قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق ، مصطفی آزاد

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق ، مصطفی آزاد

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید . ضمن اینکه با آدرس دوم ghased1393.blogsky .com هم در این مسیر پیش می رویم ...

پیوندها

۲۲۴ مطلب با موضوع «فرقه رجوی و اغتشاشات» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

عیسی آزاده، عضو نجات یافته از تشکیلات مجاهدین خلق  گفت: خانم مینو فتحعلی به دلیل مخالفت با پیوستن به حرمسرای رجوی، از تشکیلات فرار کرد اما توسط نیروهای امنیتی عراق دستگیر شد و در قرارگاه باقرزاده، تحت تهدید و شکنجه شدید قرار گرفت.

 

به گزارش خبرنگار فراق، در سال ۱۳۸۰، یکی از اعضای شورای رهبری مجاهدین به نام مینو فتحعلی، به دلیل فشارهای شدیدی که در تشکیلات به او وارد می‌شد، در اقدامی شجاعانه و با برنامه‌ریزی قبلی، با کمک گرفتن از یکی از همکارانش، اقدام به فرار کرد.

در سال‌های پیش از ۱۳۸۲ که حکومت صدام در عراق برقرار بود، تقریباً هیچکس اجازه خروج از سازمان را نداشت و به‌طور رسمی، کسی نمی‌توانست از سازمان خارج شود. حتی کسانی که پس از ماه‌ها گذراندن مراحل وحشتناکِ جلسات جمعیِ تحقیر و خردکردن شخصیت، بالاخره اجازه خروج می‌یافتند، به زندان ابوغریب منتقل می‌شدند.

به همین دلیل، برخی افراد از ترس رفتن به زندان ابوغریب، برای خروج از تشکیلات، اقدام به فرار می‌کردند. مینو فتحعلی نیز برای رهایی از فشارهای جلسات تحقیر، کتک و ناسزا، و از آنجا که راهی برای خروج قانونی نداشت، فرار کرد. بلافاصله پس از فرار او، حدود ۳۰ تا ۴۰ گروه گشت با دستور رجوی و همراهی انبوهی از نیروهای عراقی برای پیدا کردن او بسیج شدند و سرانجام پس از دو سه روز، او و همراهش در بغداد توسط گشت‌های سازمان و عراقی‌ها دستگیر و به کمپ بازگردانده شدند.

سپس او را برای چند ماه زندانی کردند و تحت شدیدترین فشارها قرار دادند. در آن زمان، یکی از سران سازمان به نام مهوش سپهری (نسرین) به‌طور رسمی در جلسه‌ای اعلام کرد که حکم فرار مینو از تشکیلات، مرگ است و او باید کشته می‌شد. همچنین در جلسه‌ای دیگر در حضور رجوی، حکم مرگ او اعلام شد و فردی که او را دستگیر کرده بود (زهره شفایی) مورد بازخواست رجوی قرار گرفت. رجوی با خشم فریاد زد: «تو که دستور تیر داشتی، چرا همانجا او را نکشتی و آوردی؟»

چند ماه بعد، در جلسات جمعی و محاکمه اعضای متمرد شورای رهبری، مینو فتحعلی از زندان به جلسه آورده شد و توسط شخص رجوی و در حضور ۷۰۰ تن محاکمه گردید. در آن جلسه، طی ساعات متمادی، سیلی از فحش، ناسزا، تحقیر و حکم اعدام به سوی او روانه شد و به او اعلام کردند که سزای فرار از تشکیلات رجوی، مرگ است.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
پایگاه مجاهدین؛ بمب ساعتی در خاک آلبانی
ماه‌عسل فرقه تروریستی مجاهدین و آلبانی به روزهای پایانی خود رسیده است و تیرانا، تحقیقات جنایی خود را درباره اقدامات مجرمانه اعضای این فرقه پیش می‌برد.

رسانه آلبانیایی گازتا ایمپکت، در گزارشی با عنوان «جعبه پاندورا: دگرگونی خصمانه مجاهدین علیه آلبانی»، نوشت که میزبانی آلبانی از مجاهدین، اکنون به یک کابوس تمام‌عیار برای تیرانا تبدیل شده است.

در این گزارش آمده است: فرقه تروریستی مجاهدین چنان پرخاشگر و متخاصم شده که حتی در تیرانا عملاً از کنترل خارج شده است؛ مقام‌های آلبانی از متحدان غربی خود برای مقابله با این روند درخواست کمک کرده‌اند و همزمان جنایت‌های این فرقه را در دست بررسی دارند.

در عین حال گمانه‌زنی‌هایی در این باره مطرح می‌شوند که این احتمال وجود دارد که حتی سران ارشد مجاهدین ازجمله مریم رجوی، سرکرده فرقه به‌دلیل افشاشدن شواهد حمله‌های سایبری با منشأ اردوگاه اشرف ۳، با اتهام‌های جنایی و احکام طولانی‌مدت زندان روبه‌رو شوند.

اشرف ۳، اکنون یک بمب ساعتی در خاک آلبانی است؛ تحلیلگران غربی و آلبانیایی اکنون رک و پوست کنده می‌گویند که مجاهدین خلق از کنترل آلبانی خارج شده و اشرف ۳ به یک منطقه تروریستی خودگردان تبدیل شده است که امنیت منطقه‌ای را تهدید می‌کند.

یکی از تحلیل‌گران اشاره می‌کند، آلبانی در برخورد با مجاهدین خلق به بن‌بست استراتژیک رسیده است. اشرف ۳ از بیرون، ممکن است شبیه یک اردوگاه پناهندگان به‌نظر برسد، اما در واقع یک شهر کوچک جدا از جامعه آلبانی است؛ به‌عبارت‌دیگر، فرقه مجاهدین یک قلعه در آلبانی ساخته است که هدف اصلی آن پرورش تبلیغات ضدایرانی و عملیات جنگ سایبری است.

مقر مجاهدین یا مزرعه ترول و جرایم سایبری!

نقطه عطف روابط آلبانی و مجاهدین دو سال پیش رقم خورد، زمانی که پلیس آلبانی اردوگاه این فرقه را در سال ۲۰۲۳ تفتیش کرد؛ پلیس آلبانی از آن زمان بی‌سروصدا تحقیقات درباره مجاهدین را آغاز کرد؛ دادستان‌های ایالتی برخی اعضای مجاهدین را متهم کردند که مخفیانه حمله‌های سایبری و فعالیت‌های سیاسی را در مغایرت آشکار با توافق‌نامه اولیه با دولت آلبانی انجام می‌دهند.

