◀️ پشت پرده شعار نویسی روی دیوار سفارت ایران در سوریه
🔹 روز گذشته یکی از اعضای شبکه تروریستی حقوق بشریها با انتشار یک تصویر مدعی شعارنویسی روی دیوار سفارت ایران در دمشق شد.
🔹 بهار قندهاری از اعضای گروهک تروریستی منافقین که در پوشش فعال حقوق بشر به سوریه سفر کرده، این تصویر را منتشر کرده است.
🔹 فعال شدن عناصر منافقین در دمشق حکایت از آن دارد که تروریستها از شرایط ناامن در سوریه استفاده کرده و در پوشش فعال حقوق بشری با حمایت اتاق هماهنگی آمریکایی و صهیونی وارد دمشق شده است.
🔹 برخی کارشناسان حوزه امنیت معتقدند که پس از تسلط گروهک هیئت تحریرالشام در سوریه گروهکهای تررویستی چون منافقین فعالتر خواهند شد.
با توجه به اینکه ارتکاب جرایم تروریستی در سکوهای دیجیتالی این امکان را دارند تا بهنحو گسترده و هماهنگ علیه بزهدیدگان ارتکاب یابند، به عنوان «جرم جدی» قابل شناسایی است.
به گزارش فراق، پیمان نمامیان، دانشیار حقوق کیفری و جرمشناسی دانشکده علوم اداری و اقتصاد دانشگاه اراک در پژوهشی نوشت: گسترش فزاینده فناوری اطلاعات و ارتباطات منجر به تحوّل و دگرگونی جوامع در ابعاد مختلف سیاسی، امنیتی، اقتصادی و اجتماعی شده است. در چنین فضایی که با عنوان فضای مجازی توصیف میشود، تهدیدهای نوینی نظیر جنگ مجازی، جنگ اطلاعاتی، جرایم دیجیتال، پدیده هکرها و سرقت اطلاعات محرمانه نهادهای امنیتی و اطلاعاتی، ظهور کردهاند تا امنیت ملی کشورها را با چالش جدی مواجه سازند. این در حالی است که جرایم تروریستی ارتکابی در سکوهای دیجیتالی در ابعاد گوناگون و در سطح جهانی در حال رشد بوده و امکانهای مخربی را برای امنیت عمومی، امنیت ملی و ثبات اقتصادی بهارمغان میآورند؛ البته تهدید جهانی ناشی از وجود چنین جرایمی با سرعتی فزاینده در حال وقوع بوده که بزهدیدگی ناشی از آن نیز بهصورت روزانه در حال افزایش است. در ضمن، ارتکاب جرایم تروریستی در گستره شبکههای اجتماعی مستقر در سکوهای دیجیتالی، الگوهای بزهدیدگی و بزهکاری را با انقلابی مواجه ساخته است.
لازم بهذکر است موضوع مهم دیگری که نیاز به توجه بیشتری دارد، تأثیر جرایم تروریستی ارتکابی در سکوهای دیجیتالی بر بزهدیدگی دیجیتالی است، بهویژه آن دسته از بزهدیدگانی که آسیبپذیر هستند و از نظر عاطفی تحت تأثیر قلدری برخط، ارتباطات عشقی تقلبی یا اخبار جعلی هستند. این دسته از موارد بهویژه «اخبار جعلی» و «اطلاعات نادرست» گاهی اوقات به جای یکدیگر استفاده مورد استفاده قرار میگیرند. بر این اساس، میتوان ابراز داشت که «خبر جعلی» بهمثابه «اطلاعات ساختگی که محتوای رسانههای خبری را از نظر شکل تقلید میکند، اما نه در فرآیند یا قصد سازمانی» اطلاق میشود، در حالی که «اطلاعات نادرست یا گمراهکننده» اطلاعاتی استی که بهنحو عمدی در جامعه هدف مورد انتشار قرار میگیرد که همه این دسته از اطلاعات نادرست توسط بازیگران گوناگون از جمله سیاستمداران و گروههای تروریستی مورد استفاده قرار میگیرد و همیشه هدف آنها، آسیبرساندن نیست.
