دولتمردان آلبانی و رجوی خوب به همدیگر رسیدند!
خبری در سایت فراق در خصوص محکومیت آلبانی در دادگاه حقوق بشر اروپا خواندم که نظرم را جلب کرد.
بنده از آنجایی که تقریبا یک سال و نیم در آلبانی بودم و بسیار در خصوص حکومت داری و نظام آنجا کنجکاو بوده و از کسانی که عمدتا شهروندان بودند سوال می کردم تا به نحوۀ وضعیت کشور آلبانی پی ببرم، نکات بسیار جالبی را دریافته بودم که دیدم با گزارشی که در سایت فراق درج شده چقدر مطابقت دارد.
ابتدا اینکه این کشور سالهاست که تلاش می کند تا خود را به اتحادیه اروپا (حوزۀ شنگن) متصل کند ولی موفق نبوده زیرا دو کشور آلمان و فرانسه ممانعت به عمل می آورند، آنها برای پیوستن آلبانی به اتحادیه اروپا شرایطی را گذاشته اند که تا آن شرایط محقق نگردد آلبانی نخواهد توانست که به اتحادیه اروپا ملحق شود و اقتصاد نابسامان خود را سر و سامانی بدهد.
در واقع یک سیستم فاسد سیاسی اقتصادی در این کشور حاکم است که در نوع خود بی نظیر می باشد. به رغم اینکه حکومت فاشیستی انور خوجه، رهبری سابق این کشور ساقط شده است ولی سیستم امنیتی کشور بر اساس همان قوانین سابق قرار دارد، یعنی قوانینی که مجریان قانون در زمان خوجه انجام می دادند.
به جز روزهای ویژه مثل سفر یک مقام عالی رتبه از اتحادیه اروپا و یا آمریکا شما به ندرت در خیابان پلیس می بینید، زیرا همه پلیس ها لباس شخصی هستند و شما نمی توانید آنها را تشخیص دهید. هر کسی که از قوانین سر پیچی نماید به سرعت دستگیر شده و تا تفهیم اتهام در زندان های بسیار کثیف باقی خواهد ماند. زندان هایی که به شدت خطرناک نیز هستند زیرا مجرمینی در آنجا نگهداری می شود که بعضا به قتل و تجاوز و امثالهم محکوم شده و دارای حبس های طویل المدت هستند.
بنابراین اگر بخواهند سر کسی را زیر آب کنند بویژه زندانیان سیاسی را، به بند زندانیان خطرناک منتقل کرده و در آنجا با کنترل طرف را بقتل می رسانند، طوری که کسی متوجه هیچ چیزی نشود، به قول خودمان «آب از آب تکان نخورد»
و بی جهت نیست که فرقه رجوی توانسته در آن محیط جای گرفته و دوام بیاورد زیرا با هر حرکت از سوی اعضای منتقد با کمک همین دستگاه امنیتی خشن و بی رحم آلبانی طرف های مقابل را سرکوب میکند.
نمونه های واضح و غیر قابل انکاری داریم مانند برخورد بسیار زشتی که با پدر و مادر خانم سمیه محمدی در تیرانا انجام دادند که از کانادا به آلبانی رفته بودند تا فرزند خود را ببینند، یا موارد متعدد آزار و اذیت جداشدگانی که در آلبانی زندگی می کنند و مدام با درخواستهای ضد انسانی رجوی از سوی نیروهای امنیتی این کشور مورد برخوردهای خشن قرار می گیرند.
البته بسیاری از ناظران معتقد هستند که برخوردهای دستگاه پلیس که مشخصا زیر نظر وزارت کشور است مفت و مجانی انجام نمی شود، برای اجرای هر پروژه ای ابتدا وزیر کشور و یا معاونش به یکی از ساختمان هایی که در اختیار فرقه رجوی است رفته و طی یک ملاقات خصوصی پروژۀ مد نظر برایش تعریف شده و در انتها یک کیف که محتوایش دلارهای نقد است تحویل مقام مربوطه قرار گرفته و راهی انجام ماموریتی می شود که از سوی رجوی توجیه شده است.
حتی در مسائل جنایی هم مواردش است، مثل بررسی نحوۀ درگذشت «مالک شراعی» که به طرز بسیار فجیعی به قتل رسید و در بازرسی و تحقیقات پلیس ناگهان همه چیز با یک جمله اینکه متوفی در اثر خفه گی در آب جان داده است، متوقف گردید.
یا عدم ارائه گزارش مرگ هایی که در قرارگاه «اشرف۳» وجود دارد، بیمارستان ها به دستور مشخص از سوی وزارت کشور اجازۀ ارائه برگۀ پزشک قانونی نیستند و اجازه هم ندارند با هیچ رسانه ای مصاحبه کنند.
به لحاظ اقتصادی هم بسیار خلاصه عرض کنم که هر صنفی از مسائل اقتصادی کشور در دستان یک یا دو نفر است، مثل واردات و صادرات میوه، ساختمان سازی ها، صادرات انسان به ویژه زنان و دختران جوان، باندهای مافیایی که همه چیز مملکت را با زور در اختیار دارند و اگر کسی مخالفت کند در کمترین زمان حذف فیزیکی می شود.
با محتوایی که خدمت شما ارائه شد می توانید نتیجه گیری کنید که با همین شاخص ها است که فرقه رجوی توانست در آن محیط جایی برای ماندن پیدا کند، از بسیاری جهات شباهت های قابل توجهی بین فرقۀ رجوی با دولت مردان آلبانیایی وجود دارد، فضایی که می توانند یکدیگر را تحمل کرده و از همدیگر استقبال کنند.
از این موارد بسیار است که زمان برای باز کردن همه آنها اندک است و در حوصلۀ این مطلب نمی گنجد، بیشتر هدفم این بود که مهر تائیدی بگذرام روی مطلبی که دوستان در سایت فراق به آن پرداخته بودند.
یادداشت از: بخشعلی علیزاده
- ۰۲/۰۳/۰۲