اعضای فرقه تروریستی مجاهدین، طبق قانون موظف بودند پس از انتقال به آلبانی، از هرگونه اقدام آشکار سیاسی یا نظامی خودداری کنند؛ اما آنها این وعده را زیر پا گذاشته‌اند؛ آلبانی پس از ماه‌ها نظارت آنلاین به‌ویژه نظارت کانال‌های تلگرام، به این باور رسیده است که «مزرعه ترول» در مانزا، محل استقرار اردوگاه اشرف ۳ وجود دارد.

آلبانی که تا آوریل ۲۰۲۱، صدها حساب کاربری فیس‌بوک مرتبط با عوامل مجاهدین را مسدود کرده بود، در ژوئن ۲۰۲۳ با اتخاذ تصمیمی برای انجام اقدام‌های سخت‌گیرانه‌تر، به دستور دادگاه عالی یک واحد ویژه پلیس را برای جست‌وجوی اردوگاه مانزا اعزام کرد.

دادستان‌های آلبانیایی گفتند که عملیات فهرست‌برداری از صدها مورد تجهیزات توقیف‌شده انجام شده است؛ دفتر دادستانی ویژه آلبانی رسماً تحقیقات در مورد اعضای مجاهدین را به دلیل تحریک به جنگ، شنود غیرقانونی داده‌های رایانه‌ای، دخالت در سیستم‌های رایانه‌ای و جرایم مرتبط اعلام کرد. در پشت درهای بسته دفتر دادستانی، برخی مقام‌های آلبانیایی به‌صراحت می‌گویند: حفاظت از مجاهدین خلق در آلبانی دیگر ممکن نیست، چرا که اعضای مجاهدین، آشکارا در حال جنایت هستند.

مقامات وزارت کشور آلبانی به خبرنگاران گفته‌اند که در حال بررسی تک‌تک مجوزهای اقامت اعضای مجاهدین به‌صورت موردی هستند؛ امری که نشان می‌دهد ویزاهای اعضای مجاهدین احتمالاً لغو خواهد شد.

آلبانی رسماً از متحدان ناتو و اتحادیه اروپای خودخواسته است تا برای تعیین تکلیف اعضای مجاهدین به تیرانا کمک کنند. در سال‌های نخست حضور مجاهدین در تیرانا، آنها عموماً در کنشگری‌های جنایت‌کارانه خود آزادی عمل داشتند؛ اما اکنون، با ظهور شواهدی از فعالیت‌های غیرقانونی، تیرانا در حالت آماده‌باش قرار گرفته است و جاده‌های منتهی به اردوگاه مجاهدین توسط ایست‌های بازرسی پلیس آلبانی مسدود شده‌اند و حتی آژانس‌های فناوری و پلیس مرتباً محیط شبکه را بررسی می‌کنند تا مبادا اعضای مجاهدین به اقدامات مجرمانه سایبری ادامه دهند.

همه این آشفتگی‌ها یک حقیقت تلخ را آشکار کرده است و آن اینکه آلبانی دچار اشتباه محاسباتی شده است؛ کارشناسان می‌گویند دولت آلبانی همیشه از خطر سیاسی پناه‌دادن به رجوی‌ها آگاه بود، اما فاقد ظرفیت لازم برای مقابله با آن بود؛ همان‌طور که اندری تفانی، تحلیل‌گر موضوعات بین‌المللی به‌طور خاص اشاره کرده است که آلبانی اساساً کنترل مجاهدین را از دست داده است و منطقه تحت محاصره مجاهدین در مانزا در حوالی تیرانا پایتخت آلبانی عملاً خارج از حاکمیت آلبانی است.

یک تحلیل‌گر دیگر این‌گونه نتیجه‌گیری کرد که این یک بن‌بست استراتژیک است؛ آلبانی دریافته است که کنترل خود بر مجاهدین را از دست داده است، اما اگر بخواهد مجاهدین را اخراج یا منحل کند، کل فرقه فرو می‌ریزد و این چشم‌اندازی است که غرب نمی‌تواند تحمل کند؛ آلبانی خود را در دام می‌بیند؛ دامی که عبارت است از ناتوان از اخراج یک گروه تروریستی، اما فاقد تجهیزات لازم برای کنترل مؤثر آن.

معضل آلبانی چیزی بیش از یک رسوایی محلی است؛ این معضل، نشان‌دهنده یک استاندارد دوگانه خطرناک در سیاست غرب است؛ اتحادیه اروپا بارها تیرانا را به خاطر پناه‌دادن به مجاهدین ستایش کرده و حتی این فرقه را از فهرست تروریستی خود حذف کرده است؛ سیاست‌مداران غربی حتی از کشورهای عضو ناتو با سران مجاهدین عکس گرفته‌اند و در تجمع‌های آنها شرکت کرده‌اند؛ نهادهای نظارتی مالی اروپا، چشم خود را بر جمع‌آوری کمک‌های مالی مشکوک مجاهدین بسته‌اند؛ اکنون مشخص شده است که این اقدامات، تلاش‌های جدی در حمایت از یک فرقه تروریستی خطرناک بوده است.

  •  
  • منبع خبر : گازتا ایمپکت
  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

بعدازظهر روز یکشنبه ۸ شهریور ماه ۱۳۶۰، هنگامی که محمدعلی رجایی رئیس‌جمهور و محمدجواد باهنر، نخست‌وزیر جمهوری اسلامی ایران به اتفاق چند تن از مسئولان کشوری و لشکری، در جلسه شورای امنیت کشور در ساختمان مرکزی نخست‌وزیری شرکت کرده بودند، بر اثر انفجار یک بمب قوی به شهادت رسیدند.

عامل نفوذی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) یعنی «مسعود کشمیری» این عملیات را اجرا کرد.

