این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)
دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید . ضمن اینکه با آدرس دوم ghased1393.blogsky .com هم در این مسیر پیش می رویم ...
به دنبال فشارهای روز افزون پلیس و دولت آلبانی علیه فرقه رجوی، این فرقه به منظور انتقال اعضا از آلبانی، تلاش ها برای ساخت مقر جدید در کانادا را آغاز کرده است.
به گزارش فراق، ادمین سابق فرقه تروریستی رجوی در افشاگری جدید نوشت: «سال۹۰ زمینی پنج هکتاری در محدوده Uxbridge و Goodwood استان آنتاریو کانادا، به دستور مسعود رجوی توسط حمید قراچه، شهناز فلاح و بهزاد متین بصورت محرمانه خریداری شد تا مقری برای انتقال حدود ۶۰۰عضو از عراق ساخته شود. پس از حمله آلبانی به اشرف۳ و فشارهای روز افزون پلیس و دولت این کشور، سازمان برای انتقال اعضا از آلبانی، دوباره تلاش ها برای ساخت این مقر را آغاز کرده است.»
حمید قراچه از مسئولین فرقه در کانادا برادر همسر رضا کیانیان است.
دادگاه رسیدگی به جنایتهای فرقه رجوی، بازخوانی تاریخ رنج مردم ایران از تروریستهایی است که از تحریم و خون همین ملت کاسبی کردند.
به گزارش فراق، مریم فضلمشهدی متهم ردیف بیستویکم این دادگاه، از اعضای شورای رهبری فرقه و مسئول میز آمریکای فرقه میباشد که از آلبانی خارج و به کشور آمریکا منتقل شده است.
فعالیتها و مسئولیتهای وی عبارت است از:
مسئول نشریه بهاصطلاح مجاهد
فعالیت در بخش پاریس نفاق در سال ۱۳۷۲
فعالیت در مؤسسان دوم نفاق در عراق در سال ۱۳۷۶
فعال در برنامه حوض نشست خاص شورای رهبری نفاق
فعالیت در فاز نظامی و تشکیلات بهاصطلاح دانشجویی فرقه
و مسئول جذب و پذیرش نیروها در فاز بهاصطلاح سیاسی نفاق
نامبرده تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز بهشماره ۲۰۰۲-۵۱۷/۶-A است.
دادگاه رسیدگی به جنایتهای فرقه رجوی، بازخوانی تاریخ رنج مردم ایران از تروریستهایی است که از تحریم و خون همین ملت کاسبی کردند.
به گزارش فراق، ابوالقاسم رضایی فرزند خلیل اله متهم ردیف ۲۴ این دادگاه، قبل از انقلاب، به سازمان ملحق شده و در همین راستا با سعیده شاهرخی، ازدواج تشکیلاتی میکند و مدتی بعد نیز همراه با همسرش، به صورت غیر قانونی از ایران خارج میشود.
از جمله فعالیتها و مسئولیتهای وی عبارت است از:
– عضو بخش به اصطلاح روابط خارجی و اطلاعات نظامی تشکیلات در سال ۱۳۵۸
– مسئول بخش ارتباط گیری با سایر گروههای معاند و ضد انقلاب در سال ۱۳۶۰
– فعالیت در خانههای تیمی به صورت مخفی تا سال ۱۳۶۳
– حضور در آمریکا با هدف فراهم نمودن شرایط نزدیکی نفاق به مقامات آمریکایی در سال ۱۳۶۳
– مسئول شاخه نظامی فرقه تروریستی رجوی در عراق در سال ۱۳۶۵
– شرکت در عملیات تروریستی- نظامی فروغ جاویدان به عنوان مسئول تیم نظامی
نامبرده در حال حاضر از کادرهای مهم فرقه در بخش تامین مالی تروریسم و همچنین قسمت به اصطلاح سیاسی نفاق در کشور آلبانی است.
وی تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره A-۴۹۱/۶-۲۰۰۲ است.
به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، در زیر به معرفی کوتاه پنج تن از این افراد می پردازیم تا ببینید این چهره های کثیف خودشان چگونه زندگی می کنند و برای سایر اعضای وامانده چه تصمیماتی می گیرند.
منافق شماره یک: محمد اقبال
نامبرده همسر و دو فرزندش را به عراق نزد تشکیلات فرقه رجوی برد و زندگی آنها را نابود کرد.
