قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق ، مصطفی آزاد

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق ، مصطفی آزاد

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید . ضمن اینکه با آدرس دوم ghased1393.blogsky .com هم در این مسیر پیش می رویم ...

آخرین مطالب
  • ۱
  • ۰

فرمانده پلیس ملی آلبانی با اشاره به سرمایه‌گذاری‌های مالی و فنی دادگستری آمریکا در حوزه پلیس این کشور، گفت: اقدامات دادگستری آمریکا به‌طور محسوسی بر افزایش ظرفیت‌های عملیاتی و حرفه‌ای پلیس ملی تأثیرگذار بوده است.

albani 2 1

 

به گزارش خبرنگار فراق، ایلیر پرودا، فرمانده پلیس ملی آلبانی، اول خرداد ماه با استیون فیلدز، معاون «برنامه کمک به آموزش و تحقیقات جنایی بین‌المللی» در وزارت دادگستری آمریکا، دیدار و گفت‌وگو کرد.

بر اساس گزارش‌های منتشر شده در این نشست، حمایت مستمر «برنامه کمک به آموزش و تحقیقات جنایی بین‌المللی»  از پلیس آلبانی از سال ۱۹۹۸ در حوزه‌های کلیدی مانند: مدیریت مرزها، مبارزه با جرائم سازمان‌یافته، توانمندسازی نیروی انسانی، توسعه سیستم‌های فناوری اطلاعات و آموزش پرسنل پلیس مورد ارزیابی قرار گرفت.

پرودا بر سهم چشمگیر «برنامه کمک به آموزش و تحقیقات جنایی بین‌المللی» در تقویت ساختارهای پلیس و همچنین پشتیبانی از مکانیسم‌های مقابله با افراط‌گرایی خشونت‌آمیز تأکید کرد و سرمایه‌گذاری‌های مالی و فنی قابل‌توجه این برنامه را ستود.

فرمانده پلیس ملی آلبانی در پایان، قدردانی عمیق خود را از همکاری «برنامه کمک به آموزش و تحقیقات جنایی بین‌المللی» ابراز داشت و این مشارکت را الگویی موفق برای توسعه نهادهای اجرای قانون در آلبانی توصیف کرد.

باید منتظر ماند و دید، ارتقای ظرفیت‌های عملیاتی و حرفه‌ای پلیس ملی آلبانی در برخورد با جنایتکارترین باند تروریستی ساکن در آلبانی، یعنی تشکیلات مجاهدین خلق کارساز خواهد شد یا خیر؟

انتهای پیام

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

رئیس دادگاه رسیدگی به پرونده اتهامات سرکردگان تشکیلات تروریستی مجاهدین گفت: این دادگاه برای کشف حقیقت و اجرای عدالت بر لزوم اصل استرداد متهمان جرایم تروریستی تاکید دارد و با تمام امکانات قانونی استرداد متهمان را به ویژه از کشورهای آلمان، فرانسه و انگلستان پیگیری خواهد کرد.

court2025 24 6

 

به گزارش فراق از قوه قضاییه، قاضی دهقانی در سی‌وچهارمین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات ۱۰۴ نفر از سرکردگان تشکیلات تروریستی مجاهدین اظهار کرد: امروز یکی از قضات کیفری در شیراز با ترور به شهادت رسیده است. جامعه قضایی جمهوری اسلامی ایران، بعد از انقلاب بیشترین شهدا را در اقدامات تروریستی متحمل شده است. با عرض تسلیت شهادت این قاضی کیفری در شیراز، به آلمان، فرانسه و انگلستان و به ایرانیان مقیم این کشورها مجدد تاکید می‌کنیم که در هیچ یک از نشست‌های متهمان این پرونده تا قبل از تعیین تکلیف نهایی اتهامات شرکت نکنند، برابر قوانینی که این کشورهای اروپایی عضو آن هستند، سرزمین اروپا نباید در اختیار متهمان تروریستی قرار گیرد. امروز این سازمان و اعضای حقیقی مرکزی آن به عنوان متهم در این دادگاه در حال محاکمه هستند.

