قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق ، مصطفی آزاد

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق ، مصطفی آزاد

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید . ضمن اینکه با آدرس دوم ghased1393.blogsky .com هم در این مسیر پیش می رویم ...

آخرین مطالب
  • ۱
  • ۰

وحیده نبوی چاشمی، مجری برنامه‌های تلویزیونی منافقین است که سال ۱۴۰۰ در مراسمی نمایشی، کنار چند دختر دیگر، به عنوان همردیفان مسئول اول این تشکیلات معرفی شد.

nabavi

 

به گزارش خبرنگار فراق، نبوی‌چاشمی که در سال ۱۳۸۰ و در سنین نوجوانی (حدود ۱۶ سالگی) توسط ستاد داخل سازمان ردیابی و جذب شد، از خانواده‌ای وابسته به این تشکیلات است که ده‌ها نفر از بستگانش به طرق مختلف با منافقین همکاری داشته‌اند.

خانواده نبوی چاشمی، از جمله فاطمه نبوی چاشمی (که عمه وحیده و از اعضای قدیمی تشکیلات است) و سه برادر فاطمه، همگی در سال ۱۳۸۰ به تشکیلات منافقین در عراق پیوستند. همچنین، حدود ۱۰ نفر دیگر از بستگان این خانواده در همان سال از ایران به عراق منتقل شدند که این موضوع نشان‌دهنده نفوذ عمیق تفکرات التقاطی در این خانواده است.

نکته قابل تأمل، انتصاب وحیده نبوی با وجود سن کم و بی‌تجربگی به عنوان مجری برنامه‌های تلویزیونی منافقین و سپس معاون مسئول اول، صرفاً به دلیل ظاهری بود.

علاوه بر این، علی اصغر عمادی، همسر فاطمه نبوی و از بستگان وحیده، در بین ۵۲ تروریستی بود که در سال ۱۳۹۲ در کمپ اشرف به هلاکت رسید.

عاقبت شوم وابستگی به تشکیلات تروریستی منافقین به یقین سرنوشتی جز هلاکت برای این دختر و خانواده‌اش نیز نخواهد داشت.

انتهای پیام

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

استهزا، هجو، تقطیع خبر و انتشار بخشی از خبر به عنوان کل خبر، پیشگویی‌های سیاه‌نمایانه از آینده ایران، برچسب‌زنی و تخریب شخصیت‌های ایران از شیوه‌های کار منافقین در عملیات‌های رسانه‌ای آنان است.

Ashraf3 63

 

به گزارش فراق، کبری آسوپار، روزنامه‌نگار در یادداشتی نوشت: همچنان افراد زیادی در میان کاربران مجازی فارسی‌زبان هستند که خبرسازی‌های منافقین را باور می‌کنند. این گروهک هم البته در کنار شیوه‌های قدیمی برای خبرسازی و قلب واقعیت، گاه ابتکارات شیطانی به خرج داده و تلاش می‌کند راهی تازه را استفاده کند، اما فقط کمی هوش و کمی ابتداییات رسانه لازم است تا جعلی بودن آنچه به عنوان خبر و گزارش و گفت‌وگو منتشر می‌کنند، روشن شود. ذهن فرسوده دارودسته رجوی هم این را کم و بیش فهمیده، لذا این بار علاوه بر خبر، عنوان رسانه را هم جعل کردند و نام کانال تلگرامی خود را به گونه‌ای انتخاب کردند که گویی یکی از زیرمجموعه‌های صداوسیمای ایران است. از سویی دیگر در شیوه خبرنویسی دروغ هم راه جدیدی را در پیش گرفتند که باعث شد افرادی در داخل کشور فریب این عملیات رسانه‌ای را بخورند.

