توضیح:
خانم حمیرا محمدنژاد متولد شهرستان خوی در استان آذربایجان غربی است. وی دوران کودکی خود را در این شهر گذراند. سپس بهمراه خانواده اش به شهر ارومیه نقل مکان کرد و در این شهر ساکن شد.
خانم حمیرا محمدنژاد در سنین نوجوانی و در اواسط دهه شصت به تشکیلات «مجاهدین» پیوست. وی در اکتبر سال ۲۰۱۳ در گفتگو با سایت زنان ایران دلیل جذب خود به «مجاهدین» را سیستم سنتی حاکم بر خانواده و جستجوی راه گریزی از فضا و شرایط محدودیت آمیز و بازدارنده ذکر کرده بود.
وی اشاره داشتند که از طریق گوش دادن به «رادیو مجاهد» جذب شعارهای این گروه درباره آزادی زنان شده بود. ولی آنچه که در عمل دید برخلاف باورهای او بوده است.
بدین ترتیب خانم حمیرا محمدنژاد پس از ۹ سال حضور در تشکیلات بغایت عقب مانده فرقه تروریستی «مجاهدین» در اواسط دهه هفتاد تصمیم گرفت از این گروه خارج شود.
خانم حمیرا محمدنژاد یکی از زنان موفقی است که توانسته است با خروج از فرقه مجاهدین زندگی جدیدی را برای خود در کشور آلمان شروع کند. خانم حمیرا محمدنژاد می تواند به همراه سایر زنانی که گروه فرقه ای «مجاهدین» را ترک کرده اند الگویی برای زنان نگونبختی باشد که هنوز در تاریک خانه های مجاهدین روزگار دردناکی را سپری می کنند.
بنابراین مدیریت سایت راه نو تصمیم گرفت مصاحبه ای با خانم حمیرا محمدنژاد در خصوص وضعیت مجاهدین و مسائل مبتلابه این گروه در کشور آلمان انجام دهد. متن این مصاحبه بشرح زیر است.
خبرنگار سایت راه نو:
خانم محمدنژاد ضمن سلام به جنابعالی از اینکه وقت ارزشمندتان را با وجود مشغله کاری زیادتان در اختیار ما گذاشتید نهایت تشکر و قدردانی هم از جانب خودم و هم از سوی دست اندرکاران سایت راه نو را دارم.
می خواستم قبل از اینکه سوالاتم را با شما مطرح کنم اگر حرفی برای مخاطبان و کسانی که مطالب ما را در این سایت دنبال می کنند دارید بفرمایید.
خانم حمیرا محمدنژاد:
بنده نیز به تمامی مخاطبین و همه کسانی که مطالب سایت راه نو را دنبال کرده و آنرا مطالعه می کنند سلام دارم. از همین جا به همه آنها بویژه خانواده های دردمند و کسانی که به هر شکل ممکن تلاش می کنند اعضای فریب خورده را از چنگال رهبران قاتل و وطن فروش رجوی خارج کنند و ماهیت فرقه ای این گروه را افشا کنند درود می فرستم.
من حمیرا محمدنژاد ساکن آلمان هستم. حدود ۹ سال از بهترین دوران نوجوانی ام را در سازمان فرقه ای «مجاهدین» بسر برده ام.
بعد از متوجه شدن به ماهیت فرقه ای این سازمان تصمیم به جدا شدن از این فرقه گرفتم و زندگی جدیدی را در کشور آلمان شروع کردم.
بنده فارغ التحصیل رشته پرستاری و رشته بهداشت بیمار ستان، در کشور آلمان بوده و هم اکنون نیز در یکی از بیمارستان معتبر این کشور مشغول به کار هستم.
همچنین از زحمات شما در ترتیب دادن این مصاحبه نیز تشکر می کنم. امروز خوشحالم که بتوانم گو شه ای از ماهیت واقعی و درونی این فرقه را در این مصاحبه روشن کنم.
خبرنگار: پس اجازه بدید اولین سوالم را مطرح کنم.