بزهدیدگان در سکوهای دیجیتالی هدف هرگونه تخلفی هستند که از طریق اینترنت صورت میپذیرند؛ اعم از آزار و اذیت دیجیتالی یا تعقیب اینترنتی. بنابراین، بهطور عمده بزهدیدگان احساساتی نظیر ترس، گناه، درماندگی، شرم یا خشم را گزارش میکنند؛ با این حال، بسته به جرم ارتکابی، این عواقب ممکن است تأثیر عمده یا جزئی، چه از نظر روانی یا عاطفی داشته باشند که البته راجعبه جرایم تروریستی وضعیت بهطور کامل متفاوت است و از حیث عواقب، ممکن است منجر به ایجاد احساس ترس و عدم ایمنی در هر مکان و هر زمان شود.
با وجود تمام پیشبینیهای صورت گرفته از تهدیدهای ناشی از جرایم تروریستی ارتکابی در سکوهای دیجیتالی، تاکنون یک مورد از این جرایم بهصورت واقعی ثبت نشده است. بنابراین، امر مسلم اینکه، مردم را به این فکر وامیدارد که پیشبینیها در مورد جرایم تروریستی ارتکابی در سکوهای دیجیتالی اغراقآمیز هستند. با وجود این، لازم است به بررسی دقیق مسأله پرداخته شود. به بیان دیگر، اینکه واقعهای هنوز رخ نداده، احتمال وقوع آن در آینده را متأثر نمیسازد. ابرقدرتهای نظام بینالمللی مدتهاست که در حال آمادهسازی یک سناریو برای جنگ هستهای هستند، ولو این آمادهسازی مبتنی بر واقعهای باشد که خوشبختانه هنوز به وقوع نپیوسته است.
تا مادامی که یک ممنوعیتی قاطعانه برای تمام روشها و اشکال جرایم تروریستی در سکوهای دیجیتالی در مانعتراشی برای بزهدیدگی دیجیتالی وجود نداشته باشد، آن طور که شایسته و بایسته است نمیتوان برای مقابله با این مسأله آماده بود. از اینرو، ممنوعیت مستقیم بر جرایم تروریستی ارتکابی در سکوهای دیجیتالی میتواند اشکال متعددی به خود بگیرد که هر یک از این گزینه ها، مزایا و معایب خاص خود را دارند و همین، از نهایی شدن آنها بهعنوان یک سند حقوقی ضد جرایم تروریستی در سکوهای دیجیتالی پیشگیری میکند. هر چند برخی از ابزارها، میتوانند راه به نسبت مؤثری فراهم کنند، حیطه اجرای آنها به نوعی محدود میباشد. سایر ابزارها پوششدهی وسیعتری دارند، اما در عین حال مناسب برای پاسخ به جرایم تروریستی دیجیتالی در پیشگیری از بزهدیدگی دیجیتالی نیستند.
اخیراً، رسانهی دیلی اکسپرس در گزارشی به قلم پل بالدوین، به تبلیغ برنامه ۱۰ مادهای مریم رجوی، پرداخته است. به گزارش فراق، نامبرده در این گزارش با ادعاهایی مبنی بر ساختن دموکراسی جدید بر اساس جدایی دین و دولت، به حاکمیت کشور ایران حمله کرده و از سازمان تروریستی مجاهدین خلق حمایت کرده، اما واقعیت این است که این حمایتها به هیچ وجه اتفاقی نیست و در پس آن، منافع مالی و سیاسی نهفتهای وجود دارد.
بر اساس اسناد موجود، فرقه رجوی برای تأمین این نوع تبلیغات و جلب نظر رسانهها، به نویسندگان و رسانههای مختلف پول پرداخت میکند تا عین متن مورد تأیید خود را منتشر کنند. این اقدام نه تنها در این مورد خاص، بلکه در گذشته نیز سابقه داشته و نشاندهنده تلاشهای مداوم این فرقه برای پاکسازی چهره تروریستی خود و جذب حمایتهای بینالمللی است.
مریم رجوی و سازمانش بهخوبی میدانند که برای جلب توجه و حمایت از برنامههای خود، نیاز به رسانههای معتبر و تأثیرگذار دارند. به همین دلیل، آنها بهطور مکرر از روشهای غیر اخلاقی مانند پرداخت پول به نویسندگان و رسانهها استفاده میکنند تا به تبلیغ برنامههای خود بپردازند و خود را به عنوان نیروی اصلی تغییر در ایران معرفی کنند.
