قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید .

پیوندها

۱۷۹ مطلب با موضوع «فرقه رجوی و امریکا» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

توافق ایران و عربستان سعودی برای ایجاد روابط دیپلماتیک و سرگردانی فرقه رجوی

 
 
<strong>توافق ایران و عربستان سعودی برای ایجاد روابط دیپلماتیک و سرگردانی فرقه رجوی</strong>
 
در اینجا این سوال هم مطرح است که توافق بین ایران و عربستان سعودی چقدر می تواند بر سیاسیت های ضد ایرانی دولت آلبانی تاثیر گذار بوده و فعالیت های فرقه رجوی را محدود کند. آیا این توافق می تواند به گشوده شدن درب اردوگاه مجاهدین در این کشور نیز بینجامد؟

پس از انجام چند روز مذاکرات فشرده میان دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران با همتای سعودی خود در شهر پکن، در تاریخ ۱۹ اسفند ۱۴۰۱  توافق حاصل شده برای از سرگیری روابط میان دو کشور، طی مراسمی با امضاء بیانیه‌ مشترک میان ایران، عربستان و چین به صورت رسمی اعلام شد.‌

در نتیجه‌ گفتگوهای انجام شده، ایران و عربستان توافق کردند ظرف حداکثر دو ماه، روابط دیپلماتیک خود را از سر گرفته و سفارت‌خانه‌ها و نمایندگی‌ها را بازگشایی کنند. وزرای امور خارجه دو کشور جهت اجرای این تصمیم و انجام تمهیدات لازم برای تبادل سفرا با یکدیگر ملاقات می‌‌کنند. دو کشور با تاکید بر احترام به حاکمیت و عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر در زمینه اجرای موافقت‌نامه همکاری‌های امنیتی امضا شده در تاریخ ۱۳۸۰.۱.۲۸ خورشیدی برابر با  ۲۰۰۱.۴.۱۷ میلادی و نیز موافقت‌نامه عمومی همکاری‌های اقتصادی، بازرگانی، سرمایه‌گذاری، فنی، علمی، فرهنگی، ورزشی و جوانان، امضا شده در تاریخ ۱۳۷۷.۳.۶ خورشیدی برابر با ۱۹۹۸.۵.۲۷ میلادی توافق کردند. سه کشور اراده قاطع خود را جهت به‌کارگیری تمامی تلاش‌ها برای تقویت صلح و امنیت منطقه‌ای و بین‌المللی اعلام می‌نمایند.

البته توافق ایران و عربستان سعودی برای عادی‌سازی رابطه با توجه به زنجیره دیدارهای برگزارشده میان دو طرف در دو سال اخیر امر دور از ذهن نبود، سیگنال‌های این توافق را مدتی پیش محمد بن سلمان ارسال کرده بود، شاهزاده سعودی گفته بود که دیگر به دنبال جنگ تمدنی با ایران نیست! این جمله را باید در کنار رجزخوانی او در ابتدای تجاوز عربستان به یمن قرارداد، جایی که او ادعا می‌کرد آتش جنگ را به داخل مرزهای ایران می‌کشاند.

این توافق با اعلام نظر مثبت کشورهای عربی و منطقه‌یی و البته با خشم اسرائیل مواجه گردید.

جالبه که بدونید علی رغم اطلاع آمریکا از روند مذاکرات اما دولت نتانیوهو از آن بی اطلاع بود.

مسلما با آغاز روابط دیپلماتیک بین ایران و عربستان سعودی، شاهد تحولات جدیدی در منطقه خواهیم بود.

در این میان سکوت معنادار گروه تروریستی مجاهدین و دیگر ارازل و اوباش اپوزیسیون نما نیز که حاکی از رقم خوردن سرنوشت نامعلومی برای آنهاست قابل فهم است. چرا که جریان برانداز ضدانقلاب که پس از اغتشاشات، دلباخته به کمک‌های خارجی بود با این توافق میان ایران و عربستان در افق محو شده است.

باید اولین نشان های این توافق را در گِل گرفته شدن درب رسانه ترویستی ایران اینترنشنال در لندن دید.

