قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید .

پیوندها

۱۰۶ مطلب با موضوع «پیرامون پیام های رهبری فرقه رجوی» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

زندانی سیاسی پیش از انقلاب گفت: عده‌ای که در جریان نیستند شعارشان این است که حکومت اینها را به این مسیر کشاند و اگر حکومت خشن برخورد نمی‌کرد به اینجا کشیده نمی‌شدند؛ در حالیکه این بحث‌ها نبود آن موقع اینقدر وضعیت آزاد بود که رجوی و خیابانی به شورای انقلاب می‌رفتند و ادعای ارث و میراث می‌کردند.

به گزارش فراق، عزت‌الله شاهی، زندانی سیاسی پیش از انقلاب و از مسئولین کمیته انقلاب در گفت‌وگویی درباره آنچه در ۳۰ خرداد سال۶۰ گذشت، سخن گفته است که مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

واقعه ۳۰خرداد ۶۰ برای دو طرف ماجرا روایت‌های هیجان‌انگیز و البته غم‌انگیزی دارد که به مرور زمان از روایت تاریخی آن کاسته شده اما از نتایج آن کاسته نشده است و هنوز هم اثرات آن اتفاق خیانت‌بار دیده می‌شود. سازمان مجاهدین خلق در ۳۰خرداد ۱۳۶۰ با صدور اطلاعیه‌ای اقدام به آغاز جنگ مسلحانه علیه جمهوری اسلامی و مردم می‌کند که در نتیجه آن موجی از تنش و ترور در کشور آغاز می‌شود؛ اقداماتی که این سازمان را به مسیر منافقانه‌ای کشاند که دیگر راه برگشتی نداشت.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

«منیر نظری» یکی دیگر از زنان اسیر در فرقه رجوی است که با حضور بیش از سه دهه در کمپ‌های فرقه رجوی زیر بار قوانین تشکیلات دیکتاتوری فرقه نمی‌رود و به همین خاطر مورد غضب و فشارهای مضاعف است.

«منیر» در سنین کم توسط خانواده‌اش به عراق و کمپ اشرف برده شد. او یکی از سرکش‌ترین زنانی بود که با قوانین فرقه در می‌افتاد و تا آنجا که توان داشت زیر بار زور نمی رفت و در همین راستا با انواع فشارهای روحی مواجه بود.

سران فرقه با انواع تحقیر و  شکنجه های روحی با او برخورد می‌کردند تا بتوانند او را کنترل کنند.  با دو دهه سابقه به او مسئولیت کاری را نمی‌دادند و او را متهم به عدم تعادل روانی کرده بودند.

در جلسات انتقادی، زنان دیگر را تحریک می‌کردند علیه اش هجمه کنند تا روحیه اش را بکشند و وادار به اطاعت نمایند.

وی به دلیل اینکه قبول نمی‌کرد در هرکاری گمارده شود در اثر مقاومتی که داشت و زیربار زور نمی رفت پیوسته در کشمکش و زد و خورد با سرکردگان یگان‌های زنان بود.

بدیهی است ظاهرا حضور چنین افرادی در تشکیلات به نفع فرقه نبود و پذیرش جدایی این افراد هزینه کمتری داشت اما رجوی خیانتکار به دلیل حقه بازی و دیکتاتوری با حکم قرون وسطایی و فرقه ای «زن بریده نداریم» اجازه خروج به زنان نگون بخت نمی داد و با ابداع انواع شیوه‌های مغزشویی و روانی سعی بر نگهداری آنان داشتند.

 در حالی که در دنیای بیرون و حتی خانواده های بسیاری از این زنان اطلاعی از وضعیت فرزندان خود ندارند رجوی‌ها ویترین بیرونی فرقه را نمایشی از انتخاب آزادانه ترتیب می دهند تا جامعه بیرون تصورکنند تمام زنان دربند فرقه به خواست و دلخواه خود در پستوهای فرقه مانده اند.

