قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید .

پیوندها

۲۸۱ مطلب با موضوع «عملیات مرصاد» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰
رجوی با این بند، علاوه بر جلسات تفتیش عقیده در حیطه کار و مسئولیت و سیاست و نظامت که «عملیات جاری» خوانده میشد، نشست های «غسل هفتگی» یعنی اعتراف به گناهان جنسی که تنها در حیطه تفکر و نه عمل وجود داشته راه اندای کرد.

تحمیل انزوا طلبی با دست اندازی به خصوصی ترین غرایض اعضاء و بردن آبروی آنها در جمع تحت عنوان اعتراف به افکار جنسی، در حالی از سوی رجوی در تشکیلات پیش برده می شد که شخص وی با راه اندازی حرمسرا و تجاوز به زنان نگونبخت عضو فرقه یک ام الفساد واقعی بود.

قسمت بیست و دوم : بند ج – تناقضات و اندیشه های  جنسی – ضد انسانی ترین نوع تحقیر و اسارت  انسان در فرقه رجوی – رجوی که در پیشبرد جدایی کامل زنان از شوهرانشان با بند الف، با توضیح خودساخته «محرمیت ایدئولوژیکی» موفق عمل کرده بود حال می خواست خاطرات و تمامی علایق باقیمانده در زنان و مردان عضو سازمان را هم تحت عنوان تناقضات جنسی مصاده کند. تا اعضای نگونبخت شکل جدیدی از اسارت و بردگی و تحقیر را تجربه کنند.

استدلال رجوی در این بود که ذهن آدمی همیشه دنبال یک سوژه برای ارضای تمایلات جنسی خود می گردد و از آنجائی که هر کسی همسری را که طلاق داده در محرمیت رهبری می داند لذا ذهنش سراغ او نمی رود  و ناچار ذهن خود را به سوی زنان  دیگر سوق داده و در تصوراتش خود را ارضا میکند. حال چه مرد باشد و چه زن.

از آنجایی که در چارچوب بند محرمیت ایدئولوژیکی ، مرد مجاهد هم نمی تواند خواهران مجاهد خود را خارج از حریم رهبری خود بداند و لاجرم ذهن خود را به سوی زنان دیگر  و  در خارج از مناسبات می کشاند.

بنابراین مجاهد خلق نبایستی هیچ زنی را در ذهن خود داشته باشد و بایستی تمامی زنان عالم را در حیطۀ رهبری خود ببیند. بدین وسیله است که می تواند ذهن سرکش خود را مهار کرده و دیگر به مسائل جنسی فکر نکند.  البته این بحث برای زنان نیز بود. یعنی زن «مجاهد» نیز باید جز به مسعود رجوی به کسی دیگر  فکر نکند و بدین ترتیب رجوی بحث طلاق علی الدوام را برای هر عضو سازمان معیار قرار داد که تا ابد کسی نباید در فکر ازدواج باشد. . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

کسانی که با تشکیلات فرقه رجوی آشنایی دارند می دانند که هر دو سال یکبار در ۱۵ شهریور برای تعیین مسئول اول سازمان مجاهدین اقداماتی صورت می گیرد تا به قول خوشان سازمان را نو کنند.

اما گویا چند سالی است که کهنگی تار و پود این سازمان را فرا گرفته و با انتخاب تکراری فردی مثل زهرا مریخی رکود و نخوت به چشم می‌خورد.

افرادی که با تشکیلات این سازمان آشنایی دارند خوب می دانند که داستان انتخاب مسئول اولی از اهمیت خاصی  برخوردار است. مثلا هر دو سال وقتی فردی را که عموما از زنان بود جایگزین فرد قبلی می کردند می گفتند که این فرد از ارزش های خاصی برخوردار است، گوشش به حرف های رهبری باز بوده و هر کاری که رهبری سازمان بگوید بدون فوت وقت و بی چون و چرا انجام می دهد! همگان می‌دانند چند سالی است از انتخاب خانم زهرا مریخی به این سمت می گذرد ولی هیچ خبری از انتخاب فرد جدید نیست در حالی که ضوابط و اساسنامه تشکیلات رجوی فقط دو دوره فرد را می پذیرد که مسئول اول باشد.