چرا که از اواخر بهمن‌ماه این شبکه نه تنها دفتر خود را از لندن به واشنگتن منتقل کرده است بلکه گفته می شود شرکت ولنت مدیان (وابسته به عربستان سعودی) مالک ایران اینترنشنال دو هفته قبل از بسته شدن دفاتر و استودیوهای این شبکه در لندن، مجوز فعالیت آن را به نهاد ناظر رسانه ها در انگلستان (آفکام) پس داد و عملا از خود سلب مشروعیت کرد. احتمالا این یکی از شروط ایران برای توافق اخیر با عربستان بوده است.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

گزافه‌گویی مایک پنس علیه ایران در جمع اعضای فرقه رجوی در واشینگتن

  سال
 
 
گزافه‌گویی مایک پنس علیه ایران در جمع اعضای فرقه رجوی در واشینگتن
نیاز مبرم مریم رجوی برای روحیه دادن به اعضای نگونبخت این فرقه در اردوگاه آلبانی و دیگر کشورهای اروپایی که در سایه شکست اغتشاشات براندازانه  اخیر در ایران افسرده و سرخورده شده و از حرکت های زیگراگی و طن فروشانه رهبران مجاهدین به ستوده آمده اند، وی را بر آن داشت  تا با هزینه های گزاف مایک پنس معاون ترامپ را در اجلاسی تحت عنوان کنفرانس واشینگتن به میدان آورد

«مایک پنس» معاون ترامپ روز شنبه مدعی شد که احیای توافق هسته‌ای ایران، مسیر دستیابی به سلاح اتمی را برای تهران هموار می‌کند. باید یک رژیم سکولار و بدون دانش هسته‌ای در این کشور مستقر شود.

نیاز مبرم مریم رجوی برای روحیه دادن به اعضای نگونبخت این فرقه در اردوگاه آلبانی و دیگر کشورهای اروپایی که در سایه شکست اغتشاشات براندازانه  اخیر در ایران افسرده و سرخورده شده و از حرکت های زیگراگی و طن فروشانه رهبران مجاهدین به ستوده آمده اند، وی را بر آن داشت  تا با هزینه های گزاف مایک پنس معاون ترامپ را در اجلاسی تحت عنوان کنفرانس واشینگتن به میدان آورد تا هم مشکل درونی این فرقه را تا حدودی حل و فصل کند و هم پاسخی به طیف سلطنت طلبان که با حضور در کنفرانس امنیتی مونیخ توانستند با برخی از سیاسون مطرح از جمله رئیس جمهور فرانسه دیدار کنند ، داده باشد.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

چهره‌های اپوزیسیون این روزها تکاپوی زیادی دارند و هزاران کیلومتر دور از مرزهای این آب و خاک و در کشورهای اروپایی و آمریکا برای ایجاد فشار علیه ایران به دوره‌گردی افتادند.

به گزارش فراق، تاریخ‌خوانی خوب است؛ مخصوصا این روزها، چه برای چند شومن اپوزیسیون در خارج که توهم براندازی دارند و چه برای آنهایی که دل به توهم آنها دادند. در اینجا قصد داریم ماجرای تشکیل «شورای ملی مقاومت» توسط ابوالحسن بنی‌صدر و مسعود رجوی در دهه ۶۰ و انتهای مسیر این شورا را بازخوانی کنیم.

 

