قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق ، مصطفی آزاد

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق ، مصطفی آزاد

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید . ضمن اینکه با آدرس دوم ghased1393.blogsky .com هم در این مسیر پیش می رویم ...

پیوندها

۲۲۴ مطلب با موضوع «فرقه رجوی و اغتشاشات» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰
سوریه پسااسد در سایه‌ی بازی‌های ژئوپلیتیک منطقه

گروه تروریستی مجاهدین، سلطنت طلبان، برخی گروههای تروریستی در غرب و شرق کشور ، که فاقد حمایت مردمی، ریشه ملی، و استقلال فکری هستند،  همان‌گونه که تجربه سوریه نشان داد، همگی ابزارهایی در دست اسرائیل و آمریکا برای فشار آوردن بر جمهوری اسلامی و مردم ایران برای تحقق نقشه های شوم آنهاست. همان هایی که از سرکار آمدن تروریست ها در سوریه سر از پا نمی شناختند.

با آغاز بحران سوریه در سال ۲۰۱۱ و ورود گروه‌های مسلح افراطی به این کشور، بسیاری از مردم سوریه تصور می‌کردند که با پایان نظام بشار اسد، به سوی آزادی، دموکراسی و بازسازی کشوری یکپارچه حرکت خواهند کرد. اما با گذشت بیش از یک دهه، شرایط میدانی نشان می‌دهد که بسیاری از این گروه‌ها نه نمایندگان ملت سوریه، بلکه ابزارهایی در خدمت منافع منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بوده‌اند.

در رأس این گروه‌ها، می‌توان به هیئت تحریر الشام (HTS) اشاره کرد که رهبری آن را ابومحمد الجولانی بر عهده دارد؛ شخصیتی که زمانی از بنیان‌گذاران جبهه‌النصره، شاخه رسمی القاعده در سوریه بود. حضور و تثبیت این گروه در استان ادلب، که عملاً به پایگاهی برای فعالیت‌های جهادی و نفوذ ترکیه بدل شده، موجب نگرانی بسیاری از تحلیلگران شده است.

تحلیل‌گران مستقل بر این باورند که جولانی نه یک رهبر انقلابی، بلکه مهره‌ای امنیتی در سناریوی چندلایه‌ای آمریکا، ترکیه و اسرائیل برای مهار محور مقاومت در منطقه است. گروه او با ادعای مبارزه با دیکتاتوری، در عمل به دنبال تجزیه سوریه و تضعیف حاکمیت ملی این کشور بوده است.

در سال‌های اخیر، حمایت‌های غیررسمی ترکیه از HTS، چشم‌پوشی‌های واشنگتن نسبت به اقدامات این گروه، و بمباران‌های هماهنگ اسرائیل در مناطق حساس سوریه، شواهدی هستند بر نقش این گروه در پیشبرد طرح‌های ژئوپلیتیکی خاص.

از زمان آغاز بحران، رژیم صهیونیستی به‌طور مداوم زیرساخت‌های نظامی و لجستیکی سوریه را هدف قرار داده است. طبق گزارش مرکز حقوق بشر سوریه، بیش از ۸۰۰ حمله هوایی اسرائیل تنها از سال ۲۰۱۷ تاکنون ثبت شده که بسیاری از آن‌ها به بهانه مقابله با “تهدیدات ایران و حزب‌الله” صورت گرفته‌اند.

اخیراً نیز، به بهانه حمایت از دروزی‌ها در جنوب سوریه، حملات جدیدی به خاک این کشور صورت گرفته که به باور برخی کارشناسان، زمینه‌سازی برای طرح سایکس-پیکوی دوم و تجزیه نرم کشور از طریق قومیت‌گرایی و فشارهای منطقه‌ای است.

واقعیت این است که برای تحقق طرح‌هایی مانند ادغام اسرائیل در نظم امنیتی منطقه، همان‌طور که در «طرح سازش ابراهیم» دنبال شد، ضروری است که هیچ کشوری در منطقه توان مقابله نظامی یا حتی بازدارندگی مستقل نداشته باشد. از این رو، قدرت ملی کشورهای منطقه، نه نوع نظام‌های سیاسی آن‌ها، دغدغه اصلی اسرائیل و متحدان غربی‌اش است.