قاضی گفت: قوانین آلمان به این کشور و مسئولین آن اجازه پذیرایی و میزبانی از متهمین را نمی‌دهد. نهادهای نظارتی و امنیتی در کشور ما نسبت به افراد ایرانی که در این کشورها تردد دارند، این نکته را متذکر شده است، حضور در نشست‌های مربوط به این متهمین بعد از تشکیل این جلسه و رسیدگی به اتهامات کیفرخواست شعبه ۱۱ کیفری یک برای مسئولین کشورهای اروپایی، مسئولیت کیفری و امکان شکایت ملت ایران را علیه آن‌ها فراهم کرده است.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

مدتی هست در برنامه‌های تلویزیونی تشکیلات رجوی، شاهد حضور برخی فرماندهان پیشین این گروهک هستیم که به بازگویی خاطرات عملیات‌هایی مانند چلچراغ، آفتاب و فروغ جاویدان می‌پردازند.

k rajavi21

 

به گزارش فراق، هدف از این برنامه‌ها در ظاهر، زنده نگه‌داشتن یاد عملیات‌های گذشته است، اما آنچه در پشت پرده می‌گذرد، بسیار هشداردهنده‌تر است.

مسئله اصلی این است که رجوی با اجبار نمودن این افراد به حضور در برنامه‌ها و اعتراف به نقششان در عملیات‌های مختلف، عملاً آن‌ها را در دام تشکیلات خود زندانی می‌کند. بسیاری از این افراد ناخواسته در برابر دوربین قرار می‌گیرند و ناچار به بیان جزئیاتی می‌شوند که بعدها تشکیلات می‌تواند علیه خودشان استفاده کند.

هدف تشکیلات از این اقدام چیست؟

۱- مهار فرار فرماندهان: رجوی می‌داند اگر سران و فرماندهان ارشدش از تشکیلات خارج شوند، اسرار بسیاری فاش خواهد شد. به همین دلیل، با ثبت اعترافات ویدئویی، آن‌ها را در برابر احتمال خروج تحت فشار قرار می‌دهد.
۲- ترساندن اعضا: وی دائماً به اعضا القا می‌کند که در صورت جدایی، توسط جمهوری اسلامی دستگیر، شکنجه و اعدام خواهند شد. این درحالی است که شواهد عینی خلاف این ادعا را ثابت می‌کنند.

در دادگاه‌های تهران، برخی از افراد سابق سازمان مجاهدین خلق، مانند آقایان: ابراهیم خدابنده، عیسی آزاده و مسعود خدابنده، حاضر شدند و به عملکرد تروریستی این گروهک شهادت دادند.

یکی از کلیدی‌ترین راهبردهای جمهوری اسلامی در مقابله با تشکیلات رجوی، سیاست بازگشت و امان‌دهی به جدا شدگان است. رهبر معظم انقلاب تأکید کرده‌اند که هرکس از این تشکیلات جدا شود و توبه کند در امان خواهد بود.

بسیاری از جدا شدگان، از جمله نویسنده این گزارش، بدون هیچ تعرضی در ایران یا سایر کشورها زندگی می‌کنند، ازدواج کرده‌اند و دارای شغل و خانواده هستند.

یکی از دروغ‌های بزرگ رجوی این است که «هرکس از تشکیلات برود، اعدام می‌شود». اما اگر این ادعا درست بود: چرا تمام کسانی که رجوی آن‌ها را به عنوان «بریده» معرفی می‌کند، زنده هستند و در رسانه‌ها حضور دارند؟ چرا بسیاری از افرادی که زمانی در عملیات‌های مهم سازمان نقش داشتند، اکنون آزادانه در ایران یا اروپا زندگی می‌کنند؟

حقیقت این است، کسانی که جدا می‌شوند نه تنها اعدام نمی‌شوند، بلکه تحت حمایت قرار می‌گیرند. این یک سیاست رسمی جمهوری اسلامی است و نمونه‌های متعددی از آن وجود دارد.

پیام نهایی به اعضای مجاهدین این است که شما قربانی دروغ‌های رجوی شده‌اید، حقیقت این است که می‌توانید آزاد زندگی کنید. کافیست جرئت به خرج دهید و خود را نجات دهید. این یک جنگ روانی است… و حق با شماست که آزاد باشید.

