قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید .

پیوندها
  • ۱
  • ۰
 

 

در اواخر سال ۶۳ رجوی پیش‏ بینی کرد که اقدامات، تاکتیک‏‌ها و سیاست‏‌های وی با ناکامی روبرو شده و ضایعات سنگینی بر پیکر سازمان وارد آمده است به همین دلیل ازدواج های تشکیلاتی را مرسوم کرد.

به گزارش فراق، بسیاری از فرقه‌ها، در کشورهای درحال توسعه و توسعه‌یافته زنان و مردان را به اجبار به عقد هم در می‌آورند. ازدواج تشکیلاتی یا سازمانی نیز نوعی از ازدواج های اجباری است که در سازمان مجاهدین خلق مرسوم بود و به نوعی نشان از تعهد اعضا به هدف سازمان و تبعیت از آرمان‌های رهبران آن داشت.

شاید تصورش دشوار باشد اما واقعیت این است که زنان عضو فرقه مجاهدین خلق حق ازدواج ندارند. آنها اگر هم ازدواج کرده باشند می‌بایست از همسرانشان طلاق بگیرند. در فرقه به آنها گفته می‌شد که این برای تشکیلات ضروری است. اعتقاد رهبر فرقه بر این است که عشق زنان به همسرانشان سبب ایجاد حائل بین عشق آنها به فرقه و رهبر فرقه خواهد شد و زنان را از انجام وظایفشان در برابر فرقه و رهبران آن باز می‌دارد. در تشکیلات فرقه رجوی عشق و علاقه، تنها در رابطه فرد با فرقه و رهبران آن معنا پیدا می‌کند، لذا زنان عضو فرقه باید تنها به رهبری آن عشق بورزند. این نشانه فداکاری و اثبات علاقه مندی به فرقه ارزیابی می‌شود. البته به اعتقاد مریم رجوی همه زنان سازمان یک شوهر دارند و آن هم مسعود رجوی است.

 

طلاق اجباری زوجین

طلاق اجباری زوج‌ها را موظف ساخت تا حلقه‌های ازدواج خود را در یک کاسه انداخته و عواطف خود نسبت به یکدیگر را محکوم کنند. محمد حنیف‌نژاد یکی از بنیانگذاران اصلی سازمان مجاهدین خلق تعلقات خانوادگی و مخصوصاً ازدواج را مانع بزرگی بر سر راه مبارزه مخفی و تحرک انقلابی می‌دانست. از همین رو سازمان مجاهدین خلق تا قبل از ضربه شهریور سال ۱۳۵۰ اساساً یک سازمان مردانه بود و تا سال ۱۳۴۸ عضوگیری زنان در این سازمان مطرح نبود و پس از طرح هم خیلی جدی گرفته نشد.

 بسیاری از فرقه‌ها، در کشورهای درحال توسعه و توسعه‌یافته زنان و مردان را به اجبار به عقد هم در می‌آورند. ازدواج تشکیلاتی یا سازمانی نیز نوعی از ازدواج های اجباری است که در سازمان مجاهدین خلق مرسوم بود و به نوعی نشان از تعهد اعضا به هدف سازمان و تبعیت از آرمان‌های رهبران آن داشت. اعضای مجرد و کسانی که تازه همسرانشان را در عملیات‌های تروریستی تشکیلات از دست داده بودند دستور تشکیلاتی می‌گرفتند که با فردی که مسئولان برای آن ها انتخاب کرده اند ازدواج کنند. درپی این ازدواج‌ها، تناقضات عظیم عاطفی و روانی برای افراد رخ داد. از بدو تأسیس سازمان مجاهدین ،باستثنای ازدواج محمّد حنیف نژاد  تا پیروزی انقلاب (۱۹۷۸)، ازدواج ممنوع بود اعضای سازمان با توجه به نوع فعالیّت مبارزاتی، اکثراً بعد از دستگیری توسط ساواک، محاکمه و اعدام شدند.

