قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید .

پیوندها

۱۸ مطلب در آبان ۱۴۰۰ ثبت شده است

  • ۱
  • ۰
 

مستند در دام فریب سرگذشت کسانی است که  روزگارانی در دام فریب فرقه رجوی گرفتار آمده و کم یا زیاد بخشی از عمر خود را در این فرقه سپری کرده اند. البته برخی هایشان که، شانس یاری شان بود بر حسب شرایط خاص تواسته اند از دست فرقه رهایی یابند.

البته در این میان نگون بختانی هم بودند که در مسیر اهداف فرقه هزینه شدند. و مرگ تنها هدیه سران مجاهدین به آنان بود.

تهدیدات پنهان و نرم و در مقاطعی البته سخت واقعیّتی است که پیوسته اعضای گرفتار در فرقه رجوی در اشکال مختلف در درون سازمان با آن دست به گریبان بوده و هرکس به شکلی آثار آنرا با خود به همراه دارد. زندان و شکنجه، قتل، تحقیر در مقابل جمع، محاکمات غیر انسانی، تحمیل خودکشی به اعضای ناراضی و . . . از انواع این تهدیات محسوب می شود.

در این مستند سعی می کنیم با کسانی که روزگارانی در دام فریب مجاهدین گرفتار آمدند اما برحسب شرایط خاص توانستند جان خود را از دست این فرقه رهایی دهند مصاحبه کوتاهی داشته باشیم تا نسل جوان کشورمان با تجربیات آنان و ترفند های فریبکارانه مجاهدین  آشنا شده و به ماهیت پلید و ضد بشری این گروه تروریست و فرقه گرا پی ببرند.

در اینجا جای دارد بعنوان سند به بخشی از گزارش «انستیتوی تحقیقات دفاع ملی (RAND) برای وزارت د فاع آمریکا با عنوان «مجاهدین» خلق در عراق در مرداد ۱۳۸۸ –   The Mujahedin-e Khalq in Iraq  (AUGUST 2009)اشاره کرد که به ایدئولوژی خشونت آمیز، سیاست فریب ، تطمیع و تنبیه گروه تروریستی «مجاهدین» خلق پرداخته است.

«انستیتوی تحقیقات دفاع ملی» آمریکا در گزارش تحقیقاتی خود، جذب ۷۰ درصد از نیروهای سازمان «مجاهدین» خلق را «غیرداوطلبانه» و با فریب، تطمیع دروغین و تهدید عنوان و تصریح کرده است، این سازمان تروریستی با وعده های دروغ از جمله وعده کار همراه با حقوق، اعطای زمین، کمک در دریافت پناهندگی، دیدار آزاد با خانواده، امکانات بهداشت و درمان عمومی و حتی ازدواج ، نیرو جذب کرده و عضوگیری این سازمان از سال ۱۹۸۶ دواطلبانه نبوده است.

گروه تروریستی «مجاهدین» خلق با مصادره مدارک هویتی و اجتناب از قانونی نمودن حضور اعضا در عراق در زمان صدام، آنها را تحت اجبار در اردوگاه های سازمان در عراق نگه می داشت و آنان را تهدید می کرد درصورت خروج از اردوگاه دستگیر شده و برای ورود غیر قانونی به عراق محاکمه و مجازات خواهند شد.

در بخشی از این گزارش با عنوان «سازمان مجاهدین خلق به عنوان یک فرقه» آمده است:

. . . از روزهای اولیه، سازمان مجاهدین خلق ارتباطات درونی بسته ای داشته است، ولی این امر در اواسط دهه ۱۹۸۰ بعد از اینکه رهبران گروه و بسیاری از اعضا به پاریس نقل مکان نمودند به موضوعی خبیث تر تبدیل شد. در پاریس، مسعود رجوی شروع به پیش بردن آنچه که “انقلاب ایدئولوژیک” نامیده میشد نمود که ضوابط جدیدی را بر فعالان سازمان – ابتدا خواست فزاینده سرسپردگی به اهداف سازمان و متعاقبا سرسپردگی تقریبا مذهبی به رجوی ها (مسعود و همسرش مریم)، جلسات عمومی انتقاد از خود، طلاق اجباری، تجرد، اجبار در جدایی از خانواده و دوستان، و جداسازی جنسی – تحمیل میکرد.

