قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید .

پیوندها

۶۲۸ مطلب با موضوع «افشاگری» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

-مایکل روبین تحلیلگر مسائل خاورمیانه در مقاله‌ای می‌نویسد مثل مگس دور شیرینی هر سال شماری از سیاستمداران ارشد دو حزب آمریکا و تعدادی از مقامات سابق ایالات متحده در کنفرانس سازمان تروریستی مجاهدین خلق صحبت کنند و متنی را که آنها برایشان نوشته‌اند روخوانی می‌کنند.

– «برای مقاماتی که اغلب‌شان بازنشسته یا ازکارافتاده‌اند در شرایط کرونا سخنرانی سه یا چهار دقیقه‌ای از طریق آنلاین کار و کاسبی بدی نیست. دریافت دستمزدهای پنج شش رقمی معامله‌ی پر سودی است.»

– «مردم ایران از فرقه تروریستی رجوی نفرت دارند… برای شهروندان عادی ایران در بهترین حالت، جنگ بین رژیم ایران و سازمان مجاهدین خلق شبیه جنگ بین القاعده و داعش است.»

– «احتمالاُ آنها [مریم و مسعود رجوی] مانند بسیاری از رهبران گروه‌های فرقه‌‌ای، در دنیای تخیلی زندگی می‌کنند، یا شاید معتقدند موقعیت و مشروعیتی که از ایستادن در کنار مقامات ارشد [خارجی] به دست می‌آید ارزش بریز و بپاش را دارد.»

شنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۰ برابر با ۱۷ ژوئیه ۲۰۲۱

حضور شماری از مقامات پیشین آمریکایی در گردهمایی سالانه فرقه تروریستی  مجاهدین خلق با عنوان «ایران آزاد ۲۰۲۱» با انتقادهای زیادی همراه شده است. مایک پمپئو وزیر خارجه دولت دونالد ترامپ یکی از سیاستمدارانی است که در روز نخست این نشست آنلاین سخنرانی کرد.

مایکل روبین پژوهشگر و تحلیلگر مسائل خاورمیانه در مؤسسه «آمریکن اینترپرایز» در مقاله‌ای که ۱۵ ژوئیه (۲۴ تیرماه) در «واشنگتن اگزمینر» منتشر شد در مورد حضور مقامات ارشد آمریکایی در نشست مجاهدین نوشته است:

«مثل پرواز مگس‌ها به دور شیرینی، هر سال شماری سیاستمداران ارشد از هر دو حزب آمریکا و تعدادی از مقامات سابق آمریکا به فرانسه و آلبانی می‌روند تا در کنفرانس سازمان مجاهدین خلق صحبت کنند.»

https://iran-interlink.org/wordpressfa/%d8%a8%d8%a7%db%8c%d8%af%d9%86-%d8%a8%d8%b1-%d8%b3%d8%b1-%d8%af%d9%88%d8%b1%d8%a7%d9%87%db%8c-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86%db%8c%d8%a7%d9%86-%d8%a2%d9%85%d8%b1%db%8c%da%a9%d8%a7-%d8%b1%d8%a7/

  • مصطفی آزاد
  • ۰
  • ۰
صابر رستم خانلو که همسرش به دلیل مفاسد اخلاقی از وی طلاق گرفته ، همواره در همایشها و مراسمهای صهیونیستی در اسراییل شرکت می کند و مورد حمایت صهیونیستهاست.

رستم خانلو:«همجنسبازی یکی از نشانه های تمدن معاصر است!!!»

صابر رستم خانلی یک همجنسباز با سمت عضو کمیته روابط بین المللی پارلمان جمهوری آذربایجان شناخته می شود.  

این فرد امسال نیز به روال برخی سالهای گذشته در گردهمایی گروه تروریستی مجاهدین و البته به صورت آنلاین شرکت جست و در یک حرکت ضد ایرانی در دفاع از روباه پیر مجاهدین، مریم رجوی سخنرانی کرد تا در مقابل مزدی که دریافت کرده وظیفه اش را بخوبی انجام داده باشد.

رستم خانلی در سالهای گذشته نیز در مناسبت های مختلف و بدور از هر گونه پرنسیب های قومی و ملی به حرکت زشت خود در حمایت از مجاهدین اقدام کرده است.

