قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید .

پیوندها

۲۴۳ مطلب با موضوع «فرقه رجوی و جداشدگان» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

نقش فرقه تروریستی رجوی براساس شواهد و مدارک مستند در همکاری با صدام در طول سال های دفاع مقدس و همچنین در سرکوب قیام مردم در انتفاضه شعبانیه غیرقابل انکار است.

به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، فرقه رجوی مدعی است در فرودین ماه سال ۱۳۷۱ مصادف با شکست دولت عراق در جنگ علیه کویت برای دفاع از خویش با اکراد عراقی در هنگام برگشت به کمپ اشرف درگیر شده و نام آن جنگ وحشیانه و قتل عام را «عملیات مروارید» گذاشتند.

اما واقعیت چیست. پس از شکست رژیم بعثی در جنگ خیلج فارس مردم عراق از ظلم و ستم  دیکتاتوری صدام حسین به ستوه آمده بودند علیه دولت بعثی قیام کردند.

قیام از استان های جنوبی عراق آغاز شد و سپس کل عراق را در برگرفت و می رفت تا حکومت صدام را سرنگون کند. نکته مهم آنکه  قیام تحت حمایت مراجع شیعی قرار گرفت و برای رهبری آن کمیته نه نفره ای تشکیل شد که باعث نگرانی دول غربی و برخی همسایگان عراق شد. آنها نمی‌خواستند یک دولت مستقل و اسلامی دیگر را در منطقه شاهد باشند. 

قیام مردم مسلمان عراق یا همان انتفاضه شعبانیه در کربلا و نجف و برخی مناطق دیگر علیه دولت  شکل گرفت. بخش اصلی کشور به دست نیروهای مردمی افتاده بود. از ۱۸ استان عراق چهارده استان دیالی واسط میسان، البصره،  ذی قار، المثنی، القادسیه، بابل، کربلا، نجف، دهوک، اربیل، کرکوک و سلیمانیه به دست انقلابیون افتاد و تنها استان های مرکزی شامل صلاح الدین، بغداد، نینوا و الانبار در اختیار حکومت بود. امریکا که انتظار چنین قیام بزرگی را نداشت  از ترس افتادن کشور به دست کردها و شیعیان به دولت عراق برای سرکوب مردم چراغ سبز داد. پس از حمله صدام به کویت، عراق منطقه پروازممنوع  اعلام و حرکت کلیه هواپیما ها و بالگرد های ارتش عراق تحریم بود ولی دولت امریکا در  شرایط قیام مردم برای سرکوب منطقه پرواز ممنوع در مناطق شیعی و کرد نشین را لغو نمود.

آن ها به جنگنده های عراق اجازه دادند بار دیگر پرواز کنند. نادیده گرفتن شرایط منطقه پرواز ممنوع برای ارتش عراق به صدام این فرصت را داد که با حملات هوایی و استفاده از سلاح های غیر متعارف و تسلیحات شیمیایی بمب های فسفری و با کمک مزدورانی چون فرقه رجوب، انتفاضه مردمی عراق را سرکوب کنند.

آنها به اماکن مقدس اسلامی نیز رحم نکردند و با توپ و تانک به شهرهای کربلا و نجف حمله کردند.  گارد جمهوری عراق به رهبری داماد صدام «حسین کمال»  قیام شعبانیه را سرکوب و کشتاری عظیم به راه انداخت. یکی از مهمترین شهرهایی که در برابر صدام مقاومت می کرد شهر کربلا بود. گفته می شود حسین کمال هنگامی که با تردید نیروهای ارتش برای حمله به کربلا مواجه می شد با تانک به گنبد حرم امام حسین شلیک کرد و گفت من حسین هستم و آن هم حسین است انتخاب کنید با کدام حسین هستید.

فرقه رجوی هم در این ماجرا ساکت ننشستند و به کمک نیروهای عراقی شتافتند و همراه با نیروهای صدام در کشتار شیعیان و اکراد سهیم شدند.

از زمان حضور فرقه تروریستی رجوی در خاک عراق و تشکیل ارتش، سران فرقه بدون اجازه و هماهنگی با صدام و تشکیلات امنیتی عراق (استخبارات) اجازه کوچکترین اقدام نظامی را نداشتند. در واقع ارتش تشکیل یافته رجوی به عنوان یکی از واحد های ارتش عراق و زیرمجموعه یکی از لشکرهای نظامی رژیم بعثی شمرده می شد.