سایکس-پیکو ۲، در صورت اجرا، لزوماً به معنای تغییر مرزها نیست؛ بلکه بافت جمعیتی، قدرت حاکمیت، و استقلال تصمیم‌گیری را هدف قرار می‌دهد. در این چارچوب، سوریه جولانی، الگویی است که می‌توان از آن برای درک تهدیدات احتمالی آینده علیه کشورهایی همچون ایران بهره برد.

در همین زمینه، اخیرا بشار اسد در مصاحبه با شبکه اسکای‌نیوز عربی گفت: «هدف قذافی نبود، هدف لیبی بود؛ هدف صدام نبود، هدف عراق بود؛ و امروز نیز هدف من نیستم، بلکه سوریه است.»

مسلما در این میان گروه هایی مثل فرقه تروریستی مجاهدین، سلطنت طلبان، برخی گروههای تروریستی در غرب و شرق کشور ، که فاقد حمایت مردمی، ریشه ملی، و استقلال فکری هستند،  همان‌گونه که تجربه سوریه نشان داد، همگی ابزارهایی در دست اسرائیل و آمریکا برای فشار آوردن بر جمهوری اسلامی و مردم ایران برای تحقق نقشه های شوم آنهاست. همان هایی که از سرکار آمدن تروریست ها در سوریه سر از پا نمی شناختند.

  • نویسنده : سعید پارسا
  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

«بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، بیش از سه دهه است که می‌گوید ایران در آستانه ساخت سلاح هسته‌ای است. این در حالی است که حتی ساعت خراب هم روزی دو بار درست کار می‌کند، باور به آنچه نتانیاهو درباره مسائل هسته‌ای ایران می‌گوید، نادیده گرفتن این است که او برای مدت طولانی تا چه حد اشتباه کرده است.»

3 52

 

به گزارش فراق، اندیشکده کوئینسی در مقاله‌ای با عنوان «استفاده و سوءاستفاده ترامپ از اطلاعات ایران» نوشت: دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، در طول یک هفته، دو بار با آژانس‌های اطلاعاتی ایالات متحده بر سر مسائل مربوط به برنامه هسته‌ای ایران اختلاف نظر پیدا کرده است. در هر دو مورد، ترامپ روایت مورد علاقه خود را پیش می‌برد، اما تفاوت‌های اساسی در این دو مورد در جهت‌های متفاوتی وجود داشت.

پیش از پیوستن ایالات متحده به حمله اسرائیل به ایران، ترامپ شهادت قبلی رئیس سازمان اطلاعات ملی، تولسی گابارد، را که در آن قضاوت جامعه اطلاعاتی مبنی بر این بود که «ایران در حال ساخت سلاح هسته‌ای نیست و رهبر انقلاب ایران، برنامه تسلیحات هسته‌ای را که در سال ۲۰۰۳ متوقف کرده بود، مجاز نکرده است»، رد کرد. وقتی از او درباره این شهادت سؤال شد، ترامپ گفت: «او اشتباه می‌کند.»

سپس، پس از حمله هوایی آمریکا که ترامپ ادعا کرد «قابلیت‌های هسته‌ای کلیدی ایران را کاملاً نابود کرده است»، گزارش‌های مطبوعاتی درباره یک ارزیابی اولیه لو رفته از آژانس اطلاعات دفاعی حاکی از آن بود که حملات هوایی آمریکا احتمالاً برنامه ایران را تنها چند ماه به تأخیر انداخته است. کاخ سفید واکنش نشان داد و خود ترامپ بار دیگر بر «نابودی کامل» تأکید کرد. کارولین لویت، سخنگوی مطبوعاتی کاخ سفید، اعلام کرد که ارزیابی اطلاعاتی گزارش‌شده «کاملاً اشتباه» است.

