قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید .

پیوندها

۲۴۳ مطلب با موضوع «فرقه رجوی و جداشدگان» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

مدت بسیار کوتاهی است که روم های مختلف در کلاب هاوس، از طرف فرزندان فرقه تروریستی مجاهدین اجرا می شود که اندیشمندان و جداشدگان دیگری نیز در این روم ها مشارکت دارند.

یکی ازاین اتاق ها که فقط دو جلسه از اجرای آن گذشته است تحت عنوان :

” حقیقت یا خیانت ، چرا فرقه رجوی خلق فرزندان خود را مزدور می نامند؟”

حقایق متعددی از واقعیات تلخ درون فرقه را آشکار کرده و یک بار دیگر این فرقه را در معرض قضاوت عموم مردم قرار داده است.
آقای م … یک از شرکت کنندگان در این اتاق (ایشان اسم و تصویر کامل خود را در این روم کاملا بیان کردند اما در این نوشتار نویسنده به دلیل رعایت حرمت ها از ذکر نام این شخص خودداری می کند، تا بلکه در یک دادگاه بی طرف همه ی این وقایع دهشتناک بیان شود و مرتکبان این بی عفتی ها و جنایات به سزای اعمال ننگین خود برسند) می گوید:

” من که در سوئد زندگی می کنم، بعد از این برنامه از طرف سازمان مورد مهر و محبت فراوان قرار گرفتم و از طرف سازمان مرتبا با من تماس گرفته می شود که تمام هزینه هایت را می دهیم اعم از هتل و غذا و ایاب و ذهاب و … بیا چند روزی آلمان با هم صحبت کنیم.

من در سنین پائین به عراق و پادگان اشرف کشانده شده بودم، من در پادگان اشرف که توسط یک تیپ کامل عراقی بشدت حفاظت می شد تا ما فرار نکنیم، یک روز یکی از فرماندهان و اعضای قدیمی سازمان به … من دست زد! با خودم گفتم نه ، من اشتباه می کنم، دفعه ی دوم ، دفعه ی سوم ، دیدم این عمل او هر شب ! تکرار می شود، دیگر تحمل نکردم و او را بشدت مضروب کردم، که بعد من را صدا کردند و همین پروین صفائی ، اکبر عباسیان ، جمال ناطقی ، خاله ی کاظم نیاکان، برگشتند ودر کمال تعجب به من گفتند: نگاه کن ، کرم از درخته ! اما من می دانستم که تمام این مشکلات از انقلاب کذائی ایدئولوژیک در می آید ، همه ی اعضای سازمان دچار مشکلات پیدا و پنهان جنسی شده بودند! واقعیت این است که غریزه را نمی شود با زور و صحبت کنترل کرد، این جوابش نیست، من که ساکت نماندم و این موضوع را پیگیری کردم، گفتند ببین ، خفه می شی یا خفه ات کنیم! طلای من را از گردنم به زور در آوردند و گفتند باید به سازمان هدیه بدهی، من را در آلبانی بدون هیچ کمک و پشتوانه ای به بیرون پرت کردند، من که از فرزندان این سازمان شمرده می شدم مدتها در جنگل خوابیدم، مدارک هویتی من را تحویلم ندادند، حتی پاسپورت من را تحویل خودم ندادند بعدها یکی از مشکلات من این بود که به پلیس آلمان ثابت کنم که من ایرانی هستم ”

متاسفانه از این دست موارد نیز توسط سایر کودکانی که به عراق آورده شده بودند ، شنیده شده است، برخی بدلیل آبروی شخصی از افشای بیرونی این موارد خودداری کردند، برخی را سازمان با تهدید و تطمیع ساکت کرده است، برخی دیگر هم کلا خاموش ماندند و قید این افتضاح جنسی در درون مناسبات پاک مجاهدین را زدند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

<شمس حائری> درباره پیوند سست زناشویی، ازدواج و طلاق­های تشکیلاتی در  فرقه رجوی می­نویسد: <در اوایل به اصطلاح انقلاب ایدئولوژیک در سال 1364 به همه اطمینان خاطر داده شد که این طلاق و ازدواج فقط یک بار در عمر سازمان اتفاق افتاد و آن هم مختص به رهبری است و کسی حق ندارد از آن تقلید کند. اما بعدها با پایین و بالارفتن رده هریک از زنان یا شوهران، به خاطر اختلاف سطح مسئولیت آنها، باید زن از شوهر خود جدا می­شد و به مـردی تعلق مـی­گرفت که هـمسطح رده و مسئولیت وی باشد. یکی از سرکرده­های سازمان سه بار زن عوض کرد> (شمس حائری، 1373: ص49).