گزارش از: مرضیه رئیس الساداتی

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

پژوهشگر و روزنامه نگار آلبانیایی به بهانه دیدار وزیر خارجه سابق آمریکا و مریم رجوی با شبکه پرس.‌تی.‌وی گفت‌و گو‌کرد.

به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق در این گفت و گو دکتر اولسی یازچی اظهار داشت: مایک پمپئو بخشی از باند دیوانه انجیلی است که از اسرائیل و متحدانش مانند سازمان مجاهدین خلق علیه ایران و اسلام حمایت می کند.

دوشنبه ۲۶ اردیبهشت‌ماه پمپئو، وزیر پیشین امور خارجه امریکا با حضور در مقر فرقه رجوی در کشور آلبانی با سرکرده این فرقه تروریستی، مریم رجوی دیدار و خود را عضوی از این سازمان تروریستی اعلام و درخواست کرد تا از ظرفیت‌های آن‌ها علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده شود.

پژوهشگر و روزنامه نگار آلبانیایی به بهانه دیدار وزیر خارجه سابق آمریکا و مریم رجوی با شبکه پرس.‌تی.‌وی گفت‌و گو‌کرد.

به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق در این گفت و گو دکتر اولسی یازچی اظهار داشت: مایک پمپئو بخشی از باند دیوانه انجیلی است که از اسرائیل و متحدانش مانند سازمان مجاهدین خلق علیه ایران و اسلام حمایت می کند.

دوشنبه ۲۶ اردیبهشت‌ماه پمپئو، وزیر پیشین امور خارجه امریکا با حضور در مقر فرقه رجوی در کشور آلبانی با سرکرده این فرقه تروریستی، مریم رجوی دیدار و خود را عضوی از این سازمان تروریستی اعلام و درخواست کرد تا از ظرفیت‌های آن‌ها علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده شود.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

کشور سوئد در طی یکی دو  دهه گذشته با هدف تجزیه و ضربه به کشور ما، ماهیت ضد ایرانی خویش را به خوبی به نمایش گذاشته است.

به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، یکی از اصول و سیاست پناهنده پذیری برخی از کشورهای غربی خصوصا سوئد حمایت و پرورش گروه های ضد جمهوری اسلامی ایران است همان ها که با تروریسم تحت حمایت غرب با هدف براندازی حکومت به فعالیت مشغولند.

گروه های تروریستی چون حرکته النضال و فرقه رجوی در کشور سوئد با امکانات ویژه سازمان اطلاعاتی و دستگاه قضایی سوئد به فعالیت های تروریستی و ضد ایرانی خود بدون هیچ ترسی از  پیگیری حقوقی  مشغولند.

هم اکنون سرکرده جدید حرکته النضال تحت حمایت دولت سوئد در این کشور مستقر است. صدها عضو و هوادار فرقه رجوی در سوئد به فعالیت تروریستی در زیر چتر سازمان مجاهدین مشغولند. سازمان تروریستی حرکته النضال تا به حال در انفجارهای تروریستی که انجام داده باعث شهادت حداقل ۴۵۰ تن شده و سرکرده قدیم آن هم تحت حمایت دولت سوئد قرار داشت.

بنا به گزارش های دریافتی از جریان دادگاه حمید نوری، تا کنون ۹۰ جلسه محاکمه با ۵۵۰ساعت برگزار شده است. طی این مدت اعضای فرقه رجوی در۵۳۰ ساعت به پرونده سازی علیه او پرداخته اند. در بیش از ۵۰۰ ساعت محاکمه، وکیل تسخیری متهم فقط ۲۰ ساعت فرصت دفاع داشته است. اجازه حضور ۸۰ شاهد از طرف منافقین در دادگاه صادر شده اما اجازه شرکت به شاهدینی که متهم را می شناسند و بر بی گناهی او صحه می گذارند داده نشده است.

حمید نوری که حدود دو سال و نیم است با ترفند و همدستی فرقه رجوی و سیستم قضایی سوئد در این کشور زندانی است، ازاولیه ترین حقوق یک زندانی و حقوق بشر اولیه محروم است. وی به مدت دو سال اجازه ملاقات با خانواده نداشته است، اجازه انتخاب وکیل به او ندادند، وکیل توسط کشور سوئد مشخص شده است و در زندان انفرادی به سر می برد.

