قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید .

پیوندها

۲۴۳ مطلب با موضوع «فرقه رجوی و جداشدگان» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

در ادامه نتایج خیره کننده دادگاه شکایت ۴۲ تن از اعضای جداشده ساکن در ایران از سازمان تروریستی مجاهدین خلق و متعاقبا ارائه طرح دعوای جدید بابت این موضوع به دادگاه بین المللی در لاهه هلند ، تبعات شتابنده و سیاسی آن، چه در صحنه افکار عمومی کشور ، و چه در عرصه اخبار اروپا بتدریج در حال نشر می باشد.

در این بین از ۱۶ لغایت ۲۰ مرداد همایش سراسری انجمن نجات با موضوعیت اجتماعی تر نمودن طرح و برنامه و هجمه سیاسی و حق طلبانه اعضای جداشده فرقه تروریستی رجوی و خانواده های معترض و قربانیان این فرقه با رویکردی نوین ولی بمراتب با محتوایی رسانه ای تر و زنده برگزار شد.

پیام های جانبخش و بانشاط اعضای سابق این جریان وابسته، خطاب به مسئولین حقوق بشری و اثرگذار در اروپا و نهاد ملل متحد ، در کنار فریادهای بیشمار خیلی از افراد خانواده قربانیان ساکن در کشور آلبانی و در مناسبات فرقه ای مسعود رجوی در این برنامه زنده چهارروزه ، شرایط رو به جلو و مطلوبی را برای تمرکز بیشتر در جهت تعیین تکلیف و پایان دادن به اقدامات ضد انسانی فرقه رجوی بوجود آوردند.

تشبثات تصنعی و این روزهای رهبران خودکامه و دور از مردم این سازمان تروریستی برای هر اظهار نظر بی ربط در خصوص اتفاقات داخلی، شاید بتواند شلوغ کاری و پوششی برای کم رنگ نمودن فعالیت ۵ روزه سیاسی اعضای جدا شده تلقی شود.

این گام کیفی و ستودنی، براستی جلوه ای از مقاومتی تهاجمی را علیه دغلکاری های مسعود رجوی بنمایش گذاشت. همبستگی ایجاد شده برای شکستن کمر تصمیمات وطن فروشانه این فرقه سیاسی با استمرار پیگیری های قضایی بین المللی اعضای جداشده بار دیگر جدی تر بنظر می رسد.

مظلومیت پدران و مادران دردمند عیان تر شده و صدای ناشنیده ولی رسای آنها قوت گرفته است . اتخاذ اراده ای قوی از سوی جمع اداره کننده این همایش آنلاین مبنی بر پیگیری قضایی رهبران و فرماندهان سرکوبگر فرقه مجاهدین خلق موضوع دیگری بود که در میان مطالبات طرح شده می درخشید . . . ..

 

با ارجاع پرونده جنایات رهبران مجاهدین به دادگاه بین المللی لاهه طوفانی بوجود آمد و ارکان نظام عنکبوتی مریم رجوی را درهم نوردید . سکوت معنی دار فرقه رجوی را می توان ناشی از ترس بزرگ ترشدن این اتفاق در رسانه های خارجی و دستپاچگی از اجرای همزمان آن در تمام نقاط کشور دانست که مهلتی برای ارزیابی از آن را برای مجاهدین خلق تروریست مهیا نکرد.

در هرحال فراخوان های متقلبانه و غیراجتماعی مریم رجوی و سازمان تروریستی اش دیگر خریداری ندارد. اوج گرفتن جدایی اعضای ناراضی در این روزها در آلبانی و حتی پیوستن تعدادی از هواداران اروپایی به جمع سلطنت طلبان به جهت خودخواهی های مسعود رجوی ، میرود تا تعادل قوایی شکننده و معکوسی را برای مسعود رجوی رقم زده و آینده نگران کننده ای را پیش روی رهبران این فرقه قرار دهد.