 

<نادره افشاری> که در سال 1374 از این سازمان جدا شده در پاسخ به این پرسش که آیا کینه و دشمنی رهبران سازمان نسبت به کودکان، یک امر شخصی و روانی بود یا سازمان در داغان­سازی و دوباره­سازی شخصیت کودکان، به دنبال منافع سرشار نظامی، اقتصادی و… بود، می­نویسد: <رهبران سازمان برای انسان ارزش قائل نیستند. انسان نزد آنان حالت دستمال یکبار مصرف را دارد که بعد از استفاده دور انداختنی است. غیر از کودکان، آنان در مورد مادران نیز همین رفتار را کردند. زمانی که به آن زنان نیاز داشتند از آنان نیروگیری کردند، سپس وقتی که نیروها پیر و فرتوت شدند، آنان را دور انداختـند. البته ریشه روانی قضیه را هم نمـی­توان از نظر دور داشت. بی­ارزش دانستن جان انسان­ها، معضل روانی به وجود می­آورد... در این میان سازمان سعی می­کرد تا رابطه عاطفی مادر و کودک را خراب کند. مسعود رجوی، ایدئولوژیک سازمان، برای انسان ارزشی قائل نیست. او در زندان شاه نیز برای جان هم رزمانش ارزش قائل نبود و با لو دادن رفقای سازمانی­اش، سعی در نجات جان خود داشت. در دستگاه رجوی، انسان هیچ حق و حقوقی ندارد، الا یک حق و آن این که فدایی به قدرت رساندن مسعود رجوی باشد> (خوشحال،1383: ص22). . . .  .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

«خدام گل محمدی» به دلیل فشار تشکیلات در پارکینگ لشکر دست به خودسوزی زد و جان سپرد.

به گزارش فراق، «آقای محمدرضا گلی» از اعضای انجمن نجات مرکز مازندران در روایتی از ماجرای یک جنایت در فرقه رجوی نوشت: رجوی در سال ۱۳۷۴ رسما به همه اعلام کرد هر کس از سازمان جدا شود دیگر به خارج فرستاده نمی شود زیرا تا به حال هر کس را فرستادیم تبدیل به طعمه ای شده و علیه سازمان دست به فعالیت زده است. بنابراین از این پس بریده نداریم و همه باید به هر قیمتی در درون تشکیلات بمانند. اگر کسی بخواهد از سازمان خارج شود، ما فرد را به خارج نمی فرستیم بایستی ابتدا به مدت دو سال در خروجی کمپ اشرف بماند تا اطلاعات او بسوزد. (لازم است اشاره کنم منظور از خروجی همان زندانی است که در داخل کمپ اشرف افراد جدا شده در آن زندانی می شدند.) وی در ادامه گفته بود، به دلیل این که ورود افراد به داخل خاک عراق غیر قانونی بوده است یعنی در هنگام ورود پاسپورتشان مهر ورود به عراق نخورده است به همین دلیل طبق قوانین عراق ورود غیر قانونی محسوب شده و باید هشت  سال در زندان ابوغریب زندانی شوند و پس از آن اگر تبادلی بین ایران و عراق انجام شود این افراد به عنوان اسیر جنگی با ایران مبادله می شوند . . . .

لازم به ذکر است زندان ابوغریب تداعی کننده زندان گوانتانامو برای اعضای سازمان مجاهدین بود و به همین دلیل فضای ترس و وحشت را در افراد ایجاد می کرد. عمداً رجوی زندان ابوغریب را وحشتناک معرفی می کرد تا کسی جرات نکند از سازمان جدا شود .
از سال ۱۳۷۴ به بعد به فرمان رجوی درب های خروجی سازمان بسته شده و کسی اجازه ترک مناسبات را نداشت. طبق ضوابط و قوانین و دستورتشکیلاتی خروج از سازمان ممنوع شد .