می دانید در روز ۱۹ شهریور ۱۳۹۵ رسانهها اعلام کردند که آخرین گروه «مجاهدین» از عراق وارد آلبانی شدهاند. بدین ترتیب اکنون نزدیک به چهار سال است که اعضای این گروه در خاک آلبانی حضور دارند. میتوانید بگویید طی این مدت چه تغییراتی در وضعیت داخلی و هم جایگاه این گروه در سطح بین المللی بوجود آمده است؟
خانم حمیرا محمدنژاد:
در واقع با توجیه شرایط عراق و بهانه هایی مثل شرایط امنیتی یا سیاسی یا اجتماعی بود که رجوی توانست حصارهای تشکیلاتی را هر چه بیشتر بر اعضاء تحمیل کند. اصلی ترین آن همان طلاق های اجباری تحت نام انقلاب ایدئولوژیک بود. البته نتیجه آن هم فساد غیر قابل تصور در داخل مناسبات مجاهدین بود. بطوری که در سال ۱۳۷۵ تنها چهار سال بعد مجبور شد زنان را از مردان جدا کند. در حالیکه قبل از آن چندین بار رجوی در نشست هایش میگفت هیچ ارتشی در دنیا نتوانسته یگانهای مختلط تشکیل دهد ولی ما توانسته ایم. از این بابت به خودش میبالید. اما بعدها چنان مجبور به جداسازی شد که نه تنها یگان ها بلکه خیابانها و مراجعات به اماکن مثل انبارها و تعمیرگاهها و پمپ بنزین را هم جداسازی جنسیتی کرد.
در سالهایی که در قرارگاه اشرف و مناسبات فرقه تروریستی مجاهدین خلق بودم به نقطه ای رسیدم که به صحت و درستی اخباری که در تلویزیون و بولتن های خبری آنها برای اطلاع اعضاء انتشار پیدا می کرد شک کردم.
اخبار منتشر شده ضد و نقیض بود! خیلی تلاش کردم تا واقعیت ها را بدانم و با تلاش فراوان خودم را در قسمت فرهنگی پذیرش و بعد قرارگاه هفت که مسئولیتش ضبط اخبار سیما(تلویزیون مجاهدین خلق) و پخش آن برای اعضاء در سالن غذاخوری در دو زمانبندی ظهر و شب و همچنین چاپ و توزیع بولتن خبری بود سازماندهی کردم و با ورود به قسمت فرهنگی با شیوه های سانسور خبرها و چگونگی پخش آن آشنا شدم.
از آنجاییکه اعضای مستقر در پادگان اشرف به کلی از ارتباط با دنیای خارج از فرقه قطع بودند و در معرض اخبار و اطلاعات از منابع مستقل قرار نداشتند، مسئولین بخش پرسنلی مجاهدین خلق با شیوه های گمراه کننده و ترفندهای مختلف از عدم آگاهی اعضاء سوء استفاده کرده و اخباری که از ماهواره ها و یا شبکه های تلویزیونی خارجی و عربی دریافت می کردند را سانسور نموده و با برش اخبار و فیلم ها آن قسمت از فیلم و یا خبر که در جهت منافع تبلیغاتی فرقه بود و می توانست روی اعضا تاثیر بگذارد را برای قسمت های فرهنگی هر قرارگاه ارسال می کردند تا پخش کنند . . . ..
فرهنگی نهادی بود که در هر ستاد و یا قرارگاه تحت مسئولیت بخش پرسنلی کار می کرد، نفر فرهنگی در گوشه ای از سالن غذاخوری یک اتاق در اختیارش گذاشته شده بود که از آنجا ویدئوهایی که از پرسنلی مرکزی بدستش می رسید را از تلویزیون اتاق فرهنگی به تلویزیون هایی که در قسمت های مختلف سالن غذا خوری نصب شده بود رله می کرد. فرهنگی هر قسمت بصورت مستقل و مستقیم هم اقدام به ضبط برنامه زنده تلویزیون (سیما) می کرد.
من محسن یونسی هستم. زمانی که کودکی بیش نبودم سازمان مجاهدین با فریب پدرم را به مقر خودش انتقال داد. من از کودکی محبت پدری را به چشم ندیدم . زمانی که سازمان مجاهدین در عراق بود، من چندین بار به عراق سفر کردم با این امید که با پدرم دیداری داشته باشم ولی سازمان مجاهدین مانع دیدار من شد. سازمانی که مدعی آزادی حقوق بشر است!