در مورد اول، ترامپ آژانس‌های اطلاعاتی آمریکا را متهم به کم‌اهمیت جلوه دادن یک تهدید ادعایی کرد. در مورد دوم، او عملاً آن‌ها را متهم به ارزیابی بیش از حد آنچه از این «تهدید» پس از حمله آمریکا باقی مانده بود، کرد. آژانس‌های اطلاعاتی در مورد اول خوش‌بینانه و ساده‌لوح نبودند که ناگهان در مورد دوم به هشداردهندگان جنگ‌طلب تبدیل شوند.

در عوض، این اپیزودها نشان‌دهنده تلاش ترامپ برای تبدیل داستان به روایتی است که در آن او ظاهراً با یک تهدید جدی مواجه شده و با اقدام جسورانه خود آن را از بین برده است.

دولت با تمام توان تلاش کرده تا هر گونه ارزیابی مبنی بر اینکه تأثیر حملات هوایی آمریکا بر برنامه هسته‌ای ایران چندان عمیق و طولانی‌مدت نبوده را بی‌اعتبار کند. جان رتکلیف، رئیس سیا، بیانیه‌ای صادر کرد که «مجموعه‌ای از اطلاعات معتبر نشان می‌دهد برنامه هسته‌ای ایران در اثر حملات هدفمند اخیر به شدت آسیب دیده است.» گابارد، رئیس سازمان اطلاعات ملی، در شبکه‌های اجتماعی اظهار داشت که «اطلاعات جدید آنچه رئیس‌جمهور بارها گفته است را تائید می‌کند؛ تأسیسات هسته‌ای ایران نابود شده‌اند»، در حالی که او رسانه‌های «پروپاگاندا» را به دلیل گزارش ارزیابی لو رفته آژانس اطلاعات دفاعی مورد انتقاد قرار داد.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
 
دستاوردهای ناپیدای سیاسی برای فرقه تروریستی مجاهدین در سال ۱۴۰۲
هم اکنون چند روزی است که قدم در سال ۱۴۰۳ گذاشتیم. مناسب خواهد بود رویکرد جریان تروریستی مجاهدین در سال ۱۴۰۲ را بررسی کنیم:
  • از ابتدای سال، ادامه پرداخت به اقدامات نمایشی و بغایت بی حاصل کانون های شورشی همچنان مدنظر مسئولین سازمان قرار گرفت . به جهت عدم امکان جذب نفرات دانشجویی و فعال برای این هسته های تک نفره ، سرپل های نفاق باز در شبکه مجازی بسراغ بررسی لایک و دیدگاه نویسان به ظاهر مخالف رفته تا از این سرمنزل، اشخاص مستعد برای مخ زنی را شناسایی و با پرداخت چندرغاز پول آنها را در گرفتن برگ A4  معمولی با مضامین مورد پسند فرقه جهت بهره برداری در شبکه تلویزیونی خود ترغیب نمایند.

افرادی اغلب بیسواد یا با تحصیلات پایین که در فتنه فریب فرقه مسعود رجوی، این چنین گرفتار می شوند . مسعود رجوی در این موضوع در یک خودفریبی همیشگی از نیمه دوم سال ترتیباتی را در سناریوی آماده شده برای این جمع های ناتوان فراهم آورد تا به مراکز اداری شهرستانها با سه راهی و یا مواد آتش زا اقدام کنند.

اصلا این نمایش های اجرا شده چه به بُعد تبلیغی و حتی واقعی حاصلی برای سازمان نداشت . هیچ وجهه جدید در تعادل قوای نیروهای خارجه نشین برایشان ایجاد نکرد . افکار عمومی فی الواقع حتی نفهمید این اقدامات بسیار جزئی و تک و توک چی بوده است . ضمن اینکه براحتی در پایش های امنیتی نفرات مربوطه گرفتار شدند .