خدام گل محمدی ترک بود. در سال ۱۳۷۸ در یک درگیری مرزی به شدت مجروح شد و حدود یکسال در بیمارستان بستری بود. وی در زمان ترخیص در حالی که از ناحیه پا کاملاً خوب نشده بود به یگان برگشت. هنگام راه رفتن به شدت می لنگید به همین دلیل او را در یگان کاتیوشا سازماندهی کردند. وی در سال ۱۳۸۰ از سران فرقه درخواست جدائی کرد. سران سازمان اما با سوژه کردن او با اهرم جمعی از وی خواستند دست از خواسته اش بر دارد. او را ساعت ها در نشست های جمعی زیر فشار برده تا بلکه پشیمان شود اما او کوتاه نیامد. باز هم بعد از مدتی درخواستش را تکرار کرد و باز هم تهدید شد. اما او مصرانه خواهان جدایی بود.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
داستان کودک سربازان سابق در مجاهدین بخشی از سیاه ترین و تلخ ترین وقایعی است که در خاک عراق بدست رهبران مجاهدین در سرنوشت این کودکان رقم خورده است. تجاوز جنسی، تحقیر در جمع، کتک زدن و وادار کردن آنها به خشونت طلبی و بدست گرفتن اجباری سلاح تنها بخشی حنایات رجوی در حق این کودکان محسوب می شود.

در یازدهم دسامبر ۲۰۲۱ تعدادی از کودک سربازان سابق در سازمان مجاهدین در «کلاب هاوس» دور هم جمع شده و ساعات ها از سرگذشت تلخی که توسط رهبران مجاهدین در حساس ترین دوران زندگی شان برایشان رقم خورده سخنان تکان دهنده ای را بیان کرده و توانستند بخش هایی از نمای پنهان ایدئولوژی کثیف فرقه رجوی را به نمایش بگذارند.

داستان کودک سربازان سابق در مجاهدین بخشی از سیاه ترین و تلخ ترین وقایعی است که در خاک عراق بدست رهبران مجاهدین در سرنوشت این کودکان رقم خورده است. تجاوز جنسی، تحقیر در جمع، کتک زدن و وادار کردن آنها به خشونت طلبی و بدست گرفتن اجباری سلاح تنها بخشی حنایات رجوی در حق این کودکان محسوب می شود.

حال این کودکان دیروز و مردان رشید امروز بر آن شدند تا در «کلاب هاوس» ، از تجاوزات جنسی به خودشان توسط فرمانده هان ارتش مزدور عراق یعنی فرماندهان انقلاب کرده مسعود و مریم رجوی سخن بگویند. که از دقیقه ۵۲ به بعد به این موضوع پرداخته شده است. لذا گوش کردن به صحبت های این سرباز کودکان را که امروز مردان بزرگی شده و هرکدام از آنها برای خود بدور از قید و بندهای فرقه زندگی تشکیل داده اند را به تمامی مخاطبان توصیه می کنم.

پیشتر از این نیز کودکانی که اکنون به مردانی بزرگ تبدیل شده اند از داستان زندگی خود در فرقه رجوی گفته اند تا ایدئولوژی کثیف این فرقه را به چالش بکشند. از جمله می توان به گزارش مجله دانمارکی درباره حنیف عزیزی از کودکان قربانی فرقه رجوی و یا به گزارش تکاندهنده هفته نامه آلمانی «دیتسایت» درباره امین گل مریمی اشاره کرد.

همچنین لازم می بینم  بطور فشرده به نحوه اسارت کودکان در مجاهدین که به اجبار به سربازی برای خدمت در ارتش مزدور صدام یعنی مجاهدین برده می شدند به نقل از کتاب «خداوند اشرف از ظهور تا سقوط»  صفحات ۴۸۳ الی ۴۸۵ و جنایاتی که در حق این کودکان انجام گرفت اشاره ای داشته باشم تا هرچه بیشتر به عمق این فاجعه پی ببریم.

