سخنگوی درگورِ فرقه رجوی، امروز در پی اخبار مربوط به دادگاه محاکمه منافقین در ایران، حسابی سگ لرزه گرفت و واکنشی هیستریک و مضطرب از خود نشان داد.
به گزارش فراق، در پی انتشار مطالبی از سوی فرقه رجوی که سعی کردند با استفاده از تاکتیک طنز، شدت وحشت خود از محاکمه در دادگاه تهران را کاهش دهند، لازم است به چند نکته کلیدی اشاره شود تا حقیقت روشنتر گردد.
ادعای محاکمه غیابی مجاهدین، نمایانگر ترس و وحشت این گروه از افشای حقیقت و عواقب آن است. دادگاه ایران بارها از مجاهدین خواست که نماینده حقوقی خود را برای دفاع از جنایاتشان معرفی کنند. اما پس از عدم اعتنا از سوی این فرقه، برای نشان دادن حسن نیت خود، وکیل تسخیری برای آنها انتخاب کرد. واقعیت این است که مجاهدین خلق در طول تاریخ خود، با اعمال تروریستی و خشونتآمیز خود، نه تنها به مردم ایران آسیب رساندهاند، بلکه به عنوان یک گروه تروریستی در سطح بینالمللی نیز شناخته شدهاند. این اظهارات که توسط تیم پوشکی اشرف ۳ تنظیم شده، تنها تلاشی برای انحراف افکار عمومی از جنایات گذشته خودشان است.
موضوع استرداد مجاهدین، که امروز این فرقه به سخره گرفته است، باید بدانند که به زودی دامن پلیدشان را خواهد گرفت. این فرقه به روشنی از واقعیتهای حقوق بینالملل آگاه است و تنها به دنبال جلب حمایت از لابیهای غربی خود میباشد. تلاشهای این فرقه برای فرار از عدالت، نشاندهنده عدم توانایی آنها در مواجهه با پیامدهای اعمالشان است.
این فرقه تروریستی در تلاش است تا با تحریف تاریخ و ایجاد روایتهای نادرست، خود را از زیر بار جنایاتش رها کند. باید یادآوری کرد که تاریخ همیشه با حقیقت و شفافیت نوشته میشود و عاقبت هلاکت برای منافقین، که وعدهای الهی است، به یقین محقق خواهد شد.
پاسخ امروز سخنگوی فرقه مجاهدین به وضوح نشان داد که این وطنفروشان و خائنین به ملت، چه میزان از حقیقت و عدالت وحشت دارند. مردم ایران به خوبی میدانند که این فرقه هیچگاه نمیتواند با دروغ و فریب، واقعیتهای تلخ تاریخ خود را پنهان کند.
در طول تاریخ منفورترین شخصیتها و گروهکها، کسانی بودند که در هنگامه جنگ بین کشورشان و دشمن خارجی، در جبهه دشمن جا گرفتند و به پیاده نظام و ستون پنجم تبدیل شدند.
مثال دم دستی و ملموس برای مردم کشور، سازمان تروریستی رجوی بود که سال ۱۳۶۵ در پی فراخوان رجوی به نیروهای سازمان و خروج از فرانسه، علیه مردم ایران با صدام همپیمان شد و تا زمان فروپاشی رژیم بعث، دنباله رو سیاستهای دیکتاتور عراق بود.
حالا در کنار فرقه رجوی، عنصر دیگری هم هست که اگرچه با منافقین در ظاهر تعارض مناقع دارد اما در خیانت به ایران دارای فصل مشترک اند.
رضا پهلوی اوایل سال گذشته و بعد از به نتیجه نرسیدن همه تلاشهای او و سایر اعضای جبهه ضد ایرانی به اراضی اشغالی سفر کرد و در دیدار با نتانیاهو نشان داد که از سمت کلیدیترین دشمن ایران حمایت میشود.
بعد از طوفان الاقصی و حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به غزه و گسترش احیاسات ضد اسرائیلی در سرتا سر جهان، مواضع و واکنشهای رضا پهلوی هم ضد ایرانیتر و اسرائیلپسندتر میشد.
اکنون بعد از جنایت اخیر اسرائیل در لبنان، رضا پهلوی هم در حمایت از صهیونیستها رادیکالتر وارد میدان شده و از حالت پیاده نظام خارج و خود را رسماً یک صهیونیست میداند.
نمونه اخیر سخنرانی او در اجلاس سالانه شورای اسرائیلی آمریکاست که یکی از اعضای آن دونالد ترامپ و دوجین چهرههای ضدایرانی هستند.
فرقه تروریستی رجوی امروز به صورت رسمی یکی از بازوهای اصلی عملیات روانی رژیم صهیونیستی علیه ملت ایران محسوب می شود و با اقدام اخیر رضا پهلوی نیز به نظر می رسد این دو وطن فروش، علی رغم میل باطنی در کنار همدیگر و در یک جبهه مشترک برای خیانتی دیگر قرار گرفتند.
قاضی دادگاه مجاهدین خطاب به دبیرکل سازمان ملل: قوه قضاییه اراده قانونی و جدی برای مبارزه و مقابله با تروریسم دارد
هجدهمین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات ۱۰۴ نفر از اعضای سازمان مجاهدین و همچنین ماهیت این سازمان به عنوان یک شخصیت حقوقی، روز سهشنبه (۲۷شهریور ماه) در شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی حجتالاسلام والمسلمین دهقانی و مستشاران دادگاه مرتضی تورک و امین ناصری، وزیری نماینده دادستان، خانواده شهدا و وکلای آنها، وکلای متهمان در مجتمع قضایی امام خمینی (ره) بهصورت علنی در حال برگزاری است.
