قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید .

پیوندها

۱۸۰ مطلب با موضوع «فرقه رجوی و کشور آلبانی» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

جمعی از جداشده‌های فرقه رجوی با انتشار نامه‌ای، برخورد وحشیانه مزدوران رجوی با دو عضو جداشده را در فرودگاه آلبانی به شدت محکوم کردند.

به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، در نامه این افراد که با امضای محفوظ و به صورت اختصاصی به فراق ارسال شده، آمده است:

خانم بتول سلطانی و افشین کلانتری در فرودگاه تیرانا با تبانی رجوی و نیروهای امنیتی، متوقف و بازداشت شدند. خانم سلطانی با ارسال ویدئوهای مختلف اعلام نموده که علی رغم حضور پلیس آلبانی  از ورود آنها به شهر و دیدار با دوستان جدا شده جلوگیری می‌کنند اما به مزدوران رجوی اجازه دادند به سمت ما آمده و سبعانه ما را مورد ضرب و شتم قرار دهند.

«سلطانی» علی رغم حال نامساعد با شجاعت زیادی مقاومت نمود و خواستار دیدار با دوستان خود و ادامه سفرش بود اما در نهایت یکشنبه شب او را مجبور به بازگشت آلمان کردند.

رجوی خائن و ربات های بی عقل و بی اراده او بدانند که بتول سلطانی، افشین کلانتری و سایر جداشدگان، اسداله اسدی دیپلمات سفارت ایران و یا حمید نوری نیستند که بتوانند تا می توانند دروغ سازی مماشات و شارلاتان بازی دربیاورند.

آنها به مانند آوار بر سررجوی خائن فرود آمدند. و حقیقتی را بیش ازپیش روشن کرده اند که این فرقه وحشی دغدغه ای ندارد جز جنگیدن با جداشدگان و هرآنکس که زیر بار مناسبات فرقه ای آنها نرود و بخواهد دهان به افشای واقعیات باز کند.

این فرقه خیانت کار در طی دو سه دهه گذشته با که می جنگد ؟ با آمریکا؟ با اسرائیل؟ با ایران؟ یا با امپریالیسم جهانی؟

تمام هم و غم و دست و پا زدن‌های مذبوحانه رجوی پا به گور بر سه موضوع سوار است.

الف. جنگیدن با جدا شدگان

ب. سرگرم کردن نگه داشتن و فشار بر اعضای محبوس در قلعه ها و خانه‌های تیمی مخوفش که بر تعداد معترضین و جداشدگان اضافه نشود.

ج . شیرین کردن خود نزد ارباب و مزدوری بیشتر

همچنین در همه زمینه ها هم به دنبال خاموش کردن صدای معترضان و نرسیدن واقعیات درون به دنیای بیرون هستند.

مسعود رجوی که در دنیای توهماتش خودش خود را رهبر انقلاب نوین (رهبر برده داری نوین) و پرچمدار مبارزه بی امان با امپریالیسم جهانخوار جهت برقراری جامعه بی طبقه توحیدی می خواند در واقع روباه پنهان شده در مخفیگاهی است که تمام هم و غم، بدبختی و و شادی اش شده مبارزه و رویارویی با اعضای سابق و جدا شده از فرقه جهنمی خودش. نامبرده نه تنها در لفظ و بیان از تمای لات و لمپن های شناخته شده گوی سبقت ربوده بلکه در عمل هم  علیه هر آن کس که اقدامی جهت مخالفت با نظریات فرقه نماید و یا به بیان حقایق و افشای ماهیت کثیفش بنماید از هیچ چماقداری فروگذار نمی کند.

فرقه رجوی با سناریو سازی، گزارشات دروغ به پلیس و دولت آلبانی و پرداخت رشوه های کلان به افراد مشخصی که در مورد آنها بعدا اطلاع رسانی خواهد شد، به جنگ اعضای جدا شده آمده و با بسیج ربات‌های چماقدار خودش به اعضا و خانواده های تازه تشکیل شده این اسیران بی پناه حمله می‌کند. ما این اقدام جنایتکارانه رجوی و فرقه جهنمی اش را به شدت محکوم می کنیم و از دولت آلبانی می‌خواهیم هر چه سریعتر بساط فرقه رجوی را از آن کشور برچیند.