پاییز سال گذشته و در روزهای سقوط دولت سوریه، خبری در فضای مجازی دست‌به‌دست می‌شد که حسین اکبری، سفیر ایران در دمشق گفته که نیروهای مسلح سوری که به سفارت ایران حمله کردند، ۴۳ میلیون و ۷۰۰ دلار پول نقد از سفارت بردند و این دلارها کمک‌های جمع‌آوری‌شده در پویش ایران همدل برای محور مقاومت بوده است. در این خبر، هیچ عبارت منفی و ناسزایی نسبت به جمهوری اسلامی و مقامات کشور وجود نداشت. از ادبیات مسئولان کشور استفاده شده بود. جزئیاتی همچون بیان رقم پول به شکل دقیق، محل پول‌ها و… استفاده شده بود و از سویی نام و عنوان دقیق مصاحبه‌شونده خیالی هم آمده بود. لذا برخی از مردم باور کردند. درحالی‌که کل مصاحبه دروغ بود و حسین اکبری هیچ گفت‌وگویی با صداوسیما نداشت. همه این قصه نوشته شده بود تا ذهن مخاطب به سمت آن برود که چرا ایران باید چنین کمکی به گروه‌های مقاومت کند یا چرا مراقب کمک‌های مردمی نبوده و…

در هنگام انفجار در بندر شهید رجایی، فروردین امسال هم گفت‌وگویی خیالی با ریاست این بندر در کانال تلگرامی این شبکه منتشر شد تا دلیل انفجار را آنچه مد نظر منافقین بود، بیان کند.

نکته جالب دیگر در مورد شیوه کار این شبکه، گرفتن ژست ادبیات انقلابی در متن خبرها یا انتشار اخبار درست مذهبی و انقلابی در لابه‌لای اخبار دروغ است تا برای کانال رجویست‌ها اعتبار کسب شود.

به‌طور کلی می‌توان استفاده سخت‌افزاری منافقین از رسانه را به‌مثابه ابزار کار تروریستی، در چند شیوه تعریف کرد:

اول؛ شیوه کلاسیک و استفاده از شیوه‌هایی مثل رادیو مجاهدین و سیمای مجاهدین و سایت رسمی و اکانت توییتر است که جنبه رسمی دارد و اخبار مرتبط با منافقین و مواضع تروریست‌های رجوی و سرکرده‌های آنان و اعضای آن‌ها را منتشر می‌کند.

دوم؛ استفاده از تیم‌های سایبری فیک و متعدد که می‌تواند توهم زیاد بودن را به آن‌ها ببخشد و مانور ترسی هم برای مخاطب باشد که البته مورد دوم به دلیل نخ‌نماشدن این حیله در واقع دیگر اتفاق نمی‌افتد.

سوم؛ در شیوه سوم با جعل کردن رسانه‌ها به تولید و پخش شایعات می‌پردازند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

اعتراف صریح دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، مبنی بر مسئولیت مستقیم و کنترل کامل در تجاوز ۲۳ خرداد رژیم صهیونی به ایران، بار دیگر پرده از ذاتِ نظام استکبار برداشت.

202511812384540

 

به گزارش فراق، ترامپ که ابتدا از نقش واشنگتن در این تجاوز آشکار طفره می‌رفت، اکنون با ژستی ناشیانه، خود را در مرکز یک شکست فاحش سیاسی-نظامی قرار داده است: حمله‌ای که قرار بود برنامه هسته‌ای، توان موشکی و ساختار نظامی ایران را نابود کند، اما پس از ۱۲ روز جنگ و گذشت نزدیک به ۵ ماه، نه تنها وقفه‌ای در برنامه هسته‌ای ایران ایجاد نکرد بلکه بر اساس گزارش‌های تحلیلی به ترمیم و ارتقای توان پدافندی و موشکی ایران نیز منجر شد.

این اعتراف، گواه نادانی ترامپ از پیچیدگی‌های سیاست بین‌الملل است؛ او که جهان را عرصه ارضای تمایلات تبهکارانه می‌بیند، با پذیرش مسؤولیت یک تجاوز غیرقانونی، بار حقوقی سنگینی بر دوش آمریکا انداخت و عبور واشنگتن از تبعات بین‌المللی آن را سخت کرد.

