قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق ، مصطفی آزاد

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق ، مصطفی آزاد

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید . ضمن اینکه با آدرس دوم ghased1393.blogsky .com هم در این مسیر پیش می رویم ...

آخرین مطالب
  • ۱
  • ۰

فرقه دجال رجوی در حالی قانون عفاف و حجاب در ایران را زن ستیزانه می‌خواند که در مناسبات درونی این فرقه رجوی، به دستور مریم رجوی، زنان حتی اجازه صحبت با برادران! (مردان) را ندارند.

rajavi zanan 32

 

به گزارش فراق، مریم رجوی هم اکنون خود را رئیس سازمانی می‌خواند که به مدت نیم قرن در آن، حجاب، دین، اعمال و رفتار انسان‌ها تحت کنترل و اجباری است.

زنان عضو فرقه از بدو پذیرش تا مرگ، ملزم به اجرای حجاب اجباری و نوع پوشش تعیین‌شده در فرقه هستند. رنگ لباس، از جوراب تا روسری، توسط سرکرده فرقه تعیین می‌شود.

افراد پیوسته به این فرقه از ادیان آسمانی دیگر نیز ملزم به تغییر دین خود به آیین درونی تشکیلات بودند. افرادی که مذهب اهل تسنن داشتند، مجبور به تغییر مذهب شدند و به آنها اجازه نمی‌دادند طبق آیین و مناسک خود نماز بخوانند و مراسم مذهبی اجرا کنند. مسیحیان پیوسته نیز تحت فشار سرکردگان، تغییر دین دادند. عناصر لائیک در محدوده‌ای تحت کنترل ایزوله شده و تحت فشار و تحقیر قرار می‌گرفتند تا مجبور به پذیرش اجباری دین شوند.

فرقه رجوی در رویکرد بیرونی با لاپوشانی این حقه‌بازی‌ها و دوگانگی‌ها از عدم اطلاع عمومی از قوانین درون فرقه سوءاستفاده می‌کند و به دجالگری ادامه می‌دهد.

این فرقه با قوانین داخلی‌اش علیه هر گونه اختیار و انتخاب است و کوچک‌ترین اعمال و رفتار اعضا را تحت کنترل دارد. آنها با سرکوب آزادی‌های مشروع و اولیه انسانی، اعضا را مجبور به پذیرش قوانین اجباری می‌کنند، اما در نمایش بیرونی به دست‌نوشته‌ای منتسب به شورای به‌اصطلاح ملی مقاومت استناد کرده و می‌نویسند: «از سال ۱۳۶۶ بر حق انتخاب آزادانه لباس و پوشش در مورد تمام زنان ایران تأکید و تأکید شده و کلیه اعضا و نیروهای مقاومت به آن التزام دارند.»

این دروغ و حقه‌ای آشکار و قابل بررسی است که تمامی جداشدگان به آن اذعان دارند. مریم رجوی فریبکار اجازه نمی‌داد که زنان و دختران درون فرقه مانتو و لباس‌های مناسب بپوشند. به دستور او، فرم‌های نظامی بسیار کوتاه به رنگ‌های سبز و کرم و روسری‌های خشن در دو رنگ سبز و قرمز طراحی شده بود که از دهه ۶۰ تا ۹۰، زنان نگون‌بخت عضو فرقه ملزم به استفاده از این پوشش بودند. مردان نیز می‌بایست در همه حال لباس‌های نظامی به رنگ سبز و کرم به تن می‌کردند. پس از اخراج به آلبانی و ممنوعیت استفاده از فرم نظامی، باز هم لباس‌های متحدالشکل جزو قوانین و اجبارات فرقه باقی ماند.

عجوزه فرقه با شیادی و دروغ‌گویی در سخنرانی‌ها و نمایشات بیرونی عربده‌کشی می‌کند. او از آزادی و دموکراسی سخن می‌گوید و شیادانه خود را مدافع حقوق زنان و دختران می‌خواند، اما به گواه تاریخ، تاکنون حتی یک خبرنگار آزاد یا یک کانال خبری اجازه بازدید و مصاحبه از درون مناسبات فرقه را نداشته و ندارد. افراد نمی‌توانند با خانواده‌هایشان در تماس باشند، اجازه ندارند به فروشگاهی بروند و لباسی با سلیقه خود انتخاب کنند و خوراک مورد علاقه خود را خریداری کنند و در حسرت یک روز آزاد به سر می‌برند.

 

انتهای پیام

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

پس از حاکم شدن گروه تحریر الشام در سوریه، اهالی فرقه رجوی به شدت مضطرب شدند و هر روز به دنبال ایجاد جنجال هستند.

ashraf3

 

اگر حاکمان جدید سوریه واقعاً به خاطر مردم دست به این اقدامات زدند و به فکر نجات و پیشرفت سوریه هستند، باید اصلی‌ترین اقدام آن‌ها جلوگیری از تخریب زیرساخت‌ها، سرمایه‌ها و امکانات کشور باشد.

