قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید .

پیوندها

۱۱۴ مطلب با موضوع «تحلیل اقدامات رهبری فرقه رجوی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

رحمان کریمی صرفا و تنها در سایت های سازمان تروریستی مجاهدین بعنوان «شاعر ، نویسنده انقلابی، آموزگار»! و ارجیفی از این دست خطاب می شود و هر کلمه دیگری هم مثل استاد و  . . . که بار او کنند، وی همچنان متهم به همدستی و همکاری با وطن فروش ترین گروه در تاریخ معاصر ایران بشمار می رود.

لذا رحمان کریمی نه تنها فردی انقلابی نبود بلکه یک توده ای و زمانی جاسوس «کا گ ب» ی شوروی سابق و عضو سازمان جوانان حزب توده در ایران بود. که به عضویت در چنین سازمانی افتخار هم می کرد. سازمانی که رهبری آن زمانی با نورالدین کیانوری بود.

بنابراین رحمان کریمی وطن فروشی را بخوبی در مکتب نورالدین کیانوری دبیر اول کمیتهٔ مرکزی حزب توده ایران (۱۳۵۷–۱۳۶۲) آموخت. لذا با چنین سوابق خیانت باری به گروه ترویستی مجاهدین پیوست، تا با گرفتن جیره و مواجیب در مقابل خیانت ها و وطن فروشی های رجوی که اوج آن پیوستن به ارتش صدام در زمان جنگ بود، سکوت پیشه کرده و خیانت ها او را توجیه کند. بدین ترتیب شد قلم به مزد رجوی.

البته اینکار سود دوطرفه داشت رحمان کریمی به پول و رفاه و عیاشی های خود در خارج از کشور می رسید و رجوی هم از نام او بعنوان باصطلاح یک «مارکسیستِ» عضو «شورای ملی مقاومت» بهره خود را می برد. عجب معامله ای!

البته وطن فروشی و خیانت به مردم ایران وجه مشترک حزب توده و مجاهدین است . به همین دلیل هم رحمان کریمی که به نوکری عادت کرده بود خیلی راحت در آستان مجاهدین فرود آمد تا فاز جدیدی از خیانت و وطن فروشی را که از حزب توده به ارث برده بود با خفت و خاری در کنار رجوی سردسته وطن فروشان ادامه دهد.

در وصف رحمان کریمی همین بس که یکی از بدترین کارهای این مردک مزدور و البته بی خاصیت خوش خدمتی به رجوی در قبال توهین و نوشتن بر علیه جداشدگان بود.

رحمان کریمی سالها در قبال جنایات رجوی از ترور در داخل کشور گرفته تا جنگیدن در کنار سربازان عراقی بر علیه مردم ایران سکوت پیشه کرد.

اما علیرغم تمامی جست و خیزهای میمون وار و ادا و اطوار های به ظاهر انقلابی ی رجوی و پوشاندن لباس پلنگ به رحمان کریمی، هنوز هم مهمترین صف‌بندی سیاسی ایران امروز، مرز بین وطن پرستی و وطن‌ فروشی است. لذا  مجاهدین و هم حزب توده همچنان از دید مردم ایران در صف وطن فروشان و خائنین به کشور در تاریخ معاصر دسته بندی می شوند.

  • نویسنده : سعید پارسا
  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

مریم رجوی روز جهانی زن را امسال، از زنان اوکراینی شروع کرد و انواع و اقسام زنان دیگر کشورها را هم در ویترین تبلیغاتی خود جای داد. ویترینی که به طرز عجیبی از حضور «زنان مجاهد خلق» خالی بود و مشخص بود این زنان حتی به درد تبلیغات مریم رجوی در ۸ مارس هم نمی خورند!

در اینجا هدف پرداختن به حرافی های مضحک مریم رجوی از جمله نامگذاری روز زن امسال به نام زنان اکراینی و یا تبریک روز جهانی زن به زنان در افغانستان، اوگاندا، اتیوپی، شاخ افریقا و  کذا و کذا نیست! بلکه بیان واقعیت هایی است که ماهیت ضدزن‌ترین زنِ تاریخ درباره حقوق زنان در تشکیلات این فرقه را بیان می کند.

تناقض رفتاری مریم رجوی بر کسی پوشیده نیست. او در حالی ۸ مارس امسال را بعنوان روز زن گرامی می دارد که سالهاست خانواده اعضای زنان گرفتار در اردوگاه این فرقه در آلبانی در حسرت و آرزوی دیدار با عزیزانشان روزگار سپری می کنند.