گزارش اندیشکده JINSA (وابسته به لابی صهیونیستی در واشنگتن) ناخواسته این حقیقت را فاش کرد: جنگ ۱۲ روزه در عمل «جنگ ایران با آمریکا» بود، نه اسرائیل. آمریکا بیش از ۱۵۰ موشک تاد (۲۵ درصد انبار جهانی) و ۸۰ موشک SM3 (با هزینه ۲.۱ میلیارد دلار مستقیم) مصرف کرد، در حالی که رژیم صهیونیستی بدون پشتیبانی لجستیکی واشنگتن حتی سه روز دوام نمی‌آورد.

اما این شکست خفت‌بار، لایه‌ای عمیق‌تر دارد؛ لایه‌ای که نقش مزدوری تشکیلات مجاهدین خلق (منافقین) به عنوان یک نوکر در خدمت سرویس‌های جاسوسی آمریکا را آشکار می‌کند. منافقین در این پازل، نقش «جمع‌آوری اطلاعات» و «القای فروپاشی داخلی ایران» را ایفا کردند.

این تروریست‌های شناسنامه‌دار که فاقد هرگونه استقلال مطلق هستند، امروز به ابزاری انگلی تبدیل شدند که حیات خفیف و خائنانه خود را تنها از طریق وابستگی کامل به سیا و پنتاگون تأمین می‌کنند. تشکیلات منافقین، که امروز در کشورهای اروپایی نمایش اجاره‌ای برگزار کرده و ژست اپوزیسیون می‌گیرد به شرکتی خدماتی تبدیل شده که در ازای دریافت زیست انگلی – شامل پناهندگی، بودجه‌های کلان و حمایت لجستیکی – اطلاعات جعلی، پروپاگاندای ضدایرانی و عملیات روانی را برای اربابان آمریکایی و صهیونی خود فراهم می‌کند.

البته عدم استقلال منافقین، ریشه در زیست انگلی آن‌ها دارد: بدون دلارهای سیا، پایگاه‌هایشان در آلبانی و اروپا فرو می‌پاشد و سرکردگانشان به حاشیه رانده می‌شوند.

در نهایت، اعتراف ترامپ لگدی به نتانیاهو و مزدورانشان بود. امروز همه می‌دانند رژیم صهیونیستی فاقد توان یکجانبه است و منافقین، بدون ارباب موجودیتی ندارند. این شکست خفت‌بار، درس قدرت ایران است؛ تنها با ارتقای توان در همه ابعاد – هسته‌ای، موشکی، پدافندی، علمی، نظامی و … – درِ گفت‌وگو با قلدرها باز می‌ماند، نه از سر ضعف و موضع تسلیم‌پذیری.

محمدجواد نوع‌پرور

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

یکی از فرزندان اعضای مجاهدین که می‌گوید به واسطه مقاومت مادربزرگش به دام منافقین نیافتاده است، نوشت: « مجاهدین تمام دختران و پسر مدل من را از تمام دنیا جمع کردند تا بگویند فقط یک مشت پیر و پاتال ندارند! اقدامی منفعلانه یا مضحک! این هفتاد نفر، فرزندان ۴ هزار نفر هستند…»

mo 63

 

به گزارش فراق، پس از پایان جنگ ایران و عراق، نزدیک به هزار کودک در تشکیلات منافقین به اجبار از والدینشان جدا و به کشورهای اروپایی و آمریکایی به منظور بهره‌برداری در آینده فرستاده شدند. بسیاری از این کودکان امروز به طور کامل از تشکیلات جدا شدند به افشاگری از ماهیت منافقین می‌پردازند اما تعدادی اندک هنوز برای منافقین مزدوری کرده و مسیر پدر و مادر منافق خود را طی می‌کنند.