سعید محمدپور

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

قاضی دهقانی خطاب به کشور‌های میزبان متهمان پرونده تشکیلات تروریستی مجاهدین خلق گفت: طبق قوانین بین‌المللی و کنوانسیون‌ها، میزبانی از متهمان اقدامات تروریستی در حالی که دادگاهی صالحی در حال رسیدگی به اتهامات آنها است، جرم محسوب می‌شود و دولت‌های میزبان مکلف به استرداد متهمان به دادگاه صالح هستند.

به گزارش فراق، دولت فرانسه میزبان کادر مرکزی متهم ردیف اول پرونده نفاق است. برابر کنوانسیون‌های بین‌المللی، میزبانی از گروه‌های تروریستی خلاف کنوانسیون‌ها بوده و برای مسئولین این کشور مسئولیت کیفری ایجاد می‌کند و این مسئولین در مقابل دولت و مردم ایران باید پاسخگو باشند.

 
  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

اسناد و شواهد به دست آمده نشان می‌دهند که سازمان موسوم به «متحد علیه ایران هسته‌ای» یکی از ابزارهای پوششی تشکیلات مجاهدین خلق برای پیشبرد‌ فعالیت‌های مخرب خود است.

united against

 

به گزارش فراق، این سازمان، با نام‌های فریبنده و شعارهای به ظاهر انسان دوستانه، تلاش می‌کند چهره‌ خون‌آشام مجاهدین خلق را «سفیدشویی» کند؛ اما واقعیت این است که این تشکیلات، بخشی از همان ماشین تروریستی است که روزی با تانک و مسلسل به سمت کرمانشاه یورش برد و امروز هم با دسیسه‌های سیاسی، علیه منافع ملی ایران فعالیت می‌کند.

تشکیلات تروریستی رجوی که سال‌هاست در حاشیه‌ تاریخ ایستاده، هرگز نتوانسته شکست‌های خود را هضم کند. پیشرفت‌های علمی، اقتصادی و امنیتی ایران، به ویژه در حوزه‌ی هسته‌ای، مانند خاری در چشم مجاهدین است، زیرا:

-آن‌ها رویای فروپاشی ایران را در سر می‌پروراندند، اما امروز شاهدند که جمهوری اسلامی به یک قدرت منطقه‌ای تبدیل شده است.

-جنگ اقتصادی و تحریم‌ها نتوانست ایران را متوقف کند، و این برای مجاهدین که همواره به دشمنان ایران امید بسته بودند، تحقیر بزرگی است.

-مردم ایران، مجاهدین ضد خلق را به فراموشی سپردند، درحالی که این گروه همچنان در توهم «نفوذ» به سر می‌برد.

آیا «متحد علیه ایران هسته‌ای» واقعاً نگران صلح است؟ خیر! این سازمان، همانند دیگر ابزارهای مجاهدین، هدفی جز تضعیف ملت ایران ندارد. این وطن فروش‌ها همان‌طور که در عملیات فروغ جاویدان، با حمایت صدام حسین به کشتار ایرانیان دست زدند، امروز نیز با حمایت دشمنان ایران، تلاش می‌کنند دستاوردهای هسته‌ای کشور را «تهدید» جلوه دهند.

تشکیلاتی مانند «متحد علیه ایران هسته‌ای» تنها سایه‌ای از یک سازمان مرده هستند که هنوز خود را زنده‌پنداری می‌کند.

مجاهدین خلق همواره از پیشرفت ایران می‌ترسند، زیرا این پیشرفت‌ها ثابت می‌کند که توطئه‌های آن‌ها بی‌اثر بوده است. خائنان وطن باید بدانند ایران امروز، قوی‌تر از آن است که گروه‌های وابسته‌ با هر نقابی بتوانند آرمان‌های ملت را تهدید کنند.

انتهای پیام

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

محمدرضا خالقی نمونه‌ای از هزاران قربانی تشکیلات رجوی بود که سال‌ها در چنگال این فرقه اسیر شد و در نهایت، در سرای ابلیس مُرد.

khalegi

 

خالقی که سال‌ها از بیماری ریوی رنج می‌برد، قربانی بازی‌های روانی و گروگان‌گیری عاطفی رجوی و اطرافیانش شد. من سال‌ها هم‌یگان او و شاهد رنج‌هایش بودم. او ابتدا در بخش لجستیک کار می‌کرد و راننده تریلی‌های زرهی بود، اما با شدت گرفتن بیماری، به کارهای سبک‌تر منتقل شد. با این حال، رهبران فرقه به عمد مانع درمان جدی او شدند و با بهانه‌هایی مثل محدودیت‌های عراق پس از صدام، از انتقال او به مراکز درمانی جلوگیری کردند. 