سوریه در حال نابودی به دست رژیم اشغالگر صهیونیستی است و متأسفانه گروه حاکم، تنها نظاره‌گر این وضعیت است. این رفتار به هیچ وجه توجیه‌پذیر نیست و نمی‌تواند نشانگر دلسوزی ملی‌گرایی و وطن‌پرستی باشد. از عملکرد حامیان جدید آن‌ها می‌توان به ماهیت قدرت جدید سوریه پی برد. فرقه بی‌اختیار رجوی نیز بدون جرأت محکوم کردن جنایات اسرائیل، این روزها با طمع قدرت به نشخوار مواضع غربی پرداخته و تلاش می‌کند خود را به در و دیوار بکوبد تا بگوید ما هم هستیم.

این تلاش‌های مذبوحانه و ابلهانه رجوی نشان‌دهنده این است که آن‌ها نه از حافظه تاریخی برخوردارند و نه عقلانیت در گفتار و کردار. سرکرده فرقه نیز که با گذر سال‌ها، دچار زوال عقل شده، توان درک موقعیت خود را ندارد. چگونه می‌تواند هم رهبر باشد و هم خود را بیش از بیست سال زنده به گور کند؟

این پستِ خائن در سال ۶۰ با برپا کردن آشوب در ایران و به کشتن دادن هزاران تن از جوانان، ادعا کرد که در عرض شش ماه دولت ایران را سرنگون می‌کند. با درهم شکستن توان نظامی و از هم پاشیدن تیم‌های تروریستی‌اش، از موضع اولیه عقب‌نشینی کرد و در سال ۶۲ بار دیگر گفت: سرنگونی دو سال طول می‌کشد.

پس از خزیدن به دامن صدام و تشکیل ارتش تحت حمایت عراق، بار دیگر ادعا کرد که ایران را با تهاجم برق‌آسا تسخیر می‌کنیم. پس از دو حمله مرزی با کمک گسترده ارتش عراق، موسوم به آفتاب و مهران، سرمست غرور شده و شعار دادند: «امروز مهران، فردا تهران».

این بود که رجوی تصمیم به عملیات دیگری با نام فروغ جاویدان گرفت. در آن جنگ، رجوی بیش از ۹۰ درصد نیرو و توان عملیاتی‌ مجاهدین را از دست داد و برای همیشه ارتش نظامی وابسته‌اش به گل نشست.

او که در صحنه بین‌المللی و در برابر مردم خود را در بوته آزمایش گذاشته بود، دید که سربازان و بسیجیان غیور چگونه سد راه شده و آن‌ها را نخواستند. غربی‌ها بلوف‌های او را دیدند و مردم ایران در صحنه اثبات کردند که با وطن‌فروش و جاسوس کنار نمی‌آیند. درس مقاومتی به این گروه داده شد که در تاریخ ایرانیان ثبت گردید.

جالب است که بعد از آن زمان، علی‌رغم اینکه صدام حسین تا سال ۱۳۸۲ بر سر حکومت بود، اما هیچ‌گاه حمایت گذشته‌اش را تکرار نکرد و به رجوی اجازه نداد عمل احمقانه‌اش را تکرار کند. رجوی با حماقت بیشتر در سال‌های ۷۰ و ۸۰ با تشکیل چند تیم تروریستی و فرستادن مخفیانه آن‌ها به مرزها، دوباره مدعی سرنگونی شد.

پس از آن، هر سال و به کرات به طرز ابلهانه‌ای به نیروهای وامانده پیام می‌داد که «امسال سال آخر است و دولت ایران را سرنگون می‌کنیم» تا اینکه خودش سرنگون و گروهش تار و مار شد. با سرنگونی صدام، فروپاشی ارتش وابسته‌اش، سقوط کمپ اشرف و اخراج نیروها به هزاران کیلومتر دورتر از مرز ایران رقم خورد. رجوی مفلوک نیز از ترس جانش مخفی شد. این شد که به تهران نرسید، اما به تیرانا رسیدند.

از آن تاریخ تا کنون، در طی دو دهه گذشته، سازمان رجوی صدها تن از نیروهای خود را از دست داده است. اگر از چند صد هوادار نیمه‌وقت اروپایی که بیشتر به دلایل مشکلات متفاوت به آن‌ها می‌پیوندند بگذریم، اعضای باقی‌مانده حرفه‌ای سازمان مجاهدین به سه هزار تن نمی‌رسد. اعضایی که اغلب آن‌ها در سنین شصت و هفتاد هستند و به معنای واقعی کمپ اشرف ۳ بیشتر شبیه خانه سالمندان است تا محل اپوزیسیون. در یک سری عکس‌های درز کرده، چهره‌های فرتوت و خسته ساکنان کمپ مشاهده می‌شود.