سرهنگ محمدمهدی کتیبه یکی از بازماندگان جلسه مزبور که در آن زمان رئیس اداره دوم ارتش بود، مشاهدات خود را از لحظات انفجار، چنین شرح داده است: «من تقریبا قبل از ساعت سه بعد از ظهر وارد سالن شدم. در این زمان [مسعود] کشمیری هم آمد و هر دو با هم وارد جلسه شدیم. کشمیری معمولا ضبط صوت بزرگی برای ضبط مذاکرات همراهش بود. من فکر می‌کنم آن بمبی که منفجر شد توی همین ضبط صوت جاسازی شده بود. آن روز هم آن ضبط دستش بود و آن را روی میز جلوی آقای رجایی و باهنر گذاشت.»

 مسعود خدابنده محافظ وقت مسعود رجوی و از اعضای جدا شده سازمان مجاهدین خلق هم در این خصوص می‌گوید: «موضوع عاملیت کشمیری در انفجار دفتر نخست وزیری چیزی بود که مسعود رجوی خیلی وقت‌ها در جلسات کوچک‌تر از آن اسم می‌برد؛ به این شکل که می‌گفت «انا اعطیناک الکوثر» و مریم رجوی را نشان می‌داد، بعد می‌گفت «فصل لربک وانحر» و خودش را نشان می‌داد. بعد می‌گفت «انَ شانئک هو الابتر» یعنی این حکومت را بی‌آینده کردیم با جریان مسعود کشمیری، با کلاهی، با زریباف با سری قتل‌هایی که انجام شد؛ رژیم را بی‌آینده کردیم، سران رژیم را زدیم، که بعدش بریم پاسداران رو تو خیابان بزنیم تا رژیم سقوط کند. در این مراحل خود مسعود کشمیری در یکی از این جلسات بود که این صحبت‌ها رو می‌کرد و رجوی او را نشان می‌داد و این‌ها را جزو افتخاراتش می‌دانست، شک دارم که هواداری از مجاهدین باشد که شک داشته باشد در رابطه با ۷ تیر و ۸ شهریور چه کسانی در این جریان دست داشتند.»

مدتی بعد از انفجار مهیب دفتر نخست وزیری، ترورهای کور نیروهای کمیته و سپاه و مردم عادی که از انقلاب و جمهوری اسلامی حمایت می‌کردند در دستور کار تیم‌های عملیاتی مجاهدین خلق قرار گرفت. رجوی با توجیه اینکه نیروهای حزب اللهی و وفادار به انقلاب و نظام به مثابه سر انگشتان حکومت عمل می‌کنند و می‌بایست با ایجاد ترس و وحشت آنها را به موضع انفعال کشاند، ترور تمامی آنها از کاسب، معلم، دانشجو، دانش آموز زن و مرد و پیر و جوان را در دستور هسته‌های به اصطلاح مقاومت قرار داد.

تا سال ۶۳ عملیات‌های ترورهای کور منافقین ادامه داشت که سرانجام بدلیل عدم حمایت‌های مردمی و حتی تنفر و انزجار مردم فروکش و در نهایت خاتمه یافت. مسعود رجوی که به نیروها و هوادارانش وعده سرنگونی ۶ ماهه را داده بود در تاریخ ۶ مرداد ۱۳۶۰ به همراه ابوالحسن بنی صدر اولین رئیس جمهور ایران با یک هواپیمای «بویینگ ۷۰۷ » با هدایت خلبان سرهنگ معزی که از عوامل نفوذی مجاهدین خلق در نیروی هوایی بود بسوی فرانسه فرار کرد.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

عضو نجات یافته از تشکیلات مجاهدین گفت: علی‌رغم همه تهدیدهایی که این تشکیلات به من داشته است، حضورم در این دادگاه فقط برای ادای دین و دفاع از شرف، انسانیت و سرزمین ایران است.

court2025 37 7

 

به گزارش فراق، عیسی آزاده، عضو نجات یافته از تشکیلات مجاهدین ساکن فرانسه روز سه‌شنبه ۲۸ مرداد ماه در ارتباط مجازی با جلسه ۳۷ دادگاه محاکمه تشکیلات مجاهدین خلق به عنوان شاهد حاضر شد و در خصوص همکاری با تشکیلات تروریستی رجوی با رژیم کودک‌کش اسرائیل و سازمان سیا گفت: مشاهداتی را شخصا در سال ۲۰۰۳ و پس از سقوط دیکتاوری صدام شاهد بودم و در رابطه با همکاری منافقین با سازمان‌های جاسوسی و سرویس‌های اطلاعاتی سایر کشورها اطلاعاتی دارم. در سال ۲۰۰۳ به عنوان یکی از مسئولین ستاد آموزش در اشرف حضور داشتم و در یک دانشگاهی که در آنجا بود و با سوء استفاده از نام کشور عزیزمان نام آن را ایران گذاشته بودند و بنده در آن‌جا تدریس می‌کردم.

وی ادامه داد: بعد از حدود ۳ ماه از سقوط صدام که آمریکا کاملا بر عراق مسلط شد، طبعا قرارگاه اشرف هم قبلا تحت کنترل سازمان اطلاعات و امنیت صدام بود، تحت کنترل صاحب خانه جدید یعنی آمریکا قرار گرفت. ستاد ما در جایی بود که به آن ترددی صورت نمی‌گرفت و کاملا حصارکشی شده بود و افراد خاصی به آن رفت و آمد داشتند و یک روز در جلوی مقر ما متوجه شدم که تعدادی کانتینر مستقر کردند و یک مقری را در آنجا با تمام تجهیزات و به طور کامل تاسیس کردند.

عیسی آزاده افزود: آمریکایی‌ها برای بازدید می‌آمدند و یکسری تجهیزات نصب می‌کردند تا اینکه دیدم افراد ستاد اطلاعات را که همگی را می‌شناسم و اسامی آنها را اعلام خواهم کرد، با تعدادی وانت‌های هایلوکس وارد این مقرر شدند و که در عقب وانت‌ها پر از تجهیزات و محموله‌هایی بود و افرادی که این محموله‌ها را منتقل می‌کردند: افراد عبارتند از حسن نظام‌الدینی، غلامرضا قهرمانی از ستاد مرکزی اطلاعات، احمد واقف یا همان مهدی براعی، خلیل موعدچی و سعید مهدوی به عنوان مترجم، زهره اخیانی، مهدی حاجی نژاد به عنوان مسئول ستاد اطلاعات و چند نفر دیگر از نفرات پایین رده همان ستاد که زونکن‌ها و کارتن‌های CD، کتاب و … را حمل می‌کردند.

