اغلب افراد فریب خورده توسط سرپلهای فرقه رجوی که فرقه از آنها به عنوان کانون شورشی یاد میکند در کمتر از دو روز شناسایی و دستگیر میشوند.
به گزارش فراق، فریب جوانان یا نوجوانان در شبکههای اجتماعی و سوءاستفاده از آنها برای انجام اقداماتی نظیر دیوارنویسی، ضبط ویدئو از تجمع چند نفره، شعارنویسی روی پول و اماکن عمومی، آتش زدن تصاویر و المان های مسئولان و شهدا و گرفتن تصویر و ارسال به سرپل ها از اقدامات پلید آلبانی نشین ها برای رسیدن به اهدافشان است تا به صورت اغراقآمیزی آن ها را در شبکههای فضای مجازی منتشر کنند.
در همین باره محمد حسن پور، دادستان عمومی و انقلاب شهرستان پاکدشت، روز دوشنبه ۱۸ دی ماه گفت: با دستورات قضایی ابلاغ شده، یکی از عناصر عملیاتی وابسته به فرقه تروریستی رجوی ۴۸ ساعت بعد از صدور ابلاغ دستگیر شد. وی افزود: فرد دستگیر شده با اعتراف به آتش کشیدن تصاویر و المانهای مسوولان و شهدا در حال حاضر در بازداشت به سر میبرد.
این فرقه بهدلیل جایگاه منفورش در ایران به تنهایی توان طراحی صحنه و ناآرامی را ندارد لذا سعی می کند با اغوای جوانان و نوجوانان در فضای مجازی از آن ها در راستای رسیدن به اهداف پلید خود بهره کشی نماید، لذا ضروری است خانوادهها به خصوص پدران و مادران در فضای مجازی به شدت مراقب ارتباطات فرزندان خود باشند تا خدای ناکرده طعمه تروریست های دهه ۶۰ نگردند.
اختصاصی فراق- پس از حملات هکری گسترده به زیرساختهای آلبانی و موج نارضایتی مردم این کشور از فرقه بدنام رجوی، این فرقه با فرستادن مزدوران خود میان جامعه، سعی در تطهیر چهره خود دارد.
به گزارش فراق، چند شب پیش، ۱۰ نفر از وحوش رجوی به همراه چند تن از نیروهای سرویس مخفی آلبانی در مراسم عشای ربانی یک کلیسا در منطقه دورس آلبانی (محل وقوع «اشرف ۳») شرکت کردند و با زیر نظر گرفتن افراد و تهیه تصویر از آنها، سعی در شناسایی طعمه برای بهرهبرداری بودند.
نکته جالب همراهی تنی چند از نیروهای سرویس مخفی و امنیتی آلبانی با آنها بود که پیش از این در فهرست افشا شده توسط گروه هکری عدالت میهن نام آن ها به چشم میخورد. افسر آلبانیایی که در تصویر با پیراهن صورتی و کراوات مشخص شده، فردی به نام Ndue (Anthony) است که در پشت صحنه، حامی فرقه تروریستی رجوی بوده و مطالبات غیرقانونی آنها را حل و فصل میکند. نکته جالب همراهی تنی چند از نیروهای سرویس مخفی و امنیتی آلبانی با آنها بود که پیش از این در فهرست افشا شده توسط گروه هکری عدالت میهن نام آن ها به چشم میخورد. افسر آلبانیایی که در تصویر با پیراهن صورتی و کراوات مشخص شده، فردی به نام Ndue (Anthony) است که در پشت صحنه، حامی فرقه تروریستی رجوی بوده و مطالبات غیرقانونی آنها را حل و فصل میکند.
خرداد ماه ۱۴۰۲ آلبانی به این نتیجه رسید که میزبانی از فرقه رجوی که مشغول حملات هکری و هدایت اقدامات تروریستی علیه جمهوری اسلامی از خاک این کشور اروپایی هستند را علی رغم فشار آمریکا و اروپا پایان دهد و آنها را از کشور اخراج کند. پلیس آلبانی در خرداد ۱۴۰۲ با حمله به مقر اشرف و به دست آوردن اسناد متعدد در تایید اقدامات تروریستی و هکری فرقه رجوی، بر اخراج آن ها تاکید جدی کرد، اما بعد از گذشت چندماه، روند اخراج کامل آنها به دلیل فشار آمریکا دچار خدشه شد که به نظر می رسد حملات هکری اخیر در واکنش به عدم اهتمام جدی آلبانی به این موضوع باشد.