تمام این پول پاشیها در شرایطی است که اعضای گرفتار در مناسبات درونی این سازمان، به طور شدید سرکوب میشوند و حتی اجازه یا توانایی خرید یک جوراب هم برای خود ندارند. اعضای این فرقه، بهویژه کسانی که به دنبال جدایی از آن هستند، با تهدید و فشارهای روانی مواجه میشوند و بسیاری از آنها از اولیهترین حقوق زندگی محروم هستند.
عملیات مهندسی پس از آن آغاز شد که مجاهدین در جمعآوری اطلاعات از مردم کف جامعه ناکام ماندند؛ از این رو طرح شوم عملیات مهندسی را برنامهریزی و اجرا کردند تا بتوانند با استفاده از ابزار ربایش و شکنجه افرادی که به زعم آنها ارتباطهایی با جمهوری اسلامی ایران داشتند، دلایل شکستها و ضربههای متحملشده را دریابند.
به گزارش فراق، بیستوپنجمین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامهای ۱۰۴ نفر از سران سازمان مجاهدین خلق و همچنین ماهیت این سازمان بهعنوان یک شخصیت حقوقی، بهتازگی در شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی حجتالاسلاموالمسلمین امیررضا دهقانی و مستشاران دادگاه مرتضی تورک و امین ناصری، با حضور وزیری نماینده دادستان، خانواده شهدا و وکلای آنها و همچنین وکلای متهمان در مجتمع قضایی امام خمینی (ره) برگزار شد.
سالن پر از جمعیت محل برگزاری دادگاه نشان میدهد که رسیدگی به این پرونده یکی از دغدغههای مهم مردم کشوری است که یکی از بزرگترین قربانیان تروریسم و در عین حال، بازیگر بزرگ منطقهای و جهانی مبارزه با این پدیده شوم است.
برگزاری ۲۵ جلسه دادگاه نفاق، گذشته از ابعاد حقوقی و قضایی، بازخوانی تاریخی مهمی محسوب میشود که نقش مهمی در خنثیسازی سفیدشویی جنایتهای منافقین ازسوی کشورهای غربی مدعی حقوق بشر و مبارزه با تروریسم داشته است؛ هر جلسه این دادگاه، روایتگر توحش، جنایت و خیانتی است که منافقین طی بیش از چهار دهه گذشته بر مردم ایران روا داشتهاند و اکنون با خیال خام پاک شدن حافظه تاریخی با کمک حامیان و میزبانان غربی، خود را در قامت مدعیان حقوق بشر معرفی میکنند.
برای بسیاری از حاضران در دادگاه رسیدگی به اتهامهای منافقین حتی آشنایی با گروهک تروریستی منافقین و گشتوگذار در صفحات سیاه کارنامه جنایتکارانه این گروهک در تاریخ کشور، مانع حیرتزدگی و بهت نمیشود؛ بیتردید برای بخش زیادی از حاضران در دادگاه، این یک پرسش مهمی است: چگونه میتوان تا این حد در قبال هموطنانی که در آب و خاک و زبان و ریشه مشترک هستند، چنین جنایتهایی را روا داشت.
قاضی دهقانی جلسه بیستوپنجم دادگاه را بدون ارائه مقدمه آغاز کرد و بلافاصله از وکیل شاکیها خواست در جایگاه حضور پیدا کرده و اظهارات خود را بیان کند.
کاظمی نیز به پیروی از قاضی بیمقدمه به سراغ اصل مطلب رفته و اعلام کرد که در این جلسه شاهدان و کارشناسان برای ارائه توضیحات باقیمانده از جلسه قبل با موضوع عملیات مهندسی در جایگاه حضور خواهند یافت.
وی همچنین ۲ کتاب مهم درباره این موضوع را معرفی کرد: «عملیات مهندسی» نوشته حسن روزیطلب و محمد محبوبی که کارنامه تروریستی بخش ویژه نظامی منافقین در سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۱ را بررسی میکند و «شکنجه»، کتاب مصوری درباره سرگذشت و چگونگی سه شهروند ایرانی که هدف وحشیانهترین شکنجههای منافقین قرار گرفتند.
کتاب شکنجه حاوی اسناد دست اول و بازخوانی فاجعه انسانی عملیات مهندسی است.
عملیات مهندسی چیست؟
کلیدواژه این جلسه دادگاه عملیات مهندسی بود؛ برای کسانی که آشنایی چندانی با منافقین ندارند، عبارت «عملیات مهندسی» معنایی فنی دارد، اما این عبارت برای کسانی که حتی اندک آشنایی با گروهک تروریستی منافقین دارند، معنای متفاوتی دارد.