در این جلسه حمید نوری، شهروند ایرانی که پنج سال توسط شکایت مجاهدین در زندانهای انفرادی سوئد بازداشت بود، حضور دارد.
قاضی دهقانی در ابتدای این جلسه با بیان اینکه این دادگاه تجلی اراده جمهوری اسلامی ایران برای مبارزه همه جانبه علیه تروریسم است، گفت: اینجانب خطاب به دبیر کل سازمان ملل و دفتر مبارزه با تروریسم اعلام میکنم که جمهوری اسلامی ایران و قوه قضاییه آن در راستای ایجاد یک رژیم کامل برای مبارزه با تروریسم و مقابله با آن بهویژه متناسب با قطعنامه ۱۳۷۳ شورای امنیت اراده قانونی و جدی برای مبارزه و مقابله با تروریسم را دارد. جمهوری اسلامی ایران مانند آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم حاکمیت و مرزهای ملتها را در بر نمیشکند، استانداردهای دوگانه نمیسازد و جنگ سپید و کثیف راهنمیاندازد.
وی ضمن بیان این موضوع که ایران یکی از مسائل و چالشهای اساسی صلح، امنیت و عدالت را با شیوه قضایی و قانونی پیگیری و راهبری میکند، اظهار کرد: امروز نظر به تهدید صلح، امنیت و عدالت جهانی از سوی سازمانها و گروهکهای تروریستی و تروریسم شکل گرفته در دولتها مانند رژیم اشغالگر قدس، تهدید جهانی و بیسابقهای نسبت به صلح و امنیت بینالمللی به وجود آمده است؛ از آنجایی که جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با تروریسم در تمام اشکال و ابعاد آن به دنبال ایجاد یک رژیم بینالمللی منطبق بر قوانین و منشورهای سازمان ملل و همگرایی کشور حول مبارزه با تروریسم است و نظر به اینکه پشتیبانی، آموزش، تامین مالی، میزبانی متهمان تروریسم براساس پروتکلهای بین المللی ممنوع است، اینجانب به عنوان رئیس دادگاه خطاب به دبیرکل سازمان ملل، گزارشگران آن و دولتهای عضو به ویژه مستند به قطعنامه ۱۳۷۳ از شورای امنیت در مورد مبارزه با تروریسم، میگویم که دادگاه انتظار دارد که کشورهای میزبان متهمان تروریسم در راستای اقدامات قانونی که از سوی جمهوری اسلامی ایران برای استرداد و محاکمه جرایم تروریستی در این دادگاه شکل گرفته همکاری کنند و متهمان را به ایران مسترد کنند.
قاضی گفت: با توجه به اینکه میتوان ملت بزرگ ایران را بزرگترین قربانی سازمانهای شکل یافته و آموزش یافته برای اقدامات تروریستی دانست، جمهوری اسلامی ایران برای ایجاد صلح، امنیت و عدالت تمام کشورهای میزبان این اتهامات را دعوت میکند تا متهمان را برابر قواعد قانونی و پروتکلهای بینالمللی به ایران بازگردانند.
مدیر عامل انجمن نجات گفت: سازمان مجاهدین اعلام کرده که من از ترس اعدام آمدهام در دادگاه این حرفها را زدم، برادر من نیز در جواب، از سوی من در توییتر گفته است که من حاضرم ۲۰۰ نفر در اروپا به عنوان شاهد بیاورم تا اظهاراتم را تایید کنند.
به گزارش فراق، ابراهیم خدابنده عضو سابق سازمان مجاهدین خلق در جریان هفدهمین جلسه دادگاه محاکمه سرکردگان این سازمان در جایگاه حاضر شد و به قرآن کریم و به والله، بالله و تالله قسم یاد کرد که تمام واقعیت را بیان کند.
وی گفت: ۲۳ سال عضو مجاهدین خلق در خارج از کشور و معاون اجرایی بخش روابط بینالملل سازمان بودم.
خدابنده گفت: طی این ۲۳ سال جلسات متعددی با مسعود رجوی داشته و شهادتم نیز ناظر بر شنیدهها، دیدهها و گفتههای مستقیم خود مسعود رجوی در جلسات است، متاسفانه، چون زمان زیادی از آن گذشته است تاریخها را به خاطر ندارم و حدودی میتوانم آنها را گفته و نقل به مضمون کنم، اما با توجه به اینکه بارها این موار تکرار شده ملکه ذهنم شده است.
خدابنده در مورد حادثه تروریستی هفتم تیر، گفت: آن زمان مسئول تشکیلات مجاهدین خلق در انگلستان بودم، زمانی که این واقعه اتفاق افتاد اکثر ما فکر میکردیم که این واقعه کار ضد انقلاب و آمریکا باشد تا یک سال پس از آن نیز این تصور بود. در سال ۶۱ مسعود رجوی در نشستی در پاریس که تعداد محدودی هم دعوت شده بودند، اعتراف کرد که واقعه تروریستی هفتم تیر کار مجاهدین خلق بوده است و چنین توجیه کرد که این اقدام کاری ضدامپریالیستی بوده و آن را در جهت ضدیت با آمریکا انجام داده و پایگاه امپریالیسم و خط وابستگی را کور کردیم.
وی گفت: رجوی ادعا میکرد که در این واقعه پایگاه امپریالیسم را از بین برده است، سال ۶۲ اعلام کرد شعار مرگ بر آمریکا را از ادبیاتمان برداشته ایم و اعلام کرد که تضادی با آمریکا نداریم و به ما گفتند که این موضوع را در روابط بین المل ملاحظه کنید.