به دنبال اقدام اخیر گروه هکری موسوم به «عدالت میهن» (هوملند جاستیس) در آلبانی و اختلال گسترده در سامانه های ارتباطی، مردم این کشور خطاب به سیاستمداران و نهادهای امنیتی کشورشان اعتراض تندی کردند که به سازش با فرقه رجوی پایان دهد و به نظر می رسد سرکردگان فرقه رجوی در حال حاضر میخواهند با این رفتارها وانمود کنند که دوست و همراه مردم آلبانی هستند.
از آنجایی که در فرقه های مخرب همه تظاهرات زندگی عادی ممنوع است و افراد ملزم به ماندن در میان قوانین فرقه ای در تمام ابعاد زندگی خویش هستند، ساده ترین انتخاب های شخصی ممکن است گناهی نابخشودنی تلقی شود و فرد را مستوجب مجازات در نشست دیگ کند.
به گزارش فراق، فرقههای مخرب از فشار جمعی به عنوان یکی از ابزارهای اعمال انطباق و سرکوب مخالفت استفاده میکنند. در تشکیلات فرقه رجوی، از انواع نشستها و جلسات گروهی برای اعمال قدرت مطلق رهبران بر اعضا استفاده میشود. نشستهایی که با عناوین مختلف کماکان به صورت روزانه در مقر مجاهدین خلق در آلبانی در حال برگزاری است. در میان این عناوین و بازیهای واژگانی، نشست موسوم به دیگ را میتوان از بزرگترین و پرفشارترین جلسات جمعی شستشوی مغزی در فرقه رجوی نامید.
نشست دیگ چیست؟
دیگ یکی از نشست های اجباری در مناسبات مجاهدین خلق است که شمار افراد شرکت کننده در آن بیش از نشست های معمولی روزانه مانند عملیات جاری و غسل هفتگی است. در این نشست ها فشار همسال و همرده چندین برابر نشست های ۱۰ یا ۲۰ نفره عملیات جاری است و گاه تعداد افراد حاضر در جلسه به ۱۰۰ نفر می رسد. این ۱۰۰ نفر همگی ملزم هستند که سوژه را همراه با فحش و ناسزا جهت تحمیل عقاید فرقه هدف قرار دهند. کم کاری یا سکوت در حیطه فحاشی و فریاد ممکن است افراد را تبدیل به سوژه بعدی نشست کند. بنابراین سوژه نشست دیگ به طور همزمان زیر تیغ انتقادهای خشن، تهمتها، توهینها و تحقیرها از سوی ده ها تن از هم گروههای خویش است.
سیامک نادری عضو پیشین تشکیلات مجاهدین خلق درباره نشست دیگ توضیح زیر را ارائه میدهد:
«دیگ اصطلاحی در تشکیلات فرقه مجاهدین است که فردی را در نشست های جمعی سوژه می کنند. یعنی داخل دیگ می اندازند و آتش شعله های دیگ را زیاد می کنند. منظور با فحاشی کردن، تهدید و توهین و تهمت زدن و تُف باران کردن و داد زدن های مستمر سایرین بر سر سوژه ای که برای ساعت های متمادی در درون دیگ قرار داد … تا سوژه از پای در بیاید و هر آنچه مسئولین فرقه مجاهدین می خواهند اعتراف کرده و سرسپار مطلق تشکیلات و مسئولین فرقه رجوی باشد و سوژه در این دیگ هیچ راه گریزی ندارد جز تن دادن به مسئول نشست که منویّات پلید رهبری عقیدتی برای ارعاب هرچه بیشتر اعضا را دنبال میکنند.»