در مدارکی که پس از سقوط دولت صدام به دست آمد رجوی در یکی از ملاقات هایش با صدام گفته بود: «درباره موضع خودمان فقط این جمله را می گویم من در ذهن خودم و همانطور در قلب خودم نمی توانم حساب مصالح و منافع خودمان را از شما جدا کنم این ها دقیقا در هم آمیخته است. واقعیت این است منافع ما چنگ در چنگ و تنگاتنگ است.»

لذا در زمان به خطر افتادن حکومت صدام که می رفت طومارش در سال ۱۳۷۰ بسته شود فرقه بیش از هر گروه کشور و همسایه های دیگر عراق منافع و هستی خود را در خطر می دید. ثبات و یا باقی ماندن دولت صدام برای رجوی امری حیاتی بود.

این موضوع باعث شد او به اربابش ثابت کند تا کجا حامی و مزدور است. به دلیل پیوندها و همکاری های گسترده سازمان منافقین در زمان جنگ  با عراق، به خاطر از دست نرفتن موقعیت و امکاناتش به تلاطم افتاد و به صدام قول داد در کنار ارتش عراق با نیروهای بپا خاسته عراق بجنگند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

سرپل های فرقه رجوی به منظور جذب عامل میدانی برای اهداف خود، از دستورالعمل های خاصی استفاده کنند.

به گزارش فراق، با وجود شکست های گسترده فرقه تروریستی در جریان‌های اخیر، تیم سایبری نفاق از سوله های «اشرف ۳» در آلبانی با انواع شیوه ها، همچنان فریب جوانان و کاربران کم تجربه در فضای مجازی را در دستور کار قرار داده است.

 

در این خصوص طبق اطلاعات موجود تیم سایبری با داشتن اعضایی آموزش دیده و با شیوه ای رباتیک و همچنین استفاده از ربات های کمکی برای این مهم، محتوای لازم را انتشار  نموده و بازخورد می گیرند.

مهم ترین مواردی که سازمان از این طریق آن را دنبال می کند را می توان در موارد ذیل اشاره کرد؛

  • تصویر سازی از طرفداران مردمی سازمان در داخل کشور (محبوبیت مدنی)
  • آمار و بیلان کاری در جهت جذب و فعال نمودن مخاطبان
  • مختل کردن امنیت و به نوعی سرگرم سازی نیروهای امنیتی
  • مشغول سازی مخاطب در فضای مجازی برای ذهن شویی مثبت در جهت اهداف سازمان
  • ذهن شویی تخریبی و تحریک کننده برای مخاطبان علیه نظام حاکم
  • آمار داده های میدانی به سر تیم های رده بالای سازمان در جهت پیشرفت جایگاه (سرپل) و مرحله بعد جلب حمایت ها و بودجه مالی برای ادامه فعالیت سازمان
  • تبلیغات سازمانی در جهت معرفی رجوی و پروژه آلترناتیو سازی
  • پوشش برای جنایات گذشته و کارنامه ای جدید با سبک دلسوزانه برای مردم ایران
  • استفاده از مشکلات داخلی و مسائل خاص برای جلب مخاطب و تحریک افکار عمومی
  • سوار شدن بر موج اعتراضات و اعتصابات و تحصن ها با القای حس رهبری و مدیریت
  • بد نام سازی مسئولان نظام، عملکرد انقلاب در حوزه داخلی و خارجی
  • تلاش برای پروژه بنام اعدام های ۶۷ و بحث حقوق بشر و …

با این تفاسیر سرپل ها در تیم سایبری نفاق وظیفه دارند در فضای مجازی و در چهار گروه آن یعنی اپلیکیشن های تلگرام،  توئیتر،  فیسبوک و اینستاگرام رصد و شناسایی و افراد مختلف را چک نموده و چنانچه بر اساس خطوط تعریف شده سازمان بود، با آن ها ارتباط گیری و آنها را جذب خود نمایند. این در حالی است که در گذشته چنین بود که سرپل ها فعال بوده و دیگران  (سایبر – هوادار – خاکستری) به سراغ آنها رفته و ارتباط گیری رخ می دهد.