سخنرانی در حمایت از تحصن تعدادی از اعضای مجاهدین در مقابل مقر ملل متحد در نیویورک در سال ۱۳۸۷، با هدف تاثیر گذاری بر تصمیم دولت عراق برای ممانعت از اخراج مجاهدین از این کشور، و یا شرکت در مراسم افطاری مریم رجوی در فرانسه بتاریخ  22 مرداد ماه ۱۳۹۰ از جمله اقدامات این فرد معلوم الحال محسوب می شود.

اما صابر رستم خانلو کیست؟

باید گفت وی یکی از طرفداران طرح تجزیه آذربایجان از ایران است. طرحی غربی – اسرائیلی که امروزه صاحبان آن سعی می کنند تحت عنوان «خودمختاری ملیت ها» از گلوی مریم رجوی بیرون دهند.

البته ، شاید بشود تا اینجا او را تحمل کرد، اما اگر کمی در سوابق صابرخان عمیق شویم مسلما بوی گند و کثافت همجنسبازی از قامت او به مشام خواهد رسید که تنها می شود او را درکنار سران فاسد و بدنام مجاهدین دید.

علیرغم چنین عقبه ای، این مردک آنقدر وقیح و دریده است که خود را همچنان مسلمان معرفی می کند. بنحویکه در مراسم افطاری مریم رجوی در سال ۱۳۹۰ اعلام کرد: «من امروز در این جلسه از سوی مسلمانان و پارلمانترهای آذربایجان صحبت می‌کنم.!»

اگر بخواهیم کمی بیشتر به سوابق این فرد در گذشته اشاره ای داشته باشیم کافی است به اوایل سال ۱۳۹۱ برگردیم.

تجمع  همجنس بازان در مقابل سفارت جمهوری اسلامی ایران در باکو در اردیبهشت ماه ۱۳۹۱ و حمایت صابر رستم خانلو از آنان بعنوان یک همجنسباز ، از جمله اقدامات تنفر برانگیز از سوی این مردک بیمار محسوب می شود.

در اردیبهشت ماه ۱۳۹۱ به دنبال اعتراضات گسترده مردم شهرهای تبریز ، اردبیل ، مرند ، جلفا و… به دولت باکو به خاطر  تلاش این رژیم برای برپایی همایش مبتذل موسوم به « یوروویژن  و  گردهمایی همجنسبازان جهان » که قرار بود در ششم خرداد ماه همان سال در باکو برگزاری شود، رژیم آذربایجان با سازماندهی همجنسبازان باکو و حومه، آنان را در مقابل سفارت جمهوری اسلامی به برپایی تجمع واداشت.

باید گفت چهره شاخص همجنسبازان تجمع کننده در مقابل سفارت ایران در باکو ، فردی موسوم به صابر رستم خانوف ( رستم خانلو ) بود که به حمایت از همجنس بازی در باکو اشتهار دارد . نامبرده که همسرش به دلیل مفاسد اخلاقی از وی طلاق گرفته ، همواره در همایشها و مراسمهای صهیونیستی در اسراییل شرکت می کند و مورد حمایت صهیونیستهاست ،صابر رستم خانلو در همایش همجنسبازان گفت : « همجنسبازی یکی از نشانه های تمدن معاصر است ، قبل از فروپاشی شوروی همجنسبازی در این شهر ( باکو ) ممنوع بود و همجنسبازان مجازات می شدند ، اما با فروپاشی شوروی ما به آزادی رسیدیم و آزادی همجنسبازی یکی از مهمترین نشانه های آزادی در جمهوری آذربایجان است که دولت الهام علی اف از آن دفاع می کند »

صابر رستم خانلو  در ادامه سخنرانی خود افزود : « بارها گفته ام که مردم تبریز و اردبیل عقب مانده هستند ، آنها اگر مانند ما متمدن بودند ، امروز از همایش و حقوق همجنسبازان دفاع می کردند ،ما در مسیر اروپایی شدن حرکت می کنیم  و امیدوارم به زودی بتوانیم به قافله فرهنگ اروپا ملحق شویم ، اما مردم آذربایجان ایران هنوز هم شرقی و اسلامی فکر می کنند . . . اگر مردم تبریز و اردبیل متمدن بودند ، از دولت ایران که یک دولت دینی و ضد همجنسبازی است  حمایت نمی کردند .»