  • نویسنده : سیامک جم
  • منبع خبر : سایت راه نو
  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

من در سال ۱۳۸۱با یک فرد قاچاقچی آشنا شدم او به من گفت میتواند من را از طریق پاکستان به کشور سوئد ببرد. من هم بخاطر مشکلات مالی که داشتم گفتم اگربه سوئد بروم  خوب است. قاچاقچی من را در پاکستان به فردی بنام فرید معرفی کرد و گفت این فرید شما را به سوئد میبرد  و من را تحویل این فرد داد. فرید ما را به یک خانه آپارتمانی برد، در آنجا به ما گفت: شما ابتدا به کشور عراق می روید و از آنجا شما به سوئد خواهید رفت! به عراق آمدیم و ما را به کمپی بردند که اسم آن کمپ اشرف بود. درقسمتی که  به آن پذیرش می گفتند، فهمیدم که خبری از اروپا و کشور سوئد نیست بلکه فریبی است از طرف سازمان که نفرات را به بهانه اروپا بدام می اندازدواسیر خود ش و عقاید ش می کند. که این اتفاق درست برای من افتاد. ...

و در حقیقت در این کار بسیار ماهر بودند و آرام و اندک اندک بما تلقین کردند و ما راانگار مسخ کرده بودند و وادارمان می کردند که قید خانه و خانواده خود را بزنیم و  اینطوری زیر پرچم آنها رفتم.

بعدا اما کم کم ماهیت سازمان برایم روز به روز روشن تر میشد به طوری که دیدم  این گروه فقط دنبال منافع خودش و حفظ خودش که همان حفظ مسعود و مریم رجوی است، بوده و هدفش فقط حفظ موجودیت خودش بهر قیمت است و نه هدف برایش مهم است ونه نیروهایش!

قرار دادن نفرات در برابر گلوله – به ناحق-  فقط بخاطرحفظ و مطرح کردن بیشتر مریم  و مسعود بود.

سنگ دلی مسعود رهبر باصطلاح عقیدتی بود که بنام  فروش اجناس اشرف نفرات را طعمه کرد و در معرض کشتار قرار داد تابا مظلوم نمایی از خون آنها بهره سیاسی ببرد. آیا ارزش این اجناس از جان نفراتش با ارزش تر بود؟ . ..  ..

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

عضو اسبق سازمان تروریستی مجاهدین خلق در نشست « نفاق نقابدار » مطرح کرد:

اسناد همکاری مسعود رجوی با ساواک موجود است/ اولین کسی که طرح ترور شهید بهشتی را داد تقی شهرام بود/ رجوی گفت جمهوری اسلامی جزء معدود کشورهای مستقل جهان است

عضو اسبق فرقه تروریستی مجاهدین خلق گفت: در دی ماه 1357 شاپور بختیار به شاه پیشنهاد داد که سران سازمان مجاهدین خلق را از زندان آزاد کند. تحلیلش این بود که چون اینها آشکارا مخالف جریان امام و انقلاب هستند می‌توانند جلوی جریان انقلاب را ‌بگیرند. به همین دلیل همه مسئولین سازمان اعم از موسی خیابانی و مسعود رجوی در دی ماه 1357 از زندان آزاد شدند.

تاریخ انتشار: ۱۰:۵۷ – ۱۵ تیر ۱۴۰۰ – 2021July 06

به گزارش پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، نشست « نفاق نقابدار » با محوریت بررسی علل وقوع فاجعه هفت تیر 1360 با حضور ابراهیم خدابنده از اعضای جدا شده سازمان مجاهدین خلقدر محل سالن اجتماعات پژوهشکده مطالعات انقلاب اسلامی برگزار شد.

ابراهیم خدابنده که از سال 59 تا 82 عضو سازمان بود، سیر تاریخی تاسیس و فعالیت‌های این سازمان را بررسی کرد. وی در ابتدای این نشست درباره اهداف تاسیس سازمان مجاهدین خلق گفت: هدف از تاسیس سازمان به دست گرفتن انقلاب ضد شاه بود و بنیانگذاران قصد به دست گرفتن رهبری انقلاب ضد سلطنتی را داشتند.

رجوی می‌گفت: «خمینی» حال نظام و «بهشتی» آینده نظام است؛ ما بین حال و آینده نظام، آینده نظام را مورد هدف قرار دادیم.