پروتکل تعریف شده برای سرپل در جهت جذب مخاطب به شرح ذیل است که موارد مهم آن تیت و در ذیل آورده شده است؛ این مشخصات چند حالت دارد:

  • سرپل می داند طرف سایبر است و ادامه می دهد
  • سرپل نمی داند طرف سایبر است و ادامه می دهد
  • سرپل فرد را خاکستری تشخیص می دهد
  • سرپل فرد را زخمی از نظام دانسته و ارتباط گیرید

لازم به ذکر است در قاعده کلی آن، برای تیم سایبر هر یک از موارد بالا مهم نبوده و تنها چیزی که برای آن ها اهمیت فراوانی دارد این است که موضوعی که مد نظر است به صورت عکس، فیلم، پوستر و … انجام و ارسال شود.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

 راز‌هایی از پادگان «اشرف» که مخاطبان را جذب می‌کند

 

کتاب «تهران تا تیرانا» شامل خاطرات مسعود خدابنده از اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق و سرتیم حفاظت از مسعود و مریم رجوی، با تدوین محمد جعفربگلو توسط انتشارات شهید کاظمی به چاپ دوم رسید.

به گزارش فراق، چاپ دوم کتاب «تهران تا تیرانا» شامل خاطرات مسعود خدابنده از اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق و سرتیم حفاظت از مسعود و مریم رجوی، با تدوین محمد جعفربگلو، به تازگی در شمارگان هزار نسخه، ۱۶۰ صفحه و بهای ۴۰ هزار تومان توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است. چاپ نخست این کتاب پاییز امسال با شمارگان ۱۲۵۰ نسخه و بهای ۵۰ هزار تومان منتشر شده بود.

سازمان مجاهدین خلق ایران که امروزه با عنوان «فرقه رجوی» شناخته می‌شود، در حافظه تاریخی ایرانیان یادآور جنایت، ترور، خیانت و وطن‌فروشی است. البته تاریخچه مجاهدین حاوی ابعاد گسترده‌تری است. این سازمان از بدو تأسیس در میانه دهه ۴۰ تا به امروز که در گوشه‌ای از خاک آلبانی و تحت حمایت آمریکا ادامه حیات می‌دهد، منشأ تحولاتی بوده است؛ ترور مستشاران آمریکایی در سال ۵۴، تغییر ایدئولوژی سازمان از اسلام به مارکسیست، تکاپو‌های سازمان در سال‌های منتهی به پیروزی انقلاب، فعالیت‌های مجاهدین خلق بعد از سقوط شاه، اعلان جنگ مسلحانه علیه نظام، روی آوردن به ترور مسئولین نظام، ترور‌های کور و جنایت علیه مردم ایران، همراهی با صدام و دشمن متجاوز بعثی، راه‌اندازی عملیات فروغ جاویدان علیه جمهوری اسلامی، خیانت‌های متعدد سیاسی، جاسوسی و… تنها بخشی از کارنامه سازمان مجاهدین خلق است که هنوز بعد از گذشت شش دهه از تأسیس، ناگفته‌های بسیاری پیرامون آن وجود دارد.

بدون تردید، روایت و واگویه‌های تاریخی از سوی اعضای سازمان می‌تواند گره‌های تاریخی متعددی را بگشاید. مسعود خدابنده یکی از همین شخصیت‌هاست. او که از پیش از پیروزی انقلاب، سمپات مجاهدین خلق بود، تا سال ۱۳۷۵ که از سازمان برید، تمام رده‌های سازمانی را طی کرد و به نزدیک‌ترین عنصر به مسعود و مریم رجوی تبدیل شد. وی دو دهه سابقه عضویت در سازمان را در کارنامه دارد.

مسعود خدابنده که با نام مستعار «رسول» در سازمان فعالیت می‌کرد، در تابستان ۱۳۶۰ مسئول مستقیم انتقال محمدرضا کلاهی و مسعود کشمیری (عاملین انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری و دفتر نخست‌وزیری) بود. وی در بخشی از این کتاب، درباره انتقال کلاهی و کشمیری از ایران می‌گوید: «هم‌زمان با ورود مسعود رجوی و ابوالحسن بنی‌صدر به فرانسه (مرداد ۱۳۶۰)، من از لندن به پاریس اعزام شدم و سپس همراه سعید شاهسوندی برای انتقال یک فرستنده رادیویی ده کیلوواتی و سایر وسایل ارتباطی از مونیخ به بغداد و ازآنجا به مرز کردستان ایران و از طریق کوهستان به دره زیر سردشت منتقل شدم. مدتی از حضور در کردستان نگذشته بود که این مقر تبدیل به محل وصل نفرات داخل کشور به فرانسه شد. بسیاری از اعضا در آن سال‌ها به‌ویژه بعد از شکست سی خرداد ۶۰ از طریق مقر ما که آن زمان هم‌جوار مقر حزب دموکرات بود، به دفتر بغداد و از طریق اردن به فرانسه منتقل شدند. ازجمله این‌ها مهدی ابریشمچی و جلال گنجه‌ای بودند که همه آن‌ها را خودم از مرز تحویل گرفتم. محمدرضا کلاهی (عامل انفجار دفتر حزب جمهوری) و مسعود کشمیری (عمل انفجار ۸ شهریور) هم در همین زمان و البته با فاصله زمانی کمی به مقر ما منتقل شدند. مشخص بود که هیچ‌کدام را به خاطر سابقه نمی‌توانستیم به اروپا بفرستیم و دستور، نگه‌داشتن و مراقبت از آن‌ها بود. کلاهی (با نام سازمانی کریم رادیو) را که به لحاظ فنی در ایستگاه رادیو قابل‌استفاده بود در کردستان نگه داشتیم و مسعود کشمیری (با نام سازمانی باقر روابط) را که عربی بلد بود به دفتر بغداد فرستادیم…» خدابنده اطلاعات و تحلیل‌های جالبی درباره حیات یا ممات کشمیری و کلاهی دارد.