مبدع نشست دیگ چه کسی است؟
فواد بصری، عضو پیشین فرقه رجوی معتقد است که مهوش سپهری با نام مستعار نسرین از سران رده بالای فرقه، مبدع این روش شکنجه روانی است. او در خاطراتش از مهوش سپهری می نویسد که چطور سپهری اذعان می کرد که ایده نشست دیگ را از آشپزخانه تشکیلات الهام گرفته است و مسعود و مریم رجوی پیشنهاد اجرای آن را داده است:
«در یک نشست مجزا می گفت شما فکر می کنید ما این بحث ها را از فضا می آوریم! من یک روز رفته بودم سری به آشپزخانه بزنم. رفتم در قسمت آماده سازی چشمم به یک دیگچه ای خورد که در آن لپه خیس کرده بودند از مسئول آماده سازی سئوال کردم چرا لپه ها را روی گاز قرار نمی دهید گفت نمی شود اول بایستی لپه ها خیس بخورند بعد از خیس خوردن آنها را در دیگ می گذاریم و روی گاز قرار می دهیم که پخته شود و در ادامه می گفت این موضوع ذهن مرا درگیر کرد و در اتاق کارم خیلی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که چرا این کار را بر روی افراد پیاده نکنیم. گزارش برای خواهر و برادر نوشتم. نسرین در نشستی که با ما داشت گفت خواهر مریم و برادر گزارشم را خوانده و گفتند عجب طرحی همین را اجرا کنید. اول افراد را در دیگچه قرار دهید خیس بخورند و آنها را در جمع بکوبید و بعد آنها را وارد دیگ کنید و در یک جمع بزرگتر همه به سوژه تهاجم کنند تا پوست عوض کنند و تغییر کنند! من هم در نشست در دلم می گفتم مهوش عجب شیطانی است. واژه هایی که بر روی افراد بکار برده می شد طرح و تولید نسرین بود. دیگ، دیگچه، نرینه، مادینه، زیر مینیمم، سگ دعوا و…»
اگر داستان مادر «ثریا عبداللهی» را دنبال کرده باشید حتما به خاطر خواهید آورد که وی در روایت از نحوه ربایش و اسارت فرزندش در فرقه رجوی همیشه از فردی به نام «علی آنکارایی» صحبت کرده است.
به گزارش فراق، افشاگریهای اخیر مادر ثریا عبداللهی و نام بردن از این مزدور در رسانه ها موجب شد تا چند تن از جداشدههای ساکن در اروپا که این قاچاقچی پلید رجوی را می شناختند با ارسال اطلاعاتی به فراق هویت این مزدور را فاش کنند.
این فرد که عامل اصلی فریب و کلاهبرداری از ایرانیان جویای کار در ترکیه و خواهان انتقال به اروپا بوده، خانوادههای بسیاری را داغدار کرده است.
در داستان اسارت فرزند مادر ثریا عبداللهی در فرقه رجوی، علی آنکارایی به آن ها پیام میدهد که برای انتقال امیراصلان حسنزاده به اروپا پنج میلیون پول نیاز دارد و حتی بدین منظور رابط خود در تهران را سراغ این مادر میفرستد که متاسفانه پس از پرداخت پول نه از امیراصلان، نه از علی آنکارایی و نه از رابط وی خبری نمیشود.
علی تکلو معروف به علی آنکارایی، اهل فریمان مشهد، پیش از آنکه برای رجوی قاچاقچی انسان شود، حدود نه سال در کمپ های اشرف در عراق بود و عقاید مارکسیستی تندی داشت. داخل تشکیلات خیلی به او فشار میآوردند که عقایدش را عوض کند ولی او زیر بار نمی رفت.
مهوش سپهری (نسرین) در سال ۷۱ که همه اعضا مجبور به کارهای یدی روزانه بودند او را بیشتر تحت فشار گذاشت ولی بازهم از عقاید خود عقب نشینی نکرد. سرانجام نسرین به وی گفت که ما تو را به ترکیه میفرستیم و آنجا باید سر پل باشی که او هم قبول کرد.
علی تکلو با گذرنامه جعلی که فرقه برایش درست میکند راهی آنکارا شده و در خانه بزرگی که فرقه برایش اجاره کرده، تشکیل خانواده داده و ماموریت کثیف خود را آغاز میکند.