شورای ملی مقاومت؛ از ایده تا تشکیل

ایده تشکیل شورایی با محوریت ضدیت و مخالفت با جمهوری اسلامی و تلاش برای براندازی آن تیرماه سال ۶۰ به‌وجود آمد؛ درست زمانی که ابوالحسن بنی‌صدر که به‌تازگی از ریاست‌جمهوری کنار گذاشته شده به همراه مسعود رجوی، نفر اول سازمان مجاهدین‌خلق که برای مبارزه با جمهوری اسلامی دست به اسلحه برده بودند، زندگی مخفیانه‌ای را در تهران داشتند. سی‌ام تیرماه ۶۰‌، شورای ملی مقاومت با محوریت این دو چهره سیاسی تشکیل شد و یک‌هفته پس از آن هم بنی‌صدر و رجوی از کشور به فرانسه گریختند. بنی‌صدر ۱۱ مرداد ۶۰ و ۴ روز پس از فرار از ایران، در مصاحبه‌ای با خبرگزاری یونایتدپرس فرانسه از هدف خود برای ساقط کردن و از میان برداشتن مقامات جمهوری اسلامی از طریق ائتلاف با سازمان مجاهدین‌خلق و دیگر گروه‌های اپوزیسیون گفت: «مجاهدین‌خلق که هم‌پیمان من هستند، به همراه گروه‌های چریکی، دیگر مقام‌های جمهوری اسلامی را در سراسر کشور از میان برخواهند داشت.» وی همچنین در مصاحبه با روزنامه اشپیگل آلمان مدعی شد که جمهوری اسلامی ظرف چند ماه آینده سرنگون می‌شود و او پس از این اتفاق برای به‌دست گرفتن قدرت به ایران بازخواهد گشت. مسعود رجوی، دیگر رأس شورای ملی مقاومت هم همان‌ زمان در گفت‌وگو با یونایتدپرس، از تشکیل این شورا خبر داد و گفت که بنی‌صدر پیش‌نویس قانون اساسی جدیدی را تهیه کرده و به او دستور داده تا یک حکومت در تبعید تشکیل دهند. رجوی همچنین در همین گفت‌وگو اعلام کرد که بنی‌صدر از او خواسته تا شورای مقاومت ملی را برای متحدکردن همه نیروهای اپوزیسیون تشکیل دهد. اولین اجلاسیه این شورا حدود ۶‌ماه پس از آغاز آن در بهمن و اسفند سال ۶۰ تشکیل شد. سازمان مجاهدین‌خلق، حزب دموکرات کردستان، جبهه دموکراتیک ملی ایران، شورای متحد چپ، سازمان استادان متعهد دانشگاه‌های ایران، کانون توصیه اصناف، سازمان اتحاد برای آزادی کار و سازمان اقامه نیز در همان بدو تاسیس این شورا، به آن پیوستند و بعد از مدتی دیگر احزاب اپوزیسیونی چون اتحادیه کمونیست‌‌های ایران، سازمان چریک‌های فدایی‌خلق و جنبش زحمت‌کشان گیلان و مازندران به این شورا ملحق شدند. این شورا در آغاز کار خود و در هفتم مهرماه ۶۰ سندی تحت عنوان «برنامه دولت موقت جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران» که به‌نوعی ساختار و نظام سیاسی پس از سقوط جمهوری اسلامی را ترسیم می‌کرد، منتشر کردند و بنی‌صدر به‌عنوان رئیس‌جمهور و مسعود رجوی به‌عنوان نخست‌وزیر این دولت موقت معرفی شدند و این سند به امضای آنها رسید.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

 

 
<strong>چرا حامیان مجاهدین خلق نمی‌توانند مجوز امنیتی بگیرند؟</strong>
 
ایالات متحده برای تسهیل انتقال گروه از کمپ اشرف عراق به آلبانی برچسب تروریستی این گروه را برداشت. در حالی که این موضوع یک نوع ترفند دیپلماتیک است، معیار واقعی ارزیابی‌های آمریکا از مجاهدین این است که آیا عوامل این گروه در پست‌های مسئولیتی درون حکومت آمریکا قابل اعتماد هستند یا خیر. اینجا عدم دارا بودن مجوز امنیتی اعضای مجاهدین خلق نشان می‌دهد که پاسخ یک نه بلند است.

ایرانی – آمریکایی‌ها با افتخار در پست‌های مختلف حکومت آمریکا شاغل هستند. هنگامی‌ که من دو دهه پیش در پنتاگون کار می‌کردم، با ایرانی آمریکایی‌هایی سر و کار داشتم که از مجوز‌های امنیتی سطح بالایی برخوردار بودند و در وزارت دفاع، وزارت امور خارجه، کاخ سفید و آژانس امنیت ملی خدمت می‌کردند. در زمانی که در نیروی دریایی تدریس می‌کردم، با خلبان‌ها و افسران رده بالای ایرانی-آمریکایی ملاقات کردم. آن‌ها همه در وهله اول خود را آمریکایی می‌دانستند، اما ارتباط خود را با هویت ایرانی خود نیز قطع نکرده بودند. فارسی صحبت می‌کردند و تلویزیون‌های ایرانیان خارج از کشور را تماشا می‌کردند. بسیاری از آن‌ها خویشاوندانی داشتند که با گروه‌ها و سازمان‌های ایرانی در ارتباط بودند و برخی هنوز خویشاوندی در ایران داشتند.