  • اجرای آکسیونهای خیابانی در بعضی شهرهای اروپایی با جمعیتی ۸ تا ۲۰ نفره و با میانگین سنی بالای ۵۵ سال شاید هیچ موقع بر ارزشهای اعتراضی آنها نیفزود . حتی چندین مورد درگیری هم در این آکسیونها بین نفرات مورد اشاره و نفرات هوادار ربع پهلوی بوجود آمده و به کتک کاری های اساسی انجامید .
  • دعوت از بعضی شخصیتهای سابق اجرایی در کشورهای اروپایی با کسوتی ورشکسته همچنان در سال ۱۴۰۲ جزو اقدامات لیستی سازمان انجام شد . این افراد معدود زیر ۱۰ نفر در طول سال هیچ تاثیرگذاری در روند جایگاه این سازمان تروریستی نتوانستند بوجود بیاورند .
  • کشور فرانسه و بعدا چندکشور کاندید شده برای مراسم سالگرد ۳۰ خرداد حاضر نشدند به سازمان مجاهدین برای اجرای مراسم مجوز صادر نمایند .
  • از نیمه دوم سال علیرغم ایجاد شتاب جزیی در صدور پیام های مسعود رجوی به اصطلاح برای سرعت دادن اعتراضات بسیار محدود، مثلا بازنشستگان ، و حتی صدور بیانیه هایی با نام سخنگوی مجاهدین که در واقع خود مسعود رجوی پشت این ماجرا قرارداشت ، عینیت واژگان ادعایی این فرقه مبنی بر انفجاری بودن فضای اجتماعی !!!؟؟ بسخره گرفته شد. بعبارتی کشکی هم ساییده نشد .
  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

 

رجوی حتی به تنها فرزند خود و یادگار همسر اولش! نیز رحم نمی‌کند. اگر او چاره داشت حکم قتل فرزندش را نیز می‌داد.

به گزارش فراق، یکی از اعضای ناراضی «اشرف ۳» با ارسال مطلبی به فراق نوشت: وقتی مصطفی رجوی حاضر نمی‌شود به خزعبلات پدرش تن در دهد و خواهان خروج از تشکیلات و آغاز یک زندگی شرافتمدانه می‌شود، با مارک خیانت روبرو شده و پس از آزار و اذیت‌های فراوان روحی با خفت و خواری او را به نروژ می‌فرستند. حتی برادران مسعود رجوی که در سفلگی با او شریکند، اجازه پیدا نمی‌کنند با برادرزاده‌شان تماس بگیرند.

فرزند مسعود رجوی سران سازمان مجاهدین را رسوا کرد: رویکرد مجاهدین در خصوص«کودکان کمپ اشرف» کودکانه است

رجوی تنها زبان زور را می‌فهمد. او زمانی کوتاه می‌آید و به غلط کردن می‌افتد و با واسطه قراردادن این و آن و التماس و درخواست ماهی ۴ هزار یورو از پول‌های شیوخ عرب را در اختیار پسرش می‌گذارد که با شکایت او نزد دادگاه فرانسه مواجه می‌شود. مسعود رجوی که می‌داند تبعات این شکایت می‌تواند پرده از چهره‌ی دروغین او برداشته و گوشه‌ای از جنایاتش را رو کند برای ساکت کردن پسرش حاضر به پرداخت این باج می‌شود.

مسعود رجوی به تنهایی نمی‌تواند این حجم عظیم رذالت و دنائت را حمل کند، او به تنهایی مسئول این فجایع نیست. جدا از کسانی که وی را همراهی می‌کنند همه‌ کسانی که حتی از این فرقه فاصله گرفته‌اند و در مقابل خیره‌سری‌های او سکوت می‌کنند مسئولند. سکوت آن‌ها در قبال جنایات رجوی و همچنین فجایعی که در اشرف و مناسبات مجاهدین گذشته و عدم روشنگری در مورد آن‌ها دست رجوی را برای انجام جنایاتش باز می‌گذارد. رجوی جدا از اتهام‌ زنی‌های شریرانه و حملات افسارگسیخته با صرف بودجه‌های هنگفت و دادن باج‌‌ به افراد آن‌ها را دعوت به سکوت می‌کند تا پرده از جنایاتش برداشته نشود. از مواردی اطلاع دارم که نزدیکان رجوی می‌کوشند به کسانی که مورد سوءاستفاده جنسی او قرار گرفته‌اند القا کنند که دچار توهم شده‌ای و ذهنیت‌های خودت را به «برادر» نسبت می‌‌دهی. در چنین شرایطی مسئولیت کسانی که هنوز وجدان‌شان را نفروخته‌اند دوچندان می‌شود. سکوت جایز نیست.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
  •  -
 