روند کار فریب و قاچاق ایرانیان از ترکیه به «اشرف» توسط این مزدور بدین گونه بوده که ابتدا از دفتر اطلاعات فرقه در آلمان با علی آنکارایی تماس گرفته شده، مشخصات و محل اقامت سوژه مورد نظر به وی داده میشد. سپس علی تکلو فوری سراغ فرد میرفت و با دادن فیلم، ویدئو و وعده به طرف، اعتمادسازیهای اولیه را انجام میداد. البته این ریلگذاری تا سه روز باید به نتیجه میرسید. در نهایت نامبرده با تهیه گذرنامههای جعلی برای سوژههای مورد نظر آنها را به عراق و مقر اشرف روانه میکرد. علی آنکارایی به واسطه ارتباطات قوی و نفوذ مالی خود در پلیس ترکیه توانست تا اواسط دهه ۸۰ افراد زیادی را از مسیر این کشور جذب فرقه نماید.
به دنبال فشارهای روز افزون پلیس و دولت آلبانی علیه فرقه رجوی، این فرقه به منظور انتقال اعضا از آلبانی، تلاش ها برای ساخت مقر جدید در کانادا را آغاز کرده است.
به گزارش فراق، ادمین سابق فرقه تروریستی رجوی در افشاگری جدید نوشت: «سال۹۰ زمینی پنج هکتاری در محدوده Uxbridge و Goodwood استان آنتاریو کانادا، به دستور مسعود رجوی توسط حمید قراچه، شهناز فلاح و بهزاد متین بصورت محرمانه خریداری شد تا مقری برای انتقال حدود ۶۰۰عضو از عراق ساخته شود. پس از حمله آلبانی به اشرف۳ و فشارهای روز افزون پلیس و دولت این کشور، سازمان برای انتقال اعضا از آلبانی، دوباره تلاش ها برای ساخت این مقر را آغاز کرده است.»
حمید قراچه از مسئولین فرقه در کانادا برادر همسر رضا کیانیان است.
دادگاه رسیدگی به جنایتهای فرقه رجوی، بازخوانی تاریخ رنج مردم ایران از تروریستهایی است که از تحریم و خون همین ملت کاسبی کردند.
به گزارش فراق، ابوالقاسم رضایی فرزند خلیل اله متهم ردیف ۲۴ این دادگاه، قبل از انقلاب، به سازمان ملحق شده و در همین راستا با سعیده شاهرخی، ازدواج تشکیلاتی میکند و مدتی بعد نیز همراه با همسرش، به صورت غیر قانونی از ایران خارج میشود.
از جمله فعالیتها و مسئولیتهای وی عبارت است از:
– عضو بخش به اصطلاح روابط خارجی و اطلاعات نظامی تشکیلات در سال ۱۳۵۸
– مسئول بخش ارتباط گیری با سایر گروههای معاند و ضد انقلاب در سال ۱۳۶۰
– فعالیت در خانههای تیمی به صورت مخفی تا سال ۱۳۶۳
– حضور در آمریکا با هدف فراهم نمودن شرایط نزدیکی نفاق به مقامات آمریکایی در سال ۱۳۶۳
– مسئول شاخه نظامی فرقه تروریستی رجوی در عراق در سال ۱۳۶۵
– شرکت در عملیات تروریستی- نظامی فروغ جاویدان به عنوان مسئول تیم نظامی
نامبرده در حال حاضر از کادرهای مهم فرقه در بخش تامین مالی تروریسم و همچنین قسمت به اصطلاح سیاسی نفاق در کشور آلبانی است.
وی تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره A-۴۹۱/۶-۲۰۰۲ است.
دادگاه رسیدگی به جنایتهای فرقه رجوی، بازخوانی تاریخ رنج مردم ایران از تروریستهایی است که از تحریم و خون همین ملت کاسبی کردند.
به گزارش فراق، محسن سیاهکلاه، متهم ردیف بیستم این دادگاه، متولد تهران از اعضای قدیمی سازمان و همبند مسعود رجوی بوده که در سال ۱۳۵۳ پس از کنار زدن شریف واقفی از مرکزیت سازمان بهجای او عضو کادر مرکزی میشود.
در ادامه وی زیر نظر مهدی ابریشمچی و موسی خیابانی مسئول نهاد فنی در بخش نظامی تشکیلات شده و از طراحان انفجارهای ۷ تیر و ۸ شهریور سال ۱۳۶۰ بهشمار میآید که متعاقباً به مقر نفاق در فرانسه و سپس به فرقه در عراق ملحق میشود.
شایان ذکر است نامبرده با یکی از اعضای فرقه بهنام شیوا صادق ازدواج تشکیلاتی کرده است.