سازمان مجاهدین ضد آزادی و ضد حقوق بشر است. چندین سال است به پدرم اجازه نداده اند تماسی با خانواده خود بگیرد دلم برای پدرم تنگ شده است . خبری به دست من رسید که جداشدگان از سازمان مجاهدین در دادگاه بر علیه این سازمان شکایت کرده اند و حکم قطعی آن بدست شما رسیده است. من هم از سازمان مجاهدین شکایت دارم . شکایت دارم چون پدرم را چندین سال به اسارت خود در آورده و او را مغزشویی می کند. من محسن یونسی از شکایت جدا شدگان از سازمان مجاهدین حمایت می کنم. امیدوارم در آینده نزدیک رهبران سازمان مجاهدین در دادگاه های بین المللی محاکمه شوند.
محسن یونسی – اراک – ایران
رها شدگان از دوزخ رجوی ملعون، نوید دهندگان پایان عمر دجال روانی فرقه هستند.
به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، ورود فرقه به جامعه آلبانی فرصتی فراهم آورد تا اعضایی که سالها از اختناق، جنایت و شکنجههای فرقه رجوی به ستوه آمده بودند اما به جهت شرایط سخت حاکم بر عراق جرأت رهایی خود را نداشتند، امکانی پیدا کرده و جان خویش را نجات دهند.
گروه پژوهش این رسانه، اسامی افرادی که در آلبانی از این فرقه جدا شدند را به شرح زیر منتشر می نماید.
لازم به توضیح است در تهیه این اسامی نهایت دقت به عمل آمده اما امکان خطا، تشابه اسمی یا افتادن از قلم وجود دارد.
۱- طیبه نوری
۲- گوهر صادقی
۳- زینب حسین نژاد
۴- فرشته نبئی
۵- سمیه مجیدی
۶- سمانه طریقت منفرد
۷- فائزه سعادت
احسان بیدی، عضو جداشده از فرقه رجوی که توسط پلیس آلبانی در بازداشت غیرقانونی بود، ظهر دیروز دوشنبه آزاد شد.
به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، بیدی از حدود یک سال پیش با حیله مزدوران فرقه رجوی در زندان های آلبانی گرفتار شده بود که سرانجام با تلاش سایر جداشدهها و افشاگری آن ها توانست بی گناهی خود را ثابت نموده و ظهر دیروز از زندان آزاد شود.
این عضو جدا شده در طول این مدت تحت فشار شدید لابی فرقه با دولت آلبانی بود و حتی از وی خواسته بودند برگه هایی را علیه خودش امضا کند که وی زیر بار نرفته بود.
فرقه رجوی با دسیسه های گوناگون بنا داشت تا بیدی را از آلبانی اخراج نماید اما وقتی دید هیچ کاری نمی تواند انجام دهد در یک توطئه کثیف او را گرفتار پلیس آلبانی کرد.
گویا دولت ادی راما پس از افشاگری های چند سال اخیر، متوجه حیله گری و دسیسه های این گروه خطرناک در آلبانی شده است.
اقداماتی چون آزادی احسان بیدی و صدور کارت شهروندی برای تمام نجات یافته های آلبانی نوید بخش آگاهی دولتمردان این کشور از ماهیت فرقه تروریستی رجوی می باشد.
دشمنان ایران زمین معمولا گرگهایی هستند در لباس میش که از پیروزیهای جوانان این مرز و بوم به شدت دلهره دارند.
به گزارش فراق، آنها آرزو دارند که ایران در هر مسابقه یا آوردگاه بین المللی با شکست های پی در پی مواجه گردد تا زبان زهر آگین این وطن فروشان دراز شده و علیه مردم و منافع ایران سم پاشی نمایند.
یکی از این دشمنان ملت ایران، فردی به نام محمد قربانی، از مزدوران فرقه تروریستی رجوی است که خود را قهرمان اسبق کشتی آزاد ایران جا می زند.
وی متولد سوم اردیبهشت ۱۳۲۲ در تهران بوده و هم اکنون ۷۸ سال سن دارد.
محمد قربانی در مکتب کثیف رجوی دکترا گرفته و با دریافت چند هزار دلار حقوق ثابت ماهیانه، دستمزد مفت خوری و خیانت های خود را می گیرد.
قربانی به جهت وابستگی به گروهک نفاق و فرقه ملعون رجوی همواره تلاش کرده است که پیروزهای تیم ملی ایران را زیر سوال برده و صحنه را بر عکس جلوه دهد یعنی که پیروزی قهرمانان نام آور ایران زمین را نوعی شکست جلوه نماید. . . .