در سال ۱۹۹۷ میلادی برابر با ۱۳۷۶ هجری شمسی یعنی تقریبا یکسال پس از بازگشت مریم از اروپا به عراق و با توجه به آغاز بحران نیرو در سازمان، و بویژه بعد از شکست مفتضحانه  پروژه «عملیات راهگشایی » که یک پروژه عظیم نیروگیری از ایران  بود، به فکر افتاد کودکانی را که روزی آنها را به خارج از عراق و به کشورهای اروپائی فرستاده بود  مجددا و با ترفند های مختلف و با  سواستفاده از عواطف والدینشان هر تعداد از آنها را که بتواند مجددا به  قرارگاه اشرف برگرداند.  . . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
باید از پروژه اعزام کودکان اعضای گروهک تروریستی مجاهدین به اروپا و آمریکا از عراق در سال‌های ۱۹۹۱ – ۱۹۹۰ ( ۱۳۶۹) بعنوان یک تراژدی تمام عیار و بعنوان سالی برای همدردی با کودکان اعضای مجاهدین در تاریخ یاد کرد. که رهبران مجاهدین با سنگدلی تمام این کودکان را از آغوش مادرانشان دزدیده و به بهانه حمله آمریکا به این کشور به اروپا و آمریکا منتقل کردند.

افشاگریهای اخیر تعدادی از اعضای سابق گروهک تروریستی مجاهدین (کودکان سالهای ۱۹۹۰ – ۱۹۹۱ و مردان امروز) در شبکه اجتماعی «کلاب هاوس» ، بار دیگر کوس رسوایی سران مجاهدین و ایدئولوژی متعفن آنان را در سطح جهانی به چالش کشید.

دورهمی اخیر تعدادی از همین مردانی که دوران نوجوانی خود را در تشکیلات مجاهدین گذرانده بودند حقایق هولناکی از نحوه رفتار مسئولین مجاهدین با آنها که حتی به تجاوزات جنسی هم ختم گردیده روح و رواح هر انسان شرافتمند و آزاده را  می آزارد.

پیشتر نیز مصاحبه تعدادی از مجلات و هفته نامه های اروپایی با تعدادی از همین نوجوانان دیروز و مردان امروز  و حتی انتشار کتاب توسط همین افراد و بازگو کردن سرگذشت تلخی که بواسطه حضور در مجاهدین در خاک عراق به آن دچار شدند ، سران این گروه فاسد و بدنام را به تکاپو انداخت تا طبق روال و سیاق همیشگی با فحاشی و شخم زدن تاریخ، حقیقت را وارونه جلوه دهد. 

در همین رابطه مجاهدین سعی کردند برای ترمیم چهره زشت و کریه خود و پوشاندن بخشی از تاریخ سیاه این فرقه در خاک عراق در سالهای  1990 و ۱۹۹۱ که سرگذشت تلخ کودکان را روایت می کند بازهم به فریب و دروغگویی و پروپاگاندای رسانه متوسل شوند.

لذا در اقدامی سخیف مطلبی تحت عنوان «کودکان چهل ساله» به قلم فردی به نام محمد حسن فخیم که او هم از کودکان سابق مجاهدین است کردند.

تمام تلاش مجاهدین در این مطلب این است که بگوید انتقال کودکان مجاهدین از خاک عراق به اروپا و آمریکا عملی انسانی و درست بوده است. نویسنده سعی کرده است در مطلب خود با آوردن نمونه های تاریخی عمل کثیف رجوی را موجه و انسانی جلوه دهد. و این موضوع را برجسته کرده و بگوید: «در طول عملیات به‌غایت پیچیده و خطرناک انتقال کودکان مجاهدین از عراق به اروپا و آمریکا حتی یک کودک آسیب ندید.» . . . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
گروهک تروریستی مجاهدین در تعدادی از کانال های تلگرامی وابسته به این گروه که بدلیل بدنامی با نام های جعلی به خورد مخاطبان داده می شود، سعی کردند با آریه گرفتن عکس یکی از معدومین داعشی وی را با عنوان جعلی احمد رحمت‌آبادی، از کشته‌شدگان اعتراضات اخیر اصفهان، تحت عنوان «شهید آب» معرفی کنند. در حالی‌که او ابوایمان الکردی عضو داعش است که سه سال پیش در سوریه به درک واصل شده است!

مسلما بعد از آمریکا و اسرائیل، سازمان مجاهدین بزرگترین بازنده تجمع مردم و کشاورزان در بستر زاینده رود اصفهان بودند.