دیگر فعالیتها و مسئولیتهای او عبارت است از:
فعال در خانههای تیمی نفاق در سال ۱۳۶۰
از مسئولان عملیاتهای تروریستی موسوم به گردانی در سال ۱۳۶۶
عضو هیئت اجرایی مقر اشرف
عضویت در ستاد حفاظت رجوی
مسئول آتشباری و پشتجبهه نفاق درعملیات تروریستی – نظامی آفتاب
مسئول توپخانه در عملیات تروریستی – نظامی چلچراغ
طراح و سازنده اصلی رادیوهای بیسیمدار
و مسئول بخش شنود فرقه برای جاسوسی و همکاری با رژیم بعث عراق
به گزارش فراق، محسن سیاهکلاه با نام جعلی حسین گلچیان از سرکردگان قدیمی و مزدوران قلم به دست فرقه رجوی می باشد که سالهاست در راستای اهداف این فرقه قلم فرسایی و فعالیت می کند.
البته برادر وی حسین سیاهکلاه نیز سالهاست کنار او برای رجوی مزدوری می کند ولی ما در اینجا نگاهی به کارنامه سیاه محسن وطن فروش داریم. وی فارغ التحصیل رشته مهندسی شیمی بوده و در زمینه انفجار تخصص ویژهای داشت
این خائن یکی از سرکرده های تیم های خرابکاری سال ۱۳۶۰ و یکی از طراحان پشت صحنه ساخت بمب برای انفجار حزب جمهوری اسلامی در آن سال بود.
بر اساس گفته های افرادی که او را می شناختند وی بعدها به خارج از کشور گریخت و در طول دو سه دهه در کمپ اشرف از سران اطلاعاتی، محافظین اصلی و نامحسوس رجوی بود.
از خیانت های دیگر این خائن، مسئولیت بخش شنود در زمان جنگ تحمیلی است. شنود یکی از منابع جاسوسی و کسب اطلاعات برای رژیم صدام حسین بود. آنها شبکه های بی سیمی و مخابراتی ایران را در جبهه های جنگ مانیتور و شنود می کردند.
اعضای سازمان در این بخش، پیام های رمز فرماندهان ارتش و سپاه را به دلیل آشنایی به زبان فارسی و فرهنگ ایرانی، با رمز گشایی کشف می کردند سپس مسئول ستاد اطلاعات، پیام های کشف شده را به مهدی ابریشمچی و بعد در اختیار ارتش صدام حسین قرار می داد.
در سال ۱۳۶۶ مسئولیت این بخش با محسن سیاهکلاه از اعضای مرکزی این فرقه کثیف بود.
به گزارش فراق، وی از مؤثرترین عوامل نفوذی رجوی در فرقه بود و هر کس مورد سوءظن یا شکاکیت رجوی قرار میگرفت (به هر دلیلی که یکی از آنها «زیر بار رجوی نرفتن» بود) بلافاصله محسن سیاه کلاه را به سراغش میفرستاد تا اطلاعات لازم را منتقل کند.
محسن سیاهکلاه که برخی به او فرزانه منش هم میگویند و برادرش حسین از اعضای علنی فرقه در طول سال های ۵۳- ۵۰ بود.
محسن در تشکیلات رده بالاتری و تحت مسئولیت افرادی چون محسن فاضل، محمد یزدانیان، محمد طاهر رحیمی، ناصر جوهری، مجید شریف واقفی و وحید افراخته قرار داشت
مریم سنجابی، عضو اسبق شورای رهبری فرقه رجوی در یادداشتی نوشت: اخیرا در برخی سایتهای فرقه رجوی برای سالروز مرگ خلیل رضایی به مطالبی برخوردم. رجویها اینکه بعد از دو دهه دوباره به فکر مرگ فردی که رجوی بارها او را سرزنش می کرد افتادند، دلیلی جز بهرهبرداری تبلیغاتی ندارد.
در این رابطه لازم دانستم نکاتی از تناقض گویی و دوگانگی های رجوی صرفا به خاطر روشنگری خوانندگان عزیز بازگو کنم.
خلیل رضایی با دو همسر، ۱۱ فرزند به نامهای احمد، رضا، مهدی، صدیقه، فاطمه، محسن، آذر، مرضیه، اشرف، مینا و منصوره همراه با نوادهها و بستگان چند دهه درخدمت رجوی قرار داشت.