هنگام بررسی تاریخ سیاه اقدامهای جنایتکارانه گروهک تروریستی منافقین در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی موضوعی که تا حد قابل توجهی مغفول مانده، جایگاه و نقش بخش ویژه نظامی منافقین در عملیاتهای تروریستی است.
اگرچه این بخش از اعضا و کادرهای ردهبالای منافقین و نیروهای زبده عملیاتی تشکیل شده بود، ولی بهصورت خاص ترور مسئولان نظام را دنبال نمیکرد، بلکه به مثابه بازوی اطلاعاتی عملیاتی مرکزیت، ماموریتهای خاص و ویژهای را دنبال میکرد که در انحصار خودش قرار داشت؛ همین بخش بود که عملیات وحشیانهای تحت عنوان عملیات مهندسی را رقم زد.
عملیات مهندسی یکی از وحشیانهترین و فجیعترین بخشهای جنایتهای مستمر منافقین است؛ منظور از عملیات مهندسی انجام شکنجههای فجیعی است که در نتیجه آنها اطلاعات مربوط به شناسایی اعضای لو رفته منافقین مشخص شود.
عملیات مهندسی پس از آن آغاز شد که منافقین در جمعآوری اطلاعات از مردم کف جامعه ناکام ماندند؛ از این رو طرح شوم عملیات مهندسی را برنامهریزی و اجرا کردند تا بتوانند با استفاده از ابزار ربایش و شکنجه افرادی که به زعم آنها ارتباطهایی با جمهوری اسلامی ایران داشتند، دلایل شکستها و ضربههای متحملشده را دریابند؛ و این آغاز رقم خوردن جنایتهایی بود که مشابه آنها در بدترین زندانها و بازداشتگاهها ازسوی بدنامترین گروهها، بازیگران و رژیمهای تروریستی و حامی تروریسم رخ میداد و میدهد.
کارشناس مسائل غرب آسیا گفت: یک ارتباط ارگانیک میان گروهک تروریستی منافقین با اتاق فرمان آمریکایی و صهیونی در دمشق شکل گرفته است.
مرتضی سیمیاری کارشناس مسائل غرب آسیا، از شکلگیری یک ارتباط ارگانیک میان فرقه تروریستی مجاهدین با اتاق فرمان آمریکایی و اسرائیل در دمشق خبر داد، گفت: پس از ورود گروه های تروریستی، مسلح و معارض به دمشق، مریم رجوی سرکرده فرقه تروریستی مجاهدین پرده از طرح «دیواربهدیوار» برداشته و گفته بود که بعد از ریختن دیوار اسد در سوریه ریزشها باید تا تهران دومینو وار ادامه یابد، در آن زمان جیک سالیوان مشاور امنیت ملی آمریکا نیز این طرح را تکمیل کرده و هدف نهایی تحرکات اخیر در سوریه را مقاومت زدایی در منطقه خوانده بود.
نکته جالبتوجه آن است که سطح همکاری میان فرقه تروریستی مجاهدین با آمریکاییها در روزهای اخیر آنچنان بالا رفته که ادبیات مشترکی نیز میانشان خلقشده است؛ درواقع نفاق به دنبال فرآیندهای سنتزی در اتاق فرمان آمریکایی – اسرائیلی است . . .
جلسات آنلاین مجاهدین با گروه های تجزیه طلب و تروریستی
سیمیاری ادامه داد: همچنین مجاهدین در جلسات مشترک آنلاین با برخی گروه های تجزیهطلب و تروریستی مانند پژاک و کومله از آنها خواسته در بخش جنگ سایبری با صهیونیستها هماهنگ شده و پیوست رسانهای برای تجاوزات رژیم اسرائیل به سوریه بسازند.
سیمیاری در ادامه گفت: هدف از ایجاد هماهنگیهای جدید میان گروه ها ، سازماندهی تیمهای تروریستی، پرهیز از موازی کاری، توافق، شناسایی و ایجاد فرم نشان برای کادرهای دارای ظرفیت است. اقدامات ایذایی و تبلیغی بخش دیگری از برنامه مشترکی است که مجاهدین برای سرویسدهی به سایر گروه های ضدانقلاب آماده کرده است.