وی خاطر نشان ساخت: این کار به دستور شخص رجوی و کنترل مریم قجر صورت می‌گرفت و مسئولیت نظارت بر این کار توسط جانشین وقت رجوی در عراق مژگان پارسایی انجام می‌گرفت. این افراد اکثرا از دوستان من بودند و از یکی از آن‌ها که ناراضی هم بود موضوع را پرسیدم که متوجه شدیم هر آنچه را که در آن سال‌ها جمع‌آوری کرده بودیم اعم از شنودها، تخلیه‌های تلفنی از عمق ایران، اسناد مرتبط با سازمان‌دهی نظامی، نقشه‌ها و … را دستور دادند که به آمریکایی‌ها تحویل دهیم.

عیسی آزاده گفت: زمانی که آمریکایی‌ها عراق را گرفتند، شرط حفاظت از منافقین را اینگونه عنوان نمودند که باید هر سندی که از زمان قبل و بعد از انقلاب دارید را باید بدون کم و کاست در اختیار ما قرار دهید. در زمان جنگ آمریکا با صدام حسین، رجوی دستوری صادر کرد مبنی بر اینکه تمام مسئولین در تمام بیابان‌ها و اطراف برگردید و هر وقت یک آمریکایی‌ها را دیدید، در برابر آن سجده و تعظیم کنید و بگویید که ما با شما جنگی نداریم و ما را بمباران نکنید و این تبادل اطلاعات حدودا ۳ هفته طول کشید.

  • مصطفی آزاد
  • ۰
  • ۰

محمد ضابطی مسئول بخش اجتماعی سازمان در ضربه اردیبهشت ماه اطلاعات سپاه کشته شد. او پس از کشته شدن موسی خیابانی مسئول اجرای انفجارهای گسترده و عملیات‌های تروریستی در ایران بود.

zabeti 1

 

به گزارش فراق،  به بهانه آغاز پخش سریال «عملیات مهندسی» از شبکه سه سیما، به ماجرای ضربه بزرگ به بخش اجتماعی سازمان در دهه ۶۰ پرداختیم.

پس از ضربه نیروهای امنیتی و اطلاعاتی به مرکزیت سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در ۱۹ بهمن ۶۰ که طی آن عملیات موسی خیابانی و اشرف ربیعی کشته شدند، در اردیبهشت ماه سال ۶۱ طی دو مرحله به بخش اجتماعی این سازمان به رهبری محمد ضابطی ضربه وارد شد.

منافقین از ابتدای سال ۶۱ و همزمان با اجرای عملیات‌های فتح‌المبین و بیت‌المقدس در جبهه‌های جنگ تحمیلی که همراه با پیروزی برای رزمندگان ایرانی بود، حملات تروریستی در شهرهای مختلف ایران انجام می‌دادند. از این رو نیروهای امنیتی و سپاه در شهرها و استان‌هایی همچون مشهد، شیراز، رشت، بابل و سمنان اقدام به شناسایی خانه‌های تیمی این سازمان و دستگیری اعضای آن کردند. به گونه‌ای که هر روز یک یا چند خانه تیمی در این شهرها شناسایی و پاکسازی می‌شد.

سازمان مجاهدین خلق علاوه بر مرکزیت، دارای ۵ بخش بود که “اجتماعی”، “روابط”، “شهرستان‌ها” و “ویژه نظامی” از جمله این بخش‌ها بودند. بخش اجتماعی شامل واحدهای کارگری، کارمندی، دانشجویی، دانش‌آموزی و محلات بود.

مسئولیت این بخش با محمد ضابطی بود. محمد ضابطی هدایت‌کننده‌ تظاهرات ۳۰ خرداد و ۵ مهر ۱۳۶۰ و مجموعه عملیات‌های ترور و تخریب بود. در واقع بخش اجتماعی ستون فقرات ترورهای سازمان بود.

پس از پاشیده شدن مرکزیت سازمان، ستاد عملیات به سطح پایین‌تر و بخش اجتماعی منتقل شده بود. بخش اجتماعی سازمان، عملیات‌های تروریستی گسترده‌ای را طراحی کرده و در پی اجرای آن بود. برخی از اعضای منافقین در بازجویی‌ها اعتراف کردند که قرار بود پس از ضربه‌ای که بعد از کشته‌شدن موسی خیابانی بر آنان وارد آمد، برای اینکه اعلام موجودیت بکنند، دست به یک سری انفجارات سراسری بزنند.

محسن رضایی فرمانده وقت سپاه که پیش از آن مسئول واحد اطلاعات سپاه بود، گفته است: «قبل از اینکه سازمان بتواند کاری انجام دهد، ما آماده شدیم که ضربه بعدی را بزنیم. آن‌ها عملیات گسترده‌ای را شروع کردند، ولی قبل از اینکه بتوانند آن را به نقطه مدنظر برسانند، ما از طریق سرنخی که از دادستانی پیدا کردیم، هفت هشت‌تا خانه‌ تیمی را شناسایی کردیم که یکی از این خانه‌ها برای ما خیلی مهم بود، زیرا در آن خانه شورای اجتماعی سازمان که [محمد] ضابطی هم در میان آنها بود، حضور داشت.»

از این رو دستگاه‌های امنیتی، بخش اجتماعی سازمان را که اصلی‌ترین بخش هدایت و مدیریت عملیات‌های ترور و تخریب را برعهده داشت، نشانه رفتند و موفق شدند مرکزیت این بخش را در ضربه دومرحله‌ای در اردیبهشت ۶۱ منهدم و زمین‌گیر کنند.

 

در روز ۱۲ اردیبهشت نیروهای سپاه و دادستانی انقلاب اسلامی چند خانه تیمی سازمان مجاهدین خلق را در سطح شهر تهران کشف و تعدادی از عناصر اصلی آن را دستگیر کردند.

سپاه در جبهه‌های جنگ مشغول آماده‌سازی مقدمات عملیات بیت‌المقدس (عملیات آزادسازی خرمشهر) بود؛ از این رو برای‌شان بسیار مهم بود که عملیات علیه سازمان مجاهدین خلق با موفقیت انجام شود، بخش اجتماعی سازمان و محمد ضابطی مهندم شوند تا عملیات گسترده منافقین خنثی شود.

