در ادامه دادگاه آقای حکیم‌زاده حسینی، وکیل شکات از رئیس دادگاه خواست تا صفاالدین تبراییان مورخ و پژوهشگر تاریخی و علی اکرامی از اعضای سابق گروهک به‌عنوان دو فرد مطلع از جنایات فرقه تروریستی مجاهدین اظهارات خود را بیان کنند.

قاضی دادگاه از وکیل پرسید: آیا این افراد می‌خواهند مستنداتی به دادگاه ارائه دهند؟

وکیل پاسخ داد: بله.

قاضی خطاب به وکیل پرونده گفت: مستشار دادگاه تقاضا دارد موضوع عفو بیشتر تبیین شود و توضیحات بیشتری داده شود؟ آیا حسب ادعای شما این فرد از عوامل ساواک است یا متهمی بوده که حکومت وقت وی را عفو کرده است؟

وکیل شکات گفت: طبق نامه ارتشبد نصیری، مسعود رجوی از عوامل اصلی و سرکردگان سازمان در دهه ۵۰ بوده است و به این واسطه در کنار سایر سرکردگان این سازمان محکومیت قطعی به اعدام دارند. طبق مکاتبات رجوی  یک استثنا و یک نور چشمی ساواک بوده و به رغم محکومیت قطعی اعدام درخواست عفو و تخفیف مجازات برای وی داده شده است.

وکیل ادامه داد: این موضوع که مجاهدین خلق از همکاران سازمان اطلاعات بودند عبارت ساده‌ای نیست، ساواک، مسعود رجوی را همکار سازمانی خود در بحبوحه‌ای که سازمان مجاهدین خلق به عنوان یک گروه معاند پهلوی تحت تعقیب و رجوی در راس این سازمان بوده است معرفی کرده است.

قاضی گفت: یعنی شما معتقدید مسعود رجوی نفوذی سازمان اطلاعات بوده است؟

وکیل گفت: رژیم پهلوی در بازه‌ای از زمان به این نتیجه می‌رسد که به جای اینکه سازمان مجاهدین خلق را مطلقا از بین ببرد بهتر است که این سازمان را که با نگاه ایدئولوژیک ایجاد شده و همراهی جوانان جامعه را با خود دارد با خود همراه کرده و آن را ظرفیتی برای خود بداند تا بتواند در آن نفوذ کند. باید دید اینکه رویکرد آن‌ها چه بود که تا به امروز مقابل ملت ایران ایستاده و جنایت می‌کنند و نه فقط حاکمیت را قبول ندارند علیه مردم خود خیانت می‌کنند این است که صرفا به دنبال قدرت طلبی و حاکمیت بوده و یا نه دست پرورده رژیم پهلوی و (سیا) CIA آمریکا بوده اند؟ که منجر به شهادت ۱۷ هزار تن از مردم شریف و در نهایت خیانت به منافع کل ملت به جهت وابستگی آن‌ها به سرویس‌های بیگانه شدند.

این وکیل دادگستری در ادامه گفت: اصحاب رسانه سکوت فضای رسانه‌ای در مورد پشت پرده این سازمان جنایتکار را بشنوید در این مورد قلم بزنید و هرچه می‌توانید، بنویسید.

وی گفت: اصحاب رسانه آن‌قدر بنویسید تا حامیان غربی آن‌ها شرم کنند از حمایت عیان از آنها، چه کسی از متلاشی شدن یک سازمان اسلامی، بازداشت و اعدام اعضای آن و تسویه خونین طرفداران ایدئولوژی اسلامی توسط تقی شهرام و مسعود رجوی منتفع می‌شد؟

وی گفت: آیا این تشکیلات برآمده از تسویه عناصر مسلمان که تابلوی مارکسیست را بلند کرده است، مزدور جدید ساواک برای مبارزه با مخالف پهلوی به شمار نمی‌آید؟

این وکیل دادگستری بیان کرد: چرا وحید افراخته باید در سال ۵۳ بگوید می‌خواهیم آیت الله بهشتی را بزنیم. در کتاب تقی شهرام صفحات ۱۱۵و ۱۱۶این موضوع آمده است. وحید افراخته در سه جا از اعترافاتش صراحت دارد که تقی شهرام به دنبال حذف فیزیکی آیت الله بهشتی بوده است.

در ادامه قاضی از وکیل پرسید آیا شما معتقدید که ایدئولوژیک در سازمان برنامه‌ریزی ساواک بوده است؟ ساواک چه نفعی از این موضوع می‌برده است؟

وکیل شگات پرونده گفت: این مجموعه (مجاهدین خلق) با ایدئولوژی اسلامی تنها می‌توانست در برابر طاغوت بایستد.