در اواخر سال ۶۳ رجوی پیش‏ بینی کرد که کادرهای اصلی گروه دیر یا زود به این جمع ‏بندی می‌‏رسند که اقدامات، تاکتیک‏‌ها و سیاست‏‌های وی با ناکامی روبرو شده و ضایعات سنگینی بر پیکر سازمان وارد آمده است. ازدواج های تشکیلاتی ، برای کنتل نیرو ها و جلوگیری از ریزش آنها تا عملیات فروغ ادامه داشت. دراوایل خرداد ماه واواخر تیر ماه (۱۹۸۸) ازدواج های اجباری شدت گرفتند در آن هنگام معرکه ازدواج های اجباری و اضطراری در فرقه رجوی چنان گرم بود که به قول رجوی، ازدواج ها جمعی به نام « شب عروسی قاسم » راه انداخت. این ازدواج های اجباری بنا به تعبیر و تفسیر رجوی به سبک شب عاشورای حسینی بودند. معمولاً اکثر عروس و داماد ها را بیوگان فرقه بودند. که با اطاعت پذیری بی چون وچرا از مسعود رجوی مجبور به ازدواج تشکیلاتی می شدند با توجه به اینکه رجوی تصمیم گیرنده مطلق بود اطاعت از رهبری تحت هر شرایطی لازم الاجرا بود. در فرمان ازدواج ،به طرفین می گفتند : مصالح مردم و تکامل و « انقلاب نوین مردم ایران » که از مجرای وابسته بودن تمام عیار به مسعود ومریم می گذرد؛ حکم می کند که: شما فرمان ازدواج را هم که از جانب « رهبری » صادر شده است ، بدون هیچ اعتراضی بپذیرید. با اجرای نشست ها و جلسات توجیهی طولانی ومتعدد آنان را وادار به ازدواج می کردند. رضایت طرفین مهم نبود، احساس وعاطفه ، مهر ومحبت ملاک نبود، « فرمان مسعود می بایست اجرا شود ». گاهی وقت ها تا شبی ۲۵ عروسی در یک جا ویک سالن انجام می گرفت. بعداز شکست نظامی ارتش آزادی بخش در عملیات فروغ ( مرداد ماه ۱۹۸۸)، فضای یأس وافسردگی وخستگی مفرط سراسر سازمان را فرا گرفت، بحران مبارزه ای پوچ وبی هدف، همه را عذاب می داد.

بر اساس این گزارش؛ هر کدام از طرفین ازدواج، همسر خود را از دست داده بودند و بعضاً با مشکل نگهداری فرزندان مواجه بودند، روحیه ازدواج مجدد را نداشتند ولی فرمان رهبر فرقه بود و از طرفی شعار مریم خطاب به باز ماندگان « می توان و باید » ازدواج کنید. انگار مسعود نسخه التیام بر قربانیان نوشته بود و  هدفش تغییر روحیه نیرو ها بود تا به موقعیت و وضعیت گذشته خود فکر نکنند.

 

ازدواج تشکیلاتی مسعود و مریم رجوی

رجوی پس ازکشته شدن همسر اولش اشرف ربیعی در درگیری با نیروهای انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی، به پیشگام ازدواج‌های تشکیلاتی تبدیل شد. ازدواج او با فیروزه بنی صدر دختر ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور مخلوع ایران و متحد تازه او، از نمادین‌ترین ازدواج های تشکیلاتی تاریخ است. چنانچه پس از لغو شدن اتحاد رجوی با پدر فیروزه، این ازدواج نیز پایان یافت. ازدواج سوم مسعود رجوی با مریم عضدانلو، مدیر دفترش و همسر نزدیکترین دوست و همرزمش، مهدی ابریشمچی، در تاریخ ۱۳۶۴ البته به نظر اجباری یا تشکیلاتی نمی‌رسید. این ازدواج عجیب با توجیهات فراوان «انقلاب ایدئولوژیک» نام گرفت و منجر به وضع مقررات فرقه‌ای گوناگونی در تشکیلات مجاهدین خلق شد. البته برخی از اعضای جدا شده از این فرقه معتقد بودند که مریم رجوی قبل از طلاق از ابریشمچی از مسعود رجوی باردار بود. مهدی ابریشمچی البته در این میان باج دریافت کرد. خواهر هفده ساله موسی خیابانی را در عوض پیشکش کردن همسرش به رهبر عقیدتی، به عقد او در آوردند. مینا خیابانی که نوجوانی بیش نبود مجبور به پذیرش دستور تشکیلاتی شد.