داعش

بعبارتی دقیق تر تجمع مردم اصفهان آئینه تمام نمای زوال پایگاه اجتماعی گروه تروریستی و فرقه ای مجاهدین را به نمایش گذاشت و آنان را با حقیقتی تلخ در جغرافیای ایران مواجه ساخت که حاصل بیش از ۴ دهه مزدوری و جنایت و وطن فروشی این گروه بوده است.

اکنون نیز سران این گروه چنان سرسام گرفته اند که سعی می کنند به هر نحوی شده احساسات مردم و جوانان این خطه را با خبرهای جعلی تحریک و آنان را به ایجاد آشوب و اغتشاش به کف خیابان ها بکشانند.

بعد از شکست فراخوان جعلی به تجمع کشاورزان در روز جمعه پنجم آذر در بستر زاینده روز و شکست های  این گروه برای جمع آوری حمایت های جعلی بین المللی، النهایه به ترفند کثیف شهید سازی دست زده و دست به دامن داعش شدند.

در همین رابطه مجاهدین در تعدادی از کانال های تلگرامی وابسته به این گروه که بدلیل بدنامی با نام های جعلی به خورد مخاطبان داده می شود، سعی کردند با آریه گرفتن عکس یکی از معدومین داعشی وی را با عنوان جعلی احمد رحمت‌آبادی، از کشته‌شدگان اعتراضات اخیر اصفهان، تحت عنوان «شهید آب» معرفی کنند. در حالی‌که او ابوایمان الکردی عضو داعش است که سه سال پیش در سوریه به درک واصل شده است! .. . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
هنوز دیر نشده است که مقامات آلبانیایی دست از همکاری جنایتکارانه خود با مریم رجوی تروریست سابق بردارند و جلوی نقض حقوق بشر افراد بیچاره را، که در اردوگاه اشرف 3 محبوس هستند، بگیرند. مشکلات تمام نشده است. برای تروریست سابق مریم رجوی ریختن خون اعضای اردوگاه اشرف 3 ادامه دارد.

پنجم دسامبر ۲۰۲۱ : گازتا ایمپکت Gazeta Impact، تیرانا، آلبانی (ترجمه سایت ایران اینترلینک): بین سال‌های ۲۰۱۳ (در آخرین روزهای دولت دوم بریشا Berisha) تا سال ۲۰۱۶، چندین هزار ایرانی بر اساس توافق‌نامه‌ای بین دولت‌های آلبانی و جامعه بین‌المللی، که هرگز علنی نشد، وارد آلبانی گردیدند.

این ایرانیان بخشی از یک سازمان سابقا تروریستی بودند (تا سال ۲۰۱۲ در فهرست سازمان های تروریستی وزارت خارجه ایالات متحده قرار داشت). این سازمان با نام های متعدد یا به عنوان بخشی از سازمان های پوششی مانند شورای ملی مقاومت نیز شناخته می شود. این ایرانیان پناهنده در آلبانی، به عنوان اعضای فرقه رجوی نیز معروف هستند. با ورود این سازمان از عراق به آلبانی، یک سری فرار از صفوف آنها صورت گرفت. اعضای زن و مرد، چه زمانی که ایرانیان در حومه تیرانا مستقر شده بودند و چه زمانی که به شهر مانزManez  در به اصطلاح اردوگاه اشرف ۳ منتقل شدند، گروه را ترک کردند و از آن خارج شدند.

پس از اینکه آلبانی تحت تاثیر همه گیری ویروس کووید-۱۹ قرار گرفت، فرار از اردوگاه اشرف ۳ نیز افزایش یافت، زیرا این ویروس به طور قابل توجهی در اردوگاه گسترش یافت و تعداد را زیادی کشته و بسیاری را مبتلا نمود.

در روزهای اخیر، علاوه بر تداوم فرار از سازمان، حتی به صورت گروه‌های خانوادگی، نقض جدی حقوق بشر اعضای سابق فرقه رجوی صورت گرفته است. چنین نقض حقوق بشری در عین حال جزو جرائم جنایی محسوب می شود که طبق مواد قانون جزای جمهوری آلبانی، مجازات زندان را در پی دارد. فاجعه خانواده دانافر در اواخر ماه نوامبر (آبان ماه)، زمانی رخ داد که خانواده دانافر تصمیم به ترک فرقه رجوی گرفتند. پدر خانواده و دو پسرش نوید دانافر و شاهپور دانافر از مسئول خود در فرقه رجوی خواستند تا به آنها اجازه دهند که اردوگاه مانز را ترک کرده و مانند بسیاری دیگر از اعضای سابق فرقه در شهر تیرانا زندگی کنند. فرماندهان اردوگاه به دستور مستقیم مریم رجوی، رهبر فرقه، به خانواده مورد نظر اجازه خروج از اردوگاه مانز و اقامت در تیرانا را ندادند.