خالقی که فهمیده بود ادامه حضور در فرقه برابر با مرگ تدریجی است، در اوایل دهه ۸۰ تصمیم گرفت تشکیلات را ترک کند و به کانادا بازگردد. اما رجوی و دارو دسته‌اش، که همیشه از فرار اعضا وحشت دارند، به سراغ ترفندهای شست‌وشوی مغزی رفتند. آنها جلساتی به نام “نشست‌های طعمه” ترتیب می‌دادند تا کسانی که قصد خروج دارند را تحت فشار روانی قرار دهند. 

در یکی از این جلسات، خالقی را به اصطلاح “به محاکمه” کشیدند. در میان بازجویی‌های تحقیرآمیز، ناگهان خواهرش را وارد صحنه کردند. بسیاری از ما حتی نمی‌دانستیم او خواهری در فرقه دارد! این حرکت کاملاً حساب‌شده بود؛ رجوی فهمیده بود که فشار مستقیم روی خالقی جواب نمی‌دهد، پس از گروگان‌گیری عاطفی استفاده کرد. خواهر خالقی، که خود قربانی شست‌وشوی مغزی فرقه بود، شروع به سرزنش و التماس کرد تا برادرش را از ترک تشکیلات منصرف کند. 

متأسفانه این حیله کارگر افتاد و خالقی، تنها به خاطر خواهرش، در فرقه ماند. اما آیا واقعاً این یک انتخاب آزاد بود؟ یا یک گروگان‌گیری روانی که به قیمت جان او تمام شد؟ رجوی و اطرافیانش به خوبی می‌دانستند که اگر خواهرش همراهی می‌کرد، خالقی حتی یک روز هم در تشکیلات نمی‌ماند. پس از این ماجرا، بیماری او روزبه‌روز وخیم‌تر شد، اما اجازه ندادند برای درمان به خارج برود. جالب اینجاست که برای اعضای ارشد، این امکانات فراهم بود، اما اعضای رده پایین مثل خالقی، قربانیان قابل تعویض بودند. 

سرانجام، محمدرضا خالقی در اثر همان بیماری جان سپرد. اما حقیقت این است که او دو بار کشته شد: یک بار توسط بیماری، و بار دیگر توسط فرقه‌ای که او را از خانواده‌اش جدا کرد و با بازی‌های روانی، راه نجاتش را بست. خواهرش، ناخواسته، ابزار قتل او شد. 

این سرنوشت، تنها نمونه‌ای از هزاران قربانی فرقه رجوی است؛ تشکیلاتی که با گروگان‌گیری عاطفی و شست‌وشوی مغزی، انسان‌ها را از خانواده‌هایشان جدا می‌کند و تا پای مرگ از آن‌ها بهره‌کشی می‌نماید. مرگ خالقی، یک قتل سازمان‌یافته بود؛ قتلی که رجوی و تشکیلاتش مباشر آن بودند.

حسین عیوضی

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

هدف اصلی نمایش‌های توخالی رجوی، فریب افکار عمومی و مهم‌تر از آن، حفظ روحیه و امید کاذب در میان اعضای گرفتار در ساختار بسته و ایزوله این فرقه است.

ashraf3 3 1

 

به گزارش فراق، یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های تبلیغات تشکیلات تروریستی رجوی (یا آنچه این گروه خود را تحت عنوان «مقاومت ایران» معرفی می‌کند)، بهره‌گیری از تاکتیک‌های نمایشی و تبلیغاتی برای القای اهمیت و مشروعیتی است که در واقعیت هرگز نداشته‌اند. این گروه در پیشگاه مردم ایران به عنوان خائنان به کشور و منافع ملی شناخته می‌شود.

