قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق ، مصطفی آزاد

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق ، مصطفی آزاد

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید . ضمن اینکه با آدرس دوم ghased1393.blogsky .com هم در این مسیر پیش می رویم ...

آخرین مطالب
پیوندها

۱۸۳ مطلب با موضوع «فرقه رجوی و کشور آلبانی» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

«فیروز دانشگری» جراح دانشگاه اوهایو و حامی فرقه رجوی در یک افشاگری جنجالی از کلاهبرداری بزرگ با عنوان «همیاری ملی» توسط اشرف معاشان، پرده برداشت.

به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، این حامی فرقه رجوی که بارها در نشست های رسمی این فرقه سخنرانی کرده است با ارسال پیامی به فراق نوشت: بیست و ششمین برنامه همیاری ملی که طی روزهای جمعه، شنبه و یکشنبه ۲۴ و ۲۵ و ۲۶ دی ماه ۱۴۰۰ برگزار می گردد، نمادی دیگر از اشرفی دزدیِ اشرف معاشان و تبلوری از حقه بازی مریم بازان، برای سرکیسه نمودن هوادار بدبخت، پناهنده بیچاره و فریب خورده آواره است.

وی در این پیام مسعود رجوی را لاشخور پیر معرفی کرد و گفت: این سیرک بزرگ گدایی که با مدیریت دلقک های قهّاری چون خصیم(حبیب)، جبار(رحمان)، موشرف(شریف) و خوش رقصی برادر میت المکذبین برگزار می گردد، هیچ زمان پایان نمی یابد؛ چرا که شکم لاشخور پیری چون بردار مفلوک (مسعود) سیری ناپذیر است.

«فیروز دانشگری» تصریح کرد: یک نگاه تأمل برانگیز در پروپاگاندای کلاه جادویی فرقه (سیمای اسارت) که بارها نمایش های متعددی از خرابکاری های فراوان را در ایران به تصویر کشیده؛ این سوال را بر ذهن هر انسان آگاهی متبلور می سازد که چنانچه این همه عملیات خرابکارانه و متعدد با پول های به تاراج رفته، به واقع انجام شده، پس چگونه است که همچنان این حکومت سرپاست؟ و هیچ بازتابی نیز از این اقدامات در هیچ رسانه حتی مخالف ج.ا.ا به جز سیمای اسارت، بازتاب ندارد؟

وی ادامه داد: دقت در این موضوع شما را به این نتیجه خواهد رساند که تمام این نمایش های ساختگی نه تنها رو به داخل نیست، بلکه تماماً رو به هوادار و ترفندی جهت جیب بری بیشتر از آنهاست.

دانشگری خطاب به مسعود رجوی مفلوک گفت: این همه پولی که رجوی کامیون – کامیون از صدام عفلقی گرفت و مریم با خدمات شایان و طاقت فرسا! از امیر نازنین عربستان دریافت کرد، کجا رفت؟ که حالا کاسه گداییِ کوچه به کوچه در پاریس و رم و آمستردام و برلین و… بخواهد انجام دهد. . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
به هر صورت آنچه مشخص است اینکه مساله توافق وین بسیار بزرگتر از آن است که حتی کشورهایی مثل عربستان و اسرائیل و . . . بخواهند در آن نقش تعیین کننده داشته باشند. حال چه رسد به مزدوران خرده ریزی مثل سازمان تروریستی مجاهدین که باید در فردای احیای توافق هسته یی به دستور اربابانشان در جای خود تمرگیده و صرفا به نشخوار همان تکه نانی مشغول شوند که جلوی دهانشان انداخته می شود.

اکنون که دور هشتم مذاکرات هسته ایی بین ایران و ۱+۴ بطور مستقیم و با آمریکا بطور غیر مستقیم در حال جریان بوده و اخیرا پیشرفت هایی هم حاصل شده ، دیدن وضع و حال مجاهدین در سایت هایشان تماشایی است.