وی در جای دیگری از خاطراتش می‌گوید: «در مورد انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی (۷ تیر ۱۳۶۰) و دفتر نخست‌وزیری (۸ شهریور ۱۳۶۰)، فکر نمی‌کنم کسی در اعضا، هواداران، اعضای شورا و یا جداشدگان باشد که نداند این دو عملیات کار سازمان بوده است. رجوی بار‌ها در جلسات خصوصی، این مسئولیت را گردن گرفت. او علناً مسئولیت این دو عملیات را می‌پذیرفت و می‌گفت: این خشم خلق قهرمان بود! عامل اصلی دو عملیات ۷ تیر و ۸ شهریور ۱۳۶۰، دو نفر به نام‌های محمدرضا کلاهی و مسعود کشمیری بودند؛ کسانی که وظیفه انتقال آن‌ها از ایران، بر عهده من گذاشته شد.»

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

وقتی می‌توانی آدم بکشی که توانسته باشی گدایی کنی

مسعود خدابنده می گوید: برای منافق امروز دروغ گفتن واجبه. خوب و بد عوض می‌شود، یعنی شما در یک دستگاه فرقه‌ای به یک نقطه ای می رسید که خوب آن چیزی است که سرکرده می گوید، بد آن چیزی است که او نگفته باشد و تو انجام بدهی نه اینکه برعلیه اش باشد، او نخواسته باشد.

به گزارش فراق، با افشای حدود شش هزار برگ از اسناد رسمی دولتی و موسسات خیریه آزاد شده در آرشیو ملی بریتانیا، در ژوئن ۲۰۱۹، ابعاد جدید، گسترده و عمیقی از تبهکاریهای پنهان و چند لایه مالی سازمان موسوم به مجاهدین خلق و موسسات اقماری و پوششی آن برملا شد.

مجید تفرشی برای نخستین بار در مجموعه مستندی به  نام ایران اید (خیریه اشرف)، به مدد انبوه اسناد تازه یاب، گفتگو با کارشناسان و شاهدان عینی و دیگر تحقیقات تکمیلی بین المللی، به جزییات و زوایای پنهان این روند بی وقفه تبهکاری مالی یک فرقه سیاسی-ایدئولوژیک پرداخته که واکاوی های زیر برآمده از اظهارات کارشناسان این مستند است.

 

وقتی می‌توانی آدم بکشی که توانسته باشی گدایی کنی

مسعود خدابنده(عضو ارشد پیشین فرقه رجوی و مسئول پایگاه اینترنتی ایران اینترلینک، مقیم بریتانیا): مادر من اواخر که آمده بودیم بیرون، یک روز برگشت و گفت که تو واقعا گدایی می کردی؟ گفتم خب آره، ولی یک چیزی پشتش داشت که چجوری شد و چجوری توانستی بروی در خیابان گدایی کنی. راحت نمی‌شود این کار را انجام داد. حالا من که نگاه می کنم میگم که گدایی که هیچی، گدایی برای چه کاری، گدا اقلا می رود و می گوید بده من بخورم. ولی تو میگرفتی و دروغ میگفتی یا فلان میکردی. این بحث ایران ایدش. ولی دستگاه اینه، ببینید دستگاهی ساخته می‌شود، شما از ورود به سازمان یک موقعی می گفتند تو باید بروی آموزش ایدئولوژیک ببینی، زمان حنیف نژاد، بعد بیایی و این کار را انجام بدهی، بعد می‌توانی مثلا عمل نظامی انجام بدهی و یا چریک شوی. اینکار را نکردی نمی شود. عملگرا می شوی، می شوی مثل آنهایی که خراب کردند. دستگاه مجاهدین بعد از انقلاب عوض شد. یعنی تو وقتی می توانی عضو بشوی که اول گدایی کنی. زمان شاه می گفت بیا برو کوره‌پزخانه کارکن آدم بشوی، الان می گفت بیا، ببین و یاد بگیر چجوری خرکنی، یاد بگیر و بشکن، یعنی من فردا می خواهم بهت بگویم که تو  یک نفر را در کردستان بکش ، اگه بهت نمی توانم بگویم برو گدایی کن پس به چه دردی میخوری؟ به درد من نمیخوری. این ساختن این آدمه.

