیلمهای منتشرشده از جلسات سازمان با سرویس عراق، کنار مهدی ابریشمچی بیشترین حضور را دارد. او و ابریشمچی (همسر اول مریم رجوی) کسانی هستند که میتوانند عمق ارتباط سازمان با سرویس عراق در سالهای فاز سیاسی (۵۷ تا ۶۰) را ترسیم کنند.»
ارتباط با سرویس شوروی برعهده محمدرضا سعادتی با نام مستعار سیکو گذاشته میشود. اما سعادتی سرنوشتی متفاوت از رحمان دارد و دستگیر میشود. روایتهای مختلفی از لو رفتن سیکو وجود دارد. اما یک نقطه درتمام آنها مشترک است:«نقش عناصر اداره هشتم [ضدجاسوسی] ساواک که در جریان مراقبت از ولادیمیر فنسینکو، افسر اطلاعاتی کاگب و دبیر اول سفارت شوروی، ارتباط او و محمدرضا سعادتی را کشف میکنند. دستگیری او نیز توسط کمیته مستقر در سفارت آمریکا اتفاق میافتد.» سعادتی در ۶ اردیبهشت ۵۸ (کمتر از ۴ ماه پس از پیروزی انقلاب) دستگیر میشود. اولین سوال و جواب بازجویی او در کاغذ خطدار دفتر نوشته شده است. یعنی نهتنها ساختار اطلاعاتی کشور بعد از فروپاشی نظام شاهنشاهی شکل نگرفته، بلکه حتی ابتداییترین وسایل مثل کاغذهای سربرگدار نیز وجود نداشته است. حتی پوشه پرونده سعادتی متعلق به شهربانی کل کشور در دوران پهلوی است. (عکس ۲ و ۳: سعادتی)
او برگهای آبیرنگ حاوی نیازمندیهای سازمان را آماده میکند که در ازای پرونده تیمسار مقربی (جاسوس شوروی در ارتش شاهنشاهی که توسط ساواک بازداشت و سپس اعدام شد) به افسر اطلاعاتی کاگب تحویل بدهد. سیکو پرونده را به وسیله اکبر طریقی، عضو سازمان و کارمند دادستانی انقلاب به دست میآورد تا در اختیار فنسینکو بگذارد. روسها بهشدت دنبال این بودند که بدانند ساواک چطور توانست سرلشکر احمد مقربی را بعد از ۲۵ سال جاسوسی، در سال ۵۶ دستگیر کند.
نکات مهم بازجویی سعادتی
در جریان یکی از بازجوییها، سوال بازجو از سعادتی این است: در یک قسمت از یادداشت روی کاغذ آبی، نوشتهاید نیازهای ما و بعد از وسایلی از قبیل ضبط صوت همراه با فرستنده و دوربین کوچک و غیره و غیره. شما این وسایل را برای چه میخواستید و آیا امکان تهیه آن در بازار نبود؟
سعادتی در پاسخ نوشته است: اینگونه وسایل اساساً در بازار به ندرت یافت میشود چون بههیچ عنوان جنبه تجارتی ندارد. نمیتوان اینگونه وسایل را در بازار عادی خرید مگر اینکه مستقیماً با سازنده آنها در تماس باشی که سفارش دادن اینگونه دستگاهها هم با سازنده آن، خود خالی از اشکال نیست. لذا این طریق، راه ساده دسترسی به اینگونه دستگاهها بود. البته این دستگاهها چون وسایل حساس الکترونیکی و ابزار ریز است، از نظر اطلاعاتی میتواند مورد استفاده قرار گیرد.
بازجو در سوال بعد مینویسد: مگر تلفنهای شما کنترل میشود که تقاضای دستگاهی که کنترل تلفن را مشخص کند از آقای فنسینکو نمودهاید؟ در مورد دستگاه رمز تلفن هم بنویسید.
سعادتی در پاسخ نوشته است: کموبیش به ما اطلاع داده بودند که کلیه تلفنهای شما در سطح ایران کنترل میشود. کنترل تلفن هم در شرایط فعلی خیلی ساده است و میتوان از طریق مراکز تلفن با گذاشتن نوار و یا حتی با نشستن پای دستگاه هر تلفنی را که خواسته باشیم کنترل کنیم. چون این امکان میرفت، لذا نیاز به دستگاه فوق برای ما نیازی ضروری بود. دستگاه رمزکننده تلفن هم وسیلهای است ضد کنترل تلفن.