این گروه با هیچ‌یک از گروه‌های اپوزیسیون سایر کشورها قابل مقایسه نیست. اول به این دلیل که از طرف مردم ایران طرد شدند، دوم در صدها کیلومتر آن طرف‌تر از ایران در محیطی ایزوله و دربسته و امنیتی قرار دارند که سرکرده‌ها از افراد خودشان هم می‌ترسند و مستمر آن‌ها را تحت کنترل دارند. سوم رهبرشان برای بیست سال فراری است و چهارمین و مهم‌ترین دلیل این است که دستاوردی برای عرضه ندارند. به‌طور واقعی چیزی از آن‌ها باقی نمانده و مریم قجر به عنوان مترسکی با تز از این ستون به آن ستون یا فرج، هر هفته به دامان پارلمانترهای اسبق و سابق کشورها آویزان می‌شود و اغلب حتی محل سگ نیز به او نمی‌گذارند. لذا مجبورند صدها هزار دلار هزینه کنند تا بتوانند تعدادی بازنشسته را دور خود جمع کنند.

طبیعتاً با تشکیل صفی از بازنشسته‌ها که اراجیف فرقه را روخوانی کنند، افرادی که در سال‌های تعطیلات زندگی به سر می‌برند، دردی از آن‌ها دوا نمی‌شود.

جان کندن این روزهای رجوی برای به‌دست‌آوردن قدرت و نجات از مخمصه‌ای که گرفتار شده، به جایی نمی‌رسد. جز این که همین جان باقیمانده‌اش هم ان‌شاءالله به درک برود. هرچقدر هم با بهانه جدیدی که پیدا کرده‌اند پارس کنند و پاچه این و آن را بگیرند و شعار «امروز دمشق، فردا تهران» بدهند، درست مثل همان شعار قبلی «امروز مهران، فردا تهران» برای آن‌ها فایده ندارد. خیالتان راحت، این امیدتان یعنی «تحریر الشام» هم برایتان شفا نمی‌دهد.

مریم سنجابی

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

در زمان اشغال عراق توسط نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا، یک تیپ از ارتش آمریکا در کنار قرارگاه اشرف مستقر شد. در واقع، مأموریت آن‌ها نگهبانی از قرارگاه اشرف بود تا کسی از آنجا نتواند خارج شده و به جایی دیگر برود. علت این موضوع این بود که طبق گفته فرمانده این نیروی نظامی، به آنان گفته شده بود که «مجاهدین خلق» مستقر در این مجتمع همگی تروریست بوده و خطرناک‌ترین افراد روی زمین هستند.

به فاصله نزدیکی از استقرار آن‌ها، سیاسی‌های سازمان شروع به جلب و جذب آمریکایی‌ها کردند و با دعوت به مقرهایی که در قرارگاه اشرف وجود داشت، از آنان پذیرایی می‌کردند. اما این پذیرایی‌ها به چه نحوی بودند؟

عناصر سازمان به دستور مستقیم مسعود رجوی، از کسانی که روزگاری به آن‌ها «ببر کاغذی» می‌گفتند و در دیدگاه‌های خود آن‌ها را جهان‌خوار و امپریالیسم می‌دانستند، اکنون در مقرهای مجاهدین خلق به شدت مورد استقبال و پذیرایی‌های لاکچری قرار می‌دادند. طوری که ما که در آن فضا قرار داشتیم، متحیر می‌شدیم! سؤال‌های زیادی مطرح می‌شد که این چه کاری است که سازمان دارد می‌کند؟ تا دیروز که این‌ها دشمنان مردم ایران بودند و انبوهی مطلب هم در این خصوص وجود داشت، از کتاب‌های متعدد، نشریات زیاد، حتی ترانه‌سرودهایی که در وصف دشمنی با آمریکا سروده شده بود و افتخاراتی که در این زمینه وجود داشت، همگی باعث تعجب اعضای سازمان شده بود که چرا باید ما به این‌ها این‌قدر احترام بگذاریم و این‌قدر پذیرایی‌های لاکچری بکنیم. غذاها و میوه‌هایی جلوی آنان می‌گذاشتیم که عناصر و اعضای سازمان مدتها بود که نه دیده بودند و نه اسمشان به یادشان می‌آمد و حتی کم‌کم رنگ و بوی آنان فراموششان شده بود. اما اکنون همان غذاها و میوه‌ها و نوشیدنی‌ها را جلوی نیروهای آمریکایی می‌دیدیم!

monafegin

 

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

حسین اکبری، سفیر ایران در سوریه، در واکنش به انتشار شایعات مبنی بر غارت کمک‌های ایران توسط تروریست‌ها، این ادعاها را به شدت رد کرد و آنها را کذب خواند.

ashraf3 2

 

به گزارش فراق، وی با انتشار پیامی در فضای مجازی تاکید کرد: «من نه در تلویزیون و نه در هیچ جای دیگر چنین حرفی نزده‌ام؛ انتشار چنین دروغ‌هایی از سوی منافقین و صهیونیست‌ها صورت می‌گیرد.»

اکبری با اشاره به این موضوع، بر لزوم هوشیاری در برابر این شایعات تأکید کرد و از رسانه‌ها خواست که در انتشار اخبار، به منابع معتبر توجه داشته باشند.