اقدام به خودکشی

یکی از مردان، یعنی شاهپور دانافر، با بریدن رگ های مچ دست خود اقدام به خودکشی کرد. شاهپور در بیمارستان QSUT (مرکز بیمارستان دانشگاهی “مادر ترزا Teresa”) بستری شد. ارگان های دولتی آلبانی سکوت کثیفی را در قبال این پرونده اقدام به خودکشی اختیار کرده اند.

پلیس دورسDurrës  و پلیس تیرانا در بیانیه های مطبوعاتی خود به هیچ وجه به چنین موردی اشاره نکرده اند. ریاست QSUT نیز که در این دردسر گرفتار شده است، سکوت کاملی را اختیار کرده است. به پلیس، پزشکان و رهبران فرقه رجوی یادآوری می کنیم که تحریک به خودکشی یک جرم کیفری است و مجازات آن حبس است. به رهبران پلیس در دورس و تیرانا و همچنین مدیر گلدیس نانو Gledis Nano ، آنچه را که در ماده ۹۹ قانون شماره ۷۸۹۵ dt به تاریخ ۲۷/۱/۱۹۹۵ نوشته شده است را یادآوری می کنیم: «باعث خودکشی یا اقدام به خودکشی یک فرد شدن، در نتیجه بدرفتاری سیستماتیک یا دیگر رفتارهای سیستماتیک که به شدت به حیثیت وی لطمه می زند، توسط شخصی که به او وابسته هستند یا توسط شخصی که دارای رابطه خانوادگی یا زندگی مشترک می باشند، مجازات حبس از سه تا هفت سال را در پی دارد.» . . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

مسعود رجوی چگونه قبح خیانت به میهن را شکست

منصور نظری 2021

قبل از انکه بخواهیم تابوهائی که مسعود رجوی شکسته را بررسی کنیم بهتراست  معنای کلاسیک تابو را تعریف کنیم. تابو کلمه ایست با دو معنای متضاد به عبارت ساده تر خوب و بد یا به تعبیری بایدها ونباید ها. همه ما در زمان کودکی که زیر چتر خانواده خصوصا پدر ومادر بوده ایم بارها از پدریا مادرمان شنیده ایم اینکار را نکن، به این دست نزن، اینجا و یا آنجا نرو.  کمترکسی است که این هشدار پدرو مادرها را فراموش کرده باشد. همه اینها الگوهای رفتاری و ارزشی بودند که همیشه توسط بزرگان خانواده به ما گوشزد شده است تا ما بدانیم به چه چیزهائی نباید نزدیک شویم و به تعبیری دیگر ما یاد گرفتیم چگونه با ارزشهای خوب وبد کنار بیائیم .

قوانین مربوط به تابوها و ارزش ها و ضد ارزش ها موضوعی نیست که امروز پدید آمده باشد.  ریشه این قوانین را میتوان در پیدایش تمدن درمیان انسانها از زمانهای بسیار دور و کهن جستجو کرد. موضوعی که ریشه درتاریخ انسان دارد و با گسترش تمدن انسانی این قوانین و ارزشها دستخوش تغئیراتی شده اند.

ناگفته نماند که تابوها، دارای دسته بندی متفاوتی هستند. از جمله تابوهای اخلاقی، مذهبی، اجتماعی، سیاسی، قانونی و ده ها ارزش معنوی که کمتر کسی میتواند به سادگی آنها را زیرپا بگذارد.

شکستن بعضی از ارزش ها در جوامع کار بسیار سخت و دشواریست اما در دنیای امروز با گسترش تکنولوژی و ماهواره ها و دنیای مجازی اینکار توسط قدرتهای سلطه گر موریانه وار پیگیری میشود. خصوصا در رابطه با کشور ما ایران با صدها ماهواره زوم شده به سوی مردم.