در حالی که تنها بخش کوچکی از این افراد رسما در حیطه امور ایران کار می‌کردند، بسیاری دیگر از آن‌ها که در پست‌های دیگری شاغل بودند، همچنان علاقه نشان می‌دادند. بحث از سیاست‌های ایران که می‌شد، طیف وسیعی از نظرات و دیدگاه‌های مختلف را از آن‌ها می‌شنیدی. برخی معتقد بودند که اصلاح طلبان ایران صادق هستند. برخی دیگر به ضعف بنیادین اصلاح طلبان در برابر سپاه پاسداران و ایدئولوژی رهبر جمهوری اسلامی قائل بودند. عده‌ای هم بودند که هنوز باور داشتند رضا پهلوی، پسر شاه سابق می‌تواند چهره‌ای متحد کننده باشد. دیگرانی هم بودند که به آینده‌ای مبتنی بر نظام جمهوری یا پارلمانی چشم داشتند. هیچ کدام از فعالیت‌های این افراد، زنگ خطری برای اف بی آی و نهادهای امنیتی حکومت آمریکا محسوب نمی‌شدند و نباید هم می‌شدند. آمریکا جامعه‌ای نامتجانس و حکومت ایالات متحده یک نهاد به شدت متنوع است. مادامی که کارکنان حکومت شفاف باشند، خانواده و دیگر ارتباطات غیر مستقیم با ایران به ندرت مانع از کسب مجوزهای امنیتی لازم می‌شود.

چیزی که هم کنایه آمیز و هم آشکارکننده است این است که در میان بیش از سه میلیون کارمند حکومت فدرال، به نظر می‌رسد حتی یک عدد هوادار مجاهدین خلق وجود نداشته باشد. کنایه آمیز است چون مجاهدین خلق ادعا می‌کنند که بزرگترین، مردمی‌ترین و دمکراتیک‌ترین گروه اپوزیسیون ایرانی هستند. عدم وجود حتی یک عضو مرتبط با مجاهدین در کل سیستم خدمات فدرال نمی‌تواند به سادگی یک ناهنجاری آماری باشد، بلکه نشان می‌دهد که این گروه خیلی کمتر از آنچه ادعا می‌کند، هوادار دارد و یا موانع دیگری برای ورود اعضایش به خدمات فدرال وجود دارد.

اینجا، عدم شفافیت مجاهدین خلق پرچم‌های قرمز را برای اف بی آی و دیگر نهادهای امنیتی که باید به نامزدهای پست‌های رده بالای امنیتی مجوز بدهد، بالا می‌برد. این گروه نه تنها در سال‌های دهه ۷۰ علیه آمریکایی‌ها از تروریسم استفاده کرده است بلکه همواره آن را توجیه کرده است. با دیکتاتور سابق عراق، صدام حسین، پس از آن که به ایران حمله کرد و از سلاح شیمیای علیه کردها استفاده کرد، متحد شد. این گروه بیش از آن که یک سازمان اجتماعی مدنی عادی باشد، مانند یک فرقه عمل می‌کند. تا به امروز، نماینده ا‌ش در آمریکا علی صفوی قادر نبوده است یا مایل نبوده است، یک مورد را ذکر کند که او یا دیگر مقامات مجاهدین خلق با رهبر گروه مریم رجوی مخالفت کرده باشند. دفاع صفوی از تئوری‌های توطئه لیندون لاروش، که سردبیر سابق مجله‌اش می‌نوشت، نیز پرچم‌های قرمز را درباره این گروه بالا می‌برد. به نظر می‌رسد که رفتارهای مالی این گروه نیز موجب کاهش توانایی عواملش برای گرفتن مجوز‌های امنیتی می‌شود. در حالی که مجاهدین خلق ادعا می‌کنند که با سازمان‌های فرهنگی پرشماری ارتباط دارند، بازگشت مالیاتی این گروه‌ها، با مبالغی که به سیاستمداران و دیپلمات‌های سابق در قبال حمایت از مریم رجوی در رویدادهای عمومی شان می‌دهند، نمی‌خواند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
 

 

محمود آسمان پناه از نجات یافته های فرقه رجوی است که با تجارب تلخ حضور اجباری دو دهه در تشکیلات مخوف این فرقه تروریستی، آسیب های زیادی متحمل شده است.

به گزارش فراق، وی پس از جدایی از فرقه رجوی در انجمن نجات مرکز کرمان برای خانواده های دردمند و چشم انتظار این استان فعالیت‌های خداپسندانه ارزشمندی انجام داده است.

آسمان پناه در بخشی از خاطرات تلخ خود می گوید: فکر می کنم سال ۷۴ یا ۷۵ بود که سه نفر از شهر ایلام خودشان را به عراق و اشرف رساندند. دو نفرشان با هم برادر بودند به نام های کرم و حجت فلاحی. اسم نفر سوم را به خاطر ندارم. در آن مقطع نارضایتی زیاد بود و اعضای زیادی درخواست جدایی و خروج از مناسبات را داده بودند ولی سران سرکوبگر فرقه به طرق مختلف مانع می‌شدند. شخص رجوی هم به دنبال چاره ای بود تا به هر شکل که شده مانع خروج افراد شود.