مجید تفرشی: از زمانی که در واقع زمزمه رفتن سرکرده منافقین (مجاهدین خلق) به عراق مطرح می شود و وقتی که منتقل می شوند به عراق، درواقع تقریبا مدت زیادی فاصله ندارد با زمان تاسیس ایران اید، به تدریج مسئله انتقال پول های عراق و درآمدهای عراق از خارج به داخل از طریق فروش نفت یا سهم نفتی منافقین در عراق هم مطرح می شود. که در واقع چه بهتر از طریق پوشش یک موسسه یا موسسات مختلف خیریه و ظاهرا غیرانتفاعی صورت بگیرد که مشکلات تحریم و مشکلات مالیاتی و به اصطلاح پیگیری های اقتصادی و رصد مالی در آن صورت نگیرد.

جمیل بصام یکی از اعضای فرقه رجوی و موسسه در ظاهر خیریه «ایران اید» که در سال ۲۰۰۲ در حین سفری به سوریه به همراه ابراهیم خدابنده در حالی که در تلاش جابجایی بیش از ۲ میلیون دلار پول نقد فرقه و مقادیر بسیار زیادی طلا بودند، توسط نیروهای امنیتی سوریه به دام افتادند و به ایران مسترد شدند. جمیل بصام پس از طی دوران محکومیتش از زندان آزاد شد و اکنون در ایران زندگی می کند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

توافق ایران و عربستان سعودی برای ایجاد روابط دیپلماتیک و سرگردانی فرقه رجوی

 
 
<strong>توافق ایران و عربستان سعودی برای ایجاد روابط دیپلماتیک و سرگردانی فرقه رجوی</strong>
 
در اینجا این سوال هم مطرح است که توافق بین ایران و عربستان سعودی چقدر می تواند بر سیاسیت های ضد ایرانی دولت آلبانی تاثیر گذار بوده و فعالیت های فرقه رجوی را محدود کند. آیا این توافق می تواند به گشوده شدن درب اردوگاه مجاهدین در این کشور نیز بینجامد؟

پس از انجام چند روز مذاکرات فشرده میان دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران با همتای سعودی خود در شهر پکن، در تاریخ ۱۹ اسفند ۱۴۰۱  توافق حاصل شده برای از سرگیری روابط میان دو کشور، طی مراسمی با امضاء بیانیه‌ مشترک میان ایران، عربستان و چین به صورت رسمی اعلام شد.‌

در نتیجه‌ گفتگوهای انجام شده، ایران و عربستان توافق کردند ظرف حداکثر دو ماه، روابط دیپلماتیک خود را از سر گرفته و سفارت‌خانه‌ها و نمایندگی‌ها را بازگشایی کنند. وزرای امور خارجه دو کشور جهت اجرای این تصمیم و انجام تمهیدات لازم برای تبادل سفرا با یکدیگر ملاقات می‌‌کنند. دو کشور با تاکید بر احترام به حاکمیت و عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر در زمینه اجرای موافقت‌نامه همکاری‌های امنیتی امضا شده در تاریخ ۱۳۸۰.۱.۲۸ خورشیدی برابر با  ۲۰۰۱.۴.۱۷ میلادی و نیز موافقت‌نامه عمومی همکاری‌های اقتصادی، بازرگانی، سرمایه‌گذاری، فنی، علمی، فرهنگی، ورزشی و جوانان، امضا شده در تاریخ ۱۳۷۷.۳.۶ خورشیدی برابر با ۱۹۹۸.۵.۲۷ میلادی توافق کردند. سه کشور اراده قاطع خود را جهت به‌کارگیری تمامی تلاش‌ها برای تقویت صلح و امنیت منطقه‌ای و بین‌المللی اعلام می‌نمایند.