خدابنده گفت: در مهر سال ۷۶ مطلع شدیم که وزارت خارجه آمریکا نام سازمان مجاهدین را در لیست گروهکهای تروریستی قرار دادند، در نشستهای توجیهی که در عراق بودیم به صراحت اعلام کرد زمانی که ۷ تیر و ۸ شهریور و ترورهای دهه ۶۰ را انجام دادیم آمریکا به ما نگفت تروریست، اکنون که ۱۵ سال است دست به سلاح نبردهایم؛ آمریکا یادش افتاده است که ما تروریست هستیم.
عضو سابق مجاهدین خلق بیان کرد: دلیل اینکه نام سازمان مجاهدین خلق در لیست تروریستها قرار گرفت را رجوی این میدانست که آمریکا میخواهد باب گفتمان را با جمهوری اسلامی باز کند به این دلیل ما را در این لیست قرار داده است. در آن زمان فراموش کرده بود، که قرار بود یک اقدام ضدآمریکایی باشد و خودش هم گفته بود که تضادی با آمریکا ندارد. بعد از اینکه مسعود رجوی به عراق رفت، در آنجا جلسهای گذاشت که جمعیت بسیار زیادی بودند و نشست بسیار مفصلی بود، خیلی از کسانی که در خارج ماموریت داشتند، آمده بودند و جمع کاملی از اعضا بودند و در آنجا راجع به واقعه تروریستی گفت که الان مشخص میشود که کار ما در ۷ تیر ۶۰ کار درستی بوده است.
وی ادامه داد: بهدلیل اینکه ما کسی را حذف کردیم که توان ساماندهی داشت و به همین دلیل از آن به بعد جمهوری اسلامی نتوانست حزب تشکیل دهد. بدین معناکه به انجام این کار اعتراف کرده و به آن افتخار میکرد. بر بحث بی آینده کردن نظام صحه میگذاشت. نکته دیگر بحث گروه فرقان است که مسعود رجوی بارها در سخنرانیهای خود به این گروه اشاره کرده و میگفت آنها ضرر و زیان زیادی به ما رسانده اند. دو دلیل هم مطرح میکرد، یکی اینکه این گروه ترورهایی که بلافاصله بعد از انقلاب انجام داد، باعث شد که فضا امنیتی شده و جمهوری اسلامی هشیار شود. زیرا میگفتند هدف ما استفاده از اصل غافلگیری بود، حتی میگفت ما پشت سر امام قرار گرفته و خود را همسو با انقلاب نشان میدادیم و سعی میکردیم جمهوری اسلامی غافل باشد تا ما یکدفعه ضربه زده و نبرد مسلحانه را آغاز کنیم.
خدابنده اضافه کرد: به طور خاص نیز به ترور مسجد ابوذر در سال ۶۰ اشاره میکرد که بارها درباره این قضیه ابراز سوز و گداز میکرد که اگر این اتفاق نبود در ۷ تیر کار تمام بود. نکته دیگر اینکه وحید افراخته در بازجوییهایی که در ساواک داشت، سازمان تحت رهبری تقی شهرام، در سال ۵۴ طرح ترور آیت الله بهشتی را ریخته بود. آنچه مهم است، دلایل تقی شهرام است که به چه دلیل این ترور باید صورت میگرفته است؟ دلایلش شامل این بود، الف: ترس از متشکل کردن و سازمان یافته کردن مذهبیها که تهدیدی برای سازمان خواهد شد. ب: ترس از قطب شدن شهید بهشتی در میان مذهبیها بود. دلایل زیادی میگوید و در آخر گفته است، باید از او ترسید، فردی بسیار سیاس و باهوش است و تنها راه چاره کشتن اوست و باید ردی باقی نگذاریم مانند ماشین زیر گرفتن. حالا به زمانی برویم که ۷ تیر رخ داد، مسعود رجوی بعدها در توجیه این ترور همین دلایل را میآورد. به هرحال او نیز مثل تقی شهرام اعتقاد داشت که شهید بهشتی تهدید اصلی است و اگر باشد کار مجاهدین پیش نمیرود و حتما باید حذف شود. تقی شهرام باز در همانجا گفته است که من مطمئن هستم، اگر بهشتی دخالت نمیکرد، باز هم میتوانستیم روحانیون را قانع کنیم که از ما دفاع کنند. بهشتی حتی روی طالقانی هم تاثیر میگذاشت.
وی با اشاره به کلیپی که در دادگاه پخش شد، ادامه داد: مراجعه کنید به اظهارات عبداله مسلمان که از منافقین جدا شده است و از شکنجه گران سازمان بوده است. خود اعضای سازمان در دهه ۷۰ در قرارگاه اشرف نوشته هایشان وجود دارد در سایت نجات انجمن و دیگر جاها وجود دارد که ایشان را اگر به دست خود جداشدگان سازمان دهند او را تیکه تیکه میکنند و نیازی نیست جمهوری اسلامی کاری کند. این فرد معروف است و آدم بسیار شقی القلبی بوده است.