از آخرین انتخابات مسئول اولی سازمان که در ۱۵ شهریور سال ۱۳۹۶ انجام گردید دیگر انتخاباتی در کار نبوده و به همین زهرا مریخی بسنده کرده اند و هر دو سال این شخص در مقام مسئول اولی باقی نگه داشته می شود.

باید این سازمان و سردمدارانش به صحنه آمده و به افکار عمومی جواب بدهند که به چه دلیل در چند سال گذشته فرد ثابتی بر سرکار مانده است؟ مگر به جز زهرا مریخی هیچ فرد دیگری در راس این سازمان نمی تواند قرار بگیرد؟ مگر ذی صلاح تراز او کس دیگری نیست؟ به نظر بنده ظن قوی به این سمت است که عدم برگزاری انتخابات جدید در این سازمان به دلیل ترس از یک کودتای درون تشکیلاتی است. بله، کودتایی که ممکن است تمامیت این سازمان را تغییر داده و همه چیز را به هم ریخته و واژگون نماید.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

دبیرکل سازمان ملل متحد در بیانیه‌ای نوشت: امروز ما در همبستگی با همه قربانیان تروریسم در سراسر جهان، ایستاده‌ایم.

به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد در بیانیه‌ای به مناسبت بیستمین سالگرد حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ نوشت: امروز، روز تلخی را که در اذهان میلیون‌ها نفر در سراسر جهان حک شده است، گرامی می‌داریم؛ روزی که نزدیک به سه هزار نفر از بیش از ۹۰ کشور جهان قربانی و هزاران نفر دیگر زخمی شدند.

وی با خانواده‌های قربانیان این حملات ابراز همدردی کرد و ادامه داد: به بازماندگان ادای احترام می‌کنیم، کسانی که برای ادامه زندگی مجبور به غلبه بر زخم‌های جسمی و روحی شده‌اند.

گوترش از کسانی که در نخستین لحظات در آن حملات تروریستی خود را در معرض خطر قرار دادند و همه کسانی که فداکاری کردند، تقدیر کرد و اضافه کرد: این نمونه‌ای از انسانیت و شفقت است که تروریسم به دنبال حذف آن است.

وی، همبستگی، وحدت و عزمی را که ۲۰ سال پیش توسط جامعه بین‌المللی با هدف آینده‌ای بدون تروریسم ابراز شد، یادآوری کرد.

دبیرکل سازمان ملل متحد بیان کرد: امروز ما در همبستگی با مردم شهر نیویورک، ایالات متحده آمریکا و همچنین همه قربانیان تروریسم در سراسر جهان، ایستاده‌ایم و تعهد خود را برای همکاری به منظور حفظ حقوق و نیاز‌های آنها تجدید می‌کنیم.

۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ میلادی، ۱۹ عضو القاعده با ۲ فروند هواپیمای تجاری_مسافری ربوده شده، برج‌های دو قلوی مرکز تجارت جهانی در نیویورک را هدف گرفتند. آنها هواپیمای سوم را به ساختمان پنتاگون در ارینگتون در ایالت ویرجینیا کوبیدند و تنها هواپیمای چهارم بود که در مسیر واشنگتن، در ایالت پنسیلوانیا سرنگون شد و نتوانست مأموریت خود را به پایان برساند. . . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۰
  • ۰