البته توافق ایران و عربستان سعودی برای عادی‌سازی رابطه با توجه به زنجیره دیدارهای برگزارشده میان دو طرف در دو سال اخیر امر دور از ذهن نبود، سیگنال‌های این توافق را مدتی پیش محمد بن سلمان ارسال کرده بود، شاهزاده سعودی گفته بود که دیگر به دنبال جنگ تمدنی با ایران نیست! این جمله را باید در کنار رجزخوانی او در ابتدای تجاوز عربستان به یمن قرارداد، جایی که او ادعا می‌کرد آتش جنگ را به داخل مرزهای ایران می‌کشاند.

این توافق با اعلام نظر مثبت کشورهای عربی و منطقه‌یی و البته با خشم اسرائیل مواجه گردید.

جالبه که بدونید علی رغم اطلاع آمریکا از روند مذاکرات اما دولت نتانیوهو از آن بی اطلاع بود.

مسلما با آغاز روابط دیپلماتیک بین ایران و عربستان سعودی، شاهد تحولات جدیدی در منطقه خواهیم بود.

در این میان سکوت معنادار گروه تروریستی مجاهدین و دیگر ارازل و اوباش اپوزیسیون نما نیز که حاکی از رقم خوردن سرنوشت نامعلومی برای آنهاست قابل فهم است. چرا که جریان برانداز ضدانقلاب که پس از اغتشاشات، دلباخته به کمک‌های خارجی بود با این توافق میان ایران و عربستان در افق محو شده است.

باید اولین نشان های این توافق را در گِل گرفته شدن درب رسانه ترویستی ایران اینترنشنال در لندن دید.

چرا که از اواخر بهمن‌ماه این شبکه نه تنها دفتر خود را از لندن به واشنگتن منتقل کرده است بلکه گفته می شود شرکت ولنت مدیان (وابسته به عربستان سعودی) مالک ایران اینترنشنال دو هفته قبل از بسته شدن دفاتر و استودیوهای این شبکه در لندن، مجوز فعالیت آن را به نهاد ناظر رسانه ها در انگلستان (آفکام) پس داد و عملا از خود سلب مشروعیت کرد. احتمالا این یکی از شروط ایران برای توافق اخیر با عربستان بوده است.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

چهره‌های اپوزیسیون این روزها تکاپوی زیادی دارند و هزاران کیلومتر دور از مرزهای این آب و خاک و در کشورهای اروپایی و آمریکا برای ایجاد فشار علیه ایران به دوره‌گردی افتادند.

به گزارش فراق، تاریخ‌خوانی خوب است؛ مخصوصا این روزها، چه برای چند شومن اپوزیسیون در خارج که توهم براندازی دارند و چه برای آنهایی که دل به توهم آنها دادند. در اینجا قصد داریم ماجرای تشکیل «شورای ملی مقاومت» توسط ابوالحسن بنی‌صدر و مسعود رجوی در دهه ۶۰ و انتهای مسیر این شورا را بازخوانی کنیم.

 