جمعی از جداشدگان از فرقه منحوس رجوی

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

مراسم رونمایی از کتاب «تلخی رهایی» خاطرات آقای علی بیگلری سه شنبه یازدهم مرداد ماه برگزار شد.

 

در این مراسم نشسته بودم و متوجه شدم که برای برخی از دوستان و علاقمندان مانند من، این تناقض و ابهام شکل گرفته که چرا نام این کتاب «تلخی رهایی» است، مثلا اینکه چرا شیرینی رهایی نیست؟

به سخنرانان توجه می کردم، مطالب خوبی در وصف فرقه تروریستی رجوی گفته شد ولی کماکان این ابهام من بی‌جواب بود. نوبت سخنرانی به آقای جواد کامور بخشایش که نویسندگی این کتاب را بر عهده گرفته بود رسید. وی در جایی از معرفی کتاب و چگونگی شکل گیری آن اشاره به اسم کتاب کرد و توضیح داد که چرا عنوان «تلخی رهایی» برای این کتاب برگزیده شده است.

وی گفت، به دلایل سختی های زیادی که آقای علی بیگلری در تمام طول مدتی که در اسارت فرقۀ رجوی بوده و بعدها توانست خودش را از قید و بندهای سازمان رها کرده و به زندگی خودش برگردد نام این کتاب را «تلخی رهایی» گذاشتیم.

وقتی داشتم توضیحات ایشان را در ذهنم بالا و پایین می کردم احساس کردم که هنوز به آن جواب قانع کننده در ذهنم نرسیدم، تا اینکه نوبت رسید به سخنرانی صاحب خاطرات یعنی علی بیگلری.

وی به صورت خیلی فشرده شروع به گفتن نحوه اسارت خود کرد تا رسید به قرارگاه اشرف. او در میان سخنانش که می گفت می خواستم به هر قیمتی از سازمان خارج شوم ولی اجازه نمی دادند به موضوعاتی اشاره کرد که مهم بودند. طبق گفته های بیگلری کار به جایی رسیده بود که علی را در اتاقی محبوس و زندانی کردند تا بلکه به زعم خودشان او زیر فشار روحی روانی خودش بشکنند و از خواسته اش که جدا شدن از سازمان است عقب نشینی کند.

وی در ادامه گفت، به قدری از این موضوع کلافه و سر در گم بودم که تمام راه های ممکن را به روی خود بسته می دیدم، لذا به آخرین راه حل فکر کردم. او تصمیم می‌گیرد که خودکشی کرده و به رنج های خودش پایان دهد ولی هر چه می گردد چیزی که بتواند علی را از این دنیا قطع نماید پیدا نمی کند تا که شیشه پنجره توجه وی را به خود جلب نموده و شیشه را می شکند.

وی افزود، قطعه‌ای از شیشه شکسته شده را برداشتم و گفتم خدایا تو شاهدی چه بلاهایی سرم آمده، من هم می‌دانم که در اسلام خودکشی حرام و گناه کبیره محسوب می شود، ولی دیگر چاره ای ندارم. ناگهان نگهبان محل نگهداری علی متوجه می شود که اتفاقاتی در حال رخ دادن است و به مسئولین زندانی که علی در آن محبوس بود اطلاع داده و علی را به بیمارستان منتقل می کنند.

رجوی که دیده بود دیگر نمی توانند مقاومت علی را بشکنند، لذا او را تحویل زندانی به نام «ابو غریب» که مخوف ترین زندان صدام حسین بود می دهد. طبق توصیه های سازمان به مقامات عراقی، جرم علی، ورود غیر قانونی به خاک عراق بود. در خیلی از مواقع این جرم در حکم جاسوسی از عراق محسوب می شد که جزای آن اعدام بود ولی چون علی سن و سالش کم بوده برایش ۲۰ سال زندان در نظر می گیرند. بیگلری چند سال در زندان بود که در جریان مبادله اسرای ایرانی و عراقی آزاد شده و به وطن باز می گردد.