 
  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

مدتی است کانال تلگرامی با عنوان نزدیک به شبکه‌یک سیما که از پوشش‌های رسانه‌‌ای تشکیلات منافقین است، با انتشار اخبار جعلی و شایعات بی‌اساس سعی در ایجاد اغتشاش فکری در فضای مجازی دارد.

ashraf3 sayberi

 

این کانال که پیشتر نیز در گزارش فراق به جزئیات ماهیت آن پرداخته شده بود، اخیراً با گستاخی به ساحت مقدس رهبر معظم انقلاب و خانواده ایشان اهانت کرده و شایعاتی دروغین را منتشر کرده است.

منافقین چندی است که از طریق راه‌اندازی کانال‌های پوششی در پلتفرم‌های مختلف، به خصوص در قالب کانال‌های خبری و انقلابی، اقدام به عملیات روانی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران می‌کنند.

این کانال‌ها با انتشار اخبار به ظاهر عادی، در لایه‌های پنهان، اهداف شوم خود را علیه امنیت ملی و منافع کشور پیش می‌برند.

در افشاگری پیشین فراق، یکی از عناصر سابق منافقین که اخیراً از این تشکیلات جدا شده بود، فاش کرد که کانال نزدیک به نام شبکه یک توسط فردی به نام «بابک طهماسبی» که هم‌اکنون در کمپ اشرف ۳ آلبانی مستقر است، اداره می‌شود.

این فرد با انتشار عکسی از طهماسبی تأکید کرد: «کانال مورد اشاره را من خریدم. یک کانال ادبی بود که از طریق مرتبط داخلی ۱۵ میلیون خریدم و پاکسازی کردم و تحویل بابک طهماسبی دادم تا با پوشش صداوسیما کار کند.»

شایعات اخیر درباره فرزند رهبر انقلاب اسلامی نیز، همانند دیگر دروغ‌پردازی‌های این تشکیلات، تنها بخشی از جنگ روانی دشمنان نظام اسلامی است.

البته که دیگر این اقدامات مذبوحانه منافقین نتیجه‌ای ندارد و دستان پلیدشان در پیشگاه ملت بزرگ ایران رو شده است.

انتهای پیام

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

رسانه‌های وابسته به تشکیلات خائن منافقین، همواره از گذشته با انتشار اخبار جعلی و دروغ‌پردازی‌های مضحک، تلاش کرده‌اند تا خود را دارای تعداد زیادی هوادار معرفی کنند.

mo 43

 

به گزارش فراق، چند وقت پیش و در راستای همین خط کاری، منافقین ابتدا با جعل نامه‌ای منتسب به سپاه پاسداران، ادعا کردند که دارندگان تصویر سلطنت‌طلبان هنگام دستگیری در ایران مورد پیگرد قرار نمی‌گیرند و امروز نیز یکی از مواجب بگیران مجاهدین این دروغ را به دروغ بزرگتری تبدیل کرده و مدعی شده‌ که دارندگان همین تصاویر در گوشی‌های خود، از زندان هم آزاد شدند! به زعم خود احمقشان هم خواستند با این اقدام به دو هدف تیر بزنند؛ هم به جمهوری اسلامی هم به دیگر رقیب متوهمشان یعنی سلطنت‌طلبان.

این ادعاهای پوچ و واهی، بیش از هر چیز، عمق درماندگی و توهم این تشکیلات مزدور را نشان می‌دهد. منافقین که سالهاست در پناه دشمنان ایران اسلامی، روزگار را به تباهی می گذرانند، آنچنان در گرداب توهم غرق شدند که گمان می‌کنند با جعل یک نامه یا پخش یک شایعه، می‌توانند برای نکبت مجاهدین، اعتبار و هویت بخرند.