دادستان سوئد در حرکتی غیر معمول با نقض قوانین مشروع دادرسی و کاملا مشکوک  اظهارات و مدارکی جعلی علیه متهم را به دادگاه ارائه نموده ولی از ارائه مدارک و ادله له متهم جلوگیری نمود، حتی در اخرین جلسه دادگاه فرصت دفاع به او ندادند.

وکلای خانوادگی نوری اجازه ارتباط و تماس و مشارکت در روند دفاع از موکل خویش را نداشته اند.

این نمونه ای از حقوق بشر و انسانیت سوئدی – رجوی مدل ۲۰۲۲ است. جالب است بدانید که برای برگزاری این دادگاه تا کنون بیش از ۵۰ میلیون یورو از کیسه دولت سوئد و فرقه رجوی هزینه شده است. پشت پرده کیست؟ و آیا این هزینه نجومی تنها به خاطر محاکمه یک شخص است؟

یکی از ماجراهای جالب دیگر این دادگاه حضور اعضای زندانی فرقه رجوی بود. بدلیل آن که رجوی به اعضای خود اجازه خروج از کمپ را نمی دهند. دادگاه را به مدت دو هفته به کمپ فرقه در آلبانی منتقل کردند تا افراد مفلوکی که حتی زندانبان هایشان به آنها اعتماد ندارند را بیاورند و به دستور سرکرده فرقه رجوی مطالب دیکته شده ای را بگویند.

حالا این دادگاهی که سر و ته آن فرمایشی-نمایشی و سناریوسازی است به انتها رسیده و نتیجه آن از پیش مشخص است، دادستان برای آقای حمید نوری درخواست اشد مجازات یعنی حکم حبس ابد نمود.

زندانی بی‌دفاعی که اجازه دفاع نداشت و در طی این دو سال بسیاری ازحقوق انسانی وی پایمال شد، اجازه معاینه پزشکی ندادند، ماه‌ها بدون عینک و با ضعف شدید چشم در زندان انفرادی به سر برد، در زندان توسط پلیس مورد شکنجه و ضرب و شتم قرار گرفت و نگذاشتند مدارک و ادله او  به دادگاه برسد.

این هم چشمه ای از دمکراسی و حقوق بشرغربی است که با توصیه و حمایت تروریست ها در صحنه دادگاه نمایشی سوئد اجرا شد.

دادگاهی فرمایشی و از پیش طراحی شده که به دستور مجموعه  دستگاه امنیتی و اطلاعاتی غرب  و همکاری تروریست‌های رجوی به شکلی بی‌سابقه برگزار شد.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

نویسنده کتاب «تلخی رهایی» می‌گوید: این اثر خاطرات فردی است که به‌مدت ۱۴سال در اردوگاه اشرف زندگی کرد و تا مرز خودکشی پیش رفته است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «تلخی رهایی» که در روزهای پایانی سال گذشته منتشر و روانه کتابفروشی‌ها شد، از زاویه‌ای جدید به جنگ و آدم‌هایی که در این بازه تاریخی حضور دارند، می‌پردازد. جواد کامور بخشایش که از نویسندگان شناخته‌شده در حوزه ادبیات پایداری است، در آخرین کتاب خود پای صحبت یک راوی متفاوت نشسته است. علی بیگلری، نوجوانی بود که با لطایف الحیلی که در دهه ۶۰ برای ورود به جبهه باب بود، وارد جنگ شد، همین تصمیم، مسیر زندگی او را تغییر داد.

بیگلری پس از حضور در جبهه در عملیاتی به اسارت نیروهای عراقی درآمد و پس از آن، سه سال و نیم از روزهای نوجوانی‌اش را پشت دیوارهای سر به فلک کشیده اردوگاه‌های الرمادی و اطفال گذراند، اما پایان جنگ، پایان دوران اسارت او نبود. بیگلری پس از گذراندن یک سال در بلاتکلیفی و خوف و رجای آزادی یا حبس، با تبلیغات اعضای سازمان مجاهدین در اردوگاه‌ها، به‌سودای رهایی از عراق و بازگشتن به ایران، وارد اردوگاه اشرف می‌شود؛ اینجاست که سخت‌ترین بخش زندگی او رقم می‌خورد… .