درآمد: استاد عبدالله شهبازی مورّخ و مبارز پیش از انقلاب است. وی از اوائل دهه‌ی ۱۳۶۰ در عرصه‌ی تحقیقات مردم‌شناختی، تاریخی و سیاسی فعال بود. دو کتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» و «خاطرات نورالدین کیانوری» از جمله آثار اوست. اما کتاب پنج جلدی «زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران» مهم‌ترین اثر ایشان در سال ۱۳۸۵ به‌عنوان «کتاب سال» برگزیده شد. استاد شهبازی از جمله مورّخانی است که نگاهی تحلیلی و انتقادی به تاریخ معاصر دارد. تحلیل‌های او نسبت به ترورهای دهه ۶۰ متفاوت است. استاد شهبازی در این گفت‌وگو سیر تطوّر «سازمان» به «کالت» را شرح می‌دهد.

آیا سازمان تروریستی مجاهدین خلق بر مبنای ساختار فرقه‌ای تأسیس شد یا ابتدا بر مبنای یک سازمان یا حزب دمکراتیک بنا شد، ولی در ادامه شکل و ساختار «فرقه» به خود گرفت؟ نظم تشکیلاتی، فرمانبری از ساختار و بالادستی، وفاداری به سازمان و از این دست موارد در خاطرات بسیاری از اعضای سازمان درباره‌ی وضع سازمان در پیش از انقلاب وجود دارد؟ آیا این‌ها نشانه‌ی گرایش یا شبیه‌سازی از فرقه نیست؟

استاد شهبازی: در کارهای اخیرم در رابطه با سازمان‌هایی چون مجاهدین خلق (از دهه ۱۳۶۰ نه پیش از آن) از عنوان «کالت» Cult استفاده می‌کنم نه «فرقه». علت این است که «کالت» در عُرف بین‌الملل مفهوم جاافتاده و تعریف‌شده‌ای است. «فرقه» دقیقاً معنای «کالت» را نمی‌رساند. «فرقه» در زبان فارسی معانی متعدد دارد که هم می‌تواند «کالت» باشد هم نباشد؛ مانند دسته و گروه و جماعت. و الزاماً مفهوم «کالت» را متبادر نمی‌کند. در عُرف شناخته‌شده‌ی جهان، منظور ار «کالت» سازمان بسته‌ای است که بر مبنای «پرستش» و تبعیت تامّ از رهبریِ کاریزماتیک عمل می‌کند. واژه‌ی «کالت» هم در اصل به معنی «پرستش»‌ است. این رهبری می‌تواند مرکزیت سازمان باشد یا فرد؛ و اعضای «تشکیلات» تبعیّت محض و چشم و گوش بسته دارند. اعضای «کالت» مریدانی هستند که مجذوب فرامین رهبر کالت هستند و از او تبعیت می‌کنند. یکی دیگر از مختصات «کالت» بسته بودن و انضباط شدید است در تبعیت از رهبری. «کالت» وجه دینی یا شبه‌دینی نیز دارد، به این معنی که دارای «مناسک و آداب ابداعی مختص به خود» است.

در عُرف جهان امروز «کالت» پدیده‌ای «منفی» تلقی می‌شود. در نظام‌های غربی نسبت به کالت‌ها، به دلیل مخاطراتی که ایجاد می‌کنند و سوءاستفاده‌هایی که از اعضا می‌شود، نگاه منفی وجود دارد و نظارت و گاه سخت‌گیری می‌شود. در آمریکا اف.بی.آی. (پلیس امنیت داخلی آمریکا) کالت‌ها را زیر نظر دارد و به کالت‌هایی مانند «کلیسای ساینتولوژی» (Church of Scientology) حساس است. در آلمان کنترل و سخت‌گیری درباره‌ی کالت‌ها بیشتر از آمریکاست. در سایر کشورهای اروپای‌غربی نیز این حساسیت کم‌وبیش وجود دارد. . . . ..