 

سید کاظم موسی بجنوردی در کتاب «به رنگ شفق» می نویسد: عده‌ زیادی از اعضای سازمان در ماجرای طلاق دادن زن مهدی ابریشمچی که  اسم سازمانی ابریشمچی برادر شریف بود معتقد بودند که کارش ناشرفانه است که همسرش را طلاق می‌دهد در اختیار دوستش قرار می‌دهد که رهبر سازمان است. این ماجرای طلاق و ارتقای مریم رجوی به نوعی ارتقای همسر سابق مهدی ابریشمچی نیز محسوب می شود که همراه نفر اول سازمان می‌شود.  بعد از اینکه ابریشمچی همسرش را در اختیار مسعود رجوی قرار می‌دهد ایثارگر بزرگ ملقب می‌شود. از این ازدواج به نام انفجار رهایی یاد می‌کنند. به نظرم اعضای سازمان که چنین کار ناشریفانه را بپذیرند آن وقت می توانند در سال بعد در ۱۷ خرداد ۶۵ به همپیمانی با دشمن آب و خاک تن دهند رهبر سازمان با هواپیمای اختصاصی که صدام برایش می‌فرستد به کشوری برود که با زادگاه آنان در حال جنگ است.

گزارش‌های منتشر شده حاکی است که مسعود رجوی بسیاری از زنان مطلقه فرقه را که مجبور به جدایی از شوهرانشان کرده بود مورد کامجویی قرار می‌داد. بر اساس خاطرات برخی از اعضای جدا شده این سازمان،مراسمی با عنوان «رقص رهایی» در مقابل رجوی توسط مریم رجوی برپا می شد و خطبه عقد بین رجوی و تک تک اعضای زنان سازمان برگزار می گردید و مریم رجوی که خود نیز در این مراسمات حضور داشت بیان می کرد که مسعود همسر همه ماست  پس از شروع جنگ هم در یک اقدام بسیار عجیب اعضای سازمان به عراق می‌روند. بعد فراخوانی منتشر می‌کنند که طی آن چندین هزار نفر از زنان و مردانی که فریب سازمان را خورده بودند خودشان را به عراق رساندند. اینجا دوباره شروع فاز جدیدی از حیات سازمان مجاهدین خلق یا همان «منافقین» است. اعضای سازمان در عراق در پادگانی دورهم جمع می‌شوند که نام آن «اشرف» است. در این ایام سازمان هنوز هم شعارهای زنانه‌اش را دارد. «اشرف ربیعی» نام همسر اول مسعود رجوی است که در خانه تیمی منطقه پاسداران تهران که در اختیار موسی خیابانی بود توسط نیروهای کمیته انقلاب کشته می‌شود.

مادر شدن در اشرف ممنوع

ایدئولوژی جدید سازمان، زنانگی و مادرانگی را از زنان گرفت. آن‌ها را تبدیل به مردانی کرد که صبح تا شب فقط باید کار می‌کردند و دیگر احساساتی در آن‌ها وجود نداشت. مردها هم دیگر همسر و خانواده‌ای نداشتند و تبدیل به ربات‌هایی شده بوده‌اند که شبانه‌روز مشغول کار بودند. بعدازاین بود که چند ده نفر از مردان و زنان سازمان دست به خودکشی زدند. ممنوعیت ازدواج و عقیم کردن زنان عملاً تلاش برای انقطاع نسل اعضاء ساکنان اشرف است. در حقیقت این موضوع یک نسل کشی است.