 

در ادامه واکنش‌های هیستریک فرقه رجوی در ارتباط با افشاگری تعدادی از جوانانی که در کودکی در تشکیلات مجاهدین بودند، این فرقه اقدامی مضحک با واکنشی احمقانه داشت.

به گزارش فراق، آنها به بازنشر بیانیه قدیمی با رونمایی از لیستی ۵۲۴ نفر به اصطلاح حامی جوان نمودند.

این فهرست در واقع عکس العملی در مقابل انتشار بیانیه ۱۷۲ تن از فعالین حقوق بشر است که از حق اعضای سابق مبنی بر آزادی بیان جهت آنچه بر آنان گذشته، دفاع کردند. همان حقی که اعضای فرقه ها تا ابد از آن محرومند و محکومند که در مقابل هر جنایتی که بر آنان رفت سکوت کنند.

در این رابطه چند نکته مهم وجود دارد:

اول اینکه آن بچه هایی که سازمان دهه ۶۰ دزدید و در تشکیلات برد، یعنی فهرست ۸۷۰ نفر، الان از آن ها زیر صد نفر در سازمان ماندند و تقریبا کمتر از ۷۰ نفر اسمشان در لیست کذایی قید شده است. همچنین کمتر از ۲۵۰ تن از ۸۷۰ کودک، دور دوم به کمپ «اشرف» برده شدند که در چند سال گذشته با تحمل کلی مشقت بیش از ۷۰ درصد آن ها دوباره جدا شدند و اسامی آن جداشدگان نیز قبلا طی مقاله ای در سایت فراق منتشر شده است.

نکته بعدی اسامی ۴۰۰ تن دیگری هست که ردیف کردند. آنها در اروپا عشق و حال! می‌کنند، اصلا پای آنها به کمپ اشرف نرسیده و خانواده هایشان هم آنجا نبودند. آنها چه می دانند از درد و رنجی که بر این کودکان مظلوم در کمپ ها در غربت و دوری از پدر و مادر رفت.

و اما مهم‌ترین نکته: کو آن ۸۰۰ نفر؟ کجا هستند؟ از سرنوشت دردناک آنها در آن روزهای تاریک چرا چیزی نمی‌گویید و مسئولیت قبول نمی‌کنید؟ بگذریم از اینکه اغلب ما در هنگام فریب و جذب به فرقه کودک سرباز و زیر سنین قانونی بودیم!

یادداشت از: مریم سنجابی

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

۱۶۹ فعال سیاسی در حمایت از آزادی بیان و مستند «بچه‌های کمپ اشرف» بیانیه ای صادر کردند.

به گزارش فراق، در متن این بیانیه با اشاره به این موضوع که کودکان سابق سازمان مجاهدین باید بتوانند در آزادی و با تکیه بر حقوق دمکراتیک از زندگی و سرگذشت خود سخن بگویند، آمده است:

ما امضاکنندگان این بیانیه از آزادی بیان کودک‌سربازان سابق در سازمان تروریستی مجاهدین و دیگر کودکانی که در سال ۱۳۶۹ توسط فرقه مجاهدین از خانواده‌هاشان در اردوگاه اشرف در عراق  جدا شده و به کشورهای دیگر فرستاده شدند، حمایت می‌کنیم.