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
با افول آمریکا و تحولات شتابان در مولفه های جدید سیاسی در ایران، منطقه و جهان ، دنیای جدیدی در حال ظهور است که دیگر با سازهای ناهمگون گروه تروریستی مجاهدین همنوا نیست. عوامفریبی با «موسسان پنجم» ، شعار «کس نخارد پشت من . . . » و «گردهمایی» با انواع شکلک های دموکراسی غربی نیز بازاری نداشته و اینچنین آفتاب عمرشان بر لب بام است.
 

تحولات کشور افغانستان ، فرار رئیس جمهور آن کشور به امارات و بی آبرویی برای دولت آمریکا  بابت بها ندادن به کارمندان و مترجمان افغانی جهت تسهیل برای خروج فوری آنها از کابل ، بشدت اعتبار بزک شده آمریکا را هم به گِل مالید.

جو بایدن و سه رئیس جمهور قبل از آن هم همگی مسئول گام های اشتباه و ضدانسانی آمریکا در قبال مردم افغانستان بودند . وقتی جوبایدن در نطق تلویزیونی ۲۶ مرداد در واشینگتن به صراحت اعلام می کند که “ماموریت ما هیچگاه ایجاد دموکراسی در افغانستان نبوده است”، باید مسعود رجوی از روی شرمساری بابت گدایی سیاسی و فریب و دغلکاری و لابی گری در راهروهای ساختمان کنگره جهت معامله و پرداخت حق الزحمه جهت کشاندن یک یا چند نماینده آن مجلس به همایش های ۳۰۰ یا ۴۰۰ نفره شان ، در مخفیگاه خودش بدنبال سوراخ موش بگردد.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
ممکن است به این جمله من بخندید اگر بگویم بعد از چند دهه عمر ، فقط دنبال آزادی در حد یک کودک پنج ساله بودم. آنان حصارهایی در ذهن من ساختند که عبور از آنها سخت از هر حصار فیزیکی بود.

توضیحات:  دل نوشته ای که ذیلا آورده می شود مربوط به زنی است که به دلایل شخصی نخواسته نامش در اینجا آورده شود.  وی چندین سال از عمر و جوانی خود را همچون سایر اعضای جدای شده در فرقه رجوی سپری کرد. او می گوید: در طول اسارت در فرقه رجوی ، همسرش را از دست داد. باورهایش به تاراج رفت. کسی که خدایش می پنداشت و «برادر » خطابش می کرد در واقع همان ابلیس بود که نه به جانش رحم کرد و نه به روح و روانش.

ایشان می نویسند: می خواهم این دل نوشته را تقدیم کنم به کسانی که هنوز از فرقه رجوی جدا نشده و باورهایشان تخریب و در دنیای کوتوله ها در سرگردانی بسر می برند. به کسانی که نیاز به امید دارند تا بتوانند تصمیم خود را عملی کرده و از فرقه خارج شوند.

و به همه بگوییم برای فرار از مشکلات شان، به هیچ فرقه ای پناه نبرند. و اینکه چطور قدرت های  جهانی بواسطه فرقه ها و با فریب و سواستفاده از باورهای دینی شان آنان را در راستای اهداف خود هزینه می کنند.

ممکن است به این جمله من بخندید اگر بگویم بعد از چند دهه عمر ، فقط دنبال آزادی در حد یک کودک پنج ساله بودم. آنان حصارهایی در ذهن من ساختند که عبور از آنها سخت از هر حصار فیزیکی بود.

در فرقه رجوی بود که هویت انسانیم به تاراج رفت تا بدین وسیله ابزاری برای رسیدن به اهداف شوم و شیطانی آنها باشم.

در آنجا انسان های مختلفی به دلایل مختلف گرفتار این فرقه شیطانی بودند. فرقه ای که به ظاهر به دنبال آزادی، اخلاق و هویت اسلامی با نام خدا و خلق بود، کارهای شیطانی انجام می داد.