کتاب «تلخی رهایی» هرچند به‌تازگی منتشر شده، اما توانسته است نظر بسیاری از مخاطبان را به خود جلب کند. روایت بیگلری به‌عنوان یک عضو جدا‌شده از سازمان از آنچه درون اردوگاه اشرف و ساکنان آن گذشته است، روایتی جذاب و خواندنی از بخشی از تاریخ معاصر ایران است. او به‌واسطه حضور ۱۴ساله‌اش در اردوگاه اشرف، با وقایع مختلفی مواجه می‌شود؛ از انقلاب‌های پی‌درپی رجوی و تناقضاتی که بر ذهن برخی از اعضا چنبره می‌زند تا عملیات‌های مختلف سازمان علیه مردم عراق، ایران و… .

کتاب «تلخی رهایی» روایتی است از یک شاهد عینی از زیست ۱۴ساله در سازمانی که از آن با عنوان «داعشی‌های دهه ۶۰» یاد می‌شود.

خبرگزاری تسنیم به‌مناسبت انتشار این اثر به نویسنده آن به گفت‌وگو پرداخت که می‌توانید مشروح آن را در ادامه بخوانید:

*تسنیم: آقای بخشایش، برای شروع بفرمایید که با آقای بیگلری از چه‌طریقی آشنا شدید و چطور نگارش کتاب «تلخی رهایی» رقم خورد.

من اسم آقای بیگلری را در برخی از مدارک و اسناد مربوط به آزادگان دیده بودم. در مؤسسه پیام آزادگان که به‌صورت تخصصی روی آزادگان کار می‌کند نیز بارها به اسم ایشان برخورد کرده بودم، اما آنچه باعث شد که به‌صورت رسمی با ایشان آشنا شوم و تصمیم بگیرم که خاطرات ایشان را بنویسم، زحمات آقای سرهنگی بود.

ظاهراً آقای بیگلری چندین‌بار برای ثبت خاطراتش به حوزه هنری و آقای مرتضی سرهنگی مراجعه کرده بود، آقای سرهنگی هم پذیرفت و او را برای انجام این کار تشویق کرده بود و همین باعث آشنایی من با راوی کتاب «تلخی رهایی» شد. از آن ملاقات، پنج سال زمان صرف شد تا خاطرات کتاب «تلخی رهایی» ثبت و نوشته شود.

 با توجه به روحیه خاص آقای بیگلری کار ما بارها متوقف شد؛ به‌طوری که گاه فاصله ۱۰ـ۹ماهه می‌افتاد و او از روایت خاطراتش پشیمان می‌شد.

*تسنیم: چرا؟

چون به هر حال شرایط زیست او شرایط خاصی است. برخی از آدم‌ها به‌واسطه پیوستن به سازمان مجاهدین، دوست ندارند دیده یا مطرح شوند، آقای بیگلری جزو این دسته از آدم‌ها بود، حمایت آقای سرهنگی در این مسیر خیلی مؤثر بود.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

به گزارش فراق، بیژن پولادرگ با اتهام هایی که رجوی برای پلیس تحت امر خود در آلبانی ردیف کرده، دستگیر شده است.

با وجود اینکه دادستانی آلبانی اطلاعات دقیقی درباره بیژن پولادرگ منتشر نکرده است اما اتهاماتی که توسط سایت های فرقه درباره وی منتشر شده به روشنی دم خروس را آشکار نموده و نشان می دهد که رجوی چگونه ناگزیر بوده تا دست به این پاپوش ها بزند و برای خود راه نفسی مهیا کند: «پولادرگ که علیه سازمان مجاهدین به جاسوسی اشتغال داشت، از طریق اپلیکیشن تلگرام به زبان فارسی ارتباط برقرار می‌کرده است.»