یادم هست برای مقابله با ریزش نیرو رجوی جلسه ای گذاشت و گفت به تازگی خیلی از جوانان برای پیوستن به ما به اشرف آمدند و می خواهند در امر سرنگونی مشارکت داشته باشند. وی با این مقدمه آن سه نفر جدید الورود را که در جلسه حاضر شده بودند مورد خطاب قرار داد تا شور و شوقی در جلسه ایجاد کند و وانمود کند امر سرنگونی، نزدیک است.

رجوی در فریب دادن آدم ها استاد بود و دجال‌گرایانه حجت فلاحی که از دو نفر دیگر کوچکتر بود را صدا کرد و به او گفت، تو با این سن کم چرا به اشرف آمدی و چطور می خواهی بجنگی؟ حجت که در جمع بزرگ جوگیر شده بود گفت برادر شما سلاح به من بدهید ببینید چکار می کنم و نفرات که از قبل توجیه شده بودند با دست زدن و سوت زدن و هورا کشیدن او را تشویق کردند و جو نشست را آن طوری که رجوی می خواست پیش بردند.

بعد از اتمام نشست از مقر «باقرزاده» به مقر اشرف برگشتیم و این سه نفر را به محور ما منتقل کردند. چند ماهی که گذشت، دیدیم که این سه نفر مثل روز اول سر حال نیستند و تازه فهمیده بودند کجا آمده اند یا بهتر است بگویم در چه چاهی گیر افتاده اند. ما شاهد درگیر شدنشان با مسئولان بودیم. به شدت گوشه گیر شده بودند تا اینکه دیگر آنها را ندیدیم. انگار که غیبشان زده باشد.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
 
<strong>شکست پروژه براندازی و ادامه جنگ کفتارها</strong>
 
خروجی اغتشاشات اخیر با پادویی بی‌بی‌سی فارسی و اینترنشنال سعودی یا باید به وکالت به ساواکی‌ها وحشی یا تن دادن به فرقه تروریسی مجاهدین ختم بشود. این همان آینده تاریکی است که طراحان آمریکایی و صهیونیستی برای ایران بدون جمهوری اسلامی دنبال می‌کنند.

نزدیک به دو ماه پس از شکست پروژه براندازی سایبری توسط شبکه محفلی سازمان سیا در چند محله، اختلافات میان اوباش ضد انقلاب به بالاترین سطح خود رسیده است. برگزاری سه تجمع اتوبوسی از سوی سه لیدر اغتشاشات اخیر به‌خوبی نشان می‌دهد که شعار وحدت در عین کثرت از سوی آمریکایی‌ها برای ایجاد هماهنگی میان اضلاع متضاد براندازی شکست‌خورده است.

روز گذشته عناصر فرقه تروریستی مجاهدین در شهر پاریس جمع شده و علیه سلطنت‌طلبان شعار دادند، در کانادا نیز محفل موساد با لیدری حامد اسماعیلیون بدون دعوت از سایر گروه ‌ها یک تجمع چند ده نفره را برگزار کرد.

سلطنت‌طلبان نیز برای آنکه از قافیه جا نمانند در لس‌آنجلس یک میهمانی دورهمی برگزار کرده و علیه رقبای خود شعار دادند.

طنز روزگار آنجاست که پرویز ثابتی سرشکنجه‌گر ساواک که در گزارشی به شاه ، معتقد بود مردم ایران آمادگی دموکراسی ندارند و دادن آزادی دست حکومت را می‌بندد، در تجمع اخیر ضدانقلاب در لس‌آنجلس شرکت کرده و برای دموکراسی شعار می‌دهد.

برخی آگاهان سیاسی اعتقاد دارند که اختلافات میان وحوش ضدانقلاب ناشی از سرخوردگی از عدم همراهی اجتماعی با آنها در داخل کشور است. برخی دیگر نیز معتقدند که اپوزیسیون از ابتدای اغتشاشات نیز به خوبی می‌دانست که شراره این آشوب‌ها اثرگذاری نخواهد داشت، اما به دلیل گرفتن منابع مالی بیشتر از کشورهای غربی خود را با این موج‌کوتاه براندازی همراه کرده است.

هر دو دلیل باعث شده است که این روزها اوباش ضدانقلاب به‌صورت علنی به‌صورت یکدیگر چنگ کشیده تا در تمسک به قانون جنگل هژمونی خود بر سایرین را افزایش دهد.