نزدیک ۲ دهه هیچ کودکی در پادگان اشرف متولد نشد و صدای هیچ کودکی در این پادگان به گوش نمی‌رسید. سن و سال زنان عضو مجاهدین خلق عمدتاً بالای ۴۰  است؛ دوره‌ای که امکان بارداری برای زنان بسیار پایین خواهد آمد. در حقیقت این زنان اگر بعد از آزادی از فرقه رجوی هم بخواهند باردار شوند یا به دلیل عقیم شدن نمی‌توانند یا به دلیل سن بالا.

 

به طلاق اجباری زنان متاهل، وادار کردن آنها به زندگی تجرد، کنترل و سوء استفاده جنسی از آنها توسط رهبر فرقه، باید جنایت جدا کردن کودکان از مادرانشان را نیز اضافه کرد. بر اساس آمار ۷۰ درصد از زنان عضو مجاهدین خلق در عراق مجرد بوده و تاکنون ازدواج نکرده‌اند و در مجموع ۱۰ درصد از زنان فرقه که متاهل بوده‌اند دارای فرزند هستند. با این حال این زنان متاهل از دیدن و سرپرستی کودکانشان محرومند. کودکان خردسال اعضایی که در سازمان مشغول فعالیت بودند در «خانه‌های کودکی» که سازمان ایجاد کرده بود، درکشورهای غربی و همچنین شهر کلن اسکان داده شدند. این بچه‌ها از والدین خود جدا شده تا با تربیت مجاهدین جهت جنگجویی و نبرد در ارتش آزادی بخش آماده شوند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
  •  -
 

 

در جریان های اخیری که در کمپ کار اجباری «اشرف ۳» روی داد هرج و مرجی رخ داده که در تاریخ فرقه بی‌سابقه بوده است، حتی بدتر از زمانی که تحولات اشرف در عراق را داشتیم.

به گزارش فراق، بحثی روی میز آمده به نام انتقال به کانادا و اعضا را به شدت درگیر کرده است. گویا کانادا هم در خصوص خبری که منتشر شده یعنی انتقال سازمان مجاهدین خلق به این کشور موضعگیری کرده و با عباراتی که به کار برده در ظاهر نه تنها این خبر را تکذیب کرده بلکه نشان داده که اساساً با مجاهدین خلق هیچ رابطه ای هم ندارند. به عبارت منتشر شده توسط مقامات کانادایی دقت کنید: «مجاهدین معتبر نیستند و آنها را به رسمیت نمی شناسیم.»

این موضعگیری وزارت خارجه کانادا تیر خلاصی بود بر تمام شایعات و حرف و حدیث هایی که در چند مدت گذشته انجام شده بود اما ناصادقی رهبری سازمان مثل گذشته هنوز اعضا را در بلاتکلیفی فروبرده است، آن از وضعیتی که در آلبانی برایشان پیش آمده است و این از موضعگیری دولت کانادا.

رجوی در باتلاقی فرو رفته است که گویا هر چه دست و پا می زند بیشتر در آن فرو می رود.

یادداشت از: بخشعلی علیزاده

انتهای پیام

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
 

 

صدور مجوز خروج به برخی از نورچشمی‌های رجوی و افراد خاص برای انتقال دائم به کانادا موجب درگیری شدید در «اشرف ۳» شد.

به گزارش فراق، در جدیدترین رخداد درون فرقه که منابع آگاه امنیتی اعلام داشتند، صدور مجوز خروج به برخی از اقوام نزدیک به کادر رهبری فرقه و افراد خاص برای انتقال دائم به آمریکا، کانادا و نروژ موجب اختلاف و درگیری شدید منجر به زد و خوردهای فیزیکی میان اعضای مستقر در «اشرف ۳» گردیده است.

این درگیری در اعتراض اعضای عادی و وامانده فرقه به تناقض میان وعده‌های مژگان پارسائی مسئول مقر اشرف ۳ که عنوان داشته بود مرحله اول انتقال اعضای فرقه به خارج آلبانی به افرادی اختصاص خواهد داشت که پاسپورت یا تابعیت کشورهای هدف را داشته باشند آغاز شده است.