بازجو نوشته است: شما در بند ۸ این قسمت نوشتهاید (همان یادداشت آبی«) تجربیات لازم در امر اطلاعاتی و ضداطلاعاتی»؛ منظور شما از این قسمت چیست؟
سعادتی پاسخ داده: مسئله اطلاعات و ضداطلاعات در شرایط فعلی بهلحاظ دستگاههای پیچیده و ظریف الکترونیکی خیلی پیچیده شده. بهطوریکه یک فرد عادی و حتی یک فرد مهندس و متخصص هم از این تجربیات اطلاعی ندارد و این تنها در حد تجربیات اطلاعات و ضداطلاعات است. آگاهی نسبت به این تجربیات خیلی میتواند کمک کند که جلوی درز رفتن اطلاعات و جلوی نفوذ و عملکرد عناصر ضدانقلابی را گرفت.
شنیده ها حاکیست با افزایش فشار از سوی دولت آلبانی علیه فرقه رجوی و موضع گیری کانادایی ها علیه فرقه، آن ها درمانده شده و درحال دست و پا زدن در باتلاق آلبانی هستند.
به گزارش فراق، خبر انتقال فرقه برای فرار از آلبانی و انتقال مقرشان به کانادا حواشی زیادی برای آنها ایجاد کرد و موجب درگیری در میان اعضای رده های میانی و پایین این فرقه نیز شد. این موضوع بهترین فرصت برای اعضای وامانده در فرقه رجوی محسوب میشود تا در یک تصمیم درست برای همیشه راه خود را از فرقه جدا کنند.
تسنیم پیش از این خبر داده بود که در پی فشارهای دولت آلبانی به فرقه رجوی، خصوصاً پس از حمله پلیش ضدشورش این کشور به مقر اشرف۳، سران منافقین تصمیم به انتقال مقر خود به کشور دیگری گرفتند.
ابتدا قرار بود مقر این فرقه به فرانسه منتقل شود که به دلیل عدم موافقت این کشور، کانادا به عنوان مقصد بعدی آنها انتخاب شد.
خروج برخی اعضا از آلبانی همانطور که گفته شد، به دلیل فشارهای دولت این کشور و ایجا محدودیت های شدید علیه آنهاست به گونه ای که پلیس آلبانی در هفته های گذشته اقدام به ایجاد پست های بازرسی در خروجی های اشرف ۳ کرده و همه ورود و خروج های آنها را کنترل می کند.
علاوه بر این، با دستور دولت آلبانی، اینترنت دولتی این مقر نیز قطع شده است.
«ادی راما» نخستوزیر آلبانی نیز در مصاحبهای با شبکه آلمانی «اشپیگل» گفته بود که فرقه رجوی نمیتوانند از آلبانی برای جنگ علیه ایران استفاده کنند.» وی تصریح کرده بود: «آلبانی قصد جنگ با ایران را ندارد و کسی را که از مهماننوازی ما سوءاستفاده کرده باشد، نمیپذیرد.»
سران فرقه تروریستی رجوی پس از شکست ها و تحقیرهای اخیر در آلبانی در آخرین تیرهای های مانده خود این بار از غرب برای حمله به خاک ایران گدایی می کنند.
به گزارش فراق، باید به این احمق های وطن فروش گفت زمانی که توانایی لابی گری در غرب داشتید نتوانستید غلطی انجام دهید حالا که جهان غرب و اروپا زبان گفت و گو با ایران باز کرده و فهمیده باید در مقابل ایران آداب روابط را رعایت کند، چرا چنین کمپینی راه اندازی می کنید.
البته که بر همگان واضح است مسعود و مریم رجوی هر گاه خود را در گوشه رینگ دیدند با فرافکنی سعی کردند راه دررو پیدا کرده و افراد باقیمانده برای خود را به نوعی سرگرم کنند.
به گزارش فراق، حسن خلج، عضو نجات یافته از فرقه رجوی در نروژ در این رابطه نوشت: چنین ادعاهایی از جانب باند رجوی چیزی تازه ایی نیست و نمونه هایی مانند این را که در درون تشکیلات فرقه ایی مطرح می شد تمام جدا شدگان این سازمان بارها شنیده اند. اگر پای صحبتهای اعضای سابق این باند خائن بنشینید نمونه های بسیاری را برای شما بازگو خواهند کرد. سازمان مجاهدین بارها از دولت عراق و نیروهای ائتلاف خواستار حمله به ایران بود و شاهدان عینی در نشست های مسعود رجوی و مریم قجر این ادعاها را به گوشهای خود شنیدهاند و این ادعاها قابل تایید می باشد. چنین ادعاهایی از این سازمان جاسوسی و باند خائن رجوی تازگی ندارد؛ از حمله به سربازان مرزبان ایران گرفته تا ترورها، بمبگذاری های کور و خبرچینی های و شنودهای این سازمان در جنگ هشت ساله که موجب به شهادت رسیدن ایرانیان می شد. دادن بیانیه هایی بر حمایت داعش و آزادیخواه خواندن آن ها هیچ شکی بر ماهیت و هدف های پلید این فرقه مخوف بر جای نمی گذارد. مسعود رجوی رهبری ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق در زیر زمین پناهگاه ضد بمب خود حرمسرایی داشت که با بسته شدن اشرف این حرمسرا نیز برچیده شد. ایجاد حرمسرا و تجاوزهای گروهی این جانور را می توانید از قول زنان فراری از چنگال این مجنون جنسی در فضاهای مجازی ببینید و بشنوید. او در راستای بهره جویی های جنسی اش بسیاری از آنان را عقیم کرده بود به گونه ایی که رحم بیش از ۹۰ نفر این زنان را در بیمارستان های بغداد به گونه ایی برداشته بودند که برخی از آن ها هرگز نمی دانستند که واقعا برای چه نوع عمل جراحی به اتاق عمل می روند. پای صحبتهای زنان فراری از پایگاه های این باند بنشینید تا این خون آشام مجنون را بهتر بشناسید.
