این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)
دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید . ضمن اینکه با آدرس دوم ghased1393.blogsky .com هم در این مسیر پیش می رویم ...
برخی از خانوادههای اعضای گرفتار شده در گروهک منافقین از سراسر کشور در مقابل سفارت ترکیه در ایران تجمع و از اقدام مسئولانه دولت آلبانی در قبال کنترل آن گروهک تقدیر کردند.
به گزارش «تابناک» به نقل از ایرنا، برخی از خانوادههای اعضای گرفتار شده در گروهک منافقین از سراسر کشور، صبح امروز (جمعه) با تجمع در مقابل سفارت ترکیه در ایران به عنوان حافظ منافع کشور آلبانی در ایران، از اقدام مسؤولانه دستگاه قضایی و انتظامی آلبانی در کنترل مقر گروهک منافقین قدردانی کردند.
افراد حاضر در این مراسم با در دست داشتن پلاکاردهایی خواهان اجازه دولت آلبانی به آنها برای سفر به آن کشور و پیگیری وضعیت عزیزان خود شدند.
گفتنی است، چندی پیش صدها پلیس آلبانی با حمله به مقر گروهک منافقین (کمپ اشرف۳) در تیرانا، با نیروهای آن گروهک درگیر شدند.
علاوه بر این، پلیس فرانسه نیز با اعلام این مطلب که گروهک منافقین نمیتواند امسال "تجمع سالیانه ویلپنت" را در پاریس برگزار کند، ضربه دیگری را به این گروهک در هفتههای اخیر وارد آورد.
این تجمع از سال ۲۰۰۸، هر ساله در روز ۳۰ خرداد در پاریس برگزار میشد.
اولین بار عصر سهشنبه ۳۰ خرداد منابع خبری از حمله پلیس آلبانی به مقر منافقین در این کشور خبر دادند. طبق گزارش همین رسانه خبری، پلیس آلبانی اعلام کرد بر اساس حکم دادگاه و به دلیل نقض توافقات صورت گرفته، به این مقر حمله کرده و با مقاومت تروریستهای منافق مواجه شده است.
تابناک _ طبق گزارشها، پلیس آلبانی صبح امروز بار دیگر وارد مقر گروهک تروریستی منافقین در شهر «دورس» شده است.«آلبانی دیلی نیوز» خبر داده پلیس این کشور صبح امروز پنجشنبه (۲۹ ژوئن) بار دیگر وارد مقر گروهک تروریستی منافقین در منطقه «مانز» شهر «دورس» شده است.
طبق این گزارش، رسانههای محلی گزارش دادند نیروهای پلیس آلبانی در ورودی اردوگاه «اشرف ۳» مستقر شدهاند و همه خودروهایی که این اردوگاه را ترک میکنند، کنترل میکنند.
اولین بار عصر سهشنبه ۳۰ خرداد منابع خبری از حمله پلیس آلبانی به مقر منافقین در این کشور خبر دادند. طبق گزارش همین رسانه خبری، پلیس آلبانی اعلام کرد بر اساس حکم دادگاه و به دلیل نقض توافقات صورت گرفته، به این مقر حمله کرده و با مقاومت تروریستهای منافق مواجه شده است.
وزارت کشور آلبانی تاکید کرد گروهک تروریستی منافقین از توافقات مربوط تبعیت نکرده و توضیح داد این عملیات در راستای اجرای قانون ویژه پیگرد علیه فساد و جنایت سازمان یافته و همچنین تصمیم دادگاه ویژه مربوط به فساد و جنایت سازمانیافته انجام شده است. این وزارتخانه همچنین مقاومت از سوی ساکنان اردوگاه اشرف در برابر اقدام پلیس را تایید کرد.
وزارت کشور آلبانی در خصوص ادعای کشته شدن بعضی از اعضای این گروهک هم اعلام کرد در حال بررسی موضوع است.
آلبانی دیلی نیوز به نقل از اعضای این گروهک گزارش داد پلیس آلبانی ۷۰ نفر از اعضای آن را بازداشت کرده است.