با نگاهی گذرا به سایت‌های رنگارنگ و رسانه‌های وابسته به این فرقه، درمی‌یابیم که عمده مطالب با تیترهای مشابه و تکراری منتشر می‌شوند. عباراتی مانند:

  • «حمایت نماینده سابق پارلمان فلان کشور از مقاومت»
  • «اکسیون ایرانیان در بخارست»
  • «پیام مریم قجر عضدانلو به پارلمان فلان کشور»
  • «بیانیه شهرداران سابق»
  • و…

این تیترها در نگاه نخست ممکن است نشان‌دهنده یک جریان زنده و فعال سیاسی تلقی شوند، اما حقیقت پشت پرده چیزی جز یک سلسله نمایش‌نامه تبلیغاتی و مهندسی‌شده نیست. هدف اصلی این نمایش‌ها، فریب افکار عمومی و مهم‌تر از آن، حفظ روحیه و امید کاذب در میان اعضای گرفتار در ساختار بسته و ایزوله این فرقه است.

آنچه تحت عنوان «اکسیون ایرانیان آزاده» در کشورهای مختلف از سوی رسانه‌های وابسته به مجاهدین منتشر می‌شود، در واقع گردهمایی‌هایی محدود و نمایشی است که به ندرت بیش از چند نفر شرکت‌کننده دارد. شرکت‌کنندگانی که عمدتاً از میان اعضای سالخورده فرقه یا افراد اجاره‌ای انتخاب می‌شوند و عملاً گوشه خیابان‌ها را به خانه سالمندان تبدیل کرده‌اند.

در این اکسیون‌ها، تعداد پرچم‌ها، پوسترها و پلاکاردها به مراتب بیشتر از تعداد شرکت‌کنندگان است. تصاویر تکراری و غیرطبیعی از چند فرد در خیابان‌های خلوت و بی‌اعتنا به این تجمعات، بارها و بارها در قالب «اخبار داغ مقاومت» بازنشر می‌شود. این در حالی است که این نمایش‌های کوچک حتی توجه شهروندان کشور محل برگزاری را نیز جلب نمی‌کند، چه رسد به تأثیرگذاری سیاسی در عرصه بین‌المللی یا داخل ایران.

یکی دیگر از شیوه‌های تبلیغاتی ثابت فرقه رجوی، انتشار مکرر بیانیه‌ها و پیام‌های حمایتی از سوی برخی افراد کم‌نفوذ یا بازنشسته در پارلمان‌های اروپاست. این افراد غالباً سیاستمدارانی ناشناس یا چهره‌هایی حاشیه‌نشین در ساختار سیاسی کشورهای غربی هستند که در ازای دریافت هدایا، کمک‌هزینه سفر یا پرداخت‌های مالی از لابی‌های وابسته به رجوی، بیانیه‌های از پیش تنظیم‌شده را امضا می‌کنند.

این قبیل حمایت‌ها نه از سر شناخت و اعتقاد به اهداف این فرقه، بلکه صرفاً یک معامله مالی-سیاسی است که ارزش واقعی آن حتی در همان کشورها نیز به رسمیت شناخته نمی‌شود. با این وجود، دستگاه تبلیغاتی تشکیلات تروریستی رجوی، این حمایت‌های جعلی و خریداری‌شده را همچون فتح قله‌های سیاسی به تصویر می‌کشد.

بخش دیگری از این نمایش‌های پوچ و بی‌محتوا، محملی برای «نشخوارهای صدبار تکرارشده» مریم قجر عضدانلو است که عمدتاً خطاب به پارلمان‌های اروپایی، محافل بین‌المللی یا مناسبت‌های سیاسی و اجتماعی در ایران صادر می‌شود. این پیام‌ها بیش از آنکه مخاطب واقعی در سطح بین‌المللی داشته باشند، کارکردی درون‌سازمانی دارند و مصداق ضرب‌المثل «خود گویی و خود خندی» هستند.

واقعیت این است که انتشار چنین پیام‌هایی، تلاشی است برای زنده نگه داشتن توهم «مهم بودن» در ذهن اعضای خسته، منزوی و فرسوده ساکن در قرارگاه اشرف ۳ در آلبانی. اعضایی که در اثر سال‌ها انزوا، تحقیر و فشارهای طاقت‌فرسا، دچار بحران‌های عمیق روحی و جسمی شده‌اند و این پیام‌ها صرفاً نقش مُسکن موقت برای جلوگیری از فروپاشی روانی آن‌ها را ایفا می‌کند. اما این نشخوارهای تکراری مریم قجر، در نهایت همچون «تف سربالا» به سر و روی خودش بازمی‌گردد.