آدم وقتی این سخنان را می شنود تازه متوجه می شود که علی بیگلری تا نجات چقدر سختی کشیده و رهایی او با درد و رنج های بسیار سختی همراه بوده است.

اینجا بود که جواب ابهام را گرفتم و متوجه شدم این رهایی که آقای بیگلری به دست آورده خیلی سخت بوده و او قیمت بسیار سنگینی برای آن پرداخت نموده است. حق دادم که باید اسم کتابش همان باشد که انتخاب کرده. شخصاً گزینه بهتری به ذهنم نمی آمد که جایگزین آن اسم بکنم.

یادداشت از: بخشعلی علیزاده

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

اقدام شرم آور پلیس آلبانی در همدستی با فرقه تروریستی مجاهدین در بازداشت دو شهروند آلمانی در فرودگاه تیرانا


دیروز خانم بتول سلطانی به همراه آقای افشین کلانتری از اعضای پیشین مجاهدین به دعوت انجمن آسیلا جهت شرکت در مراسم ازدواج آقای غلامرضا شکری عضو جدا شده از فرقه رجوی وارد فرودگاه تیرانا در آلبانی شدند. آنها که هر دو ساکن و شهروند کشور آلمان هستند به محض ورود به فرودگاه تیرانا توسط پلیس فرودگاه توقیف شده و اجازه خروج از فرودگاه به آنها داده نشد.
تحولات میدانی در فرودگاه تیرانا بخوبی نشان داد که اقدام شرم آور پلیس آلبانی در بازداشت و ضرب و جرح دو شهروند ایرانی – آلمانی حاکی از همکاری نزدیک پلیس آلبانی با گروه تروریستی مجاهدین است.   
اقدامات هیستریک رهبران مجاهدین بر علیه جداشدگان در فرودگاه تیرانا و پیشتر از آن بر علیه اعضای آسیلا در آلبانی حاکی از این است که جبهه واقعی جنگ رجوی جداشدگان در خارج از تشکیلات و اعضای خود مجاهدین گرفتار در درون این فرقه است.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

استفاده از زبان جدید ، جدا شدن شما از سیستم احساسی و اعتقادی قدیمی را گواهی میدهد.

هر عضوی که وارد تشکیلات فرقه رجوی می شود در یک پروسه نرم و تقریبا طولانی فرهنگ قدیمی و آن چیزی که قبلا داشته را  با تمامی ارزش ها و قوائدش کنار گذاشته و زبان و فرهنگ جدیدی را  یاد می گیرد که حامل ارزش ها و رفتارهای جدید فرقه است. رفتارهایی که دقیقا موجب انتقادات جهان خارج از فرقه می شود. چرا که نُرم ها و قواعد اجتماعی را بطور کلی نقض و در بدترین شکل ممکن انسانها را به بردگی می کشد. 

تشکیلات گروهک تروریستی مجاهدین نیز مثل تمامی فرقه ها از یک  فرهنگ خاصی در مناسبات شان استفاده می کند و اصطلاحاتی وجود دارد که در اغلب  صحبتهای  آنها بکار گرفته می شود  که در فرهنگ عامه مردم جایی نداشته و بعبارتی ضد ارزش تلقی می شوند.

در گذشته هر عضو جدیدی هم که وارد مناسبات میشد بتدریج همین فرهنگ صحبت کردن را یاد میگرفت. و به محتوای آن عمل می کرد.  این فرهنگ ناشی از یک ایدئولوژی جدید با تمامی قوانین و ارزش های  خاص خودش بود. این فرهنگ آنقدر با اعتقادات عامه مردم تفاوت داشت که حتی بعضا در خود تشکیلات هم این تفاوت ها بصورت نمایشنامه های طنز نمایش داده شده و جامعه ی ایرانی را به سخره می گرفتند.