مسئولان اطلاعات سپاه از کسب موفقیت تردید داشتند. ابتدا نزد آیت‌الله محمدی گیلانی رفتند تا برایشان استخاره بگیرد. آیت‌الله محمدی گیلانی برایشان استخاره زد و گفت “اکنون عجله نکنید.” سپس از امام خمینی خواستند تا برایشان استخاره‌ای بگیرد. پاسخ استخاره‌ای که امام یا اعضای بیت ایشان زده بودند این بود که در آن کار خیر و برکت است و نتیجه آن هم مثبت است. در فاصله زمانی که آیت‌الله محمدی گیلانی گفته بود عجله نکنید تا هنگامی که پاسخ استخاره از بیت امام دریافت شده بود (۲۴ ساعت)، ضابطی و اعضای شورای اجتماعی سازمان به آن خانه تیمی مورد نظر سپاه رفته بودند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

کشور‌های اروپایی در حالی به مامن و میزبان گروهک‌های تروریستی ازجمله منافقین تبدیل شده‌اند که این گروهک تروریستی آخرین نفس‌های حیات ننگین خود را به حمایت‌های این به‌اصطلاح مدعیان حقوق بشر گره زده است.

maryam rajavi

 

به گزارش فراق، کشور ایتالیا به‌تازگی میزبان سرکرده گروهک تروریستی منافقین بود؛ گروهکی که ۲۳ هزار شهروند ایرانی را به شهادت رسانده، در جریان جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق با ایستادن در کنار صدام در قامت یک خیانت‌کار دست به اقدام‌های جنایت کارانه علیه کشور و مردم ایران زده است.

سفارت ایران در ایتالیا در واکنش به این اقدام رُم، اعلام کرد: تکلیف دولت‌ها به منظور پیشگیری و مقابله با تروریسم و تامین مالی تروریسم، ازجمله ممانعت از استفاده گروه‌های تروریستی از قلمرو آن‌ها برای سازمان‌دهی، برنامه‌ریزی و تامین مالی فعالیت‌های تروریستی علیه دیگر دولت‌ها، تکلیفی روشن و بدون ابهام است.

در این بیانیه تاکید شده است: میزبانی از یک گروهک تروریستی مصداق بارز مشارکت در ترغیب خشونت، نفرت‌پراکنی و مداخله در امور داخلی ایران است.

در عین حال، خانواده شهدای ترور به نمایندگی از ۲۳ هزار قربانی تروریسم در ایران در واکنش به سفر سرکرده گروهک تروریستی منافقین به ایتالیا و استقبال تعدادی از سیاستمداران و نمایندگان ایتالیایی از او، در نامه‌ای سرگشاده به به مقام‌های قضایی و مجالس نمایندگان و سنای ایتالیا، به موضوع دادگاه در جریان منافقین در ایران اشاره و بازخوانی کوتاهی از جنایت‌های این گروهک تروریستی ارائه کرد.

در این نامه سرگشاده آمده است: در سال‌های اخیر گزارش‌های متعدد از آژانس‌ها و نهاد‌های امنیتی اروپا و آمریکا از اقدام‌های جنایی، پولشویی و رفتار‌های خارج از عرف این گروه در قبال اعضای خود و سوابق آن در کشتار مردم ایران منتشر شده است؛ با وجود این، به‌طور تاسف‌بار، برخی سیاستمداران ایتالیایی به دلایل مشکوک و نامعلوم از این گروه حمایت می‌کنند و حتی برنامه‌هایی برای تبلیغ آن در ایتالیا ترتیب می‌دهند.

خانواده شهدای ترور ضمن تقبیح اقدام سیاستمداران ایتالیایی در استقبال از سرکرده و اعضای گروهک تروریستی منافقین، تاکید کرد: این حمایت‌ها نه‌تنها با قوانین ضدتروریسم ایتالیا و اتحادیه اروپا مغایرت دارد، بلکه تهدیدی برای امنیت عمومی و تعهدات بین‌المللی ایتالیا محسوب می‌شود.

حمایت‌های ایتالیا از مجاهدین خلق با قوانین ضدتروریسم مغایرت دارد

در عین حال، میزبانی ایتالیا از سرکرده گروهک تروریستی منافقین با واکنش‌های جدی درون این کشور هم مواجه شد.

سایت خبری ایتالیایی «کومه دون کیشته» در مطلبی با عنوان «رجوی در رُم: در قلب اروپا، از تروریسم استقبال می‌شود؟» نوشت: این سفر در حالی انجام می‌شود که گروه‌های حقوق بشری، این گروه را فرقه‌ای مخرب و خشونت‌طلب می‌دانند.

انتقاد رسانه‌های ایتالیایی از حمایت سیاستمداران این کشور از منافقین / کوه تشکیلات در ایتالیا موش زایید

به نوشته این رسانه منتقدان این سفر را نه‌تنها اقدامی در حمایت از خشونت و تروریسم، بلکه نقض آشکار قوانین و مقررات بین‌المللی و همچنین اصول اتحادیه اروپا در مبارزه با تروریسم می‌دانند؛ این سفر در حالی انجام شده که گروه‌های حقوق بشری و بسیاری از تحلیل‌گران سیاسی، این سازمان را فرقه‌ای مخرب و خشونت‌طلب می‌دانند که شکل‌گیری و بقای آن بر پایه اقدام‌های تروریستی بوده است؛ آنان بر این باورند که حذف نام این سازمان از فهرست گروه‌های تروریستی، تصمیمی صرفا سیاسی بوده و نشانه‌ای از تغییر واقعی در ماهیت آن نیست.

به نوشته میزان، پایگاه ایتالیایی الصداقه نیز با انتشار نظر یکی از منتقدان این سفر نوشت: پذیرش فردی مانند رجوی در رم، نه‌تنها توهینی به قربانیان تروریسم است، بلکه پیامی خطرناک به جهان ارسال می‌کند؛ این اقدام نشان می‌دهد که اصول مبارزه با تروریسم به‌آسانی می‌توانند قربانی منافع کوتاه‌مدت سیاسی شوند.