عضو اسبق فرقه رجوی با اشاره به شکست‌های این سازمان یادآور شد: قبل از سال 1350 دوبار این سازمان با شکست مواجه شد. در آن زمان برای جلب نظر امام نماینده‌ای را به نجف نزد امام فرستادند که امام به دقت به صحبت‌های آنها گوش دادند و کتاب‌های آنها را مطالعه کردند و نهایتاً تحلیل امام این بود که این سازمان قبل از اینکه در خصوص اسلام تعقل داشته باشد، تمسک دارد و مشی مسلحانه این سازمان را هم رد کردند.

خدابنده ادامه داد: شرایط آن زمان حکم می‌کرد که امام از سازمان به دلیل اینکه دشمن رژیم بود حمایت کند ولی چون امام متکی به اصول بودند این کار را نکردند.

وی با اشاره به اعدام بنیانگذاران سازمان در دهه 50 که ضربه‌ای مهلک به این تشکیلات بود افزود: در سال 1350 سازمان با شکست مواجه شد و بسیاری از سران آن اعدام شدند.. . . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۰
  • ۰

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

هر حزب یا سازمانی و حتی فرقه ها برای جذب نیرو و پرورش انها خط و مشی و ایدوئولوژی و مناسبات خاص خودشان را دارند .

در این مبحث می خواهم اندکی ذره بین  را روی مناسبات رجوی و ایدئولوژی اش انداخته و شما  را به قلعه ها موازی فرقه مافیایی رجوی  در عراق ببرم. همسفرباشید ؛همسفر درد هاو رنج هاوناله و فریاد ها که هیچ فریاد رسی هم نداشتیم قلعه هایی که کرکس ها بر بالایش پرواز میکردند و کفتارها نگهبان …….

دربدو ورود به این تشکیلات ابتدا با نمایش فیلم های حماسی و شرح قهرمانی ها و یادواره افراد قدیمی ایجاد انگیزش می کنند  و همانند صیادان وقتی پرندگان با دیدن آب و دانه بی خبر از همه جا و همه چیز به سمت آب و دانه می روند دامها برسر و رویشان فرو می افتند و دیگر هر تلاش و تقلایی به ضد خودش تبدیل شده و باعث تلف شدن بیشترت میشود ولذا اسیر صیاد شده و تن به اسارت سپرده میشود. این تر دستی و مهارت البته ساده بدست نیامده است تشکیلاتی که تجربه دو نظام را در در تمام عرصه های اجتماعی و زندانها بدست آورده از بهترین روش ها برای شکار طعمه هایش استفاده می کند.و بهترین ابزار ها و تکنولوژی روز را بکار میگیرد.

نخست می پردازیم به تعاریف پایه ای در تشکیلات فرقه رجوی :

برادری و رفاقت: .معمولا در سازمانهایی با نگرش ؛ پیشبرد خط شان از طریق جنگ مسلحانه به هر قیمت علی القاعده  باید افراد و بدنه ان بهترین مناسبات جمعی را داشته باشند چون مشخص نیست که هر کدام از انها فردا زنده باشند.یا نباشند لذا باید افراد در  رفاقت و صمیمیت و از خودگذشتگی  ازیکدیگر سبقت بگیرند. . . . .

اما اینطور نیست بر اساس تعاریف تشکیلاتی رفاقت و برادری و صمیمیت عبارت از :

تحت نظر داشتن یکدیگر و غافل نشدن از هم حتی برای لحظه ای ؛ تیغ کشیدن به سر و روی یکدیگر ( تیغ تبر و تباتنچه که در سه حرف شامل  “سه ت ” خلاصه شده است از ابداعات رجوی است که افراد بدون ملاحظه باید همواره دوربین هایشان روی نقاط ضعف و پنهانکاری یکدیگر در تشکیلات باشد بنابراین باید در نشست های شستشوی مغزی هرکسی لاجرم باید حداقل چند فاکت منفی از دور و بری هایش داشته باشد و در ان نشست بیان کند وای بحال کسانیکه دست شان خالی باشد خود سوژه میشوند و دیگران باید به ان شخص تهاجم کنند.)رفاقت وبرادری و دوستی در تشکیلات مرز سرخ و میوه ممنوعه است و تخطی از آن با مارک هایی مانند مزدور؛ دایر کردن شعبه وزارت اطلاعات ؛ خوره تشکیلات؛ تن لش و لجن ومفت خواروزالو  و…  روبرو است.این برچسب ها و جعل اسناد و دروغپردازی ها بر علیه اعضا جدا شده ؛ ریشه اش در خود تشکیلات است و همه افرادیکه حتی چند ماهی هم در این فرقه سپری کرده باشند بخوبی واقف اند که بدتر از این لجن پراکنی متداول فرقه بر علیه مخالفینش در مناسبات مستمرا بکار گرفته میشود. و اصلی ترین اهرم سرکوب افراد در فرقه  همین ابزار است. . . . . .. . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