باید گفت تمامی اصطلاحات و فرهنگ سازی خاصی که در فرقه رجوی وجود داشته و دارد، دقیقا در راستای نفی آزادیهای فردی، هویت زدایی، برده ساز و در یک کلام تبدیل یک انسان به یک ابزار در راستای تحقق اهداف مرگبار و در خود فرو برنده فرقه بشمار می رود.

بعبارت دقیق تر شاخص پیشرفت هر عضو در تشکیلات بستگی به این دارد که فرد چقدر می تواند ارزش های سازمانی را در چارچوب «رفتار فرقه» یی جذب و یا دفع کند.

فاجعه آمیزتر اینکه رهبران فرقه علاوه بر به بند کشیدن اعضاء در زمان حیات شان برای زمان مرگ آنها هم برنامه ریزی می کند. در همین رابطه نیز از آنان عکس و فیلم و هر آنچه که نیاز تبلیغاتی سازمان در آینده باشد را تهیه می کند.

بدین ترتیب بدترین درد برای خاتواده های اعضای  اینگونه فرقه ها هم این است که آنها حتی صاحب اجساد فرزندانشان هم نمی شوند.  

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

فرقه تروریستی مجاهدین شاگرد تنبل مکتب استراتژی هستند . . . سازمان استراتژیست‌ خوبی نیست، اما تاکتیک را به اندازه خوبی عمل می‌کند. سازمان موج‌سوار خوبی است. اما ایجاد موج نمی‌تواند بکند چون استراتژی ندارد.

گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم – سازمان تروریستی مجاهدین خلق یک روز پیش از برکناری بنی‌صدر از ریاست جمهوری (۳۰ خرداد ۶۰) با شورش مسلحانه علیه نظام وارد فاز مسلحانه شد.

در روزهای ۶ و ۷ تیر نیز عوامل سازمان مجاهدین خلق اقدام به انفجار بمب در مسجد ابوذر و دفتر حزب جمهوری اسلامی کردند. در ماجرای انفجار بمب در مسجد ابوذر، آیت‌الله خامنه‌ای امام جمعه موقت تهران و نماینده امام در شورای عالی دفاع به‌شدت مجروح شد و در ماجرای انفجار بمب در دفتر حزب جمهوری اسلامی آیت الله بهشتی رئیس دیوان عالی کشور و بیش از ۷۰ وزیر و نماینده مجلس به شهادت رسیدند.

نظام جمهوری اسلامی که پیش از آن تجربه ترورهای گروهک فرقان و ناامنی‌های غرب کشور و… را داشت، برای مقابله با اقدامات گسترده امنیتی سازمان تروریستی مجاهدین خلق، تصمیم به تشکیل مجموعه اطلاعاتی علاوه بر واحدهای اطلاعاتی ارتش، نخست‌وزیری، دادستانی و… گرفت. اطلاعات سپاه با دستگیری برخی از اعضای سازمان توانست به‌تدریج بر فعالیت‌های سازمان اشراف و برخی از اقدامات آنان را خنثی کند؛ در ادامه نیز وزارت اطلاعات با اقدامات گروهک تروریستی مجاهدین مقابله کرد.

سازمان مجاهدین پس از خروج از ایران و مدتی حضور در فرانسه، وارد همکاری با صدام شد و اقدام به اجرای عملیات فروغ جاویدان کرد که با شکست سنگینی روبرو شد. در ادامه و پس از سقوط صدام برای ادامه حیات خود از فاز نظامی خارج و در فازهای سیاسی و رسانه‌ای مشغول به فعالیت شد.