این پایگاه همچنین حضور یک گروهک تروریستی در ایتالیا به معنای کمک به دامن زدن به خشونت و گسترش نفرت است؛ این رسانه ایتالیایی در پایان گزارش خود این پرسش را مطرح کرد که این سفر پرسش‌های جدی‌ را درباره سیاست خارجی اروپا و به‌ویژه ایتالیا مطرح می‌کند: آیا اروپا واقعا به مبارزه با تروریسم متعهد است، یا تنها با گروه‌هایی مقابله می‌کند که در تضاد با منافع سیاسی‌اش قرار دارند؟ چگونه ممکن است ایتالیا در حالی که نقش یک «پل دیپلماتیک» را بازی می‌کند، در عین حال میزبان سرکرده یک سازمان تروریستی باشد؟ سفر رجوی به رُم پاسخی نگران‌کننده به این پرسش‌هاست و سایه‌ای سنگین بر اصول انسانی و اخلاقی اروپا می‌افکند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

رسانه‌ آلبانیایی در گزارشی به بهانه پول‌‎پاشی گسترده تشکیلات مجاهدین جهت انتشار اخبار دوره گردی‌های اخیر مریم قجر در رسانه‌های این کشور، وی را شرور و منافق خواند.

GAZETA

 

به گزارش فراق، رسانه آلبانیایی «گازتا ایمپکت» در گزارشی به قلم یکی از خبرنگاران زن خود به سابقه تشکیلات تروریستی مجاهدین خلق پرداخت و تعابیر جالبی در مورد مریم قجر به کار برد که بخش‌هایی از این گزارش را در ادامه می‌خوانید:

«مریم (با نام خانوادگی قبلی قجر عضدانلو) که با ظاهری متواضع و روسری بسته خود را نشان می‌دهد، بیوه مسعود رجوی، رهبر تاریخی سازمان شبه‌فرقه‌ای MEK است که از سال ۲۰۰۳ از رسانه‌ها ناپدید شد. مریم به صورت لوکس زندگی می‌کند، از پولشویی و قاچاق میلیون‌ها دلار به دست می‌آورد، و حتی به عنوان رئیس‌جمهور احتمالی آینده ایران تبلیغ می‌شود….»

«برای توضیح احساس سردرگمی کسانی که از تاریخ ایران آگاه‌اند وقتی از حضور مریم رجوی در نهادهای رسمی مطلع می‌شوند، باید به تاریخچه گروه بدنام MEK پرداخت و ریشه‌ها و مسیر آن را روشن کرد. سازمان مجاهدین خلق ایران، که در سال ۱۹۶۳ تأسیس شد، ارتباطاتی با فرقه‌های نظامی کلیسای ساینتولوژی دارد و در حملات و خرابکاری‌های متعدد دست داشته و به کشتن هزاران ایرانی متهم شده است. با این حال، قربانیان اصلی این سازمان به نظر خود اعضای آن هستند- زندانی‌شده‌ها، شکنجه‌شدگان و ناپدیدشدگان- همان‌طور که مصاحبه‌های با افراد فرار کرده از این فرقه نشان می‌دهد. علاوه بر این، بسیاری از زنان مجبور به برقراری رابطه جنسی با مسعود رجوی شدند و برخی تحت عقیم‌سازی اجباری قرار گرفتند تا وفاداری مطلقشان به سازمان تضمین شود.»

«در سال ۱۹۸۵، مسعود رجوی «انقلاب ایدئولوژیک» را اعلام کرد که به معنای تبدیل مجاهدین از یک سازمان به یک فرقه بود. این تغییر شامل مخالفت با تشکیل خانواده برای اعضا، سلسله‌مراتب درونی سختگیرانه، و پذیرش روش‌های کنترل فکری و اطاعت کورکورانه بود. در طول جنگ ایران و عراق (۱۹۸۸-۱۹۸۰)، به عنوان متحدان صدام حسین و با حمایت ایالات متحده و رژیم بعث عراق، MEK  از پایگاه اشرف در عراق عملیات می‌کرد و حملات و قتل‌های بی‌رحمانه‌ای را علیه چهره‌های عمومی و دانشمندان ایرانی انجام می‌داد. عملیات مرصاد در ژوئیه ۱۹۸۸ به‌طور مؤثری شکست آن‌ها توسط نیروهای ایرانی را رقم زد. در دوران پس از ۱۹۹۰، رجوی دستور داد همه اعضای متأهل طلاق بگیرند؛ فرزندانشان، حدود ۸۰۰ نفر، از خانواده‌هایشان جدا شدند و از پایگاه اشرف به آلبانی و اروپا منتقل شدند.»

«MEK  توسط مریم «چتر سیاسی» خود را در پاریس با عنوان شورای ملی مقاومت ایران (NCRI) تحکیم کرد، که مورد حمایت برخی احزاب سیاسی و چهره‌های آشکارا ضدایرانی قرار دارد. پایتخت فرانسه بارها میزبان نشست‌ها و تظاهرات MEK با هدف اعتراض علیه دولت ایران و درخواست ریاکارانه برای رعایت حقوق بشر بوده است، در حالی که خود آن‌ها آشکارا این حقوق را در مورد شهروندان ایرانی زیر پا گذاشته‌اند. اولین گزارش‌ها درباره MEK توسط سازمان‌های دیده‌بان حقوق بشر و مؤسسه رند پس از اشغال عراق توسط آمریکا منتشر شد. مصاحبه‌ها تصویری دقیق از زندگی در داخل اردوگاه ارائه می‌دهند: انزوا در سلول‌های انفرادی، کتک‌زدن، عدم تماس با خانواده‌ها، حتی نزدیکان، بردگی فیزیکی و روانی، و آموزش‌های نظامی اجباری و تحمیلی.»

در این گزارش آمده است: یکی از زنان مخالف سازمان که در دهه ۱۹۸۰ به مجاهدین پیوسته بود، گفت: «آن‌ها فرزندان شش‌ماهه و پنج‌ساله‌ام را گرفتند و مرا مانند دیگر اعضا به حال خود رها کردند؛ مریم رجوی ما را وادار به برقراری رابطه با مسعود رجوی کرد.»