اعضای فرقه در جلسه توجیهی مهدی برائی معروف به احمد واقف (مسؤل کمیسیون امور داخل کشور شورای ملی مقاومت ایران) با انتقاد به انتشار لیست افراد آماده خروج از اشرف عنوان داشتند که لیست مذکور در تضاد با وعده خواهر مژگان تهیه شده است و محدود به افرادی که است که از وابستگان کادر فرقه هستند و تبعیض موجود و دروغ‌گویی را نمی‌پذیرند و با انتقادات از عدم حضور مریم رجوی، وضعیت فرقه را به وضعیت هرج و مرج مدیریتی تشبیه کرده اند و عنوان داشتند که درصورت صدور مجوز برای خروج لیست حاضر، اقدام به خروج و یا فرار از فرقه خواهند کرد.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
 

 

بهاره گلزاری، مجری شبکه بهایی من و تو که چند روز پیش مردم ایران را بی شرف خطاب کرد، دختر حسن گلزاری از مزدوران فرقه تروریستی رجوی است.

به گزارش فراق، حسن گلزاری در دهه شصت زندانی سیاسی بود که پس از سال ۶۷ توسط نظام جمهوری اسلامی عفو خورد و سپس به کانادا فرار کرد.

گلزاری چندی پیش با هزینه فرقه رجوی در دادگاه حمید نوری به عنوان شاهد و شاکی حضور یافت و گفت که در سلول انفرادی، صدای پرت کردن چیزی را می‌شنید. او در این دادگاه حدس زده بود صدایی که می شنید، صدای جنازه ها بود و جالب این که این اظهارات سند دادگاه نمایشی سوئد محسوب شد.

بهاره گلزارى مجری شبکه من‌وتو در آخرین اظهارات خود گفت، «آن هایی که از ما نیستند بیشرف هستند، واضح می گویم ایرانیها یا معترض هستند یا بیشرف.» حال معلوم شده بی‌شرف پدرش بوده است.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

آگهی ابلاغیه قضایی به ۱۰۴ تن از سران فرقه رجوی، از سوی قوه قضائیه در روزنامه های کثیرالانتشار منتشر شد.

 

به گزارش فراق به نقل از مرکز رسانه قوه‌ قضاییه، دادگاه کیفری یک استان تهران با انتشار یک آگهی عمومی که در روزنامه‌های کثیرالانتشار منتشر شده، از ۱۰۴ عضو متواری سازمان مجاهدین خلق معروف به منافقین خواست وکیل قانونی خود را به این دادگاه معرفی کنند تا در فرایند رسیدگی به پرونده‌ای که برای آنها تشکیل شده از این افراد دفاع نمایند.

به گزارش فراق، در متن این آگهی آمده است: نظر به اینکه حسب کیفرخواست شماره ۱۴۰۲۶۸۴۳۰۰۰۰۳۷۳۶۰۷ مورخ ۱۸/۰۴/۱۴۰۲ صادره از سوی دادسرای عمومی و انقلاب تهران ارجاعی به شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران، نسبت به اشخاص مطابق فهرست پیوست تقاضای کیفر گردیده و با عنایت به عدم دسترسی و متواری بودن متهمان به لحاظ معلوم نبودن محل اقامت مشارالیهم و اینکه اقدامات دادسرای تعقیب‌کننده جرم، منتج به دستیابی به متهمان و همچنین ابلاغ به آنان به نحو دیگر نشده است و توجها به ضرورت معرفی وکیل از ناحیه نامبردگان برای دفاع از اتهامات انتسابی مستندا به ماده ۳۸۴ از قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ و با امعان نظر به ماده ۱۷۴ از قانون مارالذکر، به موجب این آگهی به اشخاص مذکور ابلاغ می‌گردد تا ظرف مهلت یک ماه از تاریخ نشر آگهی نسبت به معرفی وکیل قانونی به این شعبه اقدام نمایند. در غیر این صورت مطابق قانون، تصمیم مقتضی اتخاذ خواهد گردید.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
 
چشمانی که هنوز در انتظار هستند
 
شاید در شرایط حاضر نتوان تعداد زیادی را از درون اردوگاه‌های آنها نجات داد اما بی‌شک می‌توان با آگاه‌سازی‌ افراد را از گرفتاری در فرقه رجوی نجات داد.