زنان در تشکیلات مجاهدین صرفا برده های جنسی محسوب می شوند که در حرمسرای رجوی تحت عنوان «شورای رهبری» مشغول خدمات دهی به مردک کوتوله و بیمار جنسی مسعود رجوی هستند. بنابراین مریم رجوی فقط می تواند درباره حقوقِ شیطان حرف بزند و نه انسانها!

بنابراین بدیهی است زنان در تشکیلات مجاهدین از افسرده ترین و نگونبخت ترینِ زنان در عصر کنونی بشمار می روند که در ویترین تبلیغاتی مریم رجوی هم جایی ندارند.

افسردگی در زنان «مجاهد»! قبل هر چیزی ناشی از دو عامل؛ عقیم سازی که با عمل جراحی و در آوردن رحِم زنان در تشکیلات مجاهدین که تحت عنوان رسیدن به «قله رهایی» از آن نام برده می شود، آغاز می گردد. و تجاوز جنسی رهبر فرقه به اغلب این زنان است که شایستگی عضویت در «شورای رهبری» یا همان حرمسرای مجاهدین را پیدا می کنند. طبق یافته های جدید، افراد مبتلا به افسردگی زودتر از زمان پیش بینی شده می میرند، الگویی که در سال های اخیر در بین زنان عضو مجاهدین رواج داشته است.

در اینجا بد نیست نظر مخاطبان را به پاسخ خانم بتول سلطانی عضو پیشین شورای رهبری مجاهدین با بیش از ۲۰ سال سابقه به سوال خبرنگار سایت راه نو در تاریخ سی ام فروردین سال ۱۳۹۹ جلب کنم که پرسید: با توجه به اینکه خودتان هم یک زن هستید می توانید از وضعیت زنان در سازمان «مجاهدین» بگویید؟ و اکنون که سالهاست از آنها جدا شده و پای در دنیای آزاد گذاشته اید چه حسی دارید؟ چه تفاوت هایی را بین ادعای مریم رجوی در خصوص زنان در «مجاهدین» با واقعیت های موجود می بینید؟

خانم سلطانی:  زنان در فرقه رجوی از اولیه ترین حقوق انسانی محرومند. آنها حق ازدواج ندارند حال چه رسد به انتخاب همسر.

با آنها مثل برده رفتار می شود. وقتی من در تشکیلات آنها می دیدم زنها نمی توانند رفت و آمد تنها داشته باشند و افراد مرتب مراقب همدیگر هستند و باید همدیگر را گزارش کنند، بشدت بهم می ریختم. کسی جرات بیان چنین انتقاداتی را به تشکیلات نداشت و باید به قوانین سخت و ضد انسانی فرقه تن می دادیم.

بسیاری از زنان بخاطر اعتراض و تن ندادن به دستورات تشکیلاتی در زندان بودند و مورد اهانت و کتک و آزار جسمانی قرار می گرفتند. حتی خودکشی های اجباری نیز برای زنانی که از قوانین فرقه پیروی نمی کردند در تقدیر آنان بود که با قرص سیانور انجام می گرفت . . .

زنان نباید در تشکیلات از خود اشعه زنانگی می دادند. حتی مسائل بهداشت فردی اعضا نیز تحت کنترل فرقه بود. آرایش کردن و آراستن خود هیچ معنا و مفهومی در تشکیلات نداشت.

اوج نگاه «مجاهدین» به زنانِ تشکیلات، جدای از استفاده ابزاری که در راستای اهداف ضد ملی و میهنی این گروه انجام می گرفت، بهره برداری جنسی برای شخص رهبر فرقه یعنی مسعود رجوی بود.

بنابراین حاصل جمع تمامی رفتارهای برده وار رهبران تروریست مجاهدین نسبت به زنان در بند تشکیلات ابتلای آنان به انواع و اقسام بیماریهای روحی و روانی و جسمی صعب الاعلاج و طول عمر کوتاه است.

یک مقایسه آماری بین سالهای ۱۳۹۵ تا آبان ۱۳۹۹ از مرگ و میر اعضای فرقه تروریستی  مجاهدین نشان می دهد که «امید به زندگی» هر عضو در زنان ۶۳.۹ سال و در مردان ۶۲.۸ سال است. که اگر آنرا با متوسط طول عمر زنان و مردان ایرانی (۷۹.۴ سال برای زنان و  75.5 برای مردان) مقایسه کنیم اختلاف فاحشی را مشاهده خواهیم کرد.