«علاوه بر این، برخی منابع گزارش داده‌اند که مجاهدین کودکان یتیم عراقی را به عنوان اعضای جدید جذب کرده‌اند. گزارش‌های رند همچنین حمایت اسرائیل و ده‌ها سیاستمدار آمریکایی، از جمله جان بولتون و رودی جولیانی، از سازمان MEK را تأیید می‌کنند. در دو سال اخیر، فعالیت‌های تروریستی و جنایی گروه MEK بارها در تیرانا و پاریس گزارش شده است. برای مثال، در ژوئن ۲۰۲۴، «آلبانیا دیلی نیوز» گزارش داد که پلیس پایگاه گروه MEK در شهر دورس را مورد حمله قرار داد و کامپیوترها و تجهیزات الکترونیکی را توقیف کرد، ظاهراً برای مقابله با حملات سایبری و فعالیت‌های تروریستی. در فرانسه، همچنین در ژوئن ۲۰۲۴، پلیس فرانسه مقر مجاهدین در پاریس را مورد حمله قرار داد و اسنادی مربوط به پولشویی، تجهیزات جاسوسی و سلاح‌ها را کشف کرد. در آن حادثه، سه عضو سازمان دستگیر شدند و مریم رجوی، که ظاهراً در وضعیت سلامتی وخیمی به سر می‌برد، تحت ممنوعیت سفر و ورود از سوی مقامات آلبانیایی قرار گرفت.»

«در همین رابطه روزنامه گاردین، در گزارشی درباره کمپین چندمیلیونی برای حذف MEK از لیست تروریستی ایالات متحده، نوشته است: «کمپین برای دفن تاریخ خونین بمب‌گذاری‌ها و ترورهای مجاهدین که هزاران ایرانی را کشته و برای نشان دادن ایالات متحده به عنوان متحدی قوی، از طریق اعضای کنگره، گروه‌های لابی در واشنگتن و مقامات تأثیرگذار داخلی پیش برده شده است.» این گزارش همچنین به موضوع حساس دریافت پول توسط سیاستمداران آمریکایی پرداخته که در نهایت، ثابت شده است گروه‌ MEK حداقل به مدت چهار سال توسط واشنگتن و بروکسل با هدف تغییر رژیم تأمین مالی شده‌اند، اما همچنین از سال ۲۰۱۲ توسط دولت ایتالیا حمایت شده‌اند، طبق طرحی که توسط وزارت امور خارجه (در آن زمان وزیر جولیو ترزی) ارائه شد، که برخی اعضای این سازمان بدنام را پذیرفته و اعلام کرده بود آماده استقبال از دیگران است.»

نویسنده در پایان این گزارش آورده است: «ما تأیید می‌کنیم که محکومیت‌های شدید ایران به عنوان حامی «محور مقاومت» که از سوی ایالات متحده و اسرائیل منتشر می‌شود، نتیجه یک استراتژی جنگ ترکیبی است، به‌ویژه زمانی که از ابزارها و افراد پست مانند مریم رجوی برای فساد اخلاقی‌شان استفاده می‌کنند.»

انتهای پیام

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

سیمیاری، کارشناس مسائل غرب آسیا: بر اساس تبادلاتی که منافقین با رژیم صهیونیستی داشت، این گروهک موظف بود ۵ اقدام را برای صهیونیست‌ها انجام دهد و در مقابل، صهیونیست‌ها ۲ خواسته منافقین را تضمین کردند.

court2025 36 10

 

در اولین جلسه که در سال ۲۰۰۳ در بغداد برگزار شد، از گروهک منافقین خواسته شد پروژه‌های فتح، موشکی، هسته‌ای، محور مقاومت و تب‌سنجی داخلی را برای صهیونیست‌ها اجرا کنند.

منظور از تب‌سنجی داخلی، بررسی وضعیت و اوضاع داخلی ایران بود. به همین منظور، آنها از روش‌های تخلیه تلفنی و فعالیت‌های سایبری استفاده می‌کردند.

منافقین پیش از انقلاب با گروه فتح ارتباطاتی داشتند و صهیونیست‌ها از این روابط آگاه بودند، آن‌ها از منافقین خواستند درباره گروه فتح اطلاعات جمع‌آوری کنند، ارتباطات ایران با این گروه را بررسی کرده و بر تصمیم‌گیری‌های فتح تأثیر بگذارند.

این اقدامات خود سندی بر منافق بودن این گروهک است، زیرا به دوست و هم‌پیمان خود خیانت کردند. در ازای این اقدامات، منافقین از صهیونیست‌ها پول دریافت کردند و موساد نیز لابی‌ای برای آن‌ها در آمریکا ایجاد کرد. در این راستا، فردی به نام جعفرزاده با نام مستعار بهنام این لابی‌گری‌ها را در آمریکا مدیریت می‌کند؛ نتیجه این لابی‌گری‌ها، حذف برچسب تروریستی از سازمان منافقین بود.

در سال ۲۰۰۸ مسئول میز ایران در موساد جلسه‌ای برگزار کرد و از این زمان، ارتباط آن‌ها با منافقین به‌صورت کامل برقرار شد. در این جلسه، بیژن رحیمی (با نام مستعار خسرو) و هادی روشن‌روان (با نام سازمانی محمود) حضور داشتند و جلسه پنج ساعت به طول انجامید.

پس از پایان جلسه، منافقین با یکدیگر صحبت کردند و ما صدا و متن این گفت‌و‌گو‌ها را در اختیار داریم. آن‌ها اظهار داشتند که اسرائیلی‌ها به‌شدت متوهم هستند، زیرا به ما می‌گویند با کمک شما به‌عنوان مهم‌ترین عنصر تا سال ۲۰۰۹ کار ایران را تمام خواهیم کرد. مگر چنین چیزی ممکن است؟ دقیقاً در همان سال ۲۰۰۹، فتنهٔ سال ۱۳۸۸ در ایران رخ داد.

منافقین خودشان نمی‌دانستند صهیونیست‌ها دقیقاً از آن‌ها چه می‌خواهند، اما در آن جلسه مشخص شد که رژیم صهیونیستی به‌دنبال سرنگونی نظام ایران است و قصد دارد از عامل نفاق استفاده کند، در جلسه بعدی، به آن‌ها گفته شد اطلاعاتی جمع‌آوری کنند تا مشخص شود چگونه می‌توان تغییر حاکمیت ایجاد کرد.