آنچه در ادامه خواهید خواند گفتگوی خبرنگاران تسنیم با یکی از کارشناسان امنیتی و مسئولان سابق وزارت اطلاعات درباره گذشته و حال سازمان مجاهدین است:

تسنیم: سازمان تروریستی مجاهدین خلق پس از جنگ تحمیلی و عملیات مرصاد برای ادامه حیات خودش چه مسیری را طی کرد؟ برای اینکه خودش را احیا کند و به عنوان بخشی از اپوزیسیون نظام جمهوری اسلامی وجود داشته باشد، چه روشی را باید پی بگیرد؟

با نگاه به تاریخ سیاسی انقلاب اسلامی خواهیم دید که گروه‌های مختلفی در پیروزی و به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی نقش داشتند. یکی از سوالاتی هم که همواره مطرح است، اینکه این گروه‌ها چه کسانی هستند و به طور مشخص‌تر اینکه آیا سازمان مجاهدین خلق و گروهک تروریستی مجاهدین در به ثمر رسیدن انقلاب نقش داشتند؟

وقتی به صبغه این‌ها نگاه می‌کنیم، می‌بینیم نه تنها نقش نداشتند، بلکه مخل هم بودند. نخست اینکه از سال ۵۴ که انقلاب ایدئولوژیک رخ داد و مارکسیست‌ بودن‌شان عیان شد، تعداد زیادی از سران آن‌ها به زندان افتادند؛ اغلب آن‌ها حکم‌های سنگینی از دادگاه دریافت کردند. تعداد دستگیرشدگان حدود ۳۰ نفر بودند. مسعود رجوی حکم حبس ابد دریافت کرد؛ البته ابتدا اعدام بود که با وساطت برادرش به حبس ابد تقلیل یافت. بنابراین این سی نفر در سال‌های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی در زندان بودند.

اتفاقاً این انقلاب بود که موجب زنده نگه داشتن آن‌ها شد و آن‌ها مدیون انقلاب اسلامی هستند. اگر انقلاب نمی‌شد، این‌ها باید می‌پوسیدند و سرانجام می‌مُردند. این‌ها با پیروزی انقلاب اسلامی به دست مردم و رهبری امام خمینی (ره) از زندان آزاد شدند.

** مجاهدین خلق در سه سال آخر نقشی در پیروزی انقلاب نداشتند

بنابراین آن‌ها در آن سه سال آخر نقشی نداشتند. قبل از آن هم به دلایلی که خودشان داشتند با شاه مبارزه می‌کردند. برای پیروزی انقلاب اسلامی حرکتی انجام ندادند.

بعد از پیروزی انقلاب که صحنه تغییر یافت، این‌ها ورق نویی درانداختند و سهم‌خواهی کردند. انقلابی که مردم ایجاد کردند اسلامی بود و با رویکرد مارکسیستی آن‌ها کاملاً متفاوت بود، اما با این وجود اقدام به سهم‌خواهی کردند. آن‌ها برای ادامه حیات مجبور بودند که وارد چنین فضایی شوند.

اصول و چارچوب‌های انقلاب اسلامی مشخص است و هرکس که در آن چارچوب‌ها باشد، می‌تواند باشد و هرکس نباشد جایگاهی در انقلاب اسلامی ندارد، اعضای سازمان به صورت مخفیانه درصدد فراهم آوردن مقدمات برای انجام عملیات‌های تروریستی و خرابکارانه برآمدند.از ۱۲ بهمن ۵۷ تا ۳۰ خرداد ۶۰ این‌ها هم در پستو اقدام نظامی و اقدام سیاسی علیه جمهوری اسلامی ایران انجام می‌دهند و هم حرکت‌های تبلیغی و فرهنگی دارند.

در حوزه نظام اقدام به جمع‌آوری و ذخیره سلاح در استان‌ها و شهرهای مختلف کردند. این کار را در مراکز فرهنگی هم انجام دادند. مرحوم سردار فیروزآبادی رئیس سابق ستاد کل نیروهای مسلح می‌گفت که اعضای سازمان مجاهدین خلق برخی از کلاس‌های دانشگاه فردوسی مشهد را به اسلحه‌خانه تبدیل کرده بودند. اگر این گروه مردمی است و در انقلاب اسلامی نقش داشته است، چرا اقدام به جمع‌آوری اسلحه می‌کند؟

سازمان مجاهدین خلق در شهر تهران نیز به صورت چشمگیرتر فعالیت داشت و اعضای آن در خانه‌های تیمی بودند. در آن خانه‌های تیمی اقدامات مذبوحانه‌ای انجام دادند و به طراحی و نقشه‌کشی عملیات‌ها پرداختند.