ضمن اینکه اختلاف متوسط طول عمر زنان به نسبت مردان در این فرقه ۱.۱ سال است که در مقایسه با استاندارد جهانی (چهار و نیم سال) نزدیک به فاجعه است.

این آمار نشان می دهد که زنان به مراتب شدیدتر از مردان تحت اجبارات و فشارهای روحی و روانی و جسمی درون فرقه قرار دارند. بعبارتی اگر این افراد در داخل این فرقه نبودند؛ زنان ۱۵.۵ سال و مردان ۱۲.۵ سال بیشتر می توانستند عمر کنند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

ابراهیم مرادی، عضو نجات یافته از فرقه رجوی گفت: ۲۰ سال از عمرم را در فرقه رجوی به هدر دادم.

به گزارش فراق، ابراهیم مرادی که اخیراً جدایی رسمی خود از سازمان مجاهدین خلق را اعلام کرده است، در گفتگویی با تلویزیون اینترنتی مردم تی وی نحوه فریب و  ماندن اجباری خود در تشکیلات فرقه ای مجاهدین را شرح داد.

در سال ۱۳۸۰ زمانی که در شهر ایرانشهر مشغول کار بنایی بودم با فردی به نام فرید آشنا شدم که گفت بلوچ است و به من پیشنهاد داد تا به کمک او برای کار به کشورهای اروپایی بروم. من هم که قبلا تلاش های بی نتیجه ای برای مهاجرت به کشورهای عربی کرده بودم، از این پیشنهاد استقبال کردم. به این ترتیب قبول کردم که دنبال آینده بهتری بروم و قرار گذاشتیم که فردا همدیگر را ببینیم.

صبح من سر قرار رفتم. فرید با یک ماشین تویوتا آماده بود. مرا از ایرانشهر به شهر جکیگور بردند. شب آنجا در یک خانه خوابیدیم و ساعت ۳ شب به سمت مرز پاکستان (مند و بلو) رفتیم. آنجا فرید من را به یک فرد قاچاقبر معرفی کرد. قاچاقبر من را با اتوبوس به شهر کراچی پاکستان برد. در کراچی وارد یک آپارتمان شدیم. افراد دیگری هم بودند. بعداً فهمیدم که این آپارتمان در واقع پایگاه موشکی مجاهدین خلق بوده است. بعد از چند روز انتظار به من گفتند رفتن مستقیم به کشورهای اروپایی مشکل هست و بایستی ابتدا به کشور عراق بروی و بعد از اقامت کوتاهی شما را به کشور مورد نظرتان میبریم. من هم که کاملاً به آنها اعتماد کرده بودم قبول کردم و آنها با  یک پاسپورت جعلی مرا به اردن و سپس بغداد منتقل کردند. در فرودگاه بغداد یک ماشین ون با دو نفر لباس شخصی منتظر من بودند. از من استقبال گرمی کردند و فهمیدم اینها ایرانی هستند. با هم به هتلی رفتیم که بعد فهمیدم مقر سازمان مجاهدین است. برایم فیلم هایی از رژه ارتش آزادیبخش پخش می کردند و جلسات توجیهی که به مجاهدین بپیوندم. من هم مصر بودم که من برای رفتن و کار در اروپا به اینجا آمده ام. بعد از روزهای متوالی انتظار وبحث بی نتیجه با تهدید مرا قانع کردند که به کمپ اشرف بروم.

ابراهیم مرادی که در آن زمان ۴۳ سال سن داشت، به این ترتیب در دام سازمان مجاهدین خلق گرفتار شد. سازمانی که تا قبل از این ماجرا اسمی از آنها نشنیده بود و هیچ ذهنیتی نداشت. مرادی همچنین در رابطه با نحوه برخورد سازمان با اعضا و چگونگی تحت فشار قرار دادن افرادی که قصد جدایی از فرقه را داشتند و تهمت ها و توهین ها مواردی را بیان کرد.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

سازمان تروریستی مجاهدین خلق متهم است که از سال ۱۳۶۹ و آغاز دهه ۷۰ شمسی/ آغاز دهه ۹۰ میلادی صدها کودک را که در قرارگاه ها و پایگاه های این سازمان در عراق ساکن بودند از پدر و مادرشان جدا و آنها را از عراق به کشورهای مختلف فرستاده است. تعداد این کودکان بین ۷۰۰ تا ۹۰۰ نفر برآورد می شود. با این اقدام سازمان مجاهدین کودکان را از پدر و مادر محروم و بنیاد خانواده را نابود کرد. سازمان مجاهدین در مورد سرنوشت این کودکان هیچگاه هیچ گزارشی منتشر نکرده و از وضعیت بسیاری از آنها اطلاعی در دست نیست.