در این میان مصاحبه رضا پهلوی روز ۲۶ دیماه ۱۴۰۱ با شبکه من و تو علیه مجاهدین و متقابلا  افشای روابط نامشروع همسر رضا پهلوی با یک مرد فرانسوی توسط مجاهدین  جنگ میان اضداد را به مرحله تازه ای رسانده است.

در شرایطی که مجاهدین برای نشان دادن دست برتری خود بر سایر طیف های ضد انقلاب برای لابی ضد ایرانی در آمریکا پول‌شویی می‌کند؛ سلطنت‌طلبان نیز برای انداختن سایه هژمونی خود طرح عجیب وکالت برای شاهزاده فراری را راه انداخته و شکاف میان ضدانقلاب را به‌اندازه یک گسل فعال افزایش دادند، سطح درگیری‌ها به حدی افزایش پیداکرده است که یکی از کارتل‌های گانگستری مجاهدین در فرانسه برای عناصر سلطنت‌طلب اسلحه کشیده است!

نتیجه اینکه ؛

۱ – رونمایی از پرویز ثابتی در تجمع لس‌آنجلس در کنار پناه دادن به فرقه تروریستی مجاهدین ، حاکی از این است که براندازان از کارفرمای واحد تغذیه می شوند. بنابراین همین خباثت پناه دان به شکنجه گران و تروریست ها  برای محاکمه آمریکا در دادگاههای بین المللی کفایت می کند.

۲ – خروجی اغتشاشات اخیر با پادویی بی‌بی‌سی فارسی و اینترنشنال سعودی یا باید به وکالت به ساواکی‌ها وحشی یا تن دادن به فرقه تروریسی مجاهدین ختم بشود. این همان آینده تاریکی است که طراحان آمریکایی و صهیونیستی برای ایران بدون جمهوری اسلامی دنبال می‌کنند.

اما پاسخ مردم فهیم ایران در چهل و چهارمین سالگرد انقلاب و اعلام نفرت از تمامی طیف های ضد انقلاب و اوباش وطن فروش پاسخ در خور و شایسته ای بود که پیام آنرا نه تنها این ابوباش ، بلکه تمامی جهان با گوش شنید و با چشم دید.

  • نویسنده : علی صدر
  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
  • کد خبر : 38162
  • 14 فوریه 2023 - 8:51
  •  

عضو نجات یافته از فرقه رجوی گفت: افرادی که دیگر تمایلی به ماندن در مناسبات رجوی نداشتند و یا به هر دلیلی نارضایتی خود را از شرایط و عملکرد سازمان اعلام می کردند به دست نیروهای بعثی سپرده می شدند و به زندان مخوف ابوغریب منتقل می شدند.

به گزارش فراق، حمید دهدار حسنی، از انجمن نجات مرکز خوزستان در افشاگری از مناسبات حاکم بر تشکیلات مجاهدین خلق نوشت:

همکاری تناتنگ میان ارتش بعث صدام حسین و سازمان مسعود رجوی، ابعاد گسترده ای دارد که اعضای سابق مجاهدین خلق و اسرای جنگ ایران و عراق به عنوان شاهدان عینی بارها و بارها به آن پرداخته اند. از بازجویی اسرای ایرانی گرفته تا جنگیدن دوشادوش نیروهای ارتش عراق برعلیه سربازان وطن، تا گرا دادن برای موشک باران شهرهای ایران و به خاک و خون کشیدن مردم عادی و بیگناه تا هر گونه جاسوسی و وطن فروشی همه و همه در کارنامه سیاه مجاهدین خلق ثبت شده است و در حافظه تاریخی ملت ایران تا همیشه خواهد ماند. یکی دیگر از ابعاد تاریک این همکاری ننگین، دربند کشیدن اعضای خود تشکیلات مجاهدین خلق است. افرادی که دیگر تمایلی به ماندن در مناسبات نداشتند و یا به هر دلیلی نارضایتی خود را از شرایط و عملکرد سازمان اعلام می کردند به دست نیروهای بعثی سپرده می شدند و به زندان مخوف ابوغریب منتقل می شدند.

در سال های ۷۳ به بعد نارضایتی و درخواست جدایی از فرقه در بین اعضا بالا گرفت اما رجوی مصمم بود تا با تهدید و فشار مانع از جدایی اعضا شود. وقتی برخی از اعضا روی درخواست خود پافشاری کردند ماموران رجوی این افراد را به زندان انداخته و شکنجه می کردند. در مرحله بعد اگر فرد تسلیم نمی شد از بازجو و شکنجه گرهای عراقی استفاده می کردند.