به شهادت بسیاری از جدا شده ها، محمد اقبال عنصر تشکیلاتی نبود و در همه محافل زیرآب فرقه را هم می زد. او به دنبال منافعش بود و همواره سعی می کرد روزگار را بگذارند. از آنجا که خوب می دانست با چاپلوسی رجوی می تواند از فشارهای تشکیلات بر روی خودش بکاهد، با آنکه بر کثافت کاری های فرقه واقف بود اما در جلسات عمومی فرقه به خاطر منافع حقیرش اغلب پشت بلندگو می رفت و به مجیز گویی رجوی می پرداخت و امتیازات مختلفی هم از این بابت می گرفت. هنگامی هم که با تلاش و افشاگری های خواهرش جزو اولین نفرات از عراق خارج شد، با وضعیتی که داشت کسی فکر نمی کرد در فرقه باقی بماند و فکر می کردند به سرعت جدا خواهد شد. اما این فرد ظالم و منافق منافعش را بر انسانیت ترجیح داد. با آنکه خودش هم به اصطلاح فرقه بریدهای بیش نبود شروع به لجن پراکنی و فحش و ناسزا به جداشدگان نمود. او حتی به نزدیک ترین کسان خودش هم رحم نکرد. علی رغم آن همه تلاش های خواهرش و تشکیل کمپین های مختلف، خواهر تنی اش را «ماماچه» خطاب نمود.
دادگاه رسیدگی به جنایتهای فرقه رجوی، بازخوانی تاریخ رنج مردم ایران از تروریستهایی است که از تحریم و خون همین ملت کاسبی کردند.
به گزارش فراق، محسن سیاهکلاه، متهم ردیف بیستم این دادگاه، متولد تهران از اعضای قدیمی سازمان و همبند مسعود رجوی بوده که در سال ۱۳۵۳ پس از کنار زدن شریف واقفی از مرکزیت سازمان بهجای او عضو کادر مرکزی میشود.
در ادامه وی زیر نظر مهدی ابریشمچی و موسی خیابانی مسئول نهاد فنی در بخش نظامی تشکیلات شده و از طراحان انفجارهای ۷ تیر و ۸ شهریور سال ۱۳۶۰ بهشمار میآید که متعاقباً به مقر نفاق در فرانسه و سپس به فرقه در عراق ملحق میشود.
شایان ذکر است نامبرده با یکی از اعضای فرقه بهنام شیوا صادق ازدواج تشکیلاتی کرده است.
دیگر فعالیتها و مسئولیتهای او عبارت است از:
فعال در خانههای تیمی نفاق در سال ۱۳۶۰
از مسئولان عملیاتهای تروریستی موسوم به گردانی در سال ۱۳۶۶
عضو هیئت اجرایی مقر اشرف
عضویت در ستاد حفاظت رجوی
مسئول آتشباری و پشتجبهه نفاق درعملیات تروریستی – نظامی آفتاب
مسئول توپخانه در عملیات تروریستی – نظامی چلچراغ
طراح و سازنده اصلی رادیوهای بیسیمدار
و مسئول بخش شنود فرقه برای جاسوسی و همکاری با رژیم بعث عراق
به گزارش فراق، محسن سیاهکلاه با نام جعلی حسین گلچیان از سرکردگان قدیمی و مزدوران قلم به دست فرقه رجوی می باشد که سالهاست در راستای اهداف این فرقه قلم فرسایی و فعالیت می کند.
البته برادر وی حسین سیاهکلاه نیز سالهاست کنار او برای رجوی مزدوری می کند ولی ما در اینجا نگاهی به کارنامه سیاه محسن وطن فروش داریم. وی فارغ التحصیل رشته مهندسی شیمی بوده و در زمینه انفجار تخصص ویژهای داشت
این خائن یکی از سرکرده های تیم های خرابکاری سال ۱۳۶۰ و یکی از طراحان پشت صحنه ساخت بمب برای انفجار حزب جمهوری اسلامی در آن سال بود.
بر اساس گفته های افرادی که او را می شناختند وی بعدها به خارج از کشور گریخت و در طول دو سه دهه در کمپ اشرف از سران اطلاعاتی، محافظین اصلی و نامحسوس رجوی بود.