فرقه تروریستی رجوی همچنین متهم است که چندین سال با فریبکاری و وعده اینکه این کودکان می توانند به عراق رفته تا در آنجا پدر و مادرشان را ببینند، ده ها نفر از همان کودکان را بطور غیر قانونی از کشورهای مختلف اروپائی به عراق برگردانده و با جلوگیری از خروج آنها از عراق، آنها را به سربازی اجباری در آورده است. برخی از آن کودک سربازانِ سابق اینک با انجام مصاحبه یا نوشتن خاطرات، از آنچه که بر آنها گذشته است سخن می گویند.[۱]

این جریان تروریستی  بجای قبول مسئولیت و پاسخگوئی در برابر رفتارهای ضد انسانی و ناقض حقوق کودکان، به این افراد اتهام همکاری با وزارت اطلاعات و جمهوری اسلامی وارد کرده و با اتهام زنی و ترور شخصیت، تلاش می کند آنها را به سکوت بکشاند.[۲]

فرقه رجوی همچنین ادعا می کند خروج این کودکان از عراق برای “نجات جان آنها” بوده، زیرا پس از حمله عراق به کویت و حمله ایالات متحده و نیروهای ائتلاف به عراق، این کودکان در معرض بمباران قرار داشته و خروج آنها از عراق اقدامی انساندوستانه و برای حفظ جان خود آن کودکان بوده است. اما این ادعا حقیقت دارد؟

دروغ بزرگ

ادعای فرقه رجوی در مورد “نجات جان کودکان” یک دروغ بزرگ و یک فریبکاری آشکار است. یک سند درون تشکیلاتی سازمان مجاهدین اسامی ۸۷۰ کودک که به خارج از عراق فرستاده شده اند را بر اساس مشخصات زیر لیست کرده است:
نام، نام خانوادگی، تاریخ تولد، تاریخ خروج، کشور اعزام، نام مادر، نام پدر، قسمت مادر، قسمت پدر، نام سرپرست

در این مورد چند توضیح لازم است:

یکم: مطابق این سند، اولین کودک در تاریخ ۳۰.۰۳.۱۳۶۹ برابر با ۲۰.۰۶.۱۹۹۰ به خارج از عراق اعزام شده است. پس از آن و از تاریخ ۲۷.۰۹.۱۳۶۹ برابر با ۱۸.۱۲.۱۹۹۰ اعزام سریالی کودکان به خارج از عراق شروع شده است.
با در نظر داشت اینکه حمله عراق به کویت در تاریخ ۱۱.۰۴.۱۳۶۹ برابر با ۰۲.۰۸.۱۹۹۰ بوده است و با در نظر داشت اینکه حمله آمریکا به عراق در تاریخ ۲۵.۱۰.۱۳۶۹ برابر با ۱۶.۰۱.۱۹۹۱ بوده است، مشخص می شود که جدا کردن کودکان از والدین آنها و اعزام آنها به خارج عراق، از قبل برنامه ریزی شده بود و هیچ ربطی به جنگ عراق و کویت و حمله آمریکا به عراق نداشته است.

دوم: مطابق سند درون تشکیلاتی سازمان مجاهدین، کودکان ساکن در عراق در ۱۴۸ نوبت به خارج اعزام شده اند. برخی بصورت یک نفره، برخی در دسته های چند ده نفره و برخی نیز در گروه های چندین نفره اعزام شده بودند. اعزام کودکان در مجموع در یک بازه زمانی سه ساله انجام شده است. بیشترین تعدادی که بطور گروهی فرستاده شدند شامل یک گروه ۱۳،۱۱، ۱۷، ۱۸، ۲۶، ۷۶، ۱۰۵ نفره بوده است.
مجموع تعداد کودکانی که قبل از شروع حمله آمریکا به عراق به خارج فرستاده شده بودند ۱۹۳ نفر بوده است. یعنی هنوز زمانی که خطر بمباران وجود نداشته است.

سوم: اگر هدف از فرستادن کودکان به خارج از عراق نجات جان آنها از بمباران بوده است، پرسش این است که چرا پس از اعلام آتش بس رسمی در تاریخ ۲۳.۰۱.۱۳۷۰ برابر با ۱۲.۰۴.۱۳۹۱ فرستادن کودکان به خارج از عراق همچنان ادامه داشته است؟ مطابق سند درونی مجاهدین، در مجموع از تاریخ اعلام آتش بس رسمی و پایان حمله های ائتلاف به عراق، اعزام کودکان مجاهدین به خارج از عراق همچنان ادامه داشته و ۳۲۲ کودک را شامل می شود.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
اگر روزی تضاد اصلی سازمان مجاهدین مبارزه با امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا بود! امروز اما آقای حسن حیرانی مدیر اجرایی انجمن آسیلا، جداشده ها، و خانواده های اعضای خود مجاهدین در نوک پیکان نبرد این فرقه قرار دارند!