شورای ملی مقاومت؛ از ایده تا تشکیل

ایده تشکیل شورایی با محوریت ضدیت و مخالفت با جمهوری اسلامی و تلاش برای براندازی آن تیرماه سال ۶۰ به‌وجود آمد؛ درست زمانی که ابوالحسن بنی‌صدر که به‌تازگی از ریاست‌جمهوری کنار گذاشته شده به همراه مسعود رجوی، نفر اول سازمان مجاهدین‌خلق که برای مبارزه با جمهوری اسلامی دست به اسلحه برده بودند، زندگی مخفیانه‌ای را در تهران داشتند. سی‌ام تیرماه ۶۰‌، شورای ملی مقاومت با محوریت این دو چهره سیاسی تشکیل شد و یک‌هفته پس از آن هم بنی‌صدر و رجوی از کشور به فرانسه گریختند. بنی‌صدر ۱۱ مرداد ۶۰ و ۴ روز پس از فرار از ایران، در مصاحبه‌ای با خبرگزاری یونایتدپرس فرانسه از هدف خود برای ساقط کردن و از میان برداشتن مقامات جمهوری اسلامی از طریق ائتلاف با سازمان مجاهدین‌خلق و دیگر گروه‌های اپوزیسیون گفت: «مجاهدین‌خلق که هم‌پیمان من هستند، به همراه گروه‌های چریکی، دیگر مقام‌های جمهوری اسلامی را در سراسر کشور از میان برخواهند داشت.» وی همچنین در مصاحبه با روزنامه اشپیگل آلمان مدعی شد که جمهوری اسلامی ظرف چند ماه آینده سرنگون می‌شود و او پس از این اتفاق برای به‌دست گرفتن قدرت به ایران بازخواهد گشت. مسعود رجوی، دیگر رأس شورای ملی مقاومت هم همان‌ زمان در گفت‌وگو با یونایتدپرس، از تشکیل این شورا خبر داد و گفت که بنی‌صدر پیش‌نویس قانون اساسی جدیدی را تهیه کرده و به او دستور داده تا یک حکومت در تبعید تشکیل دهند. رجوی همچنین در همین گفت‌وگو اعلام کرد که بنی‌صدر از او خواسته تا شورای مقاومت ملی را برای متحدکردن همه نیروهای اپوزیسیون تشکیل دهد. اولین اجلاسیه این شورا حدود ۶‌ماه پس از آغاز آن در بهمن و اسفند سال ۶۰ تشکیل شد. سازمان مجاهدین‌خلق، حزب دموکرات کردستان، جبهه دموکراتیک ملی ایران، شورای متحد چپ، سازمان استادان متعهد دانشگاه‌های ایران، کانون توصیه اصناف، سازمان اتحاد برای آزادی کار و سازمان اقامه نیز در همان بدو تاسیس این شورا، به آن پیوستند و بعد از مدتی دیگر احزاب اپوزیسیونی چون اتحادیه کمونیست‌‌های ایران، سازمان چریک‌های فدایی‌خلق و جنبش زحمت‌کشان گیلان و مازندران به این شورا ملحق شدند. این شورا در آغاز کار خود و در هفتم مهرماه ۶۰ سندی تحت عنوان «برنامه دولت موقت جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران» که به‌نوعی ساختار و نظام سیاسی پس از سقوط جمهوری اسلامی را ترسیم می‌کرد، منتشر کردند و بنی‌صدر به‌عنوان رئیس‌جمهور و مسعود رجوی به‌عنوان نخست‌وزیر این دولت موقت معرفی شدند و این سند به امضای آنها رسید.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
 
عاج: ایدئولوژی منحرف مجاهدین ابتدایی‌ترین عواطف انسانی را از بین‌ می‌برد
 
لیلی عاج کارگردان سرهنگ ثریا می‌گوید که حرف فیلم این است که چگونه ایدئولوژی منحرف فرقه مجاهدین می‌تواند ابتدایی‌ترین عواطف انسانی را از بین ببرد، این خیلی هولناک است.

منبع: خبرگزاری تسنیم،  لیلی عاج در گفت‌وگویی کوتاه درباره فیلم مطرح خود (سرهنگ ثریا) در جشنواره فیلم فجر، به سؤالات ما پاسخ داد. این گفتگو در حاشیه ضیافت وزیر فرهنگ با مهمانان جشنواره فیلم فجر انجام شد.

این کارگردان تئاتر و سینما که این داستان را قبلاً در قالب تئاتر اجرا کرده و حالا آن را در قالب فیلم سینمایی ساخته است، در پاسخ به این سؤال که آیا انتقال تجربه صورت گرفته یا یک فرم و اثر هنری دیگری خلق شده است، گفت: قطعاً انتقال تجربه صورت گرفته است، اما در هر حال یک داستان با تفاوت‌هایی در یک فضا و قالب هنری دیگر قرار گرفته که تبدیل به فیلم شد.

او در مورد تفاوت‌های میان این فیلم با نسخه تئاتری آن گفت: در تئاتر قصه، داستان مردانه‌ای است اما فیلم داستان مادرانه‌ای دارد که به روایت مهر مادری و اثر و نقش عاطفی آن می‌پردازد.

وی بیان کرد: در تئاتر تماشاگر شما محدود است و در ۳۰ شب با یک ظرفیت محدود اجرا می کنید اما سینما و فیلم برد و مخاطب متفاوتی دارد و فکر می‌کنم که این قصه یعنی داستان خانواده‌های منتظر پست در اشرف این ظرفیت را دارد که به یک فیلم سینمایی تبدیل شود.