از خیانت های دیگر این خائن، مسئولیت بخش شنود در زمان جنگ تحمیلی است. شنود یکی از منابع جاسوسی و کسب اطلاعات برای رژیم صدام حسین بود. آنها شبکه های بی سیمی و مخابراتی ایران را در جبهه های جنگ مانیتور و شنود می کردند.
اعضای سازمان در این بخش، پیام های رمز فرماندهان ارتش و سپاه را به دلیل آشنایی به زبان فارسی و فرهنگ ایرانی، با رمز گشایی کشف می کردند سپس مسئول ستاد اطلاعات، پیام های کشف شده را به مهدی ابریشمچی و بعد در اختیار ارتش صدام حسین قرار می داد.
در سال ۱۳۶۶ مسئولیت این بخش با محسن سیاهکلاه از اعضای مرکزی این فرقه کثیف بود.
به گزارش فراق، وی از مؤثرترین عوامل نفوذی رجوی در فرقه بود و هر کس مورد سوءظن یا شکاکیت رجوی قرار میگرفت (به هر دلیلی که یکی از آنها «زیر بار رجوی نرفتن» بود) بلافاصله محسن سیاه کلاه را به سراغش میفرستاد تا اطلاعات لازم را منتقل کند.
محسن سیاهکلاه که برخی به او فرزانه منش هم میگویند و برادرش حسین از اعضای علنی فرقه در طول سال های ۵۳- ۵۰ بود.
محسن در تشکیلات رده بالاتری و تحت مسئولیت افرادی چون محسن فاضل، محمد یزدانیان، محمد طاهر رحیمی، ناصر جوهری، مجید شریف واقفی و وحید افراخته قرار داشت
مریم سنجابی، عضو اسبق شورای رهبری فرقه رجوی در یادداشتی نوشت: اخیرا در برخی سایتهای فرقه رجوی برای سالروز مرگ خلیل رضایی به مطالبی برخوردم. رجویها اینکه بعد از دو دهه دوباره به فکر مرگ فردی که رجوی بارها او را سرزنش می کرد افتادند، دلیلی جز بهرهبرداری تبلیغاتی ندارد.
در این رابطه لازم دانستم نکاتی از تناقض گویی و دوگانگی های رجوی صرفا به خاطر روشنگری خوانندگان عزیز بازگو کنم.
خلیل رضایی با دو همسر، ۱۱ فرزند به نامهای احمد، رضا، مهدی، صدیقه، فاطمه، محسن، آذر، مرضیه، اشرف، مینا و منصوره همراه با نوادهها و بستگان چند دهه درخدمت رجوی قرار داشت.
علیرغم آنکه امکانات خانواده رضایی ها از دهه ۵۰ در اختیار سازمان بود رجوی جهت پیشبرد زیاده خواهی و کسب قدرت تمام عیارنمی خواست اجازه دهد که موقعیت این خانواده درون سازمان در مرکز توجه قرا بگیرد. لذا برای سرکوب و تخریب شخصیت آنان کارهای شنیعی انجام داد.
اصولا رجوی برای از بین بردن شخصیت تمام اعضا به ویژه قدیمی ترها جهت حفظ قدرتش دست به هر اقدامی می زد. خانواده رضایی در پیروی از اهداف سازمان از ایران خارج شده و در اروپا آواره بودند. خلیل رضایی به علت کهولت سن که توان بیگاری نداشت به اجبار در خانه ای سازمانی در فرانسه سکونت داشت.
به جز او همه خانواده از جمله همسر اولش علیرغم سن بسیار زیاد مشغول به کار بودند. همسر دومش مرحمت ندری، سه دختر خردسال دیگرش و نواده ها که اغلب در سال ۶۵ خردسال بودند همه را برای بیگاری و عضویت به کمپ اشرف بردند. مرحمت ندری تا زمان مرگش سال ها بی نام ونشان در آشپزخانه های کمپ اشرف و «اُوِر» از صبح تا شب به کارگری و آشپزی مشغول بود.
در سال ۶۸ با شروع دیکتاتوری جدید و فرقه ای شدن سازمان، جلسات مخوف به اصطلاح انقلاب ایدئولوژیک با سکانداری رجوی و مریم قجر شروع شد. ساعتها اعضای نگون بخت را با انواع اتهامات خودساخته زندگی طلبی، زن دوستی، شوهر دوستی و سایر عناوین به صلابه می کشیدند. با تحقیر و از بین بردن شخصیت یک یک اعضا سعی می کردند به همه بقبولانند گناهکارند، خطاکارند و افراد بی عُرضهای بیش نیستند که فقط در زیرسایه رجوی می توانند هویتی داشته باشند.