ارتش صفحه کلیدی رجوی، در روزهای اخیر به طور فعال در حال تولید شایعات و اخبار دروغ است تا آرامش روانی مردم را بر هم زنند.

انتهای پیام

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

طی دو روز گذشته، رژیم صهیونیستی بیش از ۳۰۰ بار به زیرساخت‌های کشور سوریه حمله کرده است. روز گذشته، یکی از شیمی‌دان‌های برجسته سوریه و فرزند یکی از رهبران مذهبی ترور شد. رژیم جعلی اسرائیل، سوریه را منطقه جنگی اعلام کرده و مساحت قابل توجهی را در همین دو روز تحت تصرف خود درآورده و بسیاری از تأسیسات و زیرساخت‌های سوریه را نابود کرده است.

monafegin 23

 

در همین چند روز، اقدامات رژیم غاصب صهیونیستی به وضوح شباهت به اقدامات آمریکا در سال ۲۰۰۳ دارد. آمریکایی‌ها بلافاصله پس از سقوط صدام، تمام زیرساخت‌ها، تأسیسات، اقلام نظامی و تجهیزات ارتش عراق را از بین بردند. آنها بیش از ۵۳ تن از دانشمندان مهم عراق را نیز یکی پس از دیگری ترور کردند. همان اتفاقات به سرعت در حال رخ دادن در سوریه است. به نظر می‌رسد هدف ویرانی و از بین بردن کامل توان نظامی، اقتصادی و استراتژیک سوریه باشد.

علیرغم این همه یکه‌تازی، تجاوز و خیانت اسرائیل، گروه تحریر شام که مدعی آزادی و آبادانی سوریه است، سکوت کامل اختیار کرده است. در حالی که دولت‌های دیگر منطقه، از جمله مصر، اردن، عربستان، کویت، قطر، و همچنین ونزوئلا و ایران، اقدامات رژیم غاصب صهیونیستی را محکوم کرده‌اند، گروه تحریر شام در حالی که شاهد بمباران و نابودی تمام تجهیزات نظامی و تأسیسات کشور هستند، تاکنون یک کلمه اعتراض نکرده و حتی یک گلوله هم به سمت اسرائیل شلیک نکرده‌اند. آمریکا نیز با سکوت و رضایت، بمباران بیش از ۷۵ نقطه دیگر را تکمیل کرده است.

و اما فرقه خائن و مزدور رجوی، ابلهانه ویرانی سوریه و از بین رفتن زیرساخت‌های حیاتی آن را به گروه تحریر شام و مردم نگون‌بخت سوریه تبریک و شادباش می‌گوید. شیاطینی که دست و پا می‌زنند تا به چشم ارباب بیایند، اما چشمان خود را بسته و جلسه فوری شورای فرقه را تشکیل دادند. لابد بقیه دلقک‌های سیرک شورایی هم چشمانشان را بسته و دم مریم قجر را گرفته و به جلسه رفتند تا از این آشفته بازار شام، برای آن‌ها تکه دستمالی پیدا شود.

انتهای پیام

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

 اردیبهشت سال 1358 آغاز علنی نزاع سازمان منافقین با انقلاب اسلامی ایران بود؛ جایی که #محمدرضا_سعادتی از اعضای بلندپایه این سازمان در جریان تلاش برای انتقال یکی از مهمترین پرونده‌های اطلاعاتی قبل از انقلاب به جاسوس شوروی در تهران دستگیر شد. در واقع سازمان مجاهدین قصد داشت با تحویل پرونده‌ی سرلشکر معدوم #مقربی در ازای حل کردن یکی از مهمترین معماهای سازمان جاسوسی شوروی سلاح و تجهیزات و امکاناتی را از روس‌ها دریافت کند.

📖 #جاسوس که سال گذشته از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی راهی بازار کتاب شد، روایتی از این ماجراست که در آن به چگونگی شناسایی، دستگیری و اعترافات محمدرضا سعادتی پرداخته است. همچنین به بازخوانی برخی از تلاش‌های سازمان منافقین برای استفاده از ظرفیت‌های تبلیغاتی خود جهت بازسازی وجهه‌اش در میان مردم ایران در آن مقطع زمانی می‌پردازد.

 