کارشناس مسائل غرب آسیا درباره انگیزه مجاهدین از فعال شدن در اتاق عملیاتی آمریکایی- صهیونی، اظهار کرد: در آخرین آکسیون مجاهدین درباره رایزنی این فرقه تروریستی با برخی مقامات سوری برای تشکیل یک قرارگاه در سوریه بحث شده است.
سیمیاری افزود: مجاهدین برای دسترسی به مقر تروریستی در سوریه تحرکاتی را آغاز کرده است، برای این اقدام یکی از سرپلهای نفاق با ریاض فرید حجاب جلسهای را برگزار کرده است، مجاهدین در تلاش است که مقر تروریستی اشرف در استان دیاله عراق را این بار در اطراف شهر دمشق احیا کند.
اختصاصی فراق: دو شرکت مشهور ماهوارهای به علت نمایش اقدامات خشونتطلبانه و نقض مکرر کنوانسیونهای بین المللی در سیمای فرقه رجوی، هشدارهای جدی به این فرقه دادند.
به گزارش فراق، این خبر در نشستهای محرمانه فرقه مورد بحث قرار گرفته و مطرح شده که هشدارهای جدی از سوی شرکت پخشکننده برنامههای «سیمای آزادی» از سوی دو شرکت میزبان ماهواره به این فرقه ارسال شده است. این هشدارهای مهم به دلیل نقضهای مکرر کنوانسیونهای بین المللی پخش ماهواره و قوانین آفکام (سازمان تنظیمکننده مقررات رسانهای) در محتوای برنامهها به ویژه ترویج آموزشهای تروریستی و نمایش اقدامات خشونتآمیز و خرابکارانه، صورت گرفته است.
البته پیش از این، مریم رجوی در یکی از نشستهای خصوصی به سختیها و هزینههای سرسامآور پخش برنامههای «سیمای آزادی» از چهار ماهواره اشاره کرده و به ممنوعیتهای جدی که بر فعالیتهای این سازمان تحمیل شده، پرداخته بود. او به مسئولین ستاد داخله گفته بود که در پوشش اخبار اقدامات شورشی تا حد امکان باید دقت کنند و در صورت نقض این ممنوعیت، احتمال قطع پخش برنامهها از سوی شرکت پخشکننده بسیار بالا است.
سیمای فرقه تروریستی رجوی سندی زنده برای اثبات ماهیت تروریستی این فرقه است و نهادهای بینالمللی ناظر بر رسانه و فعالان حقوق ارتباطات باید با بررسی این رسانه بدانند که در پس چهرههای فریبنده و تبلیغات فرقه رجوی، چه تشکیلات مخوف و خرابکاری وجود دارد.
کارشناس مسائل غرب آسیا گفت: یک ارتباط ارگانیک میان فرقه تروریستی رجوی با اتاق فرمان آمریکایی و صهیونی در دمشق شکل گرفته است.
به گزارش فراق، مرتضی سیمیاری کارشناس مسائل غرب آسیا، در یک گفت و گوی خبری اظهار داشت: پس از ورود گروهکهای تروریستی، مسلح و معارض به دمشق، مریم رجوی سرکرده فرقه تروریستی رجوی پرده از طرح «دیواربهدیوار» برداشته و گفته بود که بعد از ریختن دیوار اسد در سوریه ریزشها باید تا تهران دومینو وار ادامه یابد، در آن زمان جیک سالیوان مشاور امنیت ملی آمریکا نیز این طرح را تکمیل کرده و هدف نهایی تحرکات اخیر در سوریه را مقاومت زدایی در منطقه خوانده بود.
وی با اشاره به ایجاد فضای تعاملی میان برخی گروهکهای تروریستی با آمریکاییها پس از تحولات شکلگرفته در سوریه، ادامه داد: نکته جالبتوجه آن است که سطح همکاری میان فرقه تروریستی رجوی با آمریکاییها در روزهای اخیر آنچنان بالا رفته که ادبیات مشترکی نیز میانشان خلقشده است؛ در واقع نفاق به دنبال فرآیندهای سنتزی در اتاق فرمان آمریکایی و صهیونیستی است.
کارشناس محور مقاومت درباره نقش فرقه رجوی در اتاق فرمان مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی در سوریه، گفت: پس از وقایع رویداده در دمشق، کمیسیون سیاسی منافقین روی این موضوع تأکید کرده است که محور تحولات منطقه رژیم صهیونیستی بوده اما ابتکار عمل آن در اختیار آمریکاییها است از اینرو فرقه رجوی باید مواضع خود را با اتاق عملیات تنظیم کرده و بر شدت نزاع در منطقه بیفزاید.