در جریان عملیات سهشنبه پلیس آلبانی رایانهها و سایر وسایل الکترونیکی منافقین را ضبط کرد. به نوشته پایگاه آلبانی دیلی نیوز، «کنترلها در این اردوگاه در چارچوب مقابله با حملات سایبری و تروریسم است زیرا این ظن وجود دارد که داخل این اردوگاه افرادی هستند که اقدامات غیرقانونی انجام میدهند».
ابوالفضل محققی با انتشار این عکس نوشت: دیدن تصویر این زن چنان دردی در قلبم نشاند که بی اختیار بر سرنوشتشان گریستم. برسرنوشت بسیاری که می شناختم و همبشه نگرانشان بودم. هیچ هزارتوئی در جهان نیست که خوفانگیزتر وگمراه کنندهتر از هزارتوئی باشد که انسان را در پیچ وتاب دهلیز های بی انتها می چرخاند. در رشته های بافته شده از باور های ائیدولوژیک گرفتار می سازد. فردیت وآزادی راسلب می کند! از تو انسانی مصلوب الحقوق می سازد! با توهم انقلابی ورهائیبخش بودن از خود.
به گزارش فراق، در بخشی از نوشته طولانی محققی درباره این زن مفلوک آمده است: دختر بیست دوسال بیشتر نداشت که وارد این قلعه شد. هیچ امری سختتر از گرفتار شدن در تارهای یک تفکر ایدئولوژیک نیست! هیچ کس به هم اعتمادی نداشت؛ خبر چینی و گزارش نویسی پادش خود را می گرفت. قلعه ای بود که صدای کودکان در آن نمی پیچید و شب هنگام هیچ زوج زن و مردی در کنار هم نمی غنودند و در گوش هم نجوای عاشقانه نمی کردند. او غم سنگین مادرانی که در این قلعه بودند و به ناگزیر کودکان خود را به دست خانواده های خارج از قلعه سپرده بودند را با تمام وجودش حس می کرد، ومردان نیز، کم از زنان غم نداشتند. تلخ بود دیدن همسرانی که مانند غریبه در کنار هم رژه میرفتند، غذا می خوردند، و شب هنگام با دنیائی از تمنا در بستر تنهائی خود دراز می کشیدند. قلعه داشت آرام آرام آنها را از سیمای انسانی خود جدا می کرد.
یک بار در حال تمرینات نظامی به زمین افتاد. قادر به برخاستن نبود. مسئولاش دست اورا گرفت کمک کرد که برخیزد و چند قدمی او را با خود برد. حسی غریب! گرما و لرزشی که تا آن وقت تجربه نکرده بود، سرتا سر وجودش را گرفت واین نخستین باری بود که حسی از زنانگی و رسیدن به نوعی از لذت رادر آن فاصله کوتاه تجربه کرد. تجربه شیرینی که هیچ گاه فراموش ننمود. آرزو می کرد: ایکاش روال طبیعی یک زندگی را طی می کردم.
بزرگترین صفحه سازمان تروریستی رجوی در اینستاگرام با ۳۲۰ هزار فالور مسدود شد.
به گزارش فراق، گروه هکری موسوم به «کمیته مقاومت نازعات» با مسدود کردن بزرگترین صفحه اینستاگرامی فرقه تروریستی رجوی نوشت: «میدانیم بر میگردانید ولی باز میزنیم، سلام به مریم جون برسانید!»
تیم سایبری فرقه خبیث رجوی با فعالیت شبانهروزی در فضای مجازی، فریب جوانان و نوجوانان و آموزش آنها برای ناامن کردن ایران را در دستور کار تشکیلاتی خود قرار داده است.
ادامه خاطرات ابراهیم مرادی عضو سابق فرقه تروریستی مجاهدین
آن بخش یا آن منطقه ای که ما در قدم اول در خاک پاکستان واردش شدیم .. اسمش مندبلوک یا هم چنین اسمی داشت .وقتی وارد آن جا شدیم .آقا فرید بلوچ که معرف حضورتان است.به ما گفت چند دقیقه ای صبر کنید بروم یک جایی و زود بر می گردم .به ما گفت اگر کسی از این مردم از شما سئوال کردند که برای چی آمده آید بگوید برای خرید آمده ایم ..بعد از ده دقیقه ای که گذشت دیدیم فرید یک نفر دیگر همراهش است .به ما گفت تا اینجا من شما را همراهی میکردم از اینجا به بعد این آقا با شما می آید .حقیقتش را بخواهید مقداری ترس ما را گرفت .که نکند ما را گول زدند . و با فرید شروع به یک دو کردن بحث شدیم .فرید هم با خونسردی و خوشرویی تمام به سئولات ما جواب میداد .که اعتماد کنید کار ما کلک حقه بازی نیست ما از شما نه پول میخواهیم نه ما دنبال پول کسی هستیم .