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

نتایج جنگ به عنوان حربه‌ای روانی
 
سابقه‌ی به کارگیری این تکنیک به زمان مغول‌ها بازمی‌گردد. آن‌ها قبل از حمله، افرادی را برای انتشار شایعات و دیگر اشکال تبلیغات به مناطق هدف اعزام می‌کردند تا درباره توان ارتش وی و سرعت خیره کننده‌ی سپاهیانش در فتح سرزمین‌ها اغراق نمایند.
 در جنگ 2003 نیز انتشار اغراق‌آمیز نتایج جنگ از سوی نیروهای ائتلاف، ضربه روانی زیادی بر سربازان عراقی وارد نمود. به عنوان نمونه، فیلم‌های ساخته شده از پیشروی نیروهای ائتلاف در خاک عراق که نقش شایعه پراکنان مغول را ایفا می‌کردند، به سرعت در جهان منتشر می‌گردید و باور شکست ناپذیری آمریکایی‌ها را در ذهن سربازان عراقی القا می‌کرد.
یا وقتی والتر راجرز خبرنگار مشهور سی.ان.ان گزارش می‌داد که بعد از سیزده ساعت پیشروی به سوی شمال عراق، آن هم سوار بر تانک، با هیچ خطری مواجه نشده‌است، در واقع می‌خواهد فروپاشی ساختار دفاعی عراق را آن هم در نخستین روزهای جنگ شرح دهد.این شرح ممکن است به طور کامل صحتت نداشته باشد، اما با توجه به گزارش خبرنگار، آثار روانی خود را بر خواننده، شنونده و بیننده‌ی رسانه‌های خبری می گذاشت و در مقابل ضربه‌ی روحی مؤثری بر روان و اعتماد به نفس نیروهای عراقی وارد می‌کرد.
اخباری هم که این روزها از مناطق درگیر جنگ، مخصوصاً سوریه مخابره می‌شود، شامل همین تکنیک عملیات روانی است. که با بررسی خبر از منابع متعدد و معتبر و کمی تأمل، می توان اخبار درست را دریافت کرد و از انتشار اخبار قبل از اطمینان از صحت داشتن آن پرهیزکرد.  
 
** از سردار سلیمانی پرسیدند که اخبار سوریه نگران کننده است و برخی منابع نوشته‌اند فلان شهر هم سقوط کرد...
سردار در جوابشان گفت: ما دو سوریه داریم، «سوریه دراخبار» و «سوریه در میدان»! آنها در رسانه پیروز می‌شوند و ما در میدان...

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

پایگاه خبری-تحلیلی فراق در فهرستی اسامی ۷۰۰ عضو فرقه رجوی که ساکن مقر «اشرف ۳» در آلبانی هستند را منتشر می‌کند.

ashraf3 202307

 

به گزارش فراق، بنا به درخواست خانواده‌هایی که در تلاش برای نجات عزیزان خود هستند، این پایگاه خبری بر اساس داده‌های موجود در فضای مجازی و بررسی‌ها، اسامی بیش از ۷۰۰ عضو ساکن مقر «اشرف ۳» در آلبانی را در فهرستی جمع‌آوری کرده است.

بر اساس آمار غیر رسمی جمعیت «اشرف ۳» در حدود دو هزار و ۵۰۰ نفر است و فرقه تروریستی رجوی به منظور جلوگیری از پیگیری خانواده‌های اعضا، اسامی تمام اسیران ذهنی خود را عوض کرده تا هیچ ردی برای اطلاع رسانی از وضعیت آن‌ها در دست نباشد.

نکته بسیار مهم در فهرست زیر این است که احتمال وجود افراد فوت شده، نجات یافته و همچنین تشابه اسمی در بین آن‌ها وجود دارد.

  1. آیدین عباس زاده
  2. ابراهیم اسدان
  3. ابراهیم حقیری
  4. ابراهیم روشندل (رحیم)
  5. ابوالقاسم نوبختی
  6. اکرم دامغانیان
  7. اکرم فرجی
  8. اسماعیل کاووسی نیا
  9. اسماعیل قاسمی
  10. اسماعیل مرادمند
  11. اسماعیل منصوری
  12. اسماعیل وابراهیم جامع
  13. اشرف ابریشم چی (با نام جعلی اشرف تهرانی دختر مریم قجر)
  14. امیراصلان حسن‌زاده
  15. امیریونس حقیقی
  16. احسان دادارخواه
  17. احسان موسوی
  18. احمد تاج گردون
  19. احمد زارچی
  20. احمد سرخی
  21. احمد محمدی
  22. آذر نگهدار
  23. آذر سید سدیدی
  24. آفاق صمدی
  25. عباس قدرتی
  26. عباس داوری
  27. عباس شیدایی
  28. علی اوسط فیروزبخت
  29. علی اشرف مالکی
  30. علی اصغر اکبری
  31. علی اصغر حاتم
  32. علی اصغر طیاری
  33. علی برایی
  34. علی صدر حاج سیدجوادی
  35. علی قلی زاده
  36. علی راسخی
  37. علی شمس افضلی
  38. علی محمد تشید (حاج علی)
  39. علیرضا حاتمی
  40. علیرضا جوز رنجبر
  41. علیرضا قیطانی
  42. علیرضا محبان
  43. علیرضا پورجعفر
  44. علیرضا پورجعفر رودسری
  45. علیرضا صداقت (رحمت)
  46. علیرضا نژاد شمس
  47. علی یوسفی سادات
  48. امین عبدلی
  49. ایوب آذری بگلوری
  50. ایرج علیپور
  51. ایرج سلطانی
  52. احمن کامیاب شریفی
  53. اسرافیل ترنیان پور
  54. افسانه پیچگاه
  55. افسر ساعتچی
  56. ابوالفضائل میر محمد رضایی
  57. ابراهیم کفایتی
  58. ابراهیم موسی پور
  59. ابراهیم شهریاری
  60. احسان شریفی
  61. اکرم موسوی
  62. اکبر علی اصغری
  63. اکبر معینی کربکندی
  64. امیر نسبی
  65. امیرعباس ضابطی
  66. انسیه گلشاهی (با نام جعلی گل محمدی)
  67. انسیه نوید
  68. امان الله خواجه گیری
  69. ایوب آستاعالمی
  70. بختیار زارعی
  71. برات ربیعی
  72. بهمن رضایی
  73. بهمن شاه کرمی
  74. بهزاد قادری
  75. بهزاد میرزائی
  76. بهزاد صفاری
  77. بهمن عابدی
  78. بهمن صالحی
  79. بهمن تاج گردون
  80. بتول یوسفی
  81. بیژن مشفق نیا
  82. بیژن رمقی
  83. پدرام راد
  84. پروین کوهی
  85. پروانه وحدانی پور
  86. پوران دهقان پور
  87. پوراندخت سید سدیدی
  88. حامد نیکبخت
  89. حامد زارعی
  90. حشمت حیدریان
  91. حسن اعتمادی
  92. حسن رهنما
  93. حسن دارابی جویباری
  94. حسن میمانی
  95. حسن هدایت
  96. حسین قهرمانی
  97. حسین خورسند اکبرزاده
  98. حسین رضایی نژاد
  99. حسین سجودی حقیقی
  100. حسین شیبانی
  101. حسین علیخواه
  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