فرقه دجال رجوی در حالی قانون عفاف و حجاب در ایران را زن ستیزانه میخواند که در مناسبات درونی این فرقه رجوی، به دستور مریم رجوی، زنان حتی اجازه صحبت با برادران! (مردان) را ندارند.
به گزارش فراق، مریم رجوی هم اکنون خود را رئیس سازمانی میخواند که به مدت نیم قرن در آن، حجاب، دین، اعمال و رفتار انسانها تحت کنترل و اجباری است.
زنان عضو فرقه از بدو پذیرش تا مرگ، ملزم به اجرای حجاب اجباری و نوع پوشش تعیینشده در فرقه هستند. رنگ لباس، از جوراب تا روسری، توسط سرکرده فرقه تعیین میشود.
افراد پیوسته به این فرقه از ادیان آسمانی دیگر نیز ملزم به تغییر دین خود به آیین درونی تشکیلات بودند. افرادی که مذهب اهل تسنن داشتند، مجبور به تغییر مذهب شدند و به آنها اجازه نمیدادند طبق آیین و مناسک خود نماز بخوانند و مراسم مذهبی اجرا کنند. مسیحیان پیوسته نیز تحت فشار سرکردگان، تغییر دین دادند. عناصر لائیک در محدودهای تحت کنترل ایزوله شده و تحت فشار و تحقیر قرار میگرفتند تا مجبور به پذیرش اجباری دین شوند.
فرقه رجوی در رویکرد بیرونی با لاپوشانی این حقهبازیها و دوگانگیها از عدم اطلاع عمومی از قوانین درون فرقه سوءاستفاده میکند و به دجالگری ادامه میدهد.
این فرقه با قوانین داخلیاش علیه هر گونه اختیار و انتخاب است و کوچکترین اعمال و رفتار اعضا را تحت کنترل دارد. آنها با سرکوب آزادیهای مشروع و اولیه انسانی، اعضا را مجبور به پذیرش قوانین اجباری میکنند، اما در نمایش بیرونی به دستنوشتهای منتسب به شورای بهاصطلاح ملی مقاومت استناد کرده و مینویسند: «از سال ۱۳۶۶ بر حق انتخاب آزادانه لباس و پوشش در مورد تمام زنان ایران تأکید و تأکید شده و کلیه اعضا و نیروهای مقاومت به آن التزام دارند.»
این دروغ و حقهای آشکار و قابل بررسی است که تمامی جداشدگان به آن اذعان دارند. مریم رجوی فریبکار اجازه نمیداد که زنان و دختران درون فرقه مانتو و لباسهای مناسب بپوشند. به دستور او، فرمهای نظامی بسیار کوتاه به رنگهای سبز و کرم و روسریهای خشن در دو رنگ سبز و قرمز طراحی شده بود که از دهه ۶۰ تا ۹۰، زنان نگونبخت عضو فرقه ملزم به استفاده از این پوشش بودند. مردان نیز میبایست در همه حال لباسهای نظامی به رنگ سبز و کرم به تن میکردند. پس از اخراج به آلبانی و ممنوعیت استفاده از فرم نظامی، باز هم لباسهای متحدالشکل جزو قوانین و اجبارات فرقه باقی ماند.
عجوزه فرقه با شیادی و دروغگویی در سخنرانیها و نمایشات بیرونی عربدهکشی میکند. او از آزادی و دموکراسی سخن میگوید و شیادانه خود را مدافع حقوق زنان و دختران میخواند، اما به گواه تاریخ، تاکنون حتی یک خبرنگار آزاد یا یک کانال خبری اجازه بازدید و مصاحبه از درون مناسبات فرقه را نداشته و ندارد. افراد نمیتوانند با خانوادههایشان در تماس باشند، اجازه ندارند به فروشگاهی بروند و لباسی با سلیقه خود انتخاب کنند و خوراک مورد علاقه خود را خریداری کنند و در حسرت یک روز آزاد به سر میبرند.
پس از حاکم شدن گروه تحریر الشام در سوریه، اهالی فرقه رجوی به شدت مضطرب شدند و هر روز به دنبال ایجاد جنجال هستند.