وزیر خارجه محترم آلبانی
خانم اولتا ژاچکا
با سلام
اینجانب جدا شده از فرقه رجوی محمدرضا گلی اسکاردی هستم و اکنون در کشور ایران زندگی می کنم. از قرار معلوم خانم و آقای حیرانی والدین آقای حسن حیرانی عضو جدا شده فرقه رجوی که اکنون به عنوان یک پناهجو در کشور آلبانی زندگی می کند، برای ملاقات با پسرشان از سفارت آلبانی در ترکیه ویزا دریافت نموده بودند اما متاسفانه فرقه رجوی خبر مجعول به اطلاع شما رساندند و ویزای خانواده آقای حیرانی را بلاک کرده اید.
در نتیجه جلوی ورود آنها را گرفتید و بار دیگر خباثت رجوی ها در پوش امنیتی مانع دیدار پدر و مادری دردمند شد. در حالی که خانواده آقای حیرانی مدتهای طولانی تلاش کردند و در این رابطه هزینه نموده تا بعد از 15 سال بتوانند فرزند خود را حتی برای یک روز هم شده در آغوش بگیرند . خیلی شرم آور است در حالی که فرقه رجوی به عنوان مهمان در خاک شما بسر می برد اما آنقدر در سازمان های امنیتی شما نفوذ کرده که با اخبار دروغین سازمانهای شما را تحت تاثیر قرار می دهند.
در دنیای پرهیاهو و آشفته که در آن ارزش های اسلامی به شدت رنگ باخته و قدرت و ثروت هدف نهایی جلوه داده می شود، افرادی جهت کسب شهرت و آوازه و ثروت نامشروع و بعضا در پاسخ به عقده حقارت درونی با اهداف فردی یا گروهی با شگردهای مختلف درصدد جذب مرید با روش های سازمانی و تعیین سرگروه و حلقه های ارتباطی می باشند و در این راه از هیچ ادعایی گزاف و دروغ پردازی بزرگ مثل داشتن کرامت، داشتن اسرار و رموز هستی، کشف اسرار، تسلط بر علوم غریبه، دانستن خواص حروف و اعداد و جداول ابایی نداشته و با خواب سازی و با استفاده از سخنوری و سوءاستفاده از قدرت بیان برای رسیدن به اهداف خود استفاده می کنند.
از تفسیر به رای قرآن و منابع مذهبی تا بدعت در مناسک دینی، از صدور فتواهای بی اساس تا ادعای شفاعت گناهان و شفای امراض صعب العلاج، از نفوذ در NGOها با وعده کمک های مادی و دستگیری معنوی و انتقال حس شخصیت کاذب به مریدان مانند دادن ماموریت خاص به هر مرید و ارضای نفسانیات و اداره آنچه که مقصودشان است در بسیاری مواقع به تشکیل شبکه های فساد اخلاقی، باندهای توزیع مواد مخدر و ایجاد گروه های ضد اجتماعی و تسویه حساب های شخصی و گروهی اقدام نموده اند.
گاهی نیز با سازماندهی اعضاء در شبکه های سیاسی، امنیتی برای ایجاد اغتشاش و انجام عملیات خرابکارانه در کشور با هدایت و حمایت دشمنان نظام فعالیت می کنند. مبنای شرعیت را با تشخیص خودشان می گذارند و از رجوع به مراجع تقلید جهت کسب تکالیف دینی دوری می کنند.
ذکر این نکته ضروری می باشد که ریشه خرافات در نادانی و کم خردی بشر در شناخت خود و حقایق عالم است و در کلام معصوم داریم: «من عرف نفسه فقد عرف ربه». وقتی گرایش های متعالی انسان هدایت نشود و با توهم تلقین گردد خرافات پدید می آید. در این افراد خرافه جایگزین یک حقیقت گمشده در زندگی گشته است که همان معنویت می باشد که توسط خالق هستی در خلقت اشرف مخلوقات «انسان» به عنوان خلیفه الله به ودیعه نهاده است.
دعوت جوانان تحت عناوین کلاسهای رزمی، جلسات عرفانی، مذهبی، فرهنگی و… به دلیل جذب این عناوین است. در حالی که در این جلسات به مرور زمان شرکت کنندگان را به لاقیدی دعوت می کنند که در این بین به تفکر آموزه های پرزرق و برق معروف به عرفان های نوپدید مدرن بپردازند.