آگهی ابلاغیه قضایی به ۱۰۴ تن از سران فرقه رجوی، از سوی قوه قضائیه در روزنامه های کثیرالانتشار منتشر شد.
به گزارش فراق به نقل از مرکز رسانه قوه قضاییه، دادگاه کیفری یک استان تهران با انتشار یک آگهی عمومی که در روزنامههای کثیرالانتشار منتشر شده، از ۱۰۴ عضو متواری سازمان مجاهدین خلق معروف به منافقین خواست وکیل قانونی خود را به این دادگاه معرفی کنند تا در فرایند رسیدگی به پروندهای که برای آنها تشکیل شده از این افراد دفاع نمایند.
به گزارش فراق، در متن این آگهی آمده است: نظر به اینکه حسب کیفرخواست شماره ۱۴۰۲۶۸۴۳۰۰۰۰۳۷۳۶۰۷ مورخ ۱۸/۰۴/۱۴۰۲ صادره از سوی دادسرای عمومی و انقلاب تهران ارجاعی به شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران، نسبت به اشخاص مطابق فهرست پیوست تقاضای کیفر گردیده و با عنایت به عدم دسترسی و متواری بودن متهمان به لحاظ معلوم نبودن محل اقامت مشارالیهم و اینکه اقدامات دادسرای تعقیبکننده جرم، منتج به دستیابی به متهمان و همچنین ابلاغ به آنان به نحو دیگر نشده است و توجها به ضرورت معرفی وکیل از ناحیه نامبردگان برای دفاع از اتهامات انتسابی مستندا به ماده ۳۸۴ از قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ و با امعان نظر به ماده ۱۷۴ از قانون مارالذکر، به موجب این آگهی به اشخاص مذکور ابلاغ میگردد تا ظرف مهلت یک ماه از تاریخ نشر آگهی نسبت به معرفی وکیل قانونی به این شعبه اقدام نمایند. در غیر این صورت مطابق قانون، تصمیم مقتضی اتخاذ خواهد گردید.
عضو اسبق فرقه رجوی گفت: کاری که ایران در قبال سازمان انجام داده کار کمی نیست. هیچ کشوری حاضر نمیشود که یک گروه تروریستی را بپذیرد ولی ایران این کار را کرده است. این در تاریخ نوشته میشود.
به گزارش فراق، مسعودخدابنده درباره عملکرد گذشته و وضعیت فعلی سازمان مجاهدین خلق اظهار کرد: سازمان مجاهدین به یک فرقه کوچک در فرانسه تبدیل شده است. بخش آلبانی سازمان مجاهدین در حال از بین رفتن است و اگر اعضای باقی مانده فرقه رجوی در آلبانی نجات پیدا نکنند، فاجعه انسانی رخ میدهد. باید اجازه دهند خانوادهها بیایند و اینها را به خانه سالمندان ببرند. آدم ۸۵ ساله که به درد کسی نمیخورد.
وی همچنین درباره دلیل اصلی ورود پلیس آلبانی به کمپ اشرف ۳، گفت: یکی از دلایلی که پلیس آلبانی وارد کمپ سازمان شد، چراغ سبز آمریکا بود. دولت آمریکا دنبال اسناد رابطه سازمان با نومحافظهکاران از جمله بولتون و پمپئو است. اینها مدارک مهمی برای آمریکاییهاست چون انتخابات ریاستجمهوری آنها نزدیک است.
این عضو جداشده درباره سرنوشت مسعود رجوی نیز بیان کرد: مسعود رجوی خریت زیاد کرده و فکر میکند که خیلی زرنگ است. احتمالا میخواسته حرفی بزند ولی عربستان او را جایی نگه داشته است زیرا ضرر او بیشتر از سودش است. من صدردصد نمیتوانم بگویم او مرده ولی بدترین اتفاق برای او این است که زنده بیرون بیاید.