این‌ها نه تنها با مردم و انقلاب اسلامی همراهی نکردند، بلکه به دنبال انجام اقدامات ایذایی بودند. ملزومات اقدامات ایذایی را فراهم کردند و به جمع‌آوری سلاح پرداختند.........

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

در روزهای اخیر فرار محمود دهقان از فرماندهان تیم‌های تشکیلاتی رجوی و پیوستن به دوستانش در انجمن «آسیلا» موجب وحشت رجوی‌ها شده است.

به گزارش فراق، در این میان سایت های وارفته فرقه از شدت درد و به منظور کاهش میزان ضربات وارد شده با بازنشر مطالب سوخته و قدیمی تُف سربالایی هم به صورت خود می اندازند.

آن ها اخیرا یک مطلب قدیمی علیه نوید دانایی‌فر را با تغییر طوری بازنشر کردند که خود من از دیدنش متحیر شدم.

تفاوت در اعتراف به این است که ۹ ماه قبل طی یک افشاگری در خصوص خانوادۀ آقای نوید دانایی‌فر گفتیم که برادر نوید با نام «شاپور» به خاطر فشارهای روحی اقدام به خودکشی کرد. او در بیمارستان مادر ترزا تیرانا و در بخش روانی‌ها تحت حفاظت رجوی ها بستری شد. البته حفاظت نه به خاطر سلامتی خودش بلکه بخاطر اینکه کار دست فرقۀ رجوی ندهد. رجوی‌ها آن زمان این موضوع را تکذیب کردند اما این بار یک نامه با دست خط خود نوید دانایی‌فر در سایت فرقۀ رجوی منتشر شده که اظهار کرده، برادرش در بیمارستان در بخش روانی ها بستری بوده و همچنین گفته که کسی هم از برادرش مراقبت نکرده است!

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

تغییر از نظم به بی نظمی و از اعتراض به «آشوب» بخشی از پروژه ضد ایرانی آمریکاست. اقتصاد ایران در سال های اخیر با تحولات عدیده ای مواجه بود. تحریم های ظالمانه غرب در بحث هسته یی، پیامدهای بحران مالی جهانی، تاثیر منفی جنگ روسیه و اوکراین در اقتصادی جهانی، در نتیجه، بالا رفتن قیمت فراورده های کشاورزی، و در کنار همه  اینها برخی از سؤمدیریت ها اقتصاد ایران را با درجات متفاوتی متاثر ساخته است.

وضعیت گرانی‌ها و تورم فعلی هم ، محصول مسیری است که اقتصاد ایران طی چند سال اخیر طی کرده است.

اصلاح اقتصادی در همه ابعاد و جوانب آن یکی از جدی ترین برنامه های دولت سیزدهم محسوب می شود. که با اصلاح نظام بانکی و مالی کشور آغاز گردید و اخیرا نیز در خصوص حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی و یارانه دولتی قیمت برخی از اقلام اساسی با هدف از بین بردن رانت ادامه یافته است. این اقدام باعث شد  آمریکا به واسطه ایادی مزدورش از این فرصت استفاده کرده و با تشویش اذهان عمومی، مردم را نه به اعتراض بلکه برای ایجاد « آشوب » به خیابان ها بکشانند تا اهداف ضد ایرانی شان را پیش ببرند.

اینبار بر خلاف دفعات قبل تعداد فراخوان‌های فرقه رجوی خیلی گسترده بود. دلیلش هم روشن است چون آنها بخوبی می‌دانند این تنها فرصت است و اگر مردم ایران از مرحله اصلاح اقتصادی به خوبی عبور کنند، در مداری جدید از وضعیت اقتصادی و اقتدار ملی، همچنانکه در حوزه نظامی بدان دست یافته اند قرار می‌گیرند که دیگر فرصتی برای میدان داری اوباشی مثل مجاهدین و سایر معاندین باقی نخواهد گذاشت و اربابانشان نیز از آنها مایوس خواهند شد.