آنان که حتی در اوج قدرتشان نیز نتوانستند ریشه در دل مردم ایران بدوانند، امروز تنها به پشتوانه دلارهای به دست آمده از وطن فروشی و خیانت، به حیات نحس خود ادامه می‌دهند. البته این چند دلقک پوشالی نیز، به زودی برایشان فرو خواهد ریخت و آنگاه، جز خفت، خواری و نابودی، عایدی برایشان نخواهد داشت. حکم نهایی دادگاه منافقین نیز به زودی صادر می‌شود و دیگر هیچ کجای جهان برای این خائنین امن نخواهد بود.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

نوه رضا پالان به تازگی در موضع گیری در کشور کانادا گفته است که «اکنون زمان تشکیل و گسترش گروه‌‌های کوچک مبارزه و آماده شدن برای نبرد آخر است.»

pahlavi 1

 

به گزارش فراق، تنها اندکی پس از این موضع گیری رضا پهلوی، بسیاری از اکانت‌های همسو و همراه با سلطنت طلبان، از ضرورت تشکیل تیم های ترور و هسته های مسلح و نکات آموزشی مرتبط با این اقدامات گفته‌اند. برخی به طور خاص این موضوع را نشانه برنامه رضا پهلوی برای ورود به فاز جنگ مسلحانه و اقدامات تروریستی علیه مردم ایران ارزیابی کرده‌اند.

اطلاعات موجود نشان می‌دهد که پشت این برنامه‌ریزی رژیم صهیونیستی قرار دارد و رژیم همچنان که در سال‌های ۱۴۰۱ و جنگ ۱۲ روزه با حمایت از تشکیلات تروریستی منافقین دنبال ایجاد درگیری‌های مسلحانه بود، حالا با نماد سلطنت طلبان نیز به‌دنبال ناامن‌سازی کشور است.

نخست اینکه در پشت پرده تمامی این مواضع و اقدامات رضا پهلوی، رژیم اشغالگر قدس حضور دارد. چندی قبل بود که افشاگری گسترده ای در رابطه با فعالیت قابل‌توجه در فضای مجازی از سوی صهیونیست‌ها و نهادهای وابسته به آن‌ها برای برجسته سازی رضا پهلوی صورت گرفت. حتی وی در جریان جنگ تحمیلی ۱۲ روزه به صراحت علیه مردم خود جبهه گرفت و جنایات اسرائیل علیه مردم ایران را انکار کرد و رژیم اشغالگر قدس را صرفا دشمن نظام سیاسی ایران دانست. از این رو، اکنون نیز در پشت پرده موضع گیری اخیر رضا پهلوی، صهیونیست‌ها قرار دارند. چه در فاز تبلیغات و چه حمایت سیاسی و نظامی، دستِ رژیم صهیونیستی در حمایت از پهلوی‌ها و حامیانشان به وضوح قابل مشاهده است.

مساله دوم اینکه هر چه به جلو حرکت می کنیم، ماسکِ به ظاهرا مردم‌دوستانه رضا پهلوی نیز بیش از پیش کنار می رود و واقعیت او پیش چشم همگان قرار می گیرد. باید از وی پرسید که اگر او واقعا مردم ایران را دوست دارد، چرا برای انجام اقدامات تروریستی در داخل ایران که می تواند برای مردم کشورمان خطرناک و آسیب‌زا باشد، موضع گیری می کند و دستورکار تعیین می‌کند؟ در عین حال، اگر وی از پشتوانه مردمی برخوردار است، چرا باید به رژیم اشغالگر قدس و طیف دیگری از دشمنان ایران تکیه داشته باشد که نه فقط مردم ایران بلکه کل جهان با این رژیم و سیاست های تروریستی‌اش مشکل دارند؟

و در نهایت موضوع سوم اینکه موضع گیری اخیر رضا پهلوی و صدور نوعی فرمان آغاز جنگ مسلحانه علیه ایران، در نوع خود یادآور تجربه عبرت‌آمیز منافقین در دهه ۱۳۶۰ است که وقتی مسیر دستیابی به قدرت را مسدود دیدند، روی مردم خود اسلحه کشیدند و البته که از همین مردم سیلی سختی خوردند. حال به نظر نمی‌رسد که سناریوی متفاوتی در انتظار پهلوی و پهلوی‌چی‌ها باشد.