قصد ما کمک کردن به شما می باشد که انشاءالله به اروپا اعزامتان بکنیم وقتی ما با صحبتهای او که خیلی دوستانه و خودمانی بود روبرو شدیم ترسمان ریخت الخصوص اون جاهایی که میگفت ما شما را به قصد اروپا به اینجا آورده آیم .نقطه ضعف ما را میدانست و در هر یک جمله حرف زدن با ما .یک بار اسم کشور هلند و یک بار هم اسم آلمان و اروپا را که می آورد انگار از دهنش شهد و شکر می بارد .در ظرف کمتر از بیست دقیقه ترس و نگرانی که ما را گرفته بود .. جایش را به خوشحالی لبخند رضایت بخش داد. فرید آدم کار کشته و با تجربه ای بود .چون خوب میدانست رگ خواب نفرات کجاست و چگونه و از چه راهی وارد دیالوگ با نفرات شود.وقتی اشتیاق ما را در شنیدن کشور اروپا و رفتن به اروپا را میدید بیشتر ادامه میداد .از اون هفت خطهای روزگار بود ..من بیشترین شهرهای سیستان بلوچستان رفته بودم کار کرده بودم با فرهنگ آداب آنها آشنایی داشتم در میان بلوچها آدمهایی هستند که خیلی زرنگ و با جرات با هوش هستند .ولی فرید با بقیه بلوچها فرق میکرد .بلوچها زبان باز نیستند رو راست هستند .ولی فرید با تسلط و جدیت و در عین سادگی حرفش منتقل میکرد هر آدمی را خام و جذب خودش میکرد..
وقتی دید ما کاملا به آنها اعتماد کردیم از ما خدا حافظی کرد و رفت .و ما سر نوشت جدید انتخاب کردیم و خودمان به دست تقدیر سپردیم.. که هر چه بادا باد.ما که تا این جای زندگی شکست خوردیم .این یکی هم رویش.ا
با هر ترس و لرزی که بود ما خوان اول به سلامت پشت سر گذاشتیم.
در آن نزدیکی یک قهوه خانه بزرگی بود که بنای آن شباهت بیشتر با کاروانسراهای معروف شاه عباس داشت خیلی بزرگ بود .
به خاطر اینکه کسی به ما شک نکند که برای چه کاری آمده ایم .وارد بساط فروش مواد مخدر و فروشندها شدیم دیدیم خیلی راحت بدون ترس و عادی بازارشان گرم داد و ستد و بده و بستان است.مثل نقل و نبات به هر رهگذری تعارف میکردند و تبلیغ میکردند .من هم از کنار همین تعارفات یک تکه کوچک حشیش از یک تخته قالب که مثل قالب صابون گلنار بود کندم .شلوغ و پلوغ بود صاحب جنس من دید خودش یک تکه به اندازه یک گردو کند و مقداری تریاک همع بهم داد گفت برو قهوه خانه بکش اگر دیدی خوب است بیائید هر چقدر خواستی از خودم بخر ارزان هم برایتان حساب میکنم .ما هم بدمان نیامد برویم یک دم و دودی راه بیندازیم.. البته نا گفته نماند من خودم در گذشته همه جور مواد مخدر کشیده بودم.. و ترک کرده بودم برایم تازگی نداشت ..
ولی به خاطر اینکه وارد خاک کشور دیگری آنهم با آن مقصد اروپایی که برای رفتنش خیز بزرگی بر داشته بودیم .گفتیم برای آخرین بار هم که شده یک دمی به این سفره مفت مجانی بزنیم و دلی از عزا در بیاوریم .جمعی رفتیم قهوه خانه .