علیرغم آنکه امکانات خانواده رضایی ها از دهه ۵۰ در اختیار سازمان بود رجوی جهت پیشبرد زیاده خواهی و کسب قدرت تمام عیارنمی خواست اجازه دهد که موقعیت این خانواده درون سازمان در مرکز توجه قرا بگیرد. لذا برای سرکوب و تخریب شخصیت آنان کارهای شنیعی انجام داد.
اصولا رجوی برای از بین بردن شخصیت تمام اعضا به ویژه قدیمی ترها جهت حفظ قدرتش دست به هر اقدامی می زد. خانواده رضایی در پیروی از اهداف سازمان از ایران خارج شده و در اروپا آواره بودند. خلیل رضایی به علت کهولت سن که توان بیگاری نداشت به اجبار در خانه ای سازمانی در فرانسه سکونت داشت.
به جز او همه خانواده از جمله همسر اولش علیرغم سن بسیار زیاد مشغول به کار بودند. همسر دومش مرحمت ندری، سه دختر خردسال دیگرش و نواده ها که اغلب در سال ۶۵ خردسال بودند همه را برای بیگاری و عضویت به کمپ اشرف بردند. مرحمت ندری تا زمان مرگش سال ها بی نام ونشان در آشپزخانه های کمپ اشرف و «اُوِر» از صبح تا شب به کارگری و آشپزی مشغول بود.
در سال ۶۸ با شروع دیکتاتوری جدید و فرقه ای شدن سازمان، جلسات مخوف به اصطلاح انقلاب ایدئولوژیک با سکانداری رجوی و مریم قجر شروع شد. ساعتها اعضای نگون بخت را با انواع اتهامات خودساخته زندگی طلبی، زن دوستی، شوهر دوستی و سایر عناوین به صلابه می کشیدند. با تحقیر و از بین بردن شخصیت یک یک اعضا سعی می کردند به همه بقبولانند گناهکارند، خطاکارند و افراد بی عُرضهای بیش نیستند که فقط در زیرسایه رجوی می توانند هویتی داشته باشند.
با این جملات بسیاری از چهره های پرطمطراق که به اصطلاح نماینده سازمان و شورا و از افراد تحصیلکرده و شاخص در کشورهای خارجی بودند را با تحقیر سرجای خود نشاندند. بسیاری را خلع رده کردند و از ستاد خارجه به آشپزخانه کمپ عراق جهت کارگری منتقل کردند. مردان و زنان هم سابقه با رجوی را هم به رده های پایین بردند. سرکوب های وحشیانه بطور مستمر ادامه داشت.
مایه شگفتی آن بود که سهم تحقیر و سرکوب قدیمی ترها و آن ها که ظاهرا بیشتر سد راه رجوی بودند بیشتر بود. در یکی از این نشست ها رجوی، محسن رضایی پسر کوچکتر خلیل رضایی و مرضیه رضایی که آن زمان زنده و ۲۱ ساله بود را به پای میکروفون فرا خواند و به محاکمه آنها در جمع صدها تن پرداخت.
رجوی ضمن منت گذاشتن بر خانواده رضایی تا توانست فحش، تهمت، لعن و نفرین نثار خلیل رضایی و اعضای خانواده وی نمود.
او بارها خانه نشینی خلیل رضایی و سکونتش در پاریس را گناهی بزرگ قلمداد و پیرمردی که بیش از بیست عضو خانواده اش پادویی رجوی می کردند را شخصی بهانه گیر، بی مصرف و زیاده خواه، زندگی طلب و بی اخلاق به علت اینکه از رجوی تعریف و تمجید نمی کرد، معرفی نمود. می گفت خلیل رضایی درخواست خانه از سازمان داشته است این درحالی بود که رجوی دهها ساختمان لوکس ویلایی و قصر مانند برای خود و مریم قجر در فرانسه و عراق داشت.
یکی از منفورترین صفات شخص رجوی بدگویی پشت سر اعضا در جمع های دیگر بود که کینه توزی و خوی پست او را در هر زمان آشکار می کرد. به کرات با این شیوه در نشست هایش به تخریب شخصیت افراد با نفوذ چون شورایی ها می پرداخت.