تعداد این کودکان بین ۷۰۰ تا ۹۰۰ نفر برآورد می‌شود. برخی از آنان پس از سه دهه سکوت خود را شکسته‌اند و از سرنوشت دردناک‌شان سخن می‌گویند. لازم است یادآوری شود که سازمان مجاهدین در مورد سرنوشت این کودکان هیچگاه هیچ گزارشی منتشر نکرده و از وضعیت بسیاری از آنان اطلاعی در دست نیست.

روز چهارشنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۲ (۳۱ ژانویه ۲۰۲۴) فیلم مستند «بچه‌های کمپ اشرف» در جشنواره سالیانه فیلم گوتنبرگ در سوئد، با کارگردانی سارا معین و تهیه‌کننده آن لیندا موتاوی به نمایش درآمد. در این فیلم سرگذشت امیر وفا یغمائی، پروین حسین نیا، حنیف بالی و عاطفه سبدانی که در سوئد زندگی می‌کنند، روایت شده است. این افراد، کودکی خودشان را در مناسبات سازمان مجاهدین خلق در عراق گذرانده بودند زیرا پدر و مادرشان اعضای این سازمان بودند. مستند «بچه‌های کمپ اشرف» در اوایل ماه مارس سال جاری، در فستیوال «فیلم‌های مستند تمپو» نیز به نمایش درخواهد آمد.

نکته مهم این است که فیلم‌هایی که در جشنواره‌ها شرکت می‌کنند، خاصه آثار برگزیده، از سوی تلویزیون کشورهای مختلف خریداری و بعدا در شبکه‌های تلویزیونی مختلف پخش می‌شوند. روشن است که سازمان مجاهدین دارای این امکان است که با شرکت در رسانه‌ها و یا شکایت از طریق مجاری حقوقی، علیه این مستند اقدام کند. اما سازمان مجاهدین روش افترا به سازندگان فیلم و اخلال در نمایش آن را برگزیده است. مثلا، با نامه‌نگاری به مدیران جشنواره و کلیسای سوئد، و ایجاد تشنج در سالن سینما، دست اندرکاران این مستند و کودکان سابق را به همدستی با جمهوری اسلامی متهم کرده است.

دیگر اینکه، این سازمان به بهانه اعتراض به اعدام‌های اخیر در ایران، در مقابل سینمائی که این فیلم مستند در آن به نمایش گذاشته شده بود تجمع اعتراضی برپا کردند. در جریان این تظاهرات تعدادی از این افراد به پخش اعلامیه‌هایی پرداخته‌اند که در آن دست اندرکاران این فیلم را «انجمن نجات» نامیده‌اند.

ما این اقدامات را خلاف آزادی اندیشه و علیه دسترسی آزاد شهروندان به اطلاعات ارزیابی می‌کنیم. ما بر این باوریم که کودک‌سربازان یا کودکان سابق سازمان مجاهدین باید بتوانند در آزادی و با تکیه بر حقوق دمکراتیک از زندگی و سرگذشت خود سخن بگویند. قویا عقیده داریم که روایات اینان باید بتواند در معرض قضاوت آزادانه شهروندان قرار گیرد و هرگونه اخلال در این امر، ناشایست و محکوم است.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

 

دادگاه رسیدگی به جنایت‌های فرقه رجوی بازخوانی تاریخ رنج مردم ایران از تروریست‌هایی است که از تحریم و خون همین ملت کاسبی کردند.

به گزارش فراق، علیرضا معدنچی متهم ردیف پنجاه و پنجم این دادگاه قبل از انقلاب جذب فرقه شده و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به عنوان یکی از مسئولان نفاق در همدان، مشغول به فعالیت می‌شود.

او پس از ورود تشکیلات به فاز نظامی، از ایران خارج و ساکن فرانسه می‌شود. وی پس از ورود گروهک به کشور عراق و استقرار در مقر اشرف، از فرانسه به عراق اعزام شده و به فعالیت در راستای اهداف تشکیلات می‌پردازد.

نامبرده در حال حاضر، در بخش رسانه نفاق در کشور آلبانی فعالیت دارد.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

 

دادگاه رسیدگی به جنایت‌های فرقه رجوی بازخوانی تاریخ رنج مردم ایران از تروریست‌هایی است که از تحریم و خون همین ملت کاسبی کردند.