در دنیای سیاست مزدوری معنای خاص خودش را  دارد. یعنی باید در همه حال به ساز اربابت برقصی تا لقمه نانی گیرت بیاید. هر وقت گفت، ترور کنی، هر وقت خواست، برایش اطلاعات جمع کنی و هر وقت هم خواست، سر جایت بتمرگی. خلاصه روزی هم که تاریخ مصرف گذشت و مثل یک دستمال کثیف دروت انداختند خفقان بگیری.

در مورد مجاهدین هم همین قانونمندی حاکم است. اما  وجه خنده دار قضیه این است که علیرغم اینکه در عمل آنها زن هزار شوهرند و به هر اربابی خم و دولا می شوند اما اصلا روی خود نمی آورند و در اوج بی شرمی و بی حیایی همچنان خود را اپوزیسیون و آلترناتیو می نامند!

وقتی صحبت از پیشرفت مذاکرات می شود و همه طرف حسابها بویژه  آمریکا به آن اشاره می کنند سران فاسد و بدنام مجاهدین یا خفقان گرفته و سکوت پیشه می کنند و یا رهبر فاسد و بدنام این گروه برای دادن روحیه و امید به اعضای گرفتار در اردوگاه این گروه در آلبانی برای چندمین بار از همان طناب پوسیده «کس نخارد پشت من . . . » برای ایز گم کنی و جا انداختن این تفکر که اگر ما مزدور بودیم به جایی می رسیدیم، چون نرسیدم پس ما مزدور نیستیم،  آویزان می شود که البته این ترفند دیگر خاصیت خودش را از دست داده و یکی از نویسندگان سایت راه نو پاسخ درخور و شایسته ای در این خصوص در تاریخ ۲۴ شهریور ۱۴۰۰ به رهبر مجاهدین داده است.  ..

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
فرقه رجوی تشکیلاتی جمع‌گریز با قوانین خاص است که فاقد توانایی‌ها و مهارت‌های لازم برای زندگی با اجتماعی بزرگتر از فرقه به وسعت ایران است. آنها نه تنها نمی توانند الگو باشند بلکه خود نیاز به سالها درمان در بُعد جسمی، روحی و روانی و نحوه یادگیری اصول حضور در جامعه و اجتماع را دارند.

فرانسیس بیکن، فیلسوف شهیر انگلیسی، می‌گفت فقط دو نفر از تنهایی لذت می‌برند: یکی خدا و دیگری موجودات ددمنش که مصداق آن در این مطلب می تواند رهبران فرقه گرای مجاهدین تصور شود.

هر انسانی که بعد از سالها زندگی به کهولت می رسد، نیم نگاهی به گذشته ی خود دارد و همیشه در این فکر است که زندگی خود را چگونه گذارنده است. آیا در این مسیر توانسته آنطور که دوست داشته  زندگی کند یا نه؟

این سوالی است که اعضای مجاهدین هر روز و هر لحظه باید از خود بپرسند که سرانجام مسیری که رفته اند چه خواهد شد و در این سالها آیا توانسته اند آنطور که خواسته اند زندگی کنند؟

آنچه که از مجاهدین توسط سران این فرقه نمایش داده می شود صرفا گندابی در یک زرورق طلایی و خوشرنگ است.

اعضایی که هم اکنون سن متوسط آنان بین ۶۰ تا ۷۰ ساله است در سوله های جمعی شب را به صبح می رسانند. زندگی شخصی هرگز برای آنان معنا و مفهومی ندارد و هیچ کس آنرا در درون فرقه تجربه نکرده است.

آنان با آرزوی فردای بهتر به خواب می روند و با صدای شیپور، از خواب بیدار می شوند تا کارهای برنامه ریزی شده را طبق دستورات اجرا کنند تا روزی دیگر را به پایان ببرند.

تاکنون صدای هیچ کودکی از قرارگاه های مجاهدین چه در خاک عراق و چه در خاک آلبانی به گوش نرسیده است. هیچ زنی و هیچ مردی در کنار هم نبوده اند. انسانهای تنها و اخته شده تنها رهاورد فرقه رجوی است.