قاضی: او چگونه افراد را شکنجه میکرده است؟
وی پاسخ داد: افراد را در سلول انفرادی انداخته و کتک میزدند. مثلا محمد رزاقی راجع به شکنجهها گفته است. نکته دیگر اینکه بارها مسعود رجوی درباره کمیته عفو صحبت کرده است که ما تشکیلاتی در زندانها داریم. همین بحثی که الان گفتند در زندانهای مختلف کرمانشاه، قزوین و همدان به اصطلاح سر راه زندان آزادی بخش از عراق تا تهران، خود رجوی گفت خودمان به تشکیلات خط داده بودیم به محض اینکه ارتش وارد شد، اینها نیز در زندانها شورش کنند، حتی مدعی شد که در زندان عادل آباد کرمانشاه شورش شد و برخی از این افراد میگفتند که ما جزو تشکیلات زندان نبودیم و مسئولان بلند میشدند و میگفتند او دروغ میگوید و اسمش در تشکیلات بوده است. به اینها خط داده بودند که اگر در کمیته عفو رفتید و از شما پرسیدند، این طور میگویید که من اگر هم اکنون مسلسل داشتم شما را به رگبار میبستم. در نشریه مجاهد این آمده است که فلانی رفته به دادگاه و از او موضعش را پرسیدند و او همین اظهارات را گفته است.
خدابنده گفت: مسعود رجوی نسبت به شهید لاجوردی کینه داشت. مسعود رجوی میگفت گناه بزرگ لاجوردی این بوده که تواب ساز بوده است. افرادی که حکم قصاص داشتند، شهید لاجوردی با هزارتا دردسر رضایت اولیای دم را گرفته بود که این افراد قصاص نشوند. رجوی از این موضوع کینه داشت.
عضو سابق مجاهدین خلق بیان کرد: رجوی بارها گفته بود، زمانی که انقلاب شد همه به سمت کارهای سیاسی رفتند، اما ما به دنبال جذب نفوذی و جمع آوری سلاح رفتیم فقط ما باید صبر میکردیم که به اندازه کافی نیرو جذب کنیم تا نیروی جمهوری اسلامی ایران غافل گیر شود.رجوی گفته است که هرجا نفوذیهای ما ممکن بود تاثیر گذاشتند مثل دفتر بنی صدر و هر جا که نتوانستند تاثیر بگذارند منفجر کردند مثل دفتر جمهوری اسلامی.
خدابنده گفت: هرجا که نمیتوانستند تاثیر بگذارند منفجر میکردند. مسعود کشمیری را ما به نام باقر امیری میشناختیم. زمانی که در اشرف بودیم، رجوی، کشمیری را به همه نشان داد و گفت این فرد عامل حادثه ۸ شهریور است و از کشمیری خواست در مورد موضوع توضیح دهد.
قاضی گفت: به یاد دارید که کشمیری چه گفت.
عضو سابق مجاهدین خلق بیان کرد: کشمیری اعلام کرد که من مشاور امنیت ملی بودم و به من اعتماد داشتن. میخواستم عملیات نظامی در بیت امام انجام دهم، اما به دلیل ۷ تیر هشیار شده بودند و دیگر این امکان را نداشتم و تنها امکان من انفجار دفتر ریاست جمهوری بود. مواد منفجره را در دفتر ریاست جمهوری قرار دادم. کشمیری بعد به آلمان رفت و حفاظت پلیس آنجا را هم داشت.
خدابنده گفت: برادر بنده از محافظین رجوی بود.
قاضی گفت: ایشان حاضر است در دادگاه حضور پیدا کند.
خدابنده گفت: ایشان در انگلیس زندگی میکند و حتی درخواست داشت که به عنوان شاهد در دادگاه حمید نوری شرکت کند.
وی گفت: برادرم مسئول فنی رادیو مجاهد در کردستان عراق هم بود. در آن زمان کلاهی که معروف به مهندس کریم بود برای کار تحویل برادرم میدهند. زمانی که اشرف تاسیس شد کلاهی مسئول تاسیسات قرارگاه اشرف شد و برخی افراد میدانستند که این فرد کلاهی است. بردارم به یاد دارد که مسعود رجوی، کلاهی را در یک جلسه خصوصی معرفی کرد. کلاهی در آن جلسه گفته بود بمبی به وزن ۳۰ کیلوگرم بوده است.
قاضی گفت: برادر شما امکان صحبت کردن به صورت تصویری دارد. دادگاه این امکان را دارد که صحبتهای برادر شما را استماع کند.
خدابنده گفت: بله. برادرم کتابی به نام ارتش خصوصی صدام منتشر کرده است که به زبان انگلیسی است و ترجمه نشده است. در این کتاب گفته شده افرادی از آمریکا آمدند و با مسعود رجوی صحبت کردند و مشخص بود که این افراد امنیتی هستند. در جلسات بعد که این افراد از آمریکا میآمدند با خودشان مترجم میآوردند. بعد از این جلسات مسعود رجوی به عراق رفت. در آن زمان میگفتند که CIA آمریکا آمد و رجوی را تحویل صدام داد.
وی ادامه داد: در سال ۶۰ مسعود رجوی ۲ بار به فرانسه رفت. برادر مسعود رجوی در سوئیس بود و در سازمان ملل کار میکرد و برادر دیگرش با ساواک ارتباط داشت و باعث شده بود که مسعود رجوی را اعدام نکنند. رجوی از طریق برادرانش ارتباط زیادی با این کشورها داشت. در ۱۰ شهریور سال ۱۳۹۵ سازمان منافقین ۵۲ نفر از اعضای خودش را در اردوگاه اشرف گذاشت و بقیه به لیبرتی رفتند و عمدتا افراد مسئله دار را در اشرف گذاشت که یکی از آنها مسعود دلیری بود که همه میدانستند که این فرد میخواست از سازمان جدا شود.
قاضی گفت: آیا شما مطمئن هستید که مهندس کریم همان صمدی کلاهی است.