آن کسانی که دم از آزادی ملت می زدند، اعضای خود را در حصارهای مختلف روحی، ذهنی و حتی جسمی گرفتار می کردند  تا فرد را مطیع خود سازند. فردی که خود جزوی از ملت بود.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

غدیر ، یک کلمه نیست، یک برکه نیست؛ یک دریاست؛ رمزی است بین خدا و انسان. غدیر، یک تاریخ است؛ تاریخى که ابتدایش مدینه است، میانش کربلا و انتهایش ظهور ...

  • مصطفی آزاد
  • ۰
  • ۰

محمدی‌سیرت: بسم الله الرحمن الرحیم. به نظر بنده آن چیزی که به چارچوب و قواره مجاهدین خلق نزدیک است، مفهوم "فرقه" است. ویژگی‌های فرقه‌ای در مجاهدین خلق، بیش از ویژگی‌های سازمان یا یک حزب سیاسی است.

فردی که عضو یک فرقه می‌شود، ابتدا تمام لایه‌های هویتی خود را کنار می‌گذارد و به عبارت دیگر تهی می‌شود، سپس هویت فرقه‌ای خود را جایگزین و بعد هویت‌های دیگر را بارگزاری می‌کند. مجاهدین خلق کسانی هستند که تخلیه هویتی شده‌اند و تمام هویت‌های خود را پشت درب این فرقه جا گذاشته‌اند.

در یک فرقه، اعضا نسبت به رهبران سرسپردگی دارند. آنچه که از گذشته تا به امروز در بین مجاهدین خلق مشاهده شده، کرنش و سرسپردگی اعضا نسبت به مسعود و مریم رجوی است.

یکی دیگر از ویژگی‌های فرقه، رازآلوده بودن است. در سازمان مجاهدین خلق بین صف و ستاد فاصله طبقاتی عجیبی وجود دارد و فرد برای رسیدن به شورای مرکزی و کادر رهبری باید مسیر سرسپردگی سختی را طی کند که رازآلوده است.

موضوع دیگر فساد اخلاقی است. در فرقه‌ها به دلیل سرسپردگی و تخلیه شدن از نظر مبانی ذهنی و نظری، به طور معمول این فساد وجود دارد. در سازمان مجاهدین خلق به طور ویژه در سطح بالای فرقه، این فساد وجود داشت. در برخی از خانه‌های تیمی هم که کادر میانی منافقین حضور داشتند، فساد اخلاقی بود.

به هر حال مجاهدین خلق به "فرقه" نزدیک‌تر است تا به یک سازمان سیاسی و غیره. همین ویژگی فرقه‌ای هم موجب شده تا از سوی برخی دولت‌ها و سرویس‌های اطلاعاتی غرب و سعودی مورد حمایت و پشتیبانی قرار بگیرند. مجاهدین خلق آمادگی ذهنی و انگیزشی بسیار بالایی برای گام برداشتن در راستای اهداف فرقه‌ای خود دارند. به طور مثال آنان در هلند، نوکری پیرمردها و پیرزن‌ها را می‌کنند به این امید که پس از مرگ آنان، بخشی از اموالشان را بگیرند و تقدیم سازمان کنند. این ویژگی در بین اعضای داعش هم وجود دارد که یک مطالعه تطبیقی در این رابطه در حال انجام است.

** مجاهدین خلق؛ عملگرایان با فقر مبانی نظری

تسنیم: اگر موافق باشید به دهه نخست حیات سازمان مجاهدین خلق بپردازیم. مهمترین اتفاق در دهه نخست حیات سازمان، بحث تغییر ایدئولوژیک است؛ در واقع سازمان از اسلام عبور کرد و در نتیجه وارد فاز ترور و خشونت شد که نخستین قربانیان آن هم مجید شریف‌واقفی و مرتضی لبافی‌نژاد بودند. به نظر شما چه چیزی موجب شد تا مجاهدین خلق وارد فاز خشونت و ترور بشود؟

محمدی‌سیرت: پیش از اینکه به این سوال پاسخ بدهم، لازم است به مبنای فکری منافقین بپردازیم. سازمان ترکیبی از اندیشه‌های بازرگان و شریعتی است؛ این به معنای متهم کردن بازرگان و شریعتی نیست و اساساً یکی از اشتباهات تاریخی این است که شخصیت‌های میانی که با انقلاب اسلامی نواقص یا تفاوت نظری دارند، به دلیل روایت‌هایی تحویل ضدانقلاب بدهیم.