طبق اسناد و گفته های زنان جداشده از مجاهدین بسیاری از زنان داخل سازمان بدلیل عقیم شدن دیگر امکان فرزند آوری ندارند و البته شایان ذکر است که آنان نیز مانند مردان در سنین پیری خود به سر می برند و علاوه بر مشکلات کهولت سن، با بیماری های مختلف نیز دست و پنجه گرم می کنند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
گروهک تروریستی مجاهدین در تعدادی از کانال های تلگرامی وابسته به این گروه که بدلیل بدنامی با نام های جعلی به خورد مخاطبان داده می شود، سعی کردند با آریه گرفتن عکس یکی از معدومین داعشی وی را با عنوان جعلی احمد رحمت‌آبادی، از کشته‌شدگان اعتراضات اخیر اصفهان، تحت عنوان «شهید آب» معرفی کنند. در حالی‌که او ابوایمان الکردی عضو داعش است که سه سال پیش در سوریه به درک واصل شده است!

مسلما بعد از آمریکا و اسرائیل، سازمان مجاهدین بزرگترین بازنده تجمع مردم و کشاورزان در بستر زاینده رود اصفهان بودند.

داعش

بعبارتی دقیق تر تجمع مردم اصفهان آئینه تمام نمای زوال پایگاه اجتماعی گروه تروریستی و فرقه ای مجاهدین را به نمایش گذاشت و آنان را با حقیقتی تلخ در جغرافیای ایران مواجه ساخت که حاصل بیش از ۴ دهه مزدوری و جنایت و وطن فروشی این گروه بوده است.

اکنون نیز سران این گروه چنان سرسام گرفته اند که سعی می کنند به هر نحوی شده احساسات مردم و جوانان این خطه را با خبرهای جعلی تحریک و آنان را به ایجاد آشوب و اغتشاش به کف خیابان ها بکشانند.

بعد از شکست فراخوان جعلی به تجمع کشاورزان در روز جمعه پنجم آذر در بستر زاینده روز و شکست های  این گروه برای جمع آوری حمایت های جعلی بین المللی، النهایه به ترفند کثیف شهید سازی دست زده و دست به دامن داعش شدند.

در همین رابطه مجاهدین در تعدادی از کانال های تلگرامی وابسته به این گروه که بدلیل بدنامی با نام های جعلی به خورد مخاطبان داده می شود، سعی کردند با آریه گرفتن عکس یکی از معدومین داعشی وی را با عنوان جعلی احمد رحمت‌آبادی، از کشته‌شدگان اعتراضات اخیر اصفهان، تحت عنوان «شهید آب» معرفی کنند. در حالی‌که او ابوایمان الکردی عضو داعش است که سه سال پیش در سوریه به درک واصل شده است! .. . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
وقایع سالهای بعد از سقوط صدام حسین، دیکتاتور عراق و فرار تعدادی از اعضای شورای رهبری فرقه تروریستی مجاهدین در قرارگاه اشرف و سپس افشای حرمسرای رجوی که از همان اعضای شورای رهبری تشکیل شده بود، موجی از انزجار در افکار عمومی را بوجود آورد اینکه رجوی چگونه با کمک مریم عضدانلو زنان نگونبخت را با دادن رده شورای رهبری به آنان فریب داده و به هم بستر شدن با خودش وادار می کرد.

قسمت بیست و چهارم – بند هزار «شین» (یعنی هزار عضو شورای رهبری)  یا همردیف: علیرغم اینکه بعد از بند دال دیگر هیچ زنی تحت مسئولیت  مردان در تشکیلات نبود و زنان در مسئولیت های بالای تشکیلات قرار داشتند ولی هنوز دستگاه رجوی بطور کامل آببندی نشده بود. 

من

رجوی خیلی خوب میدانست باید پست های حساس و مسئولیت های حول و حوش خودش را به زنان بسپارد چرا که این شکلی دستگاه او آببندی شده و  از هرگونه تهدیدات احتمالی بعدی که ممکن بود از طرف مردان مسئول در تشکیلات متوجه وی شود از جمله افشای سواستفاده های جنسی شخص وی منتفی گردد.