روزنامه همشهری ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ –  بغض ۴۰ساله‌شان را کسی ندید. گریه‌های روز و شب‌شان را کسی نشنید. در تنهایی در خود شکستند و بی‌مهری‌ها را به جان خریدند اما دلسرد نشدند. پای انتظار عزیزان‌شان نشستند و با هم عهد بستند تا نفس در سینه دارند برای افشای نفاق فرقه رجوی تلاش کنند. همینطور هم شد و صدایشان را به تمام دنیا رساندند. خانواده‌هایی که از زمان جنگ تا امروز عزیزان‌شان در اردوگاه‌های اشرف محبوس شده‌اند قربانیان گمنام و فراموش شده‌اند. اما پای کار آمده‌اند تا جنایت‌ها و ماهیت‌های ضدانسانی‌ سازمانی که امام‌خمینی(ره) به درستی آن را منافقین را نامید به همگان معرفی کنند؛ سازمانی که با فجیع‌ترین روش‌ها سعی دارد به آرمان دروغین خود برسد و از هرکجا و تحت هر شرایطی به فکر جذب نیروست. برای رهبران این فرقه فرقی نمی‌کند در اردوگاه‌های اسرای جنگی در عراق باشد یا در کمپ پناهجویان در یونان. حربه‌شان شست و شوی مغزی است و با این حربه توانستند اندک جوانانی را از خانواده‌هایشان بیزار کرده و کاری کنند که فرزند، مادرش را کنار بگذارد. تعدادی هم بدون اراده شخصی گرفتار این فرقه شدند. منافقین هیچ جایگاهی در میان مردم ایران ندارند. چرا که هم آن زمانی که در صف دشمن با فرزندان ایران زمین جنگیدند و هم آن زمان که فرزندان این مرز و بوم را به اسارت بعثی‌ها بردند و هم آن زمان که بر طبل تحریم کوبیدند تا مردم را بیشتر متحمل فشار کنند، خود را از صف مردم ایران جدا کردند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

 دوره‌گردهای آواره فرقه رجوی قرار است از آلبانی به کانادا پناه ببرند. این خبری است که «تسنیم» به نقل از «یک منبع آگاه امنیتی» منتشر کرد. این منبع به این خبرگزاری گفته که سران این فرقه «درپی عزم جدی دولت و دادگاه ویژه ضدتروریسم آلبانی بر محدود کردن این گروهک به‌دلیل مستندات کشف‌شده در مقر اشرف۳» چنین تصمیمی را گرفتند و «سران آن در حال فراهم کردن مقدمات خروج تدریجی اعضای خود هستند.»

به گزارش فراق، جاستین ترودو، نخست‌وزیر کانادا که به‌تازگی زندگی شخصی‌اش دچار حاشیه‌هایی شده، خود را آماده استقبال از یکی از خونخوارترین زن‌هایی می‌کند که تاریخ به خود دیده است. او با نمایش پرزرق‌وبرق از یک سیاستمدار بااصالت، اکنون میزبان تروریست‌هایی شده که آدم‌های کم‌ارزش و ناتوانی همچون نازنین بنیادی و رضا پهلوی فرزند شاه مخلوع ایران حاضر نبودند برای ثانیه‌ای دربرابر دوربین درکنار آنها بایستند.

سی‌ام خردادماه یعنی در سالروز تغییر فاز فرقه رجوی به نظامی، پلیس آلبانی با حکم دادگاه برای بازرسی وارد اردوگاه اشرف۳ شد. برخلاف دفعات پیشین، پلیس با هدف مشخصی وارد اردوگاه شده بود تا ضمن بازرسی، سرورهای مخصوص عملیات سایبری فرقه رجوی را جمع‌آوری کند. ممانعت فرقه رجوی برای بازرسی از ساختمان عملیات سایبری، منجر به درگیری ‌شد و پلیس برای متفرق کردن اعضا از اسپری اشک‌آور استفاده کرد. کمتر از ۱۰ روز بعد پلیس آلبانی برای دومین بار وارد اردوگاه فرقه رجوی شد و تمامی خودروهای ورودی و خروجی از این اردوگاه را بازرسی کرد تا از ورود تجهیزات رایانه‌ای به اردوگاه اشرف‌۳ و ادامه فعالیت سایبری فرقه رجوی جلوگیری کند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
 