  • نویسنده : سعید پارسا
  • مصطفی آزاد
  • ۰
  • ۰

در فصل های قبلی اشاره ای داشتم به خانۀ مسعود در اشرف، اما به این دلیل که طرح چنین موضوعی از وی (که خود را یک رهبر ضداستثماری و ضد تبعیض معرفی می کرد) قابل اهمیت و بررسی است، این قسمت را به تفریحگاه ها و خانه های موقت یا ثابت مسعود و مریم رجوی اختصاص می دهم. در ابتدا اشاره می کنم که این بخش از کتاب با همکاری خانم مریم سنجابی (عضو شورای رهبری مجاهدین و عضو شورای ملی مقاومت) نوشته شده است. وی در این زمینه می گوید:

“رجوی اگر چه به ظاهر فرعون، امپراطور، پادشاه و امیر نبوده و نیست، اما همانند آنان زندگی می کند: خدمه، نوکر، کنیز، سلطان بانو و… دارد، شکنجه گر و زندان و زندانبان دارد، هیچ مخالفتی را علیه خود برنمی تابد و دست به قتل و تهدید مخالفان خود می زند و یا شخصیت شان را تخریب می کند. او همانند پادشاهان ظالم و قلدر به عیش و نوش و قدرت خود می اندیشید و در خانه و کاخ های گرانقیمت روزگار می گذراند، و تصور می کند این حق اوست و بقیۀ اعضای سازمان نبایستی در راحتی و رفاه باشند و بایستی همواره در شرایط سخت باشند تا روحیه انقلابی خود را حفظ کنند!!

در اینجا قصد ندارم به همۀ ابعاد زندگی اشرافی رجوی بپردازم، بلکه فقط می خواهم به کاخ ها، خانه ها و پناهگاه هایی اشاره کنم که وی با دلارهای اهدایی صدام حسین و برخی منابع دیگر (در ازای وطن فروشی و خیانت به مردم و جوانان ایران)، برای خود و سلطان بانویش مریم ساخته بود.

در حالیکه نیروهای صادق اما فریب خوردۀ سازمان با توهم و خیال مبارزه انقلابی در بیابان های تفتیده و داغ عراق در شرایط بسیار سخت و طاقت فرسا روزگار می گذرانیدند، و در حالیکه همواره دستگاه تبلیغات سازمان از شرایط بد مالی سازمان و نیاز به پول برای ادامۀ به اصطلاح مبارزه سخن می راند و با دورویی تمام دست کمک پیش خلق قهرمان! بلند می کرد، و در حالیکه مهدی ابریشمچی، در تلویزیون فرقه ظاهر می شد و شوی مسخرۀ گلریزان را اجرا می کرد و پول قلک بچه های هواداران از همه جا بیخبر را بعنوان کمک مالی می گرفت، مسعود با صرف میلیون ها دلار در نقاط مختلف عراق در حال ساختن کاخ و خانه و پناهگاه برای خود و مریم بود. . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۰
  • ۰

توضیحات: تاریخچه حضور زنان در تشکیلات فرقه تروریستی  مجاهدین بخشی از کتاب «تقی شهرام به روایت اسناد» به قلم آقای احمدرضا کریمی است. که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی در سال ۱۳۹۸ چاپ و نشر داده شد.

اینکه سازمان چگونه از زنان بعنوان یک ابزار در راستای حل و فصل مسائل امنیتی خانه های تیمی، شناسایی و عملیاتی و فراتر از همه آنها سواستفاده جنسی می کرد. بنحویکه در تشکیلات فرقه رجوی از همان اواخر دهه ۱۳۴۰

جنسیت قربانی، پایه اصلی خشونت در اشکال و صور مختلف قرار می گرفت. که تاکنون نیز ادامه داشته است. بنحویکه سازمان مجاهدین از زمان تاسیست تاکنون از یک سازمان انقلابی به یک فرقه سیاسی – مذهبی که سواستفاده از زنان در هسته اصلی آن قرار دارد تبدیل شده است.

این بخش از مطلب صفحات ۱۰۲ الی ۱۱۰ کتاب را شامل می گردد که در دو قسمت در دید و نظر مخاطبان قرار می گیرد.

قسمت اول: توسعه ی حضور و عضوگیری زنان در سازمان – . . . سازمان تروریستی مجاهدین خلق، پیش از ضربه ی شهریور ۱۳۵۰، بیشتر یک تشکیلات «مذکر» بود.

عضوگیری زنان تا سال ۱۳۴۸ اصلا مطرح نشد و پس از طرح کمرنگ آن نیز چندان جدی نبود؛ چرا که وابستگی خانوادگی – به خصوص ازدواج – ازنظر محمد حنیف نژاد بنیان گذار اصلی سازمان، اساسا امری ضد مبارزه و مانعی برای تحرک انقلابی به شمار می رفت.