از روزهای اول ورود فرقه رجوی به فاز نظامی در ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ و به تبع آن انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در روز ۷ تیر و انفجار دفتر نخست‌وزیری در روز ۸ شهریور ۱۳۶۰، فرقه رجوی به یک گزاره‌ی مبارزاتی رسیده بود: «سازمان پیچیده‌تر از نظام است.»

به گزارش فراق، معنای این گزاره به زعم فرقه رجوی آن بود که تشکیلات امنیتی و حفاظتی فرقه رجوی از نهادهای امنیتی وابسته به نظام مانند واحد اطلاعات سپاه پاسداران، دادستانی انقلاب اسلامی و کمیته‌های انقلاب پیشرفته است.

0

 

مجاهدین اعتقاد داشتند در حالی که ترورهای سازمان، مقامات ارشد نظام را هدف گرفته است و تنها در تابستان ۱۳۶۰، رئیس‌جمهوری، رئیس دیوان عای کشور، نخست‌وزیر، چهار نفر از وزراء و دهها نماینده‌ی مجلس توسط تیم‌های ترور فرقه رجوی کشته شده‌اند، فرقه رجوی توانسته است کادرهای اصلی‌اش را از ضربه‌ محفوظ نگه دارد و حتی بنی‌صدر و مسعود رجوی را در یک عملیات پیچیده از فرودگاه مهرآباد روانه‌ی پاریس کند.

این موازنه‌ منفی تا ضربه‌ روز ۱۹ بهمن ۱۳۶۰ و کشته شدن موسی خیابانی و اشرف ربیعی ادامه داشت. هر چند فرقه رجوی این ضربه‌ مهلک را اتفاقی قلمداد می‌کرد، اما ضربه‌ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۱ که منجر به فروپاشی بخش اجتماعی شد، گزاره‌ی استراتژیک جدیدی را پیش روی فرقه  قرار داد: «نظام هم پیچیده شده است.»

فرقه  با این گزاره‌ جدید به تجزیه‌ اقدامات اطلاعاتی دستگاه‌های امنیتی نظام پرداخت. نتیجه ی تجزیه‌ این بود که نظام با تجمیع چهار اقدام اطلاعاتی توانسته است ضربه‌های سنگینی به فرقه بزند: ۱) استفاده از نفوذی‌ها ۲) عملیات گسترده‌ تعقیب و مراقبت (ت.م) ۳) اعترافات دستگیر‌ شده‌ها بر اثر شکنجه (تعزیر) ۴) به کارگیری شبکه‌ جدید مخابراتی.

به دنبال این نتیجه‌گیری، فرقه تصمیم گرفت به صورت «عملیات معکوس» به مقابله‌ با اقدامات اطلاعاتی جدید نظام بپردازد. نتیجه‌ی این تصمیم جنایات دلخراش و فجیعی بود که در طول تاریخ بشریت، نمونه‌ی مشابه‌ کمی دارد؛ جنایاتی که تحت عنوان «عملیات مهندسی»‌ به اجرا گذاشته شد.