برخی از فرقه های عرفانی کاذب فعال در ایران
۱– سای بابا
بنیانگذار این مکتب، «باگوان شری ساتیای بابا» یا «سو آمی ساتیا سای بابا» بود. وی در سن چهارده سالگی مدعی شد از سوی خداوند برای هدایت همه آدمیان برگزیده شده است سپس ادعای خدایی کرده است. از آنجا که نماز مهمترین عامل ذکر الهی است و نماز و ذکر قرین یکدیگرند، اما نزد سای بابا نماز و شریعت وحیانی و الهی جایگاهی ندارد. او تصوری روشن از خدا ندارد: گاهی قائل به حلول است، گاهی قائل به پانتئیسم یا همه خدایی و گاه خدا را از سنخ انرژی می داند، اما خدایی که قرآن و اسلام به شریعت معرفی کرده است هیچکدام از اینها نیست. او ۱۱سال زودتر از پیشبینی خود، طعم مرگ را چشید تا یک خدای دروغین دیگر رسوا شود.
۲– رام الله
رهبر این آیین در ایران شخصی به نام «پیمان الهی» است. وی ادعا داشت از غیب خبر دارد و بر تمام علوم باطنی تسلط دارد و در عین ناباوری مریدان در خرداد سال ۸۶ در حین دستگیری به جای ناپدید شدن، از دیوار حیاط همسایه فرار کرد. این دستگیری فرصتی شد تا چهره ی پوشالی اش آشکار شود. وی چندین بار به دلیل ترویج عقاید خرافی و انحرافی و فریب مردم ـ به ویژه جوانان ـ به همراه گروهی از اطرافیانش بازداشت شده است.
۳– اوشو
اوشو در سال ۱۹۳۱ میلادی در روستای کوچک «کوچ وادا» کشور هند به دنیا آمد و در سال ۱۹۹۰ در سن ۵۹ سالگی از دنیا رفت. اوشو در ایالت اوریگان آمریکا، شهری به نام راجینش پورام را به عنوان مرکز آیین خود قرار داد، اما به دلیل فسادهای اخلاقی و جنسی بی حد و حصر اوشو و مریدانش ، در سال ۱۹۸۶ از آمریکا اخراج شد. اوشو دو جلد کتاب به نام تعلیمات تانترا (عرفان سکس) دارد و تنها راه تکامل و تعالی را گذر از سکس آزاد میداند. اصل دیگر از اصول او اصل طغیان است که اوج آن را در شیطان گرایی می توان دید! اوشو با نگاهی تحقیرآمیز به مفهوم خانواده می گوید: آنچه انسان را اسیر کرده است خانواده است.
۴– اکنکار
پائول توئیچیل، رهبر و بنیانگذار این طریقه بود که بسیاری از تعالیمش تنها متکی بر تلقینات توهم آمیز و رویایی از حضور استاد زنده اک در پشت همه درها و صداهاست. از تبعات عضویت در این فرقه، پشیمانی زودرسی است که اعضا را با پوچی روبرو کرده و در اثر فشارهای ناشی از این موضوع، برخی از آنها دست به خودکشی زده و پیروان این مکتب مدعی اند که از طریق رویا بینی، خود را تا مقام « همکار خداوند » ارتقا می دهند و معتقدند پیامبران و کلیه مذاهب و ادیان، دروغی بیش نیستند! . . .. ...
شکایت رسمی جداشده های فرقه رجوی در دادگاه بین المللی لاهه در حال پیگیری بوده و ضربهای بزرگ بر پیکره این فرقه تروریستی وارد ساخته است.
به گزارش فراق، این پرونده هم اکنون توسط «کریم اسد احمد خان» دادستان کل دیوان کیفری بینالمللی در حال بررسی است و یک اقدام بسیار بزرگ برای باز کردن پرونده جنایات مسعود رجوی و همسر تروریستش مریم قجر عضدانلو می باشد.
خانواده های اعضای اسیر و سایر جداشدههای فرقه رجوی از این جریان پشتیبانی کرده و خواستار این هستند که رجوی و سران این فرقه در دادگاه بین المللی محاکمه علنی شده و به سزای اعمالشان برسند.