با این همه، در تجدید نظر تشکیلاتی سال ۱۳۴۸، «گروه زنان» نیز تشکیل شد که منصور بازرگان مسئول آن بود. با طرحی که در مرکزیت به تصویب رسید، قرار شد در چارچوب ازدواج بستگان نزدیک کادرها و اعضای سازمان، حضور زنان در تشکیلات توجیه داشته باشد. این نحوه ی نگرش و زوایه ی دید، صرفا پوششی امنیتی تشکیلات را مد نظر داشت؛ هم برای توجیه خانه های جمعی و هم در روند ارتباط های تشکیلاتی. در آن زمان پلیس سیاسی شاه هنوز روی زنان و دختران – به خصوص چادری ها – حساس نشده بود و از این رو یک زن یا دختر می توانست بدون ایجاد سوء ظن، در جا به جایی مدارک و اسناد موثر باشد. .. . . .

چنانکه از اظهارات بهمن بازرگان (از اعضای رهبری سازمان قبل از ضربه شهریور) برمی آید، با طرح ازدواج اعضا در مرکزیت، منصور بازرگان یکی از همکاران خواهرانش پوری و حوری بازرگان در مدرسه رفاه به نام فاطمه امینی را گرفت و به حنیف نژاد هم پیشنهاد کردند با پوران بازرگان ازدواج کند. حنیف نژاد اول زیر بار نمی رفت ولی بلاخره به او گفتند باید این کار را بکنی؛ و گویا سن پوران هم از حنیف نژاد بیشتر بود … بعد خواهر محمد حیاتی را آوردند و بعد خواهر رضایی ها آمد. هرکس خواهری داشت که به درد این کار می خورد، در سنی بود که انگیزه ای یا مثلا انضباطی داشت، یواش یواش آنها را آوردند. با این همه، در مقطع سال ۵۰ و فراری شدن ها، اهمیت زن ها در پوشش دادن پررنگ شد و تعدادشان افزایش یافت؛ اصلا نظر سازمان هم عوض شد و آن نظر قدیمی ها را کنار گذاشتند. ضرورت تهیه خانه های امن تیمی در شرایط پس از ضربه شهریور، موضوع عضوگیری زنان را جدی کرد. اولین عضوگیری های جدید در اواخر زمستان ۱۳۵۰ صورت گرفت و هم زمان مسئله ی ازدواج اعضای مرکزیت و کادرهای بالا نیز از همان وقت مطرح شد. ازدواج رضا رضایی با لیلا زمردیان، با آن نگرش توجیه کننده، اولین اقدام در نوع خود بود.

  • مصطفی آزاد
  • ۰
  • ۰

دارودسته مزدورفرقه تروریستی رجوی این مدعیان دروغین دموکراسی با سوابق وابستگی به اجانب، امروز در شهر برمینگهام خانم محترمی را که فقط برای رأی دادن، ابتدایی ترین حق هرفرد برای مشارکت در تعیین سرنوشت، آمده بود، وحشیانه مجروح کردند. سفارت ایران در حال پیگیری موضوع از مجاری رسمی است.

  • مصطفی آزاد
  • ۰
  • ۰

کتاب « صخره سخت » توسط آقای محمدحسن روزی‌طلب تالیف و توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی در تاریخ هشتم بهمن ۱۳۹۲ منتشر شده است. این کتاب در سال ۱۳۹۳ به چاپ دوم رسید.

کتاب صخره سخت در ۱۱۰۰ صفحه و توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است. آنچه در این کتاب می‌خوانید روایتی از نقش‌آفرینان تأسیس‌گر نهادهای امنیتی در انقلاب اسلامی و برخی پرونده‌های مهم امنیتی در سال‌های ۱۳۵۸-۱۳۵۹ است.

«محمدحسن روزی‌طلب» در این کتاب به موضوعات، نهادها و پرونده‌های امنیتی دو سال ابتدایی شکل گیری نظام جمهوری اسلامی پرداخته و با آوردن اسناد محرمانه و منتشر نشده در کنار استفاده از قالب تاریخ شفاهی، روایت جذابی را رقم زده است.