و یا در قسمتی دیگر چنین نوشته شده است: «بیژن پولادرگ (شهروند ایرانی) به اتهامات جنایی شامل انجام خدمات و اقدامات با افراد نامگذاری شده، ارگانهای تروریستی، رهگیری غیرقانونی داده‌های کامپیوتری، تداخل در داده‌های کامپیوتری، تداخل در سیستم‌های کامپیوتری، سوء استفاده از تجهیزات مندرج در مواد ۲۳۰، ۲۳۴ و ۲۹۳ قانون جزا، پرونده برای محاکمه به دادگاه ارائه شد.»

اما ماجرا چیست. افرادی که بیژن پولادرگ را می شناسند می دانند که وی از سواد آن چنانی برخوردار نبود و حتی اسم خودش را به زور می نوشت چه برسد به سواد کامپیوتری و تداخل در داده های کامپیوتری که کار هکرهای بسیار زبده است یا عبارت سوء استفاده از تجهیزات و یا رهگیری غیر قانونی کامپیوتری کلا غیر قابل قبول است. تنها چیزی که به این آقا نمی خورد هکر بودن است و این یک پاپوش می باشد.

البته این روش فرقه مسبوق به سابقه است. در سال‌های قبل هم برای یکی از جدا شده ها که هم اکنون در آلبانی است به اتهام تجاوز جنسی به یک کودک پاپوش درست کردند و او را مدتی در زندان نگه داشتند اما بعدها معلوم شد که به پدر بچه مقداری پول داده بودند تا برود علیه آن فرد شکایت نماید.

در همین اطلاعیه ای هم که اخیرا در خصوص پولادرگ صادر کردند باز از «انجمن آسیلا» به شدت خشمگین و هستند. خشمگین از این بابت که تا کنون نتوانسته اند پاپوشی علیه آن درست کنند و بساط این انجمن را جمع نمایند.

یک نگاه به قسمت هایی از اطلاعیه های قبلی فرقه رجوی کافی است که شما را از کینه این فرقه نسبت به انجمن آسیلا آگاه کند:

«کمیسیون امنیت و ضدتروریسم در اطلاعیه ۹ مهر ۱۴۰۰ از ایجاد یک مرکز جدید برای جاسوسی و جمع‌آوری اطلاعات و زمینه‌سازی اقدامات تروریستی علیه مجاهدین، در یک ساختمان سه طبقه در منطقه کینواستادیو در تیرانا خبر داد که توسط چند تن از بریده مزدوران … اداره می‌شود.»

بیژن پولادرگ اهل روستایی در قصر شیرین و عضو سابق فرقه تروریستی رجوی بود که از حدود یک سال پیش از اسارتگاه رجوی اعلام جدایی کرد.

فرقه رجوی تمام افرادی که از آن‌ها جدا می‌شوند را مزدورِ حکومت ایران خطاب می‌کند. تا کنون بیش از ۵ هزار نفر از دوران پر تعدادِ اعضا در فرقه کثیف رجوی از آن‌ها جداشدند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
باید گفت این نوع حرکات ایذایی از یک سو حرکتی بشدت سخیف و ابلهانه و از سوی دیگر هم ورشکستگی سیاسی و زوال پایگاه اجتماعی این گروه تروریستی و فرقه ای را نشان می دهد. که تا کجا قاقیه را باخته اند که مجبورند با چنین حرکات مضحکی به اعضای نگوبخت و گرفتار در اردوگاه این گروه در آلبانی روحیه بدهند.

 

یکی از چالشهای فرقه رجوی از بدو تاسیس تا به امروز جایگاه خانواده در باورها و ایدئولوژی این فرقه بوده است.

اگر نگاهی به نحوه برخورد مجاهدین با موضوع خانواده از گذشته تا حال بیندازیم خواهیم دید خانواده همیشه ابزاری برای پیشبرد فعالیت های سازمانی این فرقه بوده و هرگز در جایگاه واقعی خود برای رهبران خودخوانده مجاهدین ارزش نداشته است. چرا  که خانه و خانواده مرکز آرامش و صمیمیت و محبت است که این با ایدئولوژی «مجاهدین» تضاد ماهوی دارد.