محمد رجوی در مورد موضوع استبداد مطلق در تشکیلات پدرش اینگونه شرح میدهد:

می خواهم در مورد یک باج خواهی کثیف و غیرقانونی برای تحت فشار گذاشتنم روشنگری کنم. مدتی پیش کارفرمای خارجی شرکتی که من در آن کار میکنم، در پی یکسری اقدامات قبلی برای تحت فشار قرار دادن من، نامه ای برایم فرستاد و از من خواست تا عین آنرا کپی و امضا کنم.

متن این نوشته توسط دو نفر از مسئولین شناخته شده مجاهدین تهیه شده بود. یکی محمد محدثین که به بهنام در مجاهدین معروف است و دیگری محمد سادات خوانساری – ادیب.  در همین رابطه نامه ای که ادیب به کارفرما فرستاده و خطوط کار را برای او مشخص کرده، بعنوان سند موجود است.

در این نامه از من خواسته شده بود که علیه آقای ایرج مصداقی بنویسم و او را مزدور معرفی کنم. عملی که از نظر من غیرقابل قبول بود و من زیر بار آن نرفتم. من بدون سند کافی و محکمه پسند هیچ کس را مزدور وزارت اطلاعات نخواهم خواند. این موضع همیشگی من بوده است چون این کار را غیراخلاقی میدانم و چنین کاری برخلاف پرنسیب های من میباشد.

با توجه به اینکه این عمل از نظر من غیر قابل قبول و غیرقانونی می آمد زیر بار این امضا نرفته و در عوض موضوع را به اطلاع سندیکا رساندم.

مسئولان سندیکایی که با چنین مواردی تا بحال در کشورهای اروپایی مواجه نشده بود، از این عمل بسیار بهت زده شده و برایشان باور ناکردنی بود! به همین دلیل وکیل سندیکا برای فهم بیشتر موضوع، نامه ای به ادیب ارسال کرده و از او در این رابطه توضیح خواست. تا به امروز هیچ جوابی به نامه وکیل داده نشده است. در رابطه با این اقدامات غیرقانونی کارفرما، که با خط گرفتن مستقیم از این دو نفر صورت میگیرد، پرونده ای در دادگاه به جریان افتاده است.

امروز من می خواهم آقایان محدثین و خوانساری را بصورت علنی مورد مخاطب قرار دهم : جناب آقای خوانساری، جناب آقای محدثین این باج خواهی کثیف و غیر قانونی برای جیست ؟ به چه دلیل از طریق کارفرما من را تحث فشار میگذارید تا بیانیه شما را امضاء کنم ؟ مگر شما که نزدیک به ۳۰ سال در اروپا زندگی کرده اید نمیدانید که این کار غیر اخلاقی و غیر قانونی است ؟ در کجای اروپا و اسکاندیناوی کارفرما به خود چنین اجازه ای میدهد که از کارمندش چنین امضائ بگیرد ؟ چرا اصلاٌ مستقیم به خود من مراجعه نکردید و کارفرما را وسیله فشار قرار دادید ؟ بفرمائید در برابر افکار عمومی پاسخ دهید اگر که جرأت آن را دارید ! . . . .  . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
در این میان سوالی که بی پاسخ مانده این است که چرا رهبران سنگدل و جنایتکارمجاهدین حاضر نیستند حتی در واپسین روزهای عمر اعضاء برای اولین و آخرین بار به آنها اجازه دهند با اعضای خانواده هایشان تماس گرفته و صدای آنها را بشنوند و از آنها خداحافظی کنند؟