به هرحال ترکیب دو اندیشه بازرگان و شریعتی، پدیده‌ای به نام سازمان مجاهدین خلق را به وجود آورد. بازرگان استاد دانشگاه تهران بود و بیش از صد تالیف دینی داشت. او در بین دانشجویان بسیار محبوب بود. دو ویژگی در نگاه بازرگان وجود داشت که بعدها خود را در سازمان نشان داد؛ نخست نگاه علمی به دین (دین علمی) و دوم استقلال در فهم دین که نسبت به نهاد روحانیت بود. البته بازرگان متشرع و تربیت‌شده در یک خانواده سنتی دینی بود، اما دانشجویان او چنین ویژگی‌ای را نداشتند.

 
سازمان ترکیبی از اندیشه‌های بازرگان و شریعتی است؛ این به معنای متهم کردن بازرگان و شریعتی نیست و اساساً یکی از اشتباهات تاریخی این است که شخصیت‌های میانی که با انقلاب اسلامی نواقص یا تفاوت نظری دارند، به دلیل روایت‌هایی تحویل ضدانقلاب بدهیم.
 
 

بازرگان دغدغه مقدسی داشت و به دنبال این بود که اثبات کند، دین یک مساله سنتی و کهنه نیست. به همین دلیل او از گزاره‌های علمی و تجربی برای اثبات دین استفاده کرد. در دوره‌ای هم که بازرگان از این ادبیات استفاده می‌کرد، علوم تجربی در اوج بود.

آن چیزی هم که سازمان از شریعتی به ارث برد، قرائت چپ و مارکسیستی از اسلام بود. این قرائت به شدت عمل‌گرایانه و به دنبال نتیجه است. عملگراها نیز به تدریج شریعت و مبانی را کنار می‌گذارند و تنها هدف برایشان مهم می‌شود. از این رو هم می‌گویند هدف، وسیله را توجیه می‌کند.

بازرگان و شریعتی، منظومه فکری مشخصی داشتند و به قول معروف آن‌ها بازرگان و شریعتی بودند اما وقتی این اندیشه‌ها در دانشجویان آنان که بیشترشان دانشجویان فنی و پزشکی و به لحاظ نظری و مبانی فقیر بودند، رسوخ پیدا کرد، سازمان مجاهدین خلق را به وجود آورد. . . . .

تسنیم: من از صحبت‌های شما اینگونه نتیجه‌گیری کردم که اگر رهبران اولیه سازمان به زندان نمی‌افتادند، هرچند با تاخیر اما باز هم در مسیر ترور و خشونت (رادیکالیسم) قرار می‌گرفتند.

محمدی‌سیرت : بله. اساساً آن سه میراث فکری، جوانان دانشجو را به این فکر انداخت که راهی جز مبارزه مسلحانه و عمل بر مبنای مارکسیسم وجود ندارند. مجاهدین خلق اگر هم رهبران آنان به زندان نمی‌افتادند، در نهایت همین حرف را می‌زدند که اسلام علم مبارزه نیست. باید علمی مبارزه کرد و علم مبارزه، مارکسیسم است؛ چرا که آنان عملگرا، فاقد مبانی نظری و چپ‌گرا بودند. حال ممکن بود مذهبیون منشعب شوند، اما نباید فراموش کرد که بسیاری تغییر پیدا کردند. . . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

حدود 33 سال پیش، اعضای رده بالای فرقه تروریستی مجاهدین خلق بر آن شدند که عملیاتی را علیه ایران و در مرزهای ایران و عراق ترتیب بدهند. از مدتی پیش، برای این عملیات برنامه‌ریزی کرده بودند. سازمان امید داشت با بهره‌گیری از تحولات سریع رخ داده در جنگ و درگیری مستقیم نظامی آمریکا با ایران و شرایط مساعد منطقه‌ای و بین‌المللی بتواند خود را برای تصرف تهران آماده کند. اما با پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران در 27 تیر 67، غافلگیر شد. به همین علت اجرای عملیات فروغ جاویدان را تسریع کردند.