برخوردهای دوگانه با موضوع خانواده نیز یکی از تناقضات رفتاری این گروه و حاصل ایدئولوژی دو سر مجاهدین بحساب می آید که صرفا در راستای اهداف ضد مردمی این فرقه معنا و مفهوم پیدا می کند.  که در مطلب زیر به اینگونه رفتار مجاهدین  اشاره می کنیم.

در ۲۰ بهمن ماه در بازار امام رضای مشهد در یک خرابکاری شعارهای هجارشکن و قسمتی از سخنرانی مسعود رجوی در قسمتی از بلند گوهای بازار پخش شد.

این کار نه تنها هیچ دست آوردی برای فرقه رجوی نداشت بلکه موجب ناراحتی مردم و اهالی بازار از این اتفاق نیز شد. و مردم برخلاف انتظار فرقه رجوی به این «ویس – voice»  هیچ واکنشی نشان ندادند.

فیلمی هم که توسط عامل فریب خورده «مجاهدین» از این اتفاق فیلم گرفته بود تنها توانست برای مدت کوتاهی در شوی تبلیغاتی فرقه رجوی در سایت ها و شبکه های اجتماعی جعلی این گروه دیده شود.

باید گفت این نوع حرکات ایذایی از یک سو حکرتی بشدت سخیف و ابلهانه و از سوی دیگر هم ورشکستگی سیاسی و زوال پایگاه اجتماعی این گروه تروریستی و فرقه ای را نشان می دهد. که تا کجا قاقیه را باخته اند که مجبورند با چنین حرکات مضحکی به اعضای نگوبخت و گرفتار در اردوگاه این گروه در آلبانی روحیه بدهند.

البته قضیه به همین جا ختم نشد. بلاخره بعد از چند روز در تاریخ  ۱ اسفند ماه نیروهای امنیتی کشورمان موفق شدند شخص خاطی را دستگیر کنند. بعد از دستگیری هم مشخص شد این فرد جزو خانواده  یکی از کشته شدگان مجاهدین در عملیات موسوم به «فروغ جاویدان» بود که با پشتیبانی نیروهای صدام به خاک کشورمان صورت گرفت.

تا اینجای کار فرقه رجوی دوبار خانواده ای را فریب داده و باعث تغییر مسیر زندگی آنها شد.  بار اول یک عضو نگونبخت این خانواده را وادار کرد به خیانت به مردم اش کرد تا با همراهی نیروهای عراقی در تجاوز به کشورمان در سال ۱۳۶۷ کشته شود. دیگر اینکه نگون بخت دیگری از همین خانواده را با فریب وادار به یک حرکت مضحک در بازار امام رضای مشهد کرد که او هم دستگیر شد.

اما موضوع از آنجایی جالب تر می شود که  این فرقه با وقاحت تمام در اولین واکنش خود نسبت به دستگیری آن فرد از ارگان های حقوق بشری درخواست کرده که با توجه به این که فرد دستگیر شده از خانوده های مجاهدین هست از دولت ایران بخواهند که اجازه ملاقات با آنها را بدهند!

برخورد دوگانه و مضحک مجاهدین با این موضوع این سوال را در ذهن مخاطب ایجاد می کند که چگونه است این فرد جزو خانواده مجاهدین محسوب می شود ولی خانواده های اعضای گرفتار در درون فرقه رجوی در کشور آلبانی که سالهاست بدنبال نه حتی ملاقات بلکه فقط یک تماس تلفنی با عضو گرفتارشان در این فرقه هستند، خانواده مجاهدین محسوب نمی شوند؟!

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

ابراهیم مرادی، عضو نجات یافته از فرقه رجوی گفت: ۲۰ سال از عمرم را در فرقه رجوی به هدر دادم.

به گزارش فراق، ابراهیم مرادی که اخیراً جدایی رسمی خود از سازمان مجاهدین خلق را اعلام کرده است، در گفتگویی با تلویزیون اینترنتی مردم تی وی نحوه فریب و  ماندن اجباری خود در تشکیلات فرقه ای مجاهدین را شرح داد.