درد بیماری یک طرف و درد بی کسی و بدور از خانواده مردن هم طرف دیگر. چیزی که به جز فرقه رجوی در هیچ کجای دنیا سابقه ندارد. حتی بدترین نوع زندانیان هم در تمامی جهان از ابتدایی ترین حقوق برخوردار بوده و اجازه دارند در واپسین روزهای عمرشان با اعضای خانواده هایشان ملاقات و از آنها خداحافظی کنند.

واقعا اعضای در حال مرگ فرقه رجوی در واپسین روزها و لحظه ها عمرشان به چه چیزی فکر می کنند؟ آیا امکان دارد آنها حتی برای لحظاتی هم شده به خانواده هایشان، به پدر و مادرانشان، به خواهر و برادرانشان که سالیان سال از آنها دور بوده اند فکر نکنند؟

هنوز یک ماهی از شروع سال ۱۴۰۰ نگذشته است که باز هم شیپور مرگ در اردوگاه این گروه در  آلبانی بصدا در آمد. و اینبار قرعه به نام نگونبخت دیگری به نام رضا قریشی افتاد.

اطلاعیه مجاهدین در تاریخ ۱۴۰۰/۰۱/۲۰ و اعلام خبر مرگ رضا قریشی بار دیگر نشان داد که اعضای محصور در اردوگاه این گروه در آلبانی همچنان در میان انواع بیماریها به هم می لولند تا یکی یکی نوبت مرگ شان برسد. اعضایی که هیچ کرامت و جایگاه انسانی در نظر رهبران این فرقه منحوس ندارند.

در متن این اطلاعیه آمده است: « . . . رضا قریشی پس از سال‌ها استقامت در مقابل بیماری و جراحی‌های قلبی، صبح روز پنجشنبه ۱۹فروردین بر اثر ایست قلبی جان باخت . . . »

شنیدن و خواندن چنین مطالبی سوالاتی را در ذهن هر مخاطب، بویژه خانواده های دردمند اعضای گرفتار در فرقه رجوی ایجاد می کند. از جمله اینکه:

چرا تقریبا تمامی اعضای مجاهدین بیمار و مریض اند و چرا هیچ ارگان حقوق بشری در سطح بین المللی به داد آنها نمی رسد و به استمداد خانواده هایشان پاسخ نمی دهد؟. . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

مهدی تقوایی از اعضای باسابقه و جداشده فرقه رجوی روز گذشته بدلیل سرطان در گذشت. ... در سال ۱۳۷۰ هنگامی که او از فرقه تروریستی مجاهدین خلق جدا شد دیگر خبری از او در محافل نبود ... او با جدا شدنش نیمی از مسئولیت را انجام داده بود ولی برای افشاگری این تشکیلات فرقه ای می توانست به تحریر مقالات و کتاب رجوع کند و فراسویی برای آیندگان ایجاد نماید . بعد از روزهای اولیه جدایی در عراق ودر سال 70 هیچکس نمی دانست که او در اوج ظلم و کینه فرقه رجوی به اردوگاه رمادی در عراق رفته است ... پس از ماه ها توانست توسط دوستان قدیمی خود به اروپا راه یابد ..

 در اوایل سال ۱۳۵۸مهدی تقوایی در کنار مسعود رجوی موقع سخنرانی وی مشاهده گردید ..روزنامه کیهان نیزسخنرانی مسعود رجوی و مهدی تقوایی در دانشگاه تهران را همراه با عکسی ازآنها  در کنار هم چاپ کرده  بود. مهدی  از کادرهای اولیه تشکیلات فرقه تروریستی مجاهدین  و از آن دسته افرادی بود که در آن سالها !! به اصول و ارزشهای اولیه سازمان پایبند بود.

مهدی از زندانیان زمان شاه بدلیل جا دادن به رضا رضایی که از زندان فرار کرده بود، به حبس ابد محکوم شده بود.