با این جملات بسیاری از چهره های پرطمطراق که به اصطلاح نماینده سازمان و شورا و از افراد تحصیلکرده و شاخص در کشورهای خارجی بودند را با تحقیر سرجای خود نشاندند. بسیاری را خلع رده کردند و از ستاد خارجه به آشپزخانه کمپ عراق جهت کارگری منتقل کردند. مردان و زنان هم سابقه با رجوی را هم به رده های پایین بردند. سرکوب های وحشیانه بطور مستمر ادامه داشت.
مایه شگفتی آن بود که سهم تحقیر و سرکوب قدیمی ترها و آن ها که ظاهرا بیشتر سد راه رجوی بودند بیشتر بود. در یکی از این نشست ها رجوی، محسن رضایی پسر کوچکتر خلیل رضایی و مرضیه رضایی که آن زمان زنده و ۲۱ ساله بود را به پای میکروفون فرا خواند و به محاکمه آنها در جمع صدها تن پرداخت.
رجوی ضمن منت گذاشتن بر خانواده رضایی تا توانست فحش، تهمت، لعن و نفرین نثار خلیل رضایی و اعضای خانواده وی نمود.
او بارها خانه نشینی خلیل رضایی و سکونتش در پاریس را گناهی بزرگ قلمداد و پیرمردی که بیش از بیست عضو خانواده اش پادویی رجوی می کردند را شخصی بهانه گیر، بی مصرف و زیاده خواه، زندگی طلب و بی اخلاق به علت اینکه از رجوی تعریف و تمجید نمی کرد، معرفی نمود. می گفت خلیل رضایی درخواست خانه از سازمان داشته است این درحالی بود که رجوی دهها ساختمان لوکس ویلایی و قصر مانند برای خود و مریم قجر در فرانسه و عراق داشت.
یکی از منفورترین صفات شخص رجوی بدگویی پشت سر اعضا در جمع های دیگر بود که کینه توزی و خوی پست او را در هر زمان آشکار می کرد. به کرات با این شیوه در نشست هایش به تخریب شخصیت افراد با نفوذ چون شورایی ها می پرداخت.
خلیل رضایی تنها عضو مغضوب این خانواده نبود. بعدها مرضیه رضایی (مهین) در اتفاقی عجیب خلع رده شد. او را به پایین ترین رده ها فرستادند. سپس با قرار دادنش در لیست اعتصاب کنندگان ۸۰ روزه و بدون توجه به بیماری زمینه ای وی، او را به کشتن دادند. کسی چه می داند بعید نیست او را هم به دلیل اعتراضات و ناراضی بودنش سر به نیست کرده باشند.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی برگزاری اولین جلسه دادگاه فرقه رجوی را دارای آثار بسیار خوبی دانست و گفت که بعد از صدور احکام دست وزارت امور خارجه در مجامع حقوقی باز میشود تا نسبت به استرداد منافقین به کشور اقدام کرده و دولتها هم نمیتوانند از آنها حمایت کنند.
به گزارش فراق، محمود عباسزاده در یک گفت و گوی خبری اظهار کرد: قوه قضاییه با برگزاری این دادگاه حرکت بسیار خوبی را شروع کرده که البته دیرهنگام بود؛ این دادگاه مربوط به کسانی است که علیه ملت ایران در مقیاس وسیع مرتکب جرم شده و جراحات عمیقی به ملت ایران وارد کردند. کسانی که داعیه دار آزادی و حقوق بشر هستند اما دستشان مرفق به خون ملت ایران آلوده است.
وی با بیان اینکه برگزاری این دادگاه پیام و آثار بسیار خوبی دارد، تصریح کرد: باید کسانی که علیه امنیت ملی تلاش کرده و به جان و مال مردم ایران آسیب میزنند و با ترورهای دسته جمعی اقدام به جنایت میکنند پاسخگوی جنایاتشان باشند. آنها با دشمن ملت ایران برای حمله به مردم همکاری کردند، باید هزینه این گونه اقدامات آن قدر بالا رود تا کسی جرات تکرار چنین فجایعی را نداشته باشد.