آقای روزی طلب کتاب خود را با پرداختن به اولین موضوع امنیتی انقلاب اسلامی که ۱۰ روز قبل از پیروزی این انقلاب موضوعیت پیدا کرد شروع کرده است. حفاظت از امام خمینی در روز ۱۲ بهمن اولین موضوع امنیتی بود که نیروهای انقلابی با آن دست به گریبان شدند. همین امر هم عنوان اولین فصل از اولین گفتار این کتاب است. شکل گیری کمیته‌های انقلاب اسلامی، دادستانی انقلاب و اطلاعات نخست وزیری که این آخری بر پایه بقایای ساواک شکل گرفته بود سایر فصلهای گفتار اول است..  .. . ..

گفتار دوم به ارتش اختصاص دارد. ارتش نهادی باقی مانده از رژیم گذشته بود و حالا چگونگی مواجهه با آن دغدغه خیلی از انقلابیون بود. حتی برخی تا پای انحلال آن هم پیش رفتند اما نهایتا امام تصمیم دیگر گرفتند.

گفتار سوم به شکل گیری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می‌پردازد و گفتار چهارم به سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که نویسنده از آن بعنوان تنها حزب امنیتی سیاسی جمهوری اسلامی نام برده است. گفتار پنجم به شهید محمد منتظری اختصاص دارد و نویسنده عنوان پدیده‌ای بنام محمد منتظری را برای بیان ماجراهای شگفت انگیز او انتخاب کرده است.

گفتار ششم به رفتارهای تشکیلاتی سازمان مجاهدین خلق در دو سال اولیه جمهوری اسلامی اختصاص دارد.

فصل هفتم به حیات سیاسی آیت الله طالقانی در این دو سال می‌پردازد.

فصل هشتم به دستگیری اولین جاسوس یعنی محمد سعادتی از اعضای کادر مرکزی سازمان مجاهدین خلق اختصاص یافته است.

در فصل نهم ماجراهای دستگیری جاسوس دیگری یعنی عباس امیرانتظام سخنگوی دولت موقت روایت شده است. و در فصل دهم به رفتارهای سیاسی سازمان مجاهدین خلق می‌پردازد.

فصل یازدهم به جزئیات و ماجراهای کودتای نوژه. هم‌نشینی هوشمندانه اسناد محکم با خاطرات شفاهی موجب شده تا هم کتاب غنی و جامع الاطراف شود و هم خواندن آن روان‌تر گردد. در این روایت‌ها تلاش شده، وجهه واقعی جدال‌های درونی بر سر ایجاد نهادهای نظامی و امنیتی نمایش داده شود. البته بحث پیرامون خدماتی که این نهادها به انقلاب نوبنیاد اسلامی کردند در این مجال نمی‌گنجد که شهدای گلگون‌کفن این نهادها، خود نشانه خدماتشان به امنیت و ثبات کشور است. همچنین در این کتاب گذری به درگیری‌های مهم پس از پیروزی انقلاب اسلامی داریم، ‌اگر چه شرح این بحران‌ها و رشادت‌‌ها و فداکاری‌های جوانان انقلابی پاسدار و ارتشی در پاسداشت تمامیت ارضی ایران اسلامی، خود نیازمند ده‌ها جلد کتاب است.

از دیگر آثار این نویسنده می توان به کتاب « استراتژی و دیگر هیچ »، گفت‌وگو با ناصر رضوی، کارشناس امنیتی درباره سازمان مجاهدین خلق» اشاره کرد. این کتاب ۲۴۷ صفحه‌ای را نشر یازهرا(س) در سال ۱۳۹۸ به چاپ نخست رسانده است.

  • نویسنده : سردبیر
  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
رجوی بعد از تشکیل «موسسان پنجم» که با هدف سرکوب و گرفتن تعهد اجباری از اعضای گرفتار در اردوگاه این گروه در آلبانی برای ماندن در سازمان برای یک دوره دیگر صورت گرفته است، حال به یاد گناهان کبیره البته نه در مورد خودش بلکه در رابطه با جمهوری اسلامی ایران افتاده است.

پرداختن به موضوع گناهان کبیره در جمهوری اسلامی ایران ترفند جدید رجوی، برای منحرف کردن اذهان اعضای نگونبخت از سردرگمی استراتژیکی این فرقه است.

بعد از سرکار آمدن دولت جدید در آمریکا و پیشی گرفتن سیاست گفتگو و مذاکره از گزینه جنگ، قدرت بازدارندگی جمهوی اسلامی ایران در منطقه و جهان و تغییر در قوانین تابعیت و پناهندگی کشور آلبانی همگی باعث گردید رجوی فیل «موسسان پنجم» در کشور آلبانی را هوا کند. . . .