به گزارش فراق، عباس میناجی مقدم متهم ردیف ۵۶ این دادگاه در سال ۱۳۵۲ به انگلستان و در سال ۱۳۵۸ از انگلستان به آمریکا می‌رود.

وی در آبان سال ۱۳۶۱، در آمریکا جذب نفاق شده و فعالیت برای تشکیلات را با برگزاری برنامه سخنرانی، آغاز می‌کند.

نامبرده در سال ۱۳۶۳ از آمریکا به مقر اشرف در عراق رفته و به یکی از نفرات اصلی مقر بدل می‌شود به نحوی که وی همراه همیشگی مسعود رجوی بوده و به عنوان نفر برقرار کننده‌ی ارتباطات مسعود با نشست‌های اشرف، شناخته می شود.

از جمله فعالیت‌ها و مسئولیت‌های او عبارت است از:

حضور در مقر گروهک در عراق در سال ۱۳۶۶

 عضویت در هیئت اجرایی گروهک در سال ۱۳۷۰

و مسئول بخش مخابرات قرارگاه اشرف در سال ۱۳۷۳

نامبرده در حال حاضر مسئول ارتباطات «اشرف۳» است.

 

 

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

به گزارش فراق، روزنامه لیبراسیون فرانسه با انتشار گزارشی از مراسم روز شنبه مریم رجوی، مصادف با پنجم اسفند ماه ۱۴۰۲ در یکی از ساختمان های تاریخی – فرهنگی و بسیار گران قیمت پاریس موسوم به خانه مشارکت نوشت:

«انجمن «زن، زندگی، آزادی» که به سلطنت طلبان نزدیک است نجات بوالقاسم را مورد انتقاد شدید قرار داده و این وزیر سابق آموزش و پرورش مراکشی الاصل را به علت حضورش در این برنامه‌ی برگزار شده از سوی مارکسیست های مجاهدین خلق و تبلیغ این فرقه که تا چندی پیش به عنوان یک فرقه‌ی تروریستی طبقه بندی شده بود را محکوم می کند. انجمن یادشده در تویت خود افزود: «این چه برنامه تجمع برای به اصطلاح حمایت از حقوق زنان بود که دست اندرکارانش زنان معترض به آنها را درست در جلوی درب سالن برگزاری برنامه مورد ضرب و شتم قرار دادند؟». اشاره‌ این تویت به تظاهراتی است که توسط برخی از فعالان این گروه یعنی جنبش زن، زندگی، آزادی در نزدیکی سالن «خانه‌ی مشارکت» برگزار شده است. گفته می شود برخی از اعضای این جنبش توسط مردانی که از سوی شورای ملی مقاومت برای حفاظت محل برگزاری کنفرانس در آنجا مستقر شده بودند، به شدت مورد تعقیب و خشونت قرار گرفته‌اند. بیایید همگی روشهای این سازمان را محکوم کنیم.  خبرنگار بخش گزارش خبری روزنامه‌ی لیبراسیون که خود شاهد صحنه بوده دیده است که «شش دختر مورد توهین و کتک با ضربات مشت و لگد قرار گرفتند و در همین حال یک پسر با لب شکافته روی زمین افتاده بود».»

 