عاج درباره مفهوم کانونی و اصلی فیلمش یعنی مادرانگی و مدت زمانی که این عنصر اثرش را نشان می‌دهد گفت: مادر یک کلمه کامل است که هیچ توضیح، پسوند و پیشوندی لازم ندارد. تاریخ انقضا و مصرفی ندارد و حتی زمان و مکان هم ندارد بلکه همه جا جواب می‌دهد به نظر می‌رسد که کلمه و کلید واژه کاملی برای فیلم است و ربطی به زمان خاص ندارد.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
 

 

محمود آسمان پناه از نجات یافته های فرقه رجوی است که با تجارب تلخ حضور اجباری دو دهه در تشکیلات مخوف این فرقه تروریستی، آسیب های زیادی متحمل شده است.

به گزارش فراق، وی پس از جدایی از فرقه رجوی در انجمن نجات مرکز کرمان برای خانواده های دردمند و چشم انتظار این استان فعالیت‌های خداپسندانه ارزشمندی انجام داده است.

آسمان پناه در بخشی از خاطرات تلخ خود می گوید: فکر می کنم سال ۷۴ یا ۷۵ بود که سه نفر از شهر ایلام خودشان را به عراق و اشرف رساندند. دو نفرشان با هم برادر بودند به نام های کرم و حجت فلاحی. اسم نفر سوم را به خاطر ندارم. در آن مقطع نارضایتی زیاد بود و اعضای زیادی درخواست جدایی و خروج از مناسبات را داده بودند ولی سران سرکوبگر فرقه به طرق مختلف مانع می‌شدند. شخص رجوی هم به دنبال چاره ای بود تا به هر شکل که شده مانع خروج افراد شود.

یادم هست برای مقابله با ریزش نیرو رجوی جلسه ای گذاشت و گفت به تازگی خیلی از جوانان برای پیوستن به ما به اشرف آمدند و می خواهند در امر سرنگونی مشارکت داشته باشند. وی با این مقدمه آن سه نفر جدید الورود را که در جلسه حاضر شده بودند مورد خطاب قرار داد تا شور و شوقی در جلسه ایجاد کند و وانمود کند امر سرنگونی، نزدیک است.

رجوی در فریب دادن آدم ها استاد بود و دجال‌گرایانه حجت فلاحی که از دو نفر دیگر کوچکتر بود را صدا کرد و به او گفت، تو با این سن کم چرا به اشرف آمدی و چطور می خواهی بجنگی؟ حجت که در جمع بزرگ جوگیر شده بود گفت برادر شما سلاح به من بدهید ببینید چکار می کنم و نفرات که از قبل توجیه شده بودند با دست زدن و سوت زدن و هورا کشیدن او را تشویق کردند و جو نشست را آن طوری که رجوی می خواست پیش بردند.

بعد از اتمام نشست از مقر «باقرزاده» به مقر اشرف برگشتیم و این سه نفر را به محور ما منتقل کردند. چند ماهی که گذشت، دیدیم که این سه نفر مثل روز اول سر حال نیستند و تازه فهمیده بودند کجا آمده اند یا بهتر است بگویم در چه چاهی گیر افتاده اند. ما شاهد درگیر شدنشان با مسئولان بودیم. به شدت گوشه گیر شده بودند تا اینکه دیگر آنها را ندیدیم. انگار که غیبشان زده باشد.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

«کبریت» جنایت‌های رجوی در خصوص کودکان را روشن می‌کند

  •  

 

فیلم کوتاه «کبریت» به تهیه کنندگی محمد گودرزی و به نویسندگی و کارگردانی حسین جمشیدی آماده حضور در جشنواره «فیلم ۱۰۰» شد.

به گزارش فراق،«کبریت» از تولیدات جدید گروه هنری کات محسوب می‌شود و برای شرکت در بخش مسابقه ملی جشنواره «فیلم ۱۰۰» درخواست حضور داده است.

این فیلم روایتی واقعی از قربانی شدن کودکان به دست فرقه تروریستی رجوی در دهه ۶۰ است. حسین جمشیدی از هنرجویان دوره اول کاتینو است که پیش از این با فیلم کوتاه «مارمالادی» به مضمون جنایات منافقین پرداخته بود.

کاوه فرجاد منش، عباس خداوردیان، علی آذری، پارسا آموزگار و یوسف روشندل از بازیگران این فیلم کوتاه هستند.

در دیالوگی از این فیلم کوتاه آمده است:

«آرمان داشتن هزینه داره پسر …

-من شک دارم این کار درسته یا نه؟

-شک نکن، برنده این بازی سازمانه!»

انتهای پیام

  • مصطفی آزاد