بنظر می رسد رجوی بعد از تشکیل «موسسان پنجم» که با هدف سرکوب و گرفتن تعهد اجباری از اعضای گرفتار در اردوگاه این گروه در آلبانی برای ماندن در سازمان برای یک دوره دیگر صورت گرفته است، حال به یاد گناهان کبیره البته نه در مورد خودش بلکه در رابطه با جمهوری اسلامی ایران افتاده است.

رجوی می گوید « استبداد و آزادی‌کشی، غصب حاکمیت و کشتار فرزندان یک ملت «در رأس گناهان کبیره» است . . .  شاه خود را سایهٔ خدا و ولی‌فقیه خود را خلیفهٔ خدا بر روی زمین دانسته‌اند.» !!!

اما او نمی گوید سالهای سال است که با فریب کاری  تمام خود را «رهبری» که با  امام زمان در ارتباط است برای اعضای مجاهدین معرفی کرده تا دست باز در هر افدام  کثیف و جنایتکارانه ای را داشته باشد.

کوتوله شکم پرور و شهوت ران فراموش کرده است که خود در گنداب کثافت مزدوری و ترور، خیانت و شکنجه و اعدام اعضای سازمان و تجاوز به زنان نگونبخت مجاهدین غوطه می خورد و در تشکیلات بر کسی هم پاسخگو نیست.

برای اینکه رجوی بداند گناه کبیره  و نابخشودنی وی چیست کافی است نگاهی به مستندی که ذیلا آورده می شود بیندازد تا نفرت عموم مردم ایران، خانواده ها، جداشدگان و اسرای جنگی از وی به او یاد آوری شود. . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
تلاش برای بهره برادری از هر اتفاقی در ایران از جمله قطعی برق نه ناشی از قدرت این فرقه بلکه ناشی از نگرانی رجوی از وضعیت در حال احتضار سازمان او با رهبرانی 68 ساله و 73 ساله بدون جایگزین و با اعضایی سالمند و بیمار است.

رجوی در اوج استیصال و درماندگی محض، این بار دست به دامن قطعی برق در ایران شد تا شاید بتواند با این ترفند به آرزوهای دیرینه خود برسد. سالهاست این شخص آرزوی ایران ناآرام و پاره پاره شده را در ذهن خود پرورانده و از هر دست آویزی برای رسیدن به آن استفاده کرده است.

وقتی سیاست جنگی آمریکا با روی کار آمدن دولت بایدن به «مذاکره و گفتگو» تبدیل شد، منطقی است مجاهدین به نسبت قبل در چارچوب سیاست های جدید آمریکا به حاشیه رانده شوند.

باز منطقی است این فرقه برای خروج از بحران های لاعلاجی که اکنون در آن گرفتار است؛ چه بلحاظ استراتژی و چه بلحاظ نیرویی در آلبانی، مجبور است با تمام توان تبلیغاتی، تشکیلاتی، و مالی خود چشم به اتفاقات داخلی ایران حتی اتفاقاتی مثل برق، آب، گاز و یا هرچیز دیگری چشم بدوزد. که در تناقض با تبلیغات کَر کننده تشکیل «موسسان پنجم» است که از هم اکنون آبکش شده بحساب می آید.

در روزگاری نه چندان دور رجوی با توپ و تفنگ و تانک های اهدایی صدام در مرزهای ایران جولان می داد. امروز اما سالها از آن روزگاران گذشته و اکنون رجوی در اوج فلاکت و خواری که صرفا با باد بیگانگان پف می کند، به قطعی برق برای ایجاد نارضایتی در ایران چشم دوخته است!

طی ۱۰ روز گذشته فرقه رجوی نزدیک به ۲۰ مرتبه در سایت رسمی خود به قطعی برق در ایران اشاره داشته و آن را به بحران تشبیه کرده است! . . . . . .

رجوی در طول سالهای حیات خائنانه اش نه موفقیتی در جنگ داشته  و نه در عرصه سیاست توانسته کاری را از پیش ببرد. . . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
فرقه رجوی سالهاست در کادر عملیات روانی در فضای مجازی در حال نشر اخبار جعلی و دروغ است. هر جا ترورستی، ارازل و اوباشی بدست قانون گرفتار می آید مجاهدین حی و حاضرند تا برای سرپوش گذاشتن بر جنایات خودشان هم شده برای آنان اشک تمساح بریزند.