خدابنده گفت: من این موضوع را از برادرم شنیدم.
عضو سابق مجاهدین خلق گفت: قسمتهایی از پایگاه اشرف را از کشاورزان غصب کرده بودند و تخلیه نمیکردند و وقتی نیروهای عراقی آمدند به افراد گفته بود این گلولههای آنها مشقی است نترسید، اما برخی در این قضایا کشته شدند.
وی به موضوع تروریسم اشاره کرد و گفت: اقدامات اینها ورای تروریسم است، تروریسم یعنی ایجاد کردن وحشت برای افراد عادی، اما اگر مقامات دولتی هدف قرار گیرند خیانت محسوب میشود.
خدابنده گفت: اگر کسی مقام دولتی را به قصد براندازی هدف قرار دهد، در اروپا مجازاتش اعدام است در حالی که مجازات تروریست اعدام نیست. در بسیاری از ایالتهای آمریکا که مجازات اعدام ندارد تا به حال ۳۰نفر را به جرم خیانت اعدام کرده اند.
خدابنده گفت: موضوع شرایط جنگ قابل توجه است در کشور انگلستان در زمان جنگ جهانی دوم مجازات دزدی اعدام بود در جنگ داخلی آمریکا مجازات اسب دزدی اعدام بود، دلیل آن این بود که وقتی کشوری دچار جنگ و دفع تجاوز خارجی است هر اقدامی حتی دزدی خیانت محسوب میشود. چه برسد که عمل تروریستی یا تظاهرات انجام دهند که در ایران چنین بود و کشور درگیر یک جنگ بود. در سال ۶۷هم همین بود، اما در دادگاه سوئد به این قضیه نپرداختند که کشور در شرایط جنگ بود.
قاضی در ادامه از خدابنده در مورد ساختار تشکیلاتی سرکرده و هسته مرکزی شورا پرسید: آیا آنها در اقدامات اتهامی در این پرونده تحت عنوان اقدامات تروریستی دخالت و شرکت داشته اند؟
خدابنده گفت: احتمالاً ممکن است شرکت داشته باشند، اما هیچ اتفاقی در سازمان مجاهدین خلق بدون نظر مسعود رجوی نمیافتد حتی جزییات را چک میکرد، یکبار سازمان نگفته است که ما این کار را انجام نداده ایم. پس از دادگاه روزمره جواب میدهد، اما یکبار هم نگفته است که ما این کار را نکردهایم. پذیرش این موضوعات مشخص است و قطعا افرادی تحت امر او کارهایی را انجام میدهند.
وی گفت: مسعود رجوی افرادی که احساس میکرد در آینده برای او رقیب یا مخالف باشند را حذف میکرد.
خدابنده گفت: سازمان اعلام کرده که من از ترس اعدام آمدهام این حرفها را زدم، برادر من نیز در جواب، از سوی من در توییتر گفته است که من حاضرم ۲۰۰ نفر در اروپا به عنوان شاهد بیاورم تا اظهاراتم را تایید کنند.
قاضی در ادامه گفت: هرکسی در هر گوشهای از دنیا در مورد این پرونده، متهمین و اتهامات آنها اطلاعاتی را به عنوان مطلع یا شاهد داشته باشد دادگاه هم به صورت حضوری و هم الکترونیک استماع میکند.
قاضی برای تنویر افکار عمومی و اذهان رسانهها، گفت: با توجه به اینکه بسیاری از این وقایع مربوط به بیش از ۴۰ سال قبل است، اتفاقات و اتهامات به دلیل شرایط خاص کشور و تجربه نیروهای انتظامی و نبود نیروهای امنیتی و نبود نیروها و امکانات و عدم تنظیم صورت جلسات، فیلمها و تصاویر، بدیهی است دادگاه برای کشف حقایق باتوجه به اظهارات شهود با سختیهای زیادی مواجه است. اگر وکلای مدافع، وکلای متهمان و وکلای شکات با نمایندگان سوالاتی را مطرح میکنند، با توجه به این ظرف زمانی باید تحلیل شود و دادگاه با دقت زیاد نسبت به همین نکات تحقیقات خود را در این خصوص و جلسات خود را برگزار میکند.
قاضی، جلسه بعدی دادگاه را سه شنبه ۲۷ شهریور و ساعت ۸:۳۰ صبح اعلام کرد.
رجوی حضور خانواده ها در قرارگاه اشرف را فتنه می نامید و سعی میکرد اعضای سازمان را در مقابل خانواده هایشان که با صفت دشمن از آنها یاد می کرد قرار دهد تا بدین ترتیب فاز دیگری از شقاوت و فرقه گرایی محض را در تاریخ ایران به تصویر بکشد.
نمونه هشتم: نشست های صبر و پایداری در سال ۱۳۸۲ : این نشست ها بعد از سقوط صدام و خلع سلاح و بلاتکلیفی که سازمان در آن بسر میبرد و از سوی دیگر سرازیر شدن خانواده ها به قرارگاه اشرف برای دیدار با عزیزانشان توسط رهبری سازمان ابداع گردید و رهبری سازمان از نیروها میخواست تا در چنین شرایطی که همه چیز علیه سازمان است صبر و پایداری بخرج داده و تحت تاثیر شرایط و اتفاقاتی که در ارتباط با سازمان می افتد قرار نگیرند و آیه اصبروا ان الله مع الصابرین را با فریبکاری تمام سرلوحه این بحث ها قرار میداد که هدفی جز راندن اعضای تشکیلات به تمکین بیشتر از تشکیلات و سرکوب نداشت.
