قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید .

پیوندها

۳۴۸ مطلب با موضوع «عملیات مرصاد» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰
 
تلاش پنهانی آلبانی برای جایگزینی مهاجرین غزه با اعضای مجاهدین در اشرف ۳
 
سابقه دولت آلبانی در پذیرش فرقه تروریستی مجاهدین که با فشار آمریکا بین دو گزینه " پذیرش زباله‌های اتمی آمریکا و اروپا یا پذیرش زباله‌های انسانی یعنی مجاهدین" دومی را پذیرفته بودند، علت خوبی برای ممکن بودن این طرح بوده است.

پس از مخالفت جدی کشورهای مصر و اردن در مخالفت با کوچ اجباری ساکنان غزه به کشور خود یا هر کشور ثالث دیگر، زمزمه‌هایی از مذاکرات و فشارهای دولت ترامپ و اسرائیل برای پیدا کردن کشوری جایگزین در شرق اروپا و آسیا به گوش می‌رسد.

ظاهراً اولین گزینه اروپایی که توسط لابی اسرائیل در حال پیگیری است، کشور آلبانی است. اولین بار این خبر را «آمیت سگال» سردبیر کانال خبر ۱۲ اسرائیل  در هشت بهمن افشا کرد و نوشت: « دولت ترامپ در حال مذاکره با دولت آلبانی درباره مهاجرت بیش از ۱۰۰ هزار فلسطینی ساکن غزه به این کشور است.»

وی همچنین ادعا کرده است که مصر و اردن برخلاف مواضع رسمی خود، ظاهراً تنها با اصل پذیرفتن پناهجویان فلسطینی مخالف هستند نه کوچ اجباری به هر کشور ثالثی و پیشنهاد آلبانی و اندونزی ابتدا از سمت اردن و مصر به آمریکا و اسرائیل پیشنهاد شده است تا با حضور اهالی غزه، هسته‌های ضد اسرائیلی در این کشورها شکل جدی به خود نگیرد.

سابقه دولت آلبانی در پذیرش فرقه تروریستی مجاهدین که با فشار آمریکا بین دو گزینه ” پذیرش زباله‌های اتمی آمریکا و اروپا یا پذیرش زباله‌های انسانی یعنی مجاهدین” دومی را پذیرفته بودند، علت خوبی برای ممکن بودن این طرح بوده است.

ادی راما نخست وزیر آلبانی در اولین واکنش آن را خبری جعلی عنوان کرده است و پاسخ داده “برای مردم غزه که توسط اقدامات غیرانسانی حماس در ۷ اکتبر، جنگ جهنمی را پشت سر گذاشته‌اند، احترام و همبستگی قائل هستیم. کسی از ما همچنین درخواستی نداشته و ما حتی نمی‌توانیم به پذیرش چنین مسئولیتی فکر کنیم.”

اما سایت خبری پمفلتی آلبانی طی مقاله‌ای با عنوان ” آیا پاکسازی قومی ترامپ در غزه موفق خواهد بود و چرا اسرائیل آلبانی را درگیر کرده است نوشت: «خبر خبرنگار روزنامه اسرائیلی یک شایعه توخالی نبود. اینکه آمیت سگال که سخنگوی نتانیاهو شناخته می‌شود یک آزمایش برای جدی کردن این طرح می‌باشد.»

برخی منابع نیز از طرح پیشنهاداتی در دولت آلبانی مبنی بر اینکه دولت آلبانی در صورت اجبار باید شرط تخلیه فوری مجاهدین خلق از آلبانی و پذیرش ساکنان فلسطین در مقر مجاهدین با تدابیر امنیتی را طرح کند، خبر می‌دهند. موضوعی که به نظر می‌رسد دولت آلبانی برای رهایی از شر حضور تروریست های مجاهدین در آلبانی، چندان مخالفتی با این طرح نخواهد داشت تا هم از تخاصم با جمهوری اسلامی و شر حواشی حضور این فرقه و اعتراضات داخلی رها بشود و هم اینکه در بین کشورهای مسلمان بابت پذیرش محدود ساکنان فلسطین کسب وجهه کند و امتیازهای مد نظر خود را از آمریکا و اسرائیل و حتی قطر و عربستان دریافت کند.

  •  
  • منبع خبر : رسانه های ایران
  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
 
اظهارات کودک سرباز جدا شده یاسر غزتی در دادگاه محاکمه مجاهدین در تهران
 
عزتی یکی از اعضای جدا شده سازمان تروریستی منافقین  بیان کرد: آلان محمدی یکی از اعضای سازمان که ۱۵ سال داشت و مانند من ملیشیا بود یعنی فرزندان مجموعه بود که آموزش دیده بود ولی محمدی، چون روحیه جنگ و مبارزه و انقلاب نداشت و تحمل نکرد و خودکشی کرد.

سی‌امین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات ۱۰۴ نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق همچنین ماهیت این سازمان به عنوان یک شخصیت حقوقی، روز سه‌شنبه (۱۴ اسفند ماه) در شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی حجت‌الاسلام والمسلمین امیررضا دهقانی و مستشاران دادگاه مرتضی تورک و امین ناصری، با حضور وزیری نماینده دادستان، خانواده شهدا و وکلای آنها همچنین وکلای متهمان در مجتمع قضایی امام خمینی (ره) به‌صورت علنی برگزار شد.

یاسر عزتی یکی از اعضای جدا شده سازمان مجاهدین خلق با حضور در جایگاه پس از صدور قرار اتیان سوگند، اظهار کرد: پدرم حسن عزتی در حال حاضر در سازمان مجاهدین خلق و از مسئولین سازمان است. سال ۶۳ زمانی که ۳ سال داشتم و سازمان در کردستان بود پدرم من و مادرم را به آنجا برد و پس از توافق صدام و رجوی وارد عراق شدیم اواخر سال ۶۵ که قرارگاه اشرف تاسیس شد. مادرم به خواست خود وارد سازمان نشد و فقط بخاطر پدرم رفت و در عملیات فروغ جاویدان جان خود را از دست داد قبلاً هفته یک بار پدرم را می‌دیدم و پس از اینکه جدایی‌ها اتفاق افتاد فقط در نشست‌ها او را می‌دیدم و تا سن ۲۷ سالگی در سازمان حضور داشتم.

وی افزود: زمانی که سن کمتری داشتم ما را که حدودا ۸۰۰ نفر بودیم و از شیرخواره تا ۱۹ ساله بین ما بود به آلمان فرستادند تا آموزش‌های لازم را ببینیم کاک صالح آموزش‌های تشکیلاتی را به ما می‌داد و ذهن ما را شست و شو دادند. سال ۷۶ به عراق برگشتیم و سال ۷۷ در قرارگاه اشرف شاهد خود سوزی افرادی بودم که با شرایط آن جا نمی‌ساختند همچنین در سال ۷۸ یکی از اعضا با اسلحه خود را کشت که در نشریه مجاهدین این خودکشی را با عنوان شکلیک ناخواسته منتشر کردند.

عزتی یکی از اعضای جدا شده سازمان مجاهدین خلق بیان کرد: آلا محمدی یکی از اعضای سازمان که ۱۵ سال داشت و مانند من ملیشیا بود یعنی فرزندان مجموعه بود که آموزش دیده بود ولی محمدی، چون روحیه جنگ و مبارزه و انقلاب نداشت و تحمل نکرد و خودکشی کرد.

وی افزود: پس از اینکه یک سری عملیات‌ها در سازمان انجام می‌شد به دلایلی من در سازمان ناراضی شدم و اعتراض کردم و خواستار خروج از سازمان شدم که به من گفتند باید به ایران برگردی ما کسی را به خارج باز نمیگردانیم. برای اینکه به ایران برگردم نیز پس از محاکمه باید برای خروجی مدتی در یک اتاق ۲ در ۳ متری که مثل زندان بود حبس می‌ماندم من در زمان حبس از طریق قوطی رنگی که در هواخوری پیدا کرده بودم بر روی دیوارها مرگ بر رجوی را نوشتم که پس از این اتفاق ۸ ساعت دادگاهی شدم و به من می‌گفتند که تو مزدور جمهوری اسلامی ایران و نفوذی وزارت اطلاعات هستی حتی من پاسخ دادم که من تمام عمرم در اینجا بودم.

عزتی یکی از اعضای جدا شده سازمان مجاهدین خلق بیان کرد: زمانی که دیدن قصد من برای رفتن جدی است وصیت‌نامه مادرم را آوردند که این وصیت نامه بر روی من تاثیر گذاشت و، چون چاره‌ای نداشتند تا حدی تظاهر کردن و تا حدی پذیرفتم. اینکه من می‌خواستم از سازمان خارج شوم بهانه‌ای شد تا یک سری از اعضا با من درگیر شوند. حتی دو مرتبه فرار کردم و دستگیر شدم زمانی که زندانی بودم پدرم مسئول زندان بود و در زمان‌های مختلف سمت‌های متفاوتی داشت حتی خود من را زمانی که زندان بودم یا زمانی که با او مطرح کردم می‌خواهم از سازمان جدا شوم مورد ضرر و شتم قرار داد.

وی ادامه داد: سازمان بیشتر کسانی را برای عملیات به ایران می‌فرستاد که به تازگی وارد سازمان شده بودند. همیشه برای بازگشت به ایران ترس داشتم چرا که تصویری که در ذهن ما ترسیم کرده بودند با چیزی که در حال حاضر می‌بینم نیست حتی من دو سالی به آلمان بازگشتم ولی ترجیح دادم مجدداً به ایران برگردم.

قاضی گفت: سمت شما چه بود؟

یاسر عزتی گفت: زمانی که پیش مسعود رجوی مهمانی می‌رفتیم من را بسیار تحویل می‌گرفت. ما را تشویق می‌کرد که به میدان مین برویم. من توپچی تانک و راننده تانک بودم. من از بچگی در سازمان بودم. با رده ۱۰ سال سابقه در جلسات سازمان می‌نشستم، اما رده‌ای نداشتم.

وکیل شکات از این شاهد پرسید آیا سازمان از کودکان در عملیات‌ها استفاده می‌کرد؟

یاسر عزتی گفت:در عملیات مرصاد دختر با ۱۷ سال سن حضور داشت.

قاضی پرسید: سازمان با بچه‌های اعضا چه کار می‌کرد؟

عزتی گفت: ما برای شهادت عجله داشتیم و به ما یاد داده بودند که عمر یک چریک ۶ ماه است.

قاضی پرسید: الان چه شغلی در ایران دارید.

عزتی گفت: تولیدی کاپشن چرم دارم و از سال ۸۶ در ایران هستم.

وی گفت: من خیلی در جمع حاضر نمی‌شوم و رسانه حرف‌های من را جابجا کرده است. من حرف‌های زده بودم که رسانه حرف‌های من را جابجا کرد و به نفع رجوی تمام شد. یکی از میلیشاها بیماری سرطان داشت و سازمان اجازه نمی‌داد که برادرش به دیدن وی بیاید و این میلیشا تصور می‌کرد که آمریکا این اجازه را نمی‌دهد.

عزتی گفت: سازمان مصاحبه من را به گونه‌ای تغییر داد که گفته‌ام پدرم شکنجه گر است و این موارد باعث شد که دیگر صحبت نکنم.

  •  
  • منبع خبر : رسانه های ایران
  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
 
نشریه فرانسوی افشا می کند؛ زندگی مجلل مریم رجوی با هویت جعلی
 
کانار آنشنه نوشته است: مریم رجوی با هویت جعلی زندگی مجللی را تجربه می‌کند و صورتش پشت ماسکی از جراحی‌ها پنهان شده است.

هفته نامه فرانسوی کانار آنشنه در گزارشی می نویسد: مریم رجوی به‌عنوان سرکرده فرقه  تروریستی مجاهدین در فرانسه زندگی بسیار مجللی دارد؛ زندگی مجللی میان اسپاها (مرکزهای تن‌آسایی) و هتل‌های پنج ستاره که گمانه‌زنی‌ها درباره پولشویی برای تامین هزینه‌ها را افزایش داده است.

کانار آنشنه نوشته است: مریم رجوی با هویت جعلی زندگی مجللی را تجربه می‌کند و صورتش پشت ماسکی از جراحی‌ها پنهان شده است.

این گزارش به طعنه آورده است که این هزینه‌ها برای گروهی که فقط با کمک‌های مالی زندگی می‌کند، اصلا ارزان نیست!

در گزارش کانار آنشنه آمده است که رجوی و محافظان نزدیکش فقط در سال گذشته ۱۳۰ هزار یورو را در مراکز درمانی، اسپاها یا هتل‌های پنج ستاره هزینه کرده‌اند.

سرکرده فرقه  تروریستی مجاهدین با همراهی و حفاظت حدود ۱۰ نفر دست‌کم از سال ۲۰۰۵ بارها در استراحتگاه‌های ساحلی مجلل اقامت داشته است.

  •  
  • منبع خبر : هفته نامه فرانسوی کانار آنشنه
  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

وکیل شاکیان فرقه رجوی با استناد به قانون مبارزه با تامین مالی تروریست، تقاضای اعلام جرم نسبت به مؤسسات پولشویی فرقه رجوی را کرد.

662326 209

 

به گزارش فراق، حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین مداح در  جلسه ۳۰ دادگاه رسیدگی به اتهام‌های فرقه رجوی با بیان اینکه مجاهدین برای تامین مالی چند شگرد دارند که یکی از آن‌ها کلاهبرداری و سرقت است، گفت: سازمان خودش را یک گروه سیاسی معرفی می‌کند و از مردم کشور‌های اروپایی گدایی می‌کند.

وی در ادامه اظهار کرد: از مهم‌ترین کار‌های سازمان برای تامین مالی این است که آن‌ها در کشور‌های انگلیس، آلمان، فرانسه و آمریکا اقدام به تاسیس موسسه‌های مردم نهاد برای تامین مالی و پولشویی می‌کنند؛ ازجمله این موسسه‌های ادعایی جامعه دانشگاهیان برای آزادی ایران، کمیته فرانسوی برای ایران دموکراتیک، انجمن فرانسوی- ایرانی برای دموکراسی ایران، انجمن جوانان ایران آزاد، انجمن خانواده‌های اشرفیان و انجمن پناهندگان سیاسی است.

مداح با تاکید بر اینکه براساس مصوبه شورای عالی امنیت ملی سازمان مجاهدین جزء گروهک‌های تروریستی شناخته شده است، گفت: براساس قانون مبارزه با تامین مالی تروریست تقاضای اعلام جرم نسبت به این موسسات را از دادگاه دارم.

وی استدلال کرد که این انجمن‌ها حمایت‌های خودشان را به‌صورت آشکار از سازمان اعلام و شاهدان نیز به این موضوع تاکید کرده‌اند.

انتهای پیام

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

سرمایه‌گذاری‌های کلان مجاهدین در جلب حمایت سیاستمداران غربی، راه به جایی نخواهد برد .

در ادامه سریال ناکامی‌ها و شکست‌های پی‌درپی برای فرقه رجوی، خبر برکناری «کیت کلوگ»، ژنرال بازنشسته و یکی از حامیان پروپاقرص مجاهدین خلق، ضربه‌ای سنگین بر پیکره‌ی فرقه رجوی وارد کرد.

به گزارش فراق، این خبر، که در سکوت رسانه‌ای و بی‌تفاوتی مقامات آمریکایی اعلام شد، بار دیگر نشان داد که سرمایه‌گذاری‌های کلان مجاهدین در جلب حمایت سیاستمداران غربی، راه به جایی نخواهد برد.

maryam rajavi1

 

کلوگ که در ژانویه سال جاری به عنوان فرستاده ویژه ترامپ برای صلح میان روسیه و اوکراین منصوب شده بود، به دلیل مواضع جنجالی و حمایت علنی از مجاهدین خلق، همواره مورد انتقاد بود. حضور او در نشست‌های این فرقه تروریستی، که سابقه‌ای طولانی در خشونت و ترور دارد، باعث ایجاد ابهام و تردید در مورد اهداف واقعی دولت آمریکا شده بود.

اما این بار، ماجرا فراتر از انتقادات سیاسی بود. به گزارش رسانه‌های آمریکایی، ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، به صراحت اعلام کرده بود که کلوگ مانع برقراری صلح است و از حضور او در مذاکرات سطح بالا جلوگیری کرد. به این ترتیب، کلوگ قربانی بازی بزرگتری شد و به راحتی از صحنه کنار گذاشته شد.

خبر برکناری کلوگ، درست چند روز پس از رسانه‌ای شدن انتقادات سناتور لیندزی گراهام از مجاهدین خلق، منتشر شد. این دو اتفاق، نشان‌دهنده‌ روند رو به زوال این فرقه در میان سیاستمداران آمریکایی است.

منابع آگاه گزارش می‌دهند که این اخبار، باعث سرخوردگی و ناامیدی شدید در اردوگاه رجوی شده است. سران این فرقه، که همواره به حمایت‌های خارجی دل بستند، اکنون شاهد فروپاشی یکی پس از دیگری امیدهای خود هستند.

سال‌هاست که مجاهدین خلق، با صرف هزینه‌های گزاف، به دنبال جلب حمایت سیاستمداران غربی هستند. آن‌ها با برگزاری نشست‌های پرهزینه، پرداخت رشوه و لابی‌گری‌های پنهانی، تلاش می‌کنند تا چهره‌ای موجه از خود به نمایش بگذارند و از حمایت بین‌المللی برخوردار شوند.

اما نتیجه‌ این ولخرجی‌ها چه بوده است؟ تمام این لابی‌گرها یک به یک در حال افشا شدن هستند و بدون شک روزهای سخت‌تر از این در انتظار فرقه رجوی است.

انتهای پیام

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

جداشده‌های فرقه رجوی در آلبانی در همایشی به مناسبت روز جهانی مبارزه با جنایات جنگی، تروریسم سازمان مجاهدین خلق و نقض گسترده حقوق بشر توسط این سازمان را محکوم کردند.

به گزارش فراق، بر اساس اطلاعات منتشر شده در این رویداد که روز یکشنبه ۲۶ اسفند ماه به همت انجمن نجات آلبانی برگزار شد، شماری از آلبانیایی‌ها و ایرانیان عضو انجمن نجات آلبانی گرد هم آمدند و سخنرانان با ایراد سخنرانی‌، تروریسم سازمان مجاهدین خلق (MEK) و نقض حقوق بشر توسط این سازمان را آشکار کردند.

 
nejatalbani 1

 

در این مراسم، شخصیت‌هایی از جمله آلدو سولولاری، الا ددا، خلیل انصاریان، حسن شهباز، حمید آتابای، مهدی سلیمانی، لیریه عبازی، التیسا بیلو، بریکلا سولولاری و دانیلیا رایدا به ایراد سخنرانی پرداختند و تجربیات و پیام‌های خود را به منظور افزایش آگاهی عمومی در مورد وضعیت ناامنی و بی‌عدالتی که بسیاری از افراد قربانی این سازمان تجربه کردند، به اشتراک گذاشتند.

همچنین، در این همایش، اظهار امیدواری شد تا مادران ایرانی اسیران فرقه رجوی هر چه سریع‌تر به فرزندان خود بپیوندند، فرزندانی که توسط سازمان مجاهدین خلق گروگان گرفته شدند.

انتهای پیام

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

فرقه رجوی به‌عنوان یک گروه تروریستی که در دهه‌های گذشته نقش مخرب و ستیزه جویانه در تحولات سیاسی ایران ایفا کرده است، در تبلیغات خود ادعای دفاع از حقوق زنان و آزادی آن‌ها را مطرح می‌کند.

zanan rajavi 1

 

به گزارش فراق، شواهد و روایت‌های متعدد از اعضای جدا شده و تحلیل‌های نظری نشان می‌دهد که جایگاه زنان در این سازمان نه تنها با مفاهیم آزادی و هویت مستقل همخوانی ندارد، بلکه به شکلی پارادوکسیکال در خدمت اهداف ایدئولوژیک و سرکوبگرانه‌ی رهبری قرار گرفته است. این مقاله با تکیه بر آرای هربرت مارکوزه، فیلسوف مکتب فرانکفورت، و تحلیل روایت‌های زنان جدا شده از فرقه، به بررسی وضعیت زنان در مناسبات تشکیلاتی مجاهدین خلق می‌پردازد. نتایج نشان می‌دهد که زنان در این سازمان به موجوداتی تک‌ساحتی تبدیل شده‌اند که از احساسات انسانی، هویت زنانه و نقش‌های طبیعی خود تهی گشته و به ابزاری برای تحقق آرمان‌های خشونت‌طلبانه و مطلق‌گرایانه‌ی رهبرعقیدتی بدل شده‌اند.

سازمان مجاهدین خلق از زمان تأسیس در سال ۱۳۴۴ توسط محمد حنیف‌نژاد، سعید محسن و اصغر بدیع‌زادگان، رویکردی ایدئولوژیک و مبارزه‌جویانه را در پیش گرفت که در ابتدا با الهام از اسلام التقاطی و سپس با گرایش به مارکسیسم، مسیر خود را تعریف کرد. این سازمان پس از انقلاب ۱۳۵۷ و در پی شکست در کسب پایگاه اجتماعی، به فعالیت‌های تروریستی روی آورد و در دهه‌های بعد، با استقرار در کمپ‌هایی چون اشرف و سپس آلبانی، به یک فرقه‌ بسته و مطلق‌گرا تبدیل شد. در این میان، حضور زنان در تشکیلات، که از سال ۱۳۴۸ آغاز شد، به یکی از نقاط کانونی تبلیغات رهبران این گروه، به‌ویژه مسعود و مریم رجوی، بدل گشت. آن‌ها با شعارهایی چون «هژمونی زنان» و «زن، مقاومت، آزادی» تلاش کردند خود را مدافع حقوق زنان معرفی کنند. اما واقعیت‌های درونی تشکیلات، که از طریق خاطرات و افشاگری‌های زنان جدا شده چون بتول سلطانی، نسرین ابراهیمی و مرضیه قرصی آشکار شده، تصویری کاملاً متضاد ارائه می‌دهد.

این مقاله با بهره‌گیری از چارچوب نظری هربرت مارکوزه و مفهوم «انسان تک‌ساحتی»، به تحلیل وضعیت زنان در تشکیلات مجاهدین خلق می‌پردازد و این پرسش را مطرح می‌کند که چگونه ایدئولوژی مطلق‌گرا و مناسبات سرکوبگر این فرقه، زنان را از هویت انسانی و استقلال فردی محروم کرده است.

چارچوب نظری: انسان تک‌ساحتی مارکوزه و نقد ایدئولوژی

هربرت مارکوزه، فیلسوف و جامعه‌شناس برجسته‌ی مکتب فرانکفورت، در کتاب «انسان تک‌ساحتی» (۱۹۶۴) استدلال می‌کند که نظام‌های سرکوبگر، چه در قالب سرمایه‌داری مدرن و چه در شکل ایدئولوژی‌های اقتدارگرا، انسان را به موجودی تک‌بعدی تقلیل می‌دهند که از ظرفیت تفکر انتقادی، آزادی و احساسات متعالی محروم است. به باور مارکوزه، این سرکوب تحت لوای تأمین نیازهای مادی و رفاهی صورت می‌گیرد، اما در حقیقت، انسان را در قفسی از اطاعت و وابستگی گرفتار می‌سازد. این چارچوب نظری برای تحلیل وضعیت زنان در تشکیلات مجاهدین خلق بسیار راهگشاست، زیرا نشان می‌دهد که چگونه ایدئولوژی این سازمان، با حذف ابعاد انسانی و عاطفی زنان، آن‌ها را به ابزاری صرف در خدمت اهداف رهبری تبدیل کرده است.

۱. آغاز حضور زنان: استفاده ابزاری و پوششی

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

امروز مطلبی در رسانه منفور فرقه تروریستی رجوی خواندم که در آن رحمان محمدیان، یکی از نجات یافته‌های فرقه خزعبلاتی از تجربیات خود در طول سال های اخیر بیان کرده بود. بنده کاری به دروغ و چشم پوشیدن محمدیان بر شرافت و مردانگی خود ندارم اما از آن جا که در این متن علیه خانواده‌های چشم انتظار مطالبی نوشته شده بر خود واجب دانستم نکاتی را اینجا بیان کنم. امیدوارم این کلمات رحمان محمدیان را به تفکر وادارد و تا دیر نشده از مسیر چاه ویلی که در پیش دارد برگردد. من مادرم، مادر امیر اصلان حسن زاده که با قلبی محزون و دلی شکسته، در جستجوی ردی از سرمایه زندگی‌ام هستم. او، ۲۳ سال است در چنگال فرقه ملعون و دجالی گرفتار شده که جنابعالی از آن طلب حلالیت کردی!

abdollah21i

 

جناب محمدیان، تو خودت به عنوان یکی از رها یافتگان این فرقه، بارها و بارها در نشست‌های خصوصی به من و دیگر خانواده‌ها گفتی که فرقه رجوی چقدر اعضای خود را به خودسوزی، خودکشی و طلاق اجباری وادار می‌کند. هیچ فردی در این فرقه اجازه ازدواج ندارد و طلاق‌های اجباری به‌صورت سیستماتیک اعمال می‌شوند. شما ما را تشویق می‌کردید که هر چه زودتر فرزندانمان را از این فرقه آزاد کنیم و می‌گفتید در کنار خانواده‌ها خواهیم ایستاد تا فرقه رجوی را رسوا کنیم.

اما حال چه اتفاقی افتاده است؟ آیا دوباره فریب این فرقه را خورده‌اید؟ آیا شرف و غیرت این قدر ارزان است؟ از اشک‌ها و ضجه‌های ما مادران شرم نمی‌کنید؟ چندین سال در کنار ما بودید و چشمان خود را بر روی غم و اندوه ما بستید؟ آیا صدای ما مادران را نشنیدید؟ آیا صدای خانواده‌هایی را که چهل سال در حسرت دیدار عزیزانشان هستند، نشنیدید؟

با صدای رسا فریاد می‌زنم تا بدانید، خدمت به خانواده‌های چشم انتظار و علی‌الخصوص مادران، مدال افتخاری بر سینه من است. من، به‌عنوان یک مادر، افتخار می‌کنم که صادقانه در کنار خانواده‌ها ایستاده‌ام و شجاعانه در برابر فرقه تروریستی رجوی مقاومت کرده‌ام. اما تو بیا به ما پاسخ بده چگونه و چرا دوباره فریب این فرقه را خوردی؟

من زن ایرانی و آذری هستم و اجازه نخواهم داد وجبی از خاکم به دست وطن‌فروشانی چون شما بیفتد. شما باید بدانید که ما مادران، هرگز تسلیم نخواهیم شد. ما در پی فرزندانمان هستیم و هرگز از تلاش و مبارزه دست برنمی‌داریم. امیدوارم این پیام مرا را به دقت بخوانی و فکر کنی. به امید فروپاشی هر چه سریعتر فرقه تروریستی رجوی.

ثریا عبداللهی

مادر امیر اصلان حسن زاده

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

فرقه رجوی از روز گذشته نامه‌ای از طرف شخصی به نام «عبدالرحمان محمدیان» را مدام در رسانه‌های خود بزرگنمایی می‌کند؛ شاید برخی این شخص را بشناسند و یا نه، اما من به اختصار خدمت شما عرض می‌کنم که موضوع چیست.

alizade

 

به گزارش فراق، عبدالرحمان محمدیان از کسانی بود که در زمان صدام حسین در جبهه‌های جنگ ایران و عراق اسیر شد و بعد از آتش‌بس بین دو کشور به نیروی سازمان مجاهدین پیوست. سال‌ها در این فرقه فعالیت داشت و زمانی که سلاح‌های سازمان توسط آمریکایی‌ها مصادره نشده بود، به عنوان راننده تانک مشغول بود. وی در رده سازمانی به عنوان «اِم جدید» سازماندهی شده بود.

در طی تمام سال‌هایی که در فرقه رجوی بود، همیشه با خبرهای موجود، افت و خیز داشت. گواه این مدعا اینکه وقتی سازمان از عراق اخراج و به آلبانی منتقل شد، او تحت تاثیر همین داستان فکر کرد که کار فرقه تمام است و دیگر ماندن بی‌فایده است. در آلبانی از سازمان جدا شد و بعد از مدتی، حدود چهار سال، در فعالیت‌های ضد فرقه رجوی شرکت کرده و دست به افشاگری زد.

وی مصاحبه‌هایی داشت، مقاله‌های متعددی نوشت، در فضای مجازی گفتگو می‌کرد، به همراه سایر جداشدگان در آکسیون‌هایی که در جهت افشاگری رجوی تشکیل می‌شد شرکت کرده و فعالیت می‌کرد.

اما ناگهان از طویله رجوی سر درآورد و به قول سرکرده‌های سایت‌های مجازی رجوی، دست به افشاگری زد.

در وصف محمدیان فقط می‌توانم بگویم که تبدیل به تُف سربالا شد؛ یعنی ته بی‌شعوری و حماقت را تجربه کرد. آنقدر در چاه ویل رجوی که مملو از گندآب و استفراغ بود غوطه ور شده بود که حتی بعد از چند سال جدا شدن نتوانست هوای صاف و تمیز را تحمل کند و باید باز به گندآب رجوی باز ‌گشت.

اصلاً نیاز به هیچ توصیفی نیست. انسان‌ها را باید از انتخابشان شناخت.

بخشعلی علیزاده

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
 
ناگفته هایی از اقامت اجباری رجوی در کمپ اشرف– قسمت دوم و آخر

 

در حالی که سازمان میلیون ها دلار ، از راه قاچاق نفت بدست می آورد ولی نفرات را از صبح تا شب به کار سنگین کانتینر سازی می گماردند و البته تحلیل در جلسات درون تشکیلاتی این بود که نیروها بایستی تمام مدت ذهن و فکرشان مشغول کار باشد تا فرصتی برای اندیشیدن و بیکار نداشته باشند.

فرازهایی از کتاب سراب آزادی به قلم خانم مریم سنجابی عضو پیشین شورای رهبری مجاهدین: در سال ۱۳۸۴ رجوی اقدام به حرکت عجیبی نمود و بازهم حال و هوای فرماندهی و ریاست به سرش زد.

اعضا و کاندیداهای شورای رهبری را به چهار تا پنج سری تقسیم کردند و روزی به بهانه جلسه نشست مژگان پارسایی به سالنی که در مقر سیمرغ ساخته شده بود برده شدیم. پس از حدود یک ساعت در کمال بهت و تاباوری افراد با حضور رجوی مواجه شدیم.

او در حالیکه که لباس عربی پوشیده بود، ادعا کرد از محلی دیگر و خارج از کمپ اشرف برای جلسه آمده است. حدود چهار، پنج روز این جلسات ادامه داشت و طبق معمول اقدام به بند کشیدن اعضای شورای رهبری نمود.

عمده صحبت هایش بر مبنای باقی ماندن در تشکیلات ، بحث سیاسی حول تحولات عراق و اتفاقاتی به نفع سازمان در آینده و پایداری در بندهای انقلاب بود.

این بحث ها پیش درآمدی بود که وی اعلام کند، اکنون در سال ۱۳۸۴ یکبار دیگر می خواهیم ارتش را تاسیس نماییم و در ادامه جلسات عمومی از همه اعضاء امضاء و تعهدی برای یک دوران ده ساله دیگر بگیرد.

پس از شروع جلسات سری دوم و یا سوم بود که خانم بتول سلطانی از اعضای شورای رهبری اقدام به فرار نمود و به همین دلیل جلسات قطع و دوباره رجوی پنهان شد.

بخاطر فرار خانم سلطانی به مدت چند ماه در زیر ضرب و فشارهای جلسات طاقت فرسا بودیم. در حالی که به ظاهر مجبور بودیم علیه او موضع گیری کنیم ولی از درون خوشحال بودیم که یکی از زنان سطح بالای تشکیلات موفق به فرار شده است.

سه سال از این ماجرا گذشت تا اینکه در سال ۱۳۸۷ باز هم رجوی فیلش یاد هندورستان نمود. بازهم در یکی از روزها ، برای شرکت در جلسه مژگان پارسایی به سالن بهارستان واقع در ورودی مقر ۴۹ دعوت شدیم. اینبار تمام اعضای شورای رهبری در آنجا حضور یافتند و با کمال تعجب پس از ساعتی با حضور رجوی درحالی که لباس عربی پوشیده و چفیه قرمز به سرش بسته بود، در جلسه غافلگیر شدیم. او بازهم می خواست به ما القا نماید که خارج کمپ و روستاهای اطراف برای جلسه می آید.

در این جلسه عنوان کرد چون شما در لایه مسئولین هستید سازمان را به دست شما سپرده‌ام و می بایست هر هفته در جریان آخرین تحولات سیاسی قرار گرفته و هر هفته ای هم که من نتوانستم ین جلسه را برگزار کنم، مژگان پارسایی از طرف من موظف است این جلسه را برگزار نماید. شماما بایستی به عنوان لایه مسئول اولین نفراتی باشید که در جریان تحولات سیاسی و امور سازمان قرار می گیرید و با شما مشورت کنیم! اما دریغ از یک مشورت، او تنها ابلاغ می کرد و کسی را یارای یک کلمه اعتراض نبود.

طی چند هفته این جلسات را برای پیشبرد خط و خطوط ، حرافی و رفع عقده قدرت طلبی اش برگزار می کرد. در یکی از همین جلسات برای تهیه هزینه وکلا و دادگاه پوئک در انگلیس، که جهت خارج کردن نام سازمان از لیست تروریستی فعالیت می کردند، رجوی ابلاغ کرد که شما بایستی در عراق تقبل کنید، یک میلیون دلار از این هزینه را بپردازید. سپس ستاد مالی سازمان در عراق موظف شد ۵۰۰ هزار دلار آن را با انجام فعالیت های اقتصادی اش در بیاورد و ۵۰۰ هزار دلار دیگر هم به عهده مراکز نظامی قرار گرفت که با مضاعف کردن امور از جمله کانتینر سازی توسط اعضای مراکز، این بودجه را به دست بیاورند.

در حالی که میلیون ها دلار سازمان، از راه قاچاق نفت بدست می آورد ولی نفرات را از صبح تا شب به کار سنگین کانتینر سازی می گماردند و البته تحلیل در جلسات درون تشکیلاتی این بود که نیروها بایستی تمام مدت ذهن و فکرشان مشغول کار باشد تا فرصتی برای اندیشیدن و بیکار نداشته باشند.

در این راستا علاوه بر لایه شورای رهبری، او اقدام به جلساتی با مسئولین رده بالای مردان نیز نموده بود. این جلسات در سال ۱۳۸۷ بازهم یکی دو ماه بیشتر طول نکشید و همزمان با سرشماری عراقی ها از اعضای کمپ اشرف بود. در آن مقطع خوشبختانه بازهم یکی دیگر از خانم های شورای رهبری به نام فرح امامی از فرصت مصاحبه استفاده نموده و پس از آن دیگر به کمپ اشرف برنگشت. رجوی از ترس لو رفتن موقعیت اش آن جلسات حضوری را هم تعطیل کرد. و دیگر تا سال ۱۳۸۸ در جلسه ای ظاهر نشد.

تا آخرین ماههایی که در کمپ اشرف بودم از حضورش در آنجا به بهانه های مختلف مطلع می شدیم. و خبرهایی از وی می رسید دلالت بر بودن او در کمپ اشرف داشت. از جمله اینکه گیتی گیوه چینیان زاده که مسئول ستاد حفاظت و اطلاعات بود ، صبح تا شب را در مقر سیمرغ به سر می برد.  و عصرها یکی دو ساعتی برای رسیدگی به امور ستادهای اطلاعات و امنیت به مقر ذاکری می آمد و شب دوباره به همان مقر سیمرغ بر می گشت. بیش از نود درصد کار او در ستاد حفاظت و مور حفاظتی رجوی خلاصه می شد.

ارزش او و بیش از ۵۰ نفر از کادرهای بالای سازمان همین بود که رجوی آن ها را فقط فدای ساختمان های خالی اش کند. رجوی به شدت از لو رفتن اطلاعات محل خویش و اقدامات تجملاتی و هزینه های سرسام آور زندگی اش برای بقیه واهمه داشت. به جز لایه شورای رهبری و تعداد اندکی از مسئولین سازمان، باغ ها و زندگی شیک و تجملی او را ندیده بودند. حتی لایه شورای رهبری هم از وجود پناهگاههای عظیم و صرف هزینه های سرسام آور زندگی او اطلاع نداشتند. از خدم و حشم و آمار و ارقام اعضای ستاد حفاظت و دفتر مرکزی او هم به جز ستاد پرسنلی کسی اطلاعی نداشت.

بسیاری از افراد حفاظت و دفتر او، علنی نبودند و آن بدبخت ها هم سال ها از ساختمان های محل استقرار رجوی نمی توانستند خارج شوند، اجازه تردد حتی در محوطه کمپ ها را نداشتند و برای بسیاری از افراد ناشناخته بودند. به همین دلیل بسیاری از آنان دارای رنگ های پریده و سفید بودند و با اعضای معمولی کمپ اشرف که در زیر آفتاب سوخته بودند تفاوت داشتند!

پایان.

  • نویسنده : مریم سنجابی
  • مصطفی آزاد