اگر از نگرش سازمان به اعضا نگاه کنیم دو نوع اعضا وجود دارد آنهایی که هنوز می توان از آنها سوءاستفاده کرد و مانند یک ابزار برای سران فرقه کاربرد دارد، و سری دوم افرادی هستند که از سازمان جدا شده اند و این افراد اگر بخواهند از آنچه که بر سرشان آمده صحبتی کنند می شوند «مزدور اطلاعاتی ایران» و باید با آنها مقابله کرد.

اما بهتر است طوری دیگر به این فرقه نگاه کنیم با توجه به رفتار سران مجاهدین نسبت به اعضا می شود گفت که دو مدل «مزدور» یعنی بالفعل و بالقوه در سازمان وجود دارد.

یعنی اینکه تمامی اعضای مجاهدین از رهبران این فرقه گرفته تا بقیه همگی «مزدور» بالقوه هستند. و اگر روزی کسی خواست از این سازمان بیرون برود می شود «مزدور» بالفعل.

بعبارت دفیق تر مجاهدین بزرگترین کارخانه تولید «مزدور» در جهان هستند چون هیچ وقت این تولید تمام نمی شود بلکه از جداشده ای به جداشده ای دیگر انتقال می یابد!

به گفته یک دوست؛ اگر روزی تضاد اصلی سازمان مجاهدین مبارزه با امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا بود! امروز اما آقای حسن حیرانی مدیر اجرایی انجمن آسیلا، جداشده ها، و خانواده های اعضای خود مجاهدین در نوک پیکان نبرد این فرقه قرار دارند!

البته از آنجائیکه رهبران مجاهدین دست شان در محافل ایرانیان خارج از کشور و ایضا دولت آلبانی رو شده و هر کسی بخوبی می داند که تمامی اراجیف رهبر این فرقه در خصوص جداشدگان و خانواده های اعضای گرفتار صرفا یک پروباگاندای رسانه یی است ، لذا سعی کردند برای تحت تاثیر گذاشتن و فریب دولت مردان  و شهروندان آلبانی پروژه «مزدور» سازی خود را اینبار در رسانه آلبانیایی زبان وابسته به این فرقه از جمله «ایران پروب – iranprobe» پیش ببرند. خنده دار اینکه در این سایت نگارش مطالب طوری است که گویا این سایت اصلا وابسته به مجاهدین نیست و نویسنده آن نیز همان قلم به مزدان این فرقه نمی باشند و مطالب از زبان شخص سومی بیان می شود.

بنابراین این نوع از دست و پا زدن ها حاکی از فلاکت و بن بستی است که  در سایه وطن فروشی های این فرقه و خیانت به مردم ایران در طول سالیان دراز حاصل شده است.

آنچه که اکنون ظهور پیدا کرده مشخص شدن طرف حساب جنگ مجاهدین است. جنگی که روزی با «شعار نبرد با آمریکا»  بزک شده بود ولی اکنون مشخص میشود که طرف حساب جنگ مجاهدین نه امپریالیسم بلکه مردم ایران، جداشدگان و خانواده های اعضای گرفتار در این فرقه هستند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
رجوی نه در زمان شاه و نه در زمان بعد از انقلاب هیچیک از شاخصه های انقلابی گری و وطن پرستی را نداشت. در زمان شاه با ساواک همکاری کرد و بعد از انقلاب هم به ارتش صدام پیوست. بعبارت دقیق تر رجوی نه بر سیاست «نه شاه نه شیخ» که به دروغ مدعی آن است بلکه بر سیاست «نه شیخ، فقط شاه» پیش می رود.