رجوی در ۱۴مرداد سال ۱۳۷۲ طی نشستی در قرارگاه باقرزاده  تعدادی از زنان را به رده همردیفی مسئول اول سازمان یعنی مریم  ارتفاء داد .  در قدم اول تعداد اعضای شورای رهبری ۱۲ نفر  و ۱۲ نفر نیز بعنوان کاندید شورای رهبری معرفی شدند.  ولی  بعدا بر تعداد آنها افزوده شد بنحویکه مسعود رجوی از اعضای شورای رهبری تحت عنوان «صفی تا تهران» نام برد!

وی این انتخاب را «بلوغ ایدئولوژیکی مجاهدین»  لقب داده و معتقد بود که این بلوغ در انتخاب مریم به ریاست جمهوری به اوج خود رسیده است.

بدین ترتیب رجوی در ذهن اعضای سازمان در جایگاهی قرار داشت که توانسته بود به نابرابری جنسی در تشکیلات پایان دهد.

رجوی همیشه سعی میکرد به هر شکلی شده و تا جایی که امکان دارد همه چیز را بنوعی به مذهب ربط داده و از آن در راستای اهداف خود سو استفاده کند.

در معرفی اعضای شورای رهبری هم همین ترفند را بکار گرفت تا بدین ترتیب احساسات حاضرین در جلسه را تحریک کرده و با اهداف خود همسو کند. رجوی تلاش کرد دبا شیادی تمام اعضای «شورای رهبری» را به حواریون حضرت مسیح و یا ۱۲ پیشوای شیعیان ربط داده  تا این انتخاب را مبارک جلوه دهد؟!

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
 

مستند در دام فریب سرگذشت کسانی است که  روزگارانی در دام فریب فرقه رجوی گرفتار آمده و کم یا زیاد بخشی از عمر خود را در این فرقه سپری کرده اند. البته برخی هایشان که، شانس یاری شان بود بر حسب شرایط خاص تواسته اند از دست فرقه رهایی یابند.

البته در این میان نگون بختانی هم بودند که در مسیر اهداف فرقه هزینه شدند. و مرگ تنها هدیه سران مجاهدین به آنان بود.

تهدیدات پنهان و نرم و در مقاطعی البته سخت واقعیّتی است که پیوسته اعضای گرفتار در فرقه رجوی در اشکال مختلف در درون سازمان با آن دست به گریبان بوده و هرکس به شکلی آثار آنرا با خود به همراه دارد. زندان و شکنجه، قتل، تحقیر در مقابل جمع، محاکمات غیر انسانی، تحمیل خودکشی به اعضای ناراضی و . . . از انواع این تهدیات محسوب می شود.

در این مستند سعی می کنیم با کسانی که روزگارانی در دام فریب مجاهدین گرفتار آمدند اما برحسب شرایط خاص توانستند جان خود را از دست این فرقه رهایی دهند مصاحبه کوتاهی داشته باشیم تا نسل جوان کشورمان با تجربیات آنان و ترفند های فریبکارانه مجاهدین  آشنا شده و به ماهیت پلید و ضد بشری این گروه تروریست و فرقه گرا پی ببرند.

در اینجا جای دارد بعنوان سند به بخشی از گزارش «انستیتوی تحقیقات دفاع ملی (RAND) برای وزارت د فاع آمریکا با عنوان «مجاهدین» خلق در عراق در مرداد ۱۳۸۸ –   The Mujahedin-e Khalq in Iraq  (AUGUST 2009)اشاره کرد که به ایدئولوژی خشونت آمیز، سیاست فریب ، تطمیع و تنبیه گروه تروریستی «مجاهدین» خلق پرداخته است.

«انستیتوی تحقیقات دفاع ملی» آمریکا در گزارش تحقیقاتی خود، جذب ۷۰ درصد از نیروهای سازمان «مجاهدین» خلق را «غیرداوطلبانه» و با فریب، تطمیع دروغین و تهدید عنوان و تصریح کرده است، این سازمان تروریستی با وعده های دروغ از جمله وعده کار همراه با حقوق، اعطای زمین، کمک در دریافت پناهندگی، دیدار آزاد با خانواده، امکانات بهداشت و درمان عمومی و حتی ازدواج ، نیرو جذب کرده و عضوگیری این سازمان از سال ۱۹۸۶ دواطلبانه نبوده است.

