قسمت بیست و هفتم – از آخرین مانور نظامی تا دستگیری و زندان اعضاء و نشست های «حوض»: مانور «سیمرغ رهایی» که از سی خرداد تا ۱۵ تیر ۱۳۷۳ آماده سازی های آن بطول انجامید از جمله مانورهایی بود که رجوی در آن شرکت داشت. بعبارتی آخرین مانور نظامی رجوی در خاک عراق بود.
رجوی به خاطر حضور مریم در فرانسه، نیاز به یک قدرت نمایی نظامی در خاک عراق داشت تا بهتر از گذشته بتواند همپای فعالیت های سیاسی مریم رجوی در اروپا خود را به غرب عرضه نماید تا بعنوان یک آلترناتیو بر روی مجاهدین حساب باز کنند.
البته این آخرین مانور از سلسله مانورهایی بود که طی سالهای ۷۲و ۷۳ انجام می گرفت. برای انجام این مانور پول های هنگفتی هزینه گردید. از جمله احداث یک جادۀ طولانی خارج از قرارگاه اشرف به طول حدود ده کیلومتر . این جاده آسفالته نبود بلکه یک جاده شنی بود که با گازوئیل پوشیده شده بود . هم چنین ایجاد یک برج دیدبانی بلند جهت کنترل مانور و در کنار آن جایگاه فرماندهی و یک جعبه شنی بزرگ برای توجیه حرکت نیروها .
علاوه بر این ، از خبرگزاریهای مختلف و تعداد زیادی از اعضای «شورای ملی مقاومت» مجاهدین نیز دعوت به عمل آمده بود تا در این مانور حضور داشته باشند . هم چنین ، در داخل قرارگاه اشرف نیز محل هایی برای فرود هلی کوپتر آماده شده بود.
مجاهدین برای انجام این مانور بزرگ ، تعداد ۹ فروند هلی کوپتر هیوز ۵۳۰ و ۳ فروند هلیکوپتر می ۸ از هوانیروز ارتش صدام امانت گرفته شده بود تا خلبانان سازمان از آن استفاده نمایند . ناگفته نماند که این هلیکوپترها توسط خلبانان عراقی کنترل می شد اما خلبانان سازمان هدایت آن را برعهده داشتند .
در این مانور ، مسعود رجوی به عنوان «فرماندۀ کل ارتش» ، توسط خودروی ضدگلوله به محل مانور انتقال یافته و بر انجام آن نظارت داشت. عذرا علوی طالقانی هم به عنوان جانشین فرمانده ، مانور را هدایت و فرماندهی می کرد.
آنچه در این مانور سعی می شد از چشم رسانه ها پنهان بماند پشتیبانی وسیع لجستیکی ارتش عراق از این مانور نظامی بود.
مشت آهنین رجوی بر علیه اعضای ناراضی در سال ۱۳۷۳
سرکوب تشکیلاتی در سال ۱۳۷۳ و نشان دادن مشت آهنین توسط رجوی بر علیه منتقدین و ناراضیان تشکیلات، تحت عنوان «رفع ابهام و نفوذی» پروژه ای بود که با تمام قدرت توسط شخص رجوی و اعضای باصطلاح شورای رهبری این گروه پیش برده می شد. باید گفت این اقدام نقطه عطفی در بروز ماهیت خشن و فرقه ای تشکیلات رجوی محسوب می شود که شمشیر آخته آن بر علیه خود اعضای سازمان کشیده شد.
این پروژه که تا نیمه اول سال ۱۳۷۴ طول کشید نه تنها مسئله ای از رجوی حل نکرد، بلکه بطور مضاعف و بدلیل سرکوب شدید بر مشکلات تشکیلات نیز افزود.
زندانیان که تعداد آنها به بیش از ۴۰۰ نفر برآورد می شد ، کسانی بودند که کارکردهای انقلاب رجوی، همچنین حضور سازمان در خاک عراق را زیر علامت سوال برده و آنرا قبول نداشتند و رجوی تحت اتهامات امنیتی واهی بشدت آنان را سرکوب کرد. . . .