یکی از همین نفرات که بعدا توانست از دام فرقه نجات پیدا کند قسم خورد وگفت بازجوی عراقی صندلی گذاشت و روبرویم نشست و مرتب مرا تهدید به شکنجه های سخت در استخبارات عراق (سازمان امنیت عراق) می کرد و می گفت ما می توانیم تو را به اتهام جاسوسی محکوم به اعدام کنیم پس بهتر است دست از لجبازی برداری و به تشکیلات سازمان مجاهدین برگردی

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

میلیشیا به معنای چریک و یا یک نیروی مسلح مردمی است. این نام، مشی و تاکتیک این تفکر یقیناً ما را به یاد سازمان مجاهدین خلق می‌اندازد، چراکه در همان سال‌های انقلاب این کلمه و هدف تشکیل میلیشیای مجاهدین خلق را بارها از زبان آنها شنیده‌ایم. تشکیل و سازماندهی یک میلیشیا در سازمان آن‌قدر پیچیده و گسترده است که یقیناً می‌توان با وجود گذشت چندین دهه، هنوز هم حرف تازه‌ای زد. اساساً موضوع مجاهدین خلق، موضوع جالب توجهی است که می‌تواند به‌واسطه هنرهای تصویری و یا نگارش کتاب‌های تحلیلی و حتی رمان به واکاوی آن پرداخت.

کتاب «میلیشیا» به قلم مریم رمضانی نیز تلاش کرده به‌واسطه یک رمان به برخی از نکات مربوط به سازمان بپردازد. این کتاب حول محور وقایع دهه ۱۳۶۰ می‌گذرد و مخالفت‌های سازمان مجاهدین خلق با حکومت نوپای جمهوری اسلامی که در نهایت این مخالفت از نگاه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی شروع و به خشونت می‌رسد.

رمان در دل داستان، داستان جدیدی خلق می‌کند و هم‌زمان در فصل‌بندی‌های مشخص این دو قصه را جلو می‌برد. ما با شخصیت نویسنده‌ای مواجه هستیم که قدرت تکلم ندارد و گویی که بدون قضاوت به شنیدن قصه «عطا» نشسته است. او قرار است راوی قصه «عطا» باشد که زمانی عضو سازمان مجاهدین خلق بوده است. این انتخاب او، نه از سر اختیار که از اجبار بوده است.

کتاب به نفوذ سازمان مجاهدین خلق به عمیق‌ترین لایه‌های زندگی خانوادگی اشاره دارد. نفوذ آن‌قدر زیاد است که یک زندگی مشترکی که با یک عشق آغاز شده، به انحطاط کشیده می‌شود. کتاب با وجود بهره‌بردن از داستان و شخصیت‌های خیالی، واقعیت مغزشویی را به‌خوبی ترسیم کرده است. البته درباره تأثیر سازمان و نفوذش بر نوجوانان می‌توانست بیشتر و دقیق‌تر بپردازد. اینکه یک نوجوان بر اثر مصائب خانوادگی و تنهایی وارد این سازمان شود، مورد توجه است اما کافی نیست و شیوه برخوردی و تربیت فکری سازمان نیز مهم است. چراکه همچنان این مسئله، مسئله روز ماست. در جامعه امروز تفکراتی شبیه به تفکرات سازمان مجاهدین خلق با تبلیغات گسترده و نفوذ بسیار بر ذهن مخاطب نوجوان کار می‌کنند و در عرصهٔ فرهنگی یک میلیشیا راه انداخته‌اند.

نکته‌ای که در کتاب وجود دارد تناسب آن با فضای جامعه است. قصه «عطا» اگرچه مربوط گذشته است که سازمان حضور فیزیکی بیشتری داشت اما «میلیشیا» با استفاده از نشانه و نماد و حرف‌های زیرپوستی آن را به فضای روز جامعه نزدیک می‌کند. البته با پایان‌بندی که کتاب دارد، انگار که این پیغام را می‌رساند که کسانی که از بدنه سازمان جدا شده‌اند هم افراد درستی نخواهند شد و وجودشان لکه‌دار خواهد ماند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

 

 

 

 

بعد از درخشش موفق فیلم «سرهنگ ثریا» در جشنواره فیلم فجر امسال که تمام مخاطبان را تحت تاثیر قرار داد، تشکل «مادران، قربانیان فراموش شده فرقه رجوی» با انتشار پیامی از عوامل این فیلم اثرگذار تشکر و قدردانی کرد.