بنابراین دشمنان ایران هیچ علاقه ای به همراهی با اعتراضات مسالمت آمیز مردم ایران، تلاش برای کاهش آن یا حتی تلاش برای «نمایندگی» آن ندارند. اساسا اعتراض مسالمت آمیز برای آنها چندان دلچسب نیست. آنچه برای آنها موضوعیت دارد فقط آشوب است.

زیر ساخت های ایجاد شده توسط آمریکا ، اسرائیل و برخی از شرکای عربی شان همراه با رسانه های وابسته به آنها کاملا برای «خشونت علیه مردم ایران» با محوریت اوباشی مثل مجاهدین و معاندین فارسی زبان با هدف تولید حداکثر خسارت، برنامه ریزی شده است.

بعبارت دیگر آنها می خواهند اعتراضات قانونی مردم را قربانی آشوب بکنند.

فشار تحریمی بر طبقه متوسط برای احساس فقر و فشار بر طبقه فقیر برای احساس فلاکت، تلاشی برای از بین بردن  جامعه ایران است نه قوی تر کردن آن.

بدین ترتیب در راستای سیاست راه اندازی آشوب، نشر شایعات و اخبار جعلی در دستور کار شبکه ها و کانال های اوباش ضد ایرانی مجاهدین و دیگر معاندین فارسی زبان  قرار گرفت. تشکیلاتی که بارها و بارها ضربات سختی از مردم ایران در قبال وطن فروشی هایشان خورده اند.

مروری بر عملیات روانی مجاهدین در  سال ۱۴۰۰ نشان می دهد عدم موفقیت این فرقه ناشی از تنفر عمیق مردم از این گروه تروریست و وطن فروش و تفاوت قائل شدن بین اعتراض و آشوب است. اعتراض حق مردم ایران ولی آشوب خواست دشمنان است که می خواهند برای رسیدن به اهداف شوم شان به مردم ایران تحمیل کنند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

لوئیزا هومریش، خبرنگار افشاکننده لابی فرقه رجوی در آلمان، جایزه بزرگ روزنامه‌نگاری این کشور با عنوان «قدرت ماندگار» را به خود اختصاص داد.

به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، این خبرنگار به جهت تحقیقات سه ساله خود در مورد فرقه رجوی و لابی سیاسی آن‌ها در آلمان همچنین سوء استفاده این فرقه از کودکان اعضای خود و انتشار کامل این گزارش در نشریه‌های «اشپیگل» و «زیت» مقام اول جایزه بزرگ روزنامه نگاری آلمان را کسب کرد.

این جایزه توسط انجمن روزنامه نگاران برلین همه ساله برای تحقیقات طولانی و اثرگذار به خبرنگاران برگزیده اعطا می شود که این بار جایزه اول به خانم «لوئیزا هومریش» به واسطه تحقیقات گسترده‌اش درباره فعالیت های فرقه تروریستی رجوی در آلمان تعلق گرفت.

سوژه مهم کودک سربازی و سوءاستفاده از کودکان در فرقه رجوی برای اولین بار توسط این خبرنگار رسانه‌ای شد که موجب افشای زوایای دیگری از پرونده جنایت های فرقه رجوی گردید.

مزدوران حلقه به گوش رجوی سعی کردند با انواع تهمت‌ها و برچسب‌زدن‌ها به این خبرنگار مستقل، از موج افشاگری و رسوایی که علیه شان به راه افتاد بکاهند، حتی در این زمینه با جمع آوری امضاهای جعلی و اجباری سعی کردند از این خبرنگار و رسانه منتشر کننده، شکایت رسمی هم بکنند اما زهی خیال خام که در برابر حقیقت‌های آشکار هیچ کس نمی‌تواند ایستادگی کند و باطل رفتنی است.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

روز قدس

  • مصطفی آزاد