گروه تروریستی «مجاهدین» خلق با مصادره مدارک هویتی و اجتناب از قانونی نمودن حضور اعضا در عراق در زمان صدام، آنها را تحت اجبار در اردوگاه های سازمان در عراق نگه می داشت و آنان را تهدید می کرد درصورت خروج از اردوگاه دستگیر شده و برای ورود غیر قانونی به عراق محاکمه و مجازات خواهند شد.

در بخشی از این گزارش با عنوان «سازمان مجاهدین خلق به عنوان یک فرقه» آمده است:

. . . از روزهای اولیه، سازمان مجاهدین خلق ارتباطات درونی بسته ای داشته است، ولی این امر در اواسط دهه ۱۹۸۰ بعد از اینکه رهبران گروه و بسیاری از اعضا به پاریس نقل مکان نمودند به موضوعی خبیث تر تبدیل شد. در پاریس، مسعود رجوی شروع به پیش بردن آنچه که “انقلاب ایدئولوژیک” نامیده میشد نمود که ضوابط جدیدی را بر فعالان سازمان – ابتدا خواست فزاینده سرسپردگی به اهداف سازمان و متعاقبا سرسپردگی تقریبا مذهبی به رجوی ها (مسعود و همسرش مریم)، جلسات عمومی انتقاد از خود، طلاق اجباری، تجرد، اجبار در جدایی از خانواده و دوستان، و جداسازی جنسی – تحمیل میکرد.

قبل از اتحاد با صدام، سازمان تروریستی مجاهدین خلق بازدرجرگه  یک سازمان ضد مردمی بود. در هر صورت، زمانی که در عراق مستقر گردیده و علیه نیروهای ایرانی در اتحاد با صدام وارد جنگ شد، این گروه خشم مردم ایران را به خود خرید و در نتیجه با کم شدن داوطلب برای پیوستن روبرو شد. لذا دست به جذب نیرو به شیوه های فریبکارانه زد. فرقه رجوی طبیعتا به دنبال معارضین ایرانی بود، ولی همچنین در ارتباط با مهاجران اقتصادی در کشورهایی مانند ترکیه و امارات متحده عربی با دادن قول های دروغین جهت یافتن کار، زمین، کمک در اخذ پناهندگی در کشورهای غربی، و حتی ازدواج، آنان را به عراق کشاند. به بستگان اعضای سازمان، پیشنهاد سفر مجانی به اردوگاه های سازمان مجاهدین خلق جهت دیدار با آنان داده میشد. این افراد جذب شده اغلب بصورت غیر قانونی وارد عراق شده اند و سپس از آنان خواسته شده تا مدارک شناسایی خود را برای “حفظ و نگهداری” تسلیم نمایند. لذا، آنان در عمل در تله می افتادند.

یک شیوه دیگر جذب نیرو با کمک دولت صدام صورت میگرفت. به اسرای ایرانی از جنگ ایران و عراق پیشنهاد میشد تا بین رفتن به اردوگاه های سازمان مجاهدین خلق و سپس بازگشت به ایران و یا ماندن در اردوگاه های اسرا در عراق یکی را انتخاب نمایند. صدها زندانی به اردوگاه های سازمان مجاهدین خلق رفتند، که در آنجا ماندگار شدند. هیچ اقدامی جهت بازگشت آنان به ایران صورت نگرفت.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

افشاگری3 ...

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
بهتر است شما به جلسات برگزار شده در آلبانی و شیوه فیلم برداری از افراد توجه کنید متوجه میشوید قبل از هر فرد یا جریان این خود سازمان است که از آینده مبهم خودش آگاه است. بجز ردیف های اول که نفرات شناخته شده هستند دیگر افراد از پشت فیلم برداری میشوند یا چهره ها واضح نشان داده نمیشود دلیل آن این است که هیچ معلوم نیست این افراد هفته یا ماه بعد در تشکیلات مانده باشند یا نه.

خانواده که در مباحث جامعه‌شناسی کوچکترین جزء اجتماع محسوب می شود در سازمان «مجاهدین» القابی چون فامیل الدنگ… خانواده وزارتی… مزدوران اطلاعات… و اعضای خانواده نامادری، ناپدری، نابرادری و ناخواهری به خود گرفته است.

