قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید .

پیوندها
  • ۱
  • ۰

ماجرای دستگیری اشرف ربیعی همسر مسعود رجوی در انتخابات اولین دوره مجلس

نان

در شماره 5 «روایت امروز» روایتی ناقص از ماجرای دستگیری اشرف ربیعی، همسر مسعود رجوی در روز انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی توسط کمیته انقلابی اسلامی منطقه 10 منتشر شده که بخش‌هایی از آن تناسبی با واقعیت نداشت. در حاشیه گفت‌و‌گو با آیت‌الله سیداحمد علم‌الهدی از ایشان خواستیم که اصل ماجرا را تعریف کند. این روایت کوتاه را در ادامه می خوانید:

اسفند ماه 1358 بود و قرار بود اولین دوره انتخابات مجلس برگزار شود. منافقین هم در این انتخابات لیست داده بودند و بسیار فعال بودند. آن زمان با نیروهای متمرکز منطقه خودمان ـ که یک‌سری جوانان و نیروهای فرهنگی‌مان بودند ـ فعالیت‌های فرهنگی پراکنده در سیاهکل، ترکمن‌صحرا و خلق مسلمان در آذربایجان انجام می‌دادیم. در واقع نوعی مبارزه با گروه‌هایی بود که آنجا به‌وجود آمده بودند. آن موقع آقای عمید رئیس کمیته منطقه 10 بود. بنده دیدم الان وقتی است که می‌توانیم از منافقین در مقابله با خودشان شواهدی به‌دست آوریم، در واقع یک جهاد سیاسی. بنده به آقای عمید گفتم: «شما فردا یعنی روز انتخابات مسئولیت کمیته را برای یک روز به ما واگذار کنید.» خودش دنبال چنین پیشنهادی بود و ناراحت بود که چطور می‌شود مسأله انتخابات را در منطقه جمع کرد، چون همه‌کاره کمیته بود و کمیته باید امنیت صندوق‌ها را برقرار کند و جلوی تقلب‌ها را بگیرد. پاسدارهایی که به کمیته آمده بودند اهل برخورد فیزیکی بودند و این‌جور نبودند که فعالیت‌های سیاسی و منطقی انجام بدهند. برای مقابله گروهی داشتیم که وقتی به آقای عمید پیشنهاد دادیم، ایشان از خداخواسته پذیرفت و گفت: «خیلی خوب شد. شما فردا مسئول کمیته بشو و در منطقه انتخابات را جمع کن که لااقل در این منطقه در انتخابات خرابکاری نشود.» ........ ادامه

ایشان ساعت هم تعیین و از چهار صبح تا دوازده شب مسئولیت ریاست کمیته را به من واگذار کرد. بنده تمام نیروهایم را به کمیته منطقه 10 آوردم. همه بچه‌های دانشجو، تحصیلکرده، باسواد و وارد به مسائل سیاسی و فرهنگی بودند و همراه پاسدارهایی رفتند که برای امنیت صندوق‌ها می‌رفتند. به آنها گفته بودم شما فقط مراقب تقلب باشید، مراقب چیز دیگری نباشید. آن‌ها با دقت اوضاع را زیر نظر گرفتند. با مراقبتی که اینها می‌کردند هر متقلبی پیدا می‌شد. عده‌ای می‌آمدند برای افراد لیست بنویسند و اینها مچشان را می‌گرفتند که تو چه کاره هستی آمدی لیست بنویسی. آن‌هایی را که می‌گرفتند تحویل پاسداری می‌دادند که مسئول امنیت بود و او هم اینها را به مرکز کمیته منطقه 10 منتقل می‌کرد. افرادی که از منافقین می‌گرفتند و به آنجا می‌آوردند، بلافاصله از آنها یک عکس می‌گرفتیم، آن‌ها را بازجویی می‌کردیم و نام و نشان و آدرس خانه‌شان را می‌پرسیدیم.

مثلاً در بازجویی متوجه می‌شدیم منزل طرف تهرانپارس هست. از او می‌پرسیدیم تو که خانه‌ات تهرانپارس هست در میدان شوش چه کار می‌کنی؟ اگر می‌خواستی کمک کنی همان تهرانپارس کمک می‌کردی، چرا تا میدان شوش آمدی؟ بازجویی‌ها بسیار سطحی انجام می‌شد. در آنجا تقریباً لو داده می‌شد که طرف آمده است تقلب کند. با عکس و بازجویی‌هایی که از آنها امضا می‌گرفتیم آنها را در زندان نگه می‌داشتیم. در این قضایا بچه‌ها گروهی را گرفتند که یکی دو نفر از کادر مرکزی منافقین در آن حضور داشتند، مثل شیرمحمدی و افرادی که مشخص بود عضو کادر مرکزی منافقین هستند. این گروه متشکل از سه چهار تا مرد و یک زن بودند. آن زن را که دیدم فهمیدم اشرف ربیعی است. اسمش مستعار بود و اسم دیگری گفت. بچه‌های کمیته هم گفتند که این اشرف ربیعی است. آن دو سه تا مرد اسم‌هایشان را گفتند و معلوم شد کادر مرکز منافقین هستند. سه چهار تا کادر مرکزی با یک خانم معلوم است که آن زن اشرف ربیعی زن مسعود رجوی است. این‌ها را گرفتیم و بازجویی کردیم. آن خانم یک آدرس کشکی به ما داد اسمش را هم که مستعار گفته بود، ولی بقیه گفتند ما اعضای مرکزی سازمان مجاهدین خلق هستیم و در مورد آن خانم هم از آنها اقرار گرفتیم که او با شماست.
این‌ها را در کمیته منطقه 10 نگه داشتیم تا شب شد. ساعت 10 شب به بچه‌های خودمان گفتیم شما اینها را ببرید و برسانید، چون بچه‌های کمیته ممکن است به هوای اینکه طرف اشرف ربیعی است بزنند او را بکشند و مصیبت می‌شود. این‌ها که از گاراژ باقرکچل (گاراژ فروتن) ـ که مرکز کمیته منطقه 10 آنجا بود ـ درآمدند و وارد میدان خراسان شدند هفت هشت ده ماشینی را که بچه‌های ما اینها را در آن گذاشته بودند اسکورت کردند. این‌ها را بردیم و تحویل کمیته مرکز دادیم. رهایشان نکردیم. افرادی که آنجا بودند می‌گفتند خود مسعود رجوی در کمیته مرکز منتظر اینها بود. ساعت دوازده شب هم کار را تحویل دادیم. همه عکس‌ها و بازجویی‌ها را درآوردیم و فردا همه آنها را در ورقه‌های A3 بزرگ چاپ و منتشر کردیم. بعداً معادیخواه با مسعود رجوی مناظره‌ای داشت و در مناظره‌اش اینها را نشان داد. گفت نفرات شما رفتند و این‌گونه پای صندوق تقلب کرده‌اند. مسعود رجوی در این باره هیچ جوابی نداشت بدهد. این‌ها به‌عنوان مدرک و سند برای معادیخواه در آن مناظره به درد خورد.

  • ۰۰/۰۱/۰۲
  • مصطفی آزاد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی