این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)
دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید . ضمن اینکه با آدرس دوم ghased1393.blogsky .com هم در این مسیر پیش می رویم ...
«فرنوش فلاحتگر»، یکی از زنان سرکرده در فرقه تروریستی رجوی از این فرقه فرار کرده و با خالی کردن حسابهای مالی در دسترس، ضربه دیگری بر پیکر فسیل شده فرقه، وارد ساخته است.
به گزارش فراق، بر اساس اخباری که امروز به دست فراق رسید، اقدام فلاحتگر به اندازهای برای سران فرقه شوک آور بوده که در واکنش به این خبر و جلوگیری از بازتاب بیشتر آن با آشفتگی و دروغ به زنان فرقه گفتند، نامبرده پس از فرار دستگیر شده و در زندان آلبانی است در حالی که وی هم اکنون در کشور آلمان با خیال راحت به زندگی و تفریح مشغول است.
فرنوش فلاحتگر بیش از دو دهه فرمانده یگان دختران در بخش های مالی بود. بنا بر گزارش های رسیده او به واسطه دسترسی به حساب های مالی، به تدریج این حساب ها را خالی نموده تا نقشه خود را عملیاتی کند. سوزش رجویها از این اقدام قابل توصیف نبوده و حتی مادر او را هم مجبور کردهاند تا از فرزندش اعلام برائت کند و بگوید او دخترم نیست.
خانواده فلاحتگر سالهاست که درون تشکیلات فرقه هستند. احمد فلاحتگر در دهه هشتاد در درگیری های درونی و برخی روایت ها به دست نیروهای آمریکایی در عراق کشته شد. همسر احمد، مینا قائمی با وجود باقی ماندن در فرقه، هیچ وقت عضو تشکیلاتی و همخوان سیستم رجوی نبود. مینا قائمی با سران فرقه به خصوص به خاطر عدم اجازه دیدار با فرزندانش اختلاف داشت و همه سختی ها را به جهت فرزندان تحمل می کرد.
بخش مهمی از شبکه مافیای داروی فرقه تروریستی مجاهدین در کشور پادشاهی سوئد فعال است و اعضای آن را پزشکانی شکل دادهاند که سابقه عضویت در این فرقه و حضور در عملیاتهای تروریستی مجاهدین را در پرونده دارند.
به گزارش رسانه های ایران، بعد از افشای جزئیاتی از اسامی شرکتها، انجمنهای پوششی مجاهدین و مسئولان آن در کشور کانادا توسط رسانههای داخلی، خبرگزاری تسنیم به اطلاعاتی از شبکه بزرگ مافیای مجاهدین دست پیدا کرده است که نشان میدهد بخشی از این شبکه متمرکز بر قاچاق دارو و اقلام بهداشتی است.
بنا بر این گزارش، بخش مهمی از این شبکه مافیای دارو در کشور پادشاهی سوئد فعال است و اعضای آن را پزشکانی شکل دادهاند که سابقه عضویت در این فرقه و حضور در عملیاتهای تروریستی موسوم به «فروغ جاویدان» را در پرونده دارند.
وظیفه این شبکه بیشتر در حوزه مالی و پشتیبانی از فرقه تروریستی مجاهدین است و بهصورت تخصصی در زمینه تهیه اقلام و مایحتاج آنها خصوصاً بخش پزشکی فعال هستند، بهعنوان مثال بر اساس این اطلاعات، این شبکه برخی اقلام و تجهیزات پزشکی موردنیاز مقر مجاهدین در آلبانی، همچون اتانول، قرص ژلوفن، تعدادی دستگاه اُکسیمتر (تست اکسیژن خون)، ونتیلاتور، روپوش و ملحفه مخصوص بیماریهای عفونی و… همچنین اقلام بهداشتی مربوط به کرونا مانند ماسک و داروهای تخصصی را که در آلبانی کمیاب بود، بهصورت قاچاق به این کشور وارد کرده به مقر اشرف۳ انتقال دادند.
یکی از شگردهای تأمین این داروها بدینگونه بوده است که پزشکان مورد اشاره در شاخههای مختلف پزشکی مانند روانپزشکی، دندانپزشکی، داروسازی و جراحی و… فعالیت میکنند و در این میان با نسخهنویسی جعلی برای عناصر فرقه، بخشی از این نیازهای دارویی را تأمین میکنند.
هویت برخی از عناصر این شبکه مافیای دارویی متعلق به مجاهدین در کشور پادشاهی سوئد که با سرویس امنیتی سوئد هم مرتبط هستند، بهدست آمده که بهشرح ذیل است:
۱ ـ حنیفه خیری: ساکن شهر مالمو ـ سوئد
۲ ـ آمنه معاونی فرزند محسن و فاطمه متولد ۱۳۳۸/۱۲/۲۹ تهران با نام مستعار: اعظم معماری، ساکن شهر استکهلم سوئد، مسئول انجمن جامعه زنان ایرانی ـ استکهلم
۳ ـ سینا دشتی فرزند محمدمهدی ـ بهشماره شناسنامه ۹۸۲ ـ متولد ۱۳۴۲/۰۶/۲۸ شیراز. سینا دشتی متخصص بیماریهای عفونی و ساکن شهر یوتویوری سوئد است که در دوران کرونا بخش مهمی از قاچاق دارو به آلبانی را بهعهده داشته است.
۴ ـ فرزانه دشتی دندانپزشک ساکن سوئد که با همسرش سیامک صفری بهعنوان بخشی از شبکه مافیای مجاهدین در سوئد (گروه دشتی) فعالیت دارند.
۵ ـ فیروزه دشتی، عضو انجمنهای متخصصین ایرانی در نروژ و همسرش بهروز امید (دندانپزشک)
۶ ـ سید علی هاشمی فرزند سید محمد متولد ۱۳۳۲ در دامغان با نام مستعار دکتر علی یا علی دامغانی که با خانواده خود هم بهصورت تلفنی در ارتباط است. وی دارای دو دختر است که زیرمجموعه بهعنوان نیرو فعال میباشند. علی دامغانی از پزشکان مورد اعتماد فرقه تروریستی مجاهدین است و امور پزشکی و درمانی این فرقه در کشور سوئد و سایر کشورهای اروپایی را پیگیری میکند و به مقرهای مجاهدین در اروپا تردد دارد.
نکته دیگر درخصوص هاشمی اینکه او بههمراه همسرش راضیه طلوع شریفی (پزشک و با نام مستعار محبوبه)، یکی از خواهرانش بهنام فاطمه هاشمی و همسر خواهرش در عملیات موسوم به «فروغ جاویدان» شرکت داشتهاند که همگی جز علی دامغانی به هلاکت میرسند و بعد از این واقعه با خواهر زنش بهنام مهری طلوع شریفی ازدواج میکند. او از همسر اول خود فرزندی بهنام محمدرضا دارد.
سخنگوی قوه قضاییه گفت: دادگاه کیفری رسیدگی به اتهامات اعضا و سرگرده گروه تروریستی مجاهدین خلق در تاریخ ۲۱ آذر سال جاری به صورت علنی در دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار خواهد شد.
به گزارش ایسنا، مسعود ستایشی در نشست خبری سخنگوی قوه قضاییه با اشاره به جنایتهای گروههای تروریستی گفت: بر اساس وعدههای داده شده با انجام کار تحقیقاتی و منسجم و بی وقفه و بسیار پرحجم و پیچیده از سوی مجموعههای ما پس از طی کلیه مراحل و تشریفات قانونی و حقوقی و صدور کیفر خواست دادسرای عمومی و انقلاب تهران از این جایگاه اعلام می کنم سرانجام دادگاه کیفری رسیدگی به اتهامات اعضا و سرکرده گروه تروریستی مجاهدین خلق در تاریخ ۲۱ آذر سال جاری به صورت علنی در دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار خواهد شد. قرار است در جریان این دادگاه به یکایک جنایتها و خباثتها و نسلکشی ها علیه بشریت و ملت مظلوم ایران رسیدگی شود.
وی افزود: پیش از این اعلام شده بود که اراده دستگاه قضایی آن است که با اهتمام تمام و بدون اندک مسامحه گریبان همه جنایتکاران علیه ملت ایران را در ابعاد مختلف رها نساخته و در این مسیر از همه ابزارهای قانونی و حقوقی برای استیفای حقوق مسلم ملت ایران در رسیدگی به ابعاد مختلف پرونده های گروهک های تروریستی استفاده خواهیم کرد. گروه تروریستی موسوم به مجاهدین خلق از جمله گروه هایی است که در طول سالیان متمادی جنایت های بی شماری را علیه آحاد بشریت مرتکب شده و امروز نوبت ورق خوردن تک تک این خباثت هاست. خباثت هایی که روی سیاه ترین چهره های تاریخی را سفید کرده است. قوه قضاییه به ملت سربلند و آزاده ایران اسلامی تعهد دارد که بدون گذر از این شقاوت ها با رعایت تمامی جوانب تشریفات حقوقی و قانونی و قضایی همه اتهامات مطروحه به دقت و موشکافانه بررسی و در باره آن در موعد مقرر و قانونی اتخاذ تصمیم کند.
مدیر فیلمبرداری «سرهنگ ثریا» گفت: درون فیلم سینمایی«سرهنگ ثریا» یک حس مادرانه و زنانه جریان دارد که به خوبی روایت شده است.
به گزارش فراق، علیرضا برازنده درباره استقبال از این فیلم در اکران عمومی به ایسنا گفت: «فیلم سینمایی «سرهنگ ثریا» چه در زمان چهل و یکمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر و چه در حال حاضر که اکران عمومی آن آغاز شده است با بازخورد خوبی مواجه بوده است. به هر حال فیلم خاصی است و یک برهه از تاریخ را نشان میدهد که بر اساس مستندات تولید شده است.»
او با اشاره به تلاشهایی که در زمان ساخت فیلم «سرهنگ ثریا» انجام گرفته شده است افزود: «در زمان ساخت سعی شده رئال بودن آن حفظ شود تا مخاطب بیشتری جذب داستان شوند. عموم کسانی که فیلم را دیدهاند یا کسانی هستند که از آن زمان اطلاعاتی هر چند اندک داشتهاند، یا کسانی هستند که به دلیل تبلیغ فیلم کنجکاو شدهاند تا فیلم را به تماشا بنشینند. هر دو نوع مخاطب هم بعد از دیدن فیلم سینمایی «سرهنگ ثریا» با آن ارتباط برقرار کرده و آن را دوست داشتهاند.»
برازنده با تاکید بر آنکه درون این فیلم یک حس مادرانه و زنانه جریان دارد که به خوبی روایت شده است گفت: «لیلی عاج به عنوان نویسنده و کارگردان چه به لحاظ قصه و چه به لحاظ پرداخت در این زمینه بسیار کار کرده است. بنابراین فیلم از آن دسته فیلمهایی است که به لحاظ احساسی میتواند مخاطب را با خود درگیر و همراه کند.»
مدیر فیلمبرداری «سرهنگ ثریا» با بیان آنکه عوامل سازنده آن تمام تلاش خود را کردهاند تا این فیلم به بهترین شکل ممکن برای تماشا آماده شود درباره علت استقبال کم از سوی داوران چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر گفت: «هر دوره از جشنواره سلایق خاص خودش را دارد و داوریها نیز بر اساس سلیقه آن طیف از داوران انجام میگیرد. برای همین با توجه به آنکه معمولا در جشنوارههای گوناگون فیلمی بر روی پرده داشتهام تجربه به من نشان داده سلیقه داوران در انتخاب فیلمهای برتر تاثیرگذار است. برای همین در بعضی مواقع در جشنوارهای کاری بهتر دیده میشود و در بعضی مواقع خیر این اتفاق برای فیلم آنطور که توقع میرود رخ نمیدهد و دیده نمیشود. لذا چون نگاه سلیقهایست نمیشود چندان در این زمینه درباره حق یا ناحق بودن انتخابها صحبت کرد.»
او در همین زمینه افزود: «به هر حال عوامل فیلم سینمایی «سرهنگ ثریا» تمام تلاش خود را در این زمینه کردهاند. بسیاری نیز نسبت به آن واکنشهای خوبی داشتهاند. قواعد بازی همین است نباید چندان بابت آن خودمان را درگیر کنیم؛ اما از یک جایی به بعد همین که منتقدان و مخاطبان نظرات مثبت خود را درباره آن بیان میکنند برایمان اهمیت بیشتری پیدا میکند. چون شرایط جشنواره و سلایق داورها نیز قابل احترام است و باید نظرات آنها را نیز پذیرفت.»
برازنده با اشاره به این که کار با لیلی عاج به عنوان کارگردان فیلم اولی تجربه بسیار لذتبخشی بوده و همین امر باعث شده تا همچنان به کارگردان اولیها اعتماد کرده و در پروژههایی که به او پیشنهاد میدهند حضور پیدا کند؛ اظهار داشت: «کار کردن با لیلی عاج برای من بسیار لذتبخش بود. چون او به عنوان کارگردان روحیه مشارکت بالایی داشت و این موضوع برای من بسیار خوب و ویژه بود ایشان بابت هر ایده و نظری که داشت گفتگو انجام میداد تا به یک دید مشترک برسیم و آن را اجرایی کنیم. برای همین در کل کار خوبی بود و پشت صحنه جالبی داشت.»
وی ادامه داد: «دو ماه فیلمبرداری به دلیل فضا و اتمسفری که میخواستیم ایجاد و خلق کنیم با دود و خاک زیادی مواجه بودیم. قرار گرفتن صبح تا شب در طوفان خاک و دود کار سادهای نیست. جایی که کار میکردیم سرما و گرما در روند کلی کار تاثیر میگذاشت. با وجود آنکه این فیلم به عنوان فیلم اولی لیلی عاج شناخته میشود با این وجود آن چیزی که قرار بود اتفاق بیافتد را خانم عاج از قبل تجسم و تخیل کرده بود و برای همین به من خیلی کمک کرد تا بدانم ایشان به عنوان کارگردان از تصاویری که قرار است فیلمبرداری شود چه میخواهد.»
او با اشاره به پروداکشن دشوار فیلم سینمایی «سرهنگ ثریا» افزود: «این کار به دلیل پروداکشن خاصی که داشت کار را دشوار کرده بود با این وجود به لحاظ اجرا و طول فیلمبرداری توانستیم به نتایج خوب و قابل قبولی برسیم.»
برازنده با بیان آنکه تاکنون تجربه کار با کارگردان اولیهای بسیاری داشته است گفت: «من با کارگردانهای فیلم اولیها بسیاری کار کردهام و بعضا در میان آنها استعدادهای خوب و عالی نیز کشف شده. با توجه به تجربهای که طی این سالها به دست آوردهام معتقدم لیلی عاج هم جزو همان کارگردان اولیهاست که در دروناش استعداد بسیار بالایی نهفته و امیدوارم همچنان به روند فیلمسازیهای موفق خود ادامه دهد.»
«سرهنگ ثریا» تازه ترین محصول سینمایی سازمان هنری رسانهای اوج است که از زاویهای متفاوت به حقیقت فرقه تروریستی رجوی میپردازد. این فیلم با بازی ژاله صامتی، وحید آقاپور، حمیدرضا محمدی، دیبا زاهدی، شهروز آقاپور و… در حال اکران عمومی است.
نویسنده کتاب «شبیه دیوارها» ساخت آثار هنری با بهرهگیری از کتابهای خوب را عاملی برای آگاهی ذهن جامعه و نوجوانان دانست و پردهبرداری از ابعاد جنایات فرقه رجوی را در کتاب «شبیه دیوارها» خواندنی عنوان کرد.
به گزارش فراق، امیرمحمد عباسنژاد، در نشست خبری نقد و بررسی کتاب «شبیه دیوارها» گفت: کتاب خوب میتواند عاملی در جهت روشنگری و توسعه اطلاعات در مورد عملکرد، افکار و ابعاد برنامههای منافقان محسوب شود. فیلمسازان نیز میتوانند در این زمینه با اقتباس از کتابهای خوب آثاری جذاب و ارزشمند را به مخاطبان ارائه کنند.
وی ادامه داد: باید توجه داشت که دشمنان همانند برخی از مسئولان ما دست روی دست نمیگذارند، بلکه با ابراز نوین و فناوری به دنبال جوانان و نوجوانان ما میآیند تا بتوانند بهره لازم را از آنها ببرند. منافقین جنگ هویت را راهاندازی کرده و تلاش دارند تا اهداف شوم خود را با استفاده از این روش پیش ببرند.
عباسینژاد در مورد کتاب «شبیه دیوارها» بیان کرد: کتاب «شبیه دیوارها» که خاطرات یکی از آزادگان غیرایرانی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است، به فتنههای فرقه رجوی اشاره دارد. شیخ ماجد الحاج سلیمان که طلبه جوانی بود، پس از پیروزی انقلاب برای درس به ایران آمد و با آغاز جنگ تحمیلی بهسوی جبههها رفت. وی در دوران اسارت برای کارهای اطلاعاتی به قلب فرقه رجوی نفوذ کرد و بعد از شناسایی و برگرداندن شماری از اسیران اغفالشده، به ایران بازگشت.
این نویسنده تاکید کرد: اطلاعاتی که شیخ ماجد کسب کرده بود، ابعاد جدیدتری از افکار و فتنههای فرقه رجوی را برملا کرد. این کتاب توسط سید حسن نصرالله مطالعه شد و یک قرآن کریم نیز بهعنوان هدیه به من داده شد.
وی ادامه داد: شیخ ماجد الحاج سلیمان بیست و هشتم آبان ۱۳۵۹در تپههای الله اکبر به سمت حمیدیه و در هویزه، به اسارت نیروهای عراقی درآمد. وی از همسلولیهای عباس پاکنژاد، عظیمی، یحیوی و بوشهری بود که در زندان الرشید نگهداری میشدند. شیخ ماجد دیواربهدیوار سلول معصومه آباد نگهداری میشد و با خانمهای زندانی توسط پیامهایی که با مشت به دیوار (مورس) میزدند، همصحبت میشد. او از دوستان و همرزمان سید حسن نصرالله بود.
به دنبال انتشار خبری دقیق مبنی بر این که مسعود رجوی سه سل قبل در سال ۱۳۹۹ بر اثر بیماری و سکته قلبی مرده است، فرقه رجوی در پیام صوتی اخیر، این خبر را تلویحا تأیید کرد.
به گزارش فراق، پس از انتشار گسترده خبر مرگ مسعود داخل مقر «اشرف ۳» و درخواستهای عمومی در خصوص انتشار پیام صوتی از طرف مسعود رجوی، کاهنان معبد رجوی بند را آب داده و چون نتوانستند از موش در گور خوابیده پیامی بیرون بکشند، خودشان با تقلید صدای موش فقید، پیامی تمسخر آمیز بیرون دادند.
البته محتوای این پیام آن قدر مضحک بوده که ارزش پرداختن ندارد اما به جهت خالی نبودن از لطف، تیتروار به مواردی اشاره میشود:
در بخش هایی از پیام صوتی منتسب به مسعود رجوی به تاریخ ۱۵ آبان ماه، آمده است: «ایران از جنگ با آمریکا و جنگ رو در رو با اسراییل زیان میکند…. اکنون زمان وصول قیمت است…. زمان فراخواندن به سرنگونی است….»
باید به این کاهنان جلبک مغز معبد رجوی گفت، در خیال خام هستید تا مثلا به زعم خودتان ایران را تحریک به جنگ کنید! فکر میکنید مخاطبانتان هم مثل خودتان فسیل هستند؛ بدبختهای روزگار الان دنیا جرأت جنگ رو در رو با ایران را ندارد. شیر مردان و شیر زنان این دیار خوب بلدند دندان بشکنند، این را اربابانتان به خوبی میدانند. این را هم بدانید اصلا لازم نیست ایران با کسی وارد جنگ شود به وقتش خواهید دید آخرین دستاویزهایتان چگونه به درک واصل خواهند شد. مطمئن باشید وعده حق همین است. شماها و ظالمین نابود شدنی هستید.
البته ببخشید از بحث اصلی خارج نشویم. هدف از این وجیزه یک جمله بود؛ از مسعود رجوی کور و پابریده رونمایی تصویری کنید منتظریم.
مواضع فرقه تروریستی مجاهدین درباره فلسطین، تلاشی مفتضحانه برای فرار از هرگونه موضع گیری است. آنها برای حفظ منافع خود و استمرار ارتباط با رژیم صهیونیستی و حامیان آن، هیچگاه به سمت اتخاذ موضعی که باعث خشم اسرائیل شود قدم بر نمی دارند.
با اندکی تلخیص و اضافات، برگرفته از رسانه های ایرانی: فرقه تروریستی مجاهدین همواره به دلیل تمنا برای کسب پشتیبانی غرب و ادامه آن، مواضع و رفتارهای همسو با سیاست های غرب، آمریکا و رژیم تروریستی اسرائیل بر علیه فلسطین و . . . اتخاذ کرده است؛ حتی اگر این رفتارها، علیه حقوق بشر باشد چرا که انتظار از گروه های تروریستی و آدمکش بیش از این هم نیست.
مواضع فرقه تروریستی مجاهدین در قبال تحولات فلسطینو کشتار مردم این کشور به ویژه اهالی غزه توسط صهیونیست ها، نمونه خوبی برای بررسی و مطالعه ماهیت رویکردی و رفتاری آن در قبال مسائل حقوق بشردوستانه است. سرکرده متواری این فرقه اخیرا اعلام کرده که راه حل مسئله فلسطین براندازی نظام جمهوری اسلامی است و همه آنچه در فلسطین رخ می دهد حاصل اقدامات ایران است!
این سخن بلاهت آمیز از سرکرده پیر و از کارافتاده مجاهدین نادیده انگاشتن مجاهدت های ملت فلسطین در طول بیش از هفت دهه غارت و اشغالگری صهیونیست هاست. از حیات جمهوری اسلامی بیش از ۴۵ سال نمی گذرد اما، فلسطینیان بیش از ۷۵ سال است که در حال مبارزه مستمر و خستگی ناپذیر و بدون وقفه با متجاوزان غاصب هستند. سرکرده این فرقه به زعم خود برای گرفتن ماهی پوسیده، در شرایطی که سرتاسر ملت های جهان این روزها همبستگی خود را با فلسطینی ها نشان می دهند و موضوع فلسطین برای چند دهه راهبردی ترین مسئله جهان اسلام و جهان عرب بوده است، احمقانه دست و پا می زند تا تلاش یک ملت و امت برای اعاده حیثیت و کرامت خود را که در نتیجه دهه ها اشغالگری رژیم صهیونیستی خدشه دار شده است را مصادره به مطلوب کند.
سرکرده باند تروریست و خائن مجاهدین که ننگ پشتیبانی از صدام در جنگ تحمیلی علیه ایرانیان هیچگاه از پیشانی او و باند تبهکارش زدوده نمی شود و روزی هم باید به جرم خیانت بزرگ علیه میهن و قتل عام هزاران شهروند ایرانی، محاکمه و مجازات شود، آن قدر از تحولات دنیا و منطقه به دور و پرت است که متوهمانه گمان می کند می تواند لبریزشدن صبر یک ملت در محاصره، در بزرگترین زندان روباز جهان و تلاش اش برای رهایی را برای خوشداشت اسرائیل و آمریکا به ایران پیوند دهد، غافل از آنکه خود غرب حامی اسرائیل نیز به خوبی می داند که تنش های طولانی مدت بین رژیم صهیونیستی و فلسطین نتیجه دهه ها غصب، ترور، قتل و سرکوب، محاصره و کودک کشی رژیم نژادپرست اسرائیل است.
علاوه بر این ها حمایت های همیشگی و این روزهای مردم سراسر جهان از فلسطین در مناسبت ها و رویدادهای مختلف چه معنایی دارد؟ آیا جز این است که افکار عمومی به روشنی آگاه است که یک رژیم آپارتاید قاتل و ناقض حقوق بشر، از چند دهه قبل تاکنون همچنان در حال جنایت علیه یک ملت است؟
مواضع فرقه تروریستی مجاهدین درباره فلسطین، تلاشی مفتضحانه برای فرار از هرگونه موضع گیری است. آنها برای حفظ منافع خود و استمرار ارتباط با رژیم صهیونیستی و حامیان آن، هیچگاه به سمت اتخاذ موضعی که باعث خشم اسرائیل شود قدم بر نمی دارند.
سال ۱۳۹۵ بود که مریم رجوی با محمود عباس ملقب به «ابومازن» رئیس حزب خودگردان فلسطین دیدار کرد و همان زمان هم با توجه به تحت امر اسرائیل بودن ابومازن، حکایت از آن داشت که این دیدار در جهت اهداف اسرائیل صورت گرفته است.
به گزارش فراق، محمدرضا گلی در یادداشتی نوشت: 15 مهر ۱۴۰۲ رزمندگان فلسطینی به رهبری حماس، تهاجمی گسترده را علیه اسرائیل از نوار غزه شروع کردند. نیروهای حماس از دیوار مرزی غزه و اسرائیل گذشتند و وارد شهرک ها و خاک اسرائیل شدند. شاخه نظامی حماس اسم این عملیات را طوفان الاقصی نام گذاری کرد. درگیری ها از صبح شنبه شروع و به دنبال آن حماس ضرب سختی به اسرائیل وارد کرد. اگر به گذشته بر گردیم از زمان جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۴۸ این اولین درگیری است که در داخل خاک اسرائیل آغاز گردید و متعاقباً اسرائیل رسماً اعلام جنگ کرد. اسرائیل در پاسخ عملیاتی را به نام شمشیرهای آهنین علیه غزه و نیروهای حماس آغاز کرد .
نخست وزیر اسرائیل اعلام کرد فلسطینیان بهای سنگینی را خواهند پرداخت، سپس از هوا و زمین غزه را بمباران کردند. خبرگزاری های اسرائیل اعلام کردند: «ارتش اسرائیل حدود ۶ تا ۷ هزار بمب را روی شهر غزه فرو ریختند. در این تهاجم تعداد بسیار زیادی از زن و بچه های فلسطینی کشته و مجروح شدند، آمریکا در جنگ افغانستان معادل نصف بمباران های غزه افغانستان را بمباران نکرده بود. شهر غزه زیر بمباران های اسرائیل ویران گردید.»
غزه شهری است با جمعیت دو میلیون و سیصد هزار نفر که یکی از پر تراکم ترین نقاط جهان محسوب می شود و آن را به عنوان بزرگترین زندان سر باز جهان یاد می کنند. در زیر این بمباران ها صدها نفر بی گناه زن و بچه و پیر و جوان کشته شدند، به همین دلیل صدای دنیا بلند شد. کشورهای اروپائی و آمریکائی از خاورمیانه تا سایر نقاط دیگر تظاهرات کردند و اسرائیل را محکوم کردند. خیلی از گروه ها و شخصیت ها بمباران های اسرائیل را علیه زن و بچه های فلسطینی محکوم کردند. در حالی که همه دنیا اسرائیل را محکوم کردند در این بین صدای رجوی سرکرده فرقه در نیامد. حتی بینابینی هم موضعگیری نکرد. اخبار غزه را بدون ذکر، عامل جنایت منتشر می کنند.
البته که این رویکرد ف دور از ذهن نیست. سال ۱۳۹۵ بود که مریم رجوی با محمود عباس ملقب به «ابومازن» رئیس حزب خودگردان فلسطین دیدار کرد و همان زمان هم با توجه به تحت امر اسرائیل بودن ابومازن، حکایت از آن داشت که این دیدار در جهت اهداف اسرائیل صورت گرفته است. الزهار یکی از رهبران جنبش حماس درباره این دیدار گفته بود: جای تعجب نیست که ابومازن در چارچوب سیاست کلی که همان مبارزه با اسلام و مبارزه با استقلال کشورهای اسلامی و مبارزه با پیروزی جنبش های اسلامی است با افرادی همچون مریم رجوی دیدار کند.
مزدوری مریم رجوی و همسر مفقودش مسعود رجوی، برای اسرائیل مسبوق به سابقه است و نیازی به تکرار نیست. در حال حاضر هم در ادامه کیش مزدوری خود، سعی دارند رژیم اسرائیل را بی گناه جلوه بدهند و مقصر را در جای دیگر پیدا کنند. رجوی ها که خود ید طولایی در نقض حقوق کودکان دارند الان در برابر کودک کشی ارباب شان سکوت پیشه کرده اند. باید به رجوی تبریک گفت چون حمله اسرائیل به غزه ماهیت ضد بشری اش را به خوبی برای همه روشن نمود.
همانطور که چند روز پیش افشا شد، چند مورد جلسه محرمانه نمایندگان مریم رجوی اوایل شهریور ماه سال جاری با تجزیهطلبان و گروهک های تروریستی شرق کشور در پاکستان و آلمان برگزار شده است.
به گزارش فراق، طبق اعلام منابع، در یکی از این جلسهها دبیران، نماینده فرقه رجوی، با انتقال پیام و قول مریم رجوی به تجزیه طلبان بلوچ، به آنها اطمینان داده است که رجوی ها حق خودمختاری بلوچستان مانند کردستان را علنی به رسمیت خواهند شناخت.
عرفی سازی ادبیات ترور و تجزیه در شرق کشور و تلاش برای عادی سازی میتینگ های مشترک در آلمان، سوئد، فرانسه و کانادا از دیگر توافقات شکل گرفته در این نشست محرمانه بوده و همچنین چرخش از مولوی عبدالحمید به عبدالغفار نقشبندی مورد بررسی و گفتگو قرار گرفته است. اما در چرایی چرخش رجوی ها از غرب کشور به شرق و تلاش برای اتحاد با تجزیه طلبان بلوچ و گروهک های تروریستی دراین منطقه چند نکته مهم قابل توضیح است:
۱ – قطعنامه اتحادیه اروپا علیه اقدامات تروریستی فرقه رجوی از سویی و رسوایی آنها در ماجرای توسل به فریب و جعل و رشوه در مناسبات خود با شخصیت ها و نهادهای سیاسی اروپا و جعل امضای پارلمانترهای اروپایی، در کنار فشار های اخیر دولت آلبانی و تاکید بر قطع هرگونه فعالیت های تروریستی و سیاسی علیه جمهوری اسلامی در خاک آن کشور فرقه رجوی را به شدت تحت فشار قرار داده و آنها توانایی هدایت اقدامات تروریستی را به دلیل این فشارها از دست داده اند و به همین علت سو استفاده از جریان های تکفیری و تروریستی به ویژه در حوزه شرق و جنوب شرق را در دستور کار این فرقه قرار گرفته است. ۲ – وضعیت فعلی تروریست های تجزیه طلب در غرب کشور و تضعیف آن ها به دلیل رفتار قاطعانه جمهوری اسلامی را می توان از دیگر دلایل پشت کردن رجوی ها به هم پیمانان خود عنوان کرد. رجوی ها در غرب آن گونه که باید دیگر نمی توانند به اهداف خود دست پیدا کنند. ۳ – ساده لوحی برخی مولوی ها این فرصت را به فرقه رجوی می دهد تا آنها بتوانند اهداف خود نظیر اختلاف افکنی قومی و … را در این منطقه به راحتی پیش ببرند. این رویکرد با توجه به دیدگاه مسعود رجوی می باشد که معتقد بود با هر ابزاری باید به وحدت و انسجام جامعه حمله کرد.
ماجرای میتینگ حبیب اله سربازی
بر اساس اخبار به دست امده، طبق توافق شکل گرفته در جلسه محرمانه کویته پاکستان، مهناز صمدی مسئول میز کانادای فرقه به شهرام گلستانه مسئول فرقه در کانادا دستور داده بود تا هماهنگی لازم برای برگزاری میتینگ خیابانی حبیب اله بلوچ در تاریخ ۷ مهر را انجام داده و هواداران فرقه بدون نشان و پرچم (با توجه به حساسیت های شکل گرفته) برای داغ کردن میتینگ حبیب اله بلوچ حضور یابند. همچنین آنها به حبیب سربازی وعده داده بودند تا ۸ شهریور پیش از همایش اصلی، میتینگی با حضور حداقل ۲۰۰ هوادار فرقه در ونکوور با هدف شخصیت سازی از وی و جلب حمایت رسانه ای برگزار شود که این وعده انجام نشده و در نهایت سخنرانی حبیباله بلوچ در هشت مهر و بدون حضور مخاطب انجام شده که باعث اختلاف و بحث شدید میان فرقه و سربازی می گردد. گفته می شود مسئول فرقه مسئله حساسیت دولت کانادا و اپوزیسیون مستقر در این کشور را بهانه این ماجرا عنوان کرده است.
اواسط مرداد ۱۴۰۲ خبرهایی مبنی بر انتقال تعدادی از عناصر فرقه رجوی در کانادا و زمینها و منازل خریداری شده از سال ۲۰۰۹ مطرح شد که با واکنش نمایشی دولت کانادا و موضعگیری شدید سایر اپوزیسیون ساکن کانادا مواجه شد.
کاش روزی هم برسد که اردوگاه اشرف در عراق به عنوان نماد بی رحمی انسان هایی نسبت به هموطنان خود، در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شود.
محمدرضا مبین، نجات یافته قدیمی از فرقه رجوی در روایتی از احداث زندان اسکان در پادگان اشرف در مهرماه ۱۳۷۶ نوشت: گوشه جنوب شرقی اشرف، در سال ۱۳۷۵ واحد پذیرش ارتش سرکوبگر رجوی بود. هرکس که از ایران و یا خارج کشور ربوده شده و به اشرف منتقل می شد، ابتدا به این قسمت آورده می شد. ساختمان هایی فرسوده و سیمانی به رنگ زرد روشن، که به شکل U احداث شده بودند. این منطقه از اشرف، گویا سابقا محل واحدهای اسکان زنان و مردانی بود که آخر هفته به آنجا می رفتند و کنار بچه های خود فارغ از دغدغه های تشکیلاتی کنار هم تا شنبه صبح به سر می بردند. در این محل پارک و مدرسه ای هم تعبیه شده بود. در سال ۱۳۷۵ این منطقه به نام پذیرش ارتش آزادیبخش نامیده می شد. این ناحیه به دو قسمت جدا از هم تقسیم شده بود که به پذیرش بالا و پائین معروف بود. من در پذیرش پائین بودم. به فاصله چندماه میلیشیاها هم از خارج فریب داده شده و به این پذیرش آمدند. پسر مسعود رجوی ، محمد هم جزو آنان بود. اما شب ها به قسمت دیگری که گویا همان پذیرش بالا بود برده می شدند. شش ماه اول سال ۱۳۷۶ جزو ملتهب ترین روزهای این پذیرش بود. تعداد تقریبا زیادی از ایران آمده بودیم. از همه قومیت ها بودیم. سازمان تقریبا در تیر یا مرداد همان سال، تمام میلیشیاها را به ارتش برد و دوران پذیرش آنها که بعد از ما هم آمده بودند، خیلی زود پایان یافت و این مسئله تناقضات بسیاری را برای ما پیش آورد، از جمله اینکه سازمان به ما که از ایران آمدیم هیچ اعتمادی ندارد و در سازمان تبعیض وجود دارد و…
کم کم ما را به پذیرش بالا بردند و پذیرش پائین تخلیه شد. دو سه هفته نگذشته بود که تضادها بین ما و مسئولین سازمان اوج گرفت. تمام این تناقضات منجر به زندانی شدن اکثر کسانی شد که به این تبعیض آشکار معترض بودند. فاطمه غلامی که مسئول پذیرش پائین بود، رفت و مریم باغبان بجای وی منصوب شد. فرید کاسه چی و ابوالحسن مجتهد زاده و نعمت اولیائی و…شدند مسئولین جدید ما.