رجوی حضور خانواده ها در قرارگاه اشرف را فتنه می نامید و سعی میکرد اعضای سازمان را در مقابل خانواده هایشان که با صفت دشمن از آنها یاد می کرد قرار دهد تا بدین ترتیب فاز دیگری از شقاوت و فرقه گرایی محض را در تاریخ ایران به تصویر بکشد.
نمونه نهم: نشست های واقعه ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ (تابستان ۱۳۸۲ ) تحت عنوان «شرم»: بدنبال آزاد شدن مریم رجوی و همراهانش که در ۲۷ خرداد سال ۱۳۸۲ توسط پلیس فرانسه دستگیر شده بودند که شرح آن در فصل هفدهم و در قسمت فعالیت های جاسوسی سازمان آورده شده است، به بهای خودسوزی ۲ نفر از اعضای تشکیلات فرقه تمام شد.
مجاهدین در بحث های درون تشکیلاتی آزادسازی مریم رجوی را نشانه ضعف پلیس فرانسه و قدرت تشکیلات مجاهدین تلقی کردند . بدین ترتیب در شرایط سختی که سازمان در آن قرار داشت بهانه ای بود که نشان دهد که سازمان همچنان در اوج قدرت است و حضور مریم در فرانسه نیز ناشی از ضرورت مبارزه بوده و مریم نوک پیکان مبارزه سیاسی ما در صحنه بین المللی است.
دستگیری مریم رجوی هرچند به ظاهر باعث ناراحتی اعضای سازمان و نگرانی آنها از ادامه این وضعیت در قرارگاه اشرف شد ولی واقعیت امر این بود که سازمان چیزی بیشتر از اینها انتظار داشت که به محض رسیدن خبر دستگیری مریم به قرارگاه اشرف عکس العمل های شدیدتری از سوی اعضای سازمان نشان داده شود ولی هرگز این اتفاق نیفتاد.
سازمان هم خوب میدانست که علت یک چیز بیشتر نیست و آن ترک عراق توسط مریم و مسعود رجوی و تعداد زیادی از کادرهای سازمان است. اعضای سازمان هرچند در ظاهر تلاش میکردند خود را همسو با وضعیت پیش آمده نشان دهند ولی احساس درونی چیز دیگری بود . آنها احساس میکردند که از سوی سران سازمان مورد خیانت قرار گرفته اند و همین احساس باعث میشد که فضای سردی بین اعضای سازمان حاکم شود و تشکیلات نیز خیلی خوب این وضعیت را میدانست چرا که اگر دستگیری مریم نبود معلوم نبود سازمان تا کی میخواست فرار مسعود و مریم رجوی را پنهان کند.
این وضعیت ، یک بحران ایدئولوژیک – تشکیلاتی در درون سازمان ایجاد کرد. هرچند ماها که در قرارگاه اشرف بودیم از وضعیت پایگاههای خارج کشور اطلاع نداشتیم ولی با توجه به وضعیت نیروها در قرارگاه اشرف میشد وضعیت خارج را نیز حدس زد و سازمان برای حل این معضل حدود ۷ الی ۸ ماه بعد از این بحران شروع به راه اندازی سری جدیدی از نشست های ایدئولوژیکی در درون تشکیلات چه در قرارگاه اشرف و چه در فرانسه و دیگر پایگاههای سازمان در اروپا نمود.
این بار موضوع اصلی نشست دقیقا بحث دستگیری مریم رجوی و عکس العمل درونی هر فرد در لحظه شنیدن این خبر بود که اصطلاحا به آن «نشست های شرم» اطلاق میشد.
یعنی تشکیلات از کلیه اعضای سازمان میخواست گزارش نوشته و وضعیت خودشان و درونشان را در لحظه شنیدن این خبر بیان کنند و آیا اینکه در درونشان احساس شرم کردند که چگونه است که مریم رجوی در زندان است و آنها همچنان در تشکیلات حضور دارند بدون اینکه برایشان اتفاقی بیفتد و یا آنها کاری بکنند . بعبارت دیگر یعنی اینکه قرار است اعضای سازمان دستگیر یا زندانی و یا کشته شوند و نه مریم و اگر حال چنین است و مریم دستگیر شده است پس شما باید از زنده ماندنتان شرم کنید.
بنابراین این هم موضوعی شد تا مدتها نیروها در نشست های مختلف و با بحث های مختلف و با نوشتن گزارش و خواندن آنها در نشست ها مدت دیگری را سرگرم نگه داشته شوند که این نشست ها تا اوایل سال ۱۳۸۳ نیز ادامه داشت.
💢 سازمان جنایتکار مجاهدین خلق ضمن بر عهده گرفتن این عملیات تروریستی، تصویر عامل ترور و شرحی کوتاه از انجام این عملیات را در سال 1360 منتشر کرد .
🔹در این سند که مربوط به نشریه مجاهد میباشد، آمده است : «"مجید نیکو" در روز جمعه ۲۰ شهریورماه ۱۳۶۰، با اقدام به عمل فدایی حسینی! آخوند مدنی، نماینده .... خمینی در آذربایجان و همدان را همراه با ۱۷ تن از پاسداران .... به .... رساند.»
🔹 همچنین در ادامه این سند و در توضیح نحوه ارتکاب به عملیات تروریستی انتحاری آمده است : " ... لحظات پردلهرهیی میگذشتند که هرلحظه این سوال را در ذهن بزرگتر میکرد که چرا نارنجکها منفجر نمیشوند؟ اما "مجید" با سماجت شگفتآوری مأموریتش را دنبال میکرد و ناگهان غریو انفجار نارنجکها برخاست و از آن جا که من ایستاده بودم، چندین پاسدار را دیدم که به هوا پرتاب شدند ..."