اگر حاکمان جدید سوریه واقعاً به خاطر مردم دست به این اقدامات زدند و به فکر نجات و پیشرفت سوریه هستند، باید اصلیترین اقدام آنها جلوگیری از تخریب زیرساختها، سرمایهها و امکانات کشور باشد.
سوریه در حال نابودی به دست رژیم اشغالگر صهیونیستی است و متأسفانه گروه حاکم، تنها نظارهگر این وضعیت است. این رفتار به هیچ وجه توجیهپذیر نیست و نمیتواند نشانگر دلسوزی ملیگرایی و وطنپرستی باشد. از عملکرد حامیان جدید آنها میتوان به ماهیت قدرت جدید سوریه پی برد. فرقه بیاختیار رجوی نیز بدون جرأت محکوم کردن جنایات اسرائیل، این روزها با طمع قدرت به نشخوار مواضع غربی پرداخته و تلاش میکند خود را به در و دیوار بکوبد تا بگوید ما هم هستیم.
این تلاشهای مذبوحانه و ابلهانه رجوی نشاندهنده این است که آنها نه از حافظه تاریخی برخوردارند و نه عقلانیت در گفتار و کردار. سرکرده فرقه نیز که با گذر سالها، دچار زوال عقل شده، توان درک موقعیت خود را ندارد. چگونه میتواند هم رهبر باشد و هم خود را بیش از بیست سال زنده به گور کند؟
این پستِ خائن در سال ۶۰ با برپا کردن آشوب در ایران و به کشتن دادن هزاران تن از جوانان، ادعا کرد که در عرض شش ماه دولت ایران را سرنگون میکند. با درهم شکستن توان نظامی و از هم پاشیدن تیمهای تروریستیاش، از موضع اولیه عقبنشینی کرد و در سال ۶۲ بار دیگر گفت: سرنگونی دو سال طول میکشد.
پس از خزیدن به دامن صدام و تشکیل ارتش تحت حمایت عراق، بار دیگر ادعا کرد که ایران را با تهاجم برقآسا تسخیر میکنیم. پس از دو حمله مرزی با کمک گسترده ارتش عراق، موسوم به آفتاب و مهران، سرمست غرور شده و شعار دادند: «امروز مهران، فردا تهران».
این بود که رجوی تصمیم به عملیات دیگری با نام فروغ جاویدان گرفت. در آن جنگ، رجوی بیش از ۹۰ درصد نیرو و توان عملیاتی مجاهدین را از دست داد و برای همیشه ارتش نظامی وابستهاش به گل نشست.
او که در صحنه بینالمللی و در برابر مردم خود را در بوته آزمایش گذاشته بود، دید که سربازان و بسیجیان غیور چگونه سد راه شده و آنها را نخواستند. غربیها بلوفهای او را دیدند و مردم ایران در صحنه اثبات کردند که با وطنفروش و جاسوس کنار نمیآیند. درس مقاومتی به این گروه داده شد که در تاریخ ایرانیان ثبت گردید.
جالب است که بعد از آن زمان، علیرغم اینکه صدام حسین تا سال ۱۳۸۲ بر سر حکومت بود، اما هیچگاه حمایت گذشتهاش را تکرار نکرد و به رجوی اجازه نداد عمل احمقانهاش را تکرار کند. رجوی با حماقت بیشتر در سالهای ۷۰ و ۸۰ با تشکیل چند تیم تروریستی و فرستادن مخفیانه آنها به مرزها، دوباره مدعی سرنگونی شد.
پس از آن، هر سال و به کرات به طرز ابلهانهای به نیروهای وامانده پیام میداد که «امسال سال آخر است و دولت ایران را سرنگون میکنیم» تا اینکه خودش سرنگون و گروهش تار و مار شد. با سرنگونی صدام، فروپاشی ارتش وابستهاش، سقوط کمپ اشرف و اخراج نیروها به هزاران کیلومتر دورتر از مرز ایران رقم خورد. رجوی مفلوک نیز از ترس جانش مخفی شد. این شد که به تهران نرسید، اما به تیرانا رسیدند.
از آن تاریخ تا کنون، در طی دو دهه گذشته، سازمان رجوی صدها تن از نیروهای خود را از دست داده است. اگر از چند صد هوادار نیمهوقت اروپایی که بیشتر به دلایل مشکلات متفاوت به آنها میپیوندند بگذریم، اعضای باقیمانده حرفهای سازمان مجاهدین به سه هزار تن نمیرسد. اعضایی که اغلب آنها در سنین شصت و هفتاد هستند و به معنای واقعی کمپ اشرف ۳ بیشتر شبیه خانه سالمندان است تا محل اپوزیسیون. در یک سری عکسهای درز کرده، چهرههای فرتوت و خسته ساکنان کمپ مشاهده میشود.