توضیح:

خانم حمیرا محمدنژاد متولد شهرستان خوی در استان آذربایجان غربی است. وی دوران کودکی خود را در این شهر گذراند. سپس بهمراه خانواده اش به شهر ارومیه نقل مکان کرد و در این شهر ساکن شد.

خانم حمیرا محمدنژاد در سنین نوجوانی و در اواسط دهه شصت به تشکیلات «مجاهدین» پیوست. وی در اکتبر سال  ۲۰۱۳ در گفتگو با سایت زنان ایران دلیل جذب خود به «مجاهدین» را سیستم سنتی حاکم بر خانواده و جستجوی راه گریزی از فضا و شرایط محدودیت آمیز و بازدارنده ذکر کرده بود.

وی اشاره داشتند که از طریق گوش دادن به «رادیو مجاهد» جذب شعارهای این گروه درباره آزادی زنان شده بود. ولی آنچه که در عمل دید برخلاف باورهای او بوده است.

بدین ترتیب خانم حمیرا محمدنژاد پس از ۹ سال حضور در تشکیلات بغایت عقب مانده فرقه تروریستی  «مجاهدین» در اواسط دهه هفتاد تصمیم گرفت از این گروه خارج شود.

خانم حمیرا محمدنژاد یکی از زنان موفقی است که توانسته است با خروج از فرقه مجاهدین زندگی جدیدی را برای خود در کشور آلمان شروع کند. خانم حمیرا محمدنژاد می تواند به همراه سایر زنانی که گروه فرقه ای «مجاهدین» را ترک کرده اند الگویی برای زنان نگونبختی باشد که هنوز در تاریک خانه های مجاهدین روزگار دردناکی را سپری می کنند.

بنابراین مدیریت سایت راه نو تصمیم گرفت مصاحبه ای با خانم حمیرا محمدنژاد در خصوص وضعیت مجاهدین و مسائل مبتلابه این گروه  در کشور آلمان انجام دهد. متن این مصاحبه بشرح زیر است.

خبرنگار سایت راه نو:

خانم محمدنژاد ضمن سلام به جنابعالی از اینکه وقت ارزشمندتان را با وجود مشغله کاری زیادتان در اختیار ما گذاشتید نهایت تشکر و قدردانی هم  از جانب خودم و هم از سوی دست اندرکاران سایت راه نو را دارم.

می خواستم قبل از اینکه سوالاتم را با شما مطرح کنم اگر حرفی برای مخاطبان و کسانی که مطالب ما را در این سایت دنبال می کنند دارید بفرمایید.

خانم حمیرا محمدنژاد:

بنده نیز به تمامی مخاطبین و همه کسانی که مطالب سایت راه نو را دنبال کرده و آنرا مطالعه می کنند سلام دارم. از همین جا به همه آنها بویژه خانواده های دردمند و کسانی که به هر شکل ممکن تلاش می کنند اعضای فریب خورده را از چنگال رهبران قاتل و  وطن فروش رجوی خارج کنند و ماهیت فرقه ای این گروه را افشا کنند درود می فرستم.

من حمیرا محمدنژاد ساکن آلمان هستم. حدود ۹ سال از بهترین دوران نوجوانی ام را در سازمان فرقه ای «مجاهدین» بسر برده ام.

بعد از متوجه  شدن به ماهیت فرقه ای این سازمان تصمیم به جدا شدن از این فرقه گرفتم و زندگی جدیدی را در کشور آلمان شروع کردم.

بنده فارغ التحصیل رشته پرستاری و رشته بهداشت بیمار ستان، در کشور آلمان بوده  و هم اکنون نیز در یکی از بیمارستان معتبر این کشور مشغول به کار هستم.

همچنین از زحمات شما در  ترتیب دادن  این مصاحبه نیز تشکر می کنم.  امروز خوشحالم که بتوانم گو شه ای از ماهیت واقعی و درونی این فرقه را در این مصاحبه روشن کنم.