از چند روز گذشته خودسوزی فردی بنام محمد محمودی کرد ۲۷ ساله بوکانی در مقابل مقر ملل متحد در شهر اربیل عراق سوژه خبری رسانه های فارسی زبان معاند و گروه تروریستی مجاهدین شد.

فرقه رجوی سالهاست در کادر عملیات روانی در فضای مجازی در حال نشر اخبار جعلی و دروغ است.

وقتی یک گروه تروریستی و فرقه ای خود را «آلترناتیو»، «مبارز» و . . .  می نامد طبیعی است که قاتلین و متجاوزین به نوامیس مردم، ارازل و اوباش و سایر گروههای تروریستی از جمله داعش بشوند مبارز و فعال سیاسی.

در راستای همین سیاست دروغ و سانتاژ خبری، سایت رسمی مجاهدین در تاریخ ۱۴۰۰/۰۲/۲۹ نوشت: « یک پناهنده کرد ایرانی در مقابل دفتر سازمان ملل در اربیل خود را به آتش کشید».

سایر رسانه های فارسی زبان بیگانه هم همین خط را در پیش گرفته و به شرح و بسط این اتفاق پرداختند.

رسایت رسمی مجاهدین محمد محمودی کرد بوکانی را هوادار گروه «خبات» معرفی کرده است تا پوششی برای جنایت این فرد فراهم شود.

اما واقعیت مطلب چیست؟

به نوشته پایگاه خبری تحلیلی منطقه موکریان  بتاریخ ۲۹/۰۲/۱۴۰۰ محمد محمودی کسی است که در دی ماه سال ۱۳۹۷، «قانع عبدالهی» که تنها میانجی یک نزاع دسته جمعی بود ، را با ضربات چاقو در شهر بوکان به قتل رساند و به کردستان عراق متواری شد.

وی طی این مدت سعی کرد با پوشش مخالف جمهوری اسلامی و فعال سیاسی از دفتر سازمان ملل در اربیل از کشورهای اروپایی درخواست پناهندگی سیاسی کند ولی با توجه به اینکه دفتر سازمان ملل از اصل ماجرا و جنایتی که بدست این فرد در شهر بوکان صورت گرفته و وی تحت تعقیب دستگاه قضایی ایران است، آگاه بود درخواست پناهندگی او را رد کرده بود. . . . . . .

بنابراین این قاتل بوکانی با مظلوم‌نمایی در مقابل رسانه‌های اقلیم کوردستان که قصد فرار به کشورهای اروپایی را دارد، در حضور رسانه ها خود را به آتش کشید.

البته این شیوه از دروغگویی توسط مجاهدین مسبوق به سابقه است و هر جا ترورستی، ارازل و اوباشی بدست قانون گرفتار می آید مجاهدین حی و حاضرند تا برای سرپوش گذاشتن بر جنایات خودشان هم که شده برای آنان اشک تمساح بریزند.

  • نویسنده : یوسف اردلان
  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

«پوشش خانه تیمی»،«طلاق اجباری»،«جدایی ازفرزند»،«عمل خارج کردن رحم»و هزاران ظلم ومصیبت دیگر،گوشه‌ای از بلایایی است که سازمان تروریستی مجاهدین خلق یاهمان منافقین درحق زنانی که سرباز این نهاد بودند، رواداشته است.

به گزارش مشرق، شعارها و مطالب نشریه هایشان می‌گفت که قرار است حقوق پایمال شده زنان توسط مردان را به آنها برگردانده شود و نقش زنان را در دموکراسی و مسائل اجتماعی تعیین شود. شعارهایی که بزرگ بود و فریبنده برای آن روزهای اوایل انقلاب که جوان ها پر از شور و احساسات آرمانگرایانه بودند. اما مصیبت‌هایی که زنان در «سازمان مجاهدین خلق» کشیدند در کمتر گروه و فرقه ای اتفاق افتاده است. زنان سربازی که خیلی زود فهمیدند سازمان قرار است تمام زنانگی، مادرانگی  و حتی داشتن یک همسر و خانواده را از آنها بگیرد.

در این گزارش به تمام بلاها و شکنجه‌هایی که سازمان مجاهدین خلق به اسم مبارزه و آرمانخواهی در حدود پنجاه سال بر سر زنان سرباز خود آورده است پرداخته ایم. بلاهای و مصایبی که زنان را به عروسک خیمه شب بازی عده ای برای رسیدن به اهداف سیاسی و نظامی تبدیل کرد.

درنوشتن این گزارش «ایمان گودرزی» تهیه کننده و مستندساز ما را یاری کرده است.