پلیس آلبانی کنترل اردوگاه فرقه تروریستی مجاهدین را در دست گرفت/ ورود و خروج بدون بازرسی پلیس ممنوع است
|
پلیس آلبانی محدودیت‌های جدیدی را برای کنترل اردوگاه قرنطینه شده مجاهدین در تیرانا اعمال کرده است که براساس آن هیچ‌کس بدون اجازه پلیس حق ورود و خروج در این اردوگاه را ندارد.

به گزارش رسانه های ایران، در پی فشار بیشتر آلبانی به مجاهدین مستقر در مقر اشرف۳ در تیرانا، پلیس این کشور محدودیت‌های جدیدی را برای کنترل این مقر اعمال کرده است که بر اساس آن، هیچ‌کس بدون اجازه پلیس حق ورود و خروج در این اردوگاه را ندارد.

این درحالی است که طی روزهای گذشته، دولت آلبانی، مریم رجوی رهبر فرقه تروریستی مجاهدین را که هم‌اکنون در فرانسه حضور دارد، نیز به این کشور ممنوع الورود کرده است.

“ادی راما” نخست‌وزیر آلبانی نیز یک ماه قبل، در مصاحبه‌ای با شبکه آلمانی “اشپیگل” گفته بود که مجاهدین نمی‌توانند از آلبانی برای جنگ علیه ایران استفاده کنند.

وی تصریح کرده بود: «آلبانی قصد جنگ با ایران را ندارد و کسی را که از مهمان‌نوازی ما سوء‌استفاده کرده باشد، نمی‌پذیرد..»

فشارهای دولت آلبانی به فرقه رجوی خصوصاً پس از حمله پلیس ضدشورش این کشور به اشرف۳ در خردادماه سال جاری، موجی از اعتراض و انتقاد را از سوی اعضای این فرقه که تحقیر و فشار روانی زیادی را تحمل می‌کنند، برانگیخته است.

پلیس در خردادماه، به محل یگان سایبری مجاهدین در کمپ اشرف۳ رفت و بسیاری از کامپیوترها، هاردها و سرورهای آنها را با خود برد که گفته می‌شود این سرورها حاوی اطلاعات مهمی از رابطین این فرقه در داخل ایران است.

سران فاسد مجاهدین از جمله مریم رجوی و مسعود رجوی (که اخبار ضد و نقیضی از زنده بودن او وجود دارد)، درقبال اتفاقات اخیر سکوت کرده‌اند که همین مسئله فشارهای داخلی به اعضا را بیشتر کرده است و تعداد زیادی از آنها خواهان خروج از اشرف شده‌اند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
 
روایت زینب حسین نژاد از کشته شدن مادرش در فروغ جاویدان – قسمت اول
|
هواپیما که بلند شد هیجان پرواز چنان در وجودم جیغ می زد که احساس میکردم هیچ چیز در این دنیا نمیتواند زیباتر از آن باشد، کنار پنجره بودم، تمام شهر، خانه ها، رود سن و برج ایفل هر لحظه در افق دیدم کوچکتر و شبیه اسباب بازی میشدند. مامان مشغول انگلیسی حرف زدن با دختر بچه ای در صندلی کناری بود….. سرم را روی پایش گذاشتم و خوابیدم. چشمم را که باز کرد، توده باد گرمی به صورتم خورد….. کجاییم؟ فرود را از دست داده بودم؟ با خود فکر کردم موتور هواپیماست.