رجوی در آستانه چهل و سومین سالگرد انقلاب مردم ایران بر علیه شاه در پیامی در تاریخ ۱۴ بهمن ۱۴۰۰ که بر روی سایت خبری این گروه قرار گرفت یکبار دیگر حقد و کین خود بر علیه کسانی که او را هرگز به بعنوان یک انقلابی و مبارز به رسمیت نشناخته و نمی شناسند خالی کرد.رجوی گفت «نمی‌توان بر خیانتها و جنایت‌های شاه و پدرش در ۵۷سال «سلطنت مطلقهٔ شاهنشاهی» سرپوش گذاشت. مجاهدین و چریک‌های فدایی هنوز هم آثار شکنجه‌های شاه را بر بدن دارند!» . تا همین جا باید از رجوی پرسید شخصا چند بار و چگونه شکنجه شده و چرا تاکنون در طول بیش از چهل سال گذشته هیچ مطلبی از شکنجه های خودش ننوشته  و یا هم بندانش آنرا به زبان نیاورده اند؟ و سوال بی پاسخ از سوی مجاهدین اینکه چرا رجوی توسط ساواک شاه اعدام نشد؟

می توان گفت مهمترین مرز سیاسی ایران امروز، مرز بین وطن فروشی و وطن پرستی است. بنابراین می شود هر مدعی و اپوزیسیون نمایی را با این شاخص محک زد و شناخت.

حال اگر با این شاخص سراغ  رجوی هم برویم خواهیم دید وی نه در زمان شاه و نه در زمان بعد از انقلاب هیچیک از شاخصه های انقلابی گری و وطن پرستی را نداشت. در زمان شاه با ساواک همکاری کرد و بعد از انقلاب هم به ارتش صدام پیوست.

بعبارت دقیق تر رجوی نه بر سیاست «نه شاه نه شیخ» که به دروغ مدعی آن است بلکه بر سیاست «نه شیخ، فقط شاه» پیش می رود.

اسناد تاریخی هم گواه این مدعاست. سندی تاریخی به امضای نصیری، رئیس ساواک وجود دارد که نشان می‌دهد مسعود رجوی همکار دیرین ساواک و رژیم پهلوی بوده و در سرکوب مخالفان شاه، حتی کسانی که در ظاهر، هم سازمانی رجوی بوده‌اند، نقش ویژه‌ای داشته است. این سند و همچنین کشتار، ترور و بمب‌گذاری سازمان مجاهدین برای قتل عام بیش از ۱۷ هزار ایرانی و بیانیه‌های گوناگون هماهنگ با خاندان فراری پهلوی نشان می‌دهد که مسعود و مریم رجوی، ماشین ترور رضا و فرح پهلوی قبل و بعد از سقوط رژیم ستمشاهی بوده‌اند. مجاهدین برای مخفی‌کاری درباره همکاری خود با ساواک و پهلوی، سعی داشت سابقه خود را در مبارزه با رژیم پهلوی نشان دهد و رضا و فرح پهلوی هم برای تداعی نشدن سوابق رضاخان و محمدرضا پهلوی در کشتار مردم به خاطر شهرت مجاهدین به ترور، سعی داشتند همکاری بین خود و گروه تروریستی مجاهدین را مخفی نگه دارند تا این واقعیت که ویژگی مشترک پهلوی و رجوی در ترور و کشتار عمومی و مزدوری مشترک آنان به صدام حسین که باعث  هم‌افزایی آنها شده مخفی بماند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

«مهوش سپهری از جا برخاست و ضمن توهین به من در تابلویی که مقابلش وجود داشت با قلم، خطی عمودی وسط آن ترسیم کرد. یک طرف نام پاسدار و در طرف دیگر مجاهد را نوشت و به من گفت انتخاب سومی نداری بگو کدام هستی و اگر انتخاب نکنی امشب پایان زندگیت خواهد بود.

به گزارش فراق، فتح اله اسکندری از انجمن نجات مرکز زنجان در روایتی از نحوه اسارت خود در فرقه رجوی نوشت:

ظلمی که در مناسبات فرقه بر من روا شد بسا سخت تر و طاقت فرساتر از دوران اسارت جنگی بود. از آنجایی که من بر خلاف کلیه تلاش های سرکردگان فرقه حاضر نشدم تا نام مجاهد بر رویم گذاشته شود لذا به این منظور همواره از سوی عوامل آنها مورد تحقیر و تمسخر قرار می گرفتم. تا اینکه مرا در زمستان سال ۱۳۷۲ به نشست های معروف به «حوض» در سالن بهارستان بغداد که مستقیما تحت نظر رجوی بود انتقال دادند. در شب پایانی جلسه رجوی من و چهار نفر دیگر که دقیقا وضعیت مرا داشتند به داخل حوض فرا خواند. رجوی خطاب به من گفت مشکلت چیست؟ در جواب گفتم من هیچ مشکلی ندارم و فقط تقاضای ترک مقر مجاهدین را دارم تا به زندگی عادی خود بازگردم.