قبل از اتحاد با صدام، سازمان تروریستی مجاهدین خلق بازدرجرگه  یک سازمان ضد مردمی بود. در هر صورت، زمانی که در عراق مستقر گردیده و علیه نیروهای ایرانی در اتحاد با صدام وارد جنگ شد، این گروه خشم مردم ایران را به خود خرید و در نتیجه با کم شدن داوطلب برای پیوستن روبرو شد. لذا دست به جذب نیرو به شیوه های فریبکارانه زد. فرقه رجوی طبیعتا به دنبال معارضین ایرانی بود، ولی همچنین در ارتباط با مهاجران اقتصادی در کشورهایی مانند ترکیه و امارات متحده عربی با دادن قول های دروغین جهت یافتن کار، زمین، کمک در اخذ پناهندگی در کشورهای غربی، و حتی ازدواج، آنان را به عراق کشاند. به بستگان اعضای سازمان، پیشنهاد سفر مجانی به اردوگاه های سازمان مجاهدین خلق جهت دیدار با آنان داده میشد. این افراد جذب شده اغلب بصورت غیر قانونی وارد عراق شده اند و سپس از آنان خواسته شده تا مدارک شناسایی خود را برای “حفظ و نگهداری” تسلیم نمایند. لذا، آنان در عمل در تله می افتادند.

یک شیوه دیگر جذب نیرو با کمک دولت صدام صورت میگرفت. به اسرای ایرانی از جنگ ایران و عراق پیشنهاد میشد تا بین رفتن به اردوگاه های سازمان مجاهدین خلق و سپس بازگشت به ایران و یا ماندن در اردوگاه های اسرا در عراق یکی را انتخاب نمایند. صدها زندانی به اردوگاه های سازمان مجاهدین خلق رفتند، که در آنجا ماندگار شدند. هیچ اقدامی جهت بازگشت آنان به ایران صورت نگرفت.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

افشاگری4 ...

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

افشاگری3 ...

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

افشاگری 2...

  • مصطفی آزاد
  • ۰
  • ۰

افشاگری ...

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
بهتر است شما به جلسات برگزار شده در آلبانی و شیوه فیلم برداری از افراد توجه کنید متوجه میشوید قبل از هر فرد یا جریان این خود سازمان است که از آینده مبهم خودش آگاه است. بجز ردیف های اول که نفرات شناخته شده هستند دیگر افراد از پشت فیلم برداری میشوند یا چهره ها واضح نشان داده نمیشود دلیل آن این است که هیچ معلوم نیست این افراد هفته یا ماه بعد در تشکیلات مانده باشند یا نه.

خانواده که در مباحث جامعه‌شناسی کوچکترین جزء اجتماع محسوب می شود در سازمان «مجاهدین» القابی چون فامیل الدنگ… خانواده وزارتی… مزدوران اطلاعات… و اعضای خانواده نامادری، ناپدری، نابرادری و ناخواهری به خود گرفته است.

توضیح:

خانم حمیرا محمدنژاد متولد شهرستان خوی در استان آذربایجان غربی است. وی دوران کودکی خود را در این شهر گذراند. سپس بهمراه خانواده اش به شهر ارومیه نقل مکان کرد و در این شهر ساکن شد.

خانم حمیرا محمدنژاد در سنین نوجوانی و در اواسط دهه شصت به تشکیلات «مجاهدین» پیوست. وی در اکتبر سال  ۲۰۱۳ در گفتگو با سایت زنان ایران دلیل جذب خود به «مجاهدین» را سیستم سنتی حاکم بر خانواده و جستجوی راه گریزی از فضا و شرایط محدودیت آمیز و بازدارنده ذکر کرده بود.

وی اشاره داشتند که از طریق گوش دادن به «رادیو مجاهد» جذب شعارهای این گروه درباره آزادی زنان شده بود. ولی آنچه که در عمل دید برخلاف باورهای او بوده است.