در سال ۱۳۸۰ زمانی که در شهر ایرانشهر مشغول کار بنایی بودم با فردی به نام فرید آشنا شدم که گفت بلوچ است و به من پیشنهاد داد تا به کمک او برای کار به کشورهای اروپایی بروم. من هم که قبلا تلاش های بی نتیجه ای برای مهاجرت به کشورهای عربی کرده بودم، از این پیشنهاد استقبال کردم. به این ترتیب قبول کردم که دنبال آینده بهتری بروم و قرار گذاشتیم که فردا همدیگر را ببینیم.

صبح من سر قرار رفتم. فرید با یک ماشین تویوتا آماده بود. مرا از ایرانشهر به شهر جکیگور بردند. شب آنجا در یک خانه خوابیدیم و ساعت ۳ شب به سمت مرز پاکستان (مند و بلو) رفتیم. آنجا فرید من را به یک فرد قاچاقبر معرفی کرد. قاچاقبر من را با اتوبوس به شهر کراچی پاکستان برد. در کراچی وارد یک آپارتمان شدیم. افراد دیگری هم بودند. بعداً فهمیدم که این آپارتمان در واقع پایگاه موشکی مجاهدین خلق بوده است. بعد از چند روز انتظار به من گفتند رفتن مستقیم به کشورهای اروپایی مشکل هست و بایستی ابتدا به کشور عراق بروی و بعد از اقامت کوتاهی شما را به کشور مورد نظرتان میبریم. من هم که کاملاً به آنها اعتماد کرده بودم قبول کردم و آنها با  یک پاسپورت جعلی مرا به اردن و سپس بغداد منتقل کردند. در فرودگاه بغداد یک ماشین ون با دو نفر لباس شخصی منتظر من بودند. از من استقبال گرمی کردند و فهمیدم اینها ایرانی هستند. با هم به هتلی رفتیم که بعد فهمیدم مقر سازمان مجاهدین است. برایم فیلم هایی از رژه ارتش آزادیبخش پخش می کردند و جلسات توجیهی که به مجاهدین بپیوندم. من هم مصر بودم که من برای رفتن و کار در اروپا به اینجا آمده ام. بعد از روزهای متوالی انتظار وبحث بی نتیجه با تهدید مرا قانع کردند که به کمپ اشرف بروم.

ابراهیم مرادی که در آن زمان ۴۳ سال سن داشت، به این ترتیب در دام سازمان مجاهدین خلق گرفتار شد. سازمانی که تا قبل از این ماجرا اسمی از آنها نشنیده بود و هیچ ذهنیتی نداشت. مرادی همچنین در رابطه با نحوه برخورد سازمان با اعضا و چگونگی تحت فشار قرار دادن افرادی که قصد جدایی از فرقه را داشتند و تهمت ها و توهین ها مواردی را بیان کرد.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

اخیرا فرقه رجوی در یکی از سایتهایش برای اولین بار به گسترش عنوان «فرقه» برایش به جای سازمان در داخل و خارج کشور اعتراف کرده و نسبت به آن به سوز و گداز پرداخته و قسم و آیه خورده که ما فرقه نیستیم.

به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، غفور فتاحیان، عضو قدیمی جداشده از فرقه رجوی در این باره نوشته است: این رسانۀ فرقه رجوی طبق عادت دیرینۀ این لقب و توصیف رایج و همگانی علیه خودش را هم باز به حکومت ایران نسبت داده است در حالی که اصطلاح رایج خاص در ایران علیه این فرقه، منافقین است نه فرقه. یادم می آید که شخص رجوی در قرارگاه اشرف در عراق در نشستی با ما خطاب به بخش تبلیغات فرقه اش توصیه می کرد که هر کس و هر جریانی را که علیه ما لجن پراکنی بکند حتی اگر ضد حکومت ایران باشد فورا حکومت مالیش کنید تا چهره اش خراب شده و کسی حرف او را قبول نکند.  اخیرا دو فسیل دایناسور را که از خودشان یعنی از زامبی های همین فرقه در آلبانی هستند و سالیان متمادی از دنیا و از کتاب و اخبار بیگانه اند و اصلا معنی فرقه را نمی دانند تحت عنوان کارشناس به برنامه ای آورده اند که در آنجا گفته اند ما فرقه نیستیم! اصلا اگر ازشان بپرسی فرقه چیست هیچ تعریفی نمی توانند از فرقه بکنند.