انتهای پیام

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

نخست وزیر پیشین آلبانی گفت: دولت ادی راما، قاچاقچی است که در آن حکومت قانون عمل نمی‌کند و با یک دولت مواد مخدر جایگزین شده است.

brisha

 

به گزارش فراق، رسانه‌های آلبانی نوشتند که دموکرات‌های پیشین در این کشور به رهبری سالی بریشا، ادی راما، نخست‌وزیر را متهم کرده‌اند که مانع از انجام حسابرسی بازرسان دیوان عالی حسابرسی علیه او و نهادهای تحت مدیریتش شده است. بریشا در سخنرانی خود خارج از پارلمان اظهار داشت که راما اجازه حسابرسی دولتی را نمی‌دهد زیرا این فرآیند موجب افشای مسائل هولناکی از جمله سوءاستفاده‌ها و هزینه‌های مشکوک از بودجه عمومی خواهد شد.

بریشا در گفت‌و‌گو با خبرنگاران تصریح کرد: «حسابرسی مربوط به دولت نیست، بلکه مربوط به کشور است و این نهاد موظف است تا بر اساس برنامه، هر نهادی را کنترل و حسابرسی کند و مشخص شده که او [راما] حاضر به حسابرسی نیست… مسلماً اگر حسابرسی شود، ۲۲ میلیون یورو [سوءاستفاده] آشکار می‌شود. اگر حسابرسی شود، صدها چمدان دیپلماتیک پر از…آشکار می‌شود، شما خود می‌دانید که با چه چیزهایی توسط اسماعیل [اشاره به برادر راما] پر شده بودند. اگر حسابرسی شود، امور هولناکی که هیچ‌کس طاقت شنیدن آن را ندارد فاش می‌شود. به همین دلیل او امتناع می‌کند. او می‌کوشد تا با تهدید دادستان از یک سو و امتناع از حسابرسی دولتی از سوی دیگر، از حسابرسی سرباز زند. این وضعیت فعلی است، این یک دولت قاچاقچی است که در آن حکومت قانون عمل نمی‌کند و با یک دولت مواد مخدر جایگزین شده است.»

انتهای پیام

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

تجربه مصاحبه‌شوندگان از زندگی چریکی چیزی مثل ساختن خانه‌ای روی آب و به عبارت بهتر ساختن خانه‌ای در دهانه آتشفشان است که هر لحظه انتظار فوران و دگرگونی در آن وجود دارد.

ketab

 

به گزارش فراق، حامد زارع در ایبنا نوشت: در دولت سیزدهم سکان روزنامه ایران به دست محمدحسن روزی‌طلب افتاد. او نیز از فرصت به دست آمده نهایت استفاده را کرد و با تجربه‌ای که در مرکز اسناد انقلاب اسلامی و دیگر نهادهای خاص داشت، برخی از آثار منتشرنشده و البته با اهمیت را ذیل سرفصل انقلاب و مقاومت اسلامی منتشر کرد. یکی از مهم‌ترین کتاب‌های این مجموعه و شاید بتوان گفت مهم‌ترین کتابی که در دوره مدیریت روزی‌طلب منتشر شد، «حرکت در جهنم به نیت بهشت» بود که در بهار ۱۴۰۲ به چاپ رسید. این کتاب دفتر دوم از مجلد «ناگفته‌های سازمان مجاهدین خلق» است که مشتمل بر گفت‌وگوهای پژوهشی با اعضای فعال و نقش‌آفرین سازمان تروریستی از زمان تاسیس تا پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ است.