خلیل رضایی تنها عضو مغضوب این خانواده نبود. بعدها مرضیه رضایی (مهین) در اتفاقی عجیب خلع رده شد. او را به پایین ترین رده ها فرستادند. سپس با قرار دادنش در لیست اعتصاب کنندگان ۸۰ روزه و بدون توجه به بیماری زمینه ای وی، او را به کشتن دادند. کسی چه می داند بعید نیست او را هم به دلیل اعتراضات و ناراضی بودنش سر به نیست کرده باشند.
برگزاری دادگاه محاکمه سران فرقه تروریستی رجوی بازتاب گسترده ای در رسانه های بین المللی داشت.
به گزارش فراق، این دادگاه با تأخیری چهار دههای، سه شنبه هفته جاری در تهران برگزار شد. دادگاهی که متهمان آن چهار دهه قبل از ایران گریختهاند و اکنون غایب محکمه هستند، اما غیبت آنها مانع بررسی جنایاتشان نیست.
جنایات منافقین در ایران چنان مشهود بود و تنفر ملت از آنها چنان آشکار که شاید کمتر کسی متوجه ضرورت محاکمه آنها و صدور حکم علیه آنها شده بود. اما همین عدم صدور حکم و عدم در دست داشتن احکام قضایی باعث شد سالهای سال دست ایران برای توقیف و استرداد آنها یا محکومیت بینالمللیشان کوتاه باشد.
برگزاری این دادگاه، در رسانههای بینالمللی هم بازتاب گسترده ای داشته است. گرچه رسانههای ضد ایرانی کوشیدند بیش از صدای خانوادههای آسیب دیده از تروریسم دارودسته رجوی، منعکس کننده صدای تروریست ها باشند یا حداقل آنکه علیه آنان موضع نگیرند. از جمله بی بی سی فارسی صرفاً منعکس کننده خبر بود و در خصوص اصل جنایات نظری نداد.
پایگاه ووکس در گزارشی درباره این دادگاه، نوشت که اولین جلسه دادگاه ایران روز سهشنبه برای محاکمه ۱۰۴ عضو گروه تروریستی مجاهدین برگزار شد. این جلسه در دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد. ووکس در ادامه نوشت: دادگاه در ۱۹ دسامبر جلسه بعدی خود را برگزار خواهد کرد.
شینهووا هم در مطلبی درباره این دادگاه، نوشت که دادگاه ایران روند رسیدگی به اتهامات سازمان مجاهدین را آغاز کرده است. به گزارش شینهووا، متهمان به نقض قوانین ایران، امتناع از تحویل سلاح به مقامات پس از انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹، نفوذ غیرقانونی به سازمانها و دستگاههای دولتی، دشمنی با مردم ایران و نظام اسلامی و ترور هزاران ایرانی در اقدامات تروریستی متهم هستند.
این رسانه در ادامه به عملیات تروریستی سال ۱۳۶۰ اشاره کرد و گفت: یکی از آنها (عملیاتهای تروریستی منافقین) در سال ۱۹۸۱ مقر حزب جمهوری اسلامی را هدف قرار داد که در آن دستکم ۷۴ مقام دولتی جانباختند.
پایگاه چاینا سیان هم در گزارشی درباره برگزاری این دادگاه در تهران نوشت که اتهامهایی در ارتباط با این ۱۰۴ نفر مطرح شده است که از جمله آنها میتوان به دشمنی با مردم و نظام ایران و ترور هزاران ایرانی اشاره کرد.
این پایگاه با اشاره به اقدام تروریستی مجاهدین خلق در سال ۱۳۶۰، گزارش داد که با وجود «جنایتهای متعدد» ، دادگاه پیشتر به متهمان گفته بود که از طریق اطلاعیههای روزنامهها وکلای خود را انتخاب کنند. با توجه به پایان مهلت دادگاه برای آنها وکیل تعیین کرد.
پیش از این و در سال ۱۴۰۰ هم دادگاه شکایت ۴۲ نفر از اعضای سابق فرقه تروریستی رجوی علیه سران این فرقه تروریستی برگزار شد و آنها به پرداخت ۷۶۶۰ میلیارد تومان غرامت بابت زندانی کردن اعضای خود و عدم اجازه خروج به آنها و آزار و اذیتشان محکوم شدند.