برای نمونه عادی سازی خیانت زن به شوهر و شوهر به زن به گونه ای تبلیغ میشود که زن و مرد را موجودی آزاد در روابط جنسی میدانند و تلاش میکنند ارزشهائی که در جامعه ما وجود داشته را زیر علامت سوال برده و آن ارزش را تبدیل به یک ضد ارزش کنند تا بدین وسیله بنیاد خانواده دچار اضمحلال شود و دیگر چیزی به نام حریم و حرمت معنا نداشته باشد. متاسفانه خیلی از مردم ایران در دام این ماهواره ها و شبکه هائی که بصورت بیست وچهار ساعته مشغول ویران سازی اخلاقی جامعه هستند افتاده اند. شکستن مرزهای اخلاقی همیشه مقدمه شکستن مرزها و ارزش های دیگر بوده است .

تمام این توضیحات از بابت این است که بتوانیم خیانت مسعود رجوی در شکستن قبح خیانت به میهن ومردم را بهتر درک کنیم  و ضرباتی که این مرزشکنی در بعضی گروهها ایجاد کرد. برای فهم موضوع  کمی به عقب بازمیگردیم. در سال 1361 پس از گذشت چندین ماه از کشته شدن اشرف ربیعی زن اول مسعود رجوی او عاشق دختر بنی صدر میشود والبته این عشق وعاشقی برای مسعود رجوی جنبه مصلحتی دارد و نه چیز دیگر. و سپس به سرعت مراسم ازدواج با فیروزه بنی صدر که  بین 17 ویا 18 سال دارد برگزار میشود. هنوز به یکسال نرسیده و با توجه به تحولاتی که در سازمان صورت میگیرد، خصوصا ارتباط مسعود رجوی با طارق عزیز وزیرخارجه صدام حسین یعنی وزیر خارجه کشوری که به خاک ایران تجاوز کرده وبا مردم ایران در جنگ است، در چنین وضعیتی آقای بنی صدر از مسعود رجوی فاصله میگیرد و به تبع آن فیروزه بنی صدر از مسعود رجوی طلاق میگیرد. هنوز جوهر این طلاق خشک نشده بود که این بار رجوی عاشق  زن دوستش یعنی مریم عضدانلو میشود. به گونه ای که مریم رجوی را مجبور میکنند از مهدی ابریشم چی طلاق بگیرد تا بتواند با مسعود رجوی ازدواج کند. پاداش مهدی ابریشم چی نیزیک دختر 17 ساله است مینا خیابانی ، مهدی ابریشم چی حداقل دوبرابر سن مینا خیابانی را دارد اما این هدیه ای از طرف مسعود رجوی است که به  پهلوان قلابی داده  میشود. . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

مدیر انجمن «آسیلا» به مزدوران فرقه رجوی هشدار داد، هرگونه نزدیکی به این انجمن و قصد عملیات خرابکاری به صورت قانونی و با برخورد قاطع پیگیری می شود.


حسن حیرانی، ظهر امروز در گفت و گو با خبرنگار فراق اظهار داشت: اخیرا متوجه شدیم در نشستی که
در دفتر فرقه برگزار شده است، از تمام مزدوران و جاسوسان فرقه خواسته شده تا علیه انجمن «حمایت از ایرانیان مقیم در آلبانی» موضع گیری کنند.
وی تصریح کرد: در این نشست همچنین از برخی غلامان حلقه به گوش خواسته شده در محل دفتر انجمن «آسیلا» اقدامات خرابکارانه نیز انجام دهند که در اینجا لازم است به آن ها هشدار دهم این انجمن به صورت قانونی در سیستم قضایی آلبانی ثبت شده و توسط دولت پشتیبانی می شود لذا هر گونه اقدام علیه انجمن، پیگرد شدید قانونی خواهد داشت.
حیرانی ادامه داد: در اینجا لازم است از دولت و مقامات امنیتی آلبانی تشکر ویژه داشته باشم که از دیروز، حفاظت از این انجمن را به صورت محسوس در دستور کار خود قرار دادند.
مدیر انجمن آسیلا در پایان خطاب به فریب خوردگان و مستمری بگیران فرقه تروریستی رجوی هشدار داد که خود را قربانی این فرقه جهنمی نکنند و بیش از این، بازیچه و آلت دست آنها نشوند.