این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با تاکید بر اینکه باید هرچه سریعتر احکام این افراد براساس قانون صادر شود، تصریح کرد: بعد از احکام صادره دست ما در مجامع حقوقی علیه کشورهایی که به سران فرقه رجوی پناه دادند باز میشود؛ چون وقتی این افراد از منظر ملت و کشوری مجرم شناخته شدند کشورهای دیگر نمیتوانند به آنها پناه ببرند؛ لذا دست وزارت خارجه برای استرداد آنها باز میشود و دولتها نمیتوانند از آنها حمایت کنند.
شناسه خبر : 8851 | تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱۴۰۲ - ۹:۳۹ |
برجسته کردن این موضوع که شبکه X توسط سایبری سپاه پاسداران هک شده و یا مجاهدین برای حامیان سیاسی شان هیچ پولی هزینه نمی کنند! تلاش رهبران فاسد و بدنام مجاهدین برای دور کردن افکار عمومی از محتوای نوشته های ادمین پیج که تنها بخش کوچکی از افتضاحات و بحران های درونی این فرقه تروریستی را برملا کرده ، می باشد.
برجسته کردن موضوع مالی و به میان کشیدن سایبری سپاه پاسداران ایران تلاش برای دور کردن افکار عمومی از افتضاحات و بحران های درونی مجاهدین است.
ادمین صفحه مجاهدین در شبکه ایکس (توئیتر سابق) دست به افشاگری علیه این فرقه تروریستی زده است.
به گزارش رسانه ها ادمین صفحه مجاهدین، دیشب در پیج این فرقه در شبکه ایکس (توئیتر سابق) دست به افشاگری زده و نوشت:
«سلام من محسن ادمین پیچ [پیج] مجاهدین هستم.
فکر کنم بعد پست کردن این توئیت عواقب بدی در انتظارم باشه، ولی فدای اگاهی مردم ایران.
سازمان اون چیزی که خیلی هاتون فکر میکنید نیست. اکثر نیروهایی که در خارج هستن خودشون یا خانواده هاشون گرفتار و گروگان سازمانن و مجبورن برای سازمان کار کنن نیروهای داخل ایران هم برای هر عملیات پول میگیرن و یا تهدید میشن که اگه همکاری نکنن به خانوادشون آسیب میرسه.
هدف سوشیال مدیایه سازمان اینه که که خونه بیشتری ریخته شه و فاند بیشتری تو جیب مقامات سازمان بره.
احتمالا این حساب الان پس گرفته میشه چون من ادمین هستم و ایمیل اکانت مربوط به خود سازمان هست ولی به زودی اطلاعات شبکه های سازمان در داخل ایران پخش میشه.
منتظر خبر های جدید باشید.»
واکنش وحشت آلود سران سازمان تروریستی مجاهدین در قبال این عمل، بشدت در اطلاعیه این فرقه تحت عنوان «سخنگوی مجاهدین» (بخوانید مریم رجوی) خودنمایی می کند. و جیغ های بنقش مریم رجوی را می توان از تک تک کلمات آن به گوش شنید.
محتوای این اطلاعیه همانند تلاش برای پنهان کردن خورشید در روز روشن است.
برجسته کردن این موضوع که شبکه X توسط سایبری سپاه پاسداران هک شده و یا مجاهدین برای حامیان سیاسی شان هیچ پولی هزینه نمی کنند! تلاش رهبران فاسد و بدنام مجاهدین برای دور کردن افکار عمومی از محتوای نوشته های ادمین پیج که تنها بخش کوچکی از افتضاحات و بحران های درونی این فرقه تروریستی را برملا کرده ، می باشد.
لازم به یادآوری است این اتفاق در حالی روی می دهد که بنا بر گزارش های قبلی، وضعیت درونی مجاهدین خصوصاً در رده بدنه، به شدت بهم ریخته و سران این فرقه با مشکلات زیادی برای نگه داشتن اعضا در داخل این سازمان مواجه هستند. درگیری اعضاء عادی با مسئولین مجاهدین در نشست درونی این فرقه در روزهای اخیر نیز از جمله بحران های تشکیلاتی این فرقه محسوب می شود که تعدادی را در اردوگاه این فرقه راهی زندان کرد.
طالب جلیلیان، عضو جدا شده از فرقه رجوی میگوید: وقتی شکنجه گران رجوی مرا برای محاکمه نزد نادر رفیعینژاد و حسن محصل میبردند بدن لخت مرا روی آسفالت آن قدر کشیدند تا پوستم کنده شد.