قاضی گفت: اما بسیاری دیگر از گروه‌های چپ هم مقابل پهلوی ایستاده بودند.

وکیل گفت: بله، اما ظاهر اسلامی اسلامی آن‌ها سبب جذب دانشجویان شد نه نگاه چپ آنها، چه بسا بعضی از افراد این نکته را هم داشتند، به همین دلیل است که آن را منافق می‌دانیم.

قاضی خطاب به وکیل گفت: پس شما معتقد هستید سازمان امنیت وقت دو نفر از اعضا را برای مدیریت سازمان مجاهدین یکی را با نامه نگاری از اعدام و دیگری را از زندان رها کرده است؟، چگونه؟

وکیل شکات پرونده در ادامه در مورد فرار تقی شهرام از زندان می‌گوید: این فرار صحنه سازی و با اراده رژیم وقت بود که در مستندات نیزآمده است، در ابتدا بیان کردم چرا ساواک در برخورد با سازمان بعد از مسعود رجوی و تقی شهرام سراغ کسانی می‌رود که با مارکسیست شدن سازمان مخالف بود.

قاضی گفت: یعنی شما معتقدید که هر کس پس از این دو نفر بازداشت شده است از مخالفین مشی مارکسیستی سازمان است؟

این وکیل ادامه داد: بله، تقی شهرام و مسعود رجوی اطلاعات افراد را به ساواک دادند. همانطور که آن‌ها گفتند این افراد را همکار خود معرفی کرده‌اند. نوع فرار تقی شهرام از زندان ساری محل تامل است. وی در اقدام جدی با همکاری یکی از افسران زندان به نام احمدیان و با سرقت تعدادی سلاح از زندان می‌گریزند.

با دستور قاضی، صفاالدین تبراییان مورخ و پژوهشگر تاریخی به عنوان مطلع معرفی شده وکیل برخی شکات در جایگاه قرار گرفت. تبراییان در معرفی خود گفت: فارغ‌التحصیل رشته شرق شناسی از دانشگاه سن ژوزف بیروت، صاحب تالیف ۳۵ جلد کتاب، برنده جایزه کتاب برتر سال و جلال آل احمد و برترین کتاب در حوزه مقاومت هستم و در کتاب خوابگرد‌ها به موضوع سازمان مجاهدین خلق و ارتباط رهبران سازمان مجاهدین خلق با نهاد‌های اطلاعاتی و نظامی عراق پرداخته‌ام.

تبراییان به تبیین مستندات شکات در زمینه ارتباط رهبران سازمان، نحوه شکل‌گیری این سازمان، مبنای فکری تشکیل سازمان، جریان‌های انقلابی و اجتماعی و سیاسی که از زمان تشکیل سازمان در جهان رخ دادند، پرداخت.

این پژوهشگر تاریخی افزود: شروع کار سازمان مجاهدین خلق با تایید عالمان و دانشمندانی بزرگی مانند ربانی شیرازی، لاهوتی، مطهری، طالقانی و شریعتی همراه بود، اما با اعدام رهبران سازمان در سال ۱۳۵۰ ساختار رهبری سازمان دچار تغییر شد هرچند رهبران قبلی کشاورزی و شیمی و فنی درس خوانده بودند و اطلاعات آن‌ها از جامعه‌شناسی و دین و مذهب و شریعت بسیار کم بود.

وی ادامه داد: در دهه ۱۳۵۰ رهبران سازمان شروع به تحریف تفسیر آیات قرآن کردند و حتی بین چگوارا و هوشی مینه و امام حسین (ع) تفاوتی قائل نبودند. آن‌ها کفر آمده در قرآن را معادل امپریالیسم می‌دانستند و روحانیون را بلای جان اسلام و مسلمین می‌دانستند.

تبراییان با بیان اینکه اولین بار از سوی حاکمیت پهلوی دوم به گروه نادر شایگان و شعاعیان، لقب مارکسیست اسلامی داده شد، اظهار داشت: به نظر می‌رسد که اسلام ابزار دست مجاهدین بود، زیرا ۹۵ درصد جمعیت کشور شیعه بودند و نمی‌شد که با نهضت مارکسیستی برانگیخته شد و اسلام مارکسیستی را پیش برد؛ در حقیقت رگه‌های مارکسیسم در جزوه‌های رهبران و کادر اصلی سازمان وجود داشت.

تبراییان با استناد به سوابق تاریخی و جراید و مطبوعات آن دوره زمانی به نحوه فعالیت و تغییر رویکرد سازمان مجاهدین خلق پرداخت و اقدامات مسعود رجوی و همکاری وی ساواک را تشریح کرد.