زن‌ها به‌عنوان اعضای پوششی فرقه تروریستی مجاهدین

سازمان مجاهدین تا سال ۱۳۴۸ یعنی تا ۴ سال بعدازاینکه توسط بچه‌های نهضت ملی ایجاد شد اصلاً هیچ نیروی خانمی در آن عضو نبود و یک سیستم کاملاً مردانه داشت. این‌ها نیروهایی بودند که از نهضت آزادی منشعب شده بودند و در ابتدا اسم خاصی نداشتند و با اسم «بچه‌های نهضت ملی» شناخته می‌شدند.

بعدها وقتی «چریک‌های فدایی» که عقاید چپ مارکسیستی داشتند برای خود اسم‌سازمانی «چریک‌های فدایی خلق» را انتخاب کردند، «بچه‌های نهضت ملی» احساس کردند که از این جریان عقب‌افتاده‌اند و در ادامه، آن‌ها نام «سازمان مجاهدین خلق» را برای خودشان انتخاب کردند. در سال‌های اولیه تأسیس گروه، همه اعضا اعتقاد داشتند که زن اصلاً نمی‌تواند در جریان مبارزات باشد. تا اینکه «ساواک» طرحی برای مقابله با اقدامات مجاهدین خلق تهیه کرد. در این طرح به همه املاکی‌های شهر دستور داده شد تا هر خانه‌ای به مرد مجرد اجاره می‌دهند، اطلاعات آن را در اختیار ساواک قرار بدهند. با این شرایط نیروهای مجاهدین خلق دیگر نمی‌توانستند خانه تیمی اجاره کنند. اینجا بود که پای خانم‌ها هم به این گروه باز شد.

 

خانم‌های آشنا و وابستهٔ اعضای مجاهدین، شروع به جذب زنان و دختران جوان کردند. بعدها کار جذب و عضوگیری بر عهده همین زنانی افتاد که در مراحل مختلف عضو سازمان شدند. بخش زیادی از این زنان جوان که در سن ۲۰-۱۹ سالگی قرار داشتند، از خانواده‌های مذهبی بودند. چون در آن زمان هنوز ظاهر سازمان مجاهدین، گروهی بود که مقید به احکام اسلامی است. درواقع زنان فقط برای پوشش‌دهی مردان و وانمود به این موضوع که همسر اعضای سازمان هستند، وارد سازمان مجاهدین خلق شدند.

65

ازدواج‌های سازمانی و اولین انحراف ایدئولوژیک

اما رویه جذب خانم‌ها در سازمان، کم‌کم موضوعی به اسم «ازدواج‌های سازمانی» را به وجود آورد. یعنی یک خانم مجبور بود چند وقت با عده‌ای آقا در یک‌ خانه تیمی بماند و بعد به خاطر رعایت مسائل امنیتی سازمان، به خانه دیگری برود و با تعداد دیگری مرد زندگی کند. اغلب در این رفت‌وآمدها هم مسائل شرعی رعایت نمی‌شد. یعنی شرایطی به وجود آمده بود که حفظ اهداف و موجودیت سازمان از احکام اسلامی مهم‌تر بود. این موضوع شاید اولین انحراف دینی سازمان مجاهدین یا همان تغییر ایدئولوژیک آن‌ها بود.

در اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه، جذب زنان در سازمان شدت گرفته بود. زنان کم‌کم از حالت پوششی خارج‌شده بودند و به مسائل چریک شهری و اسلحه در دست گرفتن هم ورود کرده بودند. این مرحله‌ای بود که زنان کاملاً در تفکر سازمان مجاهدین خلق ذوب شدند و البته مورد سوءاستفاده قرار گرفتند. درسال‌های اخیر، در مقطعی از اتفاقات سوریه موضوع «جهاد نکاح» بر سر زبان‌ها افتاد. عین همین اتفاق در دهه چهل و پنجاه در سازمان مجاهدین هم اتفاق افتاد که البته غیرشرعی هم بود. در این بستر فسادهای بزرگی رخ داد و خیلی از زنانی که با وعده‌های جهاد و مبارزه به سازمان مجاهدین پیوسته بودند دچار پوچی و افسردگی شدند و تعداد زیادی از آن‌ها هم خودکشی کردند. یک نمونه زنی بود که با نارنجکی که به‌عنوان تجهیزات در دستش بوده، خودش را در یک خرابه کشت.

  • مصطفی آزاد