«حرکت در جهنم به نیت بهشت» شامل گفت‌وگوهایی است که در سال ۱۳۷۸ در یک نهاد خاص که نامی از آن برده نمی‌شود، ضبط شده است. حاصل این گفت‌وگوها به صورت نوارهای صوتی در بایگانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی نگهداری می‌شده و دو سال پیش پس از سال‌ها سکون و سکوت به همت محمدحسن روزی‌طلب در انتشارات روزنامه ایران منتشر شده است. مصاحبه‌کنندگان علی‌اصغر صباغ‌پور، مرتضی‌ مهدی‌زاده و اکبر طاهری هستند که به نظر می‌رسد به سرپرستی و هدایت خسرو تهرانی که بی‌تردید برجسته‌ترین کارشناس مطالعات مربوط به سازمان مجاهدین خلق است با بهزاد نبوی، عبدالله محسن، مصطفی ملایری، مسعود حقگو، مهدی مهروانی بهبهانی و عبدالله زرین‌کش مصاحبه‌های مفصلی انجام داده‌اند. در پایان کتاب نیز فصل ضمیمه پایان‌نامه کارشناسی ارشد خسرو تهرانی با عنوان «تاریخچه سازمان مجاهدین خلق» که در سال ۱۳۷۲ در دانشگاه امام صادق دفاع شده آمده است. بدین‌ترتیب است که نقش تهرانی در به ثمر نشستن کتاب «حرکت در جهنم به نیت بهشت» کمتر از نقش روزی‌طلب که نامش روی جلد کتاب آمده است، نیست.

کتاب نه‌تنها حاوی ناگفته‌های فراوانی درباره سازمان تروریستی مجاهدین خلق مخصوصا در دهه پنجاه است، بلکه صورت منقحی از انتقال اطلاعات در فرآیند تاریخ شفاهی است. ویراستاری کتاب نه‌تنها دقیق، بلکه تحسین‌برانگیز است و این مهم از مقایسه با دیگر آثاری که شامل مصاحبه با افراد است به‌راحتی قابل مشاهده است. روند مصاحبه‌ها در اکثر اوقات گرم، پرکشش و حتی در فقراتی هیجان‌انگیز است. سوالات حساس در جای درست طرح شده و پاسخ‌ها نیز در بیشتر اوقات شامل داده‌ها و اطلاعات تاریخی فراوان بدون زوائد غیرضروری است. از دیگر نکات ممتاز کتاب پاورقی‌هایی است که اطلاعات تکمیلی ارائه داده و حتی در برخی موارد فقدان اطلاعات ضروری را جبران کرده‌اند.

خواندن این گفت‌وگوها فضای ملتهبی را که از رقابت ایدئولوژی‌های مختلف مدعی مبارزه در دهه پنجاه خورشیدی برساخته شده بود به‌خوبی منعکس می‌کند. فضایی که از زندان اوین تهران تا زندان ساری، از خیابان‌های تهران تا تبریز، از شهر تا جنگل و بین نیروهای مسلمان و مارکسیست تداوم داشت. علاوه بر آن ریتم تند و حتی خشونت‌بار مستتر در کارهای چریکی، از عملیات‌های خرابکارانه علیه منافع و افراد رژیم پهلوی گرفته تا ترورهای درون‌سازمانی که جهت تصفیه عناصر ناهمخوان ترتیب داده شده بود، به‌خوبی بین سطور کتاب احساس می‌شود. تجربه مصاحبه‌شوندگان از زندگی چریکی چیزی مثل ساختن خانه‌ای روی آب و به عبارت بهتر ساختن خانه‌ای در دهانه آتشفشان است که هر لحظه انتظار فوران و دگرگونی در آن وجود دارد.

فراز و فرودهایی که از وحید افراخته و لیلا زمردیان شاهد مثال آورده می‌شود و ویژگی‌های شخصیتی که از مسعود رجوی و موسی خیابانی نقل به مضمون می‌شود، همگی نشان‌دهنده تعصب عجیب و تمرکز شدیدی است که اعضای سازمان مجاهدین خلق در پیشبرد اهداف خود پیش از انقلاب ۱۳۵۷ داشتند.