این روزنامه همچنین با درک نسبتا درستی از حقیقت فرقه تروریستی رجوی ادامه داد: «بسیاری از فعالان و کارشناسان ایرانی بر این باورند که این شعارهای به ظاهر مترقی مانند جدایی دین از دولت و یا حتی دفاع از ارزش‌های فمینیستی، برای لاپوشانی یک ایدئولوژی بسیار متفاوتی مطرح می‌شوند. این سازمان که در سال ۱۹۸۱ از ایران بیرون رانده شد، به عراق پناه برد و سپس در خدمت صدام حسین، دشمن قسم خورده‌ ایران در آن زمان قرار گرفت. پیش از آن، رهبر این سازمان مسعود رجوی از تهران گریخته و در اوور سور اواز (استان والدواز) در شمال غربی پاریس مستقر شده بود. او در آنجا سازمان دیگری به نام شورای ملی مقاومت ایران را به وجود آورد که در ابتدا چندین گروه از مخالفان ایران را گرد هم آورد، ولی امروز تنها یک ویترین سیاسی برای سازمان مجاهدین می‌باشد. از آن زمان، این سازمان تغییر جهت داد. مریم، همسر مسعود رجوی، رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران را در سال ۱۹۸۹ به ارث برد و سپس ریاست شورای ملی مقاومت را در سال ۱۹۹۳ به برعهده گرفت. پس از سرنگونی صدام حسین در سال ۲۰۰۳، نیروهای مجاهدین خلق خلع سلاح شده و از مقر اصلی خودشان به اردوگاهی در نزدیکی بغداد منتقل شدند که بعدا هم آنجا را ترک کرده و در سال ۲۰۱۳ در آلبانی مستقر شدند.»

روزنامه لیبراسیون همچنین نوشت: «عملیات مسلحانه‌ سازمان مجاهدین خلق ایران موجب شد که در اوایل سال ۱۹۹۴ در یک گزارش رسمی آمریکا به عنوان سازمانی با ماهیت تروریستی و اعمال کیش شخصیت توصیف شود. سپس، سه سال بعد، در لیست سیاه آمریکا به عنوان یکی از سازمان های تروریستی گنجانده شد، لیستی که در سال ۲۰۰۳ شورای ملی مقاومت را نیز دربرگرفت. اتحادیه‌ی اروپا هم در سال ۲۰۰۲ تصمیم گرفت که مجاهدین خلق را در لیست سیاه خود شامل سازمانهای تروریستی قرار دهد. مجاهدین خلق در نهایت در سال ۲۰۰۹ بر اتحادیه اروپا و در سال ۲۰۱۲ بر ایالات متحده‌ی آمریکا با لابیگری شدید خود فشار وارد کردند تا اینکه نام آنها از این لیستها حذف شد. در سال ۲۰۱۱، وال استریت ژورنال فاش کرد که چندین شخصیت آمریکایی بین ۲۵۰۰۰ تا ۴۰۰۰۰ دلار برای حمایت علنی خود از مجاهدین پول دریافت کرده اند.»

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

 

دادگاه رسیدگی به جنایت‌های فرقه رجوی بازخوانی تاریخ رنج مردم ایران از تروریست‌هایی است که از تحریم و خون همین ملت کاسبی کردند.

به گزارش فراق، محمود فخارزاده فرزند حسین متهم ردیف ۵۳ این دادگاه در بهار سال ۱۳۵۹ در بخش انتشارات انجمن، به عنوان سرتیم فعالیت داشته و در تابستان ۱۳۵۹ و بعد از انقلاب فرهنگی، در یک اقدام طراحی شده از سوی نفاق، با این عنوان که او بریده و خائن است، در دادستانی انقلاب، نفوذ داده شده و بعد از بمب‌گذاری در دادستانی، آیت‌الله قدوسی را به شهادت یا به تعبیر حقوقی به قتل رسانده و از کشور متواری می‌شود.

وی در سال ۱۳۶۴، به عنوان مسئول آموزشِ افرادِ تشکیلاتی در مقرِ نفاق در کرکوک، انتخاب می‌شود.

دیگر فعالیت‌ها و مسئولیت‌های وی عبارت است از:

معاون پایگاه و مسئول امنیت به اصطلاح توپخانه‌ مراکز ۱۰ و ۱۲ نفاق در سال ۱۳۷۰

عضو شورای تروریستی موسوم به ملی مقاومت

و فعالیت در زندان‌های منافقین به عنوان بازجو

وی هم اکنون از عناصر کادر مرکزی نفاق است.

نامبرده تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره A-۴۸۷/۶-۲۰۰۲ است.

  • مصطفی آزاد