رجوی ملعون با صراحت تمام در جواب من اظهار داشت: «رفتن نداریم!» و چنانچه برای جدایی پافشاری کنم ابتدا می بایست به مدت ۲ سال در زندان قرارگاه مخوف اشرف محبوس باشم و پس از آن تحویل نیروهای عراقی می شوم تا مدت ۸ سال را بدلیل ورود غیر قانونی به عراق در زندان ترسناک ابوغریب به سر برم. ......

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

کشور سوئد بر اساس ادعاهای یکی از جنایت کارترین گروه های تروریستی تاریخ ایران در حال محاکمه یک ایرانی به نام آقای حمید نوری است که در مجموع ۵۷ جلسه دادگاه برگزار شده برای ایشان ، غیر از شهادت برخی اعضای این فرقه، هنوز هیچ مستندات جدی و قابل توجهی  مطرح نشده است.

به گزارش فراق، از ابتدای سال جدید میلادی، دادگاهی در استکهلم سوئد دورِ جدید جلسات خود برای محاکمه یک ایرانی به نام حمید نوری را از سر گرفته است. نوری از آبان ماه سال ۹۸، زمانی که برای حل و فصل اختلاف خانوادگی دختر خوانده اش به سوئد سفر کرده بود هنگام ورود به فرودگاه استکهلم ربوده و به زندان انفرادی برده شد. او ۲۶ ماه گذشته را در زندان انفرادی به سر برده و در کشور مدعی صلح و حقوق بشر از حقوق بدیهی یک متهم مثل تماس اولیه با خانواده و دسترسی آزاد به وکیل بی بهره بوده است. وکلای نوری می گویند او در این مدت حتی از داشتن عینک مطالعه نیز محروم بوده و بر اساس گفته های خودش در جلسات قبلی دادگاه، چند نوبت هم مورد ضرب و شتم نیروهای امنیتی سوئد قرار گرفته است.

به نوشته مرکز رسانه قوه قضائی، سوئد می گوید با اهداف حقوق بشری نوری را دستگیر کرده، اما این ادعا تماما بر پایه شهادت برخی مزدوران فرقه تروریستی رجوی است که مدعی هستند این فرد زندان بان آنها بوده است. حمید نوری اما یک کارمند ساده قوه قضائیه بوده که از سال ۷۰ خود را بازنشست کرده و ۳۰ سال است که شغل آزاد دارد. در طول ۵۷ جلسه دادگاه در ۵ ماه گذشته فرقه رجوی و دادگاه سوئد هنوز هیچ مدرک جدی و محکمه پسندی علیه نوری مطرح نکرده اند، با این حال روند این دادگاه نمایشی که بر اساس بعضی اخبار تاکنون برای دولت سوئد بیش از ۵۰ میلیون یورو هزینه در پی داشته همچنان ادامه دارد.

حمید نوری در فرصت کوتاهی که دادگاه برای دفاع از خود به او داده، علاوه بر افشاگری در خصوص سوابق جنایت کارانه فرقه رجوی در ایران، نسبت به چگونگی ربوده شدن، روند دادرسی و نوع برخوردها در زندان انفرادی سوئد نیز اعتراضات صریحی انجام داده که حقیقت حقوق بشر غربی و نوع برخورد سیاسی آنها با این موضوع انسانی را به خوبی هویدا می کند.

نوری همچنین هیچ کدام از اتهامات منسوب به خود را قبول نکرده و تمام آن ها را حاصل تبانی فرقه رجوی و برخی چهره های ضد انقلاب ساکن در سوئد می داند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

فرقه رجوی در یک شوی رسانه ای از تاریخ ۲۴ تا ۲۷ دی تحت عنوان «همیاری ملی» در سیمای شیطان منظر این گروه سعی کرد نشان دهد که هزینه های سرسام آور مجاهدین صرفا از طریق کمک های مردمی تامین می شود! به ادعای مجاهدین همیاری ملی از سال ۱۳۸۵ طی ۱۵ سال و هر […]

فرقه رجوی در یک شوی رسانه ای از تاریخ ۲۴ تا ۲۷ دی تحت عنوان «همیاری ملی» در سیمای شیطان منظر این گروه سعی کرد نشان دهد که هزینه های سرسام آور مجاهدین صرفا از طریق کمک های مردمی تامین می شود!

به ادعای مجاهدین همیاری ملی از سال ۱۳۸۵ طی ۱۵ سال و هر ساله مبالغ هنگفتی کمک های مالی از سوی مردم به حساب فرقه مسعود رجوی واریز می شود!