به گزارش فرق، در پیام منتشر شده از سوی روابط عمومی این تشکل آمده است:

فیلم «سرهنگ ثریا» روایتی زیبا از دردها و رنج هایی است که خانواده های نگون بختِ اسیران فرقه رجوی در این سال ها متحمل شدند.

از کارگردان، تهیه کننده، بازیگران محترم و تمام کسانی که در این اثر هنری و در عین حال واقعی تلاش کردند قدردانی می نماییم. مجریان این اثر هنری در گفتگوهایشان گفته اند که فکر نمی کردند این فیلم به این میزان در افکار عمومی تاثیر مطلوب و در عین حال به سزایی را ایجاد کرده باشد.

بدون شک این گونه فیلم ها در نشان دادن دردهای خانواده های اسیران فرقه رجوی به افکار عمومی نقش مهمی دارد.

مجدد تشکل «مادران، قربانیان فراموش شده فرقه رجوی» از عوامل این کار زیبای هنری تشکر و قدردانی نموده و امیدوار است این افشاگری ها علیه ظلم و پلیدی فرقه تروریستی رجوی به زودی نتیجه خود را نشان دهد.

انتهای پیام

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

دو سال پیش گزارشی در مجله «سایت» آلمانی به قلم یکی از خبرنگاران برجسته این کشور به نام خانم «لوئیزا هومریش» منتشر شد که بازتاب گسترده‌ای داشت.

به گزارش فراق، در این گزارش که مصاحبه ای با آقای امین گل‌مریمی یکی از کودک سربازان سابق سازمان مجاهدین انجام شد، گل مریمی بخش های از زندگی از دست رفته اش در کمپ های فرقه رجوی در عراق و چگونگی روابط در یک فرقه را شرح داد. از آنجایی که خفه کردن صدای جداشدگان و وادار نمودن اعضای جدا شده به سکوت، به یکی از مهمترین اهرم های فشار رجوی تبدیل شده است؛ در این مورد نیز بلافاصله مزدورانش را دست به کار کرد. آنها خیال می کردند بازهم می توانند با جنجال و در ادامه با تهدید، شکایت و یا حق سکوت دادن، صدای جداشدگان و به خصوص کودکان مظلومی که سال های زیادی از زندگی و نوجوانی خویش را در فرقه از دست دادند، خاموش کنند.

این بود که فرقه رجوی تحت لوای نام ساختگی دیگر با عنوان «شورای ملی مقاومت» علیه مجله سایت (خانم لوییزا هومریش و امین گل مریمی) به دادگاهی در هامبورگ آلمان شکایت کرد.

امین گل مریمی در این مصاحبه نکاتی از ساختار فرقه ای را افشا کرده بود که حدودا ۲۴ نکته در آن برجسته بود. مزدوران فرقه صرفا شکایت خود را مبنی بر اعتراض و حذف ۸ نکته طراحی نمودند که تصور می کردند افشای آن ضربه بیشتری به آنها زده و در معرض قضاوت بیشتری خواهد گرفت.

ابعاد مهم دادگاه «امین‌گل مریمی» در آلمان / احکامی که رجوی از فاش شدن آن وحشت داشت چه بود؟ / حکم دادگاه: سازمان مجاهدین نابودی خانواده را دنبال ‌کرده است / ۱

بخش اول این گزارش دو روز پیش در فراق منتشر شد، ادامه آن را در زیر می‌خوانید:

نتیجه کار

دادگاه از هشت موردی که فرقه رجوی با عنوان ادعایی شورا شکایت کرده بود، سه مورد را پذیرفت. از این سه بند (بند شماره ۴و ۷) به دلیل اظهارات متقابل دو طرف (مادر و فرزند) دلایل اثباتی کافی حرف یک نفر در برابر حرف یک نفر نداشت و به همین دلیل دادگاه رای به حذف آن داد.

در مورد شماره ۸ دادگاه دلایل ارائه شده از سوی امین گل مریمی را کافی ندانست. به علت حجم و ابعاد گسترده دروغگویی رجوی مبنی بر طفره رفتن از مشی مبارزه مسلحانه بعد از قرار گرفتن در لیست تروریستی کشورهای اروپایی و آمریکا و هم چنین پادویی برای امریکایی ها پس از سقوط صدام، حتی دادگاه نیز به علت تعهداتی که فرقه صوری داده است وارد این موضوع نشد که در بالا شرح داده شد.

  • مصطفی آزاد