داخل قهوه خانه عین بازارهایی که در هفته فقط یک روز خاص به آن اختصاص دارد و هر کس یک جور جنس می فروشد بود .یکی کیسه تریاک .دیگری کیسه هرویین .آن یکی حشیش و غیره می فروختند جالب اینجا بود که هر کدام از فروشنده ها هم وسیله کشیدن خاص خودش داشت . هروئینی لوله و زروق .تریاکی وافور خوب شاه عباسی و حشیش فروش چپق سنگین محلی . در میانه کشیدن و دود کردن بودیم که یک نفر آمد پیش نفر جدید همراه ما که او هم بلوچ ایرانی بود اسمش را هر گز به ما نگفت به زبان اردو و انگلیسی تسلط داشت یک چیزی در گوشش گفت و رفت . نفر قاچاقبر بر گشت به ما گفت بدون اینکه کسی متوجه بشود یکی یکی از قهوه خانه خارج شویم .و سوار اتوبوسی که منتظرما و به شهر کراچی میرود بشویم .
ما هم یکی یکی از چند در که داشت از قهوه خانه خارج شدیم و سوار اتوبوس شدیم..
قطع ارتباطات خانوادگی و احساسی، ترور شخصیت افراد، اجبار در انتخاب رنگ روسری و زمان غذاخوردن، تاکید بر بیحجابی در حالی که سرکرده حتی یک تار مویش دیده نمیشد، عمل جراحی و از بین بردن قدرت باروری زنان، تنها برخی از جنایات فرقه تروریستی رجوی است که نجاتیافتگان از این گروه در همایشی در سمنان به آن اذعان کردند.
به گزارش فراق، خبرگزاری ایرنا در گزارش اخیر خود از همایش انجمن نجات در سمنان نوشت: انجمن نجات فعالیت خود را سال ۱۳۸۴ آغاز کرد و از سال ۱۳۹۴ فعالیت این انجمن رسمی شد و در ۲۷ استان کشور فعال است؛ هدف از راهاندای انجمن ارتباط گیری با افراد فریبخورده است. فرقه تروریستی رجوی خطرناک و دژخیم است، تا جایی که حتی فیلمی در این زمینه برای به تصویرکشیدن جنایتها ساخته شد.
با توجه به اهمیت موضوع، همایشی روز دوشنبه با عنوان نشست بررسی خیانت و جنایتهای فرقه تروریستی منافقین «از تیرانا تا تهران» در سالن همایش دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی خدمات بهداشتی درمانی استان سمنان برگزار شد که «علی مرادی» رییس انجمن نجات استان سمنان، «هادی شعبانی» دبیر انجمن نجات استان مازندران، «ایرج صالحی» عضو انجمن نجات استان مازندران، و «پرویز حیدرزاده» از افراد تازه جدا شده از فرقه تروریستی رجوی حضور داشتند و به بیان روایتها پرداختند.
طلاق اجباری، هدف شوم فرقه تروریستی رجوی
صالحی عضو انجمن نجات استان مازندران گفت: سازمان مجاهدین در سال ۱۳۴۴ به عنوان تشکلی مذهبی و برای سرنگونی رژیم طاغوت تشکیل شد و در نهایت ضربه سختی از سوی ساواک خوردند و یک نفر به نام مسعود رجوی گروه منافقان را سرپا نگه میدارد.
وی ادامه داد: سال ۱۳۵۲ تمام اعضای سازمان کشته میشوند و فرقه جدید منافقان به صورت رسمی اعلام کردند مارکسیست هستند.
وی بیان کرد: فرقه منافقان در جریان انقلاب اسلامی به دنبال ایجاد بدبینی مردم به مسوولان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بود و بیشتر حملات در آن زمان به سمت آیتالله شهید بهشتی بود.
صالحی تصریح کرد: فرقه تروریستی رجوی به دنبال کشتن احساسات و عواطف در اعضای خود بود و بسیاری از افراد را با این حربه فریب دادند و گرفتار کردند.
عضو انجمن نجات استان مازندران یادآور شد: رجوی در دورههای قبل تلاش میکرد تا افراد را از خانوادههایشان دور کند و با طلاق اجباری به اهداف شوم خود برسد.