در این میان یک تنافض آشکار وجود دارد، اگر فرض کنیم این ادعا درست باشد این مردم ایران است که به مجاهدین کمک مالی می کنند، این سوال پیش می آید؛ پس چرا هیچ صدای حمایتی از این فرقه از ایران شنیده نمی شود و آنچه هست تنفر مردم ایران از این گروه فاسد و بدنام است.

پس منطقی است با توجه به سوابق ننگین این گروه در مزدوری به بیگانگان و پیوستن به ارتش صدام نتیجه گیری کنیم که هدف مجاهدین از این همه صحنه سازی، صرفا فریب افکار عمومی مردم ایران و جهان از درآمدهای نامشروع و غیر قانون این گروه است که در قبال فعالیت های جاسوسی، وطن فروشی و کشتن ایرانیان برای اهداف کشورهای بیگانه بدست آمده است.

اکنون هم «همیاری ملی» ترفندی است تا فرقه رجوی هم درآمدهای خود را شرعی و قانونی جلوه دهد و هم این امیدواری را به اعضای گرفتار در این فرقه بدهد که هنوز مجاهدین در داخل ایران حامی دارند.

در آذر ماه ۱۴۰۰ روزنامه آلبانیایی اگزیت نیوز طبق اسنادی که از قبل به دستشان رسیده بود افشا کرد که تعدادی از اعضای فرقه رجوی به جرم قاچاق انسان و مواد مخدر و پولشویی توسط پلیس آلبانی دستگیر شده اند.

این افراد در یک باند قاچاق عضو شده بودند تا در بین سال‌های ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۱ حدود ۴۰۰ عضو گروه مجاهدین را  از آلبانی به فرانسه منتقل کنند. البته این همه ماجرا نیست. در ژوئیه ۲۰۲۱، یک محموله مواد مخدر توسط پلیس کشف و ضبط شد و نرگس ابریشمچی و حسن نایب آقا، دو مقام ارشد فرقه رجوی، در پی این ماجرا  دستگیر شدند. طبق گزارش‌های رسمی آن‌ها پس از دستگیری، به نقش خود در سازماندهی و انتقال محموله های مواد مخدر به ایتالیا اعتراف کرده اند.

البته این اولین بار نیست که فرقه رجوی به کسب درآمد های نامشروع روی می آورد بلکه در زمانی که در عراق بودند با وعده های سرنگونی حکومت ایران از صدام حسین سهمیه نفت دریافت می کردند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

هر ساله فرقه رذیل رجوی برنامه ای تحت عنوان همیاری ملی در سیمای نفاق خود ترتیب می دهد.

به گزارش فراق، آنها برای اهداف کثیف و منافقانه خود برنامه ای با نام گلریزان به راه می اندازند غافل از اینکه برای همگان هویدا و آشکار شده است که منابع مالی این برنامه ها از سوی چه منابعی تامین می شود و این برنامه ای که در سیمای نفاق به راه می اندازد خیمه شب بازی بیش نبوده و نیست.

مهمتر از آن، ملت ایران به این موضوع آگاهند که در دوران هشت سال دفاع مقدس، بخشی از فروش نفت عراق به این فرقه اختصاص داده می شد تا بتوانند دوشا دوش نیروی های بعثی صدام علیه کشورمان، در قالب ستون پنجم و جاسوسی، عملیات های خراب کارانه انجام دهند.

حال که دست منافقین از سر کشورمان کوتاه شده و پایگاهی در بین ملت ایران ندارد و نمی توانند در فاز عملیات های تروریستی و خراب کارانه وارد شوند، از این رو دست به دامن ارباب خود آمریکای جنایت پیشه شده اند و به هر ترفندی شده است می خواهند کشور عزیزمان ایران را در درگیر جنگ سرد و روانی کنند و به هر طریق ممکن که شده می خواهند از روند مذاکرات برجام، خللی وارد کنند.

بنابراین منابع مالی آنان تماما خرج سناتور ها، ژنرال های زوار در رفته و بازنشسته های از دور خارج شده آمریکایی می شود و با پرداخت رشوه و مقرری به آنان، می خواهند جنگ روانی و جنگ سرد علیه کشورمان به راه بیاندازند.

بی شک ملت عزیزمان ایران از نیات واقعی و اهداف پشت پرده این توطئه ها و خیمه شب بازی های تکراری آگاه است و نمی توانند با این ترفند ها پیش بروند.

یادداشت از: نادر محمدی

  • مصطفی آزاد