این گروه با هیچیک از گروههای اپوزیسیون سایر کشورها قابل مقایسه نیست. اول به این دلیل که از طرف مردم ایران طرد شدند، دوم در صدها کیلومتر آن طرفتر از ایران در محیطی ایزوله و دربسته و امنیتی قرار دارند که سرکردهها از افراد خودشان هم میترسند و مستمر آنها را تحت کنترل دارند. سوم رهبرشان برای بیست سال فراری است و چهارمین و مهمترین دلیل این است که دستاوردی برای عرضه ندارند. بهطور واقعی چیزی از آنها باقی نمانده و مریم قجر به عنوان مترسکی با تز از این ستون به آن ستون یا فرج، هر هفته به دامان پارلمانترهای اسبق و سابق کشورها آویزان میشود و اغلب حتی محل سگ نیز به او نمیگذارند. لذا مجبورند صدها هزار دلار هزینه کنند تا بتوانند تعدادی بازنشسته را دور خود جمع کنند.
طبیعتاً با تشکیل صفی از بازنشستهها که اراجیف فرقه را روخوانی کنند، افرادی که در سالهای تعطیلات زندگی به سر میبرند، دردی از آنها دوا نمیشود.
جان کندن این روزهای رجوی برای بهدستآوردن قدرت و نجات از مخمصهای که گرفتار شده، به جایی نمیرسد. جز این که همین جان باقیماندهاش هم انشاءالله به درک برود. هرچقدر هم با بهانه جدیدی که پیدا کردهاند پارس کنند و پاچه این و آن را بگیرند و شعار «امروز دمشق، فردا تهران» بدهند، درست مثل همان شعار قبلی «امروز مهران، فردا تهران» برای آنها فایده ندارد. خیالتان راحت، این امیدتان یعنی «تحریر الشام» هم برایتان شفا نمیدهد.
در زمان اشغال عراق توسط نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا، یک تیپ از ارتش آمریکا در کنار قرارگاه اشرف مستقر شد. در واقع، مأموریت آنها نگهبانی از قرارگاه اشرف بود تا کسی از آنجا نتواند خارج شده و به جایی دیگر برود. علت این موضوع این بود که طبق گفته فرمانده این نیروی نظامی، به آنان گفته شده بود که «مجاهدین خلق» مستقر در این مجتمع همگی تروریست بوده و خطرناکترین افراد روی زمین هستند.
به فاصله نزدیکی از استقرار آنها، سیاسیهای سازمان شروع به جلب و جذب آمریکاییها کردند و با دعوت به مقرهایی که در قرارگاه اشرف وجود داشت، از آنان پذیرایی میکردند. اما این پذیراییها به چه نحوی بودند؟
عناصر سازمان به دستور مستقیم مسعود رجوی، از کسانی که روزگاری به آنها «ببر کاغذی» میگفتند و در دیدگاههای خود آنها را جهانخوار و امپریالیسم میدانستند، اکنون در مقرهای مجاهدین خلق به شدت مورد استقبال و پذیراییهای لاکچری قرار میدادند. طوری که ما که در آن فضا قرار داشتیم، متحیر میشدیم! سؤالهای زیادی مطرح میشد که این چه کاری است که سازمان دارد میکند؟ تا دیروز که اینها دشمنان مردم ایران بودند و انبوهی مطلب هم در این خصوص وجود داشت، از کتابهای متعدد، نشریات زیاد، حتی ترانهسرودهایی که در وصف دشمنی با آمریکا سروده شده بود و افتخاراتی که در این زمینه وجود داشت، همگی باعث تعجب اعضای سازمان شده بود که چرا باید ما به اینها اینقدر احترام بگذاریم و اینقدر پذیراییهای لاکچری بکنیم. غذاها و میوههایی جلوی آنان میگذاشتیم که عناصر و اعضای سازمان مدتها بود که نه دیده بودند و نه اسمشان به یادشان میآمد و حتی کمکم رنگ و بوی آنان فراموششان شده بود. اما اکنون همان غذاها و میوهها و نوشیدنیها را جلوی نیروهای آمریکایی میدیدیم!