متن کامل گفت وگوی ایسنا با مسعود خدابنده از اعضای جداشده فرقه رجوی به شرح زیر است:
تصاویر و فیلم های منتشر شده از افراد حاضر در کمپ اشرف ۳ بعد از بازرسی پلیس آلبانی بسیار نکات قابل توجهی داشتند و پیری، فرتوتی و ناامیدی و استیصال از چهره اعضا کاملا مشخص بود. چرا این افراد به چنین شرایطی رسیدند؟ چرا این افراد کماکان با تمام این سختی ها علیه وطن خودشان فعالیت میکنند؟
من سال هاست از مجاهدین جدا شدم و اطلاعات داخل آنجا را کمتر دارم اما سایر مسائل مربوط به آنها را دنبال میکنم. من از سالی که از سازمان جدا شدم، خیلیها را دیدم که از سازمان جدا شده اند؛ از خانمهایی که جدا شده اند و از رقص رهایی صحبت کردند تا کسانی که اخیرا بیرون آمده و میگویند آنجا قتل هم انجام می شود و همانجا دفن می کنند و کسی هم نمی بیند. من الان اطلاعات دقیقی از داخل کمپ سازمان در آلبانی ندارم اما در گذشته که با دولت عراق برای اخراج آنها از این کشور کار میکردم، یادم است که یک خانم از کمپ اشرف بیرون آمد و ژنرال ارتش عراقی با دیدن او گریه میکرد چون آن خانم شب یک کیلومتر سینهخیز رفته بود و سر و صورت خونی داشت تا از آنجا به آن امید فرار کند که عراقیها او را بگیرند و اعدام کنند. او میخواست اعدام شود ولی در اشرف نمانَد.
اولین بار عصر سهشنبه ۳۰ خرداد منابع خبری از حمله پلیس آلبانی به مقر منافقین در این کشور خبر دادند. طبق گزارش همین رسانه خبری، پلیس آلبانی اعلام کرد بر اساس حکم دادگاه و به دلیل نقض توافقات صورت گرفته، به این مقر حمله کرده و با مقاومت تروریستهای منافق مواجه شده است.
تابناک _ طبق گزارشها، پلیس آلبانی صبح امروز بار دیگر وارد مقر گروهک تروریستی منافقین در شهر «دورس» شده است.«آلبانی دیلی نیوز» خبر داده پلیس این کشور صبح امروز پنجشنبه (۲۹ ژوئن) بار دیگر وارد مقر گروهک تروریستی منافقین در منطقه «مانز» شهر «دورس» شده است.
طبق این گزارش، رسانههای محلی گزارش دادند نیروهای پلیس آلبانی در ورودی اردوگاه «اشرف ۳» مستقر شدهاند و همه خودروهایی که این اردوگاه را ترک میکنند، کنترل میکنند.
اولین بار عصر سهشنبه ۳۰ خرداد منابع خبری از حمله پلیس آلبانی به مقر منافقین در این کشور خبر دادند. طبق گزارش همین رسانه خبری، پلیس آلبانی اعلام کرد بر اساس حکم دادگاه و به دلیل نقض توافقات صورت گرفته، به این مقر حمله کرده و با مقاومت تروریستهای منافق مواجه شده است.
وزارت کشور آلبانی تاکید کرد گروهک تروریستی منافقین از توافقات مربوط تبعیت نکرده و توضیح داد این عملیات در راستای اجرای قانون ویژه پیگرد علیه فساد و جنایت سازمان یافته و همچنین تصمیم دادگاه ویژه مربوط به فساد و جنایت سازمانیافته انجام شده است. این وزارتخانه همچنین مقاومت از سوی ساکنان اردوگاه اشرف در برابر اقدام پلیس را تایید کرد.
وزارت کشور آلبانی در خصوص ادعای کشته شدن بعضی از اعضای این گروهک هم اعلام کرد در حال بررسی موضوع است.
آلبانی دیلی نیوز به نقل از اعضای این گروهک گزارش داد پلیس آلبانی ۷۰ نفر از اعضای آن را بازداشت کرده است.
در جریان عملیات سهشنبه پلیس آلبانی رایانهها و سایر وسایل الکترونیکی منافقین را ضبط کرد. به نوشته پایگاه آلبانی دیلی نیوز، «کنترلها در این اردوگاه در چارچوب مقابله با حملات سایبری و تروریسم است زیرا این ظن وجود دارد که داخل این اردوگاه افرادی هستند که اقدامات غیرقانونی انجام میدهند».