البته اضافه کنم که این دو راس، از مسئولین این فرقه هستند و یکی از آنها به نام عباس صنوبری است که واقعا سایت این فرقه راست می گوید که کارشناس است ولی کارشناس نشست های غسل هفتگی است چون هر هفته صدها فاکت جنسی می نوشت که بیشتر این فاکتها تحلیل کردن باسن زنان شورای رهبری این فرقه بود که برای مبارزه به این فرقه پیوسته بودند و من این فاکت ها را در روزهای جمعه که برای نشست غسل هفتگی به مقر هشتم می آمدند از این عباس صنوبری که آنها را می خواند می شنیدم که واقعا شرم آور بود. البته هرچند اصل بی شرمی متعلق به این نوع نشست های ساخت رجوی است که افراد را مجبور می کنند زوایای ذهن خودشان را به دیگران بگویند. من با افکار جنسی شخصی کسی کار ندارم ولی آنها وقتی شرم آور می شود که فرد ادعاهایی مبنی بر «پاکترین افراد روی زمین هستیم» و تهمت ها و ناسزاهای بی شرمانه علیه دیگران به عمل می آورد.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

عجوزه فرقه رجوی بعد از به گور شدن شوهر فراری اش برای فریب جامعه بین المللی و داشتن دستاویزهایی جهت نمایشات فرقه، اهدافی جلب توجه کننده چون مبانی حقوق بشر، حقوق زنان و آزادی های اجتماعی را بر گزید تا با هزینه ارباب ها به مانورهای تبلیغاتی و سیاسی بپردازد.

در این رابطه پزها، طرح ها و موضوعاتی که جهت ایجاد جنگ فریب و فشارهای بین المللی برگزید دقیقا نکاتی است که در متدولوژی و رفتارش، صد و هشتاد درجه عکس آن عمل می شود و ذره ای اعتقاد به بیانات و اعلامیه های منتشره خویش ندارد.

صدها زن و مرد که سالیان درون فرقه رجوی بودند به خاطر محتوای عقاید فاشیستی، ارتجاعی و فرقه ای از آنان جدا و ناچار شدند با هر ترتیبی اعم از اعتصاب، خودکشی و فرار از چنگال فرقه خود را برهانند.

به گواه صدها شاهد جدا شده و بسیاری از مستندات قابل دسترس و غیر قابل انکار شاهدیم فرقه رجوی زندانی ساخته که در دنیا بی نظیر است. فرقه رجوی با مخرب ترین روش های ضد عرف جامعه و حقوق بشر اعضا را مجبور به اطاعت و ماندن می کند. در همین راستا مریم رجوی در حالی حدود ۹۰۰ تن از زنان را در قلعه خارج شهر در آلبانی زندانی و پنهان کرده است برای نمایش و پز بیرونی طرحی موسوم به ۱۰ ماده ای  منتشر کرد.

 در سالهای پیشین مسعود رجوی رهبر خود خوانده فرقه پس از فریب زن همکارش ابریشم چی و ازدواج با او، با یک دستور نمایشی در سال ۱۳۶۸ خود را رهبر عقیدتی فرقه نامید و  فرماندهی بخش های مختلف را به ظاهر به زنان سپرد اما در واقعیت امر زنان تبدیل به ابزاری برای پیشبرد مقاصدش شدد تا سایر مردان و سران فرقه اجازه عرض اندام،  اظهار عقیده و پیشبرد کاری برخلاف میل او را نداشته باشند. بدین ترتیب گروهک مجاهدین تبدیل به یک سازمان تک رهبر و فرقه ای مخرب تر شد. . . . .

  • مصطفی آزاد