پس از آن علی اکرامی به عنوان مطلع و از اعضای جداشده گروهک با دستور قاضی دادگاه در جایگاه قرار گرفت و گفت: در سال ۵۸ تحت تأثیر شعار‌های فریبنده و پرجاذبه این سازمان قرار گرفتم و در حالی که دانشجوی رشته نفت بودم به عضویت سازمان درآمدم.

وی ادامه داد: پس از پیروزی انقلاب اسلامی جوان آرمان خواهی بودم و خانواده فقیر و ضعیفی داشتم و همزمان با تحصیل در بندر امام خمینی در اسکله‌ها کار می‌کردم و با شعار‌های فریبنده این سازمان احساس می‌کردم کلید خوشبختی ملت ایران هستند.

عضو سابق فرقه تروریستی مجاهدین افزود: در سال ۶۰ پس از اعلام مبارزه مسلحانه گروهک، چون در ذهنم ارادت به امام راحل داشتم، با گروهک همراهی نکردم و در اختفا به زندگی عادی پرداختم، اما در سال ۶۵ دوباره جذب شدم و از طریق پاکستان به عراق رفتم و به عضویت شورای مرکزی ردیف ۵۶ اعضای مرکزی درآمدم.

اکرامی ادامه داد: از سال ۶۶ به عضویت شورای مرکزی سیاست خارجی و ارتباط با عراق درآمدم و دفتر این ستاد در بغداد قرار داشت و یکی از اعضای هماهنگی ارتباط با عراق و بخشی از استخبارات عراق بودم.

وی اضافه کرد: یکی از افراد هماهنگ کننده برای دیدار حبوش و مسعود رجوی بودم و فیلم دیداری که منتشر شده توسط استخبارات عراق گرفته شده بود.

عضو سابق فرقه تروریستی مجاهدین گفت: اطلاعات به دست آمده‌ای که از داخل ایران به استخبارات عراق و رژیم بعث ارائه می‌شد از طریق شنود و تخلیه تلفنی تهیه می‌شد و ۴۰۰ نفر مستشار نظامی در پادگان اشرف آموزش می‌دیدند و عمدتا در همه عملیات‌ها از جمله عملیات چلچراغ شناسایی و مهمات از طریق رژیم بعث تهیه می‌شد.

وی با اشاره به بمباران‌های عراق در دوران جنگ تحمیلی در شهر‌های ایران گفت: مجاهدین از اعضای خود که ساکن این شهر‌ها بودند می‌خواست که با خانواده خود تماس بگیرند و اطلاعات میزان تخریب‌ها و خوف و وحشت مردم را جویا شوند و این در حالی بود که در این سازمان ارتباط اعضا با خانواده منع شده بود و در واقع سازمان از اعضای خود می‌خواست تا با فریب خانواده‌های خود و به بهانه ابراز نگرانی از آن‌ها اطلاعات بگیرند.

در ادامه جلسه دادگاه، تبراییان مطلع معرفی شده از سوی شکات نیز بار دیگر با دستور قاضی برای ارائه مستندات در جایگاه قرار گرفت و گفت: این گروهک جسد یکی از اعضای خود را تکه تکه و سوزاندند و دفع کردند یا شکم دیگر اعضای خود را پاره کردند و داخلش محلول بنزین ریختند و بعد جسد را سوزاندند. کاری که جریان تکفیری می‌کند، آن‌ها عضو خودشان را می‌کشند.

قاضی خطاب به او گفت که مستنداتتان چیست؟

تبراییان پاسخ داد: مجموعه جنایات آن‌ها در جراید آن دوره موجود است و در فیلم سیانور هم آماده است همچنین بخشی در کتاب خوابگرد‌ها هم هست.

این پژوهشگر تاریخی با توضیح ازدواج‌های متعدد مسعود رجوی که به ازدواج با همسر مهدی ابریشمچی (مریم قجر عضدانلو یا مریم رجوی) منجر شد، گفت: او مدتی با فیروزه بنی‌صدر ازدواج سیاسی کرد که دو سال تداوم داشت. او در پاریس به فیروزه علاقمند شد.

وی با بیان اینکه طلاق‌های ایدیولوژیک در دهه ۱۳۶۰ در سازمان رخ داد، افزود: کسانی مانند ابریشمچی برای صدام هم جاسوسی می‌کنند.

در این زمان قاضی دادگاه با اعلام ختم این جلسه از دادگاه اظهار داشت: دو هفته دیگر روز سه‌شنبه ۱۸ اردیبهشت جلسه بعدی برگزار می‌شود.

  •  
  • منبع خبر : خبرگزاری میزان