اوج وجه دراماتیک کتاب حاضر بیش از هرجای دیگری در مصاحبه خسرو تهرانی با مهدی مهروانی بهبهانی خود را نشان می‌دهد. مهروانی که به خاطر سرنوشت تراژیک زندگی مشترک با همسرش منیژه اشرف‌زاده شناخته می‌شود، پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ برای همیشه از میدان قدرت و سیاست کناره گرفته و جز در گفت‌وگو با تهرانی هیچ‌گاه لب به سخن نگشوده است. مصاحبه خسرو تهرانی با مهدی مهروانی بهبهانی فارغ از این‌که یک کلاس درس تاریخ شفاهی است، روایتی کم‌نظیر از همه آن عوامل و دلایلی است که افراد را جذب سازمان مجاهدین خلق می‌کرد و کشتن و کشته‌ شدن در راه آرمان‌های سازمان را سهل و آسان می‌کرد.

«حرکت در جهنم به نیت بهشت» دفتر دوم از مجلد «ناگفته‌های سازمان مجاهدین خلق» تالیف محمدحسن روزی‌طلب است که مشتمل بر گفتگوهای پژوهشی با اعضای فعال و نقش‌آفرین سازمان از زمان تاسیس تا پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ است در انتشارات روزنامه ایران در ۴۸۳ صفحه منتشر شده است.

انتهای پیام

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

کشتار مردم به جرم ظاهر اسلامی آن‌ها، اوج شقاوت و در عین حال درماندگی تشکیلات جنایتکار منافقین است و با هیچ عنوانی مگر «تروریسم کور» نمی‌توان از آن یاد کرد.

rezayi

 

به گزارش فراق، تنها یک تبهکار حرفه‌ای و کسی که بوئی از انسانیت نبرده می‌تواند این چنین و بدون کوچکترین ملاحظه‌ای دست به جنایت زند و حتی قربانی خود را نیز نشناسد. برای چنین جنایتکاری، زن، مرد، کودک، پیر و جوان فرقی نمی‌کند، کافیست زن محجبه‌ای و مردی دارای محاسن باشد تا حکم قتل شان صادر شود.

این نوع ترور تنها نشان دهنده یک چیز است و آن دشمنی آشتی ناپذیر منافقین با اسلام و هر چیزی است که نمودی از اسلام در آن مشاهده شود. در این نوع ترور معیار انتخاب قربانی، شغل و پیشه ای نیست و حتی نیازی نیز به مدرکی دال بر وابستگی اش به نهادهای مردمی وجود ندارد، بلکه ظاهر او تنها معیار است.

در ادامه به بازخوانی اظهارات یکی از فرماندهان واحدهای تروریستی مجاهدین خلق و زندگی‌نامه شهیدی می‌پردازیم که توسط همین تروریست‌ها تنها به بهانه مذهبی بودن به شهادت رسیده است:

peiro16 2

 

اظهارات ولی‌اله صفوی یکی از فرماندهان واحدهای تروریستی منافقین در غرب تهران:

«… یکی از واحدهای تروریستی منطقه غرب که افراد آن متشکل از سه نفر به اسامی حسن سرخودش (فرمانده)، مجید حشمتی خواه (راننده) و زهرا احمدی زاده (سرنشین) بودند روز جمعه سوم مهر ماه سال ۱۳۶۰ در اتوبان شهید چمران (پارک وی) نرسیده به میدان توحید پس از مشاهده یک تویوتا که سه سرنشین داشت و یکی از آنها خواهری بود و تیپ ظاهری آنها نشان می‌داد که حزب اللهی هستند، به تعقیب آنها می‌پردازند و در موقعیتی بدون کوچکترین سؤال و جوابی آنها را به رگبار می بندند. در این جنایت که به وسیله ماشین سرقتی مردم و با سلاح‌های دزدیده شده از مردم، ۲ تن از فرزندان همین مردم را به شهادت می رسند…»

  • مصطفی آزاد