در سال ۱۳۷۰ به دلیل خودخواهی ها ، جاه طلبی ها و اجرای اجباری طلاق توانسته بود با مکافات زیاد از تشکیلات جدا شود..

کاش مهدی تقوایی پس از جداشدن از مجاهدین خلق حقایق را بازگویی می کرد…، کاش حقایق را می نوشت تا در آینده در اختیار هم میهنمانمان قرار بگیرد…، تجارب و حقایقی که می توانست نوری بربخشی از تاریکی های باشد،چرا که این خاطرات متعلق به یک فرد نیستند… این حقایق متعلق به مردم و تاریخ ایران است. هیچ توجیهی برای سکوت و سخن نگفتن، ننوشتن  و … وجود نداشته و ندارد…سکوت یعنی فرجه ای به رجوی برای دوام و بقاء خیانت و فساد و جنایت…

مهدی تقوایی با جداشدن از رجوی، تنها نیمی از مسئولیتش را به انجام رساند، اما سکوت او و عدم موضعگیری علنی او برای همگان و به طبع افکار عمومی قابل درک و فهم نبوده و نیست…، کاش مهدی تقوایی نوشته هایی از خود باقی گذاشته باشد…،  و بی شک  چنین اثری، مانایی او، و همچنین ارزشهای انسانی  او نیز می تواند باشد. بنظرمن از بیشترین چیزی که باید ترسید، خود ترس است. کما اینکه کسی که باید بترسد، رجوی است و نه دیگران. انتشار نوشته های مهدی تقوایی، بهترین و قوی ترین ارج گذاری بر انسان مستقل است .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

دهه ۴۰ شمسی، دهه جولان «داس و چکش‌ها» در ایران بود؛ دهه فروغ «ستاره سرخ» و مباحثات سرسام‌آور مارکسیستی. پس از واقعه ۱۵ خردادماه سال ۴۲، زبانِ سختِ اسلحه، رسما وارد دایره واژگانِ طیفی از مبارزه‌جویان سیاسی در ایران شد؛ انگار دست تقدیر، سرنوشت مبارزات سیاسی در ایران را جوری نوشته بود که بازرگان و بازرگانان‌، فی‌الواقع آخرین گروه‌های حامل زبان قانون‌خواهی، جهت کشیدن ترمز دستگاه خودکامه پهلوی باشند.

65

نیمه نخست دهه ۴۰، بارقه گروه‌های چریکی در ایران زده شد. سال ۴۴، تعدادی از شاگردان مهندس مهدی بازرگان به نام‌های محمد حنیف‌نژاد، سعید محسن و علی‌اصغر بدیع‌زادگان، بر آن شدند تا با الهام از انقلاب‌های سوسالیستی در جهان، نظیر آنچه در کوبا رخ داده بود، طریق اسلاف خود را کنار گذاشته و قهرا برای برانداختن تخت طاووس محمدرضا، دست به تفنگ و متعلقاتش بزنند.
نامبردگان، مسلمان بودند و در مسلمانی خویش، گاه به ورطه جزم‌گرایی می‌افتادند اما نوشته‌های یک نفر، باعث افول جاذبه اسلام‌خواهی در میان ایشان شد. جزوه «مبارزه چیست؟» نوشته «عبدالرضا نیک‌بین رودسری» سرآغازی شد بر گرایش شاگردان بازرگان به سمت مارکسیسم. این جزوه با محور قراردادن مقوله مبارزه، آن هم با نسخه‌برداری از اسلوب مارکسیسم، تدریجا زمینه و بستر لازم برای ترک اسلام و آرمیدن در آغوش اندیشه چپ، از سوی سازمان را مهیا کرد.
در شهریورماه سال ۱۳۵۰، یعنی ۷ ماه پس از اعدام مسببین غائله پاسگاه سیاهکل، حنیف‌نژاد و یارانش که قصد خرابکاری در روند برگزاری جشن‌های ۲۵۰۰ ساله را داشتند، توسط ساواک دستگیر شدند. این رویداد که هزیمتی بزرگ برای جوانان جویای مبارزه بود، بعدها به «ضربه شهریور» موسوم شد. دستگیرشدگان در «ضربه شهریور» هنوز برای گروه خود، آرم و نام مشخص سازمانی در نظر نگرفته بودند؛ برای همین هم ساواک در گزارش اعلانی خود، از آن‌ها به عنوان «شاخه‌ای از نهضت آزادی ایران» یاد کرد.
چند ماه پس از «ضربه شهریور» یاران حنیف‌نژاد، در اطلاعیه‌ای رسما موجودیت خود تحت عنوان «سازمان مجاهدین خلق ایران» را اعلام کردند. ۵ ماه پس از صدور این اطلاعیه، یعنی در خردادماه سال ۱۳۵۱، هسته مرکزی موسس سازمان از جمله حنیف‌نژاد، محسن و بدیع‌زادگان به جوخه اعدام سپرده شدند. پس از این حادثه، عرصه برای دلدادگان به مارکسیسم جهت همسان‌سازی ایدئولوژیک در کل سازمان فراهم شد؛ تقی شهرام نقطه کانونی اشاعه مارکسیسم در سازمان بود. . . . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
«بهمن بازرگانی: گفت‌وگوها، خاطرات و مقالات تحلیلی» چاپ دومی شد