سیاست بی اختیاری در برنامهریزی جزیی ترین مسایل شخصی
مرادی رییس انجمن نجات استان سمنان با اشاره برگزاری نشستهایی با قشرهای مختلف از سوی این انجمن در سمنان، همکاری بیش از پیش رسانهها برای افشای چهره واقعی گروهک منافقان و تبیین فسادها و خرابکاریهای این فرقه را خواستار شد.
وی افزود: رجوی با تکیه بر شعار زن، زندگی و آزادی به دنبال اهداف شوم خود و جنایت پنهان است، رجوی با ایدههای خبیث خود و با سوء استفاده از قرآن، طلاق اجباری را ترویج میدهد.
وی تاکید کرد: رجوی به دنبال قطع رشته عاطفی در بین افراد است و حتی زنان عضو فرقه رجوی اجازه ندارند رنگ روسری خود را انتخاب کنند و رجوی فقط شعار تجددگرایی میدهد.
مرادی بیان کرد: فرقه رجوی زنان عضو گروهک را با عمل جراحی مقطوع النسل کردهاست تا به فکر ازدواج و برقراری رشته عاطفی نیفتند.
در حالی که مریم رجوی حجاب دارد، شعار «زن، زندگی، آزادی» سرمیدهد
شعبانی دبیر انجمن نجات استان مازندران گفت: رجوی با ارتزاق خون زنده است.
وی بیان کرد: از دیدگاه رجوی، فرقه تروریستی رجوی هر فردی که در ایران زندگی میکند مزدور دولت است و باید کشته شود و در زمان پیروی انقلاب اسلامی بسیاری از افراد گروهک را برای کشتن هموطنان شست و شوی مغزی میدادند.
دبیر انجمن نجات استان مازندران گفت: وقتی صحبت از فرقه میشود و فردی عضو فرقه میشود، به صورت کامل در اختیار فرقه قرار میگیرد و شست و شوی مغزی اولین اقدام فرقه است. جز سرکوب و اختناق چیزی عاید افراد عضو گروهک تروریستی منافقین نمیشود و افراد باید هوشیار باشند تا درگیر گروهک رجوی نشوند.
دبیر انجمن نجات استان مازندران گفت: مریم رجوی خودش اجازه نمیدهد حتی یک تار مویش دیده شود، اما در ایران تبلیغ شعار زن، زندگی و آزادی میکند و باید افراد هوشیار باشند و گرفتار فریب این بدخواه و دستنشانده دشمنان نشود.
برخی منابع میگویند مسعود کشمیری در جریان حمله مسلحانه به ساختمانی در حومه پاریس کشته شده است. رسانههای فارسیزبان نزدیک به سازمان تروریستی مجاهدین خلق با وجود تأیید خبر حمله، مدعی شدند کسی در این حادثه آسیب ندیده است .
بعد از پیروزی انقلاب بر علیه رژیم شاه و روی کار آمدن جمهوری اسلامی، گروه های مختلفی به ضدیت با این حکومت نوپا برخواستند اما در زمان جنگ ایران و عراق هیچ کدام حاضر نشدند فقط و فقط برای کسب قدرت، به همکاری با نیروی متخاصم تن بدهند. تنها گروهی که بی شرمانه چنین ننگی را به جان خرید و دوش به دوش نیروهای دشمن، در مقابل مردم و وطن ایستاد، مجاهدین خلق بود.
مسعود رجوی که سودای قدرت چشمانش را کور کرده بود، مجاهدین خلق را در چنان ورطه خیانتی برد که هیچگاه نتوانست خود را از زیر بار این ذلت خارج کند.
مهدی زمردیان، یکی از رزمندگانی که درجریان آزادسازی خرمشهر حضور داشته در خاطرات خود با اشاره به گوشه ای از خیانت های عوامل مجاهدین خلق گفت:
بچه ها در خرمشهر کمبود امکانات داشتند ( نیرو، نظامی، تجهیزات، غذا، پزشکی، دارو) با وجود این کمبودها بچه ها خیلی عالی مقاومت می کردند حتی بی توجهی برخی از مسئولان وقت مانند بنی صدر هم نتوانست روحیه بچه ها را تضعیف کند.