بدین ترتیب خانم حمیرا محمدنژاد پس از ۹ سال حضور در تشکیلات بغایت عقب مانده فرقه تروریستی  «مجاهدین» در اواسط دهه هفتاد تصمیم گرفت از این گروه خارج شود.

خانم حمیرا محمدنژاد یکی از زنان موفقی است که توانسته است با خروج از فرقه مجاهدین زندگی جدیدی را برای خود در کشور آلمان شروع کند. خانم حمیرا محمدنژاد می تواند به همراه سایر زنانی که گروه فرقه ای «مجاهدین» را ترک کرده اند الگویی برای زنان نگونبختی باشد که هنوز در تاریک خانه های مجاهدین روزگار دردناکی را سپری می کنند.

بنابراین مدیریت سایت راه نو تصمیم گرفت مصاحبه ای با خانم حمیرا محمدنژاد در خصوص وضعیت مجاهدین و مسائل مبتلابه این گروه  در کشور آلمان انجام دهد. متن این مصاحبه بشرح زیر است.

خبرنگار سایت راه نو:

خانم محمدنژاد ضمن سلام به جنابعالی از اینکه وقت ارزشمندتان را با وجود مشغله کاری زیادتان در اختیار ما گذاشتید نهایت تشکر و قدردانی هم  از جانب خودم و هم از سوی دست اندرکاران سایت راه نو را دارم.

می خواستم قبل از اینکه سوالاتم را با شما مطرح کنم اگر حرفی برای مخاطبان و کسانی که مطالب ما را در این سایت دنبال می کنند دارید بفرمایید.

خانم حمیرا محمدنژاد:

بنده نیز به تمامی مخاطبین و همه کسانی که مطالب سایت راه نو را دنبال کرده و آنرا مطالعه می کنند سلام دارم. از همین جا به همه آنها بویژه خانواده های دردمند و کسانی که به هر شکل ممکن تلاش می کنند اعضای فریب خورده را از چنگال رهبران قاتل و  وطن فروش رجوی خارج کنند و ماهیت فرقه ای این گروه را افشا کنند درود می فرستم.

من حمیرا محمدنژاد ساکن آلمان هستم. حدود ۹ سال از بهترین دوران نوجوانی ام را در سازمان فرقه ای «مجاهدین» بسر برده ام.

بعد از متوجه  شدن به ماهیت فرقه ای این سازمان تصمیم به جدا شدن از این فرقه گرفتم و زندگی جدیدی را در کشور آلمان شروع کردم.

بنده فارغ التحصیل رشته پرستاری و رشته بهداشت بیمار ستان، در کشور آلمان بوده  و هم اکنون نیز در یکی از بیمارستان معتبر این کشور مشغول به کار هستم.

همچنین از زحمات شما در  ترتیب دادن  این مصاحبه نیز تشکر می کنم.  امروز خوشحالم که بتوانم گو شه ای از ماهیت واقعی و درونی این فرقه را در این مصاحبه روشن کنم.

 

خبرنگار: پس اجازه بدید اولین سوالم را مطرح کنم.

می دانید در روز ۱۹ شهریور ۱۳۹۵ رسانه‌ها اعلام کردند که آخرین گروه «مجاهدین» از عراق وارد آلبانی شده‌اند. بدین ترتیب اکنون نزدیک به چهار  سال است که اعضای این گروه در خاک آلبانی حضور دارند. میتوانید بگویید طی این مدت چه تغییراتی در وضعیت داخلی و هم جایگاه این گروه در سطح بین المللی بوجود آمده است؟

خانم حمیرا محمدنژاد:

در واقع با توجیه شرایط عراق و بهانه هایی مثل شرایط امنیتی یا سیاسی یا اجتماعی بود که رجوی توانست حصارهای تشکیلاتی را هر چه بیشتر بر اعضاء تحمیل کند.  اصلی ترین آن همان طلاق های اجباری تحت نام انقلاب ایدئولوژیک بود. البته نتیجه آن هم فساد غیر قابل تصور در داخل مناسبات مجاهدین بود. بطوری که در سال ۱۳۷۵ تنها چهار سال بعد مجبور شد زنان را از مردان جدا کند. در حالیکه قبل از آن چندین بار رجوی در نشست هایش میگفت هیچ ارتشی در دنیا نتوانسته یگانهای مختلط تشکیل دهد ولی ما توانسته ایم. از این بابت به خودش می‌بالید. اما بعدها چنان مجبور به جداسازی شد که نه تنها یگان ها بلکه خیابانها و مراجعات به اماکن مثل انبارها و تعمیرگاهها و پمپ بنزین را هم جداسازی جنسیتی کرد.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