قاضی دهقانی در جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات منافقین پس از مشورت با مستشاران دادگاه، ضمن موافقت با قرار تامین خواسته کیفری درخواست شده از سوی وکیل شکات، دستور شناسایی و توقیف اموال مرتبط با متهمان این پرونده را در راستای ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی کیفری صادر و اعلام کرد اموال متهمان توقیف شود.
به گزارش فراق، هفدهمین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات ۱۰۴ نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق موسوم به منافقین و همچنین ماهیت این سازمان به عنوان یک شخصیت حقوقی، روز سهشنبه (۲۰ شهریور ماه) در شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی حجتالاسلام والمسلمین دهقانی و مستشاران دادگاه مرتضی تورک و امین ناصری در مجتمع قضایی امام خمینی (ره) بهصورت علنی برگزار شد.
قاضی دهقانی در ابتدای جلسه دادگاه با درود به روح شهدای انقلاب گفت: ملت ایران از قربانیان بزرگ تروریسم در دنیا محسوب میشوند و آنچه که توسط دادسرای عمومی و انقلاب تهران به این دادگاه واصل شده است درباره اتهاماتی است که ارتکاب یکی از آنها قواعد و عناوین دادرسی جداگانهای در بسیاری از کشورهای دنیا برای رسیدگی به متهمان آن دارد. با توجه به اینکه امروزه تروریسم چه در قالب دولتی آن و چه در قالب گروههای سازمان یافته بزرگترین تهدید برای صلح، عدالت و امنیت محسوب میشود، جمهوری اسلامی ایران و قوه قضاییه آن برای تامین صلح و عدالت و امنیت بیشتر، اقدام به مبارزه قانونی در چهارچوب مقررات کیفری و حقوقی خود دارد و از آنجایی که ملت ایران از بزرگترین قربانیان تروریسم محسوب میشوند و بسیار قبلتر اینکه واقعه ۱۱ سپتامبر در آمریکا وجدان جهانی و سازمان ملل را بخواهد به سمت مبارزه با تروریسم سوق دهد، قوه قضاییه ایران به مبارزه با تروریسم اقدام کرده است.
وی گفت: اگرچه در قطعنامههای متعدد سازمان ملل، قطعنامه سال ۱۳۷۳، قطعنامه سال ۱۳۹۰ کمیته اجرایی مبارزه با تروریسم لوازم بسیاری برای سازمان ملل و دبیر کل آن ضروری دانسته است، اما عملکرد برخی از ناظران، گزارشگران و منتخبان از سوی سازمان ملل، دیدگاه بیدار و وجدان آگاه ملتها به ویژه ملتهای قربانی تروریسم را به استاندارهای دوگانه سازمان ملل متوجه میسازد.
وی بیان کرد: طبق مقدمه قطعنامه ۱۶۱۷ سال ۲۰۰۵، تمامی اعضای سازمان ملل متحد ملزم هستند به طور کلی الزامات مندرج در قطعنامه ۱۳۷۳ را انجام دهند و منابع مالی گروههای تروریستی و گروههایی که وضعیت نامشروع بین المللی را در دنیا رقم میزنند، محدود و ردیابی کنند؛ قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران امروز با قوانین حقوقی صلاحیت رسیدگی به اتهامات دایر بر اقدامات تروریستی از جمله هواپیماربایی، کودک سوزی، کشتن زنان، کودکان و غیرنظامیان و مردم عادی با انفجارهای مختلف و وحشت انداختن مردم را رسیدگی میکند.
وی گفت: آنچه که قطعنامههای نامبرده حتی برای دبیر کل سازمان ملل الزام ایجاب میکند این است که ناظرین و گزارشگران آنها از گروههایی که متهم به اقدامات تروریستی هستند دوری کنند تا زمانی که دادگاههای صالح به جرایم آنها رسیدگی کرده و در صورتی که از اتهامات برائت یافتند در میان آنها حاضر شوند. از سوی ملت ایران و به عنوان رئیس دادگاه نصیحتی را به دبیر کل سازمان ملل بیان میکنم؛ به گونهای نباشد که دوره شما دورهای باشد که برخلاف قطعنامه نامبرده، اعضای وابسته به سازمان ملل بیشترین نزدیکی را با کسانی که متهم به وضعیت نامشروع بینالمللی تلقی میشوند، داشته باشند و وجدان آگاه ملتها به ویژه ملت ایران از دوره شما، به عنوان دوره تاریک یاد کنند. همانطور که همه میدانیم تروریستها دشمنان ملت محسوب میشوند و وظیفه ذاتی سازمان ملل و دبیر کل آن مقابله با مرتکبین چنین اقداماتی و همراهی با دولتهای پیشگام در مبارزه با تروریسم است.
سازمان تروریستی مجاهدین خلق، در یک سناریوی مشکوک و تکراری، با آتش زدن دفتر خود در استهکلم، به بازی رسانهای پرداخته و قصد دارد تا افکار عمومی را از آثار دادگاه محاکمه سرکردگان خود در تهران منحرف کند.
به گزارش فراق، این حادثه در حالی روی میدهد که هفدهمین جلسه دادگاه محاکمه اعضای ردهبالای این سازمان در حال برگزاری بوده و به نظر میرسد این اقدام، تلاشی برای جلب توجه بین المللی و توجیه اقدامات خشونتآمیز گذشته است.