هشتم تیرماه سال 68 صدام حسین، رئیس‌جمهور سابق عراق طی یک سخنرانی درباره جنگ عراق و ایران ضمن تکرار ادعای صلح‌طلبی خود، از سازمان مجاهدین خلق نام برد و گفت: «روزی خواهد رسید که برای جنگیدن، کسی به کمک آنها نخواهد آمد و بعد از مدتی خواهید دید که چگونه مجاهدین خلق به اعماق خاک خودشان نفوذ خواهند کرد و همین‌طور پیوستن مردم ایران را به صفوف آنها خواهند دید.» (بولتن خبرگزاری جمهوری اسلامی 8/4/67)

30 خرداد سال 67 نیز حدود 138 نماینده کنگره آمریکا و 14 سناتور این کشور طی نامه‌ای به «جورج شولتز» وزیر خارجه وقت آمریکا، از او خواستند که به جنبش‌های مقاومت داخلی در ایران توجه کند و در همین راستا حمایت از سازمان تروریستی مجاهدین خلق مستقر در عراق را اکیدا توصیه کردند. «مروین دایملی» نماینده کنگره آمریکا یک ماه قبل از عملیات فروغ جاویدان، در یکی از شبکه‌های تلویزیونی آمریکا ظاهر شد و گفت: «نباید دست از تلاش کشید. مطمئن باشید که با کمی صبر و تلاش بیشتر به زودی از مهران به تهران رژه خواهید رفت.»


 
عصر روز جمعه 31/4/67 حدود ساعت 6 بعدازظهر، به قسمت‌های مختلف مستقر در قرارگاه اشرف و اردوگاه‌های دیگر ابلاغ شد که همه برای سخنرانی مسعود رجوی راس ساعت 8 در سالن عمومی حضور داشته باشند. رجوی در این سخنرانی با اشاره به اینکه «کارهای بزرگ در پیش داریم مگر نگفته بودیم که اول مهران بعدا تهران» خبر از عملیات بزرگی داد. او به تحلیل قطعنامه 598 نشست و گفت: «اگر الان اقدام نکنیم فرصت از دست خواهد رفت. زیرا بعد از اینکه بین ایران و عراق صلح شود ما در اینجا قفل می‌شویم و دیگر نمی‌توانیم کاری انجام بدهیم و از لحاظ سیاسی تبدیل به فسیل می‌شویم. پس بایستی آخرین تلاش خودمان را هم بکنیم.» (سازمان مجاهدین خلق،‌پیدایه تا فرجام ص 307) بدین ترتیب مسعود رجوی، رهبر این سازمان، تاکتیک جنگی خود را بر اساس از «مهران تا تهران» پایه‌ریزی کرد. قرار بود نیروهای این سازمان از مرز مهران وارد ایران شوند. سپس به قصرشیرین، بعد سرپل ذهاب بروند. از آنجا به سمت اسلام‌آباد غرب پیشروی کنند. . . . . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

بعد از عزل بنی‌صدر درسال 1360، او به اتفاق مسعود رجوی رهبر فرقه تروریستی مجاهدین با خلبان پیشین شاه به فرانسه متواری شد و در پی آن نیز این سازمان موجی از ترور و انفجار را به امید براندازی نظام جمهوری اسلامی در سراسر کشور به راه انداخت. بنی‌صدر و رجوی در پاریس به همراهی تعدادی از گروه‌های ضدانقلاب گروهی به نام شورای مقاومت ملی را تشکیل دادند. رجوی وعده سرنگونی سریع جمهوری اسلامی را طی دو ماه به رهبران سازمان‌های هم‌پیمان داد، اما گذشت زمان، باور متحدان رجوی را نسبت به سخنان وی سست‌تر کرد.