در سالهایی که در قرارگاه اشرف و مناسبات فرقه تروریستی مجاهدین خلق بودم به نقطه ای رسیدم که به صحت و درستی اخباری که در تلویزیون و بولتن های خبری آنها برای اطلاع اعضاء انتشار پیدا می کرد شک کردم.

اخبار منتشر شده ضد و نقیض بود! خیلی تلاش کردم تا واقعیت ها را بدانم و با تلاش فراوان خودم را در قسمت فرهنگی پذیرش و بعد قرارگاه هفت که مسئولیتش ضبط اخبار سیما(تلویزیون مجاهدین خلق) و پخش آن برای اعضاء در سالن غذاخوری در دو زمانبندی ظهر و شب و همچنین چاپ و توزیع بولتن خبری بود سازماندهی کردم و با ورود به قسمت فرهنگی با شیوه های سانسور خبرها و چگونگی پخش آن آشنا شدم.

 

از آنجاییکه اعضای مستقر در پادگان اشرف به کلی از ارتباط با دنیای خارج از فرقه قطع بودند و در معرض اخبار و اطلاعات از منابع مستقل قرار نداشتند، مسئولین بخش پرسنلی مجاهدین خلق با شیوه های گمراه کننده و ترفندهای مختلف از عدم آگاهی اعضاء سوء استفاده کرده و اخباری که از ماهواره ها و یا شبکه های تلویزیونی خارجی و عربی دریافت می کردند را سانسور نموده و با برش اخبار و فیلم ها آن قسمت از فیلم و یا خبر که در جهت منافع تبلیغاتی فرقه بود و می توانست روی اعضا تاثیر بگذارد را برای قسمت های فرهنگی هر قرارگاه ارسال می کردند تا پخش کنند . . . ..

فرهنگی نهادی بود که در هر ستاد و یا قرارگاه تحت مسئولیت بخش پرسنلی کار می کرد، نفر فرهنگی در گوشه ای از سالن غذاخوری یک اتاق در اختیارش گذاشته شده بود که از آنجا ویدئوهایی که از پرسنلی مرکزی بدستش می رسید را از تلویزیون اتاق فرهنگی به تلویزیون هایی که در قسمت های مختلف سالن غذا خوری نصب شده بود رله می کرد. فرهنگی هر قسمت بصورت مستقل و مستقیم هم اقدام به ضبط برنامه زنده تلویزیون (سیما) می کرد.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

من محسن یونسی هستم. زمانی که کودکی بیش نبودم سازمان مجاهدین با فریب پدرم را به مقر خودش انتقال داد. من از کودکی محبت پدری را به چشم ندیدم . زمانی که سازمان مجاهدین در عراق بود، من چندین بار به عراق سفر کردم با این امید که با پدرم دیداری داشته باشم ولی سازمان مجاهدین مانع دیدار من شد. سازمانی که مدعی آزادی حقوق بشر است!

سازمان مجاهدین ضد آزادی و ضد حقوق بشر است. چندین سال است به پدرم اجازه نداده اند تماسی با خانواده خود بگیرد دلم برای پدرم تنگ شده است . خبری به دست من رسید که جداشدگان از سازمان مجاهدین در دادگاه بر علیه این سازمان شکایت کرده اند و حکم قطعی آن بدست شما رسیده است. من هم از سازمان مجاهدین شکایت دارم . شکایت دارم چون پدرم را چندین سال به اسارت خود در آورده و او را مغزشویی می کند. من محسن یونسی از شکایت جدا شدگان از سازمان مجاهدین حمایت می کنم. امیدوارم در آینده نزدیک رهبران سازمان مجاهدین در دادگاه های بین المللی محاکمه شوند.

محسن یونسی – اراک – ایران

  • مصطفی آزاد