بر اساس سندی، یک هفته قبل از شهادت شهید فخری‌زاده، یک کنفرانس خبری در آمریکا برگزار شد که در آن جعفرزاده، مامور منافقین با انتشار تصویر شهید فخری‌زاده، او را به‌عنوان مامور ساخت بمب اتمی در ایران معرفی می‌کنند و یک هفته پس از آن شهید فخری‌زاده به شهادت رسیدند.

انتهای پیام

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
راز حمایت مسعود رجوی از موسوی چیست؟
رجوی به‌دنبال راهی برای فرار از انزوای سیاسی و حفظ بقای خود در خارج از کشور از یک سو و مشروعیت بخشیدن به این فرقه در نزد افکار عمومی مردم ایران با حمایت از میر حسین موسوی از سوی دیگر است.

در ۳۰ تیرماه، به مناسبت سالگرد تأسیس آنچه که توسط فرقه مجاهدین «شورای ملی مقاومت ایران» نامیده می‌شود، مسعود رجوی برای اولین بار از میر حسین موسوی حمایت کرد.

اما سوال اساسی که مطرح می‌شود این است که چرا مسعود رجوی، پس از شکست حمله اسرائیل به ایران از میر حسین موسوی حمایت کرده است؟

پس از سقوط صدام حسین و تغییر کاربری مجاهدین در راستای منافع سرویس‌های اطلاعاتی غربی، به‌ویژه اسرائیل، مسعود رجوی سالها در توهم سرنگونی جمهوری اسلامی ایران از طریق حمله نظامی آمریکا به ایران  بسر می‌برد.

در همین راستا، رجوی حتی در تاریخ ۵ فروردین ۸۶، در پیامی، از «تدبیر خود به دست شراب دو ساله پس از چهل سال» سخن گفت. اما راز این سخن چه بود.

در آن مقطع زمانی، او به شدت بر این باور بود که در دو سال باقیمانده از دوران ریاست‌جمهوری جورج بوش (۲۰۰۸-۲۰۰۰) که دو جنگ عراق و افغانستان را به راه انداخته بود، آمریکا و اسرائیل حمله‌ای نظامی به ایران خواهند کرد. بیشترین امیدی هم که رجوی در اکثر پیام های داخلی به اعضای سازمان میداد این بود  که در این دوران، مجاهدین خواهند توانست از آمریکا سلاح دیافت کرده  و مجدداً در مرزهای ایران، ماجراجویی‌های جدیدی را آغاز کنند!

طی سالیان گذشته هم بیشترین عملیات روانی فرقه تروریستی مجاهدین در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی ترساندن مردم ایران  از حمله آمریکا بود.

اما پس از شکست حملات اسرائیل و آمریکا به ایران ، دیگر ابزار تهدید حمله خارجی از جانب مجاهدین بر علیه مردم ایران در فضای مجازی بی‌اثر شده ضمن اینکه اتحاد مردم ایران طی ۱۲ روز مقاومت بخوبی نشان داد که این فرقه هیچ مشروعیتی در داخل کشور و نزد مردم ایران ندارد.

بنابراین رجوی به‌دنبال راهی برای فرار از انزوای سیاسی و حفظ بقای خود در خارج از کشور از یک سو و مشروعیت بخشیدن به این فرقه در نزد افکار عمومی مردم ایران  با حمایت از میر حسین موسوی از سوی دیگر  است.

نتیجه اینکه:

۱ –  شکست حمله اسرائیل و آمریکا به ایران، و اتحاد استثنایی مردم ایران در مقابل تهدیدات خارجی، نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران است. این اتفاق نشان داد که فرقه‌هایی مانند مجاهدین و سایر گروه‌های مزدور خارج‌نشین که امیدشان به مداخله خارجی و جنگ برای تغییر حکومت ایران است، دیگر جایی در معادلات سیاسی ایران نداشته و توهمی بیش نیست.

۲ – حمایت رجوی از موسوی هم تنها نشانه‌ای از ورشکستگی سیاسی و بن‌بست استراتژیک این فرقه و تلاش برای بازسازی وجهه خود و تطابق با شرایط جدید است.

یعنی یک حرکت تاکتیکی برای کسب مشروعیت سیاسی و بنوعی نمایش صوری یک «اتحاد اپوزیسیونی» و تلاش برای  ایجاد دو قطبی و آشوب در جامعه ایران با قرار دادن موسوی در مقابل نظام جمهوری اسلامی ایران  است.

  • نویسنده : سعید پارسا
  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
 
۷ مرداد ۱۳۶۰ از مهرآباد تا ورسای؛ روایت یک فرار، آغاز فصلی خونین
شامگاه ۷ مرداد ۱۳۶۰ یک جت فالکن بدون پرچم از پایگاه مهرآباد برخاست، با ۲ مسافر جنجالی؛ ابوالحسن بنی‌صدر و مسعود رجوی، پروازی که مسیر آن از تهران به پاریس ختم شد و نقطه پایانی بر یکی از پرتنش‌ترین فصل‌های تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی بود.

فرار بنی‌صدر و رجوی، سرآغاز فصل جدیدی از فعالیت‌های ضدانقلابی سازمان مجاهدین در خارج از کشور بود. تنها چند هفته پس از این واقعه، ترورها و بمب‌گذاری‌های گسترده‌ای در تهران و شهرهای بزرگ آغاز شد؛ از انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی تا ترور رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر.

نام بنی‌صدر، از آن پس به‌عنوان پناه‌جوی سیاسی در رسانه‌های خارجی باقی ماند. در حالی که داخل کشور، مردم او را نه یک قهرمان مغضوب، بلکه فراری شکست‌خورده تلقی می‌کردند.

۷ مرداد ۱۳۶۰، تنها یک فرار شبانه نبود؛ نقطه پایان یکی از پرتنش‌ترین دوره‌های سیاسی در تاریخ جمهوری اسلامی بود. دوران ریاست‌جمهوری ابوالحسن بنی‌صدر، از سوربن تا پاستور، از وعده عدالت و آزادی تا هم‌پیمانی با سازمان مجاهدین خلق، نشان داد که در جمهوری اسلامی، مشروعیت سیاسی تنها با رأی مردم آغاز می‌شود، اما ادامه آن، به هماهنگی با ساختار قدرت، رهبری و نهادهای انقلابی نیاز دارد.

  • مصطفی آزاد