ضربات مهلک سال‌های ۱۳۶۰ و ۱۳۶۱ برای فرقه به قدری مهم و مؤثر بود که پس از وارد آمدن آنها، فرقه رجوی تحلیلی در نحوه‌ی ضربه خوردن ارائه داد و به شدت به دنبال یافتن سوراخی بود که از آن گزیده می‌شد. اولین ضربه‌‌ی کاری که منجر به کشته شدن موسی خیابانی و اشرف ربیعی در ۱۹ بهمن سال ۱۳۶۰ شد، فرقه  را در یک شوک و گیجی فرو برد. در این زمان بود که تحلیلی تحت عنوان «تجدید میثاق» از سوی احمد حنیف‌نژاد اعلام شد:‌

« قبل از این که تحلیل‌های رجوی … از طریق دو نوار دادته شده برسد تحلیلی با عنوان «تجدید میثاق» داده شد. در این تحلیل مسائل زیر گفته شد:

۱.ما الان در شرایطی به مراتب سخت‌تر از زمان شاه قرار گرفته‌ایم، چرا که آن موقع هم چهره‌ی نبود و هم به دلیل عدم پایگاه مردمی آن نظام تردد به راحتی انجام می‌گرفت، ولی در این شرایط برای مقدمات نشست‌ها و … وقت و انرژی بیشتری گذاشته می‌شود تا خود نشست‌ها و … از این رو نباید انتظار داشت کارها به سرعت و به همان روال‌های قبلی پیش برود. شرایط بسیار سخت شده و تردد به حداقل رسیده و طبیعتاً کارهای تشکیلاتی افت پیدا کرده است.

۲. ضربه‌ی [۱۹ بهمن ۶] استراتژیک نبوده است، ضربه‌ی ۵۰ و اپورتونیست‌ها، ضربه‌ی استراتژیک بود و به مراتب بالاتر از این ضربه و ضربات قبلی (۳۰ خرداد) بوده است. در آن شرایط تمامی کادرها و اعضا یا دستگیر و یا اعدام شدند و عده‌ی کمی باقی ماندند. ولی ما باز هم سر بلند کردی. در این شرایط هم ضربه‌ی موسی، ضربه‌ی بزرگی است و طبیعتاً پیروزی را به عقب خواهد انداخت، ولی تعیین کننده در پیروزی انقلاب به طور درازمدت نخواهد بود، بلکه اثرات مقطعی دارد. مقاومت‌ها صیقل خورده و نیروهای متزلزل و ناصاف غربال شده و نیروها آبدیده می‌شوند. در حقیقت نقطه‌ی عطفی در ارتقای مبارزه خواهد بود.

۳. به لحاظ تاریخی و در تاریخ اسلام هم چنین ضرباتی وجود داشته است، ولی انقلاب ادامه پیدا کرده و به ثمر رسیده است.

۴. با تمام این ضربات که کاخ پوشالی نظام سرنگون خواهد شد، همان طور که فرعون‌ها نابود شدند، آنها هم خیال قدرت‌هایی داشتند که چشم ما را خیره می‌کرد، ولی در حقیقت توخالی بودند (سوره‌ی فجر و قسمت‌هایی از آل‌عمران و اول سوره‌ی بقره گفته شد) و عاقبت‌شان همان است که بر سر فرعون و فرعونیان آمد. فانظروا کیف کان…

۵. ما نه فقط نباید مأ‌یوس شویم، بلکه با انرژی‌های چند برابر باید به فعالیت خود ادامه داده و کینه‌هایمان را عمیق‌تر و تیرهای خود را آماده‌تر سازیم و در کمین بنشینیم و صبر کنیم و پیروزی از آن ماست و صبح هم نزدیک است.»

از همین جا بود که زمزمه‌های خط شکنجه‌گری برای یافتن علت ضربه‌های اطلاعاتی در رأس فرقه  شنیده شد. این زمزمه‌ها به مرور زمان تبدیل به تصمیم می‌شد تا این که ضربه‌ی ۱۲ اردیبهشت سال ۱۳۱۶ بخش اجتماعی فرقه  را متلاشی کرد. پس از این واقعه بود که فرقه به دنبال مقابله با ضربات اطلاعاتی افتادند و تمامی احتمالات موجود را بررسی کردند. تحلیلی که فرقه  از ضربه‌ی ۱۲ اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ ارائه دادند، قابل توجه است. تحلیلی که تمامی عوامل ممکن مورد بررسی قرار گرفتند:‌

الف) علل ضربه:

در این رابطه فرقه  معتقد بود که این اولین ضربه‌ای است که باید ما را هوشیار کرده و نتیجه‌ی پیچیده شدن سیستم می‌باشد که باید فرقه  را به خود آورد. به طور کلی علل ضربه را چنین بررسی می‌کرد:‌

۱.ضربه‌ی ناشی از آژانس‌ها و بنگاه‌ها بوده؛ یعنی فرقه  معتقد بود که سیستم به آژانس‌ها مراجعه کرده و خانه‌های خاصی را که ویژگی‌های خاصی داشته، درآورده و به آنها مراجعه کرده و خانه‌ی مشکوک را زیر نظر گرفته و به خانه‌ی  افراد فرقه  رسیده است.

اگر چه تا آن موقع در این زمینه فرقه  تجربه داشته و حتی در کلیت فرقه  دستور داده بود خانه‌هایی که از آژانس‌ها گرفته شده و مشکوک می‌باشد، یا باید تخلیه گردد یا مسائل آنها حل شود؛ اما باز در اینجا این ضربه یکی از عللش را ناشی از آژانس و بنگاه و ردهای ناشی از آنها می‌داند.