 

خبرنگار: پس اجازه بدید اولین سوالم را مطرح کنم.

می دانید در روز ۱۹ شهریور ۱۳۹۵ رسانه‌ها اعلام کردند که آخرین گروه «مجاهدین» از عراق وارد آلبانی شده‌اند. بدین ترتیب اکنون نزدیک به چهار  سال است که اعضای این گروه در خاک آلبانی حضور دارند. میتوانید بگویید طی این مدت چه تغییراتی در وضعیت داخلی و هم جایگاه این گروه در سطح بین المللی بوجود آمده است؟

خانم حمیرا محمدنژاد:

در واقع با توجیه شرایط عراق و بهانه هایی مثل شرایط امنیتی یا سیاسی یا اجتماعی بود که رجوی توانست حصارهای تشکیلاتی را هر چه بیشتر بر اعضاء تحمیل کند.  اصلی ترین آن همان طلاق های اجباری تحت نام انقلاب ایدئولوژیک بود. البته نتیجه آن هم فساد غیر قابل تصور در داخل مناسبات مجاهدین بود. بطوری که در سال ۱۳۷۵ تنها چهار سال بعد مجبور شد زنان را از مردان جدا کند. در حالیکه قبل از آن چندین بار رجوی در نشست هایش میگفت هیچ ارتشی در دنیا نتوانسته یگانهای مختلط تشکیل دهد ولی ما توانسته ایم. از این بابت به خودش می‌بالید. اما بعدها چنان مجبور به جداسازی شد که نه تنها یگان ها بلکه خیابانها و مراجعات به اماکن مثل انبارها و تعمیرگاهها و پمپ بنزین را هم جداسازی جنسیتی کرد.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

من محسن یونسی هستم. زمانی که کودکی بیش نبودم سازمان مجاهدین با فریب پدرم را به مقر خودش انتقال داد. من از کودکی محبت پدری را به چشم ندیدم . زمانی که سازمان مجاهدین در عراق بود، من چندین بار به عراق سفر کردم با این امید که با پدرم دیداری داشته باشم ولی سازمان مجاهدین مانع دیدار من شد. سازمانی که مدعی آزادی حقوق بشر است!

سازمان مجاهدین ضد آزادی و ضد حقوق بشر است. چندین سال است به پدرم اجازه نداده اند تماسی با خانواده خود بگیرد دلم برای پدرم تنگ شده است . خبری به دست من رسید که جداشدگان از سازمان مجاهدین در دادگاه بر علیه این سازمان شکایت کرده اند و حکم قطعی آن بدست شما رسیده است. من هم از سازمان مجاهدین شکایت دارم . شکایت دارم چون پدرم را چندین سال به اسارت خود در آورده و او را مغزشویی می کند. من محسن یونسی از شکایت جدا شدگان از سازمان مجاهدین حمایت می کنم. امیدوارم در آینده نزدیک رهبران سازمان مجاهدین در دادگاه های بین المللی محاکمه شوند.

محسن یونسی – اراک – ایران

  • مصطفی آزاد
  • ۰
  • ۰

رها شدگان از دوزخ رجوی ملعون، نوید دهندگان پایان عمر دجال روانی فرقه هستند.

به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، ورود فرقه به جامعه آلبانی فرصتی فراهم آورد تا اعضایی که سال‌ها از اختناق، جنایت و شکنجه‌های فرقه رجوی به ستوه آمده بودند اما به جهت شرایط سخت حاکم بر عراق جرأت رهایی خود را نداشتند، امکانی پیدا کرده و جان خویش را نجات دهند.

گروه پژوهش این رسانه، اسامی افرادی که در آلبانی از این فرقه جدا شدند را به شرح زیر منتشر می نماید.

لازم به توضیح است در تهیه این اسامی نهایت دقت به عمل آمده اما امکان خطا، تشابه اسمی یا افتادن از قلم وجود دارد.

۱- طیبه نوری

۲- گوهر صادقی

۳- زینب حسین نژاد

۴- فرشته نبئی

۵- سمیه مجیدی

۶- سمانه طریقت منفرد

۷- فائزه سعادت

  • مصطفی آزاد