با وجود تلاش‌های بی‌وقفه برای پوشاندن حقیقت، تشکیلات تروریستی رجوی سال‌هاست که در عرصه سیاسی و اجتماعی ایرانیان به‌طور کامل منزوی و مطرود شده است. استفاده مداوم از اکسیون‌های کوچک، حمایت‌های خریداری‌شده و پیام‌های تبلیغاتی بی‌مخاطب، تنها بخشی از ترفندهای نخ‌نمای این فرقه برای حفظ ظاهر و جلوگیری از پذیرش واقعیت فروپاشی است.

این‌گونه نمایش‌ها، اگرچه در ظاهر نمایانگر یک جریان فعال سیاسی هستند، اما در حقیقت تنها نشانه‌ای از تقلا و دست‌وپا زدن در مسیر سقوط و نابودی‌اند؛ سقوطی که هیچ‌یک از این مانورهای تبلیغاتی توان توقف آن را ندارند.

عیسی آزاده

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

مزدوران رجوی در نمایش خیابانی خود در پاریس تصویر آرمیتا گراوند، دختری که در متروی تهران دچار حادثه شد و جان باخت را به عنوان چهره اعدامی در ایران به مردم پاریس معرفی می‌کنند.

نکته جالب اینجاست حتی دانش نامه ویکی پدیا که اطلاعات آن اغلب توسط معاندین ایران دستکاری می‌شود نیز نتوانسته این حقیقت آشکار را وارونه کند.

63 2

 

انتهای پیام

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

گاهی چهره‌هایی در دنیای سیاست و حقوق بشر ظاهر می‌شوند که ادعای دفاع از مظلومان را دارند، اما در پس پرده، دستشان برای دریافت چک‌های سفید از اربابان خود دراز است.

maryam rajavi

 

استرو استیونسون، سیاستمدار اسکاتلندی و عضو سابق پارلمان اروپا، نمونه بارز چنین افرادی است؛ کسی که فعالیت‌های به اصطلاح حقوق بشری او، چیزی جز نمایشی برای دریافت پول از سازمان تروریستی مجاهدین خلق (فرقه رجوی) نبود.

استیونسون که روزگاری خود را مدافع حقوق بشر معرفی می‌کرد، پس از بازنشستگی به‌راحتی در دام تبلیغات فرقه رجوی افتاد. او که از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۱۴ عضو پارلمان اروپا بود، ناگهان تبدیل به یکی از بلندگوهای ضدایرانی این فرقه تروریستی شد. اما سؤال اینجاست: چرا یک سیاستمدار غربی باید این‌چنین بی‌مهابا از گروهی حمایت کند که پرونده‌اش مملو از ترور کارگران، همکاری با صدام در جنگ تحمیلی و شکنجه اعضای خود است؟

پاسخ روشن است: پول.

استیونسون همواره در هر گردهمایی مریم رجوی حاضر می‌شد، در کنارش می‌نشست و در ازای چک‌های سنگین، از جنایتکاران تاریخ معاصر ایران دفاع می‌کرد.

البته مردم و حتی هم‌حزبی‌های استیونسون خیلی ‌زود فهمیدند که این فرد بیشتر از آنکه دغدغه انسان‌ها را داشته باشد، دغدغه پر کردن جیب‌های خود را دارد. در سال ۲۰۱۴، او در انتخابات پارلمان اروپا شکست خورد و دیگر نتوانست به قدرت بازگردد.

جالب اینجاست که هر سیاستمداری که از فرقه رجوی حمایت می‌کند، دیر یا زود محبوبیت خود را از دست می‌دهد. این نه یک اتفاق تصادفی، بلکه نتیجه طبیعی همکاری با یک گروه تروریستی است که حتی غربی‌ها نیز به ماهیت واقعی آن پی برده‌اند.