آتشزدن با استفاده از کوکتل مولوتوف، ابزاری است که این گروه همیشه برای ایجاد جنجال و انحراف افکار عمومی از آن بهره میبرد.
در شرایطی که دادگاه تهران به بررسی جرائم و تخلفات سرکردگان این سازمان پرداخته، این اقدام به وضوح نشاندهنده وحشت از صدور احکام این دادگاه است.
مجاهدین خلق در طول تاریخ خود، همواره از روشهای خشونتآمیز و عملیات رسانهای برای پیشبرد اهداف خود استفاده کردهاند. این سازمان در تلاش است تا با ایجاد تصویر قربانی و مظلوم، خود را از اتهامات جدی و مستند دور کند. اما واقعیت این است که این اقدامات نه تنها به انحراف افکار عمومی کمک نمیکند، بلکه به نوعی بر دجالیت این سازمان دلالت دارد.
در پایان، تروریست ها باید به این نکته توجه کنند این بار راه گریزی برای فرار از کیفرخواست ملت ایران ندارند، زیرا امروز همه مردم به دادخواهی در قوه قضائیه آمدند.
به دنبال سقوط دولت صدام، رجوی نیز بخاطر فرار از پاسخگویی به اعمال ننگین اش از جمله مناسبات فرقه ای، سواستفاده از زنان و دختران و بکارگیری کودکان در جنگ مخفی وفراری شد. او بیش از دو دهه از انظارمخفی شده و همین اتفاق صرفا ضربه مهلک دیگری بربنیان تشکیلات مجاهدین وارد کرد. اگرچه از منظر سیاسی مرده و زنده بودنش مهم نیست. اما باعث ابهام و سردرگمی نیروهای وفادار و افول بیشتر فرقه شد.
سومین اثر مهم سقوط صدام در تغییر راستای سیاست فرقه بود. سازمان مجاهدین منبع مالی و وابستگی خود را از دولت صدام مستقیما به سمت آمریکا و صهیونیست ها تغییر داد. بُعد دیگری از مزدوری و وابستگی گروه به نمایش گذاشته شد.
واقعه مهم دیگر حضور چند صد خانواده در پشت درب های کمپ اشرف و عدم پاسخگویی سازمان مجاهدین به درخواست دیدار آنها برگ دیگری از ماهیت فرقه ای و مافیایی مجاهدین را در عرصه سیاسی و مجامع حقوق بشری عیان کرد و مشخص شد مجاهدین نه تنها تابع هیچ قانون و حقوق بشری نیستند بلکه صحه ای بر تمام افشاگری های جدا شدگان شد. روشن شد اعضای مجاهدین به اجبار درون کمپ ها محصور و بدون ارتباط باید باشند.
حمله آمریکا در سال ۲۰۰۳ به عراق رویاهای مجاهدین برای تنش آفرینی بیشتر بین ایران و آمریکا و تلاش برای ایجاد جنگ به سبب فعالیت هسته ای را بر باد داد. رجوی در بن بست کامل استراتژیک ناپدید شد. جنایت آنها علیه اکراد وشیعیان عراق و جاسوسی در زمان جنگ آشکار شد. با حضور نیروهای امریکایی در عراق، کمپ اشرف نیز تسخیر شد. ۳۸۰۰ تن از نیروهای سازمان در عراق در اشرف محصور شدند. بیش از ۲۱۳۹ تانک و نفر بر و۴۲۹ هزار پوند مواد منفجره و چند هزار قطعه سلاح های سبک توقیف شد. کمپ اشرف حدود پنج سال تحت تسلط و نظارت ارتش آمریکا قرار داشت.
در همین سال شورای حکومتی عراق دستور اخراج آنها را تصویب کرد هر چند که مجاهدین اخراج خود را به تعویق انداختند ولی در سراشیبی بیشتر از دست دادن مشروعیت قرار گرفتند. ارتش آنها دچار فروپاشی شد و پادگان اشرف و ساختار آن از هم گسیخته شد. با شروع همکاری رجوی با نیروهای امریکایی تا حدود زیادی مشروعیت سازمان حتی برای نیروهای وفادار از بین رفت.
دوماه پس از سقوط صدام درسال ۲۰۰۳ بخش سیاسی گروه نیز در پاریس مورد حمله قرار گرفت. پلیس به اتهام فساد و پولشویی به دفاتر گروه در استرالیا و فرانسه حمله کرد مریم رجوی به همراه ۱۵۰ تن از اعضای قدیمی در فرانسه دستگیر شدند. شورای ملی مقاومت از سوی امریکا به عنوان بازوی سیاسی و دیپلماتیک سازما ن در لیست ترور قرار گرفت. در طی این دو اقدام ساختار های سیاسی و نظامی فرقه دچار فروپاشی کامل شد. فعالیت نظامی برای همیشه تعلیق و تا چند سال هم فعالیتهای سیاسی در اروپا معلق شد.
کمپ اشرف تا سال ۲۰۰۸ تحت نظارت و حفاظت امریکا قرار داشت و مقررات کنوانسیون چهارم ژنو در مورد آن اعمال می گردید. با کارشکنی و عدم موافقت فرقه برای اطاعت از دستور مسالمت آمیز خروج از عراق، درگیری هایی بین اعضای سازمان وارتش عراق ایجاد شد. که منجر به کشتن دادن و زخمی شدن صدها تن شد. در نهایت دولت عراق تا سال ۲۰۱۱ به گروه مهلت داد کمپ را ترک کنند و دیپلماسی گروه با احزابی چون گفتمان ملی عراق و جبهه توافق برای عراق برای رد این دستور بی حاصل بود.