زمردیان ادامه داد: موضوعی که خیلی به ما آسیب رساند جاسوسی در لباس پزشکی و پرستاری بود، ما بعد از پیروزی انقلاب فرصتی نداشتیم پزشک یا پرستار تربیت کنیم، بهداری سپاه نیز در جبهه ها شکل نگرفته بود و بخشی از پزشکان و پرستاران عضو مجاهدین خلق بودند و با جمع آوری اطلاعات و در اختیار قرار دادن آن به صدام ضربه زیادی به رزمندگان وارد کردند.
زمردیان ادامه داد: بعد از آن که ما این معبر را به یاری خدا شناسایی کردیم تیمهای اطلاعاتی تشکیل دادیم و به عنوان کارگری که به مجروحین کمک کنیم و آنها انتقال دهیم وارد بیمارستانها شدیم و به عینه دیدیم پزشکان چه خیانتهایی می کنند…مثلا یک مجروح را که می آوردند او در آن حال نمی دانست چه می گوید لذا ناخواسته اطلاعات گردان و تعداد شهدا و مقدار مهمات و تجهیزات را به زبان می آوردند و آنوقت بود که کار پزشکان و پرستاران عضو مجاهدین خلق شروع می شد اطلاعات را جمع آوری کرده و در اختیار دشمن قرار می دادند.
وی اضافه کرد: مدت زیادی طول نکشید ما خیلی از این جاسوسها را شناسایی کردیم و تحویل مقامات دادیم ولی خیلی ها را هم که فهمیده بودیم جاسوسی می کنند دستگیر نکردیم چون به خدماتشان نیاز داشتیم و به علت کمبود پزشک باید آنها رزمندگان و مردم شهر را درمان می کردند ولی زیر نظرشان داشتیم.
با بررسی فرایند دادرسی و دیگر پروندههایی که با همین مبنای صلاحیتی در سوئد منتهی به صدور رای شده است، میتوان اجملا به این تحلیل رسید که نگرانیهای حقوق بشری دول غربی و مشخصا کشور سوئد عمدتا ناظر بر استیفای منافع خود آن هاست.
در تاریخ دوم دسامبر ۲۰۲۲ (۱۱ آذرماه ۱۴۰۱) دادگاه تجدیدنظر پرونده حمید نوری، رای خود را نسبت به اعتراض وکلای او درباره عدم صلاحیت دادگاه در رسیدگی به پرونده نوری، اعلام کرد. براساس این رای، صلاحیت دادگاه سوئد برای اعمال صلاحیت جهانی در پرونده حمید نوری تائید شد.
صلاحیت جهانی، مبنایی است که به دادگاههای ملی یک کشور اجازه میدهد صرف نظر از محل ارتکاب جرم و حتی فارغ از تابعیت مجرم یا قربانی، اقدام به تعقیب کیفری نماید. این صلاحیت ورای صلاحیت سرزمینی کشورها است و هدف از آن تضمین عدالت قضایی و مقابله با بیکیفرمانی بین المللی است. حمید نوری شهروند ایران در نوامبر ۲۰۱۹ با ادعای همین مبنای صلاحیتی توسط محاکم قضایی سوئد تحت بازداشت قرار گرفت. دادستان سوئد در یک تبانی آشکار با عناصر فرقه رجوی، در کیفرخواست اعلامی خود مدعی شد حمید نوری مرتکب جنایت جنگی و نقض بنیادین حقوق بشر شده است.
بجاست این مسئله ابتدائا مورد بررسی قرار گیرد که آیا حقوق بینالملل، دادگاههای ملی را مجاز به اعمال چنین صلاحیتی میداند؟ آن چه از رویهی قضایی بینالمللی قابل استخراج است گواه این است که هیچ قاعده یا اصلی دولتها را ملزم به اعمال صلاحیت جهانی نمینماید، به عبارت دیگر اعمال صلاحیت جهانی کاملا اختیاری است و کاربست آن بسته به منافع سیاسی کشورها قابل تغییر است. از همین رو به نظر میرسد امروزه مقوله صلاحیت جهانی در خدمت مطامع سیاسی دول غربی قرار گرفته است. این دولتها با اعمال اختیارات قضاییِ فراسرزمینی خود در واقع به دنبال آن هستند تا برداشت خود از موازین حقوق بشری را به دیگر کشورهای جهان تحمیل نمایند.