فرقه رجوی سال‌هاست که با پول و وعده‌های دروغین، سعی کرده چهره‌های سیاسی و حقوق‌بشری را به خدمت بگیرد تا جنایت‌های خود را لاپوشانی کند. استیونسون تنها یکی از این چهره‌هاست. این گروهک می‌داند که بدون حمایت غربی‌ها، هیچ مشروعیتی ندارد، به همین دلیل حاضر است میلیون‌ها دلار خرج کند تا افرادی مانند استیونسون را به خدمت بگیرد.

اما سؤال اصلی اینجاست: چرا برخی سیاستمداران غربی، با وجود شناخت جنایت‌های رجوی، باز هم حاضرند درار مریم رجوی بنشینند؟

پاسخ تلخ است: باز هم پول و سیاست. برخی آن‌ها نه برای حقوق بشر، بلکه برای منافع مالی و سیاسی، حاضرند حتی با تروریست‌ها هم کاسه نیز شوند.

تاریخ نشان داده که هیچ مزدور و عامل بیگانه‌ای پایدار نمانده است. استیونسون امروز به حاشیه رانده شده، همانگونه که دیگر همکاران فرقه رجوی در غرب، یکی پس از دیگری اعتبار خود را از دست داده‌اند.

هرکس که با تروریست‌ها همکاری کند، دیر یا زود رسوا می‌شود. فرقه رجوی با تمام پول و تبلیغاتش، نتوانسته چهره واقعی خود را پنهان کند، و مزدورانی مانند استیونسون نیز قربانیان بعدی این بازی شوم خواهند بود.

به امید روزی که وجدان‌های خریداری‌شده، در دادگاه تاریخ محاکمه شوند.

انتهای پیام

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

فرقه رجوی در اقدامی نمایشی و با هدف جوسازی رسانه‌ای، خبری مبنی بر حضور «آلخو ویدال کوادراس»، سیاستمدار اسپانیایی در دادگاه قضایی این کشور را برجسته سازی کرد اما تنها چیزی که برایشان باقی ماند، خنده تلخ به این سناریوی مضحک بود.

maryam rajavi 5

 

به گزارش فراق، ادعای اصلی این گزارش این بود که کوادراس مدعی شده دولت ایران قصد ترور او را داشته است! اما بررسی اظهارات وی و سوالات قاضی فاش کرد که این ادعاها نه تنها فاقد هرگونه مدرک معتبر، بلکه برگرفته از ذهنیات و توهمات شخصی او تحت تأثیر تبلیغات فرقه رجوی بوده است.

قاضی دادگاه در ابتدای جلسه از کوادراس پرسید: «شما چه شواهدی داری که ثابت کند ایران قصد ترور شما را داشته است؟» پاسخ کوادراس در نهایت فرو‌مایگی این بود: «چون با مجاهدین خلق ضد حکومت ایران فعالیت می‌کردم، فکر می‌کنم مورد هدف قرار گرفته‌ام!» اگر شما جای قاضی بودید، آیا در برابر چنین استدلال مضحکی نمی‌خندید؟

ویدال کوادراس حتی نتوانست کوچکترین سند یا مدرک مستندی ارائه دهد که نشان دهد مهاجمان به او از سوی ایران هدایت می‌شدند. او به جای اشاره به واقعیت‌ها – مانند شکست‌های سیاسی پی در پی‌اش (عدم کسب رأی لازم در انتخابات محلی و پارلمان اروپا و بیکاری پس از آن) – ترجیح داد داستان‌پردازی کند و یک پرونده توخالی رسانه‌ای بسازد.

همزمانی این نمایش حقوقی با مذاکرات حساس بین ایران و آمریکا جای سؤال جدی دارد. روشن است که برخی از جمله فرقه رجوی و حامیان صهیونیست آن (مانند نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی) به دنبال اخلال در این گفت‌وگوها هستند. برگزاری چنین دادگاه‌های نمایشی بدون حکم و نتیجه، تنها یک هدف دارد: ایجاد هیاهوی رسانه‌ای و تحریف فضای سیاسی.

در پایان این جلسه بی‌حاصل، هیچ حکمی صادر نشد و هیاهوی رسانه‌ایِ برنامه‌ریزی شده فرقه رجوی نیز به شکست انجامید. همه، از جمله کوادراس، به خانه‌هایشان بازگشتند و تنها چیزی که باقی ماند، خندۀ تلخ به این سناریوی مضحک بود.

انتهای پیام

  • مصطفی آزاد