قسمت اول از فصل «مرداد داغ ۶۷» در کتاب بی نام و نیمه تمام: ۹ تابستان معتدل را در این سیاره خاکی عجیب پشت سر گذاشته بودم… وارد دهمین تابستانی می شدم که نمی دانستم آیا معتدل می ماند؟

مثل هر روز در آرزوی لمس بال گنجشکک های باغ، از روی پلی که رودخانه زیر آن خشک شده بود، به طرف جنگل می دویدم، در انتهای باغ که به جنگلی بزرگ از جنگل های سنت لو لافورت، وصل می شد به خط قرمز رسیدم، مامان گفته بود نمی توانم از آن خط عبور کنم، به امتداد پرواز گنجشک هایی که حالا از دستم فرار کرده بودند خیره شدم….، تا وقتی که در لابه لای درختان تنومند از دیدم محو شدند. آیا آنها به انتهای جنگل می رفتند که در آن کلبه های مرموزی بود؟ نا امید به ساختمان برگشتم….

مامان روی پله ها می دوید، و می خواستم به زور به پای او برسم و برای صدمین بار از او اجازه بگیرم که به انتهای جنگل بروم.

– مامان صبر کن…. می تونم برم اونور جنگل؟ … آره ؟

– بیا بریم اتاق عمو هزارخانی رو چک کنیم امروز میاد….

ترکیبی از بوی آژاکس، آب ژاول و بوی چرم در اتاق پیچیده بود…

– چرا اتاق عمو هزارخانی با بقیه فرق داره؟

مامان پنجره ها رو باز کرد تا هوا عوض شه.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
 

 

جمعی از جداشده های فرقه رجوی با انتشار متنی به ذوق مرگی رجوی از فراخوان دادگاه ایران واکنش تند نشان دادند.

به گزارش فراق، در این متن که نسخه اصلی آن به دست این رسانه رسیده با اشاره به پاسخ مسعود رجوی به فراخوان محاکمه و انتخاب وکیل در ایران که از طریق تبلیغات گسترده در سایت های زنجیره ای و شبکه فیلترشکن ها در حال بازنشر است آمده است:

انتشار فراخوان قوه قضائیه ایران برای محاکمه عوامل درجه اول سازمان مجاهدین بار دیگر باعث یاوه سرایی سرکرده فرقه شده است.

مسعود و مریم رجوی، دو جانی هستند که خیلی نیاز نیست هیاهو کنند. در اولین قدم همان که رجوی بزدل خودش را نشان دهد و مریم قجر هم که از ترسش به فرانسه فرار کرده به آلبانی برگردد، خودش یک اقدام رو به جلو برایشان محسوب می شود. هارت و پورت را بگذارید برای بعد.

اگر راست می گویید و جرئت دارید در قدم بعدی فیش های پرداختی به همان ۳۶۰۰ نماینده حامی ادعایی را منتشر کنید.

استناد به حمایت ۱۲۴ رهبر اسبق و سابق بازنشسته، اجیرشده و از دور خارج که در سواحل مدیترانه و هاوایی در حال خوش گذرانی هستند هم بماند.

شماها حمایت کدام رهبر و کشور فعلی را دارید؟ به جز صدام حسین تکریتی، پمپئو و مایک پنس که دشمنان قسم خورده ملت ایران هستند و معلوم الحال.

مسعود رجوی که در خودشیفتگی گوی سبقت را از همه ربوده حالا که برای فراخوان به دادگاه، ذوق مرگ شده برای اثبات راستی آزمایی اگر راست می گوید در کنار تنی چند از همان ۸۰ میلیون ملت ایران وارد دادگاه شود و فقط پاسخ چند سوال از اعضای سابق خود را بدهد. چرا سال ها آنها را به ‌گروگان‌ گرفت و اجازه جدایی نمی داد؟ چرا اعضا را شکنجه و سال ها وادار به آموزش های اجباری مغزشویی کرد؟ دهها تن را به زندان ابوغریب فرستاد. صدها تن را به کشتن داد و سربه نیست کرد. چرا ۴۰ سال است افراد نمی توانند تماسی با خانواده خود داشته باشند و از حق ارتباط و داشتن تلفن و هویت مستقل محرومند. آیا می توانی از تشکیل حرمسرا در اشرف و سواستفاده از دختران جوان که اجازه زندگی از آنها را ‌گرفتی دفاع کنی؟

  • مصطفی آزاد