 از اقدامات غیرقانونی اعضای این گروهک می‌توان به ذخیره سلاح در خانه‌های تیمی، شرکت در تجمعات خشونت‌آمیز غیرقانونی، تخریب اموال عمومی، جاسوسی برای کشورهای بیگانه، تصرف غیرقانونی اماکن و ... اشاره کرد. ورود منافقین به فاز شورش مسلحانه علیه جمهوری اسلامی در 30 خرداد 1360 سرآغاز عصر تازه‌ای برای این گروهک تروریستی بود. این گروهک همزمان با یورش ارتش بعثی صدام، بحران‌های امنیتی متعددی مانند بمب‌گذاری در مکان‌های عمومی، ترورهای هدفمند و کور مسئولین نظام و مردم را رقم زدند و پس از مدتی به مثابه نیروی نظامی ارتش متجاوز رژیم بعث عمل کردند. . . . . ..

658

سال 1360 نقطه اوج تقابل این گروهک با نظام اسلامی و مردم بود و پس از آن که با همکاری مردم و اشراف و قاطعیت نیروهای امنیتی، بساط جرم و جنایت آنان برچیده شد. با کوچ عناصر فراری نفاق به سرکردگی رجوی از نقاط مختلف به عراق که در حال جنگ با ایران بود، معادلات تغییر کرد. منافقین در کنار دشمن بعثی به جمع‌آوری اطلاعات از نقاط حساس کشور، دادن اطلاعات محموله‌های غذا و دارو به جنگنده‌های عراقی برای بمباران، حملات پراکنده مرزی و در نهایت حمله مستقیم نظامی به مرزهای کشوری که روزگاری وطن آنان بوده است، آلوده شدند.

سال 1367 رجوی با تحریک صدام و به‌ منظور تأثیرگذاری بر روند جنگ، با فراخوان هواداران فراری خود از کشورهای مختلف و با پیوستن تعدادی زیادی از زندانیان فراری که طی سال‌های قبل مورد رأفت نظام اسلامی قرار گرفته و آزاد شده بودند، دست به اجرای سه عملیات نظامی نسبتا گسترده با نام‌های آفتاب (8فروردین67، فکه)، چلچراغ (28خرداد1367، مهران) و فروغ جاویدان (3مرداد1367، کرمانشاه) زد و در خلال این حملات تعدادی زیادی از مردم و نیروهای نظامی به شهادت رسیدند. . . . . . . .

عملیات آفتاب

رجوی در نظر داشت روز اول فرودین سال 1367 به مرزهای ایران حمله کند اما درگیری چند تن از نیروهای شناسایی این گروهک در نقاط مدنظر برای انجام عملیات، این حمله را چند روزی به تعویق انداخت و درنهایت بامداد 8 فروردین67 منافقین با تمام توان و با پشتیبانی هوایی و زمینی نیروهای عراقی از مرز فکه عبور کرده و به نیروهای نظامی مستقر در این منطقه حمله کردند. این نقطه آغاز ارزیابی صدام بود که میزان سرسپردگی عناصر نفاق را بسنجد. مسعود رجوی در پایان عملیات آفتاب پیامی صادر کرد و این عملیات را هدیه نوروزی برای ملت ایران خواند! هدیه‌ای مشترک با ارتش صدام؛ چراکه توپخانه ارتش عراق به‌خصوص هنگام آتش تهیه و خمپاره‌ باران شدید مواضع نیروهای ایرانی نقش بزرگی را ایفا کرده بود.

  • مصطفی آزاد