دومین چاپ کتاب «بهمن بازرگانی: گفت‌وگوها، خاطرات و مقالات تحلیلی» به کوشش امیرهوشنگ افتخاری راد، توسط نشر نی منتشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، نشر نی دومین چاپ کتاب «بهمن بازرگانی؛ گفت‌وگوها، خاطرات و مقالات تحلیلی درباره سازمان مجاهدین، جنبش چپ و انقلاب اسلامی» به کوشش امیرهوشنگ افتخاری‌راد را در ۲۱۷ صفحه و بهای ۳۸ هزار تومان منتشر کرد. چاپ نخست این کتاب پاییز سال ۹۸ منتشر شده بود. کتاب دیگری نیز شامل گفت‌وگوهای افتخاری راد با بهمن بازرگانی با عنوان «زمان بازیافته» منتشر شده است.

بهمن بازرگانی، از اعضای برجسته سازمان مجاهدین خلق ایران در دوران پیش از انقلاب است و می‌توان او را نخستین نقاد این سازمان هم نامید. یعنی زمانی که سازمان هنوز شهرتی در میان مبارزان پیدا نکرده بود، بازرگانی برخی روش‌ها و همچنین جزوات آموزشی سازمان را مورد نقادی قرار داد که البته حنیف نژاد آن نقدها را مسکوت گذاشت.

بازرگانی در سال ۱۳۲۲ در شهر ارومیه به دنیا آمد. تحصیلات دانشگاهی او در رشته راه و ساختمان بود و از این رشته در سال ۱۳۴۵ در دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد. علاقه او به فلسفه باعث شد تا از سال ۱۳۵۴ مطالعات خود را در این زمینه متمرکز کند. از سال ۱۳۴۸ او به همراه برادرش محمد بازرگانی که بعدها در ضربه ساواک به سازمان به همراه دیگر سران سازمان اعدام شد، از اعضای هسته مرکزی سازمان مجاهدین خلق بودند. بازرگانی نخستین مسئول گروه سیاسی سازمان بود.  او پس از انقلاب دست از فعالیت سیاسی کشید و این امر مورد توجه ویژه شهید آیت الله بهشتی قرار گرفت. بازرگانی تا اواخر دهه ۸۰ که گفت‌وگوهایی از او درباره کتاب‌هایش در روزنامه اعتماد منتشر شد، سکوت کرده بود. او پس از انقلاب کتاب «ماتریس زیبایی» را نوشت و منتشر کرد که اکنون به عنوان یکی از مهم‌ترین منابع مطالعاتی در زمینه زیبایی‌شناسی در اندیشه پسامدرن است. «نقد پلورالیستی» از دیگر کتاب‌های منتشر شده اوست. او همچنین درباره سازمان نیز گفت‌وگوهایی با نشریه «چشم‌انداز ایران» داشت. خاطرات بهمن بازرگانی بسیاری از ابهامات درباره تاریخ سازمان مجاهدین خلق را برطرف کرد. ...

  • مصطفی آزاد