۲. کنترل تلفن: فرقه  معتقد بود که فاکت بعدی بعد از رد آژانس و بنگاه، کنترل تلفن می‌باشد و این کنترل تلفن به خصوص اگر همراه با فاکت‌های دیگری باشد، بسیار ضربه زننده می‌باشد. مثلاً‌ فرقه  می‌گفت که خانه‌ی حمید خادمی اصلاً رد بنگاه و آژانس نداشته و علت لو رفتن آن را از طری کنترل تلفن می‌دانست. آن را به این صورت می‌گفت که مثلاً خانه‌ای در منطقه‌ای لو رفته و تلفن‌های عمومی اطراف آن خانه را مورد کنترل قرار داده‌اند و از طریق آنها به خانه‌ی حمید خادمی رسیده‌اند.

۳. تعقیب و مراقبت:‌ فاکت سوم را تعقیب و مراقبت می‌گرفت و معتقد بود که مثلاً خانه‌ی فضل‌الله تدین را از طریق تعقیب و مراقبت رسده‌اند و مسئله‌ی آن چندان به آژانس ربط ندارد و این بیانگر پیچیدگی ایران می‌باشد.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

پایگاه خبری-تحلیلی فراق در فهرستی اسامی ۶۱۵  عضو فرقه رجوی که ساکن مقر «اشرف ۳» در آلبانی هستند را منتشر می‌کند.

ashraf3 202307

 

به گزارش فراق، بنا به درخواست خانواده‌هایی که در تلاش برای نجات عزیزان خود هستند، این پایگاه خبری بر اساس داده‌های موجود در فضای مجازی و بررسی‌ها، اسامی بیش از ۶۰۰ عضو ساکن مقر «اشرف ۳» در آلبانی را در فهرستی جمع‌آوری کرده است.

بر اساس آمار غیر رسمی جمعیت «اشرف ۳» در حدود دو هزار و ۵۰۰ نفر است و فرقه تروریستی رجوی به منظور جلوگیری از پیگیری خانواده‌های اعضا، اسامی تمام اسیران ذهنی خود را عوض کرده تا هیچ ردی برای اطلاع رسانی از وضعیت آن‌ها در دست نباشد.

نکته بسیار مهم در فهرست زیر این است که احتمال تشابه اسمی و وجود افراد نجات یافته در بین آن‌ها وجود دارد.

  1. مهدی مهدی زاده ملاباشی
  2. حافظ نصرتی
  3. شهزاد اسدی
  4. خورشید فرجی
  5. فریبا مهینی
  6. علیرضا نماز دوست
  7. رمضان زارع
  8.  
  9. رضا داناپور
  10. قادر ارمکان
  11. تیمور پورجمشید
  12. جمشید لقمانی
  13. مهران دژن
  14. علیرضا رشیدی تبریزی
  15. اصغر معینی کربکندی
  16. مصطفی رفیع نژاد
  17. علیرضا تقی‌پور
  18. علی یوسفی سادات
  19. آیدین عباس زاده
  20. مرتضی حسنی
  21. مهرداد عباسی
  22. حسن تقدیری با نام مستعار احمد کرمی جواد
  23. مهدی سیفی
  24. عاصف جهانکش
  25. مهدی صالحی
  26. محمدجواد بهنیا
  27. شهباز محمدی
  28. حشمت محمدی
  29. محمود دادوند
  30. غلامرضا خانی
  31. سعید باوی
  32. جهانگیر خادمی
  33. اصغر بیاتی سدهی
  34. فرزاد راجی زاده
  35. محمد ایمانی آزاد
  36. امان الله خواجه گیری
  37. مهدی پاکدل
  38. جعفر ادیب پور
  39. مهدی فرد کهن
  40. صابر کوهی
  41. ستار خیری
  42. حمیدرضا حکیمی
  43. جلیل غلامزاده
  44. مجید خباز سیرجانی
  45. مرتضی امیدی
  46. تاج بخش دلاوری
  47. محمد زارعی یا زارع زاده
  48. حمیدرضا اسماعیل بیگی
  49. محمود بریسمی
  50. محمدمهدی ثابت رستمی
  51. فرح فیروزمند
  52. سرور لحمی
  53. عبدالله جعفرزاده
  54. حمید ربات
  55. احمد زارچی
  56. مهرداد بزازیان
  57. مجتبی بلند مرتبه
  58. جمال اولیایی
  59. محمود صوفی
  60. اسماعیل کاووسی نیا
  61. قاسم جباری
  62. علی صدر حاج سیدجوادی
  63. مرتضی قائمی (با نام جعلی علی محمد رنج اورنجی یا اورنگی)
  64. بهمن رضایی
  65. احمد تاج گردون
  66. سیاوش فرشید
  67. مهدی محمد مرادی
  68. بهزاد قادری
  69. محسن(صمد) سیاهکلاه (با نام جعلی حسین گلچیان یا گلشیان)
  70. گلناز تمیزی
  • مصطفی آزاد