به گزارش فراق، رکوردداران جنایت، قتل، ترور، کشتار و در کنار آن برترینهای مزدوری و همراهی با دشمنان این آب و خاک را با خود همراه دارند. فرقه تروریستی رجوی پرچمدار خباثت و سبوعیت جمعی است که اساس و جوهره ذاتیاش بر دروغ، جنایت و خیانت شکل گرفته شده است.
از ابتدای انقلاب و طبق آمارهای رسمی موجود، حدود ۱۲ هزار نفر را در کشور کشته و ترور کردند و در سریالی طولانی نزد اصلیترین دشمنان وطن از صدام و بعثیها در عراق گرفته تا شیطان بزرگ خوش رقصیها کردند و در تمام این سالها تروریست اجارهای آنان شدند. در جنگ تحمیلی در کنار دشمن بعثی با فرزندان وطن جنگیدند و موجب بروز خسارتهای بیشمار جانی مالی و اطلاعاتی به کشور شدند.
در ریشههای فکری و رفتاری آنان منافع ایران و ایرانی معنایی ندارد و همه چیز حتی جزییترین افکار ذهن شما باید تابع ایدئولوژی مسموم این فرقه گمراه کننده باشد.
طالب جلیلیان، عضو جدا شده از فرقه رجوی در ویدئویی شرایط خودش را بعد از اینکه اعلام کرد دیگر نمیخواهد عضو این فرقه باشد را تشریح میکند و میگوید: من را به بد ترین شکل ممکن میزدند و میگفتند باید اعتراف کنی و بنویسی مزدور هستی و یا برگردی به تشکیلات.
به گزارش فراق، نادر رفیعی نژاد یکی از شکنجه گران قدیمی فرقه بود که بعدها ارتقای مقام گرفت و با توجه به روحیه جلادی که داشت این بار در مسند قضاوت برای افراد ناراضی و خواهان جدایی حکم های وحشیانه صادر میکرد.
وی بعد از ٢٢ بهمن ۱۳۵۷ به دستور سازمان کانون وکلای به اصطلاح مسلمان را در تهران تشکیل داد و سیاستهای سازمان را تا حدودی پیش برد. رفیعی نژاد بعد از شروع عملیات مسلحانه و تروریستی فرقه در ۳۰ خرداد ١٣۶٠ به اروپا آمد و یکی از مسئولین روابط خارجی سازمان شد.
نادر رفیعی نژاد در سال ۱۳۶۴ به عنوان عضو مرکزیت و در سال ١٣٧٠ به عنوان یکی از معاونین هیئت اجرایی مجـاهدین معرفی شد. وی در سال ۱۳۶۹ یکی از دبیران باصطلاح شورای ملی مقاومت بود که به دستور مسعود رجوی کت و شلوار و کراوات ستاد روابط خارجی سازمان را از تن درآورد و لباس زندان بانی سازمان در عراق را به تن کرد.
در سال ١٣٧٠ رفیعی نژاد به سازمان اطلاعات و امنیت عراق رفت و تحت آموزش کلاسیک ماموران و بازجویان عراقی قرار گرفت.
نادر رفیعی نژاد یکی از بازجویان و شکنجه گرانی است که در شکنجه محمد حسین سبحانی و همچنین کشتن پرویز احمدی در زیر شکنجه با دیگر جنایتکاران سازمان سهیم بود.
رفیعی نژاد یکی از سردمداران اصلی ترویج فرهنگ لومپنیزم در سازمان بوده است. بنا بر نقل قولی محسن هاشمی یکی از اعضای سابق سازمان در زندان ابوغریب گفته است: « نادر رفیعی نژاد برای تحقیر و خُردکردن وی در زندان به او گفته است که خواهرت را جلوی چشم هایت لخت می کنم و بعد…»
لازم به یادآوری است که خواهر محسن هاشمی در همان وقت عضو سازمان و در حال فعالیت در عراق بود.
حسن محصل هم همچنین یکی از شکنجه گران بی رحم، فحاش و هتاک بود که در نوع خود هیچ حد و مرزی را باقی نگذاشت.
حسن محصل و نادر رفیعی نژاد پرورده مکتب و ایدئولوژی نکبت و سیاهی مسعود رجوی بودند.