  • مصطفی آزاد
  • ۰
  • ۰
انتخاب مجدد آقای هاشمی رفسنجانی به ریاست جمهوری ایران، بعنوان یک فرد مدره رجوی را به این فکر فرو برد که او هم باید در مقابل این اقدام ایران، برای اینکه بتواند تا حدودی چهره تروریستی و خشونت طلبی سازمان را که با قتل و کشتار و عملیات نظامی در ایران و عراق در اتحاد با نیروهای صدام گره خورده است، با فعالیت های سیاسی در عرصه بین المللی ترمیم کند.

قسمت بیست و پنجم – «بند ر» ، رئیس جمهور شدن مریم رجوی – ششمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری ایران، انتخاباتی بود که برای تعیین رئیس‌جمهوری ایران پس از یک دوره ریاست جمهوری علی اکبر هاشمی رفسنجانی در ۲۱ خرداد ۱۳۷۲ برگزار شد.

اکبر هاشمی رفسنجانی با کسب ۱۰ میلیون و ۵۶۶ هزار و ۴۹۹ رای از مجموع ۱۶ میلیون و ۳۲۸ هزار و ۶۸۹ رای ماخوذه برای دومین بار به ریاست جمهوری انتخاب شد.

انتخاب مجدد آقای هاشمی رفسنجانی به ریاست جمهوری ایران، بعنوان یک فرد مدره رجوی را به این فکر فرو برد که او هم باید در مقابل این اقدام ایران، برای اینکه بتواند تا حدودی چهره تروریستی و خشونت طلبی سازمان را که با قتل و کشتار و عملیات نظامی در ایران و عراق در اتحاد با نیروهای صدام گره خورده است، با فعالیت های سیاسی در عرصه بین المللی ترمیم کند.

در  ششم شهریور سال ۱۳۷۲ اجلاس سالانه شورای ملی مقاومت مجاهدین در بغداد و در سالنی در مجموعه پارسیان که بهارستان نامیده میشد برگزار گردید.

سازمان این محل را با هزینه زیاد و مشخصا برای برگزاری اجلاس شورای ملی مقاومت  ساخته بود و حتی دو مجسمه شیر هم که  در جلو درب ورودی آن گذاشته بود که نمادی از مجلس شورای ملی در ایران باشد.

در این نشست اساس کار رجوی  معرفی مریم رجوی بعنوان رئیس جمهور آینده ایران بود. طرحی که او پیشاپیش و ماهها روی آن برای خروج از بن بست عراق کار کرده بود.

رجوی با انتخاب مریم به ریاست جمهوری دو هدف را دنبال میکرد. او هم در پهنه تشکیلات نیاز به موتور جدیدی داشت و هم در پهنه سیاست، و بویژه در  صحنه بین المللی  نیاز داشت که فعالیت جدیدی را آغاز کند. تا هم از تحولاتی که در ایران رخ می داد (با انتخاب مجدد آقای رفسنجانی به ریاست جمهوری ایران) عقب نماند و هم از بن بن بستی که در عراق گیر کرده بود ، خود را برهاند.

البته مخالفت هایی هم در شورا با این انتخاب شده بود که اصلی ترین مخالف آن آقا و خانم متین دفتری بودند  و البته  آقای هزارخانی هم گفته بود که این انتخاب میتواند یک خودکشی سیاسی باشد . همچنین مشابه این جمله را قبلا هم بنوع دیگری  شنیده بودم و آن زمانی بود  که رجوی  در سال ۱۳۶۵ و از فرانسه وارد عراق شد که در همین رابطه مهدی  ابریشمچی گفته بود که اگر ما نتوانیم تا  یکسال رژیم را سرنگون  کنیم خواهیم سوخت.

البته تا جایی هم  که در ظاهر امر  به نظر می رسید خود مریم هم  به هیچوجه راضی به قرار گرفتن در این پست نبود. بعدها خودش می گفت دوست دارد در میان مجاهدین باشد و اینکار او را در موضعی قرار می دهد که ناچار است عضویت خود در سازمان را به حالت تعلیق در آورد!  البته گفتن این جملات صرفا برای فریب دادن اعضای شورا و غیر مجاهدین بود. ..  . .

  • مصطفی آزاد