از این زاویه میتوان «صلاحیت جهانی» را ابزار نوین برتری طلبی و استعلای جهان غرب در عرصهی حقوق بین الملل کیفری دانست. به گفته یکی از قضات دیوان دادگستری بینالمللی این رویکرد هیچ گاه بر نیمکرهی شمالی کرهی زمین اعمال نخواهد شد و مثلا امکان نخواهد داشت یک فرد اروپایی یا آمریکایی مشمول صلاحیت جهانی گردد. بررسی رویه دولت سوئد نیز در اعمال گزینشی صلاحیت جهانی موید همین نظر است. این کشور با سوء استفاده از سازوکارهای قضایی برخلاف آنچه داعیه آن را دارد هیچگاه به دنبال کشف حقیقت و تحکیم حقوق بنیادین بشر نبوده و در واقع منافع سیاسی خود و جریانات همسو با خود را دنبال کرده است.
بیرون کشیدن افکار خصوصی و اعتراف گیری قلب و ذهن و روح یک فرد، و متعاقبا حملات شدید روانی به فرد نقض کننده، مثل فحاشی، تف، فریاد زدن به صورت جمعی روی یک زن بی دفاع بدون حق داشتن وکیل و حق دفاع از خود، حرکتی رذیلانه، غیرانسانی، ضد زن و خلاف حقوق بشر و نوعی شکنجه شدید روانی بود.
سایت انجمن نجات؛ برگرفته از صفحه فیسبوک زینب حسین نژاد (ژینا): زینب حسین نژاد که پس از خروج از گروهک تروریستی مجاهدین خلق نام مستعار ژینا را برای خود برگزید، از کودک سربازان سابق این تشکیلات است. او در مورخ ۱۸ مارس ۲۰۲۳ از جلسات خصوصی مغزشویی و اعترافگیری ویژه زنان عضو مجاهدین خلق نوشت.
ژینا که از اولین و معدود زنانی است که پس از استقرار تشکیلات در آلبانی از آن جدا شد، نخست به یونان رفت و امروز در فرانسه اقامت دارد. در سالهای اخیر او جسورانه از حق آزادی بیان خود در شبکههای اجتماعی بهره جسته است. در مطلبی که این زن جوان در آستانه بهار امسال درباره ریاکاری مجاهدین خلق در خصوص جنبش زن، زندگی، آزادی منتشر کرده است از سیستم سرکوب جنسی و جنسیتی در تشکیلات مجاهدین خلق مینویسد:
حریم خصوصی و اعترافگیری از شخصیترین مسائل زنان در جلسات ایدئولوژیک
اخیرا خانم عاطفه اقبال بدرستی یک مطلبی در این رابطه نوشته بود که مجاهدین طبق معمول، یک فرد مغزباخته را به میدان آوردند که علیه ایشان توهین و دروغ های مجاهدین را باز تکرار کند، در صورتی که او یک مرد است و هرگز در جلسات خصوصی زنان در اشرف حضور نداشته و هیچ چیز در این رابطه نمی داند. و فقط مجبور است طوطی وار هر چه به او دیکته میکنند را بنویسد. ضمن اینکه بصورت مضحکی از پدر بریده خجولش در سنین سالخوردگی به نام محمد.ا دفاع کرده در حالیکه همگان از جمله پسران جوانی که در آلبانی از مجاهدین جدا شده اند، بخوبی می دانند که او در هتل های تیرانا مشغول به چه کاری بوده است، و حتی از او عکس می گیرند. نه بخاطر اینکه در زندگی خصوصی کسی دخالت کنند، بلکه به این خاطر که به مسئولین مجاهدین بگویند شما که سالیان از سنین نوجوانی قلب و مغز ما را بخاطر اسم یک دختر و یا یک رویای جنسی سوراخ سوراخ کردید، بفرمایید ببینید که افراد قدیمی و مسن شما در هتل ها مشغول به چه کاری هستند. هر چند چندان مساله خصوصی هم نبود چون گویی در یک مورد کار به قانون کشیده شده بود. من معمولا عادت ندارم چنین چیزهایی را بنویسم مگر کسی خودش از حد و وقاحت بگذراند.